السلام علی قلب #زینب صبور
شیعه دارد آبرو زیرا دلش با زینب است
آبرو دار حقیقی در دو دنیا زینب است
راه ما راه حسین و مقصد ما کربلاست
افتخار و اعتبار مکتب ما زینب است
با وقار و با صلابت کن صدایت را بلند
چون که رمز اقتدار ما دم یا زینب است
چشم او غیر حسین ابن علی چیزی ندید
روشنی ما “رأیت الاّ جمیلا” زینب است
هالهای از نور دورش را همیشه میگرفت
آری آن مستورهی دور از تماشا زینب است
آنکه از حجب و حیا و پاکی و شرم و عفاف
چشم همسایه ندیده سایهاش را زینب است
خم به ابرویش نیاوردهاست درطوفان غم
آنکه صبر از دست او افتاد از پا زینباست
آنکه با آن خطبهی غرّای خود یکباره کرد
مردمان کوفه را گریان و رسوا زینب است
حجت خلق خدا را با وجودش حفظ کرد
آنکه با احیاگریاش کرده غوغا زینب است
آن که عصر واقعه با آن همه داغ عزیز
دشمنان را برد از رو ماند برجا زینب است
#محمدحسن_بیات_لو
@Maddahankhomein
😭تقدیم به #حضرت_علی_اکبر(ع)
پروانه
مغضوبِ جماعتی چنین پَست، حسین
در کارِ #علی خورده به بن بست، حسین
چون #زینبِ بی قرار در خیمه ی اشک
از شدت اضطراب ننشست، حسین
تا دید #علی را تک و تنها... آمد
آمد که بگوید همه جا هست حسین
با سنگ زدند و راه او را بستند
افتاد #علی و... چشم را بست حسین
از اصل نه...! از اسب زمین افتاد و
با اینکه دلش شکست، نشکست حسین
با کُنده ی زانویش قدم بر می داشت
تا اینکه به دریای تو پیوست، حسین
چون جسمِ به هم ریخته ات، ریخت به هم
گفتند همه... که رفت از دست، حسین
با پتک بزن بر سر یک پروانه
شاید که بفهمی چه کشیده ست، حسین
او مست شد از دست #رسول_الله و
از دیدن مستیِ #علی، مست #حسین
#محمد_عابدی
قم المقدسه
🆔 @Maddahankhomein
🌷برای #کربلا و #کربلاییان
شاهکار
🥀🥀🥀
#کربلا، شاهکار ادبی خداست
جایی که الهام بخشِ #حسین می شود
جایی که با خون او شور و شعر و شعور را به تصویر می کشد
در این میان قصیده ای به نام #عباس، رخ نمایی می کند و
غزلی به نام #علی_اکبر
خواستم بگویم #علی_اصغر رباعیِ نابی بود که مصراع مصراعش به هوا پاشیده شد اما دیدم او شاه بیت #حسین است
و اما #زینب که بود؟!
صبر داشته باش!
#محمد و #جعفر، دوبیتی های #زینب بودند و #قاسم و #عبدالله، رباعی های #مجتبی!
گفتم #مجتبی
او که سال گذشته
جایزه صلح نوبل ادبیات را از آنِ خود کرد
اما عده ای تاب نیاوردند و
پرونده قتل او هنوز باز است!
#اصحاب، هر یک بیتی از مثنوی عاشورا بودند
#خیمه_گاه، ترکیب بندی بود با گوشواره ی «اینجا حرم امن الهی ست»
#زینب که بود!؟
صبر داشته باش!
#سجاد را شعری نیمایی دیدم که گاه از جا برمی خاست و گاه می نشست
این کوتاه و بلند شدن ها دلیلی داشت!
او باید اثری تازه می شد #امامت و #ولایت را...
تا معنا زنده بماند و شاعرانگی باقی بماند
او هم، نیمایی هایش را به چاپ رساند
که بعدها امثالِ خواجه عبدالله انصاری ها از او وام گرفتند
#باقر، ترانه ای کبود بود که سال ها بعد، بیش از هزاران ترانه سرا، او را مرور کردند
آنها که خود ترانه سر دادند و در کسوتِ دو گروه سبز واژگان و سرخ واژگان، پرچم اسلام را دست به دست کردند
برای فهمیدن #زینب، صبور باش!
#زینب پیچیده است!
#سکینه، غزل مرثیه ای بود که او را آنچنان که باید نَگریستیم
و #رقیه...
#رقیه، همه چیزِ #حسین بود نه بیت پایانی غزلش!
#رقیه، جانِ #حسین بود و جانِ کلامش
هر اثر، روحی دارد و او آن بود... آنِ #حسین!!!
و اما #زینب!
اگر کربلا کتاب باشد و #حسین، نویسنده
پس چه کس باید آن را چاپ کند و نشر دهد!؟
نمی گویم #زینب قصیده نبود وقتی در مجلس یزید، ذوالفقار سخن از نیام بیرون آورد و چنان صلابت به خرج داد که دهان مخاطب واماند!
نمی گویم #زینب، غزل نبود وقتی مطلعش، پایی بود بر زانوی ماه و دستی بر شانه ی خورشید
او که رأس ساعت غزل به دروازه ساعت رسید تا از حروف مقطعه ی قرآنش، برای بازاریان، مرثیه ای بسراید جانکاه
و برای یزیدیان، شاهنامه ای از حقیقت و واقعیت
که در آن سیاوش ها از آتش گذشتند پدرها به سر پسرها آمدند
رودابه ها مویه کردند
و دیوها خندیدند
نمی گویم #زینب، رباعی نبود که او مظهر «لا حول و لا قوه الا بالله» بود و خاک کاخ را با مصرع آخرش به توبره کشید
آنجا که فرمود:
«ما رأیت الا جمیلا»
نمی گویم #زینب دوبیتی نبود وقتی دو دسته گلش پرپر شد اما از خیمه بیرون نیامد تا مبادا سر برادر پایین افتد
اینجا کربلاست!
سرها باید بالا باشد
هرچه بالاتر بهتر
اینگونه، کارِ سنگ ها هم آسان تر می شود
#زینب را نباید یک نقطه یا خط نوشت
#زینب را بنویسید مربع عفاف، مثلث عشق، دایره رفاقت
که مصداق «رفیقَ مَن لا رفیقَ لَه الّا حُسین» بود
#زینب را بنویسید
شروع و پایان #حسین!
#محمد_عابدی
🆔 @Maddahankhomein
🖤 به پیشگاه #سرور_و_سالار_شهیدان اباعبدالله الحسین (ع)
مدح یا مرثیه!؟
🥀🥀🥀
خون خود را دادی و دادی قیامَت را به خلق
اینچنین دادی سعادت در قیامت را به خلق
می شود چشم زمین، رود و... دلش دریای خون
می رساند آسمان وقتی سلامت را به خلق
مثل مادر مُرده ها بر صورت و سر می زنند
ذاکران وقتی که می گویند نامت را به خلق
هر که در گودال آمد دست خالی برنگشت
ای به قربانت که بخشیدی تمامت را به خلق
در کنار صوت قرآنِ تو، ده ها خطبه خواند
#زینب آمد تا بفهماند کلامت را به خلق
مدح یا مرثیه!؟ وقتی اشک بر تو کیمیاست.
شاعرم... باید بگویم من کدامت را به خلق!؟
از #علیِ_اکبر و #اصغر گذشتی آنچنان
هدیه دادی با #علی، نسل امامت را به خلق
#محمد_عابدی
🆔 @Maddahankhomein
😭🤦🏻🖤 برای #امام_سجاد (ع) و #اسارت
خاموش 🥀🥀🥀
در آتش تب بودی و آتش گرفتی
#زهرا شدی در خیمه و از هوش رفتی
مأمور بودی ای #علی بر صبر، گویا
فریادِ روشن بودی و خاموش رفتی
گاهی پیاده می روی گاهی سواره
خم می شوند از دور، نخلستان و گل ها
آن بار سنگینی که بر دوش تو بوده ست
بار امامت بوده نه زنجیر و غل ها
از کوچه های کوفه درحال عبوری
بوی #سفیر_کربلا می آید اینجا
می خواهد آقاجان دهد بر تو سلامی
#مسلم، سرِ دروازه شام است اما
شکر خدا #زینب امیر کاروان شد
تا جا نماند کودکی بین بیابان
بی تاب بود اما #رقیه، تا که گم شد
#زینب، خودش را کشت تا پیدا شد آن جان
ای مرد تنها در میان این همه زن
در حیرتم از طاقت و صبر تو آقا
در کوچه ها مثل #حسن خوردی زمین و
در شام باشد بی گمان، قبر تو آقا
#محمد_عابدی
قم المقدسه
#روز_شهادت_زینالعابدین_ع
🆔 @Maddahankhomein
🌺مشکل امر فرج با دست او وا می شود
🌺بر خود مهدی قسم این کار، کار #زینب است ...
❤️أللَّـھُـمَــ ؏َـجـّلْ لِوَلیِـڪْ ألــْفــَرَج بِحقِ زَینَب
https://eitaa.com/Maddahankhomein
😭🖤 پیشکش به #مولا_علی(ع) در #غربت_زهرای_اطهر_سلاماللهعلیها
هوای او
...........
اشک است قوت غالبش، خرما غذای او
نان می پزد #زینب، #حسینش پا به پای او
از قتلگاه مادرش رد می شود هر روز
نان می برد وقتی #حسنجانش برای او
هر چاه را که می کَند پر می کند با #اشک
پیچیده در گوش زمین، زخم صدای او
گاهی کلنگش را می اندازد میان کار
با خاک، بازی می کند انگشت های او
#خاکی ترین مرد زمین، شد #آب از آن #آتش
ابری تر از باران شده حالا #هوای او
#زهرا گرفت از میخ در، مزد رسالت را
تیغ خوارج هم شود روزی بهای #او
#محمد_عابدی
قم المقدسه
https://eitaa.com/joinchat/3542745823C3e1ead0ed9