eitaa logo
ذاکرین خمین🎤
1.6هزار دنبال‌کننده
3.2هزار عکس
683 ویدیو
357 فایل
🕋بنام خدای بی نیاز🕋 پدرم گفت علی،عاشق مولا شده ام بین مردم همه جا والهُ شیدا شده ام مادرم داد به من درس محبت با شیر نوکرُ ریزه خور سفرهٔ زهرا شده ام 🎤👋بامابروزمداحی‌کن.👌🎤 https://eitaa.com/joinchat/3542745823C3e1ead0ed9
مشاهده در ایتا
دانلود
بسم الله الرحمن الرحیم به لبِ خشکِ تو انگار که باران میخورد آب میخوردی و هِی ظرف به دندان میخورد پسرِ کوچکِ تو مانده چه سازد با تو زهر وقتی که بر این سینه‌ی سوزان میخورد آه میسوخت از این آه دوتا گونه‌ی او نفَست تا که بر آن چهره‌ی گریان میخورد فقط از کنده و زنجیر و فلک خالی بود ورنه این حجره‌ی پُر درد به زندان میخورد بارها شد که تو پیچیدی و اُفتاد سرت بارها خاک بر این زُلفِ پریشان میخورد پسرت اینطرف و مادرت آنسو مُردند دستهاشان به سر از وای حسن‌جان میخورد دیدی از بسترِ خود شام و سَر و آتش را آنهمه زخم که از بام به طفلان میخورد یک به یک با سرِ خود رویِ زمین میخوردند ضربِ شلاق که بر پشت و گریبان میخورد خیره بر چشمِ پدر بود نفهمید که سوخت آتشی را که بر آن دخترِ بی جان میخورد دخترک زد به لبش گفت که دندانش کو آنقدر سنگ که بر آن لب و دندان میخورد حسن لطفی https://eitaa.com/Maddahankhomein
بسم الله الرحمن الرحیم آجرک الله یا صاحب الزمان هشت روز است که با درد مدارا دارد کوهِ صبری که در این بسترِ غم جا دارد هشت روز است که از زهر به خود می‌پیچد هشت روز است که از مرگ تمنا دارد هشت روز است که جان کندنِ او را دیده همسری که به کنارش غم عُظمی دارد کاش می‌شد که به یکباره بسوزد اما هشت روز است فقط ناله‌ی اُمّا دارد ذره ذره نفسش سوخت تنش آب شده هشت روز است که اینگونه تقلا دارد هشت تَن کشته‌ی زهرند از اجدادش لیک..‌. زهر این دفعه چرا شکلِ معما دارد قاتلش گفت فقط زود خَلاصش نکنید دیدن ناله‌ی این مرد تماشا دارد سرِ او روی زمین مانده در این مدت نه پسری هست به دامن سرِ بابا دارد خانه‌اش کرببلا حجره‌ی او گودال است هشت روز است به لب وای حسینا دارد هشت روز است که در خلوت خود می‌خواند چقدر گودی گودال مگر جا دارد ؟ روضه می‌خواند چرا آنهمه طولش دادند یک نفر تشنه مگر آنهمه بلوا دارد وقت دارند سه ساعت سرِ فرصت بزنند شمر آنجاست ولی با همه دعوا دارد آه از آن سینه که سنگینی پا را حس کرد  وای از آن تیغ که بد کینه از آقا دارد شمر مشغولِ حسین است گَهی هم می‌زد خواهری را که به سر چادرِ زهرا دارد... حسن لطفی *حضرت امام حسن عسکری علیه‌السلام در روز اول ماه ربیع مسموم و در هشتم ماه ربیع مظلومانه به شهادت رسیدند. https://eitaa.com/Maddahankhomein
اگرچه مهبطِ وحیِ ملائک هست درگاهم تمام عمرِ خود، زندانیِ دژخیمِ گمراهم اقامتگاهِ من، تبعیدگاه و قتلگاهم شد نمی‌داند کسی از ظلم‌های خصمِ بدخواهم ز سختی‌های گوناگون، مصیبت‌های روزافزون نمانده هیچ در تاریخ، غیر از عمرِ کوتاهم مرا این عمر کوته، یادگار مادرم زهراست هماره بود داغِ حضرتِ مظلومه همراهم شبیهِ مجتبی تنهائی‌ام شد، دردِ بی‌درمان که بود از کودکی، دردِ غریبی دردِِ جانکاهم جوازِ گفتگو با شیعیان، هرگز نمی‌دادند مگر یک گفتگویی بود، تنها در گذرگاهم چو می‌بردند روز و شب مرا دژخیم، تحت الحفظ اگر می‌شد، کسی را گاه می‌دیدم سرِ راهم معارف را چنان، رمز و رموزی خاص می‌گفتم پیامی می‌رساندم شیعه را، در هر بِزنگاهم سکوتِ محض حاکم بود، در بینِ محبانم نبود از شیعیانم، هیچ فریادی هواخواهم نه مهدی پیشِ رویم بود، نَه فردی ز اصحابم مرا پیوسته مونس بود، چشمِ مانده بر راهم مرا کشتند اَعدا در جوانی، جرمِ من این بود که من فرزندِ زهرایم، اَمینِ دینِ اَلّاهم برای قتلِ فرزندم، مرا هم زهر نوشاندند بیاید روزِ دلبندم، همانکه هست خونخواهم چو آید، انتقامِ سیزده معصوم می‌گیرد بزودی می‌کند خود، از ظهورِ خویش آگاهم دهد تکیه به کعبه، تا بخوانَد اهلِ عالم را شبانگاهی که باشد صبحِ آن، زیبا سحرگاهم بگیرد انتقامِ ضربتِ شمشیر و سیلی را دهد پاسخ به هر اشکم به هر سوزم به هر آهم تنِ صد چاکِ جدّم، بی کفن، بی پیرهن مانده بخونِ سرخِ او، تابَد شبی آن جلوه‌ی ماهم قسم بر آن سری که روی نیزه بود، قرآن خوان صدای مهدیِ من، می‌رسد بر گوش ناگاهم اَنابنُ المصطفای او به گوش خلق می‌آید که من در انتظارِ آن قرارِ سبز، هرگاهم بزودی بشنوی بانگِ لِثارات الحسینش را به او لبیک میگوئید، از هر راه و بیراهم دعا هر لحظه بر آن یاورِ مستضعفان باید که آید با دعای منتظرها، يوسف از چاهم حاج محمودژولیده https://eitaa.com/Maddahankhomein
پایان عزا😭 شصت و نه روز عزا رفت ونشد یک خبری چشم ها خیره به در مانده ولی در سفری صاحب ِخانه ای و خانه ی تو غصب شده از چه در بین بیابان همه دم دربه دری دق نکردیم چرا از غم تنهایی تو سالها منتظر سیصد و اندی نفری یک خبر می دهی از خود، نگران تو شدیم ناخوش احوال، از آن روضه ی شام و سحری موقع روضه کسی هست به دادت برسد؟ کاش می شد که مرا هم به خیامت ببری هشتم ماه ربیع، باز رسید ای مظلوم سامرا رفته ای و فکر عزای پدری تن لرزان پدر، آتش قلبت شده است شده تبدار و تو از ناله ی او خون جگری کاش می بود کسی بابت دلداری تو آن زمانی که تو از داغ پدر محتضری داغ سنگین پدر دیده ای اما صد شکر روبروی تو نرفته به روی نیزه سری او شده کشته ولی پیکر او دست نخورد تو ندیدی تن عریان شده و پُر شرری نشدی همسفر قاتل او شهر به شهر بر سرت سنگ نخورده ست میان گذری مجلس باده نرفتی و ندیدی که پدر خیزران خورده لبش در وسط طشت زری آخرین روز عزا، روضه مدینه برود پس تو هم لطمه زنان،از غم مسمار دری ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) https://eitaa.com/Maddahankhomein
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
6.86M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥تصاویری از پیاده‌روی زائران و عاشقان اهل بیت ع بسوی شهر مقدس سامرا در آستانه‌ی اللهم عجل لولیک الفرج 🌸
9.32M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
سامرا، از غم تو، جامه‌دران است هنوز چشم نرگس به جمالت نگران است هنوز🏴 مهدی_رسولی اللهم عجل لولیک الفرج 🌸
مداحی آنلاین - نه که روضه‌هات - حسین ستوده.mp3
زمان: حجم: 4.12M
🖤نه که روضه‌هات 😭خود سامرات 😭گریه داره🏴 اللهم عجل لولیک الفرج 🌸
شال مشکی عزا بر دوشتان صاحب زمان(عج) از غم هجران بابا اشکتان مولا روان دشمن خونخوار دین از کینه مسمومش نمود شد شهید راه دین مولای مظلوم جوان تسلیت آقا سرت باشد سلامت ای عزیز تسلیت از سوی جمع عاشقان و شیعیان "عاصی" 🍃🖤🍃😭 🌹 در روز شهادت امام حسن عسکری علیه السلام هدیه نثار حضرت و عرض تسلیت خدمت امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف ۳صلوات
دوبیتی محضر امام زمان عج بر سینه ی منتقم نشسته صد آه چون فاطمه، عمر پدرش شد کوتاه در بین عزا زمزمه دارد بر لب عجل لولیک الفرج یا الله 🥀🥀🥀🥀 مضطر شده ای؛ امام ما، می دانیم از گریه ی تو بهر پدر ، گریانیم با نیّت دلداری تو هر لحظه عجل لولیک الفرج می خوانیم ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) https://eitaa.com/Maddahankhomein
بسم‌الله الرحمن الرحیم مدح شهادت امام عسکری ع مدام نه‌تنها دوست، دشمن فکر حفظ احترامش بود کسی که «آیه‌ی تطهیر» بخشی از مقامش بود تمام سهمش از دنیای ما شد گوشه‌ی زندان! همان آقا که سرتاسر همه عالم به نامش بود چنان با دشمنان خود هوای مهربانی داشت که زندان‌بان او یک‌عمر دربند مرامش بود اگرچه قدر او را مردم دنیا ندانستند ولی در عرش تسبیح ملائک ذکر نامش بود دلش می‌خواست تا روز ابد می‌ماند با آن‌ها که دنیا بیشتر در جمع محرومان به‌کامش بود به هر زندان که می‌بردند آقای غریبان را دل هر شیعه مانند کبوتر روی بامش بود عبادت بود کارش در تمام روزها، شب‌ها ولیکن گریه قوت غالب هر صبح‌وشامش بود چرا باید إبا می‌کرد از عمّال عباسی...؟ کسی‌که جمع حیوانات وحشی نیز رامش بود دل ما هر تپش در اشتیاق دیدن او سوخت که حتی کعبه هم مشتاق دیدار امامش بود حسن فرقی ندارد مجتبی یا عسکری باشد که تنها ماندن و بی‌یاوری ارث مدامش بود عطش بالا گرفت و زهر آخر کار خود را کرد در آن لحظه فقط ذکر مصیبت در کلامش بود؛ خدایا...! مادر مظلومه‌ام را بی‌هوا کشتند! یکی ای کاش از آن‌ها بپرسد که؛ «چرا کشتند؟» https://eitaa.com/Maddahankhomein