#مناجات_با_خدا
#بخش_اول #شب_قدر
ای بهترین ذکر دل ها ، یاربِّ یاربِّ یارب
ای زمزمه ی دو دنیا ، یاربِّ یاربِّ یارب
یار غریبانِ تنها ، یاربِّ یاربِّ یارب
تنها پناه دل ما ، یاربِّ یاربِّ یارب
از تو نمایم تمنا، یاربِّ یاربِّ یارب
ای ذکر اهل مناجات ، یاربِّ یاربِّ یارب
نام تو قاضی حاجات، یاربِّ یاربِّ یارب
نغمه ی اهل سماوات ، یاربِّ یاربِّ یارب
عالم ز لطفت شده مات ، یاربِّ یاربِّ یارب
ای یار پنهان و پیدا ، یاربِّ یاربِّ یارب
تو زمزمه ی حبیبی، تو ناله ی هر غریبی
دلْ خستگان را پناهی ، مقصود اَمَّن یُجیبی
در رنج و درد و مصائب ، یار دل پر شکیبی
تو هر دعا را اجابت ، هر ناله ای را مُجیبی
هر دل بگوید به سودا ، یاربِّ یاربِّ یارب
یا سیدی یا الهی ، بر بی پناهان پناهی
تویی که ما را بخوانی ، با این همه روسیاهی
از درگه خود نرانی ، ما را به این پُر گناهی
کن از سرِ رحمت خود ، بر سائلانت نگاهی
ای بخششِ بی تقاضا ، یاربِّ یاربِّ یارب
ای منشأ جود و رحمت ، ای معدن هر کرامت
ای نور ارض و سماوات ، ای اوج مهر و محبت
ای مهربان تر زِ هر کس، ای بخشش بی نهایت
بر بندگان گنه کار ، با مغفرت کن عنایت
اِغفر ذُنوبی اِلاهی، یاربِّ یاربِّ یارب
ای مبدأ مهربانی ، ای دلبر آسمانی
ای خالق هر چه خوبی ، معبود هر دو جهانی
در جای جایِ دو گیتی ، پیدایی و بی نشانی
حاشا که از بارگاهت ، این روسیَه را برانی
رحمت شده از تو بر پا ، یاربِّ یاربِّ یارب
#محمد_مبشری
@Maddahankhomein
#مناجات_با_خدا
#بخش_دوم #شب_قدر
ای خالق حیِّ داور ، یاربِّ یاربِّ یارب
سید و مولا و سرور ، یاربِّ یاربِّ یارب
از فهم مایی تو برتر ، یاربِّ یاربِّ یارب
ای از همه مهربان تر ، یاربِّ یاربِّ یارب
بی مثل و مانند و همتا ، یاربِّ یاربِّ یارب
هر کس بجوید نشانه ، از عشقت ای بیکرانه
تو از ازل بوده ای و ، هم تا ابد جاودانه
ای بهترین ذکر هستی ، در زمزمه شبانه
هر کس تو را خوانَد ای یار ،با نغمه ای عاشقانه
محبوب دنیا و عقبی ، یاربِّ یاربِّ یارب
ای یار هر دل شکسته ، یاربِّ یاربِّ یارب
معشوق جان های خسته ، یاربِّ یاربِّ یارب
هر که به راهت نشسته ، یاربِّ یاربِّ یارب
بر لطف تو دل ببسته ، یاربِّ یاربِّ یارب
ای یار و معشوق والا ، یاربِّ یاربِّ یارب
ای از تو مهتاب و خورشید ، نورت به هر ذره تابید
ماییم و کوه گناه و ، از تو همه لطف و امید
نادیده ای و نباشد ، جایی که نَتوان تو را دید
ای وای از آن قلب سنگی ، کز ذکر و یادت نلرزید
از خود مرانی تو ما را ، یاربِّ یاربِّ یارب
تو نور و ما خود حجابیم ، جا مانده از آفتابیم
تو حی سبحانی و ما ، در غفلت و وَهم و خوابیم
تو حاکم مطلق و ما ، محکوم روز حسابیم
ما ای خدا بنده ی تو ، هم سائل بوترابیم
بگذر ز ما جان مولا ، یاربِّ یاربِّ یارب
بنده ی تو ما همه ایم ، ما با تو در زمزمه ایم
گر چه کنیم از تو دوری ، سوی تو در خاتمه ایم
بنگر پناهندگانی ، بر حیدر و فاطمه ایم
ما تشنه ی جرعه ی عشق ، از ساقی علقمه ایم
کن کربلا قسمت ما ، یاربِّ یاربِّ یارب
#محمد_مبشری
@Maddahankhomein
◾️در شهادت حضرت مولانا امیرالمؤمنین علی صلواتاللهعلیه
مُردم امشب کنار بستر تو
باز کن چشم بسته را بابا
پدرانه بگیر در آغوش
زینب دلشکسته را بابا
فرق تو باز و چشم تو بسته است
میکشد غصۀ تو زینب را
باز لب وا کن و بخوان قرآن
بشکن آخر سکوت امشب را
آن شبی که سر تو ضربت خورد
نام تو بود ذکر افطارم
جای مادر اگرچه خالی بود
شکر کردم که من تو را دارم
شکر کردم که گرمی دستت
گرمی دست مادرم زهراست
شکر کردم که گرچه مادر نیست
به سرم باز سایۀ باباست
شکر کردم که زینبم، یعنی
همهجا زینت توام بابا
بعد مادر که رازدارت بود
مرهم غربت توام بابا
شکر کردم که تو بهار منی
باغ خانه پر است از بویت
شکر کردم که آسمان دلم
همهشب روشن است از رویت
شده شقّالقمر ولی، ای وای!
مثل فرقت شکستهام بابا
چشم بگشا کمی نگاهم کن
ماه درخوننشستهام! بابا
کاش آن ضربتی که قاتل زد
جای فرقت به فرق من میخورد
من بمیرم برای زخم سرت
کاش زینب بهجای تو میمرد
نهفقط زینب و حسین و حسن
همۀ خلق بی تو بیپدرند
چشم خود باز کن اَباالایتام
که یتیمان کوفه دربهدرند
ضربتی که شکافت فرق تو را
کینۀ بدر و خیبر است و حنین
کینهای که پس از تو میگیرد
جان شیرین مجتبی و حسین
استخوانی که در گلوی تو بود
نفست را گرفته بود انگار
بود سی سال خار در چشمت
شاید از غصۀ در و دیوار
روی تو زرد و فرق تو خونی
رنگ دیگر گرفتهای بابا
بیشتر از تمام این سی سال
بوی مادر گرفتهای بابا...
✍️ #محمدتقی_عارفیان
#یا_امیرالمؤمنین
#بَأَبِيَ_الوَحيدُ_الشَّهيد
#آجَرکَ_الله_یا_صاحبالزمان
@Maddahankhomein
#امیرالمؤمنین_علیه_السلام
🩸«فَرقم» شکافت تا که «فراقم» به سر رسید ...
اسماء بنت عُميس گوید:
📋 أنَا لَعِندَ عَلِيِّ بنِ أبي طالِبٍ عليه السلام بَعدَما ضَرَبَهُ ابنُ مُلجَمٍ، إذ شَهَقَ شَهقَةً، ثُمَّ اُغمِيَ عَلَيهِ،
▪️پس از ضربت ابن ملجم بر بالین أمیرالمؤمنین عليهالسلام بودم كه فریادی کشید و از هوش رفت. سپس به هوش آمد و فرمود:
📋مَرحَبا، مَرحَبا، الحَمدُ للّهِِ الَّذي صَدَقَنا وَعدَهُ، وأورَثَنَا الجَنَّةَ
▪️خوش آمديد، خوش آمديد! حمدْ خدايى را كه به وعده اش وفا كرد و در بهشت جایمان داد.
🥀 به آن حضرت گفتند: چه مىبينید؟ مولا علی علیهالسلام فرمود:
📋 هذا رَسولُ اللّهِ، وأخي جَعفَرٌ، وعَمّي حَمزَةُ، وأبوابُ السَّماءِ مُفَتَّحَةٌ، وَالمَلائِكَةُ يَنزِلونَ يُسَلِّمونَ عَلَيَّ و يُبَشِّرونَ،
▪️اين پيامبر خداست، و برادرم جعفر، و عمويم حمزه. درهاى آسمانْ گشوده است و فرشتگان فرود مى آيند و بر من سلام و بشارت مى دهند.
📜 وهٰذِهِ فاطِمَةُ قَد طافَ بِها وَصائِفُها مِنَ الحورِ، وهذِهِ مَنازِلي فِي الجَنَّةِ، «لِمِثْلِ هَذَا فَلْيَعْمَلِ الْعَمِلُونَ»
▪️و اين، فاطمه زهرا سلاماللهعلیها است كه حوريان بر گِرد اويند و اينها منزل هاى من در بهشت است. «براى چنين پاداشى عمل كنندگانْ عمل كنند»
📚ربيع الأبرار، ج۴ ص ۲۰۸.
📚مشارق أنوار الیقین، ص۳۱۳
✍ بگو به خواب که آید به چشم بیدارش
دلا بسوز که مولا تمام شد کارش
سریعتر بدنش را به خاک بسپارید
که در بهشت، علی وعده کرده با یارش
زمینیان غمگین، آسمانیان خوشحال
که بیقرار دلی میرسد به دلدارش
برای دیدن دست کبود فاطمهاش
به عرش رفته یدالله، دست حق یارش
خدا کند ز علی باز رو نگیرد؛ آه
خدا کند برود ابر از شب تارش
دوباره دست به پهلوی خود نگیرد کاش
دوباره گُل نکند کاش زخم مسمارش
خلاصه باز علی جان دهد اگر آید،
دوباره فاطمهٔ زخمیاش به دیدارش
علی که سیر شد از کوفه، زینبش هم رفت
چه کوفهای که تمامی نداشت آزارش
چه کوفهای که دوباره کشاند زینب را
نه بین مجلس تفسیر، بین انظارش
رواست کوفه خودش را فرو بَرَد در خاک
که رفت دختر غیرت میان بازارش
گرفت كوفه كس و كار دخت حيدر را
امان ز مردم نامرد بی کس و کارش
@Maddahankhomein
#امیرالمؤمنین_علیه_السلام
🩸 زینبجان! دخترم! گویا دارم میبینم که چگونه تو را به اسیری میبرند ...
لحظات آخر عمر مبارک امیرالمؤمنین علیهالسلام بود که زینب کبری سلاماللّهعلیها کنار بستر آن حضرت نشسته و فرمودند:
🥀 پدر جان! أمّ أیمن حرف و حدیثی از «کربلا» برایم گفته است؛ دوست دارم آن را از زبان شما هم بشنوم! امیرالمومنین علیهالسلام فرمودند: ای دخترم! قضیه از همان قرار است که أمّ أیمن گفته ...
📋 کَأَنِّی بِکِ وَ بِبَنَاتِ أَهْلِکِ سَبَایَا بِهَذَا الْبَلَدِ أَذِلَّاءَ خَاشِعِینَ تَخافُونَ أَنْ یَتَخَطَّفَکُمُ النَّاسُ؛ فَصَبْراً
▪️گویا که دارم میبینم، تو و دختران این خانواده را که در آن سرزمین، اسیر و ذلیلِ دست آن جماعت پَست میشوید! همانند بید، میلرزید در آن ساعتی که آن حرامیان به طرف شما حملهور میشوند تا که چیزی از شما را به غارت ببرند! پس بر این مصائب سنگین، صبر کن ای دخترم!
📚کامل الزیارات،ص۲۶۶
✍ خانهویران شدهام، غُصهٔ بابا سخت است
حرفِ دیگر بزن امشب غمِ فردا سخت است
دیدنِ رویِ تو و لختهٔ خونها سخت است
سوختم از نَفَسَت سوختن اما سخت است
باز هم روضه نخوان روضهٔ زهرا سخت است
شعله هایِ نَفَسِ شعله وَرَت جمع نشد
زهرِ این تیغ چه کرده جگرت جمع نشد
لکه خونهای رویِ بال و پَرَت جمع نشد
بستهام روسریام را به سَرَت جمع نشد
زخمِ پیشانیِ تو وقتِ تماشا سخت است
آه ای چشمِ به خون خسته تو بیدار بمان
حرفِ نا گفته بگو پیشِ پرستار بمان
پشتِ در بودم و گُفتی به علمدار بمان
گرچه بیدست ولی آب نگهدار بمان
از سرِ رو به زمین خوردن سقا سخت است
شبِ آخر شدهای کوکبِ اِقبال، مَرو
روضه ی باز مخوان این همه از حال، مَرو
سَرِ آن پیکر اُفتادهی پامال، مَرو
جانِ بابا جگرم سوخت به گودال، مَرو
بینِ گودال مَیا دیدنم آنجا سخت است
کاش میشُد که بگویی بدنش را نکشید
پنجه ها از همه سو پیرهنش را نکشید
تیر در کتف فرو کرده تنش را نکشید
نیزه ها شرم کنید و دهنش را نکشید
پیشِ مادر زدنِ سنگ به لبها سخت است
منم و دیدنِ او لحظهٔ اُفتادنِ او
منم و ضربهٔ سرنیزه به روی تنِ او
وقت ضربه زدن و خم شدنِ دشمن او
منم و کُندی خنجر به رویِ گردنِ او
زدن ضربه به سینه ولی با پا سخت است
@Maddahankhomein
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
مُخمّس بیست و یکم رمضان شهادت حضرت علی علیه السلام
پا گرفته نیمهشب یکبارِ دیگر روضهها
پایِ تابوتی گرفته بیصدا زینب عزا
رویِ شانه میرود قرآنِ خونین از سَرا
میزند بر سر حسن ذکرِ حسین واویلتا
کوفه شد کربوبلا یابنالحسن مهدی بیا
شامِ هجران سر شده صبحِ وصالِ دلرباست
مادرم چشمانتظارِ دیدنِ رویِ شماست
زینب اینجا فاطمه در آسمان صاحبعزاست
یاعلی امشب خودِ او روضهخوانِ کوچههاست
فاش شد رازِ گلِ سرخِ کفن مهدی بیا
بعدِ عمری دردُدل با چاه دلبر را ببین
دیگر امشب گونهیِ نیلیِ کوثر را ببین
با دو چشمت علّتِ بغضِ برادر را ببین
جایِ سیلی بر رویِ این یاسِ پرپر را ببین
زار زد آنروز در کوچه حسن مهدی بیا
پیشِ چشمِ مجتبی خورده به دیواری سرش
بعد از آن روزِ دوشنبه تار شد چشمِ تَرش
جایِ پایی رویِ چادر بود وُ پهلو وُ پَرَش ....
روضهخوانِ غربت و غمهایِ یار وُ رهبرش
رو گرفت از شوهرش در خانه زن مهدی بیا
بی تو کوفه میگذارد داغ رویِ سینهام
خُرد خواهد شد به زیرِ چکمهای آئینهام
در همین کوفه پدر وقتی اسیرِ کینهام ....
میخورد سنگی به رویِ دلبرِ دیرینهام
ندبهخوانم پایِ نِی رویایِ من مهدی بیا
#نجف #شهادت
#حضرت_امیرالمومنین_علیه_السلام
#حسین_ایمانی
@Maddahankhomein
#اشعار_مناجاتی
#شبهای_قدر
مناجات با امام زمان د ر شب قدر -( ای عزیز خدا،امام زمان)
ای عزیز خدا،امام زمان
صاحب روضه ها،امام زمان
بر سر و سینه می زنی ای وای!
فرق او شد دو تا امام زمان
بین ما هستی و چه تنهایی!
می زنی ضجّه ها امام زمان
از سر شب به یادتان هستم
می کنی یاد ما؟امام زمان
کم ما و کرامتت مولا
نظری بر گدا امام زمان
کاش احیا کنیم یک شب قدر
در کنار شما امام زمان
پرده های گناه باعث شد
از تو هستم جدا امام زمان
می شوم لایق زیارت تو
گر نمایی دعا امام زمان
تو جوادی و من بخیل آقا
جود بی انتها ،امام زمان
امشبی را بیا و بد گذران
سحری با گدا امام زمان
شب قدر است روزیم گردان
عرفه،کربلا، امام زمان
شاعر #محمد_مهدی_عبدالهی
@Maddahankhomein
شب احیا
شب احیا شب احیای جانهاست
شب بگسستن زنجیر دنیاست
شب احیا شب شب زنده داریست
شب رحمت زسوی حی یکتاست
شب احیا شب قدری که قدرش
به قرآن الهی نیک پیداست
شب احیا نزول مصحف حق
به صدر وسینه ی پیغمبر ماست
شب احیا شب دوری زظاهر
شب رفتن بسوی هرچه معناست
شود در قدر یکسالت مقدر
در این شب بنده را نیکی تقاضاست
شب احیا شب راز ونیازست
خداهر بنده را غرق تماشاست
مده از دست راحت شام احیا
شب احیا شب عشق وتولاست
شاعر:اسماعیل تقوایی
@Maddahankhomein
❣﷽❣ #زمزمه
حضرت_امیرالمومنین_علی_ع
دوسه روز است خانه دلگیر است
دوسه روز است مثل بارانیم
دو سه روز است همدم اشکیم
دو سه روز است روضه می خوانیم
🥀🥀
دو سه روز است کوفه نشنیده
نغمه های خوش اذانت را
وقت افطار بر سر سفره
یاد کردیم لقمه نانت را
🥀🥀
دو سه روز است مثل فاطمیّه
دور هم گریه می کنیم ولی
روضه ها رنگ دیگری دارد
ختم آن است ذکر وای علی
🥀🥀
دو سه روز است نان و خرما را
حسنت می برد برای یتیم
می دهد سهم کودکان را بعد
می کند بغض مثل کوچه کریم
🥀🥀
دو سه روز است قلب زینب را
داده آزار حرف بی پایه
شده اوضاع مدینه ای انگار
بازهم طعنه های همسایه
🥀🥀
دو سه روز است چاه و نخلستان
شده دلتنگ ربّــنای علی
شده رویای مسجد و محراب
گریه و سجده و دعای علی
🥀🥀
دو سه روز است کوفه فهمیده
می رسید از کجا غذای فقیر
از کجا می رسید خرمایی
تا شود باز روزه های فقیر
🥀🥀
دو سه روز است اشک می ریزد
گاه و بیگاه ازغمت حسنم
بیش از پیش لرزه می افتد
با دعای کمیل بر بدنم
🥀🥀
دو سه روز است چشم عبّــاسم
سرخ مثل زمان جنگ شده
کوچه پس کوچه های کوفه پر از
خشت و خاشاک و قلوه سنگ شده
🥀🥀
دو سه روز است دختر حیدر
خوابهای عجیب می بیند
گاه گودال و خنجر و حنجر
گاه شیب الخضیب می بیند
🥀🥀
دو سه روز است کربلائیّم
چشم بر چشم یار می دوزم
مانده در بغچه یک کفن باقی
وَ به یاد نگار می سوزم
🥀🥀
دو سه روز است سخت می خواهم
بزنم بوسه بر گلوی حسین
وای از دود و خون و خاکستر
پنجه ی گرگها و موی حسین
🥀🥀
دو سه روز است درس قرآنم
سوره ی کهف نی نشین شده است
سینه ام مثل دامن و خیمه
یا در ِ خانه آتشین شده است
🥀🥀
دو سه روز است مثل بابایم
می کنم گریه یاد لب تشنه
وای از لحظه ای که می بینم
بر روی حلق دلبرم دشنه
🥀🥀
دو سه روز است بیشتر دارم
انتظار وصال دلدارم
با دعای فرج پس از روضه
به امید وصال می بارم
شاعر: ؟؟؟؟؟
@Maddahankhomein
#ماه_خدا
#شب_قدر
#رمضان_المبارک
#شهادت_امیرالمؤمنین_حیدر
شب قدر است و من قدری ندارم
چه سازم؟ توشهی قبری ندارم
شب عفو است و محتاج دعایم
ز عمق دل ، دعایی کن برایم
اگر امشب به محبوبت رسیدی
خدا را در میان اشک ، دیدی
کمی هم نزد او یادی ز ما کن
کمی هم جای ما او را صدا کن
بگو یارب! فلانی روسیاه است
دو دستش خالی و غرق گناه است
گرفتار است و دارد آبرویی
بری باشد ز عیش و کامجویی
ز هر نامحرمی پوشیده دیده
اگرچه خیری از مَحرم ندیده
جوان است و نکرده او جوانی
شده هر چند ، پشت او کمانی
به خط و شعر ِ تر باشد گرفتار
هنر چون مرکز و او خطّ پرگار
امیدش هست باشد نافع خلق
چو درویشان نپوشیده فقط دلق
به تعلیم هنر ، پا در رکاب است
اگرچه دایماً در اضطراب است
به قدر وسع خود کوشیده دایم
نکرده خم ، قدش را نزد مُنعِم
به دور از فرقهی اهل ریا هست
نداده هیچ با نامردمان دست
نرفته زیر بار ظلمِ ناکس
عقاب آسا پریده، نه چو کرکس
نخورده لقمهای از نان مَردم
نداده آبرویش را ، به گندم
نداده دل به این دنیای فانی
که تا شاید بگردد جاودانی
همین باشد همیشه افتخارش
که پشت همت خود بوده یارش
تلاشش بوده، باشد بندهای پاک
نظر دارد همیشه سوی افلاک
ولیکن گاه ، از روی جوانی
چو دیده از کسان نامهربانی ـ
خروشیدهست و کرده گاه تندی
بدون واهمه در عین کُندی
بگو یارب! تویی دریای جوشان
درین شب رحمتت بر وی بنوشان
مبادا "لیلة القدر"ت ، سرآید
گنه بر نامهاش افزونتر آید
که غیر از تو ندارد تکیهگاهی
اگرچه هست غرق روسیاهی
مبادا ماه تو ، پایان پذیرد
ولی این بندهات سامان نگیرد
که غیر از ذلت و رنجِ تباهی
نمیماند برای او ، الهی!
به حق (ساقی) کوثر خدایا
به حق پهلوی مجروح زهرا
به حق بندگان خاص درگاه
که غرق رحمتاند الحمدلله
قلم زن بر معاصی من امشب
مبادا در "جزا " باشم مُعذّب .
سید محمدرضا شمس (ساقی)
http://eitaa.com/Maddahankhomein