eitaa logo
ذاکرین خمین🎤
1.6هزار دنبال‌کننده
3.4هزار عکس
705 ویدیو
369 فایل
🕋بنام خدای بی نیاز🕋 پدرم گفت علی،عاشق مولا شده ام بین مردم همه جا والهُ شیدا شده ام مادرم داد به من درس محبت با شیر نوکرُ ریزه خور سفرهٔ زهرا شده ام 🎤👋بامابروزمداحی‌کن.👌🎤 https://eitaa.com/joinchat/3542745823C3e1ead0ed9
مشاهده در ایتا
دانلود
میثم تمار را گفتند از حیدر نگو جار می زد لا امیرالمومنین الا علی لا فتا الا علی لا سیف الا ذوالفقار جان میثم ها شود قربان نامت یاعلی ▫️۲۲ذی الحجه سالروز شهادت میثم تمار،یار صدیق اهل بیت(ع) https://eitaa.com/Maddahankhomein
ای یار وفادار علی میثم تمار نازد به تو در هر دو جهان حیدر کرار در حشر به پاس زحمات تو در عالم دست تو بگیرد ز کرم احمد مختار با این همه ایثار و فداکاری آن گل راضی بود از کار شما خالق دادار تا حشر کند فخر به تو شیعه ی مولا از بس که نمودی به ره دین حق ایثار بگذشته ای از جان و تنت در ره اسلام دیدی به ره دین تو بسی از عدو آزار ای همدم و همسنگر و ای یاور مولا داری ز کرامات خدا زائر بسیار در راه ولایت تو گذشتی ز سر و جان تسلیم نمودی به خدا جان به سرِ دار من نوکر نالایق درگاه (رضایم) بنما نظری از کرم خود به من زار https://eitaa.com/Maddahankhomein
میثم تمار دمساز علی است نغمه پرداز دل ساز علی است هست آگاه از رموز هست و نیست چون که میثم محرم راز علی است غرقه در خون، بر سرِ دارِ ستم چون دلِ نی، نغمه پرداز علی است می چکد از بند بندش یا علی بس که مثلِ نی، هم آواز علی است در جهان آفرینش روز و شب یاور و یار سرافراز علی است پاکبازی کز وفا بعد از نبی حامی اسلام و سرباز علی است وقت پرواز از زمین تا آسمان بر لبانش نقش، اعجاز علی است @Maddahankhomein
از میثمِ تمار سرِ دار بیاموز باعشق علی عشق کنی تا به سر دار جز نام علی روی لبانت نتراود سر نذر کنی نذر سر حیدر کرار از دار بپرسید جوابش بجز این نیست من حیدری عشق توام میثم تمار میثم صد و ده مرتبه ای جام جنون خورد مستانه خودش داد سرش را نه به اجبار در وادی عشاق به پایش نرسیدند چون میثم تمار زند نام علی جار @Maddahankhomein
چون نخل،درایستادگی،خفتن توست دل مشتری شیوهءدرسفتن توست هرچند رطب های تو شیرین باشد شیرینترازآن علی علی گفتن توست https://eitaa.com/Maddahankhomein
دوبیتی های میثم تمار آیینه اش از غبارها تار نبود بر لوح دلش به غیر دلدار نبود بر دار زبان او بریدند ولی از گفتن عشق دست بردار نبود ▪️ فرجام دل پریش را می دانست خونخواری زخم نیش را می دانست همسایه ی نخل ها که شد فهمیدند او قصه ی مرگ خویش را می دانست ▪️ چون نخل ، در ایستادگی ، خفتن توست دل مشتری شیوه ی دُر سفتن توست هر چند رطب های تو شیرین باشد شیرین تر از آن علی علی گفتن توست ▪️ هر چند بریده بار و برگت دیدند آزرده ز شلاق تگرگت دیدند با زمزمه ی "فمن یمت " ، " انت معی" هر لحظه در آرزوی مرگت دیدند ▪️ ۱_ امیرالمؤمنین فرمودند: فمن یمت یرنی...هر کس بمیرد مرا می بیند ۲_ امیرالمؤمنین خطاب به میثم تمار فرمودند: انت معی فی درجتی .....تو در قیامت با من هستی در درجه من.... میثم_مؤمنی_نژاد 🖤 میثم تمار را گفتند از حیدر نگو جار می زد لا امیرالمومنین الا علی لا فتی الا علی لا سیف الا ذوالفقار جان میثم ها شود قربان نامت یا علی محمد_حبیب_زاده ▪️ میثم که دل از به غیر دلبر برداشت خودیک تنه در کوفه دو صد محشر داشت دانی که چه رتبه داشت در نزد علی؟ آن رتبه که سلمان برِ پیغمبر داشت جواد_هاشمی_تربت https://eitaa.com/Maddahankhomein
🔹شوق پرواز🔹 مرد خرمافروش در زندان، راوی سرنوشت مختار است حرف‌هایی شنیدنی دارد، سخنانش کلید اسرار است رطبش طعم نیشکر دارد، تا خدا نیت سفر دارد از سرانجام خود خبر دارد، شوق پرواز او چه بسیار است! زخم‌های دلش نمک خورده، بارها این چنین محک خورده از علی گفته و کتک خورده، این برای هزارمین بار است یاد آن روزهای خوب به خیر! که علی بود و میثم و سلمان جمعشان جمع بود و می‌‌گفتند، رطبت کو؟ که وقت افطار است در طلوعش غروب پیدا بود، آخر قصه خوب پیدا بود چوبۀ دار او همین نخل است، لیف خرما طناب این دار است با زبان علی تکلم کرد، رو به جمع غریب مردم کرد تا دم مرگ هم تبسم کرد، گفت: این آرزوی تمار است، که بمیرد فقط به عشق علی «که علی دست قادر ازلی‌ست رشتۀ ماسوا به دست علی‌ست» سر این رشته ناپدیدار است رشتۀ اتصال محکم شد، کمر نخل ناگهان خم شد لحظه‌های عروج میثم شد، که همان لحظه‌های دیدار است 📝 @Maddahankhomein
🔹علی علی گفتن🔹 چون نخل، در ایستادگی، خفتن توست دل مشتری شیوۀ دُرّ سفتن توست هر چند رطب‌های تو شیرین باشد شیرین‌تر از آن علی علی گفتن توست :: آیینه‌اش از غبارها تار نبود بر لوح دلش به غیر دلدار نبود بر دار زبان او بریدند ولی از گفتن عشق دست بردار نبود 📝 @Maddahankhomein
جرعه نوش باده دلدار شد پاى تا سر جلوه ايثار شد پشت پا بر هر چه غير از دوست زد قلب پاكش از خدا سرشار شد ذوب در هرم تولاى على تار و پود ميثم تمار شد گوهر ناب ولايت را صدف سينه او مخزن الاسرار شد شور عشق و غيرت آن پاكباز مثل يوسف گرمى بازار شد ذوالفقارى بود در كامش زبان بر تن شب تيغ آتشبار شد غربت مولاى خود را جار زد تا فداى حيدر كرار شد پاى نخل احرام بست از خون خويش در طواف كعبه ديدار شد دست افشان در سماع وصل يار پاى كوبان بر فراز دار شد با شهادت نور او تكثير شد مرگ او روشنگر افكار شد مرقد پاك شهيد اهل بيت اهل دل را نقطه پرگار شد https://eitaa.com/Maddahankhomein