eitaa logo
ذاکرین خمین🎤
1.6هزار دنبال‌کننده
3.2هزار عکس
682 ویدیو
357 فایل
🕋بنام خدای بی نیاز🕋 پدرم گفت علی،عاشق مولا شده ام بین مردم همه جا والهُ شیدا شده ام مادرم داد به من درس محبت با شیر نوکرُ ریزه خور سفرهٔ زهرا شده ام 🎤👋بامابروزمداحی‌کن.👌🎤 https://eitaa.com/joinchat/3542745823C3e1ead0ed9
مشاهده در ایتا
دانلود
بند۱،۲_تیره و تاره آسمون.mp3
زمان: حجم: 767.7K
🏴واحد سنگین وفات ام المومنین حضرت خدیجه کبری سلام الله علیها 🔰بند اول تیره و تاره آسمون،میخواد بباره آسمون،از ماتم خدیجه دل بیقراره آسمون،آروم نداره آسمون،از ماتم خدیجه میره از دنیا مادر و،میسوزه قلب دختر و بدرقه میکنه این دختر مادرو با چشم تر و سخته ازش جدا بشه،اسیر غصه ها بشه فاطمه باید بعد مادر غمخوار واسه بابا بشه به چی خوشه دل بابا،بعد خدیجه همسرش غم میره از توی دلش،با یه نگاه به دخترش واویلتا واویلتا... 🔰بند دوم دین خدا احیا میشه،دِین نبی ادا میشه،با ثروت خدیجه باطل و حق جدا میشه،دنیا پر از صفا میشه،با ثروت خدیجه تمومه هستیشو میده،تا بشه خرج راه دین مدیون لطف بیکرانش تا ابدالدهر مسلمین تو زنها اول مسلمه،هم مسلمه هم مومنه چشم حسودا کور بشه خدیجه اس ام المومنین بیا توسل کن بهش،تا که بگیره دستت و خدیجه ام الفاطمه اس،حتما میگیره دستت و خدیجه ام الفاطمه... 🙏التماس دعای خیر ✍️کربلایی امیرحسین سلطانی @Maddahankhomein
زمان: حجم: 285K
🔘 اللهم عجل لولیک الفرج 🔘 سبک:استجابت تحت قبةِ ⏺⏺⏺⏺⏺⏺ ☑️بند اول بانوی برتره این جهان،نام او تا ابد جاودان ثروتش خرج اسلام شده،مادره مومنان ▪️یاخدیجه ام المومنین▪️ ☑️ بند دوم هستیه سیدة النسا، همسره خاتم الانبیا نور عین مولانا علی،اسوه ی اولیا ▪️یاخدیجه ام المومنین ▪️ ☑️بند سوم یاوره حضرت مصطفی،معنی ایثاری و وفا پشتیبان دین احمد و،بانوی باحیا ▪️یا خدیجه ام المومنین▪️ ➖➖ ☑️ بند چهارم مظهره ایمانه به خدا،معدن لطف و جود و عطا معنی ازخودگذشتگی،شفیعه ی جزا ▪️یا خدیجه ام المومنین ▪️ ✍: @Maddahankhomein
شور شهادت حضرت خدیجه سلام اللّه علیها سبک چیه دلم گرفتی .... آسمون از غمایِ دلِ زهرا ناله میزنه‌ بقیع داره برایِ یارِ آقا سینه میزنه ماهِ خداسو ماهِ غریبیِ رسولِ خدا رو شونه‌ها تو راههِ میرسه از بقیع به خدا آسمونِ چشایِ عشقِ آسمون بارونیه شبِ غم و عزایِ دلایِ زارِ فاطمیه غمخوارِ غصّه‌هایِ دلِ رحمةٌ‌‌للعالمین همدم و آشنایِ دردایِ ختم‌المرسلین فاطمه و یتیمی زهرا و غمِ بی‌مادری چه غصّه‌یِ عظیمی رسول و غمِ بی‌یاوری زهرا می‌مونه و غم زهرا مونده و بسترت شده مثِه محرّم بارونی چشمِ دخترت تویِ چشایِ زهرا اشکِ تنهایی می‌شینه بعد از من و تو تنها چه غما‌‌ که نمی‌بینه ما میریم و مدینه میشه شهرِ ظلم و کینه ما میریم و می‌شینه میخ با لگد تویِ سینه ما میریم و تو کوچه سیلی می‌زندِش زمین پیشِ چشمِ یه بچّه نیلی میشه گلبرگِ دین کربلا چیه دلم گرفتی واسه چی داری گریه می‌کنی مجلسِ غم گرفتی واسه کی داری سینه می‌زنی چی شده که تپش‌هات قصّه‌یِ غصّه‌یِ عالمه تویِ نفس نفسهات عقده‌یِ دیدنِ حرمه چی میشه که بذاری خدا تو سرنوشتِ ما روضه و بی‌قراری زیارتِ کرب‌وبلا چی میشه باز بدوزم چشمامو به موجِ فرات تا کی باید بسوزم آقا تو حسرتِ کربلات خوب می‌دونم که نیستم لایقِ غلامیِ خونه‌َت امّا عمریه هستم عاشق و زار و دیوونه‌َت روز و شبم گذشته با ذکرت تویِ سینه زدن رویِ قلبم نوشته مملکتِ شاهِ بی‌کفن‌ میونِ روضه‌خونی تو هیأت عشقو حس می‌کنم با ذکرِ پهلوونی یادِ گلِ نرگس می‌کنم به یادِ کفُّ‌العبّاس به یادِ بین‌الحرمین می‌خونم از گلِ یاس نفسامه ذکرِ حسین عمریه رویِ دوشم پرچمِ عشقِ پاکِته دیوونه‌یِ شیش‌گوشه‌م عاشقت سینه‌چاکته سندِ بندگی رو خدا کرده به نامِ تو تمومِ زندگی رو داره از تو غلامِ تو حسین .... @Maddahankhomein
4_5954279609607391571.mp3
زمان: حجم: 1.72M
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم پیش‌مظلوم شهادت حضرت خدیجه سلام اللّه علیها‌‌ یا اُمُّ‌المؤمنین‌‌ خدیجه یا اُمُّ‌المؤمنین‌‌ خدیجه روحِ عشق و یقین خدیجه یا اُمُّ‌المؤمنین‌‌ خدیجه ای کوثرآفرین خدیجه یا اُمُّ‌المؤمنین‌‌ خدیجه بانویِ خوبِ دین خدیجه یا اُمُّ‌المؤمنین‌‌ خدیجه ایثارِ بی‌قرین خدیجه یا اُمُّ‌المؤمنین‌‌ خدیجه ای مادرِ مادرِ باران یا اُمُّ‌المؤمنین‌‌ خدیجه ای یاورِ رهبرِ قرآن یا اُمُّ‌المؤمنین‌‌ خدیجه صبرِ شما محورِ ایمان یا اُمُّ‌المؤمنین‌‌ خدیجه ای سایه‌ات بر سرِ جانان یا اُمُّ‌المؤمنین‌‌ خدیجه قبله‌یِ قلبِ عالمینی یا اُمُّ‌المؤمنین‌‌ خدیجه بر گردنِ دینم تو دِیْنی یا اُمُّ‌المؤمنین‌‌ خدیجه دلهایِ عاشق را تو کردی یا اُمُّ‌المؤمنین‌‌ خدیجه در بقیع بین‌الحرمینی یا اُمُّ‌المؤمنین‌‌ خدیجه @sehreashk
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجّل فرجهم مُسدَّس وفات حضرت خدیجه سلام اللّه علیها دین اگر دین است اُمُّ‌المؤمنین تنها خدیجه بهترین بانو برایِ بهترین مولا  خدیجه یاورِ ختمُ‌النَّبیین  مادرِ زهرا   خدیجه تا ندارد در دودنیا  بوده بی‌همتا خدیجه عاشق و معشوقه‌یِ احمد در این دنیا خدیجه روضه‌یِ زهرا شد امشب آه و واویلا خدیجه روضه‌خوانِ خردسالِ خانه‌یِ پیغمبرِ ما می‌کِشد آهی که گُر می‌گیرد از غم باورِ ما می‌زند با ذکرِ مادر  بر سر امشب مادرِ ما اشکهایی می‌چکد از گونه بر چشمِ‌ترِ ما تا شود آرام‌تر آلامِ قلبِ کوثرِ ما الوداع همسنگر و همراهِ احمد یاخدیجه جانی و مالی تماماً  وقفِ قرآنِ مُبینی بعدِ زهرا بهترین  اُلگویِ زن رویِ زمینی تو صراطَ‌المستقیمی  در مسیرَت راستینی بی‌شما بِااللَّه برای ما نمی‌مانْد هیچ دینی از اَزل تا به اَبد تنها تو اُمُّ‌المؤمنینی می‌شود آئینه‌یِ تو زینبِ کبریٰ  خدیجه نخلِ طوباٰیِ رسالت با وجودِ تو ثمر داشت تو صدف بودی و در بطنِ‌شما خالق گوهر داشت کوثرت خِیرِ کثیری بود پس احمد پسر داشت دین نتیجه‌داد از نسلَت شَهی بیرق چو برداشت دختری دیدند کوفی‌ها که‌چون‌حیدر جگر داشت خطبه‌هایِ زینبی  مثلِ شما  غَرّا  خدیجه مادرِ گلها ندیدی  بر رویِ گلبرگ  رَد  را پایِ نِی می‌خوانْد زینب روضه‌یِ مُشت‌ولگد را کاش خیلی زودتر می‌خورد سیلیِ بلَد را دیر سیلی خورد تا که بشنود آن حرفِ‌بد را یک‌نفر  اِی کاش رَد می‌کرد این صدها سند را بد زَد و بد گفت و بد تا کرد با طاها  خدیجه رَدِّ پایی بر رویِ پهلویِ یاسِ پرپری بود گوشه‌یِ ویرانه جایِ خوابِ نازِ دختری بود دختری که بر رویِ زانویِ لرزانَش سری بود گفت بابایی در آن بازار صدها مشتری بود بر سرِ دزدِ اَلنگو فکرِ شومِ دیگری بود ندبه‌خوان  جان داد پایِ روضه‌یِ بابا   خدیجه @Maddahankhomein
بسم الله الرحمن الرحیم با خود همیشه رنگ و بوی کوثری دارد در سینه عشقی ساده و پیغمبری دارد آن بانویی که شاه بانوی قریشی بود حس کنیزی جای حس همسری دارد دار و ندارش را نثار حق پرستی کرد سرمایه اش حکم جهاد حیدری دارد دست سخاوتمند او در قحطی مکه از هرچه حاتم در زمانه برتری دارد شعب ابیطالب همیشه داغدار اوست بی او مدینه حس و حال دیگری دارد گرد یتیمی بر سر مولای ما ننشست بر گردنش وقتی که حق مادری دارد جنت بدون شک به یمن احمد و زهرا رو به بهشت آستان او دری دارد بنت الخویلد ام زهرا می‌شود یعنی جز فاطمه بر کل زن‌ها سروری دارد @Maddahankhomein
بانوی بی همتای پیغمبر، خدیجه از مریم و آسیه بالاتر، خدیجه ظرف نزول سوره ی کوثر، خدیجه بر شیعیان مرتضی مادر، خدیجه طعم خوشی را مصطفی با او چشیده جور زنان بی وفا را هم کشیده بوده حیا و غیرت و عفت صفاتش در عین مکنت، طی شده ساده حیاتش بر مصطفی خیر فراوان داشت، ذاتش ما را حسینی کرده او با التفاتش نخل رسالت داد با مالَش نتیجه رحمت بر ام المؤمنین، بانو خدیجه وای از وداع آخر او با پیمبر شد جایگاه هجمه ی غم ها، پیمبر از هر زمان شد بیشتر، تنها پیمبر گریان شده با گریه ی زهرا پیمبر میخواست تا چاره کند پیش آمدش را انداخت روی سر، عبای احمدش را او که تمام خانه اش را مهد دین کرد سرمایه اش را نذر این راه مبین کرد با مرتضی یاری خیرالمرسلین کرد تا غصه ای در دل، وجودش را حزین کرد... مزد جهادش شد چه نیکو سرنوشتی از عرش نازل شد کفن هایی بهشتی رخت سفر را آفتاب مکه بست و بند دل خیرالبشر از هم گسست و وقت وصیت شد، دل زهرا شکست و با چشم تر، در محضر مادر نشست و حس کرد گرد غربت بی مادری را او که ندارد طاقت بی مادری را بانو خدیجه تا نظر سوی کفن کرد ذکر حسین بی کفن با خویشتن کرد گریه به داغ آخرین از پنج تن کرد یاد غریب و تشنه ی دور از وطن کرد تصویر آخر در نگاهش کربلا شد شعب ابی طالب از آهش کربلا شد ناله بر احوال ذبیحاً بالقفا زد آن تشنه ای که بین خونش دست و پا زد هر کس هر آنچه داشت سویش بی هوا زد زهرا دلش خون شد، حسینش را صدا زد با غارتش یک خیمه را کوچک شمردند حتی لباسی را که مادر دوخت، بردند eitaa.com/Maddahankhomein
با امام زمان در رحلت حضرت خدیجه(س) ------------ باید گریست مثل سحاب از فراق تو باید که گشت خانه خراب از فراق تو با جرم ماست فصل ظهورت نمی رسد باید کشید داغ عذاب از فراق تو بی خود که نیست در دل یاران بی قرار افتاده عشق در تب و تاب از فراق تو جز غم نبود در دل گلهای ارغوان جز خون نداشت لاله گلاب از فراق تو هر عاشقی که گشت بیابان نشین وصل لب تشنه بود و دید سراب از فراق تو پیدا تر از تو نیست ، که باید بگویمت این چشم ماست غرق حجاب از فراق تو ما را گناه کرده جواب از وصال عشق اکنون رسید پیک خطاب از فراق تو این ناله ها که هست ، اثر هم نمی کند اینک شدیم جمله مجاب از فراق تو باید نهیب بر دل عصیانی ام زنم باید به خویش کرد عتاب از فراق تو این شعله های درد که آتش زده مرا آقا دلم شده ست کباب از فراق تو هم سینه داشت ناله عزای خدیجه را هم دیده ریخت گوهر ناب از فراق تو هم دل شده ست غرق غم از اشک مصطفی هم لاله خیز گشته تراب از فراق تو «یاسر» گرفت صد صدف از بحر اشک و آه تا آن که ریخت دُر خوشاب از فراق تو محمود تاری «یاسر» @Maddahankhomein
حضرت خدیجه سلام الله علیها سلام روح القدس سلام رب جلیل به مادر کوثر و به دختر سلسبیل چه بانویی در قریش همیشه او بی نظیر چه همسری بر رسول هماره او بی بدیل قطره ای از قهر او عذاب طوفان نوح گوشه ای از مهر او عبور موسی ز نیل یگانه بانو که بر دو قبله خوانده نماز سجده به بت کی کند ؟ پیرو دین خلیل بطن چنین بانویی ظرف امامت شده از افق او دمید آل نبی را سلیل بهر طعامش حرا چله نشینی کند بهر سلامش رطب شهد شود بر نخیل شاخه ی گل روی دست قابض روح آمده است پر شده در باغ وحی بوی گلاب و رحیل رسد به خیرالبشر تسلیت از کردگار رسد به خیرالنسا تعزیت از جبرئیل جامه ی پیغمبر است جای کفن بر تنش نخواست حتی کفن ز روزگار بخیل نبود بیند دگر که بین دیوار و در دختر او شد شهید کودک او شد قتیل نبود تا بنگرد که تشنه ای روی خاک سنگ خورد بی حساب تیر خورد بی دلیل نبود تا بنگرد به دست و پای امام حلقه ی زنجیر ها چگونه بسته دخیل .... میثم مومنی نژاد @Maddahankhomein
عزای حضرت خدیجه سلام الله علیها مدح و مرثیه نظم را نام تو لبریز از فصاحت میکند شعر زیر سایه ات ، کسب سعادت میکند از خدا بر تو سلام آورد جبرئیل امین بر درت پیک خدا عرض ارادت میکند مادر صدیقه و صدیقه ی امت تویی طاهری و دین ز تو کسب طهارت میکند در هجوم وحشی زخم زبان ابتران دامن پاک تو کوثر را روایت میکند در بهشت از قصر مروارید داری خانه ای خاک راهت سرمه در چشمان جنت میکند قافله در قافله سرمایه دادی... عاقبت کاروان تو محبت را تجارت میکند چله ای خرما رساندی در حرا اما رسول در عوض سیب بهشتی با تو قسمت میکند پیشتر از دیگران دین تو کامل گشته بود تا که قلبت با غدیر نور بیعت میکند بر سر سجاده ی اسلام تو اول زنی که نمازی آسمانی را اقامت میکند شمع سان ، لب بسته، میسوزد ز داغ غربتت قبر ویران تو را هر کس زیارت میکند در رثایت شعر میگوید امیرالمومنین اشک پیغمبر ز داغ تو حکایت میکند مجلس ختم تو را ای برترین امهات با دلی محزون به پا ختم رسالت میکند داغ تو ، مرگ ابوطالب ، شده غم روی غم چشم قرآن گریه بر این دو مصیبت میکند رفتی و دیگر ندیدی دشمن پیمان شکن حمله با آتش به سوی بیت عصمت میکند رفتی و دیگر ندیدی بین آن دیوار و در دخترت ، خود را مهیای شهادت میکند رفتی و دیگر ندیدی کربلا بر نیزه ها سوره ی فجر شما قرآن تلاوت میکند رفتی و دیگر ندیدی زیر باران عطش کودک ششماهه ای اتمام حجت میکند رفتی و دیگر ندیدی خیمه های تشنه را سیلی و کعبه نی و بیداد ، غارت میکند رفتی و دیگر ندیدی دست های بسته ای با عزیزان تو صحبت از اسارت میکند ....رفتی و یک روز می آیی و خواهی دید که طالب حق شما بر پا قیامت میکند میثم مومنی نژاد @Maddahankhomein
شعر برگزیده هشتمین محفل شعر حضرت خدیجه علیهاالسلام السلام علیک یا ام‌المؤمنین یا خدیجه بنت خویلد چادرت را بتکان لطف تو را می خواهم مادر فضل، بیا کوه بساز از کاهم من زمین خورده ام از عجز خودم آگاهم بال پرواز بده تا برهم از چاهم ‌ قطره ام آمده ام راهی  ِدریا بشوم نوکر مادر صدیقه ی کبری بشوم شاعرت اول مصراع شکوهت مانده شده از وصف مقام و شرفت درمانده چه بگوید که خدا آب حیاتت خوانده از تو هر شر و بدی را به طهارت رانده پاکی از چشمه ی تطهیر تو معنا شده است زیر پای تو زمین ،عرش معلّا شده است خارج از قوّه ی ادراک عقولی بانو اصل هر فرعی و معنای اصولی بانو بی گمان اشرف زوجات رسولی بانو چون که تو مادر زهرای بتولی بانو ای که شد فاطمه ی عالمه ات سرّ وجود دم به دم تا به ابد بر تو و نسل تو درود ثروتت تیغ دو دم، یاور تیغ علی است دین اسلام به عزم تو چنین‌منجلی است عهد بستی که علی بعد پیمبر ولی است سیره ات لعنت ِ بر دوّمی و اوّلی است مایه ی فخر و مباهات پیمبر شده ای از ازل مادر ِهر شیعه ی حیدر شده ای با تو در سینه ی سینای پیمبر شور است در کنارت دل او از غم عالم دور است تو عزیز نبی و آن دگری منفور است آن‌حمیرای حسودی که اجاقش کور است دق کند از حسد آن زن به خدا جا دارد چون فقط دامن تو،حضرت زهرا دارد آن زنیکه شترش مرکب ذلّت شده است در جمل باعث گمراهی امّت شده است پدر بی پدرش بانی بدعت شده است غاصب حقّ علی نور امامت شده است کی شود مادر ما،نیست زن پیغمبر چون که در جنگ جمل داده طلاقش حیدر اولین بانوی اسلام ،نبینم آخر نیمه جان گشته ای، ای جان نبی در بستر یک نظر بر در خانه،نظری بر دختر رود  ِخونابه شده ، زمزم  ِ چشم کوثر بی تو شام غم احمد که ندارد ماهی هستی ات دادی و یک کهنه عبا می خواهی؟ از عبا حرف شد و روضه به پشت در رفت وسط آتش کینه ، گل نیلوفر رفت زد صدا فضّه بیا،وای ! ولی حیدر رفت با عبا فاتح خیبر به سوی همسر رفت یک عبا هم به حرم برده علی اکبر را یک علی نه ،صد و ده تا علی  ِ اصغر را آه ! روضه به کجا رفت،حواس من نیست مخفی از دیده ی ما صاحب مجلس مهدیست پلک ها زخم،دلش زخم، طبیب او کیست چاره ی گریه ی هر صبح و مسای او چیست یادمان رفته طرید است و شرید است و وحید از غم غربت او چشم کسی خون نچکید مادرم ، تا که شب غیبت او سر گردد از شمیمش نَفَس شیعه معطر گردد موقع رجعت تو وارث منبر گردد تو دعا کن که دگر منتقمت برگردد اوّل آتش به تن ثانی مرتد بزند بعد هم پیش حسن، عایشه را حد بزند ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) https://eitaa.com/Maddahankhomein