eitaa logo
1.9هزار دنبال‌کننده
200 عکس
70 ویدیو
17 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
مرثیه امام سجاد علیه السلام تمام عمر با گریه عجین بود تمام عمر هر لحظه حزین بود سلاحش گریه بوده در نبردی که در راه دفاع از جانِ دین بود سبک تر از فرشته بال می زد پر پرواز او اشک وزین بود نشانِ مهربانی با ضعیفان به روی شانه هایش چون نگین بود دعاهایش برای اهل تقوی همیشه اولین و آخرین بود صحیفه شرح الفت با خدا و فرار از دست ابلیس لعین بود امیر نفس، در بالاترین وجه سرآمد بر تمام مؤمنین بود غلامش اذن باران داشت، وقتی که او در عرش سجاده نشین بود ملائک مستمندان نگاهش امام آسمان ها و زمین بود قنوتش وصل عرش و فرش می کرد جهان در دست زین العابدین بود چهل سال آه، جان نازنینش دچار زخم های سهمگین بود شهید زخم عاشوراست مولا شهید روضه ی باباست مولا چهل سال است آقا داغ دار است چهل سال است چشمش بی قرار است چهل سال است که تقویم این مرد تمام فصل هایش بی بهار است ستون آسمان و جان دنیا ولی در تنگ نای روزگار است پس از کرببلا و قتله گاهش همیشه چشم هایش سوگوار است هنوز از هتک حرمت در اسیری دچار زخم های بی شمار است عبورش از دل بازار سخت است چه رنجی در ضمیرش یادگار است چهل سال است خود را می کِشاند شهید زنده ی چشم انتظار است گذشته سال ها اما هنوزم شبیه روز اول داغدار است برایش آب و نان و خاک روضه ست همانگونه، حصیر و گوشوار است که دیده غیر این آقای زخمی پدر جانش سرش نیزه سوار است اسیر کوفه ای شد که برایش علی کشتن همیشه افتخار است ندیده تا کنون چشمان غیرت از اینها یک زنی را در اسارت https://eitaa.com/Madahankhomein
عالم مريد اوست كه پير مراد بود زين الموحدين شد و زين العباد بود با غصه ها قرين شد و يعقوب گريه شد از كربلا به روى دلش غم زياد بود با دست بسته در پى هجده سر به نى آواره بين كوفه و شام و بلاد بود تا لحظه ى شهادت او روضه اش فقط "يك جرعه آب بر لب عطشان نداد" بود يك لحظه هم ز خاطر آقا نمى رود زلفى كه روى نيزه در آغوش باد بود عارض بر او تبى شده و سد راه كرد عباس شاهد است كه مرد جهاد بود 🔸شاعر: https://eitaa.com/Madahankhomein
مرثیه شهادت امام سجاد علیه السلام روضه ی سوختن کرب و بلا را دیده او وداع حرم و خون خدا را دیده قاتل و مقتل کلِّ شهدا را دیده عصر آن واقعه قحطی حیا را دیده هر چه ما روضه شنیدیم تمامش را دید آتش و سوختن اهل خیامش را دید دیده پاهای مغیلان زده ی خواهر را درد شرمندگی از سوختن معجر را خنده ی شمر و سنان، زجر به یکدیگر را ساربان و پدر و قصه ی انگشتر را کاش در کرب و بلا این همه نیرنگ نبود کاش انگشتر و انگشت بهم تنگ نبود روز تشییع پدر تیر سه پر پیرش کرد قبر کوچک،تن سقا،چقدر پیرش کرد روی نیزه شدن آن همه سر پیرش کرد خیزران و لب و دندان پدر پیرش کرد زیر زنجیر تمام بدنش زخمی بود تا چهل سال دلش مثل تنش زخمی بود شام بر روح و تنش تیغه ی تکفیر کشید آتش از بام که افتاد سرش تیر کشید درد بسیار تر از خنجر و شمشیر کشید یکسر از قهقهه ی حرمله تحقیر کشید مرد تنهای اسیران شده باشی سخت است شاهدی بر صدقه نان شده باشی سخت است https://eitaa.com/Madahankhomein
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
از عشق تو شده‌ست، فراقت نصیب من جانم به لب رسید و به‌ سر شد شکیب من لطفی نما، به گوشه‌نگاهی، دوا بده بیمار چشم‌های توام، ای طبیب من گر حرف عشق می‌زنم، آقای من، بدان تنها تویی که معنی عشقی، حبیب من گردد روان سرشک من از دیده‌، آن دمی کاید به یاد، روضه‌ی تو ای غریب من خواهر رسید تا به کنارت، چه دید؟! آه... صَلّیٰ عَلَیْکْ، ای مَهِ خَدُّالتَّریب من یک جای سالمی، به همه پیکر تو نیست زینب شود فدای تو، شیب‌الخضیب من انگشتر تو هست، چرا دست ساربان؟! افتاده دست شمر، چرا خاطراتمان؟! شاعر: https://eitaa.com/Madahankhomein
💖عاشورائیان😢 رسید بالاخره قافله کنار فرات.. سلامتی حسین و قبیله اش صلوات! رباب آمده با اصغرش خوش آمده است رقیه آمده با اکبرش خوش آمده است چقدر خوب که جمع بزرگ ها جمع است تمام قافله پروانه، عمه هم شمع است به بنده ها برسان جلوه ی رب آمده است خبر کنید زنان را که زینب امده است چه با شکوه می‌آید ز محملش پایین سر تمامی مردان مقابلش پایین حجاب دختر حیدر هزار پرده ی نور ز قد و قامت این زن نگاه عالم دور رکاب دار ابالفضل و پرده دار حسین شکوه این زن ابالفضل و اقتدار حسین چرا کسی نمی‌آید سلامشان بکند سلامشان بکند احترامشان بکند بزرگ بانوی این قافله پریشان است خدا بخیر کند خیره بر بیابان است گمان کنم خبرِ سر براش آوردند خبر ز غارت معجر براش آوردند رسانده اند خبر را که ای صبور حرم شکسته می‌شود این سمت ها غرور حرم اگر چه آمده ای با دوصدجلال اینجا به عصر روز دهم می‌روی ز حال اینجا همان زمان که حسینت میان گودال است همان زمان که تنش زیر چکمه پامال است همان زمان که همه درمیان آشوبند به بوسه گاه نبی نیزه نیزه میکوبند لباس کهنه او از تنش جدا شده است به روی جسم شریفش برو بیا شده است کبود می‌شود از تازیانه پیکر تو سری به نیزه بلند است در برابر تو شاعر: https://eitaa.com/Madahankhomein
1_505499144.mp3
4.74M
🔳 🌴میخوام برم اضافه شم آقا 🌴منم به اون ارتش میلیونی 🎤 💠اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ💠 https://eitaa.com/Madahankhomein
خطاب به امام زمان (عج) صاحب عزای حضرت راوی ِ کربلا جانم فدای غربت پیوسته ی شما بین بقیع ، وارث درد و اَلَم شدی زائر برای خاک ِ بدون حرم شدی داری به دیده اشک ِ غم زین العابدین با داغ های کرب وبلایش شدی قرین حالا کنار قبر ِ بدون ضریح او خون گریه می کنی گل زهرا شبیه او او دم به دم ز سوز جگر گریه کرده است سی سال در عزای پدر گریه کرده است یادش نرفته نیمه ی روزی کنار او شد لاله چین ِ قافله اش،کینه ی عدو آتش گرفته عصر ِ جسارت،خیام او وقتی فتاده گوشه ی مقتل،امام او وقتی که رفت از دل ِ اهل حرم قرار دستور از او رسیده: عَلیکُنَّ بِالفَرار با اشک ،شسته پیکر غرق ستاره را بر بوریا نهاده تن پاره پاره را او را سوار ناقه ی عریان نموده اند تا شهر شام رفته دو دستش میان بند بر روی نیزه دیده سر زخمی پدر او هم شبیه فاطمه ها گشته محتضر رفته میان هلهله های حرامیان شد آشنای طعنه و دشنام ِ شامیان مانده به روی پیکر او ردّ ِ سنگ بام او هم کشیده درد نوامیس و ازدحام در مجلس شراب ِ عدو رفته از جفا دق کرده از شرار لب و چوب بی حیا هر چند او گرفته ز زهر جفا امان شد قاتل حقیقی او چوب خیرزان ️علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) https://eitaa.com/Madahankhomein
4_5879620614007816964.mp3
366.7K
🏴زمینه یا شور شهادت امام زین العابدین علیه السلام با گریه،خو گرفتم چهل سال،مثل یعقوب میمردم،اگه نداشتم نشون از،صبر ایوب بریدن،جلو چشمام سر عزیزانم رو ندیدن،حتی یه لحظه حال پریشانم رو بیماره،کرب و بلایم زخمی از،جور و جفایم (واویلا آه و واویلا) نشد تا،که شهید شم میسوختم،آخه توو تب قسمتم،بود که باشم همراهه،عمه زینب تو کوفه،خطبه خونه غم شهیدان بودم جسارت،ها بهم شد با اینکه مهمان بودم بیماره،کرب و بلایم زخمی از،جور و جفایم (واویلا آه و واویلا) کربلا،دیدم اما سخت تر از،کربلا شام کوفه غم،دیدم اما فرقشه،خیلی با شام خدایا،کاش میمردم نمیدیدم من شام و نگاهه،هیزشون رو جسارت و دشنام و بیماره،کرب و بلایم کشته ی،زهر جفایم (واویلا آه و واویلا) 🙏التماس دعای خیر ✍️🎵کربلایی امیرحسین سلطانی https://eitaa.com/Madahankhomein
4_6048679163957612085.mp3
443K
▪️ چشام پر از اشک و ، دلم پر از داغه تو روی نیزه من ، سوار بر ناقه ببین تن زینب ، زخمی شلاقه تو روی نیزه من ، سوار بر ناقه سنگا شده روونه سوی نیزه خون گلوت میریزه روی نیزه ▪️وای حسین وای حسین حسینم لبات ترک داره ، سرت پر از خونه چقد روی نیزه، موهات پریشونه چقدر خاکستر ، نشسته رو گونه چقد روی نیزه ، موهات پریشونه یادش بخیر روزای خوبه باتو مادرمون شونه می کرد موهاتو ▪️وای حسین وای حسین حسینم نمونده تو سینه ، صبر و شکیبایی تو کوچه ها زینب ، شده تماشایی با سنگ و خاکستر ، شدم پذیرایی تو کوچه ها زینب ، شده تماشایی خیلی دل خواهرتو آزردن برای زینب صدقه آوردن ▪️وای حسین وای حسین حسینم نظر بر این قلب ، پر آه کن داداش رقیه تو یه کم ، نگاه کن داداش فکری به طفل بی ، پناه کن داداش رقیه تو یه کم ، نگاه کن داداش ببین که هق هق میکنه رقیه حرف نزنی دق میکنه رقیه ▪️وای حسین وای حسین حسینم https://eitaa.com/Madahankhomein
نوحه؛ بمان با حسین.mp3
1.01M
🔹أنَا ابْنُ مِنَا🔹 به شام آمده، به شام بلا به جنگ نفاق، به جنگ ریا ببین که کاخ ستم را به اضطراب انداخت خطابه خواند و ز روی عدو نقاب انداخت می‌لرزد دشمن از بانگ تکبیر او وقتی شد خطبه‌اش، هم‌چون شمشیر او «یا زین العابدین» ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ شده خطبه‌خوان، چنان مصطفی: «أَنَا ابْنُ مِنَا، أَنَا ابْنُ الصَّفَا» «أَنَا ابْنُ مَنْ حَمَلَ الرُّكْنَ بِالرِّدَا...» یا قوم «أَنَا ابْنُ خَيْرِ مَنْ طَافَ وَ سَعَى...» یا قوم جدّ من مرتضاست، يَعسُوب المُسلِمِين أَصبَر الصَّابِرِين، أَفضَل القَائِمِينَ «یا زین العابدین» شاعر و نغمه‌پرداز: https://eitaa.com/Madahankhomein
🏴نذر شهادت داغدارکربلا غریب بقیع 🏴 می نشیند تا زمین با آسمان دور و برت میشود سرشارِ آهی بیکران دور و برت بوسه برمیدارد از خاک مزارت آفتاب میدهد از غربتت آهسته جان دور و برت میرسد بر گوش، از گلدستهٔ اینجا اذان نیست یک گلدستهٔ غرقِ اذان دور و برت جای زائر، جای خادم، جای ایوان و رواق داشتی ایکاش قدری سایه بان دور و برت پاکسازی میشود از فتنهٔ وهابیت میشود با شیعیان امن و امان دور و برت میشود حک در محرّم «یاعلی بن الحسین(ع)» بر ضریحی که می آید روضه خوان دور و برت دور قبرت می نشیند میکشد با گریه آه یادِ آن ساعت که گریان شد جهان دور و برت بی عمو عباس(ع) جانِ کاروان آزرده شد داشتی جای پدر، شمر(لع) و سنان(لع) دور و برت یاد آن بازار شام و لحظه ای که بعدِ سنگ از فراز بام ها می ریخت نان دور و برت گریه میکردی و عمری قلبت از جا کنده شد بسکه پُر بود از صدای خیزران دور و برت! https://eitaa.com/Madahankhomein
السلام علیک یاعلی ابن الحسین یازین العابدین.. باید تو را حسینِ مکرّر بخوانَمت یا که علیِ اکبر دیگر بخوانمت هم صاحبِ صحیفه ای و هم نَواده اش پس حق بِده مرا، که پیمبر بخوانمت در مدح تو بس است همین که تو را زِ جان سر لوحه ی رقیّه و اصغر بخوانمت قرآنِ ناطقی و تو را آیه آیه از.. ..قدر و ضحی و فاطر و کوثر بخوانمت در عشق، اقتدایِ تو بر فاطمه است پس.. با اذنِ مادر، عاشقِ مادر بخوانمت عطرِ تو عطر باغِ بهشتی ست، نِی عجب اصلاً زِ جنسِ سيبِ مُعطر بخوانمت مست از میِ حسینیِ تو، اهلِ عالمَند مستم نِما که در پیِ ساغر بخوانمت وقتی که بُرده ای دلِ اربابِ شهر را حق است اینکه حضرتِ دلبر بخوانمت دنیا به وقتِ سجده ی تو میکند قیام والامقامی و شَه و سرور بخوانمت سجاده ی تو بویِ خداوند می دهد سجادی و به سجده ی آخر بخوانمت از خطبه خوانی تو قیامت به پا شده اینگونه من قیامتِ اکبر بخوانمت گفتی أنا علی..و علی وار دَم زدی تا که علیِ دوم و حیدر بخوانمت اَخلاق نیکِ توست، ابوحمزه ساخته خَلقاً تو را معلمِ برتر بخوانمت از کودکی دلَت به غم و غُصّه مُبتلاست از کودکی به غُصّه برابر بخوانمت در کربلا غمت دو برابر شد ای غریب که سوگوارِ کُشته ی بی سر بخوانمت همپایِ زینبی و به گودالِ قتلگاه از راویانِ بوسه به حنجر بخوانمت در شام و کوفه هم غُل و زنجیر بوده ای، آری تو را اَسیرِ مُکدّر بخوانمت آمد مدینه زهر، توانِ تو را گرفت تا عاقبت تو را گلِ پرپر بخوانمت سنگِ مزار هم که نداری، شهیدِ عشق کُنجِ بقیع با دلِ مُضطر بخوانمت لطفی نِما به"ملتمس"خاکِ کویِ خویش تا مدحِ نو سروده به محضر بخوانمت https://eitaa.com/Madahankhomein
السلام علیک یاسیدالساجدین.. چهل سال درد و عذاب و اَلم چهل سال گریه پس از گریه ای نبودی تو از غُصه یک آن جدا نه؛در آفِتاب و، نه؛ در سایه ای چهل سال خونِ جگر خورده ای تو با خاطراتی که جز غم نبود بِیادِ غمِ دشتِ کرب و بلا به سینه بِجُز داغ و ماتم نبود چهل سال عمر کمی نیست که.. ..چهل سال اندوه و اندوه بود غمِ تلخِ در سینه ی خسته ات فراتر از این کوه و آن کوه بود چهل سال چون یاس پژمُرده ای پریشانِ داغ ِ عزيزان خود تو ای روضه دارِ امامِ غریب چه کردی چهل سال با جان خود؟ چهل سال وقف عزا بوده ای حسینیه بود است چشمان تو گهی کربلا و گهی در بقیع.. ..کجایی شده چشم گریان تو؟ چهل سال بی تابی و بی کسی بدونِ برادر ، بدون ِ پدر فقط مانده از کربلا يادگار برای تو در سینه آه و شرر چهل سال راوی کرب و بلا چهل سال با قِصه ها مَحرمی به یک سال و نیمش تو با زينبی پس از آن تو بی یاور و همدمی چهل سال گر آب نوشیده ای دلَت بی شکیبِ لبِ اصغر است بِیادِ گلو و دلِ مادرش میانِ دلِ مضطرت محشر است چهل سال گر دیده ای صحنه ی یکی ذبحِ حیوان به دست کسی بِیادِ ذبیحِ به دور از وطن زِ دل کرده ای ناله ی غم بَسی چهل سال آثار زنجیر بود به پیکر، زِ وقت اسیریِ تو رهايت نكرده غمِ ماجرا.. ..تو را لحظه مرگ و پیریِ تو چهل سال داغی به دل داشتی که داغِ تو اَفزود زهرِ هشام ولی نَه، چهلِ سال پیشْ داغِ يار تورا کُشتِ از کربلا تا به شام به داغ و غمِ اين چهلِ سالِ ات مرا کُن به داغ و غمِ خود عجین که باشد نوایِ مَنِ "ملتمس" فِداكَ دَمی سید الساجدین https://eitaa.com/Madahankhomein
به ما تنها اهانت میشد ایکاش و جسارت نه! شهادت بود ارث خاندان ما، اسارت نه! نوامیس رسول‌الله در آن خیمه‌ها بودند به آتش می‌سپردم خیمه را، اما به غارت نه! «قَتَلْتُم عِترَتی او اِنْتَهَکْتُم حُرمَتی» یعنی که آیا روضه‌ای هم هست بیش از این عبارت؟ نه! اگرچه آیه‌ی تطهیر بر روی زمین افتاد ولی ای کاش با دستان مشتی بی‌طهارت نه! به دیدار کریم ابن کریمی رفت در گودال نیامد شمر هم با دست خالی از زیارت، نه! دریغا! کشتن شش‌ماهه با تیر سه‌پر در جنگ دل سنگ و نشان ننگ می‌خواهد، مهارت نه! به رزمی نابرابر آبروی خویش را بردند کسی دیده به این اندازه در جنگی خسارت؟ نه! به نرخ گندم ری میوه‌ی قلب نبی را کشت به ابن سعد سودی می‌رسد از این تجارت؟ نه! سرافرازی نصیب سربلندان سر نی شد به دشمن‌ها رسید آیا نصیبی جز حقارت؟ نه! به سمت شهر پیغمبر که آمد کاروان ما بشیر از ما خبر می‌برد، اما با بشارت نه...! حسین‌بن‌علی شمع همیشه روشن دل‌هاست به‌سعی دشمنان خاموش می‌شد این حرارت؟ نه! به لب آوای؛ "اَینَ‌المُنتقِم؟" دارد جهان بی‌تو که دارد اشتیاق دیدنت را، انتظارت نه! 🔸شاعر: https://eitaa.com/Madahankhomein
کشتی نجات⛴ ای کاش دردمندِ دوایت شوم حسین(ع) لبریز جرعه جرعه دعایت شوم حسین(ع) آب از سرم گذشته! رسیدم که مثلِ حُر در کشتیِ نجات، هدایت شوم حسین(ع) جانم فدای حضرت زهرا(س) که از ازل در طالعم نوشت گدایت شوم حسین(ع) ممنونم از امام حسن(ع) که اجازه داد روضه نشینِ بزم عزایت شوم حسین(ع) مِهر شهادت است که افتاده بر دلم مُهری بزن که نذرِ ولایت شوم حسین(ع) قابل بدان و جانِ مرا هم قبول کن تا که شهیدِ کرب و بلایت شوم حسین(ع) شرمنده ام که «سر» به تنم هست! حیف شد. در وُسعِ من نبود فدایت شوم حسین(ع)! https://eitaa.com/Madahankhomein
در کربلا شد آنچه شد و کس گمان نداشت هرگز فلک به یاد، چنین داستان نداشت در کربلا هر آنچه بلا بود، عرضه شد تیری دگر قضا و قدر در کمان نداشت از این شراره خرمن عمر ستاره سوخت بود آسمان به جای ولی کهکشان نداشت بعد از عروج حجت رحمان به عرش نی دیگر زمین سکون و قرار آسمان نداشت زین‌العباد باز به گیتی قرار داد ورنه سکون، عوالم کون و مکان نداشت او شمع راه قافله در شام تار بود حاجت به نور ماه، دگر کاروان نداشت... با کوله‌بار درد در آن دشت پر لهیب جز دود آه بر سر خود سایه‌بان نداشت گفتند: ماه بود و درخشید و جلوه کرد دیدم که مه به گردن خود ریسمان نداشت گفتند: سرو بود و خرامید و ناز کرد دیدم که سرو، طاقت بند گران نداشت در انقلاب سرخ حسینی کسی چو او نقش حماسه‌ساز «ولی» را بیان نداشت در گیر و دار معرکۀ کفر و شرک نیز دوران چو او سوار حقیقت‌نشان نداشت... حق را زیان ز جانب باطل نمی‌رسد بیمی گل همیشه بهار از خزان نداشت تنها نه شمع از شرر شعله برفروخت «پروانه» هم ز شعلۀ آتش امان نداشت https://eitaa.com/Madahankhomein
می روی منزل به منزل باشتاب آقای من بسکه خوردی سنگ..گردیدی گلاب آقای من از همان بالای نیزه سر بگردان..کن نگاه.. چهره ام مکشوفه شد دور از نقاب آقای من بیکس و تنهایی ام را پر کن ای لب تشنه سر گفتگویی گر کنی دارد ثواب آقای من تا تو هستی پیشِ چشمانم ..ندارم واهمه بی تو می افتم فقط در اضطراب آقای من بعدِ تو کارم شبانه روز گریه کردن است نقش می بندد به چشمانم‌ سراب آقای من سنگ بر پیشانی ات تا خورد مُردم یا حسین مثلِ زلفِ تو منم در پیچ و تاب آقای من غم نخور هرجا که باشم پرچمت بالا برم می کنم در شام قطعاً انقلاب آقای من شاعر: https://eitaa.com/Madahankhomein
151.7K
◾بنداول ذکر لبهایم الشام الشام فکر شبهایم الشام الشام الشام الشام الشام الشام(۲) مارو به بزم ناکسان بردند با ناسزاها مارو افسرده‌ند گلای نیلوفر و پژمرده‌ند الشام الشام(۲) ◾بنددوم همراه بابام الشام الشام طناب به دستام الشام الشام الشام الشام الشام الشام(۲) بچه‌ها رو تا به رسن بستند سرمارو همه بشکستند روبرومون با خنده بنشستند الشام الشام(۲) https://eitaa.com/Madahankhomein
voice-changer-۲۰۲۲-۰۸-۲۲-۱۸-۲۲_1.mp3
341.8K
◾بنداول به شام ویران شده‌ام من غریب اسیر کوفیان شدم بی شکیب به ناقه سوارم مات نیزه دارم رحمی نما خدا به حالم ز سنگ کین شکسته بالم واویلتا آه واویلا(۲) ◾بنددوم قاتل من مجلس شوم شراب کشته مرا گریه و آه رباب راس طفل رباب به نی رفته بخواب به پای نیزه جان سپارم خدا دگر طاقت ندارم واویلتا آه واویلا(۲) ◾بندسوم شاهد گریه‌های من مدینه‌ست شاهد سقای حرم سکینه‌ست گوئیا در حرم نشسته در برم گوید عمو عمو کجایی از چه به پیش ما نیایی واویلتا آه واویلا(۲) https://eitaa.com/Madahankhomein
161K
بند اول یه عمره از داغت میسوزم داغت برام تازه ست هنوزم میگذره با غم شب و روزم هر روز،تیره و تاره برام با روضه هات هر روز،میسوزم به یاد خشکیه لبات ای وای ای وای هر روز ،روضه ها پیش چشام مرور میشه هر روز خاطرم زخمی دود و آتیشه ای وای ای وای بند دوم بنی اسد وقتی رسیدن پیکر بی سرت رو دیدن رو یه حصیر تنت رو چیدن سخت بود ،پیدا کردن تموم بدنت سخت بود ، اینکه بوریا شد آخر کفنت ای وای ای وای سخت بود ، اینکه از قفا جدا شده سرت سخت بود ، بوسه دادم به رگای حنجرت ای وای ای وای بند سوم یادم نمیره شام و ازار امون از این مردم بی عار خیلی شلوغ شد سر بازار سخت بود، دست بسته رفتنِ با سلسله سخت بود، خنده های شوم شمر و حرمله ای وای سخت بود، همسفر شدن با اون حرومیا سخت بود، طعنه و زخم زبون شامیا ای وای https://eitaa.com/Madahankhomein
4_6024075856119336066.mp3
1.04M
۱۴۰۱ نزدیک چِل ساله بیقرارم ، شادیِ من رو ، کسی ندیده اشک چشام جاریه همیشه ، به یاد جسمِ ، به خون تپیده من به درد و غم ، مبتلا بودم یاد وقتی که ، کربلا بودم زهر کینه شد ، مرهمِ دلم خیلی وقته که ، چشم به را بودم آه و واویلا ، عزیز زهرا سَرم نرفت روی نیزه اما ، دلم به روی ، سرنیزه ها رفت هربار که چشمم به آبی افتاد ، فکرم به سَمتِ ، کرببلا رفت با تَداعیِ ، غربتِ بابام خونِ قلبم و ، بارونِ چشام آب خوش نرفت ، پایین از گلوم بعدِ کربلا ، بعدِ شهر شام آه و واویلا ، عزیز زهرا بعدِ چهل سال هنوز می بینم ، هر روز و هرشب ، اون صحنه هارو هر روز می خونم میونِ روضه ، مصیبت‌های ، کرببلارو توی ذِهنَمه ، بین قتلگاه خاطرات اون ، آخرین نگاه دست و پا می زد ، بین خاک و خون من تو خیمه ها ، می کِشیدم آه آه و واویلا ، عزیز زهرا ✍بهمن عظیمی https://eitaa.com/Madahankhomein
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
به روابتی اشکاتو روی دست بگیر همراه زین العابدین دعا برا فرج بخون با اشک و آه آتشین کی گفته شیعه بی کسه،ما همه صاحب داریم به زودی از راه میرسه تنها پناه مؤمنین مهدی غریبه از حقّ خود عمری جداست امام شیعه چرا توی بیابوناست چه بی خیالیم حتی غریب، میون ماست به اشک دائم البکاء بیا بیا ای منتقم به محنت شام بلا بیا بیا ای منتقم یاربِّ عَجِّل فرجه...‌‌ 🌸🌸🌸🌸🌸 زبانحال امام سجاد با حضرت زینب علیهماالسلام: عمّه دیگه وقت ِ اونه که من کنار تو بیام تو رفتیو هنوز ببین می باره خون از این چشام مسموم زهر شدم ولی قاتل ما مشترکه منم مث تو جون دادم تو مجلس شراب شام من و نوامیس میون مشتی بی حیا مقابل ما میزد یزید با ناسزا با خیزرونش روی لب عزیز ما به لعل پاره ی حسین بیا بیا ای منتقم به اضطرار زینبین بیا بیا ای منتقم یاربِّ عَجِّل فرجه...‌‌ 🌸🌸🌸🌸🌸 خدارو شکر که بعد مرگ ،تنم میشه غسل و کفن نمیره زیر دست و پا،دیگه تن نحیف من امّا توی کربوبلا شد بوریا سهم بابام روا نبود به پیکرش حتی یه کهنه پیروهن دیدم تو گودال سری نداره پیکرش همراه انگشت غارت شده انگشترش منم شبیهَت بوسه زدم به حنجرش به حضرت شَیبُ الخَضیب بیا بیا ای منتقم به پیکر خَدُّالتَّریب بیا بیا ای منتقم یاربِّ عَجِّل فرجه...‌‌ ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) https://eitaa.com/Madahankhomein
🍂شب و روز غصه دارم که تو نیستی کنارم تو که نیستی کنارم، شب و روز غصه دارم... 🍂تو که‌«والضحی»‌مایی به ظهور اگر درآیی برسد به روشنایی شب تار انتظارم... تعجیل در فرج مولایمان صلوات 🌙
ای عمه جان برای تو خون گریه میکنم از سوز ماجرای تو خون گریه میکنم با یاد غصه های تو از حال میروم با یاد غصه های تو خون گریه میکنم داغ اسیری ات کمرم را شکسته است بستند ، دست و پای تو خون گریه میکنم حتی خدا برای تو روضه بپا کند با روضه ی خدای تو خون گریه میکنم تو زار میزنی ز فراق حسین و ، من ... از سوزِ های های تو خون گریه میکنم بالای نعش بی سر جدم صدا زدی ... از "وا محمدای" تو خون گریه میکنم هر صبح و شب برای سرِ روی نیزه ها ... هر صبح و شب برای تو خون گریه میکنم ای "کربِ وَ الْبَلای" حقیقی کربلا از داغ کربلای تو خون گریه میکنم از داغ همسفر شدنت با حرامیان ... میمیرم ، از عزای تو خون گریه میکنم تو پا به پای نیزه ی جدم فغان کن و من نیز ، پا به پای تو خون گریه میکنم 💚🕊💚 💠اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ💠 https://eitaa.com/Madahankhomein
یا زینب کبری(س) مددی ستم ندیده کسی در جهان، مقابل زینب نسوخت هیچ دلی در جهان، چنان دل زینب نگشت شاد، دلش از غم زمانه، زمانی ز آب غم بسرشتند، گوییا گِل زینب فغان و آه از آن دم! که خصم‌دون‌ به‌ لب‌شط بُرید سر ز قفای حسین، مقابل زینب فتاده دید چو در خاک، سرو قامت اکبر قرار و صبر و تحمّل، برون شد از دل زینب میان لشگر اعدا به راه شام نبودی به غیر معجر نیلی، به چهره حائل زینب به گِرد ناقۀ او، کوفیان به عشرت و امّا سر حسین به سِنان، پیش روی محمل زینب نه آب بود و نه نانی، نه شمعی و نه چراغی چو گشت کنج خرابه، مقام و منزل زینب جودی خراسانی https://eitaa.com/Madahankhomein
وَقتی که حَرف از دِل و آمال می زنیم تا کَربلا به ثانیه ای بال می زنیم پِیوَندِ شاخه های دِلِ خُشکِ خویش را با آن دِرَختِ سَبزِ کُهَنسال می زنیم ماهِ مُحرَّم آمَده، اِی جان... خوش آمَده... اِمسال هَم به سینه، چو هَر سال می زنیم عَطری که اَز سَفَر به خُراسان خَریده ایم بَر پیرُهَن سیاه و بَر این شال می زنیم ما میهمانِ سُفره ی شِشماهه می شَویم تا که گُریزِ روضه ی مِنهال می زنیم با فاطِمه بَرای حُسِین آه می کِشیم وقتی که سَر به گوشه ی گودال می زنیم ثابِت نِموده اند شَهیدان، زَمانِ مَرگ بوسه به پای دوست به هَر حال می زنیم شاعر: https://eitaa.com/Madahankhomein
دل بیقرار، دیده ز دل بیقرارتر جز تو ندیده ایم در عالم نگارتر دل دل نمی کنیم که دلداده ات شویم چون بوده بر غمت ز ازل دل، دچارتر مجبورمان نکرده کسی عاشقت شویم ما خود شدیم نزد تو بی اختیارتر داراترین دخیل گداخانه ات شدند آن دست های خالیِ با تو ندارتر شد سینه ام ز آتشِ آهِ تو شعله ور پیشانی ام ز خاک تو شد پرغبارتر حتماً رسانده پای دلش را به کربلا هرکس که شد به روضهء تو پابکارتر هم مادرت ز بار غمت قدخمیده است هم خواهرت ز داغ سرت، داغدارتر شاعر: https://eitaa.com/Madahankhomein
بعد از تو برادر جان! بر شام سفر کردم بر آل ابوسفیان اعلان خطر کردم دیدم سر تو بر نی، راهت بنمودم طی تو بر نی و من در پی، بر نیزه نظر کردم ای خفته به خاکستر! آتش به تو شد بستر ای خاک مرا بر سر از کوفه گذر کردم تو کلمه حق بر لب، من از غم تو در تب ای صبر دل زینب! اینگونه سفر کردم با بار غم و اندوه، چون شیرزنی نستوه بر ضد عدو چون کوه پیکار دگر کردم افتاد یزید از تخت چون کور دلی بدبخت آن مرکز فحشا را من زیر و زبر کردم شد گوشه ویرانه بیت الحزن زینب بر قاتل تو نفرین با خون جگر کردم https://eitaa.com/Madahankhomein