eitaa logo
1.9هزار دنبال‌کننده
216 عکس
74 ویدیو
18 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
صدا پیچید،دنیا گوش شد،غرق شنیدن شد اذان پیغمبری کرد و مهیای وزیدن شد‌ طلوعت شمع‌های آسمان را استراحت داد زمین روشن شد و خورشید مشغول لمیدن شد ‌ کمی تا قد کشیدی شاخه ی انگور از دیوار به شوق دست‌های تو پذیرای خمیدن شد‌ نوازش کردی و در سینه‌ی چوبی نخلستان دلی خشکیده از جور زمین سبز از تپیدن شد‌ چقدر آزادگی می‌ریخت از هر بند انگشتش کنیزی که برایت بی قرار غنچه چیدن شد ‌ صدای پای تو یک شهر را در کوچه ها آورد در و دیوار هم حتی سراپا محو دیدن شد ‌ چقدر آسوده خاطر بود از  دنیا فقیری که شبی سرد از غذای سفره‌ات گرم چشیدن شد‌ خدا می‌خواست معنای کرم را جلوه‌گر باشی همین انگیزه‌ی خوبی برای آفریدن شد ‌ به جز رنگ خدا رنگی نمی‌ماند در این عالم تو را با رنگ یک‌رنگی خود گرم کشیدن شد‌ برای کوری چشم حسودان قبل بسم الله خدا ''روحی فداک"ی‌ گفت و مشغول دمیدن شد‌ 🔸شاعر: https://eitaa.com/Madahankhomein
زبان الکنم از وصف ذاتت ناتوان باشد که این مدح و ثنا سرمایه ای چون دُر گران باشد قلم بر دفترم چرخید نامت بر زبان آمد کرامت کردی و بر پیکر این خسته ، جان آمد کلید خانه ی لطفی ! امیر فضل و احسانی ! " خلاصه می شود آقا در عشق تو ، مسلمانی " معطر کرده گیسویت فضای بیت حیدر را فقیران و یتیمان ، جمله می کوبند هِی ، در را قدم رنجه نمودی در جهان تاثیر بگذاری قدم بر روی چشم آیه ی تطهیر بگذاری سلام ای رحمت مطلق ! خدای مهربانی ها ! چه لذت بخش تر از این ، شود نذرت جوانی ها ؟ فراوان می دهی بر ما ، به مقداری نمی ماند به لطف سفره ی سبزت طلبکاری نمی ماند ... تو صاحب منصب جودی ! امام بخشش و بذلی ! تو در جنگاوری و رزم ، استاد ابالفضلی ! تو آن ضرب المثل بین کرامت آفرین هایی چه غم از بی کَسی وقتی کَسِ بی کَس ترین هایی بجز عشقت نمی دانم بجز نامت نمی خوانم حسن جانم حسن جانم حسن جانم حسن جانم ... چقدر از تو گرفته فاصله ، دردا که مغبون* شد هر آنکه از میان حلقه ی عشق تو بیرون شد برای با تو بودن هم دلیل محکمی دارم اگر باشی به روی زخم قلبم ، مرهمی دارم گرفتارم ، نگاهی کن ، نگاه تو گهربار است به "خورشیدت" نظر کن سخت درگیر شب تار است تمام دلخوشی ما به اکرامِ مدام توست کَرَم کن بر جهانِ ما ، کَرم کردن مرام توست ... 🔸شاعر: https://eitaa.com/Madahankhomein
آمد عروس حجلۀ خورشید در شهود در کوچه‌ای نشست که سر منزل تو بود امشب صدای سبز تو جاری‌ست در فضا پا در رکاب آمدنت مانده صبح زود دست نسیم، پنجره‌ها را گشود و رفت در خانه‌ای که چشم خدا دیده می‌گشود ما پردۀ نگاه، به یک‌سو زدیم باز ماندیم، مات خندۀ آیینۀ ودود این برقِ چشم کیست که در من ترانه ریخت؟ از مشرق کجاست که با من غزل سرود؟ از آن همه شکوه، که در باغ حُسن توست یک ساغرِ نگاه، عنان از دلم ربود ای بر بلند سبز شرافت نهاده پا! چون ذرّه سر به پای تو می‌آورم فرود از بس به روی صخرۀ صبر ایستاده‌ای! گیتی تو را به صبر حسن تا ابد ستود آن قدر، نازک است دل تو که می‌توان غم را به چشم دید و در آن، ناله را شنود جز کعبۀ نگاه تو را ای نماز سبز! بر هیچ قبله‌ای نگذارم سر سجود! وقتی که اشک فرصت بدرود را گرفت بر قامت صبور تو صد آسمان درود 🔸شاعر: https://eitaa.com/Madahankhomein
مرام و معرفتش مادرانه بود حسن به فکر صحن و سرا و حرم نبود حسن نجف برای علی، کربلا برای حسین مدینه خادمی مادرش نمود حسن تمام راه نجف تا به کربلا دیدم نوشته اند ملائک به هر عمود...حسن گمان کنم که به گوشم بجای لالایی به گریه مادرم آهسته می سرود حسن کسی که داده همیشه زقعر چاه گناه مرا به عرش خدا یه شبه صعود حسن به روی باز شده همدم ِ جزامی ها کریم شهر مدینه خدای جود حسن همه زمین و زمان ذکرشان درود، حسین ولی رسول خدا داد زد درود ...حسن شتر سوارِ جمل پیش پاش زانو زد نشانده آتش فتنه دراین فرود حسن زمان دفن چه خالی نمود عقده خویش خدای نگذرد از آن زن حسود حسن به تیر و زهر چه حاجت به کودکی کشتند میان کوچه به آن سیلی ِ یهود ؛حسن ز کوچه مادر خود جمع کرده و برده به گوش پاره شده ، صورتی کبود ، حسن شاعر: http://eitaa.com/Madahankhomein