eitaa logo
🎤 مجمع الذاکرین خمین
1.3هزار دنبال‌کننده
1.9هزار عکس
354 ویدیو
220 فایل
🕋بنام خدای بی نیاز🕋 پدرم گفت علی،عاشق مولا شده ام بین مردم همه جا والهُ شیدا شده ام مادرم داد به من درس محبت با شیر نوکرُ ریزه خور سفرهٔ زهرا شده ام 👋بامابروزباشید.👌 https://eitaa.com/joinchat/3542745823C3e1ead0ed9
مشاهده در ایتا
دانلود
برای آنها که برای به آب و آتش میزنند،دست از طلب ندارم ................................. دست از طلب ندارم تا نام من درآید «یا تن رسد به جانان، یا جان ز تن درآید» ۱ در ، خورده گره به کارم دور از وطن...! تنِ من، کی از درآید!؟ از لطمه، گُل نشسته بر صورتی شکسته از لاله های مرده، خون از کفن درآید هر واژه یک درخت است! آتش به باغ افتاد... از داغِ روضه هایش، دادِ سخن درآید هر روز با مرورِ گودالِ قطعه قطعه فریادِ هیزم شکن درآید ۲ آمد کسی به مقتل! غارت کند خدا را...! هی کرد زیر و رویش...! تا پیرهن درآید! اگر ببیند اینگونه صحنه ها را از قتلگاهِْ بی جان، یک درآید مربع نیلوفرانه غرقم! کو دستی آسمانی - تا با صدای پایش، ماه از لجن درآید دل چیست!؟ خاکِ سردی، کز شعله... جان بگیرد با دست کوزه گر، باز... از سوختن درآید! با گریه های نم نم، با سینه های محکم گرد و غبار کینه، از سینه زن درآید «»، یعنی از نسل او ، آن درآید! «از دوست یک اشارت، از ما به سر دویدن» ۳ از لاک خویش، یک روز... این مرد و زن درآید با چشم های سبزش، با خشم های سبزش دنیای بدگمانی، از سوءظن درآید با لطف چشمِ ، با دستِ انتقامی از غربت و خرابی، قبر درآید! ............................................ ۱. به استقبال غزلی از خواجه حافظ شیرازی با مطلع: دست از طلب ندارم تا کامِ من برآید یا تن رسد به جانان یا جان ز تن برآید ۲. هیزم شکن به معنای یک. هیزم شکن/ دو. مرثیه خوان و هر که روضه ی اباعبدالله الحسین (ع) را مرور می کند. ۳. اشاره به بیتی از هُمام تبریزی موقوفِ التفاتم تا کی رسد اجازت از دوست یک اشارت از ما به سر دویدن http://eitaa.com/Maddahankhomein
بی تاب هرچه گفتیم ای ، ما را هم ببر از دل بی تاب ما اما تو نگْرفتی خبر قسمت نشد در ؛ پس لااقل ، مهمانمان کن یک قم المقدسه 🆔 @Maddahankhomein
✋🏻 به پیشگاه او که همه اوست چشم هایت را نوشتم آیه های سبز «نور» دست هایت را نوشتم سوره «طه» و «طور» ای حدیث بی بدیل هستی، ای قرآن ترین چیست در فحوای لبخند تو جز و ای جمالت آسمان و ای نگاهت آفتاب دور باد از تو بلا، چشم حسودان تو کور از صدایت دلنشین تر هست آیا!؟ نیست نه گفته از لحن خوشت داود در گوش زبور «می نشینم تا بیایی» را به آتش می کشم پا به پایت می دوم تا نفخه ی بانگ خوش است از مستی ما را دوچندان کن... دوچندان از غرور! با خودم می گویم آیا هستم آن روزی که تو...!؟ می روم وقتی به دیدار همه... ها با از می خوانم تو را های بی تو هر دم می شود در من مرور انتظارت، شاعرم کرد و نگاهت، مشعرم ای به قربان صبوری هایت، ای ! http://eitaa.com/Maddahankhomein
🖤😭 به پیشگاه در کویرِ خشکسالی ها، خدای جود بود او که دریا بود و دستانش همیشه رود بود کوه ها...! از چشمه ی احسان او لبریز شد همچنان اما ، خاکی ترین موجود بود دست او بخشید و چشمش، عشق را فریاد زد روز و شب بارید؛ این میخانه، نامحدود بود پله ی منبر به پایش بوسه زد در کودکی گاه در محراب، محو صورتِ بود رفت از دوش بالا و یک لبخند چید ساعتی از روز را اینگونه او خشنود بود او بود و بود و و در ، چیزی فراتر از مشهود بود از هزاران حُسن خُلقش، این یکی را قاب کن «در عمل، او بیشتر از آنچه می فرمود... بود» آه... ابراهیم شد! بت ها به دست او شکست انتخابِ این گلستان، آتش نمرود بود چادری آتش گرفت و بوی غربت پخش شد ، شمعِ شبستان و چون عود بود بعدِ زندگی سخت است... ، زندگی ست! سخت بود اما به هر زحمت که می شد بود، بود دَلوْ را انداخت تا آبی به خواهرها دهد سر به چاهِ خانه برد و گفت ، زود بود! عزمِ مسجد کرد تا آرام گیرد لحظه ای پیش چشمش کوچه اما دود بود و دود بود ریخت او در تشتِ رسوایی کمی از روضه را سال ها در انتظار جامِ زهرآلود بود https://eitaa.com/Maddahankhomein
🌷برای (ع) بلایای عظیمی بود در راه از تک تک آنها خبر داشت جهان می خواست نباشد ولی رسید و باز نگذاشت از به قتل او کمر بستند اما تنها به میدان آمد آن شب بود و بود و دهان وا کرد از دور صدا زد را با هیاهو هوای گرگ و میش بود و در تعقیب وقتی بخواهد بودنت را برایت معجزاتی می فرستد می نشیند روی تخمش به زنده می ماند را با غل و زنجیر بردند آن اولین مظلوم عالم ندای آمد به گوشش رفت از آن جهنم پسر عمّ و برادر بود و و برادر جان! ، جانِ بود از این جانِ ، ساده نگذر https://eitaa.com/Maddahankhomein
😭 زبانحال و (س) تیرها و نیزه ها بستند بر جسمت دخیل تا مُشبّک تر شدی از نعل مَرکب، ای قتیل! غیر نستعلیقِ سینت که کش آمد با سنان شد بیابان از دواتِ خون تو، بحر طویل خیمه های سبزمان، با اینکه شد زرد از خزان هیچ آثاری ندیدیم از گلستان و خلیل چشم های آسمان، عین عقیقی سرخ بود ساربان، انگشتری را برد و زد کوسِ رحیل «پله پله تا ملاقات خدا» رفتی به نی ۱ هودجی از نور بودی روی بال جبرئیل اشکِ تو از نیزه ها افتاد پیش پای ما آه... بابا «دست ما کوتاه و خرما بر نخیل» ۲ و ۳ ریختم بر هم همینکه دست های کوچکی - سنگ بر ماهِ بلندِ برکه ام زد بی دلیل این جماعت ای عمو چشم تو را دیدند دور ای به قربان نگاهت! «یا وکیل» و «یا کفیل» ........................................ ۱. اثری از عبدالحسین زرین‌کوب ۲. شکل تصویریِ «آه» در ارتباط با مصراع اول، نیزه (آ) و اشک (ه) است و در ارتباط با مصرع دوم، نخل (آ) و حضرت سکینه (ه) ۳. بیتی از حافظ پای ما لنگ است و منزل بس دراز دست ما کوتاه و خرما بر نخیل https://eitaa.com/Maddahankhomein
داغ انگور خوش به حالت که داری و آقا که بی حرم است آه... شبیه آسمان هم به خدا پیش تو کم آورده گنبدت عرش معلی ست، حریمت دریا می خواست به دیدار تو نائل بشود تنگ در آغوش گرفتت، که نیا زائران، دور ضریحت لکَ لبیک شدند کعبه: شش گوشه ی توست ای پسر خون خدا معتمد، سنگ به آیینه ی آهت انداخت سینه ات برکه ی خون بود و دلت داغ انگور کم از کوچه و شمشیر نبود باده از شیعه گرفته چقدَر ساقی را...! http://eitaa.com/Maddahankhomein
✍🏻 در شیوه ارادت و شاعری برای (عج) و (ع) ............ سال ها در خلوتت، خلقِ اثر کردی رفیق عالَمی را با غزل هایت خبر کردی رفیق دم زدی از او که عمری دم زد از در خودت مثل کبوترها سفر کردی رفیق منکِر از هر سو تو را می خوانْد و تو با روشنی از بدی ها و پلیدی ها حذر کردی رفیق با امامت، نیمهْ شب در دست بیعت دادی و سیرِ قمر کردی رفیق مرحبا...! اما هزاران بار بین کوچه ها از کنارش بی تفاوت هم گذر کردی رفیق خوش به حالت که شبت با نام صبح شد روز را با مردمت اینگونه سر کردی رفیق!؟ را با احتیاط و لطف گفتی یا که نه داغ او را با نوشتن، بیشتر کردی رفیق!؟ تیرها سمت می دوند و پیش او خوب دقت کن چه چیزی را سپر کردی رفیق خوب دقت کن به آنچه می نویسی از بارها دیدم مدادت را تبر کردی رفیق در میان قیل و قالِ ها ۱ اگر باشی هنر کردی رفیق ۲ قم المقدسه ................ ۱. جعفر بن‌ علی‌ معروف به جعفر کذّاب فرزند امام هادی (ع) و از مدعیان امامت پس از شهادت برادرش امام حسن عسکری (ع) بود؛ ۲. جعفر ابن ابیطالب ملقب به ذوالجناحین و مشهور به جعفر طیار یکی از صحابه و پسر عموی پیامبر اسلام محمد و همچنین برادر بزرگتر علی بن ابیطالب (ع) بود. وی در غزوه موته (سال هفت بعد از هجرت) پرچمدار سپاه اسلام بود تا زمانی که دو دستش را قطع کردند محمد در مورد او گفت: «خداوند به جای آن دو دست، دو بال عطا فرمود که بدانها در بهشت پرواز کند بهر جای که خواهد». https://eitaa.com/Maddahankhomein
(ص) و (س) 💖💌💖💌💖💌💖💌💖 🕊 که بوده ست کفو !؟ خدیجه که است و میم مشدد!؟ خدیجه که زد بوسه بر دست !؟ خدیجه شد آیینه، دریا و در ساحل عشق گفت : قبِلتُ قبِلتُ قم المقدسه https://eitaa.com/Maddahankhomein
💚 به پیشگاه صاحب گنبدالخضراء (ص) ............. تو را از شاخه ها پیوسته می چینم تو را در میوه ها یک می بینم همان سیبی که یک نیمش تویی، نیمی جان پر از سیبِ زنخدان است خورجینم سلامت میکنم مثل همیشه اول صبح ببخشیدم اگر که می زند سینم من گاهی قضا شد از سر جهل ببخشیدم اگر که سرد و سنگینم خدا را شکر ، سُنّی ولی نه نگاهم بر تو بوده ست و اذان با نام تو قرص است و با ذکر شریفت می دهد هر وعده تسکینم برای فهم و درک ، عمری ترازویم بوده ست و شاهینم ، نیشکر بوده ست و ، قند اعلی نمک گیر همین قندم که شیرینم ! بیا امشب خودت مست از کن چشم دل را قنوتم جام و من لبریز آمینم مرا درهم بخر چون زیر و رویم فرق دارد نکن خیلی مرا بالا و پایینم مرا از آتش دجّال و سفیانی رها کن که می ترسم از ایمانِ کم و دینم آمد به بالینت و... تو بیا جان ، یک شب به بالینم گفته می آید سه جا دیدارم اما تو می آیی و خواهی داد تلقینم قم المقدسه https://eitaa.com/Maddahankhomein
شعر پیشکشی است به حضرت ، آیات عظام به ویژه ، و و که با خود، سرفصل تغییرات شگرفی در جهان اسلام و اتحاد آزادی طلبان شدند! ♥️🌺 قصیده ای در ۲۲ بیت به پیشگاه (س) ................. به او سجده کنند از سر این چه ست که بر آن کرده !؟ هر به رضایت سر تسلیم آورد- بر سر دام تو... هرچند نمی بینم دام جلوه گر می شود از زردت، خورشید می دهد تا به تو ای نورترین نور، آسمانِ شبِ تو دارد باشد از روشنیِ صبح تو... ایام بکام برف بارید و در اندیشه ی رفتم ، ماهی و... شد تو، ماهِ تمام تا مکرر به خود آییم و دل از خود ببُریم در و دیوار حرم، ست تمام قالیِ عشق تو را بافتم از سِیر به تو مشتاق شدم، رج به رج و گام به گام ات را به تماشا که نشستم... دیدم - غرق توام! از همه ی شهر، جُدام در جوار تو چه که گرفتند آرام! ما غلامیم، غلامیم، غلامیم، ، تشنه ی یک جرعه ی آبِ حرمند این چه مستی ست که در آبخوری هاست «مدام» چه شفاها که ندیدیم به ی تو جرعه نوشِ شبِ شعر تو خواصند و عوام بیت بیتی که سرودم همه... «» است ۱ چون که از روی تو ای ماه، گرفتم الهام داستان تو چه اندازه به شبیه عمر کوتاه تو بوده... غزلی پر ایهام دسته ای وقت از دل گذشت روضه خوان گفت بخوانیم کمی بعد طوافت، چه «صفا»یی دارد هر که دارد عطش سعی، ببندد احرام هم و هم و هم چه که شدند از تو... اعزام بی خبر بود که تو در دل ما جا داری خواست ویرانه کند «» را صدّام ۲ وصف تو کار منِ بی سر و پا نیست... بزرگ! از گفتم اگر... شرط ادب بود و کلام حوض آبی، وسط چه بود؟! روح دریاییِ و یک طرف و و ها یک طرف و ، بزنم رو به کدام؟! تو، گاهِ سخنرانی هاست یاد باد آنچه که فرمود به کَرات، ... «برسید آه به داد... ای ! برسید آه به داد... ای .......................................... ۱. بیت النور: عبادتگاه و محل اقامت حضرت معصومه (س) به مدت ۱۷ روز در قم که اکنون زیارتگاه زائران است. ۲. باغ ارم: ارم نام خیابانی است که به حرم منتهی می شود و مراد از باغ، حرم حضرت معصومه (س) می باشد که در زمان موشک باران شهرها در جنگ تحمیلی بارها مورد حمله قرار گرفت. http://eitaa.com/Maddahankhomein
برای (س) ................... باید بشویی از ، سجاده ها را بیرون بیاور از عبایت ها را باید بریزد ای مسلمان تا که بفهمی حال ما افتاده ها را اینجا است و این شهر، بانوست حوضش همان است و ما دلداده ها را... ما بر گردن است و دست بی بی وا می کند با ، این قلاده ها را ما آسمان آبیِ بی ادعاییم تحویل می گیرد ، ما ساده ها را! بودن را نمی فهمد زمستان! طاقت ندارد برگ گُل، سمباده ها را دست خزان بر صورت گُل کرد بر آینه گویا دهانی داده... ها را او که بود و دید در باغ داغ برادرها، برادرزاده ها را ای به دنبال که بودی که اینچنین دیوانه کردی جاده ها را با ی آباد خود کردی خرابم بر هم زدی بازارِ ما آباده ها را سروی بلندی... در کویرِ شوره زارم ات جان میدهد آزاده ها را قم المقدسه http://eitaa.com/Maddahankhomein
✊🏻🇱🇧🇵🇸✊🏻 تقدیم به و نیفتاده ................ از این دست اتفاقاتِ معظَّم، کم نیفتاده بر خاک افتاده ولی پرچم نیفتاده نمیخواهم بگویم آسمان ها بر زمین آمد نمیخواهم بگویم اتفاقی هم نیفتاده هنوز از حنجر گلدسته های سبز و نورانی صدای جاریِ نیفتاده هنوز میرسد بر گوش دنیایی که از ، قامت نیفتاده ، عمری به دنبال بود و خندان است به آبروی حتی خم نیفتاده جهان باید بداند که من و نیفتاده اگر که افتاده در جان و دل ولی نام بلندم از دهان نیفتاده در این خوش آب و هوا حتی گذار سیبِ شک بر حضرت نیفتاده چه که و و شد یکجا اگرچه دیده داغ بی امان و غم، نیفتاده! رکابِ دل، ترَک خورد از و ولی از دستمان نیفتاده اگرچه خیمه ها گرفت اما خدا را شکر که بر ، چشمان نامحرم نیفتاده خدا را شکر بعدِ کشتن نگاه هرزه ای بر دامن نیفتاده خدا را شکر هست و می رسد از راه خدا را شکر پرچمدارِ این عالم نیفتاده قم المقدسه https://eitaa.com/Maddahankhomein
😭 برای (ع) از تو گفتیم ولی... در شبِ تحریم آنگونه که باید نشد تو تکریم تو گوهر جان بودی و ما در پی دنیا گفتیم و نگفتیم چه ها کرد و ! سهم تو نبوده ست به جز و حتی نظر لطف ندارد به تو تقویم در باب تو ای صبح دل انگیز، همین بس شد روزیِ هر با دست تو تقسیم بگذار بیایم به شب سرد تا بگذرم از کوچه و آن مردم و اقلیم ای از حال بدِ مردمِ این شهر باید کند احوال تو را آه... که ترسیم!؟ خواندی رجز از منبر و گفتی که کیست دادی همه را از خطر بیم لعنت به بزرگان و شیوخ آنها که گرفتند به جای همه امروز همان ها به تو ایراد گرفتند آنها که نگفتند به جز و ما را به کشاندند تا شویم و نفسی ببخشیم از شور تو «» شده شیرینِ شهادت با «» تو شعر و شعائر شده تعظیم دیشب تنم از یاد تنت شد پُرِ ترکش گفتم که جان، همه ی من به تو تقدیم آمد و خوابید صدای نفس شهر نام تو می آمد ولی از حنجرِ بی سیم قم المقدسه https://eitaa.com/Maddahankhomein
✊🏻در تمجید از در انتقام و و ............... خدا قوّت به ، به خدا قوّت به هرکه بود و باشد خدا قوّت به که دعاگوی خدا قوّت به که نمی بیند جز اگرچه داغِ روی دل های حسینی ست ولی آمدیم امشب روی بام کجایند آن که شدند از خویش، سرمست!؟ دمادم دم زدند از باده ی لبریزِ کجایند آن که را سر بریدند!؟ کبوترهای جَلدی که گرفتارند در دام کجایند آن که به فکر انتفاعند!؟ بگویید ای که چه شد پایان ببینید... این همان «» است! آنکه گفتند و غالب می شود، غالب سرانجام رژیمی که و را کشته هربار به زودی می شود با دست یک ، اعدام قم المقدسه https://eitaa.com/Maddahankhomein
🌹 تقدیم به بانوی مدینه نشان حضرت فاطمه معصومه (س) 💎گنجینه ........‌‌‌‌................... طلوعت چیست بانو!؟ صبح آدینه غروبت چیست بانو!؟ شام بی کینه کبوترها به دنبال تواَند ای نور ولی با احتیاط و با طمأنینه شکوهِ بارگاهت، جنت الاعلی ضریحت، آسمانی غرق گنجینه تو را باید بخوانم از دل و جانم تو را ای آهِ عالَم سوز، از سینه تو هم چون مادرت زهرا زمین خوردی در آن شب های تاریکِ قرنطینه مربع به چشمانی که می بارید از مردم به دستانی که از دستاس زد پینه - به خوشه خوشهْ اشکِ حسرتِ پروین به آهی که كشید از عشق، تهمینه تو را می خواهم ای همسایه ی خوبم تو را می خواهم ای همراه دیرینه مرا شب در میان خاک بگذارید درون حجره ای از صحن آیینه ۱ قم المقدسه ............................ ۱. این بیت وصیت شاعر است و امید است که این آرزو محقق شود. 🙏 http://eitaa.com/Maddahankhomein
🖤😭 برای امیرالمومنین (ع) و حضرت زهرا (س) افتاده .............. میان باغ، خداوندِ تاک افتاده ابوتراب است اما به خاک افتاده همان علی که بیابان، بهشت شد با او - هزار نخل به پایش هلاک افتاده زدند حضرت ریحانه را برای فدک گذار مرگ به «روحی فداک» افتاده چنان به کعبه ی حیدر لگد زد آن ملعون که تا لبالب دیوار، چاک افتاده حسن نمی خوابد، زینب از خودش خسته ست حسینِ او، از خورد و خوراک افتاده مربع علی همان غواصی که دستْ بسته پرید میان عکس چقدر دردناک افتاده به رمز «یا زهرا» دل زدند بر کارون کنار ساحل، هجده پلاک افتاده قم المقدسه https://eitaa.com/Maddahankhomein
😢 به پیشگاه _سلام_الله_علیه () ملقب به و مشهور به یکی از صحابه و پسر عموی پیامبر اسلام حضرت محمد(ص) و همچنین برادر بزرگتر بود است. ............... رد شدیم آسان ما، از جمادی الاولی موته آمد و بردت، با دو بالْ تا بالا ۱ با نماز تو مأنوس، از خودت ولی غافل آنچنان نفهمیدیم، آیه های سبزت را شعری و سراسر «آن»، واژگان تو باران مدحت به لب حَسّان، ذکرت به لب مولا ۲ تو خلاصه ای بودی از و از فاتح هزاران دل، شیرمرد میدان ها اولین بود و دومین مسلمان، تو ۳ ای مطیع امر حق، ای قیامتِ دنیا تا ، حال آسمان خوب است ۴ خانه ی فقیران شد با تو جنت الاعلی با نگاه گیرایت، آینه به حرف آمد لا اله الا الله، در غبار شد گویا جان گرفت کاشی ها، در کاخ نجاشی ها تا نور بپاشی، ها...! ای مسیح دم، عیسی! بَهجتِ رسول الله، اشک شوق بود لحظه ای که رودی شد، در نگاهت ای دریا با هجوم وهابی، شد مزار تو ویران ۵ دشمن تو حالا کو!؟ ای شکوهِ پابرجا آیه آیه احزابی، بهترینِ اصحابی ۶ ذوالفقارِ بی تابی، در جهنمِ هَیجا وارث ، در کلام و معنا تو خصلت در نهانِ تو پیدا ، خون جگر شد تا نیزه ی سراب آمد کاروانِ آه تو، تشنه ماند در صحرا تا بنوشی از ساغر، در طلیعه ی آخر دست ساقی کوثر، زد به قلب تو امضا زینِ اسب شد منبر، هر رجز شدی گفتی از سر باور، یا دخیل، مولانا...! در قفس زدی پرپر، مرغِ حق شدی ای بلندبالا سر، سر زدی از آن بالا آسمان شدی... رفتی، تا نبینی آن ملعون بذر کینه می پاشد، در زمینِ بی تقوا این طرف نبی جان داد، آن طرف جان داد شکست آن روز، از خیانت شورا بعد مرگ ، جای تو چه خالی بود آن زمان که شد بین کوچه ها تنها روزگار سختی بود، از مدینه خون می ریخت پشت در خبرها بود، آتشی پر از قبله ی یقین افتاد، روی کعبه... چین افتاد آسمان زمین افتاد، پیش که ، انتخاب کرد او را که عاشق بود، عاشق اما که جان می شد، تا برادرش باشد که در گودال، جان سپرد واویلا ای که خَلقاً و خُلقاً، شِبه احمدی ! الگوی ، در جهاد با اعدا ماهِ کربلا بودی! پیش بچه ها بودی! معنی سخا بودی، که شد سقا از شهادتت پیداست، از عطش شدی سیراب با مرور تو گفتم، یا مُقطّع الاعضا بر زمین که افتادی، از دلم رد شد تو همواره ست، جلوه ای از قم المقدسه ............................................. ۱. موته: نام جنگی که جعفر بن ابی طالب (ع) در آن به شهادت رسید ۲. حَسّان بن ثابت: شاعر مشهور عرب ۳. جعفر دومین مردی بود که بلافاصله پس از برادرش علی(ع) به پیامبر(ص) ایمان آورد و مسلمان شد. ۴. ابوالمساکین یکی از کنیه های جعفر طیار ۵. مدفن جعفر و دیگر شهدای موته در منطقه‌ای به نام مزار در نزدیکی موته (اردن) و مورد احترام همگان است. جعفر بن ابی طالب، عبدالله بن رواحه و زید بن حارثه در یک قبر دفن شدند و قبر پنهان داشته شد. این مقبره در سالیان اخیر توسط وهابیان تندرو به آتش کشیده شد ۶. مفسران جعفر بن ابی طالب را مصداق برخی از آیات قرآن از جمله آیه ۲۳ سوره احزاب «مِنَ الْمُؤْمِنِینَ رِجَالٌ صَدَقُوا مَا عَاهَدُوا اللهَ عَلَیهِ...» دانسته‌اند. هیجا: جنگ https://eitaa.com/Maddahankhomein
🖤 تقدیم به مادر سادات سلام الله علیها یک خزان آتش ........................ دید در آیینه ی زهرا و پیغمبر، منَش را مرد می میرد ببیند لحظه ای غمگین، زنش را زن نبود این زن که جان بود و جهانش، نردبانش... تا بچیند شب به شب، آن چشم های روشنش را رد شد از تقویم عمرِ فاطمه، هجده بهار و یک خزان آتش، بپا شد تا بدزدد گلشنش را دستِ سنگینِ غلاف و تازیانه، سر رسیدند تا به چشم خود ببینند از قضا... افتادنش را آنقدَر در آسمان ها آبرودار است او که دستِ آتش آمده محکم گرفته دامنش را مردِ دریادل جلو آمد ولی صبرش جلوتر موجِ طوفان با خودش بُرد آشیان و مأمنش را آنچه زهرا دید و فهمید از درِ آتش گرفته ما توان داریم آیا در حد یک سوزنش را...!؟ چند روزی می شود آهش پر از امّن یجیب است او که حتی لحظه ای، نفرین نکرده دشمنش را کاش دستانش نیفتد تا قنوتش سبز باشد او که از درد تبر، پایین گرفته گردنش را سرفه ها برده امانش را وگرنه می شنیدند اهلِ خانه باز هم شبْ گریه ها و جوشنش را قبر او پنهان شده در بین چندین صورت قبر تا مبادا دومی از خاک بردارد تنش را مربع سال ها بعد از غروبش، یوسفش از چاه آمد تا برای بار آخر، بو کند پیراهنش را قم المقدسه https://eitaa.com/Maddahankhomein
🖤😭 به ساحت مقدس حضرت صدیقه کبری (س) دختر ................ پاسخی دندان شکن شد طعنه ی ابتر شدن را بار دیگر زنده کرد انگار، پیغمبر شدن را با طلوعش، جاهلیت را میان گور کرد و داد معنای جدیدی مادر و دختر شدن را عمر او کوتاه بود اما پُر از آیات روشن او که جاری کرد چشمه چشمه، این کوثر شدن را ابن ملجم ها اگر با خطبه اش خو می گرفتند می گرفتند از کلامش مالک اشتر شدن را دشمنان خونی اش، این بین اما برگزیدند منکِر دین خدا بودن، تبِ منکَر شدن را ماجرای کوچه، جنگی نابرابر بود و آن روز فاطمه آمد که قدری حس کند حیدر شدن را تندبادی از کنار باغِ آل الله رد شد دید آن شب باغبان، یاسش پس از پرپر شدن را راوی پشت در اَسما بود؛ او با بغض می گفت مادری دیگر نمی بیند به خود مادر شدن را قم المقدسه https://eitaa.com/Maddahankhomein
آخ ماااااااااادر 😭😭😭 مشت آتش .................... نور می بخشد جهانی را اگر زرتشتِ آتش مادر ما را چرا آتش زده ست و کشته آتش!؟ مظهر غیرت، علی را دستْ بسته می کشاندند جان به لب شد تا که بر چادر رسید انگشت آتش مادری ققنوس وار آمد که ایمان ها نسوزد موی او آتش گرفت از هجمه ی پُرپشت آتش سیلی از دیوار و در را تاب آورد آه... اما تا به خود آمد مدینه، شد کبود از مشت آتش شعله شعله، مستیِ هیزم فروکش کرد و خوابید گرم بود اما به جهل این جماعت، پشت آتش در میان دست خود پروانه ای دارد شکسته وا شود با ذوالفقارِ اشک اگر که مشت آتش قم المقدسه https://eitaa.com/Maddahankhomein
🖤😭 دردانه ............ دردانه ی پیغمبرشان رفت از بین بر گردن مردمان شهر است این دِین در سینه ی تابوت، فقط فاطمه نیست تشییع علی و زینب است و حسنین (ع) قم المقدسه https://eitaa.com/Maddahankhomein
🖤😭 تقدیم به مادرِ هستی چشم خود را بست ............................... چه داغی... آه! دختر چشم خود را بست چه سنگین بود! حیدر چشم خود را بست چه آمد بر سر مادر که در کوچه برادر مثل خواهر چشم خود را بست رها کردند سنگی را به دستِ ننگ پر از خون شد کبوتر چشم خود را بست صدا زد باردارم، دست بردارید! چنان زد با لگد، در... چشم خود را بست ملافه، پرچم سرخ شهادت شد به جای فضه، بستر چشم خود را بست حسن این آخری ها از شِفا می گفت ولی افسوس، مادر چشم خود را بست حسینِ مادری، در خواب آن شب دید که در گودال، خنجر چشم خود را بست ولی زینب نه تنها داغ مادر دید که دید از روی نی، سر... چشم‌ خود را بست دهان کوفه و شام از عطش وا بود ولی ابرِ سبکسر چشم خود را بست شبی چشمان عباسش نجاتش داد شبی با دستِ اکبر چشم خود را بست رباب آمد که شیرش را دهد شیر و به یاد آورد اصغر چشم خود را بست چه کردند اسب ها با پیکر شاهش که حتی کل لشکر چشم خود را بست گرفته پهلویش را شاعر از این داغ چه داغی... آه! دفتر چشم خود را بست قم المقدسه https://eitaa.com/Maddahankhomein
🙏🏻🌷 تهنیت باد. ............. جهان اگرچه نفهمید و با خودش بد شد جهان اگرچه نبخشید و ظلم بی حد شد به لطف گوشه چشم تو و بصیرت خویش برای آمدن تو بسیج خواهد شد قم المقدسه https://eitaa.com/joinchat/3542745823C3e1ead0ed9
😭🖤 پیشکش به (ع) در هوای او ........... اشک است قوت غالبش، خرما غذای او نان می پزد ، پا به پای او از قتلگاه مادرش رد می شود هر روز نان می برد وقتی برای او هر چاه را که می کَند پر می کند با پیچیده در گوش زمین، زخم صدای او گاهی کلنگش را می اندازد میان کار با خاک، بازی می کند انگشت های او ترین مرد زمین، شد از آن ابری تر از باران شده حالا او گرفت از میخ در، مزد رسالت را تیغ خوارج هم شود روزی بهای قم المقدسه https://eitaa.com/joinchat/3542745823C3e1ead0ed9