eitaa logo
ذاکرین خمین🎤
1.6هزار دنبال‌کننده
3.5هزار عکس
721 ویدیو
370 فایل
🕋بنام خدای بی نیاز🕋 پدرم گفت علی،عاشق مولا شده ام بین مردم همه جا والهُ شیدا شده ام مادرم داد به من درس محبت با شیر نوکرُ ریزه خور سفرهٔ زهرا شده ام 🎤👋بامابروزمداحی‌کن.👌🎤 https://eitaa.com/joinchat/3542745823C3e1ead0ed9
مشاهده در ایتا
دانلود
مرثیه کوفه خون گلوت می چکد از نیزه ی سنان داده چه کس شبیه تو اینگونه امتحان تا طعن خارجی نگدازد تن مرا ای قاری شکسته سرم سوره ای بخوان برگشته از تنور، چه آشفته مو شدی آشفته است مثل سرت کل کاروان لبخند حرمله به رباب است باز، چون در خواب هم دو دست خودش می دهد تکان مانند ماه سوخته بر نیزه ای و من سر میزنم به چوبه محمل چه ناگهان... بر نیزه هم غریبی و هی سنگ می خوری زینب فدای غربت تو ای حسین جان ای کاش نیزه دار تو نرود سمت اکبرت چون قد نیزه چون کمرت می شود کمان زخمی عمیق بر جگرم چنگ می زند زخمی شده است معجر خاکی دختران https://eitaa.com/Maddahankhomein
راه تو راه نجات است اباعبدالله روضه ات شرط حیات است اباعبدالله سینه زن سینه کبود است به یاد بدنت سینه اش نذر ذکات است اباعبدالله هر کجا گفته ام از عشق تو مقصد بودی عشق تو جلوه ی ذات است اباعبدالله بی تو با هر قلمی هر غزلی سر گیرد بازی ِ با کلمات است اباعبدالله شب ما سوختگان را قمری لازم نیست پرچمت نور صراط است اباعبدالله میزبان حرمت هر شبِ جمعه است خدا عقل از این مرتبه مات است اباعبدالله اربعین کرببلا رفته فقط می داند اشک ها برگ برات است اباعبدالله کشته ی اشکی و سوگند به لب تشنگی ات تشنه ات آب فرات است اباعبدالله https://eitaa.com/Maddahankhomein
زمان: حجم: 150.1K
سینه زنی شور و واحد راه تو راه نجات است اباعبدالله روضه ات شرط حیات است اباعبدالله سینه زن سینه کبود است به یاد بدنت سینه اش نذر ذکات است اباعبدالله یاحسین یاابا عبدالله۴ هر کجا گفته ام از عشق تو مقصد بودی عشق تو جلوه ی ذات است اباعبدالله بی تو با هر قلمی هر غزلی سر گیرد بازی ِ با کلمات است اباعبدالله یاحسین یاابا عبدالله۴ شب ما سوختگان را قمری لازم نیست پرچمت نور صراط است اباعبدالله میزبان حرمت هر شبِ جمعه است خدا عقل از این مرتبه مات است اباعبدالله یاحسین یاابا عبدالله۴ اربعین کرببلا رفته فقط می داند اشک ها برگ برات است اباعبدالله کشته ی اشکی و سوگند به لب تشنگی ات تشنه ات آب فرات است اباعبدالله یاحسین یاابا عبدالله۴ حسن_کردی @Maddahankhomein
ویرانه ای ست هر دو جهان بی عنایتت بیچاره ای ست آنکه ندارد ولایتت از عشق لذتی نچشید آنکه در دلش شوقی نداشته ست برای زیارتت حَظّی ز زندگی نبرد عالِمی که نیست اسمش میان گریه کنان بین هیئتت فردای ناگزیر جهنم نصیب اوست آن زاهدی که نیست به قلبش ارادتت از انبیا برای تو پیمان گرفته اند لنگ است پای هر چه نبی بی محبتت افسانه های حاتم و دریای بخشش یک قطره بیش نیست ز موج سخاوتت یحیای زخم خورده ی زهرا کجا کسی پیدا شود شبیه تو در رنج و غربتت "سرهای قدسیان همه بر زانوی غم است" https://eitaa.com/Maddahankhomein
یاد تو مثل نفس قلب مرا تسکین است نام تو هر چه که تکرار شود شیرین است همه ی عمر بدهکار نگاهت هستم عشق تو ماحَصلِ عمرِ منِ مسکین است یک نفر مثل "حبیب" است که می داند خوب ارزشِ اشکِ عزایت، چقدر سنگین است هر چه از چشم تو افتاد یقینا کفر است از لبت هر چه تراوید یقینا دین است از "بِنفْسیِ" تو بر حضرت سقا خواندم هر که تسلیم تو شد عاقبتش تضمین است به قدم رنجه ات ای عشق قسم بر سرِ "جون" "جون" اگر "جون" شده از اثر تمکین است آرزوی همه ی پیرغلامانِ حسین خواندن روضه ی دیگر عوض تلقین است https://eitaa.com/Maddahankhomein
"دعا کن زخم غمهایت بسوزاند مرا یک عمر" دعا کن بر ندارم سر ز درگاه شما یک عمر تو کوه تکیه گاه باورم هستی و من تنها به دلگرمی مهرت ایستادم روی پا یک عمر دو ماه از آخرین بوسه گذشته بر ضریح تو بگو دیگر نمی افتد جدایی بین ما یک عمر برای روضه هایت نوکر ساده نمی خواهی؟ نه امروز و نه فردا تا ابد تا انتها، یک عمر هوای گریه در آغوش صحنت کرده ام بازم بگو که حوصله داری برای این گدا یک عمر؟ به آن شهری که عطر پرچمت در زلف یادش نیست بهشت حتی اگر باشد ندارم اعتنا یک عمر به یاد زندگی هایی که با شوق سفر کردم نخواهد رفت از یادم خیال کربلا یک عمر https://eitaa.com/Maddahankhomein
دلم با روضه هایت انس دارد چو نی با نینوایت انس دارد صدایت می کنم هر روز در خود گلویم با نوایت انس دارد نفس هایم برای زنده ماندن به این آب و هوایت انس دارد میان دلخوشی ها قلب نوکر فقط با کربلایت انس دارد خدا را شکر روحم مثل طفلی به آغوش عزایت انس دارد دلم در این جهان با هر کسی که عرق ریزد برایت انس دارد به عشق تربت دارالشفایت سرم با خاک پایت انس دارد تن مجروحم از درد غریبی به دارو و دوایت انس دارد https://eitaa.com/Maddahankhomein
😭مرثیه شب اول صفر الشام گفتی و غمِ غربت شروع شد گویا دوباره داغ شهادت شروع شد ای پرچم کرامت روضه تو گفته ای در شهر شام اصل مصیبت شروع شد انگار تازه بعدِ چهل منزلِ غریب ساعات مرگ بار اسارت شروع شد بعد از سه شب تحمل دنیای دردها دروازه باز گشت و شرارت شروع شد بر نیزه ماه زینب کبری طلوع کرد با دست های بسته زیارت شروع شد از کوچه ای به کوچه ی دیگر در این مسیر یک راه تازه ای به جسارت شروع شد چون از شراره معجر سالم نماند، پس شرمندگی ز اهل و عیالت شروع شد خورشیدِ روی نیزه به حالت گریسته تا کینه ی یهود، به غایت شروع شد از گفتن مصیبت بازار عاجزم آنجا که تازه های شقاوت شروع شد حرف خرید بود و فروش و از این قبیل یک لحظه انتهای اهانت شروع شد در ازدحام چشم تماشاچیان شهر خيرات نان به اهل کرامت شروع شد از دین خروج کرده که گفتند بر شما از آسمان نیزه تلاوت شروع شد https://eitaa.com/Maddahankhomein
مرثیه اول ماه صفر رسیده روضه به بازار شام واویلا تمام مرثیه در یک کلام واویلا شدند پرده نشینان آیه ی تطهیر شکنجه در ملأ بار عام واویلا ز کوچه ها همه بوی شراب می آید رسیده قافله در ازدحام واویلا در ازدحام نظرها،سلاله های علی اسیر و خسته و بی احترام واویلا به کوچه های یهودی خبر رسانده کسی رسیده مرحله ی انتقام واویلا به هر اشاره ی سنگی سری زمین می خورد سری به نیزه ندارد دوام واویلا مقابل دل زینب چگونه می شکنند به سنگ کینه جبین امام واویلا https://eitaa.com/Maddahankhomein
مرثیه حضرت رقیه سلام‌الله‌علیها آمدی جانم به قربان شما بابای من مهربان ساکن بر نیزه ها بابای من چه عجب که نیزه ها دست از سرت برداشتند نازنینم تو کجا اینجا کجا؟ بابای من جای تو آغوش من باشد نه در طشت طلا من بدم می آید از طشت طلا بابای من من که دلتنگ نوازش های دستان تو ام دست هایت را نیاوردی چرا؟ بابای من حرف هایم را اگر آرام می گویم ببخش از گلویم در نمی آید صدا بابای من باورش سخت است اما راه رفتن های من سخت گردیده برایم بی عصا بابای من ماجرای کوچه های شام پیرم کرده است چشم های بی حیا کشته مرا بابای من تو به روی نیزه ای و من به روی ناقه ای می شنیدم می شنیدی ناسزا بابای من خسته ام من از طناب و از عذاب بی کسی خسته ام از زجر پست بی حیا بابای من از لباس پاره ی عمه خجالت می کشم بعد من گاهی به دیدارش بیا بابای من https://eitaa.com/Maddahankhomein
السلام علیک یابنت الحسین یارقیه آوردمت اینجا سر بابا به سختی اخر رسیدم من به تو اما به سختی این روزها خیلی سرت بابا شلوغ است آنقدر ها که می شوی پیدا به سختی گاهی به نیزه گاه در طشت طلایی یک شب بیا و بگذران با ما به سختی بوی غذای هر شب همسایه هامان آزار داده کودکانت را به سختی یادت می آید که چگونه می دویدم عمه عصایم می شود حالا به سختی چشمان من رو به سیاهی می رود حیف ای سرجدا می بینمت اینجا به سختی از آن شب زجرآور صحرای غربت بالا نمی آید نفس الا به سختی من گم شدم ای کاش پیدایم نمی کرد می لرزم از کابوس آن صحرا به سختی دور از نگاهت بی هوا با قصد کشتن تا پای جان میزد مرا بابا به سختی ما را به نام خارجی ها می شناسند بی زارم از این نامسلمانها به سختی از کوچه های سنگ دل های شامی در برده ام این جان زخمی را به سختی از بس سرم دستم دهانم درد دارد بی تاب رفتن گشته ام بی تاب سختی https://eitaa.com/Maddahankhomein
مرثیه اربعین من زنده ام که زنده بماند صدای تو برگشته ام که روضه بگیرم برای تو این شانه ی شکسته و این قد سوخته این مو سفید خواهر خسته فدای تو ای تشنه ی کنار فرات ای شکسته دل تازه شروع می شود اینجا عزای تو ای پاره پاره پیکر رفته به نیزه ها در من دوباره زنده شده ماجرای تو اینجا هنوز بوی تو دارند سنگ ها مانده به روی خیلی از اینها حنای تو ای کاش که حسین چهل روز پیش از این من تشنه ذبح می شدم اینجا به جای تو اینجا عصای پیری ات از هم شکسته شد اما نه قطعه قطعه شد اینجا عصای تو بی دست تا که پیکر سقا به خاک ریخت آورد نیزه ای تن او را برای تو با محرمان رسیدم و نامحرمان مرا بردند دست بسته از این کربلای تو از کوفه تا به شام چهل بار لااقل نیزه به نیزه شد سر از تن جدای تو https://eitaa.com/Maddahankhomein