eitaa logo
مجمع الذاکرین خمین🎤
1.3هزار دنبال‌کننده
2هزار عکس
376 ویدیو
228 فایل
🕋بنام خدای بی نیاز🕋 پدرم گفت علی،عاشق مولا شده ام بین مردم همه جا والهُ شیدا شده ام مادرم داد به من درس محبت با شیر نوکرُ ریزه خور سفرهٔ زهرا شده ام 🎤👋بامابروزمداحی‌کن.👌🎤 https://eitaa.com/joinchat/3542745823C3e1ead0ed9
مشاهده در ایتا
دانلود
🩸کفنی را ز خدا و کفنی را ز رسول / «بوریا» ماند، برای پسر فاطمه‌ات ... ... اما وصیت سوم را حیا می‌کنم برایتان بگویم، آن را به دخترم فاطمه سلام‌الله‌علیها می‌گویم تا برایتان بازگو کند؛ سپس فاطمه زهرا علیهاالسلام را فراخواند و به وی فرمود: نور چشمم! به پدرت رسول الله بگو، مادرم می‌گوید: 📋 أنَا خائِفةٌ مِنَ القبرِ أُريدُ مِنكَ رِدائكَ الّذي تَلبسُهُ حينَ نُزولِ الَوحيِ تُكفِّنُني فيه ▪️من از قبر در هراسم؛ از شما می‌خواهم مرا درلباسی که هنگام نزول وحی به تن داشتید، کفن کنید. 🥀 سپس حضرت فاطمه زهرا سلام‌الله‌علیها از اتاق بیرون آمد و مطلب را به پیامبراکرم صلی‌الله‌علیه‌وآله فرمود؛ آن حضرت هم آن عبا را برای خدیجه سلام‌الله‌علیها فرستاد و او بسیار خوشحال شد. 🥀 هنگام وفات حضرت خدیجه، پیامبراکرم صلی‌الله‌علیه‌وآله غسل و کفن وی را به عهده گرفت، ناگهان جبرئیل در حالی که کفن از بهشت همراه داشت، نازل شد و فرمود: یا رسول الله! خداوند به تو سلام می‌رساند و می‌فرماید: 📋 يٰا محمّد إنَّ كفنَ خديجَة وَ هوَ مِن اَكفانِ الجَنّةِ أهدَى اللهُ إلَيها ▪️ای محمد! کفن خدیجه سلام‌الله‌علیها از کفن‌های بهشتی است که خدای متعال آن را به او هدیه داده است؛ 🥀 پس رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله جنازه مطهّره حضرت خدیجه سلام‌الله‌علیها را ابتداءاً در عبای خود و بعد، در آن کفنی که جبرئیل هدیه آورده بود، کفن نمود. 📚 شجره طوبی،حائری، ج۲ ص۲۳۵ ✍ آه... یا أمّ المؤمنین! یا حضرت خدیجه! چه بگوییم!؟ و چگونه گریه کنیم؟! بر آن پیکر مطهّری که مقاتل نوشته‌اند: 🥀 ... وقتی که امام سجاد "علیه‌السلام" نگاهشان به جراحات بسیار و قطعه قطعه بودنِ اعضاء مقدس سیدالشهداء عَلَيْهِ السَّلَام افتاد، رو به طائفه بنی اسد کردند و فرمودند: «حصیری بیاورید تا بدن پدرم را در آن بگذارم!» 🥀 دو دست(از عالم غیب) پیدا شد و آن بدن را گرفت - و آن دو دست رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم بود - و آن اعضاء قطعه قطعه شده را بر روی آن بوریا جمع کرد؛ حتی انگشت مبارک آن حضرت را که بَجدَل ملعون قطع کرده بود، دفن نمودند. 📚کبریت الاحمر، بیرجندی ص۴۹۳ 📚سحاب رحمت ص ۶۵۳ 📝 « بوریا » بهانه‌ای بود، بدن جمع شود ور نه از خار و ز خاشاک، کفن داشت حسین... @Maddahankhomein
🩸أسماء! پس از من دخترم ياور ندارد ... اسماء بنت عمیس گوید: 🥀 چون وقت احتضار حضرت خدیجه سلام‌الله‌علیها رسید، آن بانو گریه می‌نمود. عرضه داشتم: ای بانوی من!شما سرور زنان دو عالم هستىد و گریه می‌كنید!؟ شما همسر رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله هستید كه پیامبر با زبان خودش به شما وعده بهشت داده است ولى باز گریه می‌كنید!؟ 🥀 آن حضرت فرمود: گریه من برای مُردن نیست، گریه‌ام برای آن‌است که هر دخترى در شب عروسی‌اش نیاز به زنى دارد كه محرم و همراز او باشد و نیازهایش را برآورده كند و می‌ترسم دخترم فاطمه سلام‌الله‌علیها كسى را نداشته باشد. 🥀 اسماء گوید: من به بانویم حضرت خدیجه سلام‌الله‌علیها اطمینان دادم و عرض کردم: اى سیدهٔ من ، بر ذمّه من این عهد باشد كه اگر تا آن زمان زنده بودم ، آنچه را كه یك مادر براى دخترش انجام می‌دهد، انجام دهم. 🥀 در شب عروسی زهرای مرضیه سلام‌الله‌علیها، هنگامى كه رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله به زنان دستور داد تا از منزل فاطمه سلام‌الله‌علیها خارج شوند، من ماندم. 🥀 رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله فرمود: تو كیستى؟ گفتم: اسماء. فرمود: گفتم همه زنان از منزل فاطمه سلام‌الله‌علیها خارج شوند. عرضه داشتم: پدر و مادرم به فدایتان! این را فرمودید و من نیز قصد تخلّف از فرمان شما را نداشتم ، ولى با همسرتان خدیجه سلام‌الله‌علیها عهد و پیمان کردم که نزد فاطمه سلام‌الله‌علیها بمانم. 📋 فَبَکَی صلی‌الله‌علیه‌وآله فَقَالَ بِاللَّهِ لِهَذَا وَقَفْتِ فَقُلْتُ نَعَمْ وَ اللَّهِ فَدَعَا لِی. ▪️وقتى رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله داستان عهد و پیمان مرا با خدیجه شنید ، گریست و فرمود: پس برای همین مطلب، این جا مانده‌ای! عرضه داشتم: آری؛ پس آن حضرت برایم دعا فرمود. 📚بحارالأنوار، ج۴۳ ص۱۳۸ ✍ امشب فضایِ دل ملال‌انگيز باشد پيمانه‌ی جانم ز غم لبريز باشد اكنون كه مرغِ غم سرودِ غم سُرايد چشم انتظارم تا اجل كي از در آيد أسما! بيا همراز و همدرد دلم باش هنگام مُردن باخبر از مشكلم باش زهرای من از كودكی در موج غم‌هاست من می‌روم؛ امّا دلم در پيش زهراست هر مادری را شيره‌ی جان‌ست دختر هر دختری را مَحرم رازست مادر أسما! پس از من دخترم ياور ندارد شام عروسی فاطمه مادر ندارد ترسم ازاين غم بر دلش اندوه آيد بر جان او بارِ غمی چون كوه آيد او را به جای من تو أسما ياوری كن در حق زهرايم پس از من، مادری كن اين قول را بگرفت از أسما و آن‌گاه آهي برآورد و بگفت الحمدلله اين بانويی كه در ره اسلام كوشيد چشم ازجهان با یک جهان اندوه پوشيد كی باورش می‌شد گلش پژمرده گردد بعد از پدر، او ياس سيلی خورده گردد كی باورش می‌شد ز گلچين زمانه بر دست و بازويش نشيند تازيانه كی باورش می‌شد كه دربين هياهو فرياد «يا فضه خُذينی» سردهد او كی باورش می‌شد كه غم‌پرور شود او در سن هجده سالگی پَرپَر شود او كی باورش می‌شد شبانه دفن گردد در ظلمت شب، مخفيانه دفن گردد @Maddahankhomein
🔹اعجاز عشق🔹 دلش را برده‌ای، هر وقت صحبت کرده‌ای بانو! محمد را، چنین غرقِ محبت کرده‌ای بانو! تو پیش از وحی، ایمان داشتی، اعجاز عشق این‌ است به قلبت اقتدا، پیش از نبوت کرده‌ای بانو! به محراب دو ابرویش، تماشا کرده‌ای حق را میان معبد چشمش، عبادت کرده‌ای بانو! اگر زر باختی، بردی دل ماه دو عالم را چه سودی، در میان این تجارت کرده‌ای بانو!.. تمام هستیِ حق: کوثرش، سهم تو شد، زیرا تمام هستی‌ات را، نذرِ اُمّت کرده‌ای بانو!.. نبودی در خُم، اما با علی داماد و مولایت به لطف دست زهرایت، تو بیعت کرده‌ای بانو! چه دُرّی، در دل دلدادگی دیدی، که از دنیا به یک پیراهن کهنه، قناعت کرده‌ای بانو! به آن دست کریمت، دارم امّیدی که در محشر ببینم شاعرت را هم شفاعت کرده‌ای بانو! 📝 https://eitaa.com/Maddahankhomein