یا صاحب الزمان ادرکنی و لا تهلکنی
تنها نه جمعه بلکه زمان هم کلافه شد
از بسکه هی ورق زدهام سر رسید را
چشم هزار قفل قدیمی به سوی توست
میبوسد آن نگاهِ پر از شاکلید را
من مستعد عشق تو هرگز نبوده ام
مهر تو نرم کرد دلم، این حدید را
برخیز از حوالی امیّد و خط بزن
ماضی ترین همیشهی فعل بعید را
#محمدحسن_بیات_لو
چند بیتی از یک غزل
https://eitaa.com/joinchat/3542745823C3e1ead0ed9
اذن نگاه خواهم
گفتم شبی به مهدی مولای من نگاهی
گفتا نظر نباشد زیرا که پر گناهی
گفتم عزیز زهرا اذن نگاه خواهم
گفتاکه من ز چشمت ترک گناه خواهم
گفتم فدای نامت مولا به داد ما رس
گفتا همیشه یارم بر بینوا و بی کس
گفتم که دست خالی من آمدم پشیمان
گفتا که توبه باشد راه گریز و درمان
گفتم چرا نهانی مولای من کجایی
گفتا که با دعایت قفل فرج گشایی
گفتم به انتظاریم داد از غم جدایی
گفتا صبور باشید آیم برای یاری
گفتم که ما شما را تنها نمی گذاریم
ما (بیقرار) و خسته مولا به انتظاریم
بیقرار اصفهانی
یا علی مدد
تقدیم به یگانه منجی عالم بشریت
صاعقه ، سیل ، زلزله ، طوفان
دلِ دنیا چقدر آشوب است
زندگی سخت شد دگر آری
در جهانی که سخت مخروب است
دلِ دنیا به تنگ آمده آه
وقتِ آن شد که حرفِ غم بزند
با صدای بلند گریه کند
خوابِ این قوم را به هم بزند
بارها پیکرِ زمین لرزید
و به ما گفت من عزادارم
بی زبان بود و با تکان خوردن
سرمان داد زد گرفتارم
در زمین ولوله است معلوم است
از گناهانِ خلق ، خسته شده
گریه ی ابرها به ما گفتند
دلِ هفت آسمان شکسته شده
به خدا می توان از این فهمید
در زمین جای یک نفر خالیست
آسمان گریه کرد و گفت به ما
که دگر وقتِ خوابِ راحت نیست
سال ها می شود که در غمِ دین
یک امامِ غریب ، بیدار است
وای بر ما که خوابمان برده
حجت ابن الحسن پیِ یار است
ناله های غریبیِ مهدی
با صدایی حزین به گوش آید
پسر فاطمه غریب شده
صوتِ هَل مِن معین به گوش آید
یادم آمد از آن جوانانی
که به امرِ خدا عمل کردند
لحظه ی احتضار با لبخند
صاحب العصر را بغل کردند
عاشقانی که با هوای حسین
با لبِ تشنه ترکِ جان گفتند
آن شهیدان که وقتِ جان دادن
ذکرِ یا صاحب الزمان گفتند
می رسد آن زمان که صاحب ما
با شهیدانمان قیام کند
غمِ این روزهای دنیا را
با ظهور خودش تمام کند
می رسد آن زمان که می بینیم
کلّ دنیا به حق شده آگاه
رویِ دستِ جهانیان پیداست
پرچمِ یا علی ولیُ الله
می رسد آن زمان که دستِ خدا
خانه ی کفر را خراب کند
می شود مکّه شهرِ آل علی
پورِ زهرا که انقلاب کند
ای خدا کن مدد که با دستِ
صاحبِ ما جهان شود آباد
با ظهورِ امامِ منتظران
دلِ امّ الائمه گردد شاد
#رضا_یزدی_اصل
#امام_زمان_علیه_السلام
#شهدا
https://eitaa.com/joinchat/3542745823C3e1ead0ed9
#یا_بقیه_الله_روحی_لک_الفدا
آقا ببخش از اینکه یادت را
بین هیاهوها دهم بر باد
آقا ببخش از گریه ی بی اشک
آقا ببخش از نوحه های شاد
تنها فقط یک روز یک وعده
یک جمعه خاموش و افسرده
می آورم نام تو را بر لب
می آورم عهد تو را در یاد
تنها فقط دنیایمان گوشی است
انسان پر از بار فراموشی است
آدم فقط درگیر خاموشی است
دنیا دنی تر گشته از بیداد
می آورم بر لب فقط عجّل
می خوانمت گاهی کمی در دل
می خواهمت از ناکجا آباد
می خواهمت شاید به یک فریاد
سر می دهم فریاد از دوران
از مسخ انسان در ید حیوان
خود کرده را تدبیر دیگر نیست
خود بوده ام دور از تو و قرآن
حتی فراموشم شود گاهی
دارم به بالای سرم شاهی
از قلب خود همواره آگاهی
انسانم و درگیر در نسيان
بیمار اگر باشم فقط آنگاه
در راهروی تنگ درمانگاه
یادم می آید که تو را دارم
یادم می آید که تویی درمان
لنگم فقط در راه تو آقا
کورم فقط در روی تو آقا
دلخسته ام در روز تو آقا
سست است دستانم در این پیمان
با اینکه می دانم تو را دارم
رو بر تمام خلق می آرم
هی می روم جای تو انگاری
روزانه بر صدها نفر قربان
حرفم زیاد است و مجالی نیست
آقا ببخشایم که حالی نیست
شعر تو را ناقص رها کردم
بیهوده خوشحالم از این پایان
اللهم عجل لولیک الفرج
زینت کریمی نیا
https://eitaa.com/joinchat/3542745823C3e1ead0ed9
نمی دانم که دیدارت در اقبال که می افتد
و یا تصویر رویت در کدامین برکه می افتد
محاق افتاده می گویند کم بینان نمی آیی
ولی از پرده بیرون ماه عالم ، بلکه می افتد
سلام ای وعده ی صادق،جهانی چشم در راه است
به تعبیر ظهورت در همان روزی که می افتد
ولی در مقدمت بد می شود اوضاع بعضی ها
دغل بازان ما بازارشان از سکه می افتد
جهان در انتظار بانگ زیبای انا المهدی است
که بی شک اتفاق از سرزمین مکه می افتد
#محمدجواد_منوچهری
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
https://eitaa.com/joinchat/3542745823C3e1ead0ed9
چشمم به راه ماند و نیامد خبر ز یار
تا کی نیایی و بکشم رنج انتظار
در سینه ام فزون شده رازی به روی راز
محرم چو نیست غیر تو مولا به روزگار
بر طول عمر بی تو شکایت فقط رواست
بر سالها چه لطف؟ ندارند اگر بهار
گفتند تا ز ره که بگیرم نگاه خویش
گفتم بناست تا کنم آن لحظه را شکار
گفتند می شوی تو چو یعقوب کور پس
گفتم چه غم چو یوسف زهراستم نگار
گفتند اگر نیامد و چشم تو کور ماند؟
گفتم چو یار نیست نیاید مرا به کار
گفتند عسکری بزند طعنه خصم اگر؟
گفتم که اعتنا نکند کس به نابکار
#سید_عسکر_رئیس_السادات
#حضرت_مهدی_عج
#منتظرانه
https://eitaa.com/joinchat/3542745823C3e1ead0ed9
<<عطر پیراهن یوسف >>
می روی جان دل آهسته، ولی زود بیا
می نشینم لب جو لحظه ی موعود بیا
سیل اشک از سر شب راه نگاهم بسته
بگذر از فاصله، پیوسته چنان رود بیا
طعم لبخند تو از لعل لبم می ریزد
باز با خنده ی سرشار و مِی آلود بیا
یوسف مصر دلم، عطر لباسی بفرست
که زلیخای تو از فاصله فرسود بیا
کلبه ی دل شده آتشکده، آهم چون دود
آتشم چاره کن و از پِی این دود بیا
بی تو سهراب دلم سخت زمین گیر شده
نوش دارویی و امید به بهبود بیا
غصّه ی دوری تو، راه دلم را سد کرد
بشِکن سد غم از این ره مسدود بیا
طاقتم طاق شده باغ دلم پاییز است
ای << بهار >> دل من شاهد مشهود بیا
#ام_البنین_میرزایی
#بهار
https://eitaa.com/joinchat/3542745823C3e1ead0ed9
🔸️توسل
🔸️به امام زمان(عج)
نفس شهر بی تو بند آمد
زود زود از سفر بیا برگرد
بیتو متروکهای شده عالم
وای از دست مردم بیدرد
ای کهنسال فاطمه برگرد
بیشتر از هزار ساله شدی
زادهی نرگسی ولی از داغ
تو به گلزار مثل لاله شدی
غم زهرا برای تو کم نیست؟
داغدار غریبی مایی!
شیعه در غربت است آقاجان
میشود از سفر تو بازآیی؟
باز در سر هوای تو دارم
دیدن روی تو شده مشکل
مشکل از چشمهای من باشد
ورنه دیدار تو شود حاصل
ای همه هست فاطمه برگرد
چشم در راه تو نشسته حسین
تا بیایی تو از مسیر عبور
راه عشقت به اشک بسته حسین
من بیپا و سر کجا تو کجا
تو سراپا تمامی نوری
جمکران،سهله یا....نمیدانم
میکشدی عاشقانت از دوری
باز میگویم از سفر برگرد
ای تمامی هستی زهرا
از حرم زینبت ترا خواند
تو بیا محض خاطر لیلا
#مرتضی_محمودپور
https://eitaa.com/joinchat/3542745823C3e1ead0ed9
#پندیات
#مسمّط_مخمّس
#امام_زمان_عج
کسی که طی کندساعت به ساعت
مســیر عشــق را بـا اســتـقامــت
رســـد بر کـــوی جـانان در نهایت
قــلم! بنویس شـــعری با ظــرافت
به تکــــرار و به ایمـــا و اشـــارت
بهاری هســت بـر هــر چــیز، دانی
جـــوانـــی هــم بهــار زنـدگانـی
بـرایـت حـــــرف دارم آســمــــانی
پــیام پــــیر بشــنو ، در جــــوانی
عـــبادت کـــن عــبادت کن عبادت
اگـــــر داری به روز حشـــر، بـاور
پـــدر را بـاش دائـــم یـار و یـاور
که واجـب کرده است خلاق داور
رضای حق اگر خــواهی، ز مــادر
اطاعت کن اطاعــت کن اطاعـت
چو ابراهیـــمِ حـــق، بـردار تیشه
شود تا بُـت شـکستن بر تو پیشه
بِکَـن بـتهای نفســت را ز ریشه
قــوانیـــــن الهـــــی را همـیشـه
رعایــت کـــن رعایت کن رعایت
اگرخواهی به جسمت جان بگیری
اگر خــواهـی لب خـنــدان بگیری
اگرخواهی هم این،هـم آن بگیری
اگر خواهی سـر و سـامان بگیری
قانعت کــن قـــناعـت کن قناعت
شده کعــــبه بنا از سنگ و از گل
قـــدم بــردار تو بــر حلّ مشــکل
اگر خــواهی شوی در عمـر، مُقبل
به جـــای کـعبهی گِل، کـعبهی دل
زیارت کـــن زیارت کــن زیارت
ندارد فـــرق پـــیری یا جــوانی
به یارت ســـر بـــزن امـا نهـــانی
به شکـــر لحظــــههای زنــدگانی
ز بیـــماران هـــر اندازه تـــوانی
عیادت کن عیـــادت کــن عیادت
جــهان با نور حق گـــشـته مـنـور
نما خـــود را مــنــور هـم معطـــر
اگـــر هستـــــی به آئیـــن پیـــمبر
به مظلـومــان عــــالم مثل حیدر
حمایت کن حـمایت کــن حـمایت
الا ای خـــواهـــر با عـلـم و ایمان!
کنیــــز خــواهـــر شـــاه شـهیدان!
میان کــــوچـــه بازار و خـــیـابان
چو زینب ازحجابـت با دل و جان
صیانـت کـن صــیانت کن صیانت
شنـیدی که خـــلایق هرچـــه لایق
سحـــرگه سیــــر کــن اندر حدائق
ببینی صــــد نشــان از لطف خالق
وضـو با اشک میچسبد به عاشق
عنایــت کــن عنـــایت کـن عنایت
شــده ورد زبـــانم "یا ابالفضـــل!"
غـــلام آســتـانــم یا ابالفضــــل!
عنایت کـن جـــوانـــم یا ابالفضل!
گـــــــدای ناتـوانــــم یا ابالفضل!
کـــرامت کــن کــرامت کن کرامت
ندارم بـــر غلامـــی هــــم لیاقــت
گنهـــکارم بــــدم ای با سـخــاوت!
تو خواهی کـرد بر خوبان شفاعت
به من هم جانِ زینــب در قیــامت
شفاعت کـــن شفاعت کن شفاعت
به لطف حق، به عـشق تو دچــارم
تـو را از کودکـــیّام دوســت دارم
همین عشـــق تو باشــــد افتخارم
طبـــیبا! من مـــریــض عشق یارم
طبـــابت کــــن طبابت کن طبابت
نمــانده در دل مـــا تاب و طاقــت
نشـــد بر مــــا فــراغت از فـراقـت
فراقـــــت کُشـــت ما را در نهایـت
بیا مهـــدی! تو با آن قــدّ و قامـت
قیامت کـــن قیامـت کـــن قیامـت
به رهـــرو رهـــنـما بایســت در ره
چــــنان که در شــب تاریک هم مه
بـــرای عاشـــقان، مـهــدی بُوَد شـه
"بشیــــر" ا باش اوّل خــادم آن گه
سیادت کــــن سیــادت کن سیادت
شعر:استاد سید بشیر حسینی میانجی
─━⊰❃التماس دعا❃⊱━─
https://eitaa.com/joinchat/3542745823C3e1ead0ed9
#امام_زمانم،یا مهدی! سلام
تا سر به زیرم پای اسمت سر بلندم
سالمترینم تا به عشقت درد مندم
قالب، تهی کردم به یاد چشمهایت
اِحیا شدم چون خویش را پایت فکندم
من هر سرِ مویم زند فریاد: مهدی
آغشته به عشق تو باشد بند بندم
ای قبلهگاه آسمانها و زمینها!
هر جلوهای را از وجودت، مستمندم
تا خار هستم در نگاه دشمن تو
صالح ترینم پارسایم بی گزندم
باید برایت بی نهایت بار جان داد
باید برایت زنده شد این است پندم
طبعم بُوَد فعّال در مدح و ثنایت
تلخم به کام غیر تو بهر تو قندم
مقدار توحید من از عشق تو پیداست
بنگر فقط بر اینکه با تو چند چندم
وقتی به تو اندیشه دارم یابن زهرا!
هستم شکار فکر تو سر در کمندم
مهدی فقط مهدی فقط مهدی فقط تو...
تا سر به زیرم پای اسمت سر بلندم
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#محمد_علی_نوری ✍
https://eitaa.com/joinchat/3542745823C3e1ead0ed9