#مدح #باب_الحوائج
مائیم و دینِ حضرت موسی بن جعفر
در سایسارِ دولتِ موسی بن جعفر
هستیم تحت بیرق لطف و عطایش
خواندند ما را امتِ موسی بن جعفر
امروز در دنیا گدای کاظمینیم...
مشمولِ جود و رحمتِ موسی بن جعفر
فردای محشر هم به گردش در طوافیم
جانها فدایِ قامتِ موسی بن جعفر
دین خدا مدیون صبر وغیرت اوست
قربانِ عزم و همتِ موسی بن جعفر
روی تمام شیعیانش غیرتی بود
دریاست قدر وغیرت موسی بن جعفر
او جای شیعه در سیه چال بلا رفت
شیعه فدایت حضرت موسی بنجعفر
حتی زن رقاصه را از لطف بخشید
لطف وکرم بود عادتِ موسی بن جعفر
خورشید عالم تاب زندانیِ شب شد
این است شرحِ غربتِ موسی بن جعفر
در کوچه ها بازوی مادر را شکستند
امروز هم شد نوبتِ موسی بن جعفر
صد شکر ناموسش نبوده تا ببیند...
بشکسته دشمن حرمتِ موسی بن جعفر
آرام میگیرد دل ما بی نوایان...
با سجده ای بر تربتِ موسی بن جعفر
#یس_علوی ۲۳رجب ۱۴۴۵
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
https://eitaa.com/Maddahankhomein
بسم الله الرحمن الرحیم
🔹 #علی_اصغر علیه السلام
🔹#باب_الحوائج
🔹 #الرضیع
🏴🏴🏴 #دعای_باران ...
نقل کرده #مجلسیّ خوش صفات
در بحارش، از (عیون المعجزات)
در زمان حضرت مولا علی
کز ولایش ، قلب ها شد منجلی
خشکسالی ، کوفه را در بر گرفت
شهر را اندوه ، سرتاسر گرفت
کامِ مردم ، از عطش خشکیده بود
خاک کوفه ، تشنه و تفتیده بود
این گمان می رفت ، کز کمبودِ آب
کِشت و زرعِ کوفیان گردد خراب
کوفیان درمانده و مضطر شدند
پس به سوی ساقیِ کوثر شدند
شکوه ها بردند ، نزد بوتراب
از چنان وضعِ بد و قحطیّ آب
عرض کردند : ای امیر المؤمنین
نَفسِ احمد ، رحمهٌ للعالمین
تشنگی ، ما را ز پا افکنده است
ریشه ی اُمّیدواری ، کنده است
باغهامان را نمانده بار و برگ
می روند احشامِ ما ، در کامِ مرگ
بیم داریم از چنین قحطیّ آب
که نشانی نیست ، حتّی از سراب
نیستی ، گردد تمامِ هستِ ما
اهل و مال و جان، روند از دستِ ما
ای که بر ما حجّتی بی گفتگو
نزد حق داری مقام آبرو
مُستجاب الدّعوه ای ، بنما دعا
بهر ما باران طلب کن از خدا
حضرتش فرمود با مولا حسین
کای مرا آرامِ جان و نورِ عین
کن دعا ، اندوهشان زایل شود
رحمت حق ، بر همه نازل شود
دست بگشا سوی درگاهِ اله
از خدایِ مهربان ، باران بخواه
ز امرِ مولا ، کرد فرزندش قیام
تا زداید غم ز قلبِ خاص و عام
دست حاجت ، سوی معبودش گشود
گفت : حق را حمد و احمد را درود
عرض کرد: ای کردگار مهربان
بهر ما رحمت فرست از آسمان
ای خداوندی که هر نعمت ز تو است
خیر و برکت ، عزّت و قوّت ز تو است
ابرِ لطفت را به شهرِ ما بیار
گو : ببارد ، کشت ها آرد به بار
شاد گردان ، مردم افسرده را
زندگی دِه ، این زمینِ مُرده را
رحم کن بر بندگانِ ناتوان
آبِ بسیاری در این جو، کن روان
گفت چون : آمینَ ربّ العالمین
گشت نازل رحمتِ حق بر زمین
ز ابرِ رحمت ریخت بارانِ زیاد
خشکسالی رفت مردم را ز یاد
کرد با بارن به فصلِ قحط آب
حق دعایِ حجّتش را مستجاب
چشمه ها و چاه ها، پُر آب کرد
آن زمینِ تشنه را سیراب کرد
با دعایِ خود ، شفیعِ سیّئات
کوفیان و کوفه را دادی نجات
بعدِ چندی رفت در نزدِ امام
مردی از اطرافِ کوفه ، با سلام
گفت حضرت را که بعد از چند روز
موج می زد آب در صحرا هنوز
الغرض بگرفت غمها خاتمه
از عنایاتِ عزیز فاطمه
کوفیان گشتند ممنونِ حسین
خویش را دیدند مدیونِ حسین
پس بگفتند : ائتلافی می کنیم
این عنایت را تلافی می کنیم
سال هایِ سال ، خیلِ کوفیان
بودشان این داستان ، وِردِ زبان
چند سالِ بعد، شد آن مقتدا
میهمانِ کوفیان ، در کربلا
در جوابش ، زیرِ تیغِ آفتاب
بر حسین و عترتش بستند آب
روز عاشورا ، عزیز فاطمه
شد به میدان در برِ چشمِ همه
کودکِ شش ماهه اش را رویِ دست
برگرفت و گفت با آن قومِ پست
هان ! مگر زاریّ او نشنیده اید؟!
یا (تلظّی) کردنش، نادیده اید؟!
گر که با من از جفا دارید جنگ
بهرِ مهمان ، عرصه را کردید تنگ
نیست اصغر را سرِ جنگ سپاه
نزد هر ملّت بُوَد او بی گناه
رحم بر حالِ پریشانش کنید
یک نظر بر کامِ عطشانش کنید
...
«ایزدی» برگیر از آن بند قماط
تا شود راحت عبورت از صراط
1 ـ شیخ حسن بن عبد الوهّاب ؛ عیون المعجزات ؛ ص ۸۷ ـ علامه مجلسی ؛ بحار الانوار؛ ج ۴۴ ؛ ص ۱۷۸ ؛ ح ۱۶ به نقل از عیون المعجزات.🏴🏴🏴
🤲 #التماس_دعای_فرج
#حاج_امیر_ایزدی_همدانی
http://eitaa.com/Maddahankhomein
بسم الله الرحمن الرحیم
السلام علیک یانورالله فی ظلمات ارضه...
🔹 #موسی_الکاظم_علیهالسلام
🔸 #موسی_بن_جعفر_علیهالسلام
🔹 #باب_الحوائج
🔸 #کظم_غیظ
🔹 #فرو_برندهی_خشم
موسی جعفر ، آن امام هُمام
قبلۀ حاجت خواص و عوام
هفتمین اختر سپهر شرف
ششمین یادگار ِ میر نجف
پنج تن را عُصاره ، درجانش
چار عنصر ، برند فرمانش
شامگاهان به صحن ِ بارگهش
می توان دید جلوه گر سه مهش
دو مهش ، آن دو گنبد زرّین
روشنی بخش آسمان و زمین
و آن یکی ماه آسمان باشد
که مر او را مدیح خوان باشد
زادۀ صادق و ز صدّیقین
که ستاید وِرا کتاب ِ مبین
پنج خورشید را سپهرِ طلوع
سجدتینش یمِ خضوع و خشوع
هر نمازش ، نماز را معراج
آفرینش همه بر او محتاج
هست دریای بی کران ، کرمش
قبله ، مایل بُوَد سوی حرمش
روح بخشِ جهان ، مناجاتش
خَلق ، خوانند باب حاجاتش
عبد صالح ، خدای را مظهر
کاظم خاندان پیغمبر
معدن علم و حلم ، منشاء خیر
آگهی باشدش ز منطق طیر
وامدارِ جمالش ، اخترها
پُر ز مِهرش ، دل کبوترها
می کند گاوِ مُرده را زنده
تا یتیم آوَرَد به لب خنده
نقش پرده به حکم او شد شیر
تا دَرَد ، دشمنانِ زشت ضمیر
کنج زندان ، به واژگانِ عرب
شیر، بر او نماید عرضِ ادب
کند اقرار، بر امامتِ او
کوشد از بهرِ حفظِ حُرمتِ او
اوست نورِ خدا به ظلمتِ ارض
که بُوَد طاعتش به عالم ، فرض
دستِ سرمد ، در آستینش بود
نورِ ا...، در جبینش بود
داشت همواره ، روی پیشانی
اثرِ سجده های طولانی
سخنش را نفوذ، در دل بود
گرچه آن دل ، اسیر باطل بود
یک کلامش دلیل کافی شد
بُشرِ سرمست ، بُشرِ حافی شد
کوفت بر خاکِ تیره ، ساغرِ می
پا برهنه ، دوید در پیِ وی
پشت پا بر تمامِ دنیا زد
بوسه بر جای پای موسی زد
موسی کاظم است و این برکات
بر جمال و جلالِ او ، صلوات
همۀ حاصلم به قربانش
جان ناقابلم به قربانش
کاظمینش مراست قبلۀ جان
روضه اش ، رشک روضۀ رضوان
گشته در صحنِ بارگاهش فرش
شهپرِ طائرانِ سدره و عرش
در رواقش ، فرشته ، جاروکش
زائرانش حرام ، بر آتش
حرمش عطر کربلا دارد
در ، سوی مشهد الرضا دارد
هر که در آن به صدق ، پای بهشت
سرِ دستش بَرَند سمتِ بهشت
کی توان است نظم و ناظم را
که ستاید امام کاظم را؟!
مدحِ او گفتن ، از خدا آید
از رسولان و اولیا آید
وای بر من ، که آن دُرِ مکنون
گشت دلخون به محبسِ هارون
خصمِ او در بر خدا ، مبغوض
ساقِ پایش ز کُنده شد مرضوض
رنجِ زندان کشید بی تقصیر
شاهد غربتش ، غل و زنجیر
بس که خصم زبون ، عذابش کرد
مثل شمعی بسوخت ، آبش کرد
ذکر یارب ! چو نیمه شب می کرد
مرگ خود را ز حق ، طلب می کرد
"ایزدی" در غمش بُوَد محزون
لعن گوید به " سندی و هارون "
🔹#حاج_امیر_ایزدی_همدانی
🤲 التماس دعای فرج.
https://eitaa.com/Maddahankhomein
زمان:
حجم:
371K
به نام خدا
🌟با کمال احترام
باهدیه پنج صلوات برای فرج، مجاز به خواندن این اثر هستید.
🎶#زمینه
شهادت امام کاظم علیه السلام
▪️▪️▪️▪️
بند اول:
(یا باب الحوائج یا موسی بن جعفر)4
وقتی تنها میشه
قلب مبتلامون
آرامش میاره
اسمت تو دلامون
میون دردا شدی
امید هر پریشون
بادست خالی نرفت
هیچ کسی از سفره تون
به خاکای سرد سیاهچال
گرما میدادی با حضورت
اما بمیرم توی غربت
کسی نشد سنگ صبورت2
▪️▪️▪️▪️
بند دوم:
(یا باب الحوائج یا موسی بن جعفر)4
با دستای بسته
با حال پریشون
تنهایی و غربت
سهمت شد تو زندون
شاه و ندیده کسی
میون چاه بلا
زندون هارون شده
یه گوشه از کربلا
با لب تشنه بودی یاد
تشنگی علی اصغر
زخمای زنجیر تو رو میبرد
تو روضه ی کندی خنجر
(ای عطشان حسین جان، ای عریان حسین جان)4
اللهم عجل لولیک الفرج
#باب_الحوائج
➖➖➖➖➖
#مهدی_کبیری
https://eitaa.com/Maddahankhomein
بسم الله الرحمن الرحیم
🔹 #علی_اصغر علیه السلام
🔹#باب_الحوائج
🔹 #الرضیع
🏴🏴🏴 #دعای_باران ...
نقل کرده #مجلسیّ خوش صفات
در بحارش، از (عیون المعجزات)
در زمان حضرت مولا علی
کز ولایش ، قلب ها شد منجلی
خشکسالی ، کوفه را در بر گرفت
شهر را اندوه ، سرتاسر گرفت
کامِ مردم ، از عطش خشکیده بود
خاک کوفه ، تشنه و تفتیده بود
این گمان می رفت ، کز کمبودِ آب
کِشت و زرعِ کوفیان گردد خراب
کوفیان درمانده و مضطر شدند
پس به سوی ساقیِ کوثر شدند
شکوه ها بردند ، نزد بوتراب
از چنان وضعِ بد و قحطیّ آب
عرض کردند : ای امیر المؤمنین
نَفسِ احمد ، رحمهٌ للعالمین
تشنگی ، ما را ز پا افکنده است
ریشه ی اُمّیدواری ، کنده است
باغهامان را نمانده بار و برگ
می روند احشامِ ما ، در کامِ مرگ
بیم داریم از چنین قحطیّ آب
که نشانی نیست ، حتّی از سراب
نیستی ، گردد تمامِ هستِ ما
اهل و مال و جان، روند از دستِ ما
ای که بر ما حجّتی بی گفتگو
نزد حق داری مقام آبرو
مُستجاب الدّعوه ای ، بنما دعا
بهر ما باران طلب کن از خدا
حضرتش فرمود با مولا حسین
کای مرا آرامِ جان و نورِ عین
کن دعا ، اندوهشان زایل شود
رحمت حق ، بر همه نازل شود
دست بگشا سوی درگاهِ اله
از خدایِ مهربان ، باران بخواه
ز امرِ مولا ، کرد فرزندش قیام
تا زداید غم ز قلبِ خاص و عام
دست حاجت ، سوی معبودش گشود
گفت : حق را حمد و احمد را درود
عرض کرد: ای کردگار مهربان
بهر ما رحمت فرست از آسمان
ای خداوندی که هر نعمت ز تو است
خیر و برکت ، عزّت و قوّت ز تو است
ابرِ لطفت را به شهرِ ما بیار
گو : ببارد ، کشت ها آرد به بار
شاد گردان ، مردم افسرده را
زندگی دِه ، این زمینِ مُرده را
رحم کن بر بندگانِ ناتوان
آبِ بسیاری در این جو، کن روان
گفت چون : آمینَ ربّ العالمین
گشت نازل رحمتِ حق بر زمین
ز ابرِ رحمت ریخت بارانِ زیاد
خشکسالی رفت مردم را ز یاد
کرد با بارن به فصلِ قحط آب
حق دعایِ حجّتش را مستجاب
چشمه ها و چاه ها، پُر آب کرد
آن زمینِ تشنه را سیراب کرد
با دعایِ خود ، شفیعِ سیّئات
کوفیان و کوفه را دادی نجات
بعدِ چندی رفت در نزدِ امام
مردی از اطرافِ کوفه ، با سلام
گفت حضرت را که بعد از چند روز
موج می زد آب در صحرا هنوز
الغرض بگرفت غمها خاتمه
از عنایاتِ عزیز فاطمه
کوفیان گشتند ممنونِ حسین
خویش را دیدند مدیونِ حسین
پس بگفتند : ائتلافی می کنیم
این عنایت را تلافی می کنیم
سال هایِ سال ، خیلِ کوفیان
بودشان این داستان ، وِردِ زبان
چند سالِ بعد، شد آن مقتدا
میهمانِ کوفیان ، در کربلا
در جوابش ، زیرِ تیغِ آفتاب
بر حسین و عترتش بستند آب
روز عاشورا ، عزیز فاطمه
شد به میدان در برِ چشمِ همه
کودکِ شش ماهه اش را رویِ دست
برگرفت و گفت با آن قومِ پست
هان ! مگر زاریّ او نشنیده اید؟!
یا (تلظّی) کردنش، نادیده اید؟!
گر که با من از جفا دارید جنگ
بهرِ مهمان ، عرصه را کردید تنگ
نیست اصغر را سرِ جنگ سپاه
نزد هر ملّت بُوَد او بی گناه
رحم بر حالِ پریشانش کنید
یک نظر بر کامِ عطشانش کنید
...
«ایزدی» برگیر از آن بند قماط
تا شود راحت عبورت از صراط
1 ـ شیخ حسن بن عبد الوهّاب ؛ عیون المعجزات ؛ ص ۸۷ ـ علامه مجلسی ؛ بحار الانوار؛ ج ۴۴ ؛ ص ۱۷۸ ؛ ح ۱۶ به نقل از عیون المعجزات.🏴🏴🏴
🤲 #التماس_دعای_فرج
#حاج_امیر_ایزدی_همدانی
http://eitaa.com/Maddahankhomein