eitaa logo
🎤 مجمع الذاکرین خمین
1.3هزار دنبال‌کننده
1.9هزار عکس
354 ویدیو
220 فایل
🕋بنام خدای بی نیاز🕋 پدرم گفت علی،عاشق مولا شده ام بین مردم همه جا والهُ شیدا شده ام مادرم داد به من درس محبت با شیر نوکرُ ریزه خور سفرهٔ زهرا شده ام 👋بامابروزباشید.👌 https://eitaa.com/joinchat/3542745823C3e1ead0ed9
مشاهده در ایتا
دانلود
فانوس دعا در شب جانم شده روشن با پرتو یاد تو جهانم شده روشن برخاسته از جان به زبان پیچک نامت آنگاه دل داغ‌نشانم شده روشن با ذکر تو گل اَز گل این خسته شکفته‌ست ذرّات حیاتم ، ضربانم شده روشن در سایه‌ی اشکی که به راه تو فشاندم ظلمتکده‌ی روز و شبانم شده روشن تا همهمه‌ی غیر تو در من شده خاموش گل‌نغمه‌ی "یاهو" به زبانم شده روشن در دشتِ خطاپوشِ نگاهت چه سحرها رودآینه‌ی اشک روانم شده روشن تابیده‌ای ای نور به هر گوشه‌ی سالَم با تو رمضان، تا رمضانم شده روشن https://eitaa.com/Maddahankhomein
روح‌افزا تر از بهار تو نیست، ختم اردیبهشت‌های جهان کهکشان کهکشان درخشیدی ، نیمه‌ی ماه روشن رمضان سرگشاده‌است سفره‌خانه‌ی تو ، بخشش ناب و بی‌بهانه‌ی تو قصه‌ی لطف بیکرانه‌ی تو ، می‌رود، هر کجا، دهان به دهان می‌تراود تبسم از لب تو، خوشه خوشه ستاره از شب تو آیه‌ی نور و رحمتی که چنین، صف کشیده‌ست بر درت مهمان کار دستت، نوازش و کرم است، آمدی، می‌رود هر آنچه غم است در جهانی که غرق بیش و کم است ، گوشه‌ی چشم تو بلاگردان صبح یعنی نگاه روشن تو ، دست ما و بهار دامن تو آه! هنگامه‌ی سرودن تو ، نفس شاعران غزل‌باران دسته‌ای یاکریم بر بامت، حسن یوسف شکفته از نامت خانه‌ی حیدر است نورافشان، نیمه‌ی ماه روشن رمضان https://eitaa.com/Maddahankhomein
🔹فانوس دعا🔹 فانوس دعا در شب جانم شده روشن با پرتو یاد تو جهانم شده روشن.. با ذکر تو گل اَز گل این خسته شکفته‌ست ذرّات حیاتم، ضربانم شده روشن در سایۀ اشکی که به راه تو فشاندم ظلمت‌کدۀ روز و شبانم شده روشن تا همهمۀ غیر تو در من شده خاموش گل‌نغمۀ «یاهو» به زبانم شده روشن در دشت خطاپوش نگاهت چه سحرها رودآینۀ اشک روانم شده روشن تابیده‌ای ای نور به هر گوشۀ سالَم با تو رمضان تا رمضانم شده روشن 📝 @Maddahankhomein
🔹بی‌خبر گذشت🔹 عطر بهار از سر کوه و کمر گذشت پروانه‌وار آمد و پروانه‌تر گذشت آبی‌تر از زلالی ترتیل‌ها رسید جاری‌تر از طنین دعای سحر گذشت پیمانه‌های لب به لب از تشنگی کجاست؟ دورِ شکسته‌حالی چشمانِ تر گذشت من زنده‌ام به شادی این دست خاطرات من زنده‌ام به گرمی این‌گونه سرگذشت کو آسمان؟ کجاست رهایی؟ کجاست ماه؟ دردا دو روز عمر که بی‌بال‌و‌پر گذشت زُل می‌زند به لحظۀ دلتنگی غروب نخلی که روزگار بر او بی‌ثمر گذشت یک مصرع است و قصۀ هر سالۀ من است: در خواب بودم و رمضان بی‌خبر گذشت خوش باد حال آن‌که در این ماه زنده شد خوش باد حال آن‌که در این ماه درگذشت 📝 @Maddahankhomein
🔹بی‌خبر گذشت🔹 عطر بهار از سر کوه و کمر گذشت پروانه‌وار آمد و پروانه‌تر گذشت آبی‌تر از زلالی ترتیل‌ها رسید جاری‌تر از طنین دعای سحر گذشت پیمانه‌های لب به لب از تشنگی کجاست؟ دورِ شکسته‌حالی چشمانِ تر گذشت من زنده‌ام به شادی این دست خاطرات من زنده‌ام به گرمی این‌گونه سرگذشت کو آسمان؟ کجاست رهایی؟ کجاست ماه؟ دردا دو روز عمر که بی‌بال‌و‌پر گذشت زُل می‌زند به لحظۀ دلتنگی غروب نخلی که روزگار بر او بی‌ثمر گذشت یک مصرع است و قصۀ هر سالۀ من است: در خواب بودم و رمضان بی‌خبر گذشت خوش باد حال آن‌که در این ماه زنده شد خوش باد حال آن‌که در این ماه درگذشت 📝 @Maddahankhomein
باری اگر "فرعونَ ذِی الاَوتاد" زنده‌ست آن سوی این فرسنگ‌ها، فریاد زنده‌‌ست صد ضجّه در حلق به خون غلتیده جاریست فریاد زیر چکمه‌ی بیداد زنده‌ست دردی که جا خوش کرده در شب‌مویه‌هامان این درد، آری، درد مادرزاد زنده‌ست ما را مترسانید از صبح شهادت هر دل که در دریای خون افتاد زنده‌ست نام یهودا را غبار باد برده‌است پیراهنی که بوی گل میداد زنده‌ست آن سو اسیر پنجه‌ی مرگ است صهیون این سو نوار غزّه‌ی آزاد زنده‌ست https://eitaa.com/Maddahankhomein
ای کاش که پاسخ سلامم برسد در ظلمت شب، ماه تمامم برسد قرآن شده بوسه‌گاه من تا عطرش از سوره‌ی یوسف به مشامم برسد https://eitaa.com/Maddahankhomein
غمش مردافکن، غمش بی‌هماورد غمش روی سینه چنان کوهی از درد مصافی غریبانه از دور پیداست تنی روی در روی تیغان شبگرد چو شمع از تنش می‌چکد گرمی خون، عرق روی پیشانی‌اش جاری و سرد به "آوا" بگوئید از ماجرایش که بابا در این رزم غوغا به پا کرد که این قریه از کوه غیرت تهی نیست وطن شیرزار است در گاهِ ناورد خوشا بانگ پرواز تازه‌شهیدی که جز آه، جز آه بر لب نیاورد نفس‌های آخر... نفس‌های آخر... خداحافظ ای جسم گلگون، رخ زرد "خداحافظ ای داغ بر دل نشسته" شهید غیور، ای "حمید جوانمرد" https://eitaa.com/Maddahankhomein
از حاشیه‌های جمکران تا عرفات از مشهد عشق تا عراق و عتبات خوشبوست به ذکر نام نورانی تو ای صوم و صلات، ای سراپا صلوات ✍ @Maddahankhomein
به ما گفتند ابراهیم در آتش نمیسوزد ولی شوق شهادت شعله‌باران کرد عاشق را https://eitaa.com/Maddahankhomein
ای کاش که پاسخ سلامم برسد در ظلمت شب، ماه تمامم برسد قرآن شده بوسه‌گاه من تا عطرش از سوره‌ی یوسف به مشامم برسد https://eitaa.com/Maddahankhomein
جوادالائمه ادرکنی منم که باب نیازم، تویی که باب مرادی چه خوش مقام عطایی! چه خوش امام جوادی! منم نداری مطلق، تویی کرامت بی‌حد که آنچه خواسته بودم تو جز به لطف ندادی چکامه‌ها همه حیران، میان اول و پایان پدر که شمس شموس و پسر که حضرت هادی(ع) تو روشنای زمینی، تو آفتاب‌ترینی که در شباشب عالم بنای نور نهادی بمیرم و نسرایم، شکست قامت نخلت بمیرم و ننویسم که سر به خاک نهادی غریب پیکر پاکت سه روز روی زمین بود نبود نوحه‌سرایی، ندا نداد منادی دواتْ خون جگر شد برای مقتل شعرت چه سازم و چه سُرایم، نمانده عرض زیادی https://eitaa.com/Maddahankhomein
قاری، بعید بود نفس کم بیاوری از حج برایم آه دمادم بیاوری سوغات ما تلاوت تو پای کعبه بود رفتی که عطر سورۀ مریم بیاوری با آیه‌های سورۀ کوثر روان شدی تا از زلال چشمۀ زمزم بیاوری حالا شنیده‌ام کمرت زیر تشنگی... نشنیده‌ام به ابروی خود خم بیاوری این حنجره چگونه لگدکوب شد عزیز؟! قاری، بعید بود نفس کم بیاوری   🥀شهدای حجاج مکه https://eitaa.com/Maddahankhomein
چه حرف‌های زلالی که رودهای روانند چه نورها، چه سخن‌ها که با تو در جریانند چه چشمه‌های حیاتی که از لب تو تراوید چه مهربان‌کلماتی که آفتاب‌نشانند بیا و خطبه بخوان بر فراز منبر تاریخ که واژه‌های تو نهج‌البلاغه‌های جهانند اگر نگاه جهانی به دستخط تو باشد اشاره‌های تو مولا، هنوز نامه‌رسانند غزل به سجده می‌افتد در آستان کلامت که جمله‌های قصار تو قلّه‌های زبانند هزار دفتر اگر سیّدِ رضی بگشاید ثنای مرتبه‌ات را چکامه‌ها نتوانند تو کیستی که شبیهت نیامده‌ست به عالم تو کیستی که برایت نبوده هیچ همانند تو بوترابی و آن نفحه‌های در کلماتت به قلب‌ها همه نور و به جسم‌ها همه جانند قدم گذار در این کوچه‌های حزن و خموشی که گام‌های تو بر خاکِ مرده چون ضربانند چنین که درگهِ تو ذرّه‌پرور است در آفاق بعید نیست مرا هم به آسمان برسانند http://eitaa.com/Maddahankhomein
چیزی شبیه پرچم سرخ تو در باد است این دل، دلی که در هیاهوی تو افتاده‌ست هی روضه‌خوان! بنشین و دریا را روایت کن یک روضه‌ی سقّا بخوانی چای آماده‌ست گفتی: "جوانان بنی‌هاشم..." صدا برخاست گفتی: "هنوز این ابتدای داغ شهزاده‌ست..." گفتی: "حسین(ع) " و آه از جان جهان جوشید گفتی: "صلا بر نیزه‌ها، آغاز این جاده‌ست..." آدم چه دارد جز دلی از درد آکنده خوش باد آنکه هست خود را دست او داده‌ست... ▪︎▪︎▪︎ یک تکیه‌ی کوچک، علم، یک نوحه‌ی آرام... در بارگاه شاه دین، عاشق شدن ساده‌ست https://eitaa.com/Maddahankhomein
علیهاالسلام علیه‌السلام 🔹روضۀ رباب🔹 چه آتشی‌ست که در حرف حرف آب نشسته که روضه خوانده که بر گونه‌ها گلاب نشسته؟ صدای آه بلند است گوشه گوشۀ تکیه چه ناله‌هاست که در روضۀ رباب نشسته کدام سو بدود چشم‌های خستۀ این زن که در مسیر نگاهش فقط سراب نشسته «چه کرده‌اند که زیر عبا می‌آوری‌‌اش؟ آه! چه کرده‌اند که در چشم‌هاش خواب نشسته؟ چه دیر می‌گذرد! کو صدای گریۀ اصغر؟» میان خیمه زنی غرق اضطراب نشسته کشیده روی سرش باز چادر عربی را درست مثل سؤالی که بی‌جواب نشسته کسی نگفت در آن سرزمین چه دیده که یک سال رباب یکسره در زیر آفتاب نشسته 📝 @Maddahankhomein
علیه‌السلام 🔹چقدر مصرع سرخ🔹 چگونه جمع کند پاره‌های جانش را؟ به خیمه‌ها برساند تن جوانش را شکفت روی لبانش: علی عَلَی الدنیا... همین که غرق به خون دید پهلوانش را علی، همان که جهان محو در شمایل اوست ندیده هیچ‌کجا، هیچ‌کس نشانش را همان که در شب میلاد او پدر فهمید پیمبر آمده زیبا کند جهانش را به آن‌که تشنۀ معنای «قاب قوسَین» است بگو نظاره کند ابروی کمانش را میان سجده خدا را فقط صدا می‌زد، جهان کفر، اگر می‌شنید اذانش را :: چقدر زخم مصور، چقدر مصرع سرخ خبر دهید جوانان نوحه‌خوانش را به هر طرف که نظر کرد اکبرش را دید خبر دهید ندارد دگر توانش را... به خیمه آمدن او دوباره ممکن نیست نگیرد عمه اگر زیر بازوانش را 📝 @Maddahankhomein
که گفته قصه‌ی ما رو به پایان است اسماعیل؟ همین‌ جا نقطه‌ی آغاز انسان است اسماعیل سر از دریای خون بردار، علم را بر زمین مگذار که گاه شروه‌خوانی، گاه طوفان است اسماعیل هنوز آئینه‌ها در قتلگاه غزه زیر تیغ... و زینب(س) بر بلندی‌های جولان است اسماعیل بخوان با حلق پر خونت، بگو با روی گلگونت که عالم حجله‌گاه سربداران است اسماعیل شهادت نقطه‌ی وصل "ابوالعبد" است با معبود مبادا جا بمانی، عید قربان است اسماعیل https://eitaa.com/faeze_zarafshan
این آیه‌های سوره‌ی حشر است، هان به گوش! در صور می‌دمند، هلا خفتگان، به هوش! میدان پر از تلألو " اللهُ اکبر " است مهلت تمام! زوزه‌ی بیدادها خموش! سردار، صبح سوره‌ی اسری دمیده است جای تو خالی است در این بزمِ نوش نوش طوفان شده‌ست، جان برادر، کجاستی؟ دستی برآر تا که بگیری علم به دوش این فتح ناب، از نفحات شهادت است بوی بهار می‌دهد این دشت لاله‌پوش https://eitaa.com/Maddahankhomein
در هیاهوی خون و خاکستر وه! چه زیباست روسفید شدن سرخ مانند پاره‌ی آتش، سخت چون سوره‌ی حدید شدن نه فقط از محبت یاران نه امان‌نامه‌های خونخواران جنگ میدان دل‌بریدن‌هاست یعنی از خویش ناامید شدن جنگ یعنی عروسکی زخمی بغل دختری یتیم شده جنگ یعنی شروع بمباران، خیره در رقص باد و بید شدن نو به نو رخت تیره پوشیدن به غم روزگار خندیدن وسط شعله‌ها جوانه زدن محو آینده‌ای جدید شدن صحبت از جسم نیست، جان اینجاست نقطه‌ی صفر بیکران اینجاست همه فکر به چشم آمدنند منم و جشن ناپدید شدن بنشینید خسرو و شیرین، بنگرید آی لیلی و مجنون عشق در آخرالزمان این است: دست در دست هم شهید شدن @faeze_zarafshan
ای کاش که پاسخ سلامم برسد در ظلمت شب، ماه تمامم برسد قرآن شده بوسه‌گاه من تا عطرش از سوره‌ی یوسف به مشامم برسد https://eitaa.com/Maddahankhomein
ای کاش که پاسخ سلامم برسد در ظلمت شب، ماه تمامم برسد قرآن شده بوسه‌گاه من تا عطرش از سوره‌ی یوسف به مشامم برسد https://eitaa.com/Maddahankhomein
زبانحال شاعر حُسن انتخاب زنم که آینگی حُسن انتخاب من است زبان مادری‌ام شعر بی‌نقاب من است به لمس شاپرکی تازه می‌شود جانم خمیدن قد گل‌بوته‌ای عذاب من است همین تبسم آرام، چای عطرآگین همین نشاندن گل کار پر ثواب من است همین حضور، همین از نفس نیفتادن به‌روز واقعه معنای انقلاب من است سؤال می‌کنی از حاصل صبوری‌هام و خنده‌های خوش کودکم جواب من است منم که دیده به فردای روشنی دارم و چشم کودک من سوی آفتاب من است منم که می‌شکفم در زلال پاکی‌ها که خار چشم همه دشمنان حجاب من است ✍🏻 🏷 | 🇮🇷 https://eitaa.com/Maddahankhomein