eitaa logo
مجمع الذاکرین خمین🎤
1.3هزار دنبال‌کننده
2هزار عکس
376 ویدیو
228 فایل
🕋بنام خدای بی نیاز🕋 پدرم گفت علی،عاشق مولا شده ام بین مردم همه جا والهُ شیدا شده ام مادرم داد به من درس محبت با شیر نوکرُ ریزه خور سفرهٔ زهرا شده ام 🎤👋بامابروزمداحی‌کن.👌🎤 https://eitaa.com/joinchat/3542745823C3e1ead0ed9
مشاهده در ایتا
دانلود
زمینه اربعین.mp3
3.66M
﷽ زمینه اربعین بند1️⃣ فریاد یا محمدا برگشت از شام بلا ، زینب مجروح از زخم فراق دلخون از این همه داغ ، زینب آه ، صاحب عزای اربعین آه ، سر مزار شاه دین آه ، فنادت بصوت حزین جگر گوشه ی مادر ، سلام علیک عزیز کرده ی خواهر ، سلام علیک بجا آوردی زینبو؟ برادر سلام علیک بند2️⃣ غصه همدمه باهام عاشوراس جلو چشام ، داداش دیدم که برابرت دست و پا زد اکبرت ، داداش آه، یادم مونده اضطرابت آه، حال اصغر و ربابت آه، خجالت میداد عذابت چهل روز این خاطرات ، گرفت جون‌مو شلوغیای قتلگات ، گرفت جون‌مو عزیز دلم نگاه کن غصه هات ، گرفت جون‌مو بند3️⃣ چه حرفایی شنیدم خیلی سختی کشیدم، تو شام این جمله است برام عذاب رفتم تا بزم شراب ، تو شام آه ، کار روزگارو ببین آه ، شدم بی تو ناقه نشین آه ، وای از چشم شمر لعین من از کوفه تا حالا ، کبوده تنم نشنون کاش دخترا، کبوده تنم نا محرم نبود میدیدی سراپا ، کبوده تنم 🖍️ به‌قلم؛ https://eitaa.com/joinchat/3542745823C3e1ead0ed9
اربعین برخیز از خاک و ببین چشم ترم را آرام کن، آرام، حال مضطرم را برخیز و دلجویی کن از جمع پریشان آرام کن آرام کن اهل حرم را بی تو چهل منزل بلا همدوش من بود درهم  شکسته ماتمت بال وپرم  را نیلوفری گشتم شبیه مادر خود حتی نمی خواهم ببینی  پیکرم   را روز دهم دیدم کنار قتلگاهت بر سر زنان افتاده ازپا مادرم را نگذاشت دشمن تا بجویم از دل دشت در عصر ماتم لاله های پرپرم را آتش به جان خیمه ها افتاد و با اشک خاموش کردم چادر شعله ورم را وقتی سرت را بر فراز نیزه دیدم ازغم زدم بر چوبه ی محمل سرم را با جان خریدم ضربه ی شلاق ها را اما ندادم دست دشمن معجرم را جز کودکی جا مانده در ویرانه ی شام همراه خود آورده ام اهل حرم را محسن درویش هرندی https://eitaa.com/joinchat/3542745823C3e1ead0ed9
🔹یک نیستان ناله🔹 آنچه از من خواستی با کاروان آورده‌‏ام یک گلستان گل به رسم ارمغان آورده‌‏ام از در و دیوار عالم فتنه می‌بارید و من بی‌‏پناهان را بدین دارالامان آورده‌‏ام اندر این ره از جرس هم بانگ یاری برنخاست کاروان را تا بدین‌جا با فغان آورده‌ام تا نگویی زین سفر با دست خالی آمدم یک جهان درد و غم و سوز نهان آورده‌ام قصهٔ ویرانه شام ار نپرسی خوش‏تر است چون از آن گلزار، پیغام خزان آورده‌‏ام دیده بودم تشنگی از دل قرارت برده بود از برایت دامنی اشک روان آورده‌‏ام تا به دشت نینوا بهرت عزاداری کنم یک نیستان ناله و آه و فغان آورده‌‏ام تا نثارت سازم و گردم بلاگردان تو در کف خود از برایت نقد جان آورده‌‏ام تا دل مهرآفرینت را نرنجانم ز درد گوشه‌‏ای از درد دل را بر زبان آورده‌‏ام 📝 https://eitaa.com/joinchat/3542745823C3e1ead0ed9
بسم الله الرحمن الرحیم دخترم روزگار ما این است روزگار دروغ و ظلم و ستم غارت و جنگ و مرگ و بیماری پر شده جان عالمی از غم ولی از بین این سیاهی ها گوشه ای از زمین پر از نور است گوشه ای از زمین بهشت خداست که ز غم های این جهان دور است آری آنجاست کربلا آری بین ما بحث کربلا داغ است کربلا دور نیست نزدیک است. کربلا توی قلب عشاق است نام آن شهر گرچه کرب و بلاست ایمنی بخشت از بلایا شد دخترم کام تو همان اول با کمی خاک کربلا وا شد دخترم ما همیشه با بابا اربعین توی جاده ها بودیم پابرهنه در آن بیابان ها از همه غصه ها رها بودیم حال امسال اربعین مادر مانده ام من! که با ثمر بشویم مانده ام تا تو را بزرگ کنم سال دیگر زیادتر بشویم دخترم آشنا شدی با ما ؟ ما همه عاشقیم و مجنونیم ارث اجدادمان غم عشق است ما ز داغ حسین محزونیم دخترم راه عشق شوخی نیست عاشق پابه کار می خواهد نذر کردم تو را برای ظهور که امام تو یار می خواهد https://eitaa.com/joinchat/3542745823C3e1ead0ed9
🏴 در آستانه اربعین حسینی 😢زبانحالِ زینب_کبری_سلام_الله_علیها🏴 چهل منزل پناه آورده ام از غم به تنهایی سراپا سوختم از ماتَمت هر دم به تنهایی قیامی را که تو آغاز کردی جاودان کردم ندیدم غیر زیبایی و دیدم غم به تنهایی تمام کاروان را دل-تسلی داده ام اما چهل روز است با داغ تو میگریَم به تنهایی غرورم را شکستند و به روی خود نیاوردم ولی پشتم شکست از کربلا کم کم به تنهایی چه زجری دارد اینکه بی برادر؛ بین نامحرم بمانَد یک زنِ غمدیده بی مَحرم... به تنهایی سرت بر نیزه و دستانِ من بسته! چکید اشکم- سرِ بازار رویِ معجرم؛ نم نم به تنهایی شبیه کوه از کوفه به شام ِ بی حیا رفتم- میانِ سلسله، در هلهله محکم... به تنهایی پس از کرب و بلا حال دلم هر روز بدتر شد تمایل داشت بعد از رفتنت قلبم به تنهایی دلم خوش بود در جان دادنم بالا سرم هستی رقم خورد آه... با پیراهنت مرگم به تنهایی! https://eitaa.com/joinchat/3542745823C3e1ead0ed9
اما هوای شور عزا در قلم گرفت از غم قلم به دوش نوایش علم گرفت شب تا سحر قلم ز لبش ناله می چکید عطر حسین از لب آلاله می چکید شاعر سرود مثنوی و شرح قصه را اما قلم نگاشت غم و درد و غصه را بر صفحه زد شرر ز غم و آه جان گداز از سینه اش گشود به یکباره عقده باز با ناله گفت کاین چه غم و آه و ماتم است باز این چه شورش است که در خلق عالم است یک اربعین جهان همه در آه و غم گذشت بر اهل بیت و آل پیمبر ستم گذشت گرچه حرارت قلم و صفحه پر تب است اما تمام غم به دل و قلب زینب است گفتم قلم بیا مدد دست خسته باش راوی راه قافله ی دل شکسته باش زینب رسید کرب و بلا با نوای غم بر خاک کربلا به دو صد نوحه زد علم داغ حسین بعد چهل روز مبهم است کار جهان و خلق جهان جمله در هم است زینب به سینه اش به جز از آه و درد نیست حتی به شاخ خشک دلش برگ زرد نیست این داغ بی کسی نفسش را بریده است هجده سر بریده به نی گو که دیده است بر نیزه ای عجب سر سالار زینب است بر نیزه ای سری ز علمدار زینب است بر نیزه ای دگر سر پر خون اکبر است حتی به نیزه ای سر شش ماهه اصغر است بر نیزه ای دگر سر گلگون قاسم است سر های دیگر از بدن آل هاشم است از کربلا به کوفه و از کوفه تا به شام دیدم به روی نیزه سر پاک تو مدام از آن دمی که راهی راه سفر شدم با دست بسته بهر یتیمان سپر شدم بودش مدام قافله در شور و ولوله سویی سنان و شمر و دگر سوی حرمله آنها سوار مرکب و با تازیانه ها از کینه می زدند به سر ها و شانه ها شلاق و تازیانه و بی گاه کعب نی این هتک حرمت و ستم و ظلم تا به کی آه از سوار ناقه ی در بین قافله سجاد بود و غل بُد و زنجیر و سلسه دیدم سری به نیزه بلند است در برم سالار و سرورم تو بُدی در برابرم دیدم نمی رسد به تو دستم برادرم از داغ تو به چوبه ی محمل زدم سرم دیدم به تشت زر سر پر خونت ای حسین دیدم ملائک اند ز داغت به شور و شین آه از دمی که زد به لبت چوب خیزران آه از دمی که چوب مکرر بزد بر آن رازی بود در این که چرا قد خمیده ام یک اربعین ز داغ تو اندوه دیده ام هر چند گفته ام ، بود این قصه نا تمام ای وای از مصائب پر درد شهر شام این ها که گفته ام سر سوزن ز غم نبود نزد جفای شامی و آزارِ از یهود دیدم که طبل خاتمه ی جنگ می زنند اما دوباره بر سر ما سنگ می زنند بنگر که بی حیایی آنان چه کرده بود آنجا که رفت قافله بازار برده بود دیدم یزید و کاخ ستم را خرابه را دیگر چگونه شرح دهم عمق ماجرا آورده ام به همره خود خیل ناله را شرمنده ام مگیر سراغ سه ساله را ظلمی که شد ز کینه ی آل امیه است جا مانده ام حسین سه ساله رقیه است شرمنده ام ز روی تو خورشید تابناک کنج خرابه ماه سپردم به دست خاک اما حسین من و جگر گوشه ی بتول از کربلا روم به سوی روضه ی رسول سوغات من ز کرب و بلا پیرهن بود پیراهن حسین شه بی کفن بود سوغات دیگری که به مام قمر برم بر مادر ادب ز قمر یک سپر برم https://eitaa.com/joinchat/3542745823C3e1ead0ed9
۱۴۰۱ اربعین آمده اِی وای که تنها ماندم باز هم از سفر عشق ببین جا ماندم حسرت پای پیاده به سوی کرببلا دوری و غُصه ی جاماندنِ از قافله ها این همه حسرت و غم ، کرده مرا بیچاره گِرد هر هیئت و هر روضه شدم آواره گر نشد قسمت من پای پیاده حَرَمَت دل ناقابل من را بپذیر از کرمت از ره دور سلامی به تو دادم آقا با دلم زائرم و عازم راهم آقا اسم من را بنویس بینِ همه زائرها زائر مضطر و دل سوخته ی کرببلا اربعین است دلم را به حرم راه بده مثل جابر به لبم ناله ی جانکاه بده تا که من جار زنم آه کشم از غم تو تا بمیرم به کنار حرم از ماتم تو https://eitaa.com/joinchat/3542745823C3e1ead0ed9
یک اربعین گذشت و رسیدم کنار تو تا درد دل کنم به کنار مزار تو حالا رسیدم از سفری که نبوده ای شکر خدا ، مصیبت ما را ندیده ای ماندم چه گویم از سفرِ پر زِ اِزدحام از کربلا به کوفه و از کوفه تا به شام رفتی حسین ، بعد تو زینب اسیر شد بنگر به خواهرت ، که چهل روزه پیر شد بنگر به روز من ز فِراق تو شب شده دیدی که زینبت ، همه دم جان به لب شده از رنج این سفر چه بگویم چه دیده ام از ظلم و کین دشمن تو ، قد خمیده ام زخمی شده دلم زِ هیاهو و هلهله زخم زبان و قهقهه ی شمر و حرمله از جا بلند شو ، دل زینب گرفته است چل شب گذشت و این دل پُر تب گرفته است دیدی غم فِراق تو با خواهرت چه کرد رأس بُریده ات به دل دخترت چه کرد از من نپرس از سر و روی رقیه ات شرمنده ام ز تو که نیامد سه ساله ات https://eitaa.com/joinchat/3542745823C3e1ead0ed9
🏴🏴 در آرزوی دیدنت بیتاب و حیرانم آری برای تو ، و آغوشت پریشانم عمری هوایت را ز قاب عکس میگیرم وقتی پریشانم کمی ؛ وقتی هراسانم دل داده ام به جاده ها و هر عمود راه در روز هایی که خزانی از زمستانم تا میسپارم حال خود را به ضریح تو حس میکنم آزاده ام روحی پر از جانم سر در گم‌ام روزی که بی حب شما باشم آن روز حتی از خودم هم من گریزانم میدانم آخر آبرویم را خریداری روزی که از پایان هر مقصد هراسانم تنها امید حال و روزم کربلای تو تنها امیدی که از او مبهوت و حیرانم ای کاش که ، این اربعین پای پیاده باز من زائرت باشم ، شبی که ابر و بارانم بی عطر شهر کربلا حالم کمی گنگ ست پیداست از این روحیه ، سر در گریبانم اری بخوان اسم مرا با زائرانت که، از شوق دیدار شما مانند بارانم 🏴🏴 دلم مثل کبوتر ها دوباره دو چشمم چشمه و دریا دوباره هوای اربعین دارد دل من ولی جا مانده ام تنها دوباره ▪️▫️▪️ دوباره تازه شد داغ کبوتر صدای پای زائر های نوکر همیشه من گدای اربعینم اگر اذنم دهد آن شاه بی سر ▪️▫️▪️ مرا با آرزویم امتحان کن در این جاده مرا برگ خزان کن برای عاشقانت کربلا را خودت یکبار دیگر آشیان کن https://eitaa.com/joinchat/3542745823C3e1ead0ed9
🔹 گذرنامه ای کاش به دستش برسد نامه‌ی من هم بدجور به هم ریخته برنامه‌ی من هم! در شهر، مشام همه از بوی تو پر بود می‌میرم اگر وانشود شامه‌ی من هم جز در دل آغوش تو آرام نگیرد این نفسِ ملامتگرِ لوّامه‌ی من هم رفتند رفیقان همگی، کِی شود آیا مُهری بخورد روی گذرنامه‌ی من هم... https://eitaa.com/joinchat/3542745823C3e1ead0ed9
نمک گیر توأم یا حسین ع بی تاب تر از جن وملک باید بود شوریده تر از اهل فلک باید بود بر سفره ی روضه ی تو ای شاه شهید مدیون همین نان ونمک باید بود عمریست که روزی خوراحسان توأم در مکتب  عشق  بی  کلک باید  بود معیار تویی برای عشق وایمان آماده ی این سنگ  محک  باید بود از پیرهن  خونی یوسف  به  حجاز فهمیده  که  لیتنا  معک   باید   بود در  خیمه  پر  نور   هدایت  حسین بی تاب تر از جن و ملک باید بود رسول چهارمحالی (ساقی عطشان) https://eitaa.com/joinchat/3542745823C3e1ead0ed9
از زبان دختربچه‌های زائر ... به شوق دیدنت، طفلِ دبستان پیش از اردویم همه آماده... کفش و کوله... حتی گیره‌ی مویم... به گوشت می‌رسم از دورها... از دورهای دور... ببین من هم صدای کوچکی در این هیاهویم اِله بیکم...هِله بیکم...؟! نمی‌دانم چه می‌گوید! غذاهای بهشتی را تعارف می‌کند سویم ببین انگشت پایم تاولی کوچک زده اما به یاد کودکان کربلا چیزی نمی‌گویم رقیه -دوستم- موهای درهم برهمی دارد برای او ندارم هدیه‌ای جز گیرهٔ مویم... کسی در بین جمعیت ندیده مادر من را؟! زنی با مهربانی می‌نشیند آه... پهلویم... :: من اینجا آسمان را دیده‌ام با قد کوتاهم نمی‌خواهم که پیدایم کنند آری... نمی‌خواهم... ✍ https://eitaa.com/joinchat/3542745823C3e1ead0ed9