#حضرت_سکینه علیهاالسلام
#غزل #اربعین_حسینی
🔹ای پدر برخیز🔹
شفق نشسته در آغوشت ای سحر برخیز
ستاره میرود از هوش، یک نظر برخیز
کبوتری که به شوق تو بال در خون زد
به بام عشق تو گسترده بال و پر برخیز
چو من به حسرت یک چشم بوسه بر قدمت
نشسته در ره تو خاک رهگذر برخیز
رسیده زائر دلخستهای ز غربت راه
که مانده از سفری سرخ دربه در، برخیز
شبانههای شب شام را دلم طی کرد
به هُرم چلّه نشستم در این سفر برخیز
کنون که خون دلم سرخ همچو لالهٔ دشت
به چهره میچکد از چشمهای تر برخیز
یه یک اشاره بگویم: قسم به حرمت عشق
سکینه آمده از راه، ای پدر! برخیز
📝 #غلامرضا_شکوهی
https://eitaa.com/joinchat/3542745823C3e1ead0ed9
#حضرت_سکینه سلام الله علیها
شاعر تویی ما شاعر تقلید هستیم
در حبس واژه تا ابد تبعید هستیم
تو دیده ها را ما همه نادیده ها را
ما عاشق شعر شما نادیده هستیم
آرامش محضی برای قلب ارباب
ما در نگاه او فقط تهدید هستیم
تو دیده ای با چشم خود با چشم زینب
ما در نگاه هر چه راوی دید هستیم
آرامشی مانند نامت در سکینه
ما اضطراب مطلق و تردید هستیم
بانوی من می ترسم از نقد نگاهت
وقتی که در شعر شما تجدید هستیم
زینت کریمی نیا
http://eitaa.com/Maddahankhomein
نوحه؛ مولا حسین جانم.mp3
زمان:
حجم:
1M
#حضرت_سکینه علیهاالسلام
#نوحه
🔹آیات غربت🔹
شد شعلهور از داغت این دل
آیات غربت گشته نازل
بردیم همراه اسیران
پیغام خونت را، منزل به منزل
شد، از خون مظلومان
کاخ ستم ویران
نام تو جاویدان
«بابا حسین جانم»
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
ای سایۀ تو بر سر ما
از روی نیزه یاور ما
خون گریه کردی تا که دیدی
رخت اسارت را بر پیکر ما
آه، ما و غم و محنت
ما و تب حسرت
ما و شب غربت
«ای وای از این غربت»
📝 #سیدعلیرضا_شفیعی
https://eitaa.com/Maddahankhomein
زمینه؛ تو میری دلنگرون.mp3
زمان:
حجم:
1.67M
#حضرت_سکینه علیهاالسلام
#زمینه
🔸تو میری دلنگرون🔸
چشمام که پره غمه
حرفام حرف دلمه
بیتو بارونی میشه
بابا چشمای همه
تو میری دلنگرون
اشک من میشه روون
آب ریختم پشت سرت
شد چشمام کاسۀ خون
ما رو به کی میسپاری؟
حالا که میری میدون
این دم آخر دارم
یه خواهشی باباجون
تا حرم پیغمبر
بیا ما رو برگردون
از زمونه دلگیرم، بابا بابا بابا
بدون تو میمیرم، بابا بابا بابا
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
دنیا خیلی بیوفاست
رحم کوفیا کجاست؟
بابا بیتو میدونم
دشمن خیلی بیحیاست
آتیش پشت دره
اینجا هم شعلهوره
میترسم چادرمو
دشمن بیتو ببره
این چادری که دارم
یادگاری زهراست
مادری که با یادش
همیشه چشمام دریاست
مادری که از غصهش
میون قلبم غوغاست
فدای احساس تو، بابا بابا بابا
کبود میشه یاس تو، بابا بابا بابا
✍🏻 #یوسف_رحیمی
https://eitaa.com/Maddahankhomein
#حضرت_سکینه علیهاالسلام
#غزل
🔹سفیر قافلهسالار کربلا🔹
سکینه باش دلم! تا ز غم رها باشی
همیشه در حرم امن کبریا باشی
سکینه باش دلم! تا که بگذری از خویش
سفیر قافلهسالار کربلا باشی
سکینه باش دلم! محکم و صبور بمان
اراده کرده خدا غرق در بلا باشی
صبور باش که هر روز روزِ عاشوراست
مباد از حرم و خیمهها جدا باشی
سفر کن ای دل من پابهپای نیزه و سر
که در تمامی اوقات کربلا باشی..
چه زیر بارش بیرحم تازیانه، چه سنگ
چه زیر سایهٔ سرنیزه، هر کجا باشی
حریم امن خدا باش تا برای ابد
مقیم دائمی دشت نینوا باشی
📝 #مریم_سقلاطونی
https://eitaa.com/Maddahankhomein
😭 زبانحال #حضرت_سکینه و #خانم_رقیه(س)
#وفات_حضرت_سکینه_س
تیرها و نیزه ها بستند بر جسمت دخیل
تا مُشبّک تر شدی از نعل مَرکب، ای قتیل!
غیر نستعلیقِ سینت که کش آمد با سنان
شد بیابان از دواتِ خون تو، بحر طویل
خیمه های سبزمان، با اینکه شد زرد از خزان
هیچ آثاری ندیدیم از گلستان و خلیل
چشم های آسمان، عین عقیقی سرخ بود
ساربان، انگشتری را برد و زد کوسِ رحیل
«پله پله تا ملاقات خدا» رفتی به نی ۱
هودجی از نور بودی روی بال جبرئیل
اشکِ تو از نیزه ها افتاد پیش پای ما
آه... بابا «دست ما کوتاه و خرما بر نخیل» ۲ و ۳
ریختم بر هم همینکه دست های کوچکی -
سنگ بر ماهِ بلندِ برکه ام زد بی دلیل
این جماعت ای عمو چشم تو را دیدند دور
ای به قربان نگاهت! «یا وکیل» و «یا کفیل»
#محمد_عابدی
........................................
۱. اثری از عبدالحسین زرینکوب
۲. شکل تصویریِ «آه» در ارتباط با مصراع اول، نیزه (آ) و اشک (ه) است و در ارتباط با مصرع دوم، نخل (آ) و حضرت سکینه (ه)
۳. بیتی از حافظ
پای ما لنگ است و منزل بس دراز
دست ما کوتاه و خرما بر نخیل
https://eitaa.com/Maddahankhomein
#حضرت_سکینه(س)مدح
بار دیگر عزای عاشوراست
از غمی بی قرینه باید گفت
دو سه خط سوگواره ی غربت
در عزای سکینه باید گفت
قطره از وصف بحر درمانده
من کجا، مدح دختر ارباب
ای که بوده حسین مداحت
السلام ای سکینه بنت رباب
در کرامات حضرتش کافیست
شیر او را رباب داده، همین
در غریبی او فقط بنویس
به عمو مشک آب داده، همین
کربلا بود دشتی از روضه
او بلاهای خویش را دیده
در عبایی پر از علی اکبر
روح بابای خویش را دیده
روضه می خواند دور دارالحرب
نعش ها را یکی یکی که شمرد
دید بابا علیِ اصغر را
به امیدی گرفت و با خود برد
پدر آمد ولی چه آمدنی!
غرق خون کرد چشم قافله را
دید دور جنازه ی اصغر
همه گفتند لعن حرمله را
از وداع سکینه و ارباب
جگر کائنات خون شده بود
آه از آن دم که دید این دختر
زین باباش واژگون شده بود
با تنی خون گرفته از گودال
آمدی ذوالجناح بی بابا
کاش می شد رها نمی کردی
وسط تیر و نیزه ها او را
پدرم را غریب بین دو نهر
نحر کردند با لب عطشان
السلام علیک ای بی سر
السلام علیک ای عریان
شاعر: #امیر_عظیمی
https://eitaa.com/Maddahankhomein
از زبان #حضرت_سکینه و #خانم_رقیه (س)
😭اشک
.................
تیرها و نیزه ها بستند بر جسمت دخیل
تا مُشبّک تر شدی از نعل مَرکب، ای قتیل!
غیر نستعلیقِ سینت که کش آمد با سنان
شد بیابان از دواتِ خون تو، بحر طویل
خیمه های سبزمان، با اینکه شد زرد از خزان
هیچ آثاری ندیدیم از گلستان و خلیل
چشم های آسمان، عین عقیقی سرخ بود
ساربان، انگشتری را برد و زد کوسِ رحیل
«پله پله تا ملاقات خدا» رفتی به نی ۱
هودجی از نور بودی روی بال جبرئیل
اشکِ تو از نیزه ها افتاد پیش پای ما
آه... بابا «دست ما کوتاه و خرما بر نخیل» ۲ و ۳
ریختم بر هم همینکه دست های کوچکی -
سنگ بر ماهِ بلندِ برکه ام زد بی دلیل
این جماعت ای عمو چشم تو را دیدند دور
ای به قربان نگاهت! «یا وکیل» و «یا کفیل»
#محمد_عابدی
#اشعار_عاشورایی
#وفات_حضرت_سکینه_س
قم المقدسه
........................................
۱. اثری از عبدالحسین زرینکوب
۲. شکل تصویریِ «آه» در ارتباط با مصراع اول، نیزه (آ) و اشک (ه) است و در ارتباط با مصرع دوم، نخل (آ) و حضرت سکینه (ه)
۳. بیتی از حافظ
پای ما لنگ است و منزل بس دراز
دست ما کوتاه و خرما بر نخیل
https://eitaa.com/Maddahankhomein
#حضرت_سکینه علیهاالسلام
#غزل
🔹سفیر قافلهسالار کربلا🔹
سکینه باش دلم! تا ز غم رها باشی
همیشه در حرم امن کبریا باشی
سکینه باش دلم! تا که بگذری از خویش
سفیر قافلهسالار کربلا باشی
سکینه باش دلم! محکم و صبور بمان
اراده کرده خدا غرق در بلا باشی
صبور باش که هر روز روزِ عاشوراست
مباد از حرم و خیمهها جدا باشی
سفر کن ای دل من پابهپای نیزه و سر
که در تمامی اوقات کربلا باشی..
چه زیر بارش بیرحم تازیانه، چه سنگ
چه زیر سایهٔ سرنیزه، هر کجا باشی
حریم امن خدا باش تا برای ابد
مقیم دائمی دشت نینوا باشی
📝 #مریم_سقلاطونی
https://eitaa.com/Maddahankhomein
#حضرت_سكينه علیهاالسلام
#مسمط
🔹آیات شگفت🔹
تشنه بودم، خواستم لب وا کنم، آبی بنوشم
ناگهان کوه غمی احساس کردم روی دوشم
دیدم آشوبم، تلاطم دارد اشکم، در خروشم
میرسید از هر طرف فریاد جانکاهی به گوشم:
«شیعتی ما إن شَرِبْتُم ماء عَذْبٍ فاذکرونی»
راه را گم کرده بودم، آخر آیا میرسیدم؟
خسته و تنها در آن صحرا، چه غربتها که دیدم
هر غریبی را که دیدم، زیر لب آهی کشیدم
دشت ساکت بود، اما این صدا را میشنیدم:
«اِذ سَمِعْتُم بِغَریبٍ اَوْ شَهیدٍ فَانْدُبُونی»
آرزوها داشتم... راهی شدم تا در سپاهش...
کاش من هم میشدم از کشتگان یک نگاهش
آخر راه من و... او تازه بود آغاز راهش
راه او آغاز میشد از میان قتلگاهش...
«لَیْتَکُم فی یَوْمِ عاشورا جمیعاً تَنْظُرونی»
میزد آتش بر جهانی غربت بیانتهایش
کودک ششماهه هم میخواست تا گردد فدایش
ناگهان شد غرق خون با یک سهشعبه ربنایش
کاش آنجا آب میشد آب از هُرم صدایش:
«كَيْفَ أَسْتَسْقی لِطِفْلی فَأَبَوْا أَنْ يَرْحَمُونی»
بود آیات شگفتی از گلویی تشنه جاری
هر دلی بیتاب میشد با طنین سرخ قاری
دخترش راوی خون بود آن میان با بیقراری
میسرود این اشکها را تا بماند یادگاری:
«وَ انا السّبط الّذی مِن غَیر جُرم قَتَلونی»
📝 #یوسف_رحیمی
https://eitaa.com/Maddahankhomein