─━⊰❃﷽❃⊱━─ #صدای_ناله
سه روز گذشت و نوایی دگر نمی آید
به غــیر خـون دل از چشم تـر نمی آید
هوای کوفه ملال آور و غم انگیـز است
دگــر صــدای علی در سـحـــر نمـی آید
فضای نُه فلک ازداغ او پراز غـوغاست
صدای شـیون از ایـن بیش تـر نمی آید
زبان حـــال یتـیمان بی پدر ایـن است
چــرا ز باب یتیـمان خــــبــر نمـی آید
جگــر خـراش شـده داغ حـیــدر کــرار
که داغ ،جــز به سـراغ جـگـر نمـی آید
حسین وزینب وکلثوم باحسـن گـویند
دلا بســوز که دیگــــر پـدر نمـی آیـد
به پـیر مرد جــزامی کسـی خـبــر ببرد
که یار و همــدم هرشـب دگر نمـی آید
پس از دعای فرج با خدای خود گویم
مگــر که منتقـم اش از سفــر نمی آید
نداد گـریه امـان بـر « وفایی »و گفتا
ز شرح این غـم جان سوز بر نمی آید
شاعر:استاد حاج سید هاشم وفایی
https://eitaa.com/Madahankhomein
#ماه_مبارک_رمضان مدح #امیرالمومنین
بسم ربی که بی قرار علی است
رمضان ماه شاهکار علی است
شده این ماه اگر که ماه کرم
ماه الطاف بیشمار علی است
روزه پر فضل و برکت است اما
قدر و شأنش به اعتبار علی است
روسیاهم ولی رها نشدم
چون زمامم در اختیار علی است
بر لب هر کسی مناجات است
تا خود حشر وامدار علی است
حاجیان دور کعبه می چرخند
چرخش کعبه بر مدار علی است
غایت سیر ماست شهر نجف
مقصد عاشقان، مزار علی است
هر که دلتنگ وصل دلدار است
وقت مرگش در انتظار علی است
خسته است از جنایت و تزویر
هر کجا هر که دوستدار علی است
گردن بی رگ سعودی ها
تشنه ی خشم ذوالفقار علی است
مؤمنین را امیر جز او نیست
این خصیصه در انحصار علی است
روضه ی سخت تشنگی حسین
راز چشمان اشکبار علی است
هر که آمد به قتلگه می گفت
بزنیدش که از تبار علی است
آن عبایی که از ته گودال
می بَرد شمر، یادگار علی است
شاعر: #محمدجواد_شیرازی
https://eitaa.com/Madahankhomein
#مناجات_با_خدا
مناجات #امام_حسین_ع
الهی شعله بر آب و گِلم زن
شراری از فروغت بر دلم زن
دلی که سوز دارد آن دل از توست
جحیم است آن دلی که غافل از توست
به خود وصلم کن از خویشم جدا کن
دعا خواندم وجودم را دعا کن
چنانم کن که هنگام ستودن
برم لذّت ز فیض با تو بودن
نباشد گر وصال دوست میلم
چه سودی از دعاهای کمیلم
لبی خواهم که گویای تو باشد
دلی ده تا فقط جای تو باشد
چه خوش باشد تو را پیوسته خواندن
نه با لب، با دل بشکسته خواندن
درِ رحمت گشودی و نبستی
به خلوتگاهِ دل با من نشستی
گنه کردم نبردی آبرویم
خطا دیدی نیاوردی به رویم
من اوّل از تو "اُدعونی" شنفتم
پس آنگه با تو یاالله گفتم
به نفس خویش دمسازم مگردان
تو گفتی آمدم، بازم مگردان
مترسان اینقدر از نارِ خشمم
که آب رحمتت ریزد ز چشمم
اگر من بنده ای هستم گنه کار
تو غفّاری تو غفّاری تو غفّار
تو بر من از کرم منّت نهادی
تو بر چشمان خشکم اشک دادی
تو بیش از من به من نزدیک بودی
تو پیش از توبه، بر من در گشودی
اگر چه کس چو من نامه سیه نیست
گناهم پیش عفو تو گنه نیست
مرا از من بگیر از آنِ خود کن
به دست رحمتت قربان خود کن
چنانم کن که دیگر من نباشم
اسیر جان، اسیر تن نباشم
الهی یا الهی یا الهی
مرا آهی تو را فیض نگاهی
الهی من زخود چیزی ندارم
چه دارم تا به درگاه تو آرم
چه گویم ذکر یا الله از توست
اگر آهی کشم آن آه از توست
به بیت و چار رکن و حجر و زمزم
به ابراهیم و نوح و شیث و آدم
به آن چشمی که شد بر جلوه ات مات
به لبّیک و به ذکر و چار میقات
به حجّاجی که از یک صبح تا شام
زخون خویش پوشیدند احرام
به یکدم از دو عالم در گذشتند
به جای مویِ سر از سر گذشتند
به آن حاجی که مقتل شد مطافش
هزاران سنگ شد اجر طوافش
به آن حاجی که خونش زمزمش بود
عطش مانند آتش همدمش بود
به آن حاجی که با رأس بریده
چهل منزل صفا و مروه دیده
به حجّاجی که دیگر برنگشتند
جدا از دامن دلبر نگشتند
به آن حاجی که تنها داشت شش ماه
به خونی کز گلویش ریخت ناگاه
به آن شیرین زبانِ نازدانه
که جسمش شد کبود از تازیانه
مرا با دست خالی بر مگردان
جدا از آل پیغمبر مگردان
به هفتاد و دو اسم اعظم تو
ز تو خواهم که باشم همدم تو
دو صد جانم اگر از تن بگیری
مبادا اشک را از من بگیری
بدم امّا وجودم با حسین است
به صورت نقش اشکم یا حسین است
مرا اشک عزایش آبرو داد
دلم را از سیاهی شستشو داد
به «میثم» سوز ده تا شعله گیرد
در این شعله بسوزد تا بمیرد
استاد حاج غلامرضا سازگار
https://eitaa.com/Madahankhomein
#من_علی_اللهی_نیستم
مینویسم فضل،میخوانم امیرالمؤمنین
خط به خط، آیات قرآنم امیرالمؤمنین
حرف حرف کلّ ایمانم امیرالمؤمنین
مظهر اوصاف یزدانم امیرالمؤمنین
نیست رب امّا خدای منقبت می خوانمش
صاحب اوج مقام و منزلت میخوانمش
باید او را خواند مظهر بر خدای ذوالجلال
عالمان شاگرد و او استاد تدریس کمال
تا خدا تنها صراط المستقیم ِ اتّصال
با زبان اَلکَنَم وصف جلالش شد محال
کار ما که نیست مدحش ،کار ختم النبیاست
در جهان حیدرشناس واقعی ذات خداست
آن که حیدر را خدا خوانده به حق مرتد شده
با غُلُوّ مرتبت ها، دشمن ایزد شده
در مسیر جاده ی حیدرشناسی سد شده
لایق لعن مدام حضرت احمد شده
بی گمان حرف خداوند و رسول و مرتضاست
اعتقادات علی اللهی وصوفی خطاست
ای کسی که وامدار مکتب پیغمبری
منصبت شد هیئتی،داری نشان نوکری
می زنی فریاد هر دم: حیدری ام،حیدری
از چه داری از سر غفلت، تب صوفی گری
هیئت ارباب جای اشتباه و نقص نیست
آمدی ای سینه زن در عرش ،جای رقص نیست
خیمه بوده از پلیدی ها جدا از ابتدا
تا قیامت باشد از بدعت گذاری ها جدا
نیست در آن جای اعمال قبیح و ناروا
خیمه دارد حکم زیر قبّه ی کربوبلا
نیست تحت قبّه، جولانگاه آداب غُلات
نیست دنباله رو این فرقه از اهل نجات
نیست در گلزار خیمه، جای خار غالیان
هیئتی از چه شدی در خیمه یار غالیان
در جنان ِ خیمه رفتی سمت نار غالیان
از چه بر روی لبت داری شعار غالیان
ادعای حبّ اولاد علی داری ولی
رفته ای دنبال شبهه بین القاب علی
هیئتی هرگز نشو از سنّت دیرینه دور
باش در هنگام خاموشی زدن دنبال نور
حضرت مهدی درون خیمه ها دارد حضور
پس دعا کن لحظه لحظه بهر تعجیل ظهور
حضرت مهدی بیاید خیمه مستحکم شود
شرّ ادیان دروغین از سر ما کم شود
حضرت مهدی بیاید روضه از سر می کند
خیمه را کربوبلای شاه بی سر می کند
هر دلی را یاد قلب عمّه،مضطر می کند
دیده ها را شعله ور از داغ اصغر می کند
یک سه شعبه آمد و با خون، علی را سیر کرد
مادر مظلومه اش را بین خیمه پیر کرد
✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن)
https://eitaa.com/Madahankhomein
#مناجات #زمزمه_خوانی
«چرا تو ای شکستهدل! خدا خدا نمیکنی
خدای چارهساز را، چرا صدا نمیکنی»
برای درد بیدوا، چرا دعا نمیکنی
بیا چو مرغ شب بخوان، ترانۀ خدا خدا
الا که نامهای سیه، به دست خالیات بود
سر شک تو نشانهای،ز خسته حالیات بود
دل شکسته شاهدِ شکستهبالیات بود
شکسته بال من بیا، سفر کنیم تا خدا
شبی بیا و تا سحر به هر ستاره سر بزن
از این قفس به آسمان، کبوترانه پر بزن
به خاک عجز و بندگی، گلاب چشم تر بزن
شتاب کن که میخرد، سِرشکِ توبه را خدا
خدا به اشک نیمهشب، ثواب میدهد بیا
خدا به نالۀ سحر، جواب میدهد بیا
خدا براتِ دوری از عذاب میدهد بیا
بیا و آشتی کن ای دل رمیده با خدا
الا که بذر معرفت، به سینه کاشتی بیا
شبی که اشک حسرتی،به دیده داشتی بیا
بیا به درگه خدا، برای آشتی بیا
بیا که میخرد ز ما، طاعت بیریا خدا
بیا و شستوشو بده، ز دل غبار کینه را
چرا صفا نمیدهی، حریم پاک سینه را
چرا صدا نمیزنی، شهیدۀ مدینه را
به حرمت حبیبهاش، نظر کند به ما خدا
چرا به خیل عاشقان، تو اقتدا نمیکنی؟
چرا به یاد نینوا، چو نی، نوا نمیکنی
چرا به پای دل سفر به کربلا نمیکنی
حسین اگر رضا شود، شود ز ما رضا خدا
اگر که جام دیدهات،ز گریه لب به لب شود
اگر به رسم عاشقی، دلت خداطلب شود
سفینةالنجات ما، حسین تشنهلب شود
خداست با حسین ما،حسین ماست با خدا.
#محمدجواد_غفورزاده
https://eitaa.com/Madahankhomein
السلام علیک یا صاحبالزمان
گریز روضه حضرت زهرا سلام الله علیها
ما همنشین شدیم به افطار این و آن
چون غافلیم از تو گرفتار این و آن
ما شکل روزه داری مان فرق می کند
الگو گرفته ایم ز رفتار این و آن
تکلیفمان اطاعت ِاز سیرهٔ شماست
اما شدیم تابع ِکردار این و آن
دلتنگ دیدن تو نگشتیم ،درعوض
رفتیم عاشقانه به دیدار این و آن
کاری که خواستی تو ،زمینش گذاشتیم
رفتیم با بهانه پی ِکار این و آن
ما جای دستگیری و واکردن گِره
تفریح مان شده فقط آزار این و آن
شرط قبول هر عمل اخلاص بود و ما
یک عده خَیِّریم در انظار این و آن
با معصیت ز چشم تو افتاده درعوض
قیمت گرفتهایم به بازار این و آن
قرآن میان خانه ما خاک میخورد
دل دادهایم بسکه به گفتار این و آن
آقا خلاصه بندگی ما درست نیست
ما تکیه دادهایم به دیوار این و آن
اثبات کرده مادرتان ، هر کسی نشد
یار امام خویش، شود یار این و آن
اما قسم به چادر خاکی مادرت
ما دستِ رد زدیم به اِصرار این و آن
هرکس که شد غبار عبایِ ابوتراب
رو هم نمی کند سوی دربار این و آن
باید شبیه مادرتان لحظه هجوم
سینه سپر کنیم به مسمار این وآن
مسمار گفتم و جگرم سوخت پشت در
فضه به گریه گفت چه خاکی کنم به سر
حیدر زمین که خورد مغیره دلیر شد
وقت تقاص عزت روز غدیر شد
در پنجه های میخ ، لباسی اسیر شد
از آن به بعد شیر خدا سر به زیر شد
✍قاسم نعمتی
https://eitaa.com/Madahankhomein
#امام_زمان #ماه_مبارک_رمضان
رمضان بارانی را گویند که،
در پایان آتش گرما میبارد..
قرن هاست آتش جهل، بشر را
می سوزاند
واو باران را نشناخته ونخوانده
است..
حضرت باران!
یاران رابخوان کهتشنه ایم..
https://eitaa.com/Madahankhomein
مداحی_آنلاین_دل_تو_دلم_دیگه_نیست_آقا_واسه_کربلا_بنی_فاطمه.mp3
6.86M
⏯ #زمینه احساسی
🍃دل تو دلم دیگه نیست آقا واسه کربلا
🍃اسم منو بنویس آقا واسه کربلا
🎤 #سید_مجید_بنی_فاطمه
💠اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ💠
https://eitaa.com/Madahankhomein
مدح #امیرالمومنین_علی_علیه_السلام
مَردمِ كوچههای خوابآلود، چشم بیدار را نفهمیدند
مرد شبگریههای نخلستان، مرد پیكار را نفهمیدند
وصلههای لباس و پاپوشش، و یتیمان مست آغوشش
راز آن كیسههای بر دوشش، در شب تار را نفهمیدند
مردمِ دلبریده از بعثت كه فقط فكر آب و نان بودند
مثل اشراف عهد دقیانوس، قصهٔ غار را نفهمیدند
با تبر باغ را درو كردند، حالی از باغبان نپرسیدند
خم به ابرویشان نیاوردند، در و دیوار را نفهمیدند
نیمهشب بود و سایهها آرام، كوچه را خیس اشک میكردند
گفت مولا كه زود برگردیم، تا غم یار را نفهمیدند
لاتهایی كه عبدود بودند، ابتدا با هبل بلی گفتند
بعد از آن هم كه یاعلی گفتند، «أین عمّار» را نفهمیدند
آخر قصهاش بهاری بود، سورهٔ انفطار جاری بود
عالمان قرائت و تفسیر، شوق دیدار را نفهمیدند
كودكانی كه باخبر بودند، از همه روزهدارتر بودند
بس كه لبتشنه سحر بودند، وقت افطار را نفهمیدند
شعر:احمد حسینپور علوی
https://eitaa.com/Madahankhomein
😢غربت اهل خانه ی مولاعلی
دوسه روز است خانه دلگیر است
دوسه روز است مثل بارانیم
دو سه روز است همدم اشکیم
دو سه روز است روضه می خوانیم
دو سه روز است کوفه نشنیده
نغمه های خوش اذانت را
وقت افطار بر سر سفره
یاد کردیم لقمه نانت را
دو سه روز است مثل فاطمیّه
دور هم گریه می کنیم ولی
روضه ها رنگ دیگری دارد
ختم آن است ذکر وای علی
دو سه روز است نان و خرما را
حسنت می برد برای یتیم
می دهد سهم کودکان را بعد
می کند بغض مثل کوچه کریم
دو سه روز است قلب زینب را
داده آزار حرف بی پایه
شده اوضاع مدینه ای انگار
بازهم طعنه های همسایه
دو سه روز است چاه و نخلستان
شده دلتنگ ربّــنای علی
شده رویای مسجد و محراب
گریه و سجده و دعای علی
دو سه روز است کوفه فهمیده
می رسید از کجا غذای فقیر
از کجا می رسید خرمایی
تا شود باز روزه های فقیر
دو سه روز است اشک می ریزد
گاه و بیگاه ازغمت حسنم
بیش از پیش لرزه می افتد
با دعای کمیل بر بدنم
دو سه روز است چشم عبّــاسم
سرخ مثل زمان جنگ شده
کوچه پس کوچه های کوفه پر از
خشت و خاشاک و قلوه سنگ شده
دو سه روز است دختر حیدر
خوابهای عجیب می بیند
گاه گودال و خنجر و حنجر
گاه شیب الخضیب می بیند
دو سه روز است کربلائیّم
چشم بر چشم یار می دوزم
مانده در بغچه یک کفن باقی
وَ به یاد نگار می سوزم
دو سه روز است سخت می خواهم
بزنم بوسه بر گلوی حسین
وای از دود و خون و خاکستر
پنجه ی گرگها و موی حسین
دو سه روز است درس قرآنم
سوره ی کهف نی نشین شده است
سینه ام مثل دامن و خیمه
یا در ِ خانه آتشین شده است
دو سه روز است مثل بابایم
می کنم گریه یاد لب تشنه
وای از لحظه ای که می بینم
بر روی حلق دلبرم دشنه
دو سه روز است بیشتر دارم
انتظار وصال دلدارم
با دعای فرج پس از روضه
به امید وصال می بارم
https://eitaa.com/Madahankhomein