eitaa logo
ذاکرین خمین🎤
1.6هزار دنبال‌کننده
3.3هزار عکس
683 ویدیو
357 فایل
🕋بنام خدای بی نیاز🕋 پدرم گفت علی،عاشق مولا شده ام بین مردم همه جا والهُ شیدا شده ام مادرم داد به من درس محبت با شیر نوکرُ ریزه خور سفرهٔ زهرا شده ام 🎤👋بامابروزمداحی‌کن.👌🎤 https://eitaa.com/joinchat/3542745823C3e1ead0ed9
مشاهده در ایتا
دانلود
🔹طفل، بابا، آب🔹 دختری ماند مثل گل ز حسین چهره‌اش داغ باغ نسرین بود جایش آغوش و دامن و بر و دوش بس‌که شور آفرین و شیرین بود طفل بود و یتیم گشت و اسیر جای دامان، مکان به ویران داشت ماهِ رویش نبود بی‌پروین ابرِ چشمش همیشه باران داشت... پا پُر از زخم و دست، بی‌جان بود جسم، شب‌گون و چهره، چون مهتاب می‌نشست و به روی صفحۀ خاک مشق می‌کرد، طفل، بابا، آب... چشم خالی ز خواب، شد پُر اشک گشت درگیر، بغض و حنجره‌اش دوخت بر راه دیده و کم‌کم خود به خود بسته شد دو پنجره‌اش گر چه ویرانه در نداشت، به شب بختِ آن طفل، حلقه بر در زد دید، دختر ز پای افتاده‌ست با سر آمد پدر به او سر زد من غذا از کسی نخواسته‌ام گر چه در پیکرم نمانده رمق شوق و امید و عاطفه، گل کرد دست، لرزید و رفت سوی طبق بینِ ناباوری و باور، ماند نکند باز خواب می‌بینم! این همان غنچۀ لب باباست؟ یا سراب است و آب می‌بینم؟... این ملاقات ماه و خورشید است ابرها سوختند و آب شدند بازدید پدر ز دختر بود آب و آیینه بی‌حساب شدند گفت نشکفته غنچه‌ام، امّا لاله در داغ‌ها سهیمم کرد دو لبم یک سخن ندارد بیش کی در این کودکی یتیمم کرد؟ چهره‌ام را چو عمه می‌بوسید گریه می‌کرد و داشت زمزمه‌ای علّتش را نگاه من پرسید گفت خیلی شبیه فاطمه‌ای... یاد داری مدینه موقع خواب دستِ تو بود بالش سر من روی دو پلکِ من دو انگشتت که، بخواب ای عزیز، دختر من... یاد داری که با همین لب‌ها بوسه دادی به روی من هر صبح دست و انگشت‌های پُر مهرت شانه می‌کرد موی من، هر صبح یاد داری که صبح و شب، هرگاه می‌شدی بر نماز، آماده دخترت می‌دوید و می‌دیدی مُهر آورده است و سجّاده... خاطراتی‌ست خواندنی امّا حیف، دفتر، سه برگ دارد و بس سطر آخر خلاصه گشته، بخوان دخترت شوقِ مرگ دارد و بس... 📝 http://eitaa.com/Maddahankhomein
🔹شمع جمع مشتاقان🔹 آمدی در جمع ما، ویرانه بوی گل گرفت آمدی بام و در این خانه بوی گل گرفت آن شب قدری که شمع جمع مشتاقان شدی تا سحر خاکستر پروانه بوی گل گرفت من که با افسون گفتار تو می‌رفتم به خواب از لبت گل ریختی افسانه بوی گل گرفت گرچه لب‌های تو را بوسید جام شوکران از نگاهت ساغر و پیمانه بوی گل گرفت پرده از آن حُسنِ یوسف چون گرفتی، خاطرم بوی ریحان بهشتی یا نه بوی گل گرفت بر سرم دست نوازش تا کشیدی چون نسیم گیسویم عطر محبت، شانه بوی گل گرفت 📝 http://eitaa.com/Maddahankhomein
🍃🏴 نذر شهادت دختر سه سالهٔ امام حسین(ع) 🍃🏴 -لطفا حق روضه ادا شود- غم تا قیامت هست معنایِ رقیه(س) جانم فدایِ قلبِ تنهایِ رقیه(س) ایکاش در آتش سپر بودم برایش تا در امان می مانْد موهایِ رقیه(س) لعنت بر آن چشمانِ غارتگر که زل زد بر گوشواره هایِ زیبایِ رقیه(س) از آن شبی که بیهوا از ناقه افتاد از آه پُر شد خواب و رؤیایِ رقیه(س) بسیار سنگین بود زنجیرِ اسارت بسیار خم شد قدّ و بالایِ رقیه(س) تاب و توان از عمه جانش رفت تا که... بر نیزه قران خوانْد بابایِ رقیه(س) دردش به جانم!.. گوشهٔ ویرانه ایکاش- من اشکِ غم می ریختم جایِ رقیه(س) با مهربانی خارها را می گرفتم ایکاش دانه دانه از پایِ رقیه(س) تا گریه می افتاد فوراً می سپردم چندین عروسک را به دنیایِ رقیه(س) آنقدر برده ارث از مادربزرگش خورده گره کارِ مداوایِ رقیه(س) از دستهای زجر(لع) سیلی خورد چونکه در کوچه سیلی خورده زهرایِ رقیه(س) از کربلا جا مانْد! پابوسیِ بابا- شد حاجتِ امروز و فردایِ رقیه(س) برگ‌ براتِ اربعینم مانده گریان... چشم انتظارِ مُهر و امضایِ رقیه(س)! http://eitaa.com/Maddahankhomein
"زبانحال حضرت رقیه (س) در شام" منم بی بال و پَر مرغی که کنج لانه خاموشم ز بیم دام صیّاد و ز کید دانه خاموشم منم شهدخت شاه دین که از جور یزید دون ز تخت بخت افتادم ولی شاهانه خاموشم رقیّه ، دختر سالار دشت نینوا هستم که از بیداد پور کافر مرجانه خاموشم مرا مرگ پدر ، افسانه‌ای باشد توان فرسا که افسون گشتم و از وصف آن افسانه خاموشم پی کالای وصلش، نقد جان خویشتن دادم چو دیدم گنج خود را گوشه‌ی ویرانه خاموشم شبی کز خواب خوش برخاستم در کنج ویرانه بدیدم رأس خون آلوده‌ی جانانه خاموشم یزیدم کرد مهمان رأس باب آورد در پیشم از آن مهمان نوازی های نامردانه خاموشم به بزم مدعی جام شهادت نوش جان کردم چو بر پیمان خود دارم به لب پیمانه خاموشم چراغ عمرم از باد حوادث شد خموش امّا چه پنهان از شما کز طعنه‌ی بیگانه خاموشم زدم مُهر خموشی بر لب و خون ميخورم از غم که همچون غنچه‌ی نشکفته در گلخانه خاموشم گر از داغ پدر چون (شمس قم) سوزد تن و جانم ز شمع عشق می‌سوزم که چون پروانه خاموشم شادروان سید علیرضا شمس قمی https://eitaa.com/Maddahankhomein
بسم الله الرحمن الرحیم 〰〰〰〰〰 با دخترم اخبار می دیدم با حال خوب و سرخوش و خندان با گریه خوابش برد وقتی دید یک صحنه از آزار یک حیوان ناراحتی و بغض فرزندم چون آتشی بر حاصل من بود اشکش که جاری بود برگونه آوار غمها بر دل من بود خواب غم آلودش ، الهی که مانند مرهم بر دلش باشد ای کاش من هرگز نبینم که کوچکترین غم در دلش باشد آرام و فارغ از غم و اندوه خوابید و من اخبار می دیدم اخبار از داغ می گفت هی صحنه ی خونبار می دیدم یاد مدینه گریه میکردم وقتی که چادرها در آتش بود بر صورتم سیلی زدم وقتی بر دامن یک دختر آتش بود بالای دست یک پدر دیدم شش ماهه ای که بر تنش سر نیست اهل کنایه بودم از اول اینجا سکوت از حرف بهتر نیست؟؟ جایی که ظالم از دل مظلوم در حال خون خواری است ای دنیا اف بر منی که بی طرف هستم تاریخ تکراری است ای دنیا تاریخ عبرت می دهد ما را روضه عجب درسی به من آموخت از روضه بیرون آمدم دیدم در آتش تب دخترم میسوخت https://eitaa.com/Maddahankhomein
زمان: حجم: 245.3K
✴️(اللهم عجل لولیک الفرج)✴️ ⬛️◼️◾️▪️ ▪️◾️◼️⬛️ ✅بنداول✅ دارد دله زارم،شوره رقیه می تابد برقلبم،نوره رقیه تاابدهستم من،سربازه کویش آرزویم دمی ، دیدنه رویش ماه و مهتابم،دخته اربابم{۲} 《مولاتی رقیه،اشفعی لنا》 ✅بنددوم✅ ناله ی یاحسین،از دل کشیده با ضربه ی لگد،رنگش پریده ماننده فاطمه ، پهلو شکسته بر روی ناقه ی،عریان نشسته مهدی کجایی،صاحب عزایی{۲} 《یاصاحب الزمان،آجرک الله》 ✅بندسوم✅ بر روی پیکرش،خورده کعب نی رفته با اهل بیت،در مجلس می دیده راسه پدر،در طشت ذرین شکسته دندانش،ازضربه ی کین داد از اسیری،وای از یتیمی{۲} 《مولاتی رقیه،یابنت الحسین》 ✅بندچهارم✅ وای از یهودیان،وای از نامردان با تازیانه می ، زدند کودکان عمه زینب بگو،بابایم کجاس چرا نمی آید عموجان عباس رقیه ات مرد،بسکه کتک خورد{۲} ⚜《یا بقیه الله،آجرک الله》⚜ ✅بندپنجم✅ ام البکائی و نوره دو عینی سه ساله ی ارباب،بنت الحسینی حیدر خصائل و زهرا شمائل شاگرده زینب و عشقه ابوفاضل نظری عنایت،سوی گدایت{۲} 《مولاتی رقیه،مظلومه بی بی》 https://eitaa.com/Maddahankhomein
زمان: حجم: 282K
✴️اللهم عجل لولیک الفرج✴️ ◼️◾️▪️بند۱ آئینه ی زهرا نما،دخته شهیده کربلا ای عمه ی سادات،ای قبله ی حاجات رسوا گره امیه ای،بانی شور و گریه ای محبوبه ی یزدان،مظلومه ی دوران رقیه ی بنت الحسین(۲) ام البکایی تو،مشکل گشایی تو 🔹🔹🔸🔸بند۲ عشقه یله ام البنین،شهزاده ی ویران نشین شهیده این مکتب،همسنگره زینب ای عمه ی صاحب زمان،ملیکه ی هردوجهان با غصه و ماتم،قدت خمید از غم رقیه ی بنت الحسین(۲) ام البکایی تو،مشکل گشایی تو 🔹🔹🔸🔸بند۳ آتش گرفت موی سرت،پر از کبودی پیکرت بسته شده دستت،غارت شده هستت داغه اسارت دیده ای،رنج ومحن کشیده ای بر ناقه ی عریان،با دیده ی گریان رقیه ی بنت الحسین(۲) ام البکایی تو،مشکل گشایی تو 🔹🔹🔸🔸بند۴ با ضربه ی خولیه پست،بازوی نازکت شکست به قصد کشت میزد،سیلی و مشت میزد با پای غرغه آبله،کردی سفر با قافله با پیرهنه صد چاک،کشاندنت روخاک رقیه ی بنت الحسین(۲) ام البکایی تو،مشکل گشایی تو 🔹🔹🔸🔸بند۵ همسفرت حرامیان،حرمله و زجر و سنان پیشه چشه انظار،رفتی سره بازار درمجلس بزم یزید،گیسوی اوگشته سپید تشت زر و باباش،چوبه تر و لبهاش رقیه ی بنت الحسین(۲) ام البکایی تو،مشکل گشایی تو 🔹🔹🔸🔸بند۶ شده پدرمهمانه تو،راسش روی دامانه تو گفتی پدر مردم،از بس کتک خوردم از چه سرت جای گلاب،امشب دهد بوی شراب ببر منو بابا،تو رو جونه زهرا رقیه ی بنت الحسین(۲) ام البکایی تو،مشکل گشایی تو الیاس محمدشاهی https://eitaa.com/Maddahankhomein
زمان: حجم: 178K
⬛️اللهم عجل لولیک الفرج⬛️ ◾️بنداول◾️ دردانه ی امیره کائناتم سه ساله ی سفینه النجاتم من باعثه نزوله برکاتم دختره حسینم،عشقه عالمینم ویرانگره کاخه جفایم احیاگره کرب و بلایم ✨سیدتی بی بی رقیه✨ ✨مولاتی بی بی رقیه✨ ◾️بنددوم◾️ من گرمیه کاشانه ی حسینم شیرین زبانه خانه ی حسینم من دلبره جانانه ی حسینم حیدری تبارم،فاطمی وقارم من طائره بشکسته بالم دلخسته ی آشفته حالم ✨سیدتی بی بی رقیه✨ ✨مولاتی بی بی رقیه✨ ◾️بندسوم◾️ آئینه ی سوره ی کوثرم من درکودکی زهرای دیگرم من ام البکای آله حیدرم من اسوه ی غیرتم،دشمنه ذلتم با اشک و سوز و آه وگریم رسواگره بنی امیم ✨سیدتی بی بی رقیه✨ ✨مولاتی بی بی رقیه✨ ◾️بندچهارم◾️ بردسته کوچکم زدند سلسله رفتم به کوفه همرهه قافله پایه من از ره شده پر آبله به راهه اسارت،دیده ام جسارت قتیله ظلم بی حسابم شاهده مجلس شرابم ✨سیدتی بی بی رقیه✨ ✨مولاتی بی بی رقیه✨ ◾️بندپنجم◾️ راسه تو دیدم به کناره یزید از شدته غم رنگه رویم پرید موی سرم سپید و قدم خمید امان از خیزران،بزمه نامحرمان بزار بگم بابا یه چیزی داشتن میبردنم کنیزی ✨سیدتی بی بی رقیه✨ ✨مولاتی بی بی رقیه✨ ◾️بندششم◾️ گوشه ی ویرانه شده جای من پر از کبودی سر تا پای من گرسنگی برده ز کف نای من ریسمان گردنم،اسیری بردنم سرت به نیزه روبرومه خوشی به دخترت حرومه ✨سیدتی بی بی رقیه✨ ✨مولاتی بی بی رقیه✨ الیاس محمدشاهی https://eitaa.com/Maddahankhomein
زمان: حجم: 153.8K
▪️ اللهم عجل لولیک الفرج ▪️ 🔳🔳🔳🔳🔳🔳🔳 🔳🔳🔳🔳🔳🔳🔳 ✔️بند اول رقیه ام سه ساله ی حسینم دردانه ی    عزیز    عالمینم شبه خیرالنسا،نور عین سقا دخته     شهید    سرجدایم حسین  حسین ذکر و نوایم ◽️سیدتی بی بی رقیه◽️ ✔️بند دوم اسیر رنج و غصه و بلایم سفیر نهضت خون خدایم بدستم سلسله،کف پام آبله از   اثر   ضربه ی  سیلی صورت من به رنگ نیلی ◽️واویلتا،آه و واویلا ◽️ ✔️بند سوم شاهده روضه های بین راهم شد عمه زینب سپر و پناهم دیده ام ازدحام،طعنه ها و دشنام در گذر از  کوی یهودی شد  بدنم  پر از کبودی ◽️واویلتا،آه و واویلا◽️ ✔️بند چهارم خرابه    شد    منزل   آخره من غرق به خون گردیده پیکره من شکسته دنده هام،تار میبینه چشام فدای     رگهای     گلویت سنگ جفا که زد به رویت ◽️واویلتا آه و واویلا◽️ ✍ https://eitaa.com/Maddahankhomein
🔘اللهم عجل لولیک الفرج🔘 بند اول: بابا سلام ، چرا دیر اومدی داشتم بدونِ تو ، می بریدم بیا بشین کنارم تا بگم رفتی‌ و بعده تو چی کشیدم ای بابا بابایی یه بی حیا رسید گوشوارمو از گوشم کشید منو با لگد میزد همش بابایی یه مردکِ پلید ای بابا از تو دلگیرم دیگه میمیرم چون رفتی ای بابا منو نبُردی دلم آزردی چون رفتی ای بابا دخترت تنها مونده تو غم ها چون رفتی مَنِ الَّذی اَیْتَمَنی فی صِغَره سِنّی بند دوم: بابا ببین که تو آتیش و دود سوخته موهای من مثه زهرا پاهام پُر از خار و سنگْ ریزه اَن از بس که دویدم توی صحرا ای بابا کبوده تمومه پیکرم میریزه خون از بال و پرم تیره و تار میبینه چشام خیلی درد داره بابا سرم باباجون زخمه سر تا پام میسوزه چشمام بعده تو باباجون زدنم مردا خیلی بی پروا بعده تو باباجون منو آزردن معجرم بردن بعده تو مَنِ الَّذی اَیْتَمَنی فی صِغَره سِنّی بند سوم: بابای من، یه نگاهی بکن به آبِله های کفِ پاهام خوردم کتک صورتم شد کبود طوری که تیره میبینه چشمام ای بابا بابایی زخمِ زبون زدن شامیا چه بی امون زدن توی کوچه ی یهودیا از زمین و آسمون زدند بابایی عمه ام تنها بینِ نامردا واویلا بابایی توی شهرِ شام میدادن دشنام واویلا بابایی ما رو تو بازار میدادن آزار واویلا مَنِ الَّذی اَیْتَمَنی فی صِغَره سِنّی 🎵📝 (طاها تحقیقی) (روضه نشین) (احسان) https://eitaa.com/Maddahankhomein