#اسارت #حضرت_زینب_علیهاالسلام
#حضرت_سکینه_علیهاالسلام
#حضرت_رقیه_علیهاالسلام
🩸وقتیکه نازدانهٔ سیدالشهداء علیهالسلام از قافله جا میماند و صدیقه کبری سلاماللهعلیها، سر او را به دامن میگیرد...
در نقلها آمده است:
🥀 شبی از شبهایی که قافله در راه شام بود، حضرت سکینه سلاماللهعلیها (در برخی نقل، حضرت رقیه سلاماللهعلیها آمده) به یاد پدر و درد اسارت و غم های دلش، گریه زیادی کرد و صدای او به گریه بلند شد.
🥀 شتربان او وقتی که دید گریهاش تمامی ندارد، گفت:
📋 اُسكُتي يا جارِيَة! فقد أذَّيتِني بِبُكائِكِ
▪️ای کنیزک! ساکت شو! مرا با گریهات آزار میدهی!
🥀 اما آن نازدانه، گریهاش تمام نشد، بلکه چنان نالهای کشید که نزدیک بود روح از بدنش جدا شود. آن شتربان ملعون گفت: ای دختر خارجی! ساکت شو دیگر!
🥀 آن دختر مظلومه با شنیدن این جمله حالش دگرگون شد و با ناله گفت: ای وای من! آه ای پدرم! تو را از روی ظلم و جور کشتند و حالا تو را خارجی هم میخوانند!؟
📋 فَغَضَبَ اللَّعينُ مِن قَولِها، و أخَذَ بِيَدِها، و جَذَبَها و رَمَىٰ بِها عَلىٰ الْأرضِ فَلَمَّا سَقَطَتْ غُشِيَ عَلَيْها.
▪️آن شتربان دیگر به غضب آمد و دست آن مخدّره را گرفت و از روی شتر کشید و آن بانوی مظلومه را محکم به زمین زد و حضرت سکینه عليها السّلام بيهوش شد.
🥀 وقتی که به هوش آمد، همه رفته بودند و اثری از قافله نبود. با پای برهنه در تاریکی شب راه افتاد. گاهی مینشست و گاهی بلند میشد و گاهی پدر و گاهی عمهاش را صدا میزد. ساعتی از شب را همینگونه سپری کرد و باز اثری از قافله ندید و بيهوش روی زمین افتاد.
🥀 در همين ساعت بود که ديدند نیزهای که سر مطهر سیدالشهدا علیهالسلام بر آن بود، در زمین فرو رفت و هرچه حامل آن نیزه و لشکریان دیگر تلاش کردند تا آن رابیرون بیاورند، نتوانستند.
🥀 خبر به عمر سعد لعين رسيد و او گفت: از علي بن الحسین علیهماالسلام سؤال کنید؛ آنان سراغ امام سجاد علیه السلام رفتند و قضیه را بازگو کردند.
🥀 حضرت فرمودند: بروید به عمه جانم زينب کبری عليهاالسلام بگویید دنبال بچهها بگردد؛ شاید کودکی در دل شب گمشده باشد.
🥀 خبر به زینب کبری سلاماللّهعلیها دادند و آن بانو تک تک اطفال را صدا زد اما تا آن نازدانه را صدا زد، جوابی نشنید.
📋 فَرَمَتْ زينبُ بِنَفسِها مِن ظَهرِ النَّاقَةِ، و جَعَلَتْ تُنادِي: وا غُربَتاهُ! واضَيعَتاهُ... في أيِّ أرضٍ طَرَحوكِ، و في أيِّ وادٍ ضَيَعوكِ!
▪️پس از همان بالای نافه، خودش را بر زمین انداخت و ناله سر میداد: وا غربتاه!! … دخترم! در کدام وادی و بیابان تو را انداخته و رها کرده اند؟!
📋 فَرَجَعَتْ إلىٰ وَراءِ الْقافِلَةِ، و هِيَ تَعدو في الْبَراري حافِيَةً و الشَّوكُ تَدخُلُ في رِجلَيْها، و تَصرُخُ، و تُنادِي
▪️آن بانو با پای برهنه به عقب قافله رفت و خارهای بیابان در پای او میرفت و آن حضرت ناله سر میداد و سکینه خاتون را صدا میزد.
🥀 همین گونه در عقب قافله رفت تا اینکه یک سیاهی نمایان شد. زینب کبری عليهاالسلام جلو آمدند و دیدند که یک بانویی روی ریگ و رمل بیابان نشسته و سر آن نازدانه را به دامن گرفته است و گریه میکند.
🥀 زينب کبری عليهاالسلام جلو آمدند و فرمودند: شما کیستید که بر یتیمان ما ترحم میکنید؟ آن بانو ، رو به زينب کبری عليهاالسلام کردند و فرمودند:
📋 بُنيَّةَ زينبُ! أنا اُمُّكِ فاطمةُ الزَّهراءِ أظَنَنتِ إنِّي أغفُلُ عَن أيتامِ وَلَدِي!
▪️دخترم زينب! منم مادرت فاطمه زهرا «سلاماللهعلیها»؛ تو گمان میکنی من از حال یتیمان پسرم غافل میشوم!؟
📚معالي السّبطين، ج۲ ص۱۳۶
✍ قافله رفته بود و من بیهوش
روی شن زارهای تفتیده
ماه با هر ستاره ای میگفت:
بی صدا باش ! تازه خوابیده
قافله رفته بود و در خوابم
عطر شهر مدینه پیچیده
خواب دیدم پدر ز باغ فدك
سیب سرخی برای من چیده
قافله رفته بود و من بی جان
پشت یك بوته خار خشكیده
بر وجودم سیاهی صحرا
بذر ترس و هراس پاشیده
قافله رفته بود و من تنها
مضطرب ، ناتوان ز فریادی
ماه گفت : ای رقیه چیزی نیست
خواب بودی ز ناقه افتادی
قافله رفته بود و دلتنگی
قلب من را دوباره رنجانده
باد در گوش ماه دیدم گفت :
طفلكی باز هم كه جامانده
قافله رفته بود و تاول ها
مانعی در دویدنم بودند
خستگی ، تشنگی ، تب بالا
سد راه رسیدنم بودند
قافله رفته بود و می دیدم
می رسد یك غریبه از آن دور
دیدمش –سایهای هلالی شكل–
چهره اش محو هاله ای از نور
از نفس های تند و بی وقفه
وحشت و اضطراب حاكی بود
دیدم او را زنی كه تنها بود
چادرش مثل عمه خاكی بود
بغض راه گلوی من را بست
گفتمش من یتیم و تنهایم
بغض زن زودتر شكست و گفت:
دخترم ، مادر تو زهرایم
https://eitaa.com/Maddahankhomein
#راه_شام
درد دل عاشقانه با راس برادر
تا شد دلم به شور تولایت آشنا
در نای نی، به نغمه ی تو گشتم همنوا
از محنت و جفا و ستم ناله کی کنم
وقتی که بر صفای دلم کرده ای دعا
چون سایه با تو می روم هر جا که می روی
یک لحظه سایه ات نشود از سرم جدا
چون شمع سوزم از غم و دم بر نیاورم
کُشتند پیش چشم من ای با وفا ترا
این راه شام و کوفه به پایان نمی رسد
هر لحظه داغ می زند به دلم قوم اشقیا
با لطف حق عدوی ترا خوار می کنم
هر چند گشته قامتم از بار غم دوتا
مرغ دلم هوای زیارت گرفته است
از قید ظلم می شود اخر دلم رها
..
شاید به اربعین نرسم بسکه در دلم
گل کرده زخم طعنه و شمشیر و نیزه ها
هر لحظه داغ محنت من تازه می شود
از یاد کی رود غم و اندوه کربلا
دیدم بچشم خویش ترا من به بروی خاک
صد پاره بود پیکر و سر از بدن جدا
دیدم چگونه گلشن زهرا گلاب شد
تا روز حشر نالم از این ظلم اشقیا
بر من کسی نگفت گناه حسین چیست
کاو بود نور چشم فاطمه و جان مصطفی
دیدم تمام حادثه ها را بچشم خویش
دیدم خلیل من که به قران شدی فدا
قدم اگر چه از غم و محنت کمان شده
سر خم نمی کنم به عدو جان تو اخا
با سعی خویش نام ترا زنده می کنم
تا بر تو اهل عشق نمایند اقتدا
دل را صفای عشق تو مدهوش می کند
مستم ز جام چشم تو روحی لک الفدا
#محمدهوشمند
#مدهوش
https://eitaa.com/Maddahankhomein
◾ مجلس یزید ملعون
◾خطبهی دختر کبریعلی(س)
گوئیا زینب دوباره فتح خیبر کرده است
خطبهخوان گردیده یاریبرادر کردهاست
شام را ویران نمود و دین و قرآن حفظ شد
اقتدا درخطبهخوانیچونبهمادر کرده است
آسمان دیدهاش ابری شده بهر حجاب
عصمتشزهرائیستوحفظمعجرکردهاست
مجلس نامحرمان حال یتیمان را چو دید
باسر ببریده در طشت طلا سرکرده است
خار شد آل امیه با کلام زینبی
زان خطاب نافذش کار پیمبر کرده است
پیش چشمان همه فتحالفتوح تازه کرد
فاتحانه کار را با نام حیدر کرده است
#مرتضی_محمودپور
https://eitaa.com/Maddahankhomein
#هلهله_چرا
#کاروان_اسرا_در_شام
ما گریه می کنیم و شما هلهله چرا
دف می زنید در جلوی قافله چرا
پیغمبر است حاضر و خون گریه می کند
پایان نمی دهید به این غائله چرا
در کربلاست جسم حسین و سرش به شام
افتاده بین رأس و تنش فاصله چرا
بر زخم قلب مادر اصغر نمک زدید
با خنده های دم به دم حرمله چرا
بوسه زده به پای رقیه لب حسین
حالا نشسته است به آن آبله چرا
بستید در میانه ی رقاصه های شام
بر گردن ولیّ خدا سلسله چرا
بردید دختران علی را به بغض او
در مجلس می ِ پسر آکِلِه چرا
هم پای خیزران به لبم لطمه می زنم
سر برده اید از دل ما حوصله چرا
✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن)
https://eitaa.com/Maddahankhomein
امید آخر دلهای بیقرار حسین
«مرا هزار امید است و هر هزار» حسین
به کوهِ امنیت و بندگی رسید سریع
بهکشتی تو هرآنکس که شد سوار حسین
تویی که شأن نزول «تبارکاللّه»ی
بهخلقت تو خدا کرده افتخار حسین
خدا به طالع ما مهر نوکری زده است
به غیر نوکریات نیست کاروبار حسین
غلام و نوکر و مداح و شاعر و خادم
گذاشتی سر ما اسم مستعار حسین
گناهکارم و در بین خلق محترمم
غلامی تو بهمن داده اعتبار حسین
از این محبّت و این عشق و این حسینیهها
هزارشکر که «لایمکنالفرار» حسین
اگر حبیب به عشقت دوبار جان دادهست
هزار جان بده تا من هزاربار حسین
مجتبی خرسندی
https://eitaa.com/Maddahankhomein
#نزن_یزید
#بزم_شراب
بر بوسه گاه حضرت طاها نزن یزید
بر لعل ِ نور ِ دیده ی زهرا نزن یزید
دیگر نمانده صبر برای مخدرات
پیش رباب و زینب و لیلا نزن یزید
لب باز کرده زخم لبان مطهرش
آبی نخورده بین دو دریا نزن یزید
این لب به زخم اکبر و عباس بوسه زد
بر داغدیده جای تسلّی' نزن یزید
لطمه زنان به مجلس تو آمده علی
پس روبه روی دیده ی مولا نزن یزید
شکل لبان پاره ی او را به هم نریز
پس روی زخم ِ سنگ و عصاها نزن یزید*
بر پنجه ایستاده رقیه به سر زنان
او دختر است بر لب بابا نزن یزید
خواهد رقیه بین خرابه ببوسدش
بگذار بهر بوسه ی او جا نزن یزید
*عصا در کربلا ،عصا در کوفه😭
✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن)
https://eitaa.com/Maddahankhomein
#شعر_عاشورایی
#کاروان_اسرا
#قصیده
🔹طلوعی دوباره🔹
آن شب که آسمان خدا بیستاره بود
مردی حضور فاجعه را در نظاره بود
سهم کبوتران حرم، از حرامیان
بالِ شکسته، زخمِ فزون از شماره بود
در سوگ خیمههای عطش، زار میگریست
مشکی که در کنار تنی پاره پاره بود
زخمی که تا همیشه به نای رباب بود
از شور نینوایی یک گاهواره بود
میدوخت چشم حسرت خود را به قتلگاه
انگشتری که همسفر گوشواره بود
::
از کوچههای شبزدهٔ کوفه میگذشت
پیکی روان به جانب دارالاماره بود
از دشت لالهپوش خبرهای تازه داشت
مردی که نعل مرکب او خوننگاره بود
فریاد زد: امیر! در آن گرمگاه خون
آیینه در محاصرۀ سنگِ خاره بود
خون بود و شعله بود و عطش بود و خیمهها،
در معرض هجوم هزاران سواره بود
خورشید سربریده غروبی نمیشناخت
بر اوج نیزه، گرم طلوعی دوباره بود
::
روزی که رفت این خبر شوم تا به شام
چشم فرشتههای خدا پرستاره بود
بانگ اذان بلند نمیشد ز مأذنی
آن روز شهر، شاهد بغض ستاره بود
با ضربهای که حادثه بر طبل مینواخت
فریاد «یا حسین» بلند از نقاره بود
راه گریزِ اغلب «قاضی شُریح»ها
آن روز در بد آمدن استخاره بود
شهر فریب و وسوسه تا دیرگاه شب
میدان پایکوبی هر بادهخواره بود
یک لحظه از ترنم شادی تهی نماند
گویی که در تدارک عیشی هماره بود!
تعداد زخم گرچه ز هفتاد میگذشت
اما شمار زخم زبان بیشماره بود...
📝 #محمدعلی_مجاهدی
https://eitaa.com/Maddahankhomein
مجلس یزید ی(50).mp3
114.2K
#مجلس_یزید
#سبک_حسین_سرباز_ره_دین_بود
بر ما ستم فزون بگشته در شام
اهل حرم دلخون بگشته در شام
رخساره ها گلگون بگشته در شام
آه
از شام ویران
دل ها پریشان
آه و واویلا۲
در شام غم بر اهل بیت چه ها شد
از سوی شامیان به ما جفا شد
شام بلا بدتر ز کربلا شد
آه
از شام ویران
دل ها پریشان
آه و واویلا۲
از این همه کینه و جور و بیداد
از ظلم و کینه ی یزید شیاد
خون شد دل مولی امام سجاد
آه
از شام ویران
دل ها پریشان
آه و واویلا۲
اسیرتان گشته به شام خراب
دل های ما از این ستم شد کباب
ما را بیاورند به بزم شراب
آه
از شام ویران
دل ها پریشان
آه و واویلا۲
کس همچو ما این همه غم ندیده
در تشت زر بود سر بریده
قامت ساجدین ز غم خمیده
آه
از شام ویران
دل ها پریشان
آه و واویلا۲
سر گل فاطمه در تشت زر
سکینه دخترش شده دیده تر
گردیده زینب خواهرش خونجگر
آه
از شام ویران
دل ها پریشان
آه و واویلا۲
این سر پاک شاه عالمین است
بر علی و فاطمه نور عین است
صفای دل های همه حسین است
آه
از شام ویران
دل ها پریشان
آه و واویلا۲
یزید بی حیا به چوب خزران
زند به لب های عزیز سبحان
طفلان همه در اشک و آه و افغان
آه
از شام ویران
دل ها پریشان
آه و واویلا۲
#رضا_یعقوبیان
https://eitaa.com/Maddahankhomein
مجلس یزید ی(49).mp3
92.9K
#مجلس_یزید
#سبک_سلام_ای_بهترین_ارباب_دنیا
#سبک_گلی_از_گلشن_آل_عبایی
الا ای شامیان گرچه اسیریم
چو زهرا مادرم ما بی نظیریم
زدند با چوب خزران
لب قاری قرآن
امان از شام ویران۲
به ما ای شامیان کینه فزون شد
دل اهل حرم در شام خون شد
زدند با چوب خزران
لب قاری قرآن
امان از شام ویران۲
به ما ای شامیان جور و جفا شد
به ما ظلم بدتر از کرب و بلا شد
زدند با چوب خزران
لب قاری قرآن
امان از شام ویران۲
به ما در شام تان شد ظلم بسیار
در این شام بلا دیدیم آزار
زدند با چوب خزران
لب قاری قرآن
امان از شام ویران۲
به دل های همه خورده شراره
به بزم می بدیدم ماهپاره
زدند با چوب خزران
لب قاری قرآن
امان از شام ویران۲
سر پاک حسین در تشت زر بود
سکینه دختر او دیده تر بود
زدند با چوب خزران
لب قاری قرآن
امان از شام ویران۲
در این شام بلا از ظلم و بیداد
بگرید بر پدر حضرت سجاد
زدند با چوب خزران
لب قاری قرآن
امان از شام ویران۲
یزید بی حیا با چوب خزران
بزد هر دم لب قاری قرآن
زدند با چوب خزران
لب قاری قرآن
امان از شام ویران۲
#رضا_یعقوبیان
https://eitaa.com/Maddahankhomein
مجلس یزید ی(48).mp3
145.8K
#مجلس_یزید
#سبک_ای_نور_دیده_ی_پیمبر
#سبک_من_مانده_ام_تنهای_تنها
ای شامیان بی مروت
نموده اید ستم به عترت
بر ما ستم فزون شد این جا
قلب و دل ما خون شد این جا
رخساره ها گلگون شد این جا
ای وای امان از شام ویران۳
شام بلا ماتمسرا شد
بر آل عصمت کربلا شد
از این همه کینه و بیداد
طفل حسین از نفس افتاد
خون شد دل امام سجاد
ای وای امان از شام ویران۳
دل های اهل بیت کباب است
مکان ما بزم شراب است
کس همچو ما این غم ندیده
در تشت زر سر بریده
قامت زینب شد خمیده
ای وای امان از شام ویران۳
رأس حسین در تشت زر بود
سکینه ی او دیده تر بود
یزید پست با چوب خزران
زد بر لب قاری قرآن
طفلان همه در اشک و افغان
ای وای امان از شام ویران۳
اهل حرم گشته پریشان
می زد یزید بر لب و دندان
این سر شاه عالمین است
بر فاطمه نور دو عین است
مظلوم این عالم حسین است
ای وای امان از شام ویران۳
#رضا_یعقوبیان
https://eitaa.com/Maddahankhomein
مجلس یزید ی(47).mp3
140.8K
#مجلس_یزید
#سبک_ای_گل_حیدر_عزیز_زهرا
ای مردم شام،گرچه اسیریم
بر خلق عالم،همه امیریم
ظلم و کین از شما بر ما فزون شد
دل اهل حرم از غصه خون شد
امان از ستم های شام ویران۲
زین همه کینه،خون شد دل ما
ستم شرر زد،بر حاصل ما
کارتان شامیان جور و جفا شد
شام غم بدتر از کرب و بلا شد
امان از ستم های شام ویران۲
خون شده دل ها،از ظلم و بیداد
سوزد از این غم،امام سجاد
از این ظلم و ستم دل ها کباب است
جای گل های ما بزم شراب است
امان از ستم های شام ویران۲
رأس حسینم،در تشت زر بود
از این مصیبت،دل پر شرر بود
این سر غرق خون نور دو عین است
سر پاک گل زهرا حسین است
امان از ستم های شام ویران۲
در تشت زر بود،سر بریده
از گلشن دین،یک گل چیده
حریم ولایت گشته پریشان
از چه می زند چوب بر لب و دندان
امان از ستم های شام ویران۲
اهل حرم زین،غم گشته گریان
آید صدای،ناله ی طفلان
یزید بی حیا با چوب خزران
می زند بر لب قاری قرآن
امان از ستم های شام ویران۲
#رضا_یعقوبیان
https://eitaa.com/Maddahankhomein
زمینه_رسیده آخر از راه.mp3
3.57M
🏴 زمینه روضه ای اول ماه صفر ورود اسرا به شام
🏴بند اول
رسیده آخر از راه
قافله به شام ای وای
خسته رسیده زینب
بین ازدحام ای وای
شهرو چراغون کردن
انگاری عیده تو شام
میریختن آتیش روی
سر اسیرا از بام
اوج مصیبت و بلا الشامه
نوحه ی اهل بیت ما الشامه
برای زین العابدینم حتی
سخت تر از کرببلا الشامه
امون از شام
🏴بند دوم
ناموس خدا کجا و
کوچه و بازار ای وای
دخترارو بردن از
میون انظار ای وای
شادی میکردن مردم
تا میدیدن سرهارو
یه عده ام میگفتن
ببینید خارجیارو
اونکه دلو میسوزنه الشامه
غصه ی صاحب زمونه الشامه
اونکه براش صبح و مسا آقامون
همیشه روضه میخونه الشامه
امون از شام
🏴بند سوم
ناموس خدا کجا و
مجلس شراب ای وای
زینبو بردن اونجا
دادنش عذاب ای وای
به لب و دندانی که
بوسه زده پیغمبر
بی حیا میزد چوبه
خیزرون جلو خواهر
زینب غمدیده و شام پر درد
زینب و مجلس یزید نامرد
زینب و خنده ی یهودی ای وای
بی بی رو شام پربلا پیرش کرد
امون از شام
🙏التماس دعای خیر
✍️🎶کربلایی امیرحسین سلطانی
https://eitaa.com/Maddahankhomein
زمینه_رسیده به شام بلا.mp3
2.36M
🏴 زمینه مصیبت اهل بیت علیهم السلام اول ماه صفر ورود کاروان اسرا به شام
🏴بند اول
رسیده به شام بلا کاروان ای امان
آجرک الله حضرت صاحب العصرو زمان
عمه جانت رسیده،پشت دروازه ی شام
بچه هارو آورده،میونه این ازدحام
دخترارو آورده،بین انظار عوام/وای...حسین
رسیده خسته زینب،تا بشه بی احترام
بریزن رو سرش سنگ،جای گل از روی بام
بشنوه از زبون،شامیا لفظ دشنام/وای...حسین
🏴بند دوم
شده به رنگ خون تو ای حسین آسمون
شده از این درد و بلا خواهر تو قد کمون
چی گذشته به زینب،چه بلاهایی دیده
دیده از غم رقیه،شده قامت خمیده
بی برادر به اینجا،با حقارت رسیده/وای...حسین
توی بازار شام و،کوفه اینارو بردن
چقد از مردماشون،سنگای شامی خوردن
بازم از روی نیزه،سرو پایین آوردن/وای...حسین
🙏التماس دعای خیر
✍️🎵کربلایی امیرحسین سلطانی
✍️کربلایی مجید آقاجانی
https://eitaa.com/Maddahankhomein
زمینه،زمزمه_مصیبت ما اعظمها.mp3
899.4K
🏴 زمینه یا زمزمه یا شور اول ماه صفر مصیبت اهل بیت علیهم السلام ورود کاروان اسرا به شام
🏴بند اول
مصیبتً ما اعظمها
و اعظم رزیتها
فی الاسلام الشام الشام الشام
کاروان رسید،ای وای به شام
دوره اسرا،کردن ازدحام
تموم شهر،چراغونی شد
آماده واسه،مهمونی شد
اهل بیت پیغمبر و سنگ روی بام
اهل بیت پیغمبر و دیده ی عوام
اهل بیت پیغمبر و مجلس حرام
واویلا،امون از شام
مصیبت ما اعظمها...
🏴بند دوم
کاروان رسید،با سرت به شام
ای وای رسید،خواهرت به شام
مردم شهر،با طعنه میگن
به همدیگه،اینا خارجی ان
اهل بیت پیغمبر و بازار یهود
اهل بیت پیغمبر و شامی حسود
اهل بیت پیغمبر و صورت کبود
واویلا،امون از شام
مصیبت ما اعظمها...
🏴بند سوم
ای وای رسید،دخترت به شام
دخترت رسید،با سرت به شام
مردم شهر،با نگاهِ هیز
اومدن واسه،بردنِ کنیز
اهل بیت پیغمبر و شام پر بلا
اهل بیت پیغمبر و اون خرابه ها
اهل بیت پیغمبر و اون طشت طلا
واویلا،امون از شام
مصیبت ما اعظمها...
🙏التماس دعای خیر
✍♩کربلایی امیرحسین سلطانی
https://eitaa.com/Maddahankhomein
بند اول و دوم_شده ازدحام.mp3
881.5K
🏴 زمزمه یا زمینه یا شور اول ماه صفر ورود کاروان اسرا به شام
🏴بند اول
شده ازدحام،سه روز پشت دروازهٔ شهر شام
یه عده واسه،کنیز اومدند و یه عده غلام
چراغونیه،که انگاری عیده توی شهر شام
همه اومدن،ببینن روی نیزه راس امام
واویلا امون،یه عده میگن که تماشا کنید
تماشا کنید،نگاه به سر روی نی ها کنید
واسه خونتون،برید و کنیزی تمنا کنید
به شام بلا_رسید کاروون
واویلا امون و واویلا امون
شده خون دله_صاحب الزمون
واویلا امون و واویلا امون
🏴بند دوم
غم بی حساب،بی بی زینب و بزم عیش و شراب
غم بی حساب،بی بی زینب و درد حفظ حجاب
آهای شامیا،ایشالله بشید روزی خونه خراب
به والله که،نداره تماشای ما هیچ ثواب
واویلا امون،قدی که شده خم تماشایی نیست
نخندید به ما،که در پای ما قوت و نایی نیست
نگید خارجی،به ما که به جز طبل رسوایی نیست
به شام بلا_رسید کاروون
واویلا امون و واویلا امون
شده خون دله_صاحب الزمون
واویلا امون و واویلا امون
🙏التماس دعای خیر
✍️🎵کربلایی امیرحسین سلطانی
https://eitaa.com/Maddahankhomein
seyed shor.mp3
5.41M
🏴زمینه یا شور اسارت حضرت زینب سلام الله علیها اول ماه صفر ورود به شام
🏴بند اول
پشت دروازه ساعات رسیده عمه سادات
سر ارباب روی نیزه سر دیگه باب حاجات
واویلا همراهه شمرو حرمله
واویلا داره میاد یه قافله
واویلا میاد صدای هلهله
واویلا زینب و کوچه های شام
واویلا زینب و دیده ی عوام
واویلا زینب و مجلس حرام
واویلا رسیده کاروان به شام
🏴بند دوم
شروع ماتم عظماست پریشون حضرت زهراست
واسه ی آل پیمبر اوج این مصیبت اینجاست
واویلا انگاری عید شامیاس
واویلا چراغونی محله هاس
واویلا بساط رقصشون بپاس
واویلا رقیه و یه عده پست
واویلا بگم ز سنگینیه دست
واویلا دندون شیریش و شکست
واویلا رسیده کاروان به شام
🏴بند سوم
دختر حضرت حیدر زینت دامن مادر
وارد شام بلا شد همرهه راس برادر
واویلا ز غصه های بی امون
واویلا ز طعنه و زخم زبون
واویلا یزید و چوب خیزرون
واویلا زینب و شیون رباب
واویلا زینب و سینه ی کباب
واویلا زینب و اون بزم شراب
واویلا رسیده کاروان به شام
🎤 کربلایی سیدمحسن گندمی
✍کربلایی امیرحسین سلطانی
https://eitaa.com/Maddahankhomein
🏴 شور روضه ای اول ماه صفر مصیبت اهل بیت علیهم السلام ورود کاروان اسرا به شام
🏴بند اول
آجرک الله مولا یا صاحب الزمان (عج)
رسیده،نزدیکه،شام بلا،کاروان
شهروآذین بستن
میکنن هلهله
آل پیغمبر هم
اسیر سلسله
انگار عیده تو شام
که شده ازدحام
جای گل میریزن
آتیش از روی بام
واویلا،وای از شام
🏴بند دوم
آجرک الله مولا یا صاحب الزمان (عج)
پشت دروازه ی ساعاته کاروان
سر جدت رو نی
جلوی قافله
عمه جانت زیر
چکمه ی حرمله
تو خودت میبینی
این مصیبتها رو
شام و نامردا رو
روی نی سقا رو
واویلا،وای از شام
🏴بند سوم
آجرک الله مولا یا صاحب الزمان (عج)
از شام و،این همه،مصیبت،الامان
کوچه و بازار و
ناموسه پیغمبر
مجلس اغیار و
دخترای حیدر
غم بی کران و
شیون زنان و
چوب خیرزان و
اون لب و دندان و
واویلا،وای از شام
🙏التماس دعای خیر
✍♩کربلایی امیرحسین سلطانی
https://eitaa.com/Maddahankhomein
شور_واویلا امون از شام بلا.mp3
921K
🏴 شور روضه ای ایام اسارت آل الله مصیبت حضرت زینب سلام الله علیها در شام
🏴بند اول
واویـــلا،امون از شام بلا
رسیده کاروان به شام
واویلتا و الامان
مهدیِ صاحب الزمان
آجرک الله آقا جان
وقت ورود اُسراست
هلهله تو محله هاست
یه عده دف میزنن و
سر حسین رو نیزه هاست
انگاری عید شامیاست
بساط رقصشون براست
خیلیا با طعنه میگن
قافله ی خارجیاست
واویـــلا،امون از شام بلا
🏴بند دوم
زینب و دشمن خدا
زینب و دیده ی عوام
زینب و عده ای پلید
زینب و کوچه های شام
زینب و غربت عجیب
زینب و درد بی حساب
زینب و دست بسته و
زینب و مجلس شراب
زینب و رقص شامیا
زینب و زخم بی امان
زینب و عده ای یهود
زینب و چوب خیزران
واویـــلا،امون از شام بلا
🙏التماس دعای خیر
✍️🎵کربلایی امیرحسین سلطانی
https://eitaa.com/Maddahankhomein
﷽ #ماه_صفر
#مصیبات_شام 😭
#ورود_کاروان_به_شام
𖠇࿐ྀུ༅༅࿇═══┅─
آجَـــرَکَ اللــه امـــام زمـــان
قافلـــه شد وارد شــام الامـــان
سنگ به دامـن همه در انتظــار
تا که به دروازه رســد کــاروان
سلــسلهٔ آل عبـــا مـــانده انـد
در وســـط حلقــهٔ نامحـــرمان
عمـــهٔ ســــادات ، دل آزرده از
خیـــلِ جفــاپیــشهٔ نا مهـــربان
جای عــزا، هلهــله سر داده اند
طعنــه و دشنام زِ هر سـو روان
سنــگ به رأسِ گـل زهــرا زدند
بر جگــــر فاطمــه نیـــش زبان
آه از آن کـــوی یهـودی نشیــن
قلعــهٔ خیبــر شده بغـض نهـان
یادِ درِ خیبــر و حیــدر ، زدند
سنگ جفــا بر سـرِ شــاه جهان
آتش و خاکستـر و دشنــام بود
رســمِ پذیرایــیِ این میــزبان
خون به دل عمه ی سادات شد
شیــــر زنِ هاشــمیِ قهـــرمــان
کــاش بدانند که او زینـب است
فــاطمـــهٔ دومِ این خــانـــدان
دختر حیـــدر ، یلِ خیبــر شکن
عالمــهٔ مکتــبِ زهـــرا نشــــان
عاقـلـــه ، در بیــن زنان عـــرب
دانـشِ دریــاییِ او ، بیکــــران
گشته زمین از وَجَنـاتش ، خجل
خَم شده در هر قدمش، آسمــان
در مَــلَأ عــــام نبــود آشـــکار
رویِ مَهَـــش بوده همیــشه نهــان
وارث عِلــم و عَلَــم فـاطمـــه ست
بانوی صبـــری که شــده قهـــرمان
گرچــه لقب ، اُمّ مصائب گــرفت
لیـــک نشــد نزدِ عـــدو ، ناتــوان
آنچه که در شـــام بلا دیده است
تیـــرِ بلا بر لبـــش آورده جــــان
بزم شراب و سر خونین به تشت
دید که شد لب، هدف خیـــزران
صبــر ، دگر بر دل زینـــب نمــاند
داد ، زمین را و زمـــان را تکـــان
دوختــه شـــد کــام یــزید پلیـــد
با دَم شمـــشیرِ بُـرنـــده بیـــان
خطبــهٔ دنـدان شکـــن آغــاز کرد
عالمـــهٔ فاضلــــهٔ نکتـــه دان
در عجب از این نفــسِ حیدری
آمــده انگــشتِ همـه بر دهـــان
بر رُخشــان گَردِ حقارت نشست
تا که شد اســرار حقیقت ، عیان
داد پیـــام عَلَــــم ســـرخ را
نایبـــهٔ پاک امـــام زمــان
خطبـــهٔ دیگر ، خود زیـن العبـــاد
خواند و شرر زد به دل شامیـــان
گر چه میــان غـُـل و زنجیـــر بود
رزمِ سخـــن کــرد به تیـــغ زبــان
نیش به جانهـا زده شد جای نوش
جام شــراب همه شــد شـــوکَران
مرثیـــه و روضـــهٔ مقتـــل سرود
ناله کشیـــدند همـــه عرشیــــان
گفت چه رسمی است دراین روزگار
بر سرِ نیـــزه ست ، سـرِ میهمـــــان
این سرِ بر نیــزه ، گل فاطمه است
سیـــدِ آزادهٔ اهـــل جنــان
این سرِ خونیــن ، پسر مرتضاست
زادهٔ آن پادشَــــه اِنـس و جـــان
خطبـــهٔ سجـــاد ، به آتش کشیــد
قلب سیـــاه همـــه را بی امــــان
شکـــر خدا پرچـــم ســرخ حسین
جلـوه گــری می کند از هـر کــران
هـــر کــه به زیر عَلَمــــش مــی رود
می شـــود از ســـیل بلا در اَمــــان
باز هــــم افتــاده هــوای حـــــرم
بر ســرِ هر کــودک و پیـــر و جوان
در صــفِ زُوّارِ خـــودت یا حسیـــن
نام مــنِ دلشـــــده را هــم بخـــوان
تــا برســـم کرب و بلا ، اربعیــــن
همـقـــدمِ قـــافلـــهٔ عمــه جـــان
𖠇࿐ྀུ༅༅࿇═══┅─
✍🏻رقیه سعیدی(کیمیا)
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
https://eitaa.com/Maddahankhomein
💦ام المصائب💦
کاروان آمد ز.کوفه تابشام
کاروان آمد به اندوه مدام
کاروان آمد علی اصغر نبود
قاسم وعباس علی اکبرنبود
کاروان آمد رقیه .....جان نبود
درخرابه شام گویی خفته بود
کاروان آمد رباب .....خونجگر
در بغل قنداقه. اما بی پسر
کاروان آمدسیه پوش...... عزا
کاروان آمد به داغی ..جانگزا
کاروان آمد بقربانگاه .....عشق
کاروان برگشت از سوی دمشق
دشت پر بود از شمیم لاله ها
خون چکید ازچهره آلا له ها
لاله درلاله به داغی .....دلفروز
بغض غم درسینه هالبریزسوز
ازصدای کاروان .....دشت خموش
گوشه درهرگوشه خون آمدبجوش
صحنه ها هم زنده شد در یادها
هم زمین لرزان شد از ...فریادها
زینب آمد با زنان .........داغدار
با،زنان و کودکان.... بی قرار
داغ عالم بود اندر ...... جانشان
گشته پر، پر لاله های .. باغشان
زینب آمد قامت نستوه عشق
زینب آمد جلوه بشکوه عشق
در کلامش بود ........آوای علی
در رشادت بود .....همتای علی
یا که زهرا بود آنجا . ....آمده
در دفاع از حق مولا .......،آمده
ناله و .....فریاد از دل برکشید
تا به عرش کبریا ..،آهش رسید
بانو صدیقه اژه ای
شیدای اصفهانی
دیوان گلشن سحر
https://eitaa.com/Maddahankhomein
💞بسم الله الرحمن الرحیم💞
🗓 تقویم شیعه 🗓
✅ امروز دوشنبه 🔰
🌞 ۱۵ مرداد ۱۴۰۳
🌝 ۳۰ محرم الحرام ۱۴۴۶
🎄 ۵ اوت ۲۰۲۴
📿 ️ذکر ایام هفته 🔰
📿 ذکر روز دوشنبه : یا قاضی الحاجات ۱۰۰ مرتبه.
📿 ذکر بعداز نماز صبح ۱۲۹ مرتبه #یا لطیف که موجب یافتن مال کثیر میگردد.
💠 ️روز دوشنبه طبق روایات متعلق است به
#حضرت_امام_حسن_علیه_السلام و #امام_حسین_علیه_السلام.
سفارش شده تا اعمال نیک و خیر خود را در این روز به پیشگاه مقدس ایشان هدیه کنیم تا ثواب دوچندان نصیبمان گردد.
📆 روزشمار تاریخ شیعه:🔰
🖤 ۵ روز تا شهادت حضرت رقیه خاتون سلام الله علیها
🎬 وقایع مهم شیعه:🔰
🐪 اسرای کربلا در شام😭
🤲اللهم عجل لولیک الفرج
✅ با ما همراه شوید...🔰
https://eitaa.com/joinchat/3542745823C3e1ead0ed9