#میثم_تمار
میثم تمار را گفتند از حیدر نگو
جار می زد لا امیرالمومنین الا علی
لا فتا الا علی لا سیف الا ذوالفقار
جان میثم ها شود قربان نامت یاعلی
#محمد_حبیب_زاده
▫️۲۲ذی الحجه سالروز شهادت میثم تمار،یار صدیق اهل بیت(ع)
https://eitaa.com/Maddahankhomein
#میثم_تمار
ای یار وفادار علی میثم تمار
نازد به تو در هر دو جهان حیدر کرار
در حشر به پاس زحمات تو در عالم
دست تو بگیرد ز کرم احمد مختار
با این همه ایثار و فداکاری آن گل
راضی بود از کار شما خالق دادار
تا حشر کند فخر به تو شیعه ی مولا
از بس که نمودی به ره دین حق ایثار
بگذشته ای از جان و تنت در ره اسلام
دیدی به ره دین تو بسی از عدو آزار
ای همدم و همسنگر و ای یاور مولا
داری ز کرامات خدا زائر بسیار
در راه ولایت تو گذشتی ز سر و جان
تسلیم نمودی به خدا جان به سرِ دار
من نوکر نالایق درگاه (رضایم)
بنما نظری از کرم خود به من زار
#رضا_یعقوبیان
https://eitaa.com/Maddahankhomein
#میثم_تمار
میثم تمار دمساز علی است
نغمه پرداز دل ساز علی است
هست آگاه از رموز هست و نیست
چون که میثم محرم راز علی است
غرقه در خون، بر سرِ دارِ ستم
چون دلِ نی، نغمه پرداز علی است
می چکد از بند بندش یا علی
بس که مثلِ نی، هم آواز علی است
در جهان آفرینش روز و شب
یاور و یار سرافراز علی است
پاکبازی کز وفا بعد از نبی
حامی اسلام و سرباز علی است
وقت پرواز از زمین تا آسمان
بر لبانش نقش، اعجاز علی است
#استاد_محمدعلی_صفری_زرافشان
@Maddahankhomein
#میثم_تمار
از میثمِ تمار سرِ دار بیاموز
باعشق علی عشق کنی تا به سر دار
جز نام علی روی لبانت نتراود
سر نذر کنی نذر سر حیدر کرار
از دار بپرسید جوابش بجز این نیست
من حیدری عشق توام میثم تمار
میثم صد و ده مرتبه ای جام جنون خورد
مستانه خودش داد سرش را نه به اجبار
در وادی عشاق به پایش نرسیدند
چون میثم تمار زند نام علی جار
#محمد_حبیب_زاده
@Maddahankhomein
#میثم_تمار
چون نخل،درایستادگی،خفتن توست
دل مشتری شیوهءدرسفتن توست
هرچند رطب های تو شیرین باشد
شیرینترازآن علی علی گفتن توست
#میثم_مومنی_نژاد
https://eitaa.com/Maddahankhomein
#میثم_تمار
دوبیتی های میثم تمار
آیینه اش از غبارها تار نبود
بر لوح دلش به غیر دلدار نبود
بر دار زبان او بریدند ولی
از گفتن عشق دست بردار نبود
▪️
فرجام دل پریش را می دانست
خونخواری زخم نیش را می دانست
همسایه ی نخل ها که شد فهمیدند
او قصه ی مرگ خویش را می دانست
▪️
چون نخل ، در ایستادگی ، خفتن توست
دل مشتری شیوه ی دُر سفتن توست
هر چند رطب های تو شیرین باشد
شیرین تر از آن علی علی گفتن توست
▪️
هر چند بریده بار و برگت دیدند
آزرده ز شلاق تگرگت دیدند
با زمزمه ی "فمن یمت " ، " انت معی"
هر لحظه در آرزوی مرگت دیدند
▪️
۱_ امیرالمؤمنین فرمودند: فمن یمت یرنی...هر کس بمیرد مرا می بیند
۲_ امیرالمؤمنین خطاب به میثم تمار فرمودند: انت معی فی درجتی .....تو در قیامت با من هستی در درجه من....
میثم_مؤمنی_نژاد
🖤
میثم تمار را گفتند از حیدر نگو
جار می زد لا امیرالمومنین الا علی
لا فتی الا علی لا سیف الا ذوالفقار
جان میثم ها شود قربان نامت یا علی
محمد_حبیب_زاده
▪️
میثم که دل از به غیر دلبر برداشت
خودیک تنه در کوفه دو صد محشر داشت
دانی که چه رتبه داشت در نزد علی؟
آن رتبه که سلمان برِ پیغمبر داشت
جواد_هاشمی_تربت
https://eitaa.com/Maddahankhomein
#میثم_تمار
#غزل
🔹شوق پرواز🔹
مرد خرمافروش در زندان، راوی سرنوشت مختار است
حرفهایی شنیدنی دارد، سخنانش کلید اسرار است
رطبش طعم نیشکر دارد، تا خدا نیت سفر دارد
از سرانجام خود خبر دارد، شوق پرواز او چه بسیار است!
زخمهای دلش نمک خورده، بارها این چنین محک خورده
از علی گفته و کتک خورده، این برای هزارمین بار است
یاد آن روزهای خوب به خیر! که علی بود و میثم و سلمان
جمعشان جمع بود و میگفتند، رطبت کو؟ که وقت افطار است
در طلوعش غروب پیدا بود، آخر قصه خوب پیدا بود
چوبۀ دار او همین نخل است، لیف خرما طناب این دار است
با زبان علی تکلم کرد، رو به جمع غریب مردم کرد
تا دم مرگ هم تبسم کرد، گفت: این آرزوی تمار است،
که بمیرد فقط به عشق علی «که علی دست قادر ازلیست
رشتۀ ماسوا به دست علیست» سر این رشته ناپدیدار است
رشتۀ اتصال محکم شد، کمر نخل ناگهان خم شد
لحظههای عروج میثم شد، که همان لحظههای دیدار است
📝 #احمد_حسینپور_علوی
@Maddahankhomein
#رباعی #میثم_تمار
🔹علی علی گفتن🔹
چون نخل، در ایستادگی، خفتن توست
دل مشتری شیوۀ دُرّ سفتن توست
هر چند رطبهای تو شیرین باشد
شیرینتر از آن علی علی گفتن توست
::
آیینهاش از غبارها تار نبود
بر لوح دلش به غیر دلدار نبود
بر دار زبان او بریدند ولی
از گفتن عشق دست بردار نبود
📝 #میثم_مؤمنینژاد
@Maddahankhomein
#شعر_آیینی
#غزل #میثم_تمار
جرعه نوش باده دلدار شد
پاى تا سر جلوه ايثار شد
پشت پا بر هر چه غير از دوست زد
قلب پاكش از خدا سرشار شد
ذوب در هرم تولاى على
تار و پود ميثم تمار شد
گوهر ناب ولايت را صدف
سينه او مخزن الاسرار شد
شور عشق و غيرت آن پاكباز
مثل يوسف گرمى بازار شد
ذوالفقارى بود در كامش زبان
بر تن شب تيغ آتشبار شد
غربت مولاى خود را جار زد
تا فداى حيدر كرار شد
پاى نخل احرام بست از خون خويش
در طواف كعبه ديدار شد
دست افشان در سماع وصل يار
پاى كوبان بر فراز دار شد
با شهادت نور او تكثير شد
مرگ او روشنگر افكار شد
مرقد پاك شهيد اهل بيت
اهل دل را نقطه پرگار شد
#کمیل_کاشانی
https://eitaa.com/Maddahankhomein