مدح #امام_حسن_مجتبی(ع)
حرم خاکی تو کعبه ی آمال حسن
زائرت،زائر سرمست و خوش اقبال حسن
پای ابقای شریعت سر و جان نشناختی
ولی افسوس که حقت گشت پامال حسن
بسکه سنگین بود داغی که تو در دل داشتی
که شدی از اثر زهر،سبک بال حسن
تو در آن کوچه چه دیدی که از آن صحنه به بعد
قامتت گشت به یکباره چنان دال حسن
طی شد عمرت به غم و غصه و اندوه و فغان
تا دم مرگ تو را بود چنین حال حسن
به گمانم که نزد زهر شرر بر جانت
شعله افتاد ز طفلی به پر و بال حسن
صبر تو کرببلای دگری میباشد
روضه ی غربت تو روضه ی گودال حسن
خوب شد شام دهم چشم پر آب تو ندید
غارت معجر و گهواره و خلخال حسن
#اسلام_مولایی
https://eitaa.com/Maddahankhomein
السلام علیک یاکریم اهلبیت
یا #امام_حسن_مجتبی(ع)
آمدم تاکه گــداییِ دَرَت را بکنم
سَند نوکَریَم پیش تو امضا بکنم
توکریمی و کرم زاده ای یاحضرت عشق
چه شود عقدهٔ دل نزد شماوابکنم
مرغ دل پرزده تاکنجِ بقیعت برسد
تاکمی درد دلم با تو مداوا بکنم
یک اشاره فقط از سمت شما لازم است
جان و مالم همه درمَحضرت اِعطا بکنم
چه شود بهرِحرم ساختن صحن بقیع
کارگریِ پسره حضرت زهرا (س)بکنم
بی سبب نیست که هرلحظه به دنبال توام
قلبِ خودرافقط از عشق تو احیا بکنم
خُلق وخویت همه جاوِرد زبانهاشده است
درحقیقت به تو هرلحظه تمنا بکنم
لغتِ واژهٔ عشق باتو به معنا برسد
افتخاریست که هرلحظه به دنیا بکنم
من بمیرم که غریبانه توراکشتنت
اشک غم ریزمُ این دیده چودریا بکنم
تاشنیدم به بَرَت مادرت افتاد زمین
سوختمُ شِکوهِ ازاین تلخیِ دنیا بکنم
آید آنروز که بامُــنتقم خون خدا
قبرِ مخفی شده را نزد توپیدا بکنم
ــــــــــــــــــــــــــــــ
حسین جبرئیل نژاد ـ دلجو✍
https://eitaa.com/Maddahankhomein
مدح مناجاتی #امام_حسن_مجتبی
زمین گدای عطای علی الدوام حسن
زمانه ریزه خور لطف مستدام حسن
بهشت مست کرامات ناتمام حسن
به نام باب نجات بشر به نام حسن
حسن امام من است و منم غلام حسن
به نام او که به ما اعتبار بخشیده
به پای هر یک ما صدهزار بخشیده
تمام هستی خود را سه بار بخشیده
فدای جود و جوانمردی و مرام حسن
حسن امام من است و منم غلام حسن
بهار لطف و عنایاتش از ازل جاریست
شکوه و هیبت او از رخ جمل جاریست
ببین ز مکتبش اهلا من العسل جاری است
به غیر مهر و وفا نیست در کلام حسن
حسن امام من است و منم غلام حسن
به لطف هرم نفسهای او زمین زنده است
به لطف عزت او نام مومنین زنده است
به لطف صلح حسن راه و رسم دین زنده است
معامله نبود با عدوپیام حسن
حسن امام من است و منم غلام حسن
حسن کریم حسن مهربان حسن دلخواه
حسن معز الائمه حسن عزیز الله
حسین شمس دل فاطمه حسن هم ماه
پیمبران همه در حسرت مقام حسن
حسن امام من است و منم غلام حسن
حسن حکیم حسن دلربا حسن والا
حسن حلیم حسن دل نشین حسن اعلا
به غیر او که نشسته ست با جذامی ها؟
فدای عاطفه و منطق و مرام حسن
حسن امام من است و منم غلام حسن
فدای او که فراوان غم و بلا دیده
از آشنا و غریبه فقط جفا دیده
شنیده های مرا بین کوچه ها دیده
نگه نداشت کسی شان و احترام حسن
حسن امام من است و منم غلام حسن
فدای او که ندارد رواق و صحن و سرا
ضریح و گنبد و گلدسته ای به رنگ طلا
نه خادمی نه غلامی نه زائری حتی
خدا کند که بگیریم انتقام حسن
حسن امام من است و منم غلام حسن
به وقتش ای گل زهرا به ظلم می تازیم
بقیع، صحن و سرا و ضریح میسازیم
فقط به آل علی صبح و شام مینازیم
تمام هستی ما نذر یک سلام حسن
حسن امام من است و منم غلام حسن
شاعر: #محمود_یوسفی
https://eitaa.com/Maddahankhomein
بسم الله الرحمن الرحیم
🔹 #امام_حسن_مجتبی علیهالسلام
🔸 #کریم_اهل_البیت
🔹 #سبط_اکبر
🔸 #فاتح_جمل
🔹 #غریب_مدینه
ماهي كه وامدارِ رخش آفتاب بود
آنکس كه خلقي از كرمش ، كامياب بود
دُردانه ي رسول و جگر گوشه ي بتول
در علم و حلم ، آينه ي بوتراب بود
نامش حسن ، مرام حسن ، خُلق و خو حسن
در حُسنِ خُلق ، وارث ختمي مآب بود
او را كريم آل محمد شمرده اند
با فعلِ خود ، مفسّرِ اُمّ الكتاب بود
گردد عيان به حشر ، هر آن كس بر او گريست
مشمولِ لطفِ خالقِ مالك رقاب بود
ديديم در بقيع ، مزارِ شريف او
باخاكِ ره برابر و در آفتاب بود
جاري زلال معرفتش در همه وجود
نازل هماره رحمت حق ز اين سحاب بود
دولتسراي او همه دم از فقير ، پُر
خالي لبش ز واژهی (لا) در جواب بود
در راه حق ، سه بار ز هستيّ خود گذشت
آمار بذل و بخششِ او بي حساب بود
اكرام كرد دشمنِ دشنام گوي را
خصمش مُريد گشت و خجل ز آن عتاب بود
دوّم امام شيعه ، چهارم ز پنج تن
در مجمعِ دو بحر ، حسن دُرّ ناب بود
تنها نه در بهشت بُود سيد شباب
در روزگار ، اُسوه ي هر شيخ و شاب بود
گه زيبِ دوش و گاه در آغوشِ عقلِ كُل
ريحانه ي رسولِ حق ، آن مستطاب بود
در گير و دارِ جنگ جمل ، تيغِ سركشش
بهر سپاه كفر ، بريد عِقاب بود
عهدي كه با شرايط خود بست با عدو
در آن زمانه ، خوبترين انتخاب بود
صلحش اگر نبود ، نشانی ز دين نبود
صلحِ حسن ، مقدّمه ی انقلاب بود
جان دادن و حمايتِ از شاه دين حسين
فرمانِ او به قاسمِ عاليجناب بود
ديدند مثلِ اكبر و عباس، قاسمش
در كربلا مجاهدِ پا در ركاب بود
آری حسن به صبر ز طاغوت سر بُريد
او را به نسل بت شكنان انتساب بود
در ديده خار داشت و در حلق ، استخوان
در شهرِ خود غريب ، چنان بوتراب بود
مولا علی به خانهی خود داشت فاطمه
فارغ ميانِ خانه ز هر اضطراب بود
امّا حسن غريب به كاشانه بود و داشت
گمراه همسری كه برايش عذاب بود
ميخواست تا عروس معاويّه اش كنند
بر آب پشت كرده به سوی سراب بود
مسموم كرد كوزه ی آبِ امام را
وقتی كه نور چشمِ پيمبر، به خواب بود
بيدار شد ز خواب و بنوشيد جرعهای
ايكاش آن زمان همه عالم، خراب بود
آتش زدند بر دلِ پر خون مجتبی
الماس سوده ها كه در آن ظرفِ آب بود
يك طشت، مثل دشتِ پُر از لا له در برش
ميسوخت جانِ پاكش و قلبش كباب بود
وقتی كه ديد اشكِ حسينش روانه است
بر سوّمین امام ، حسن را خطاب بود
روزی بسانِ روزِ تو ، در روزگار نيست
هر چند تلخ روزِ من و عهدِ باب بود
جان داد مجتبی و ز بيدادِ (عايشه)
در شهر ، وقت دفنِ تنش انقلاب بود
باريد تير ،جاي گل از كين به پيكرش
بر او سرشك ديده ی ياران گلاب بود
بي بهره بود (جعده) ز مهر و وفا و صدق
اين يك عروس فاطمه، آن يك (رباب) بود
اين زهر داد بر حسن ، او در غم حسين
مي ريخت اشكِ ديده و در آفتاب بود
يادش نرفته بود چه كردند با حسين
آن ناكسان كه صورتشان را نقاب بود
در زير سُمّ اسب، شكستند سينه ای
كاندر مَثَل ، خزانهی علم الكتاب بود
آنکس كه بر تراب ، تنش مانْد بی كفن
روزی به روی سينه ی ختمی مآب بود
در كوفه چون رباب سرِ او به نيزه ديد
خاكسترِ تنور بر آن رخ ، حجاب بود
جانسوز صحنه اي به برِ ديده ي ترش
از خيزران و فتنه ي بزمِ شراب بود
اين پاك زن كه مادر باب الحوئج است
گه گاه گرمِ زمزمه ي ذكر خواب بود
اي (ايزدي) هر آنكه به آل نبي گريست
هر چيز خواست وقت دعا، مستجاب بود
🔹 #حاج_امیر_ایزدی_همدانی
🤲 التماس دعای فرج.
https://eitaa.com/Maddahankhomein
بسم الله الرحمن الرحیم
🔹 #امام_حسن_مجتبی علیهالسلام
🔸 #کریم_اهل_البیت
🔹 #سبط_اکبر
🔸 #فاتح_جمل
🔹 #غریب_مدینه
ماهي كه وامدارِ رخش آفتاب بود
آنکس كه خلقي از كرمش ، كامياب بود
دُردانه ي رسول و جگر گوشه ي بتول
در علم و حلم ، آينه ي بوتراب بود
نامش حسن ، مرام حسن ، خُلق و خو حسن
در حُسنِ خُلق ، وارث ختمي مآب بود
او را كريم آل محمد شمرده اند
با فعلِ خود ، مفسّرِ اُمّ الكتاب بود
گردد عيان به حشر ، هر آن كس بر او گريست
مشمولِ لطفِ خالقِ مالك رقاب بود
ديديم در بقيع ، مزارِ شريف او
باخاكِ ره برابر و در آفتاب بود
جاري زلال معرفتش در همه وجود
نازل هماره رحمت حق ز اين سحاب بود
دولتسراي او همه دم از فقير ، پُر
خالي لبش ز واژه ي (( لا )) در جواب بود
در راه حق ، سه بار ز هستيّ خود گذشت
آمار بذل و بخششِ او بي حساب بود
اكرام كرد دشمنِ دشنام گوي را
خصمش مُريد گشت و خجل ز آن عتاب بود
دوّم امام شيعه ، چهارم ز پنج تن
در مجمعِ دو بحر ، حسن دُرّ ناب بود
تنها نه در بهشت بُود سيد شباب
در روزگار ، اُسوه ي هر شيخ و شاب بود
گه زيبِ دوش و گاه در آغوشِ عقلِ كُل
ريحانه ي رسولِ حق ، آن مستطاب بود
در گير و دارِ جنگ جمل ، تيغِ سركشش
بهر سپاه كفر ، بريد عِقاب بود
عهدي كه با شرايط خود بست با عدو
در آن زمانه ، خوبترين انتخاب بود
صلحش اگر نبود ، نشاني ز دين نبود
صلحِ حسن ، مقدّمه ي انقلاب بود
جان دادن و حمايتِ از شاه دين حسين
فرمانِ او به قاسمِ عاليجناب بود
ديدند مثلِ اكبر و عباس ، قاسمش
در كربلا مجاهدِ پا در ركاب بود
آري حسن به صبر ز طاغوت سر بُريد
او را به نسل بت شكنان انتساب بود
در ديده خار داشت و در حلق ، استخوان
در شهرِ خود غريب ، چنان بوتراب بود
مولا علي به خانه ي خود داشت فاطمه
فارغ ميانِ خانه ز هر اضطراب بود
امّا حسن غريب به كاشانه بود و داشت
گمراه همسري كه برايش عذاب بود
مي خواست تا عروس معاويّه اش كنند
بر آب پشت كرده به سوي سراب بود
مسموم كرد كوزه ي آبِ امام را
وقتي كه نور چشمِ پيمبر ، به خواب بود
بيدار شد ز خواب و بنوشيد جرعه اي
اي كاش آن زمان همه عالم ، خراب بود
آتش زدند بر دلِ پر خون مجتبي
الماس سوده ها كه در آن ظرفِ آب بود
يك طشت ، مثل دشتِ پُر از لا له در برش
مي سوخت جانِ پاكش و قلبش كباب بود
وقتي كه ديد اشكِ حسينش روانه است
بر سوّمین امام ، حسن را خطاب بود
روزي بسانِ روزِ تو ، در روزگار نيست
هر چند تلخ روزِ من و عهدِ باب بود
جان داد مجتبي و ز بيدادِ (( عايشه ))
در شهر ، وقت دفنِ تنش انقلاب بود
باريد تير ، جاي گل از كين به پيكرش
بر او سرشك ديده ي ياران گلاب بود
بي بهره بود (( جعده )) ز مهر و وفا و صدق
اين يك عروس فاطمه ، آن يك (( رباب )) بود
اين زهر داد بر حسن ، او در غم حسين
مي ريخت اشكِ ديده و در آفتاب بود
يادش نرفته بود چه كردند با حسين
آن ناكسان كه صورتشان را نقاب بود
در زير سُمّ اسب ، شكستند سينه اي
كاندر مَثَل ، خزانه ي علم الكتاب بود
آنکس كه بر تراب ، تنش مانْد بي كفن
روزي به روي سينه ي ختمي مآب بود
در كوفه چون رباب سرِ او به نيزه ديد
خاكسترِ تنور بر آن رخ ، حجاب بود
جانسوز صحنه اي به برِ ديده ي ترش
از خيزران و فتنه ي بزمِ شراب بود
اين پاك زن كه مادر باب الحوئج است
گه گاه گرمِ زمزمه ي ذكر خواب بود
اي (( ايزدي )) هر آنكه به آل نبي گريست
هر چيز خواست وقت دعا ، مستجاب بود
#حاج_امیر_ایزدی_همدانی
🤲 التماس دعای فرج.
https://eitaa.com/Maddahankhomein
امام مجتبی علیه السلام .mp3
زمان:
حجم:
1.96M
#امام_حسن_مجتبی علیهالسلام
#شور
🔹فاتح جمل🔹
اسمت اَحلی مِن عسل
مدح تو خيرالعمل
حک شده روی دلها
اسمت از روز ازل
حسن حسن ذکر لب پیغمبره
حسن حسن آرومِ قلب مادره
حسن حسن میگن تموم ملائک
ذکر حسن جان از همه زیباتره
اسم تو جهانی میشه یا مولا
عشق تو جا میگیره توی دلها
هر کسی که با تو دشمنی داره
ذلتش تماشایی میشه فردا
«لعن الله عدوک یا حسن»
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
تُو شجاعت بیبدل
تُو رشادت بیمثل
فاتحهٔ خصمُ خوند
فاتح جنگ جمل
وقتی به میدون میزنه یک لشکره
غوغایی برپاست میمنه و میسره
هیچکه حریفش نمیشه توی میدون
چون که دقیقاً مثه باباش حیدره
حسن بن علیِ جوونمرده
میون معرکه بیهماورده
آقایی که تُو جمل با یه ضربه
مرکب فتنهگریُ پی کرده
«لعن الله عدوک یا حسن»
شاعر و نغمهپرداز: #جمعی_از_شاعران
http://eitaa.com/Maddahankhomein
کریم آل الله .mp3
زمان:
حجم:
2.97M
#امام_حسن_مجتبی علیهالسلام
#زمینه
🔸کریم آل الله🔸
مونده بیچراغ و خلوت
صحنتون اگه این روزا
روزی میرسه که میشه
قبلهگاه زوّار اینجا
مثل اربعین موکبها
تو مدینه برپا میشه
از مدینه تا کربلا
جادۀ بهشت وا میشه
هر گوشه و کنار، میشه با لطفتون
چشمههای کرم جاری
هر کسی که میاد، میگه آقای من
چه سفرهخونهای داری
توی مدینة الزائر تو میشه
افتخارم علمداری
«آقام امام حسن
آقام امام حسن
تویی کریم آل الله»
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
حسرت طوافت مولا
مونده تو دل زائرها
روزی میرسه که میشه
قبلهگاه زوّار اینجا
هر دلی که عاشق باشه
میشه زائر قبر تو
چشما بارونی میشه باز
از کرامت و صبر تو
چشمای عاشق از شوق زیارتت
چشمه چشمه میشن دریا
قیامتی میشه، از موج زائرا
دور و بر حرم برپا
شبای جمعه با آقا امام حسین
زائر تو میشیم آقا
«آقام امام حسن
آقام امام حسن
تویی کریم آل الله»
✍🏻 #یوسف_رحیمی
https://eitaa.com/Maddahankhomein
#امام_حسن_مجتبی(ع)
چرخ می زد زمین به دور سرت
تو ولی یا حسین می گفتی
داستان های بچگی ها را
از حسن تا حسین می گفتی
پرده وا میشد از دو چشم تر
نقش ، دست تو ، چادرمادر
چشم تو صحنه بود و رازت را
اینچنین با حسین می گفتی
از ابالفضل تو چه پرسیدی
زینبت را چگونه فهمیدی
توی چشمانشان چه می دیدی
همه شان را حسین می گفتی
عطر مادر به خانه جاری بود
دور زینب چه گلبهاری بود
این همه گل ولی چه کاری بود
که تو تنها حسین می گفتی
چشم های حسین افتاده
منتظر بر اشاره آماده
تو امامی حسین مامومست
و تو اما حسین می گفتی
بعداز آن جمع عاشقان هر روز
برده نام حسین را با سوز
همه گفتند منتها آن روز
تو چه زیبا حسین می گفتی
داده ای بر حسین دلداری
که تو آیا خودت خبر داری
که چه روزی به پیش رو داری
وا حسینا حسین می گفتی
پای آن روضه ای که می خواندی
اشک تاریخ را درآوردی
با زبان سلیس و ساده چشم
جای دنیا حسین می گفتی
ولی آیا که در برابر تو؟
بوده قاسم کنار بستر تو؟
تا ببیند که جای "وای اخا"
"وای بابا" حسین می گفتی
زینت کریمی نیا
http://eitaa.com/Maddahankhomein
شور؛ دریای کرم.mp3
زمان:
حجم:
2.26M
#امام_حسن_مجتبی علیهالسلام
#شور
🔹دریای کرم🔹
رو سر امام حسینیا
سایۀ کریم فاطمهست
اون که غصههاش واسه خودش
اون که خندههاش واسه همهست
یا حسن میگه به اذن فاطمه
هر کسی آقاش شده امام حسین
زائر قبر امام حسن میشه
شبای جمعه خودِ امام حسین
قبرت خاکیه اما تو دلم
با گریه برات میسازم حرم
دستم خالیه، امیدم تویی
آقای رئوف، دریای کرم
اینکه رو لبم گل کرده حسین
مدیون تو و لطف مادرم
«ای جانم حسن، ای جانم حسن»
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
صلح تو پر از حماسه و
ناتمومه داغ صبر تو
صاحبالزمان با چشم خیس
سر میذاره روی قبر تو
دم رفتنت غریب فاطمه
گریونی برای غربت حسین
به خون قاسم و عبدالله قسم
داره بوی تو رو تربت حسین
شادی دل زهرا و علی
امشب با حسین میگم یا حسن
از روز ازل تا زیر لحد
اشکم با حسین آهم با حسن
ای شیر جمل تیغ سرخ تو
غوغا کرده تو عاشورا حسن
«ای جانم حسن، ای جانم حسن»
شاعر و نغمهپرداز: #حسین_عباسپور
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
https://eitaa.com/Mahhahankhomein
واحد؛ از خود گذشت.mp3
زمان:
حجم:
1.54M
#امام_حسن_مجتبی علیهالسلام
#واحد
🔹دعاگوی همه🔹
مِهرم حسین، ماهم حسن
اشکم حسین، آهم حسن
از غربت بیانتهایت گریه کردم
با مادرت زهرا برایت گریه کردم
در هجمۀ نامهربانی مهربان بودی
هر شب دعاگوی همه همسایگان بودی
«یَابنَ اَمیرِالمُؤمِنین، یَابنَ رَسُولِ اللَّه»
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
تیر غمت، در دل نشست
بغض مرا، نامت شکست
دلتنگی و دلخونی اما دلنشینی
تنها تو، تنها تو، مُعِزُّ المؤمنینی
بر دشمنانش کی کسی غیر تو میبخشد؟
مانند مادر دست پر خیر تو میبخشد
«یَابنَ اَمیرِالمُؤمِنین، یَابنَ رَسُولِ اللَّه»
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
آقا تو و من زیر دِین
با اذن تو، گفتم حسین
«لا یَوم...» گفتی تا که همراهت ببارم
اشک مُحرّم را من از لطف تو دارم
در بیکسیها همچو زینب یا حسن گفتم
دلتنگیام را حسرتم را با حسن گفتم
«یَابنَ اَمیرِالمُؤمِنین، یَابنَ رَسُولِ اللَّه»
شاعر: #حسین_عباسپور
@Maddahankhomein
سید مهدی حسینی4_5807717110511573803.mp3
زمان:
حجم:
17.69M
| مرثیه #امام_حسن_مجتبی |
در حیرتم که با جگر او چه کار کرد
زهری که آب کرد دل سنگِ خاره را
زینب رسید نالهکنان، زودتر حسین
پنهان کنید این جگر پاره پاره را
تا سرفه کرد طشت پُر از داغِ کوچه شد
میخواند جای او جگرش درد واره را
در کوچه دید ضربهای از پشت دست خورد
بعدش شنید ضربهی دستی دوباره را
سیلی از این طرف زد و از آن طرف شکست
دیوار بسته بود به او راهِ چاره را
میرفت صبح زود به کوچه همیشه تا..
..پیدا کند بقیهی آن گوشواره را
هفتاد تیر بر کفننش زار میزدند
تا که کنند یاد تنی تکهپاره را
لایوم مثل کرببلا ، نیزه میزدند
کمکم زیاد کرد حرامی شماره را
انگار حرصِ حرمله خالی نمیشود
پیش رُباب میشکند گاهواره را
دارد حسین رو به حرم گریه میکند
وقتی که شمر داشت به زنها اشاره را...
شاعر: حسن لطفی
@Maddahankhomein
ألسَّلامُ عَلَیکَ یٰامُعِزّالمؤمنین
دیدند به عمرش همه عالم کرمش را
این عادت بخشندگی محترمش را
اینکه حسن فاطمه را نیست مزاری
بخشیده گمانم به گدایان حرمش را
✍🏻مجتبی تاجیک «ساده»
#امام_حسن_مجتبی(ع)
https://eitaa.com/Maddahankhomein