eitaa logo
🎤 مجمع الذاکرین خمین
1.4هزار دنبال‌کننده
1.9هزار عکس
355 ویدیو
220 فایل
🕋بنام خدای بی نیاز🕋 پدرم گفت علی،عاشق مولا شده ام بین مردم همه جا والهُ شیدا شده ام مادرم داد به من درس محبت با شیر نوکرُ ریزه خور سفرهٔ زهرا شده ام 👋بامابروزباشید.👌 https://eitaa.com/joinchat/3542745823C3e1ead0ed9
مشاهده در ایتا
دانلود
عالم اگر قطره است، دریا میشود زینب اشک علی و اشک زهرا میشود زینب صبرحسن در اوج، معنا میشود زینب هرچه حسین گفتیم فردا میشود زینب عشق علی حتماً بهایش میشود زهرا حیدر، تمام شب دعایش میشود زهرا ذکر قنوت و ربّنایش میشود زهرا سر ریزِ این اوقات، حالا میشود زینب تا کربلا با پای زخم و پر ورم رفتن... بین عراقی ها، شریف و محترم رفتن... شبهای موکب، خواب و رویای حرم رفتن... تا اربعین پیوسته دنیا میشود زینب اشکی به پایش ریختیم و زود نافع شد فوراً نگاهی کرد و سینه زن مدافع شد راه شهادت بازشد، دعوا مرافع سد دشمن نخواهد دید تنها میشود زینب زینب امامت داشته من دیر فهمیدم در روضه های او که گشتم پیر فهمیدم قرآن کلام اوست، از تفسیر فهمیدم اصلاً حسینِ رویِ نی ها میشود زینب وقتی سری در دست جمعی تیره بخت افتاد وقتی مسیرش بر کلیسا و درخت افتاد وقتی که راهش بر تنور و تشت و تخت افتاد در کاروان انّا هدینا میشود زینب با خطبه هایش کوفه را زیر و زبر کرده آنقدر که دشمن هم احساس خطر کرده چون مادرش در کوچه ها شق القمر کرده پس ذوالفقار دست مولا میشود زینب دروازه ء ساعات و ساعت های طولانی بازار شهر و آن اقامت های طولانی زخم زبانها و جسارت های طولانی آنجا دخیل چشم سقا میشود زینب زیر هجوم سنگ، محور میشود فوراً در ازدحام شام، حیدر میشود فوراً پیش یهودی ها پیمبر میشود فوراً هرجا که دین محو است پیدا میشود زینب دیدند خیلی دلخُورش، اما نیفتاده رد می شدند از چادرش، اما نیفتاده خورده زمین خانه پُرش، اما نیفتاده با یاحسینی از زمین پا میشود زینب در دست هاشان روسری بود و نمی دادند عمّامه و انگشتری بود و نمی دادند خلخال پای دختری بود و نمی دادند وای آن وسط پایین وبالا میشود زینب آنکه رقیه را به روی ماسه ها دیده قاری خود را مجلس هم کاسه ها دیده دور و بر خود جمعی از رقاصه ها دیده با این مصیبتها قدش تا میشود زینب شاعر: https://eitaa.com/Maddahankhomein
باز باید سر کنم با خاطرات اربعین خاطرات گریه در صحن یل ام البنین از مرور خاطراتش نیز لذت می برم می نشستم رو به ایوان امیر المومنین خوب یادم هست هر موکب که رفتم ،پهن بود زیر پای زائرانت بالِ جبریل امین با چه شوقی تاول پاهای خود را می شمرد زائری که بود گویا با ملائک هم نشین دسته دسته وارد کرب و بلایت می شدیم گوئیا بودیم دستان خدا در آستین این سفر تا کربلا ای کاش برگشتن نداشت هاتفی می گفت با ما :فادخلوها خالدین من تمام سال را با اربعینت زنده ام ادعایی هم ندارم، عاشقی یعنی همین با زبان تازیانه هیچکس صحبت نکرد در میان راه هر جایی که میخوردم زمین شاعر: https://eitaa.com/Maddahankhomein
قافله در اربعین «خواهرش بر سینه و بر سر زنان» آمده در کربلا پرپر زنان پیکر مردان به زیر خاک غم حس کنند این داغ را بهتر زنان در کنار تربت پروانه ها شعله دارد بر جگر اخگر زنان کودکان بودند در شیون همه داشتند ای وای چشم تر زنان می زنند آتش به جان خویشتن یک طرف طفلان غم ، یکسر زنان کشتی بشکسته از توفان اشک باز آمد کربلا لنگر زنان اول اندوه با قد کمان غرق در اشک اند تا آخر زنان در عزای خیل گلها سوختن بیشتر دارد حکایت در زنان در عزا بگذار تا شیون کنند جای منعی نیست اینجا بر زنان حق بده ، از داغ مردان شهید ناله ها دارند اینجا گر زنان در کنار تربت گلهای خود جملگی نالان ز غم ، دختر ، زنان یاد آن روزی که آمد قتلگاه بانوی غم بوسه بر حنجر زنان «یاسر» آنجا روی قبر شاه عشق ریختند از چشم تر گوهر زنان محمود تاری «یاسر» http://eitaa.com/Maddahankhomein
شگفتا راه عشق است این، که مرد جاده می‌خواهد حریفی پاک‌باز و امتحان پس‌داده می‌خواهد مسافر را پیاده، داغ‌دیده، صاحب دردی، ورای درد‌های پیش پا افتاده می‌خواهد سفر، موکب به موکب، کوله‌پشتی، چای، خرما، اشک یقین کن میزبانت اربعین را ساده می‌خواهد دلی آرام و پر غوغا، سری شوریده و شیدا دلی سرمست جان دادن، سری دلداده‌ می‌خواهد مسلمان و مسیحی را به حُرّیت فراخوانده جدا از دین و ایمان، آدمی آزاده می‌خواهد.. هلا جامانده از این راه! آخر تو چه کم داری؟ مگر این جاده غیر از شوق فوق‌العاده می‌خواهد؟ حسین‌بن‌علی تنهاست ای یاران به پا خیزید که اینک وارث او لشکری آماده می‌خواهد.. شاعر: http://eitaa.com/Maddahankhomein
از راه آمد خواهرت ای سر بریده اما بدون دخترت ای سر بریده دارد رباب از راه مي آید برادر اما بدون اصغرت ای سر بریده از گوشه ی مقتل هنوزم که هنوز است آید صدای مادرت ای سر بریده از شامیان پیراهنت را پس گرفتم از ساربان انگشترت ... ای سر بریده من که نفهمیدم، خودت می گفتی ای کاش خولی چه کرده با سرت ای سر بریده بالای نیزه ماه من بودی برادر در کوچه ها همراه من بودی برادر حتما خودت دیدی دو دستم را که بستند حتما خودت دیدی غرورم را شکستند حتما خودت دیدی که بر محمل نشستم حتما خودت دیدی چهل منزل شکستم حتما خودت دیدی بساط کوفیان را حتما خودت دیدی مرام شامیان را قرآن که می خواندی لبت را سنگ می زد عمدا کنیزی زینبت را سنگ می زد حالا دگر هم چیزی از آن لب نمانده هم جای سالم در تن زینب نمانده این آخر عمری مرا بازار بردند من را میان مجلس اغیار بردند رفتی میان طشت و زینب نیمه جان شد تو خیزران خوردی و قد من کمان شد شاعر: http://eitaa.com/Maddahankhomein
دیگه دارم از تو خیلی دور میشم دســـــــت بی پناهمو رهــــــا نکن هرکاری میخوای بکن ولی حسین منـــو از خودت فقـــــط جدا نکن مگه کربلا فقط جای خوباس....؟ یکــــــی مثه من حرم جـا نداره؟ بیخیال کربلا دوســــــــــت دارم عشـــق من که شرط و اما نداره اربــــــــعین سال قبلــــــی به دلم قــــــول اربعین امــــــــسالو دادم امسالم که بستــه شد راه حــــرم دل من تنگــــه چه گیری افتادم... کی میفهمه حال جامونده هارو؟ موکب امام رضـــــا یادش بخیر داره میکُشه منو فـــــــــــراق تو "اربعیـــن و کربـــلا یادش بخیر" واسه اون لحظـــه دلم پر میزنه که یه بچه آب تـــــعارُف میکنه یا همون صــحنه که میری موکبا پیرمــــــرده کفـشارو جُف میکنه با چـه عشقـــی نوکری تو میکنه اون پسر بچه که روی ویلچــره! سینی خرمــــا میذاره رو سرش غصه ی مسافرارو میخوره... اونی که رفته میدونه چی میگم شب جمعه کربــــــــلا چه حالیه! ولی معصیــت یه کاری کرده که توی خوابــــــم میبینـم دوسالیه شاعر: http://eitaa.com/Maddahankhomein
🏴 🏴 همینجا بود اکبر دست‌وپا زد همینجا بود بابا را صدا زد همینجا بود دشمن ظالمانه که می‌زد بر سکینه تازیانه همینجا بود طفل شیرخواره گلوی نازکش شد پاره‌پاره همینجا پیکری خونین و عریان شده پامال زیر سم اسبان همینجا آمدند از خیمه بیرون یتیمان حسین با قلب محزون همینجا شد جدا دستان عباس که شد همرنگ خون آن لاله‌ی یاس همینجا خیمه‌ها گردیده غارت‌ شده طفلان مولا در اسارت همینجا زینب محزون و مضطر کمان شد قدش از داغ برادر همینجا دشمنان خنجر کشیدند سر مظلوم عالم را بریدند همینجا تیر خورد بر مشک عباس و دشمن خنده زد بر اشک عباس همینجا محشر کبری به پا شد عزیز فاطمه جانش فدا شد همینجا شد زیارتگاه عشاق زیارت خانه ی دلهای مشتاق همینجا می‌وزد از تربت او شمیم جانفزای عترت او علی قاسمی (شمیم) http://eitaa.com/Maddahankhomein
گفتم حسین و یا حسینش آمد از جانم هر یا حسینم داشت خیر ختم قرآنم تا روضه رفتم روح من را کربلا بردند فرش حسینیه ست قالی سلیمانم از میوه ی جنت مگو با من که یک عمر است.. طعم غذای روضه رفته زیر دندانم او عاشقم شد یا من اول عاشقش گشتم؟ او خواست من را یا که من او را..نمیدانم کشتی سوار کشتی امن حسینم من! با جامه ی مشکی حریف چند طوفانم از بچگی من پادوی عباس او بودم جارو کش این خانه ام کی گفته مهمانم؟ یک خط وصیت میکنم یاد همه باشد.. از هرچه غیر از یا حسین گفتم پشیمانم تکلیف عاشق چیست بوی اربعین آمد دعوت کن آقا جان مرا والله حیرانم این روزها زینب اسیر کوچه بازار است بانو زمین افتاده..از داغش پریشانم شاعر: https://eitaa.com/Maddahankhomein
چهل روز از برادر بی خبر بود فقط با نیزه او همسفر بود شبیه مادرش افتاد بر خاک چهل دفعه ولی او پشت در بود مصیبت دیده او از خردسالی که زینب دائما خونین جگر بود سپر بود هر کجا وقت کتک ، پس کبودی های زینب بیشتر بود نشسته کرد اقامه او صلاتش که درد کعب نی ها دردسر بود همه گفتند زهرا در خرابه است همان لحظه که دستش بر کمر بود ز بام آتش به سمتش پرت کردند میان کوچه های پر خطر بود تمام بچه ها را خواب می کرد نگهبان همه شب تا سحر بود چهل روز از فراق کربلا سوخت تمام حاصل او شعله ور بود رسید و روی خاک افتاد و غش کرد چهل رو از برادر بی خبر بود https://eitaa.com/Maddahankhomein
نام قشنگ دلبرم را دم گرفتم مرثیه ی اهل حرم را دم گرفتم با اشتیاق اربعین مثل گذشته "قدم قدم...با یه علم"را دم گرفتم شاعر: https://eitaa.com/Maddahankhomein
🏴به عشق آمرزش و به شوق کربلا 🏴 گیرم اصلا نبری کربُبلا چندین سال کرمت را که نباید ببرم زیر سؤال من همینقدر که نامت به زبانم جاریست به تو مدیونم و هستم به خدا خوش اقبال راه دادی منِ آلوده به عصیان ها را عزتم دادی و دادی به مقامم پر و بال سخت درمانده ام از شکرِ همین یک نعمت که رسید از تو همه عمر به من نانِ حلال عاشقم کردی و این عشق بها داده به من به أبالفضل(ع) بدهکارِ توام در هر حال نیست لطف تو که محدود به این چند صباح محض توصیف‌ گداپروری ات نیست مجال بگذر از خبط و خطاهایم و آقا نگذار دور از صحن و سرایت بروم رو به زوال خواستن با تشر از ساحت تو بی ادبی ست عرض حاجت به تو با حجب و حیا اوج کمال حکمتی هست یقیناً که دو سال اینگونه بشود یک سفرِ کرب و بلا خواب و خیال تا ابد بسته شود راهِ حریم تو اگر... اگر ای وای محقق شود این فرض محال- -باز فریاد زنان پای علَم میگویم: «بأبي أنت و أمي» نرسد بر تو ملال! https://eitaa.com/Maddahankhomein
تسکینْ ،دوا ،مُسَکِّنِ قلبم، دوای توست داروی قلب مضطَرِ من کربلای توست این دردِ لاعلاجْ، فَلج کرده عضو، عضو این ناشی از مُفارِقَتِ نینوای توست... کاری نما طبیب تویی، پر ز درد، من جانا اُمیدِ اَوَّل و آخر، شفای توست آقا... دوباره اذن حرم بر عجم بده... ما را سوا مکن، دِلِ ما هم گدای توست از ما بگیر هر چه تو را دور میکند، در نزد ما هر آنچه که هست از برای توست نزدیک اربعین شده و مضطرم حسین (ع) دل چشم به راه جود و سخا و عطای توست در کوی عاشقان که صبوری مُقَدَّم است شکوه نمیکنم که رضایم رضای توست... شاعر: https://eitaa.com/Maddahankhomein
بوی بهشت دارد اگر سرزمین تو خیل ملائکند کنون همنشین تو گل کرده است باز در این فصل عاشقی جا پای جابرت، قدم زائرین تو بعد از قیام سرخ تو دیگر عجیب نیست این محشر به پا شده در سرزمین تو پیوند خورده تاول پاهای زائرت با زخم پای دخترک نازنین تو موکب به موکب آمده تا در عمود عشق بوسه زند به تربت پاک جبین تو با واژه های مرثیه اش زائرت شده این شاعر شکسته ی با غم عجین تو با پای دل قدم به قدم می روم،اگر جا مانده ام ز قافله ی اربعین تو بارانی ام، به شوق تسلایت آمدم این گونه های خیس من و آستین تو شاعر: https://eitaa.com/Maddahankhomein
جابر! این خاکی که عطرش، از تو زائر ساخته آسمان‌ها را در این ایوان، مجاور ساخته از قدم‌هایت بپرس: این راه پایانش کجاست؟ کاین‌چنین از عالم و آدم، مسافر ساخته نه فقط قلب تو، قلب عالمی را سوخته نه فقط از من که از هر سنگ، شاعر ساخته خاک راهش مُحییَ الاموات، عطرش زندگی از قلوب مرده هم این خاک، عابر ساخته آن که می‌خوانی برایش: «یا حبیبی یا حسین» هر نگاهش، یک حبیب‌ابن‌مظاهر ساخته هر کسی، هر جا، دم از آزادگی زد، خویش را با امام عصر عاشورا، معاصر ساخته.. کارش از اول همین بود، آن مسیحایی که از، فُطرس پرسوخته، مرغ مهاجر ساخته کاش می‌دید، آن که رگ‌های گلویش را برید، خون جوشانش، چه دل‌ها را که طاهر ساخته آه! دیدن‌ها چه کرده با دل زینب؟ اگر این شنیدن‌ها، تو را آشفته‌خاطر ساخته.. شاعر: https://eitaa.com/Maddahankhomein
هرکجا رفتم شنیدم صحبت جامانده هاست جای من هم در میان هیئت جامانده هاست دور هم جمعیم تا ابراز همدردی کنیم " از حرم جا مانده ای " هم صحبت جامانده هاست یک زیارتنامه خواندن ظهر روز اربعین گوشه ی صحن و سرایت ؛ حسرت جامانده هاست کربلا روزی هر کس شد گوارای وجود آرزو ماندن به دل هم قسمت جامانده هاست در خیالم بارها شش گوشه را بوسیده ام عشق بازی با تو کار خلوت جامانده هاست شهر خالی میشد از عشاق تو یادش بخیر ازدحام شهرمان از کثرت جامانده هاست گریه شاید درد دوری از تو را تسکین دهد مثل شمعی سوختیم این عادت جامانده هاست من یقین دارم به او اجر زیارت می دهند هرکسی روز جزا در کسوت جامانده هاست بعد زوار حریمت حالی از ماهم بپرس نوبتی هم باشد اقا نوبت جامانده هاست دست مان از پنجره فولاد هم کوتاه شد این هم آقای غریب از غربت جامانده هاست تکیه ها را شعبه ای از کربلا خواهیم کرد تکیه ها چشم انتظار همت جامانده هاست مادرت حتما به هر جامانده ای سر می زند این تمام دلخوشی و لذت جامانده هاست حال و روزم را رقیه خوب می فهمد حسین حاجت طفل یتیمت حاجت جامانده هاست " صد پسر در خون بغلطد گم نگردد دختری " خواندن از طفل سه ساله سنت جامانده هاست طفل از روی شتر افتاده را سیلی زدند از حرم جامانده ای را بی هوا سیلی زدند شاعر: https://eitaa.com/Maddahankhomein
بهرزیارت آمدم ای برادر جان حسین من از اسارت آمدم سوی دشت کربلا بهر زیارت آمدم کن نظر بر حال خواهر از سفر برگشته ام با دلی خون،سوز دل،ای همسفر برگشته‌ام خیز و بنگر سوی تو ای نور دیده آمدم چشم گریان رفتم و قامت خمیده آمدم ای برادر کس چومن رنج و غم و ماتم ندید آنقدر گویم قدم خم گشته مویم شدسپید ای برادر زین مصیبت خورده ام خون جگر بوده ام در این سفر با قاتل تو همسفر عصرعاشورا زدند آتش تمام خیمه ها جمله سرهای شهیدان را زدند بر نیزه ها ای برادر کودکان را ظالمانه می زدند گاه کعب نی گهی با تازیانه می زدند بین مقتل تابدیدم پیکرت افروختم در کنار پیکر صد پاره ی تو سوختم یکطرف افتاده بوددست علمدارت حسین یکطرف درخیمه ازغم سوخت بیمارت حسین یک طرف دیدم به موج خون علی اکبرت یک طرف با حنجرخونین علی اصغرت دشمن بی دین تو زخم مرا می‌زد نمک هر زمان نام تو را بردم مرا می‌زد کتک ای برادرکوفیان چنگ ونی ودف می زدند در کنار راس پرخونت همه کف می زدند صوت قرآن تو برد از زینب تو دل حسین ناگهان سررازدم بر چوبه ی محمل حسین من چه گویم ای برادر از مصیبت‌های شام بر اسیران می‌زدند سنگ ستم از روی بام ای برادرزین مصیبت گشته ام چون شمع آب خواهر غمدیده ات زینب کجا بزم شراب روبرویش راس پاک تو در آن تشت طلا چوب می زد بر لبانت آن یزید بی حیا صبرمن کم گشت وباچشمان گریانم حسین چاک کردم زین مصیبت هاگریبانم حسین ای برادر از امانت داریم شرمنده‌ام دخترت جان داده و من در کنارت زنده ام ای برادر تازجام وصل تو شدجرعه نوش در کنار راس پاک تو رقیه شد خموش شعله بر عالم زدم سرتا به پا افروختم در کنار پیکر پاک رقیه سوختم ازخودو اززنده بودن بی توسیرم یاحسین کن دعایم بعدتو دیگر بمیرم یا حسین یاحسین جان عرض حال من بوددراین رثا دستگیری کن به حق مادرم ازاین(رضا) -یعقوبیان https://eitaa.com/Maddahankhomein
جاماندگان از قافله اربعین --------- دیگران رفتند و ما جا مانده ایم ما درین سو باز تنها مانده ایم کربلا دریای رحمت هست و ما تشنه لب در جنب دریا مانده ایم عاشقان بستند کوله بار عشق ما ولی دل خسته اینجا مانده ایم کاروان ها می روند از پیش ما غرقِ حسرت ما به صحرا مانده ایم بی قراران رفته اند آن سو ولی ما همه غرقِ تماشا مانده ایم گر نشد با عاشقان راهی شویم در نگاه لطف مولا مانده ایم قافله در قافله رفتند آه ما به صحرا غرقِ نجوا مانده ایم دیگران لبیک گویان می روند ما به شور وا حسینا مانده ایم همرهان بستند کوله بار خویش ما چرا در پشت درها مانده ایم محمود تاری «یاسر» https://eitaa.com/Maddahankhomein
برای حماسه پیاده روی اربعین حسینی: همه از هر کجا باشند از این راه می آیند به سویت ای امین الله! خلق الله می آیند زمین سرمست راه افتاد و بر ما راه آسان شد زمین و آسمان با زائرانت راه می آیند ببین شانه به شانه هم سفید و هم سیاه اینجا به شوق دیدن تو پا به پا، همراه می آیند مدار عاشقی سقاست، آغاز طواف از اوست به سوی آفتاب آنجا به اذن ماه می آیند قیامت کرده ای، انگار تصویری است از محشر که دوشادوش هم نزدت گدا و شاه می آیند نکیر و منکر از من گرچه زهر چشم میگیرند به لطف گوشه چشمت عاقبت کوتاه می آیند سیدمحمدمهدی شفیعی https://eitaa.com/Maddahankhomein
🥀🥀🥀 راهیان راه عشق ما راهیان مست دل از دست داده ایم با چای داغ موکب تو گرم باده ایم با هر زبان و رنگ به سوی تو آمدیم «در زیر بیرقت همه یک خانواده ایم» یا صاحب الزمان تو علمدار عالمی شکر خدا که پشت سرت ایستاده ایم وقتی که اربعین برسد قطره قطره ما با خانواده راهی دریای جاده ایم با خون هر شهید به راه آمدیم ما سر را به شاهراه شهیدان نهاده ایم پر زرق و برق نیست اگر زندگی ما مانند اشک روضه ی تو صاف و ساده ایم چیزی نمانده است به نابودی خَسان مانند آب های روان با اراده ایم پر می شود مشام جهان از شمیم ما ما نامه نامه عطر گلی سرگشاده ایم https://eitaa.com/Maddahankhomein
با غصه های بی بدل خواهر رسیده با یک عصا زیر بغل خواهر رسیده مولا ببین در هاله ای از نور دور از آن دیده های مبتذل خواهر رسیده شمشیر نه اما لسان که حیدری هست فاتح به هر جنگ وجدل خواهر رسیده از این کبودی هامشخص می شود که از بغض صفین و جمل خواهر رسیده گیسو سپید و قدکمان و دل شکسته از آنچه دیده روی تل خواهر رسیده صد بار مرد و زنده شد اما دریغ از یک مرگ احلیٰ من عسل خواهر رسیده وقتی که اسقونی شنیده از لب خشک با کام تشنه محتمل خواهر رسیده چون مادر عباس می گوید حسین و بر داغ ابناء، بی محل خواهر رسیده . شد اربعین و خسته از داغ سه ساله مثل ردیف این غزل خواهر رسیده ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) https://eitaa.com/Maddahankhomein
ای تو گل شکسته ی در خون تپیده ام چل روز می شود که تو را من ندیده ام از لحظه ی بریدن رگ های حنجرت دیگر رگ حیات خودم را بریده ام تو ماندی و بهانه ی تو ماند همرهم بار غمت ببین که به دوشم کشیده ام یک عمر زیر سایه ی تو بوده ام کنون چل روز زیر سایه ی رأس بریده ام شیرین ترین دقایق من با تو بوده و چل روز تلخی غم تو را چشیده ام این سرخی مزار تو از دیده ی من است خشکیده اشک،خون چکداز ابر دیده ام قدّت کنار پیکر سقا خمیده شد من هم کنار جسم تو قامت خمیده ام حقم بده که آب خوشی من نخورده ام وقتی صدای العطشت را شنیده ام چل روز می شود که شدی تو شهید ومن در روضه های روز و شب تو شهیده ام ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) https://eitaa.com/Maddahankhomein
گیرم اصلا نبری کرب و بلا چندین سال کرمت را که نباید ببرم زیر سؤال من همینقدر که نامت به زبانم جاریست به تو مدیونم و هستم به خدا خوش اقبال راه دادی منِ آلوده به عصیان ها را عزتم دادی و دادی به مقامم پر و بال سخت درمانده ام از شکرِ همین یک نعمت که رسید از تو همه عمر به من نانِ حلال عاشقم کردی و این عشق بها داده به من به أبالفضل(ع) بدهکارِ توام در هر حال نیست لطف تو که محدود به این چند صباح محض توصیف‌ گداپروری ات نیست مجال بگذر از خبط و خطاهایم و آقا نگذار دور از صحن و سرایت بروم رو به زوال خواستن با تشر از ساحت تو بی ادبی ست عرض حاجت به تو با حجب و حیا اوج کمال حکمتی هست یقیناً که دو سال اینگونه بشود یک سفرِ کرب و بلا خواب و خیال تا ابد بسته شود راهِ حریم تو اگر... اگر ای وای محقق شود این فرض محال- -باز فریاد زنان پای علَم میگویم: «بأبي أنت و أمي» نرسد بر تو ملال مرضیه عاطفی https://eitaa.com/Maddahankhomein
◾یک منبر ◾روضه‌ی اربعین هرکسی شد کربلایی یاد ما هم میکند درمسیر نوکری صد شور و ماتم میکند بازصف‌درصف‌به‌هم پیوسته‌ هرکس عازم است اربعین اشک دو چشمم را چو زمزم میکند اینکه که گفته کشته‌ی اشکم بدان اشک تو هم در مسیر عاشقی کار محرم میکند یاد ساقی‌حرم سقای طفلان حسین سینه‌زن با نوحه و با ذکر و با دم میکند آه و واویلا ز سوز حنجر طفل رباب کربلا یاد رباب از غصه و غم میکند ذکر ادرک یا اخا پیچیده در کرببلا زین‌ سبب این‌روضه اشکم را دمادم میکند https://eitaa.com/Maddahankhomein
671.7K
زبان حال خادمان زوار اربعین بند اول: به یاد روضه هات چشام خیسه هرجایی که قدم زدم آقا وقتی میون موکبات هستم حس میکنم تو حرمم آقا موکبات چقد برو بیا داره واسه دردای همه دوا داره با ما همسفر میشه مشایه هرکسی که شوق کربلا داره موکبات داده بال و پرم ما رو میندازه یادحرم ➖➖➖ بند دوم: خستگیام فدای زوارت سر میذارم به پای زوارت نذر توئه همه کس و کارم جونم کمه برای زوارت شامل لطف و عنایت شمام من که مدیون محبت شمام سختیای موکبات شیرینه افتخارم اینه خدمت شمام خاکای موکبت کیمیاس نوکریت عزت خادماس بند سوم: وقتی که موکب تو شد برپا تا رسیدیم خدمت زائرها آبله ی پاهاشونو دیدیم یاد رقیه افتادیم اینجا مثل مادرش خمیده قامتش فدای کبودیای صورتش کاشکی ما مثل رقیه بین راه بمیریم همه برای غربتش الامان الامان الامان عمه جان امام زمان ✍ ➖➖➖ https://eitaa.com/Maddahankhomein
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا