#حضرت_معصومه_س_مدح_شهادت
قرار بود بیایی کبوترش باشی
دوباره آینهای در برابرش باشی
نه اینکه پر بکشی و به شهر او نرسی
میان راه، پرستوی پرپرش باشی
مدینه، شهر غریبی برای فاطمههاست
نخواست گم شده، چون قبر مادرش باشی
به قم رسیدی و گم کرد دست و پایش را
چو دید، آمدهای سایۀ سرش باشی
اجازه خواست که گلدان مرمرت باشد
که تا همیشه، تو یاس معطرش باشی
خدا، تو را به دل تشنۀ زمین بخشید
که تا بهار بیاید، تو کوثرش باشی
که تا طلوع قیامت، شفاعت از تو رسد
که تا رسیدن محشر، تو محشرش باشی...
کرامتت، همه را یاد او میاندازد
به تو چقدر میآید، که خواهرش باشی
رسول گفت: که در طوس، پارۀ تن اوست
نشد رسولِ سلام پیمبرش باشی
خدا نخواست، تو هم با جوادِ او، آن شب
گواه رنج نفسهای آخرش باشی
نخواست باز امامی، کنار خواهر خود...
نخواست زینبِ یک شام دیگرش باشی
✍ #قاسم_صرافان
https://eitaa.com/Maddahankhomein
#حضرت_معصومه_س_مدح_شهادت
آیتى از خداست معصومه
لطف بی انتهاست معصومه
جلوهاى از جمال قرآن را
چهرهاى حق نماست معصومه
عطر باغ محمدى دارد
زاده مصطفى است معصومه
پرتوى از تلألوء زهرا
گوهرى پربهاست معصومه
ماه عفت نقاب آل كسا
دختر مرتضى است معصومه
اخترى در مدار شمس شموس
یعنى اُخت الرضاست معصومه
زائران! یک درِ بهشت اینجاست
تربتش باصفا است معصومه
در توسل به عترت و قرآن
باب حاجات ماست معصومه
از مدینه به قصد خطهی طوس
رهروى خستهپاست معصومه
تا زیارت كند برادر خود
فكر و ذكرش دعاست معصومه
یا مگر اوست زینب دگرى
كز برادر جدا است معصومه
تا بدانى كه نیمه ره جان داد
بنگر اكنون كجاست معصومه
از وطن دور و از برادر دور
حسرتش غم فزاست معصومه
گر چه نشكسته سینه و پهلوش
در دلش داغهاست معصومه
داغ زهرا و داغ اجدادش
وارث كربلاست معصومه
هر حسینیه بیت اوست "حسان"
چون كه صاحب عزاست معصومه
✍ #حبیب_الله_چایچیان
https://eitaa.com/Maddahankhomein
#حضرت_معصومه_س_مدح_شهادت
اى دختر و خواهر ولایت
آیینهی مادر ولایت
بر ارض و سما ملیکه در قم
آرامِ دلِ امام هفتم
معصومه به کُنیه و به عصمت
افتاده به خاک پایت عفت
در کوى تو زنده، جان مرده
بر خاک تو عرش سجده برده
در قصر تو جبرئیل حاجب
زُوّار تو را بهشت واجب
گفتند و شنیدهاند ز آغاز
کز قم به جنان درى شود باز
حاجت نبُوَد مرا برآن در
قم باشدم از بهشت بهتر
قم قبلهی خازن بهشت است
اینجا سخن از بهشت، زشت است
قم شهر مقدس قیام است
قم خانهی یازده امام است
قم تربت پاک پیکر توست
اینجا حرم مُطهَّر توست
گر فاطمه دفن شد شبانه
نَبْوَد ز حریم او نشانه
کى گفته نهان زماست آن قبر
من یافتهام کجاست آن قبر
آن قبر که در مدینه شد گُم
پیدا شده در مدینهی قم ...
مریم به بَرَت اگر نشیند
این منظره را، مسیح بیند
سازد به سلام سَرو قد خم
اول به تو، بعد از آن به مریم ...
روزى که به قم قدم نهادى
قم را شَرَفِ مدینه دادى
آن روز قرار از مَلک رفت
ذکر صلوات بر فلک رفت
تابید چو موکبت ز صحرا
شهر از تو شنید بوى زهرا
در خاک رهت ز عجز و ناله
مىریخت سرشک، همچو لاله
با گریهی شوق و شاخهی گل
بُردند به ناقهات توسل
دل بود که بود، محفل تو
غم گشت به دور محمل تو
آن پیر که سید زمان بود
رویش همه را چراغ جان بود
گردید به گردِ کاروانت
شد پاى برهنه ساربانت
بردند تو را به گریه هودَج
تا خانه موسى اِبن خزرَج
ازشوق تو اى بتول دوم
قم داد ندا به مردم قم
کاى مردم قم به پاى خیزید
از هر در و بام، گل بریزید
آذین به بهشت قم ببندید
ناموس خدا مرا پسندید
::
قم شام نبود تا که در آن
دشنام دهد کسى به مهمان
قم شام نبود، تا که از سنگ
گردد رخ میهمان ز خون رنگ
قم کوفه نبود تا که خواهر
بیند سر نى، سر برادر ...
حاشا که قم این جفا پذیرد
مهمان به خرابه جاى گیرد ...
بستند به گرد میهمان صف
قم با صلوات و شام با کف ...
قم مهمان را عزیز خوانند
کى دخت و را کنیز خوانند؟ ...
«میثم» همه عمر آن چه را گفت
در مدح و مصیبت شما گفت
✍ #غلامرضا_سازگار
https://eitaa.com/Maddahankhomein
#حضرت_معصومه_س_مدح_شهادت
#حضرت_معصومه_س_ورود_به_شهر_قم
ای بـه قـم آفتـــاب قلـب جهـان!
دخـت مـــوسی! سـلالـۀ قــــرآن!
عمه و دخت و خواهر سه امام
مـــــادر کـــــل عــــالـم امکــــان
تــو بــه چشـــم ائمـه زهـــرایی
بعـد زهـرا بـه قدر و عزت و شان
زینـــب دوم بنــــــی الــــــزهـــرا
عمـــۀ چــــــار حجــــت یـــــزدان
هـــم وجـــودت کـــریمـۀ عتــرت
هـــــم ولایـــت حقیـقت ایمــــان
فیـض فیضیـه از کــرامت تـوست
شهـر قـم از تو گشته مهد امان
حـــــــرم یـــــــازده ولــــی خـدا
حــرم تــوست ای سپهــر مکـان
مـــدح تـــو ای ملیکـــۀ هستـی
وصـــف تــــــو ای یگـــــانـۀ دوران
نـه تـوان بـا هـزار دسـت نوشت
نــه تـــوان گفت بــــا هــزار زبـان
صحـن تـو مسجـد الرسول همه
حـــرم امـن تــوست کعبــۀ جـان
پـــدر و مـــــــادرم بـــــه قـربانت
نـه، همــه جـــان عــالمت قربان
کــــوثـر کــــوثـر رســـــول خـــدا
عصــمـت عصــمـت الله منّــــــان
قـــم جـــلال مدینـــه پیــدا کـرد
تـــا نهـــــادی قــدم بـه دیـدۀ آن
گشــت روز ورود تـــــــو در قـــم
روز عیــــد کــــرامت و احســــان
روز عیــد نـــــــزول رحمــت هـــا
روز عفــــو و عنــــایـت و غفـــران
اهـــل قـــم از بـــرای استقبــال
همـه بـا دستـه گـل شدند روان
مــرد و زن دور محملـت گشتنـد
اشــک شوق همـه ز دیـده روان
قـم دل از گلشن بهشت گرفت
محملت بس که گشت گل باران
همـه گفتنـد فــاطمه در حشــر
پــای بنهــــاده ای گنـــه کــاران
حــرمت شیعیـــان قـم ز تـو کرد
ستــم اهــــل شــــام را جبــران
کاش زینب به قم سفر میکرد
تــا نمیدیــد آن همـــه طغیــان
اهــل قــم کـی بَـرَند مهمان را
گـه بـه بـــزم شـراب و گه زندان
جــای تــو بیـت مـــوسی خـزرج
جــای زینـب بـــه گـوشۀ ویـــران
دور تــو عـــالمان فقــه و اصــول
دور او ابن سعد و شمر و سنان
دور تو دستههای گل در دست
دور او سنـگ بـــود و زخــم زبان
✍ #غلامرضا_سازگار
https://eitaa.com/Maddahankhomein