💚🖤 نذر امام حسن (ع) و امام حسنی ها
👌🏻در اواسط قصیده از دو «حسن» و یک «علی» نام بردم که بی ارتباط با این روزها نیست!
..............
مرا جانی، مرا جان چون سمرقند
بگو آه ای مدینه، دیدنت چند!؟
بگیر از من، منم را و بگو که
چگونه می شود از خویش دل کند
من، آن که شُهره در شهرم به تلخی
تو، آنکه در وجودم حل شد ای قند
من، آن مغرورِ خامِ از هوا پُر
تو، آن پیر طریقت... آن خردمند
تو در من یک جوانِ پخته بودی
که می داد از قضا، روح مرا پند
تو را آیینه ای دیدم پر از آه
سفر کردم تو را ای آهِ دربند
سفر کردم تو را تا کوچه ای تنگ
زدم از آسمان بر خاک، پیوند
زمینگیرت شدم وقتی که دیدم
زمین خوردی به طرزی ناخوشایند
همینکه شعله ها پرواز کردند
تو هم آتش گرفتی مثل اسپند
تویی آن دلبر شیرین زبانی
که پیغمبر تو را می خواند دلبند
بگیر ای دستگیر از نوکرت دست
مرا پابند کن پابندِ پابند
اگر عشقت هنر باشد حسن جان!
هنرمندم هنرمندم هنرمند
نشان دادی به ما با دست خالی
که آدم می شود باشد توانمند
تو را دیدم به پرچم های هیئت
تو را دیدم به جبهه، روی سربند
علی را با حسن ها می شناسند
به «تهرانی» و «نصرالله»، سوگند
خدا را با علی ها می شناسند
به این سید علیِ آبرومند
سرم یک توده، ابرِ انتقام است
دلم آتشفشانی از دماوند
شدم زندانیِ چشمت وگرنه
من و غم تا ابد هستیم هم بند
کرامت را گرفت از تو، کریمی -
که شد خان و بزرگ مردمِ زند
نه تنها که مرامت بین لرهاست
که یک ایران به عشقت شد حسنوند
تو در تقویم شمسی بودی ای ماه
غریب و سرد مثل ماه اسفند
نصیبت می شود تنهایی و درد
برایت نیست وقتی که همانند
تو را دشنام دادند و ندادی
جواب دشمنت را جز به لبخند
غریبی ناسپاست شد ولی رفت
سرِ ظهر از سرِ خوان تو خرسند
هزاران نقشه در سر پروراندند
برای کشتنت بستند ترفند
چه کرده با تو زهرِ جَعده مولا!؟
چگونه سر کنم با این فرآیند!؟
دخیل بوسه می بستم به تابوت
که از من تیرها سبقت گرفتند
#محمد_عابدی
#اشعار_حسنی
قم المقدسه
https://eitaa.com/Maddahankhomein
#سالروز_صلح_امامحسن_ع
😭 برای #حسن_بن_علی(ع)
#تحریم
از #صلح تو گفتیم ولی... در شبِ تحریم
آنگونه که باید نشد #اصلاح تو تکریم
تو گوهر جان بودی و ما در پی دنیا
گفتیم و نگفتیم چه ها کرد #زر و #سیم!
سهم تو نبوده ست به جز #غربت و #غربت
حتی نظر لطف ندارد به تو تقویم
در باب تو ای صبح دل انگیز، همین بس
شد روزیِ هر #پنجره با دست تو تقسیم
بگذار بیایم به شب سرد #مدینه
تا بگذرم از کوچه و آن مردم و اقلیم
ای #باخبر از حال بدِ مردمِ این شهر
باید کند احوال تو را آه... که ترسیم!؟
خواندی رجز از منبر و گفتی که #ولی کیست
دادی همه را از خطر #تفرقهها بیم
لعنت به بزرگان و شیوخ #متعصب
آنها که گرفتند به جای همه #تصمیم
امروز همان ها به تو ایراد گرفتند
آنها که نگفتند به جز #سازش و #تسلیم
ما را #حَسنیون به #حُسینیه کشاندند
تا #سبز شویم و نفسی #عشق ببخشیم
از شور تو «#قاسم» شده شیرینِ شهادت
با «#همت» تو شعر و شعائر شده تعظیم
دیشب تنم از یاد تنت شد پُرِ ترکش
گفتم که #حسن جان، همه ی من به تو تقدیم
#تیر آمد و خوابید صدای نفس شهر
نام تو می آمد ولی از حنجرِ بی سیم
#محمد_عابدی
#اشعار_حسنی
قم المقدسه
https://eitaa.com/Maddahankhomein