eitaa logo
ذاکرین خمین🎤
1.6هزار دنبال‌کننده
3.4هزار عکس
705 ویدیو
369 فایل
🕋بنام خدای بی نیاز🕋 پدرم گفت علی،عاشق مولا شده ام بین مردم همه جا والهُ شیدا شده ام مادرم داد به من درس محبت با شیر نوکرُ ریزه خور سفرهٔ زهرا شده ام 🎤👋بامابروزمداحی‌کن.👌🎤 https://eitaa.com/joinchat/3542745823C3e1ead0ed9
مشاهده در ایتا
دانلود
-1918755069_458992060.mp3
زمان: حجم: 2.98M
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم نوحه‌یِ زمینه هفتم محرّم حضرت علی اصغر علیه السلام سبک غم بساطینی ..... ای گل‌پسرم علی اصغرم حیدرِ حرم رویِ دستایِ .... بابا می‌زنی میدونو به هم تو که خیلی مردی مثلِ عمو عبّاس علمداری کردی مثلِ عمو عبّاس حرمله دست .... به کمون شده طفلِ رباب پهلوون شده آه علی لالایی /۳/ رویِ دستایِ شاهِ دین زدی دست‌وپا ولی بند اومد دیگه گریه‌هات شدی بی‌صدا علی لبخندِ تلخی رو لبِ تو نشسته گردن که نمونده سرت رویِ دستِ .... بابات ولی .... غروبِ روضه می‌گرده علی سرت رو نیزه آه علی لالایی /۳/ پایِ گهواره نشسته مادر می‌کشه آه می‌کَنه قبری بابا با خنجر پشتِ خیمه‌گاه گنجِ‌‌ من پنهان شد زیرِ خاکِ صحرا امّا پیداش کردن غروب نیزه‌دارا بر نیزه‌یِ .‌‌‌..... کینه سرت ای وای چه‌ها کشید مادرت آه علی لالایی /۳/ @Maddahankhomein
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم غزل هفتم محرّم حضرت علی‌اصغر علیه السلام در آغوشِ پدر وقتی به میدان رفت محشر شد علی‌اصغر  علی‌اکبر که نَه یکباره حیدر شد همین طفلِ به ظاهر شیرخواره در دلِ میدان به هم زَد لشکرِ روباه‌ها را شیرِ لشکر شد علیِ ابنِ حسینِ ابنِ امیرالمؤمنین بود و .... همه دیدند تا آمد دوباره فتحِ خیبر شد نگو هِقْ‌هِق علیٌ حق مَعَ‌الحق بود و از حق گفت فُتوحاتِ حسینی در حضورِ او مُکرّر شد شبیهِ پهلوان آمد به میدان وُ دَمِ عمّه دوباره با اُمید وُ عشق وُ غم اَللّهُ‌اکبر شد اَمان از حرمله  از چِلِّه می‌خواهد چه بردارد؟! عجب تیری رها کرد وُ چه‌ها با حلق وُ حنجر شد؟! شبیهِ مرغِ بِسمِل می‌کَنَد جان رویِ دستِ شاه صدایِ خنده‌هایِ شمر وُ خولی صدبرابر شد اگر چه شد مزارِ طفلِ بی‌سر پشتِ این خیمه سرِ نیزه فرو در خاک‌ها که رفت محشر شد به پیشِ چشمِ مادر بر رویِ نیزه سری بستند دعایِ ندبه نجوایِ حریمی پایِ این سر شد @Maddahankhomein
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم مُسمّط مربّع هفتم محرّم حضرت علی‌اصغر علیه السلام پاره کردم بندِ قنداقش کمی زد دست‌وپا پایِ روضه آسمان‌ها ناله زد واویلتا تیرِ کینه با گلویِ کوچکش کرده چه‌ها پوستی از گردنِ طفلِ حرم مانده به جا بازویِ بابا نباشد سر می‌افتد از تنش چه سرش آمد خدا سخت است خیمه بردنش حرمله یک تیر زد از سه طرف حنجر شکافت گوش تا گوشِ گلویِ غنچه‌یِ پرپر شکافت تیر از حلقومِ او وقتی که رد شد سر شکافت رنگِ نوزادم پرید و سینه‌یِ مادر شکافت روضه‌هایش شد عذابی وای بر حالِ رباب کاشکی باشد دروغ این بستنِ سر با طناب کاشکی باشد دروغ افتادنِ سر پایِ نی اینکه خورده سیلی و شلّاق مادر پایِ نی تاب می‌خورده اگر سر دیده دختر پایِ نی غیرتی افتاد تا شد حرفِ معجر پایِ نی از سرِ نیزه زمین خورده که برگردد نگاه سمتِ رأسِ کوچکِ خونین شده از خیمه‌گاه غیرتِ شیرِ خدا دارد به رگها این علی جان سپرده در مسیرِ ماندنِ آئین علی صحبت از ناموس شد خورده جَبینش چین علی این دعایِ زینبی را می‌گوید آمین علی کاش باشد دغدغه در عاشقانِ بوتراب تا ظهورِ مهدیِ موعود ایمان و حجاب @Maddahankhomein
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم غزل‌مصیبت هفتم محرّم حضرت علی اصغر علیه السلام بدنش بی‌رمق و گونه‌یِ او خشکیده گریه که می‌کند او اشک ندارد دیده پوسته پوسته شد دورِ لبش بس که زبان دورِ لبهایِ گلِ سرخِ حرم چرخیده رویِ دستِ پدرش معرکه‌گیری کرده شیرخوار است ولی شیرصفت غرّیده پسرم آبرویِ مادرِ مضطر شده است هق هقَش شد رَجزی و لشکری لرزیده‌ ای بسوزد جگرِ حرمله که با تیری گوش تا گوشِ گلو بریده نَه پاشیده شده رگهایِ سرش مثلِ همان رگها که ..... تهِ گودال به هم ریخته و بوسیده .... دخترِ دربه‌دری این رگِ پاره شده را که در این روضه به ما داده هزاران ایده‌ روضه‌یِ طفلِ رباب و گلِ ویران خواندیم می‌رسد منتقمی که حالِ ایشان دیده @Maddahankhomein
-1918755069_458992060.mp3
زمان: حجم: 2.98M
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم نوحه‌یِ زمینه هفتم محرّم حضرت علی اصغر علیه السلام سبک غم بساطینی ..... ای گل‌پسرم علی اصغرم حیدرِ حرم رویِ دستایِ .... بابا می‌زنی میدونو به هم تو که خیلی مردی مثلِ عمو عبّاس علمداری کردی مثلِ عمو عبّاس حرمله دست .... به کمون شده طفلِ رباب پهلوون شده آه علی لالایی /۳/ رویِ دستایِ شاهِ دین زدی دست‌وپا ولی بند اومد دیگه گریه‌هات شدی بی‌صدا علی لبخندِ تلخی رو لبِ تو نشسته گردن که نمونده سرت رویِ دستِ .... بابات ولی .... غروبِ روضه می‌گرده علی سرت رو نیزه آه علی لالایی /۳/ پایِ گهواره نشسته مادر می‌کشه آه می‌کَنه قبری بابا با خنجر پشتِ خیمه‌گاه گنجِ‌‌ من پنهان شد زیرِ خاکِ صحرا امّا پیداش کردن غروب نیزه‌دارا بر نیزه‌یِ .‌‌‌..... کینه سرت ای وای چه‌ها کشید مادرت آه علی لالایی /۳/ @Maddahankhomein
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم غزل هفتم محرّم حضرت علی‌اصغر علیه السلام در آغوشِ پدر وقتی به میدان رفت محشر شد علی‌اصغر  علی‌اکبر که نَه یکباره حیدر شد همین طفلِ به ظاهر شیرخواره در دلِ میدان به هم زَد لشکرِ روباه‌ها را شیرِ لشکر شد علیِ ابنِ حسینِ ابنِ امیرالمؤمنین بود و .... همه دیدند تا آمد دوباره فتحِ خیبر شد نگو هِقْ‌هِق علیٌ حق مَعَ‌الحق بود و از حق گفت فُتوحاتِ حسینی در حضورِ او مُکرّر شد شبیهِ پهلوان آمد به میدان وُ دَمِ عمّه دوباره با اُمید وُ عشق وُ غم اَللّهُ‌اکبر شد اَمان از حرمله  از چِلِّه می‌خواهد چه بردارد؟! عجب تیری رها کرد وُ چه‌ها با حلق وُ حنجر شد؟! شبیهِ مرغِ بِسمِل می‌کَنَد جان رویِ دستِ شاه صدایِ خنده‌هایِ شمر وُ خولی صدبرابر شد اگر چه شد مزارِ طفلِ بی‌سر پشتِ این خیمه سرِ نیزه فرو در خاک‌ها که رفت محشر شد به پیشِ چشمِ مادر بر رویِ نیزه سری بستند دعایِ ندبه نجوایِ حریمی پایِ این سر شد @Maddahankhomein
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم مُسمّط مربّع هفتم محرّم حضرت علی‌اصغر علیه السلام پاره کردم بندِ قنداقش کمی زد دست‌وپا پایِ روضه آسمان‌ها ناله زد واویلتا تیرِ کینه با گلویِ کوچکش کرده چه‌ها پوستی از گردنِ طفلِ حرم مانده به جا بازویِ بابا نباشد سر می‌افتد از تنش چه سرش آمد خدا سخت است خیمه بردنش حرمله یک تیر زد از سه طرف حنجر شکافت گوش تا گوشِ گلویِ غنچه‌یِ پرپر شکافت تیر از حلقومِ او وقتی که رد شد سر شکافت رنگِ نوزادم پرید و سینه‌یِ مادر شکافت روضه‌هایش شد عذابی وای بر حالِ رباب کاشکی باشد دروغ این بستنِ سر با طناب کاشکی باشد دروغ افتادنِ سر پایِ نی اینکه خورده سیلی و شلّاق مادر پایِ نی تاب می‌خورده اگر سر دیده دختر پایِ نی غیرتی افتاد تا شد حرفِ معجر پایِ نی از سرِ نیزه زمین خورده که برگردد نگاه سمتِ رأسِ کوچکِ خونین شده از خیمه‌گاه غیرتِ شیرِ خدا دارد به رگها این علی جان سپرده در مسیرِ ماندنِ آئین علی صحبت از ناموس شد خورده جَبینش چین علی این دعایِ زینبی را می‌گوید آمین علی کاش باشد دغدغه در عاشقانِ بوتراب تا ظهورِ مهدیِ موعود ایمان و حجاب @Maddahankhomein
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم غزل‌مصیبت هفتم محرّم حضرت علی اصغر علیه السلام بدنش بی‌رمق و گونه‌یِ او خشکیده گریه که می‌کند او اشک ندارد دیده پوسته پوسته شد دورِ لبش بس که زبان دورِ لبهایِ گلِ سرخِ حرم چرخیده رویِ دستِ پدرش معرکه‌گیری کرده شیرخوار است ولی شیرصفت غرّیده پسرم آبرویِ مادرِ مضطر شده است هق هقَش شد رَجزی و لشکری لرزیده‌ ای بسوزد جگرِ حرمله که با تیری گوش تا گوشِ گلو بریده نَه پاشیده شده رگهایِ سرش مثلِ همان رگها که ..... تهِ گودال به هم ریخته و بوسیده .... دخترِ دربه‌دری این رگِ پاره شده را که در این روضه به ما داده هزاران ایده‌ روضه‌یِ طفلِ رباب و گلِ ویران خواندیم می‌رسد منتقمی که حالِ ایشان دیده @Maddahankhomein