eitaa logo
🎤 مجمع الذاکرین خمین
1.4هزار دنبال‌کننده
1.9هزار عکس
355 ویدیو
220 فایل
🕋بنام خدای بی نیاز🕋 پدرم گفت علی،عاشق مولا شده ام بین مردم همه جا والهُ شیدا شده ام مادرم داد به من درس محبت با شیر نوکرُ ریزه خور سفرهٔ زهرا شده ام 👋بامابروزباشید.👌 https://eitaa.com/joinchat/3542745823C3e1ead0ed9
مشاهده در ایتا
دانلود
record006.mp3
2.08M
سبک: نکنه روبرومی پرچم سیاه بیارید ماه عزا رسیده قافله حسینی به کربلا رسیده این سرزمین کجاست که غم رو دلا میذاره از سر و روی این خاک بارون غم می باره روی همین خاکا میشن آلاله ها پرپر می شینه رو دل خواهر داغ برادر روی همین خاکا حرمتش می شکنه آقا دست و پا می زنه آقا می بینه خواهر ای وای من، ای وای من، قتلگاه غرق خونه یک مادرِ قامت کمون داره روضه می خونه جانم حسین، جانم حسین، ای غریب مادر زینب میگه داداشم دلم به غم اسیره این سرزمین کجاست که دل آدم می گیره اینجا چقدر شلوغه لشکر آورده دشمن می خوان خدا نکرده تو رو بگیرن از من این قوم پر کینه می کُشن حتی اصغر رو می بُرن از قفا سر رو با تیغ و خنجر خوب می دونم داداش توی گودال چی ها میشه دست و پا می زنی پیشِ چشای مادر اون لحظه ی آخر میاد فاطمه توی گودال اون لحظه های سختی که حرمتت میشه پامال جانم حسین، جانم حسین، ای غریب مادر مهدی شریفی @Maddahankhomein
بسم الله الرحمن الرحیم روی پرهای فرشته کعبه‌ای عالی مقام می‌رود در بینِ صحرا می‌رود بیت‌ُالحرام می‌رود دریا ، به دنبالش مدینه مثل رود می‌رود باران ، به دنبالش مدینه تشنه کام آفتابِ مکه در محمل نشست و بار بست صبح و شامِ مکه بعد از آن فقط شد شام شام رد شد از یثرب رسول‌الله فرمود: الوداع رد شد از سمتِ نجف شاه نجف گفتا سلام کیست او نورِ مفاتیح‌الجنانی مستجاب کیست او طوفانی از نهج‌البلاغه در کلام کیست او  وقتی که زهرا را ادامه می‌دهید حجة‌الله است زهرا   دخترش قائم مقام فاطمه وقتی تجلی کرد  زینب نام شد فاطمه شب‌های قدر و زینبش ماه صیام کیست: اقیانوس آرام است اما با حسین مرتضایی در حجاب و ذوالفقاری در نیام کیست زینب ابتدایِ حاء و سین و یا و نون کیست زینب انتهای شعرهای ناتمام حق بده عُمان اگر از زینب‌اللهی نوشت حیرتش بود و خودش  با واژه‌های خام خام این علی یا فاطمه یا که حسن یا که حسین... در شگفتم از زنی اینگونه دارد چند نام آسمان در کُلِ عمرِ آسمانی‌اش ندید از تمامیِ برادرها کنارش جز قیام سایه‌اش را چشم همسایه ندیده نیم قرن سایه‌اش هرچند باشد بر دو عالم مستدام کَس ندیده کوه را وقتی که می‌آید چنین کَس ندیده چادری اینگونه غرقِ استلام کربلا در کربلا آمد اگر زینب رسید کربلا شد کربلا با نام زینب والسلام بین عرش و فرش حائل زانویِ عباس بود ورنه عالم را نباشد طاقتِ آن نیم گام در شگفتم از زمینی که تحمل می‌کند تا که او آهسته بگذارد قدم با احترام جعفر و عون و محمد  قاسم و اکبر  همه گِرد او هستند گیرند از دو دستش هرکدام گِرد گردش از برادرها شلوغ افسوس گفت : آه از حُسنِ شروع  وای از حُسنِ ختام چار پرده روی محمل داشت اما عاقبت دید طوفان شد زمین خونین هوا  شد سرخ فام پرده‌های محملش را با حرم آتش زدند می‌دود دنبال دخترها خدایا در خیام خوب شد این صحنه را چشم عزیزانش ندید شاه بانویی زمین اُفتاد در بینِ عوام هرچه خانم گفت عباسم ولی او پانشد وای از احوالِ زینب وای از چشم حرام عاقبت همسایه‌ها دیدند او را  بر زمین عاقبت او دید شاگردانِ خود را رویِ بام سخت‌تر از هر جراحت دیدن لبخند بود از مسلمانهای کوفه از یهودی‌های شام جای طفلان یتیم خسته بی‌بی ، خورد خورد تازیانه جای آب و خیزران جای طعام دید وقتی که کنیزش نان تعارف می‌کند خواست از آنجا رود اما امان از ازدحام.... (حسن لطفی) https://eitaa.com/Maddahankhomein
اگر چه کرب و بلائی بلا نمی بینم بجز به عشق دلی مبتلا نمی بینم به رسم مهر رسیدم سر قرار ای دوست کنون تمام توئی، کربلا نمی بینم چه حاجت است عزیزم به گفتن ارنی در این زمین که بغیر از تو را نمی بینم هزار بار بمیرم دوباره زنده شوم بجز غریب غمت آشنا نمی بینم چه جای شکوه که در این بلای سخت و عظیم بغیر لطف و رضای خدا نمی بینم فرات هست در این دشت و جز لب خنجر به کام تشنه که آب بقا، نمی بینم چنان تمامی صحرا شده ز تو لبریز که هر چه دیده ام الاست، لا نمی بینم حسین نیست در این قصه، هر چه هست توئی که آنکه باشد و بوده است از الست توئی رسیده ایم به دشتی پر از بلا زینب رسیده ایم به آغاز ماجرا زینب در این زمین که علی یک زمان نماز گزارد سر برادرت از تن شود جدا زینب در این زمین پر از درد و داغ جانفرسا به حق پناه بر از کرب والبلا زینب در این زمین که به تیر سه شعبه خواهد رُست به حلق کوچک اصغر گل حنا زینب علی و جعفر و عباس و عون می گردند به راه حق طلبی یک به یک فدا زینب در این زمین که علمدار کاروان حسین فدا کند سر و دستان و چشم را زینب در این زمین که دَرَد گرگ جهل اکبر را شوی به غصه و اندوه مبتلا زینب صبور باش که در این زمین غربت خیز توئی سرآمد زنهای کربلا زینب تو از قبیله صبری عقیله العربی نشان شیر خدا، دخت مرتضی زینب پس از حسین امانت به روی شانه توست پس از حسینی توئی مرد ماجرا زینب رسان به گوش جهان نقل این حکایت را رسول کرببلا بانوی حیا زینب خدا خودش دل تنگ تو را صبور کند دو چشم خیس تو را چشمه سار نور کند @Maddahankhomein