مدح روضه ای
چنان ز مهر تو قلب بهار، آکنده ست
که از لباس عروسی خویش دلکنده ست
نهالِ خانۀ همسایه زد شکوفۀ سیب
که چون قنات، قنوتت هماره بخشنده ست
اگر که سنگ محک سجدههای روشن توست
کدام بنده در آیینه عمل بنده ست؟
به وصله های جدیدی که میزنی سوگند
که ساده زیستی از چادر تو شرمنده ست
تو دست شستهای از مال خود برای یتیم
چقدر ساقی کوثر تو را برازندهست
علی دلش به تو گرم است، بعد رفتن تو
نه آفتاب فروزان، نه ماه تابنده ست
به یاد خندهات آن لحظههای پایانی
پس از تو بر لب هر زخم کهنهای خنده ست
قلم به وصف غمت باز ای گل یاسین!
چنان گیاهِ «زبان در قفا» سرافکنده ست
مباد از تو نگوییم و بگذرد شب قدر
گذشتن از تو خیانت به نسل آیندهست
مسعود یوسف پور
https://eitaa.com/joinchat/3542745823C3e1ead0ed9
#به_نام_خدا #یافاطمه
#به_اضطراب_دل_مهربان_شیرزنان
#برای_مادران_شهدا
#ام_البنین
در میزنند و باز دل مادر است در
در میزنند و خرمن در آذر است در
در میزنند و شعله به دل میزنند باز
در دل چقدر دلهره میافکنند باز
شاید خبر ز سرو جوانت رسیده است
پایان اضطراب و گمانت رسیده است
شاید پلاک و چفیه برایت بیاورند
خاک از زمین کرببلایت بیاورند
شاید که نامهای خبر از یار آورد
عکسی به یاد آنهمه دیدار آورد
هر چند قاب دلهره مادر است در
دل بد مکن عزیز به مولا در است در
دل بد مکن ولی نه مگر در نمیزدند؟
شلاق شعله بر تن کوثر نمیزدند؟
در میطپید و سینه دیوار میطپید
مولا دلش میانه بازار میطپید
در میشکست و قامت دلدار میشکست
مادر میانه در و دیوار میشکست
مادر همیشه از غم فرزند خسته است
از درد محسن است که پهلو شکسته است
در آتش است قامت نخل علی چرا؟
تنهاست در هجوم جماعت ولی چرا؟
آتش کجا به حضرت کوثر اثر کند
اما نه میخ در که به پیکر اثر کند ؟
زآن دم که میخ بر تن مادر نشسته است
تا هست خار در دل حیدر شکسته است
زهر است صبر بر جگرش، حیدر است او
شرمنده امانت پیغمبر است او
آتش زدند خانه آرام حلم را
دردا شکست جهل در شهر علم را
دل میطپد چرا؟ در آن خانه دیده است
شلاق زخم بر تن پروانه دیده است
خون میخورند و تلخ به اصرار میطپند
دلها به داغ آن در و دیوار میطپند
یک ذره از مشاهدههای ذر است دل
یک قطره دور مانده از آن کوثر است دل
تا شعلهها به دامن کوثر فکندهاند
دلها به داغ پهلوی زخمی طپندهاند
دل میطپد که یاد از آن در میآورد
یاد از غم همیشه حیدر میآورد
هر مادری گلی ست ز بستان فاطمه
طفلیست در صفوف دبستان فاطمه
این مادران که جان دل و نور دیدهاند
با شهد مهر خویش شهید آفریدهاند
ما هر چه میشویم از احساس مادر است
رزق جهان ز گردش دستاس مادر است
#علی_محمد_مودب
https://eitaa.com/joinchat/3542745823C3e1ead0ed9
(السّلام علیكِ یا فاطمةالزهراء)
#مزار_فاطمه
چنان ز سیلی، نیلی عِذار فاطمه شد
که دهر، تیرہ به حال نزار فاطمه شد
میانهی در و دیوار و ناوَک مسمار
نشانه، محسن نیکوعِذار فاطمه شد
ز ضرب در، که عدو زد به پهلوی زهرا
فغان فضّه فقط، غمگسار فاطمه شد
ز سقطِ محسن معصومِ فاطمه نه عجب
که میخ غرقه به خون شرمسار فاطمه شد
عدو به رغم ولای علی و غصب فدک
زمینه ساز غمِ بی شمار فاطمه شد
علی که بعد نبی بود جانشین رسول
ز غصّه خانهنشین در کنار فاطمه شد
کنار چشمهی کوثر، پیمبر خاتم (ص)
غمین و مویهکُنان داغدار فاطمه شد
نهان اگرچه بظاهر مزار فاطمه است
میان قلب محبّان، مزار فاطمه شد
نه (شمس قم) شدہ گریانِ این غم جانکاہ
که چشم جنّ و بشر، اشکبار فاطمه شد.
شادروان سید علیرضا شمس قمی
https://eitaa.com/joinchat/3542745823C3e1ead0ed9
بسم الله الرحمن الرحیم
#فاطمیه بعد از شهادت
برای گریه علی بی تو کم بهانه ندارد
ولی به غیرِ همین هقهقِ شبانه ندارد
درِ شکسته ، دو دستان بسته ، کوچهای باریک
برای گریه علی بی تو کم بهانه ندارد
مرا که روز سکوتِ یتیمهای تو کُشتهاست
به خانهای که دری بین آستانه ندارد
خدا کند نرسد صبح برنخیزم از خاکت
کجا رَوَم که علی بی تو آشیانه ندارد
هرآنکه دید مرا نیمه شب دراینجا گفت :
که این غریبه هرآنکس که هست خانه ندارد
به زینب تو فقط سرسلامتی حَسنت گفت
مدینه بعدِ تو یک مجلسِ زنانه ندارد
نخواستی که بیافتد زمین علی ، چه بد اُفتاد
شبیه روضهی تو روضهای زمانه ندارد :
رسید طعنهی قنفذ به کودکانِ غریبم
چنان زدم که پس از این توانِ شانه ندارد
کسی نگفت مغیره بزن! ولی به علی زن
زنی که خورده زمین ضربِ تاریانه ندارد
(حسن لطفی۴۰۱/۰۹/۲۷)
#یاشبیر
https://eitaa.com/joinchat/3542745823C3e1ead0ed9
#غزل_فاطمیه
#مناجاتی_با
#امام_زمانعج
#اول_جلسه_ای
#گریز_به_روضه
تو را تنها رها کردیم ما در کوچه ی غربت
تو را از ما چه سهمی هست غیر از غصه و زحمت
دعای تو همیشه تا اجابت میبرد مارا
دعای ما برایت میشود قربانی غفلت
تمام چارهی بیچارگیهامان تویی اما
میان این همه رنج و بلا کو اندکی دقت؟
اگر اندازهی لیوان آبی تشنه ات بودیم
تو حالا پیش ما بودی نه پشت پرده ی غیبت
تو از اعمال ما آگاهی و قصدت نجات ماست
عبادت های خود را میکنی با ما اگر قسمت
شبیه مادرت دلسوزی و در میزنی هرشب
که ما را لحظهای در آوری از خانهی ظلمت
شبیه مادری که گرچه سیلی خورد اما ماند
که عشق است و بلاهایش به هر ترتیب و هر قیمت
بهای عشق را با جان و با فرزند خود پرداخت
چه پشت در چه در کوچه چه در مسجد به هر بابت
فقط مسمار از قلبش خبر دارد که در این راه
به خونش مُهر کرد و ماند پای کار این بیعت
#سعیده_کرمانی
https://eitaa.com/joinchat/3542745823C3e1ead0ed9
#امام_زمان_عج_فاطمیه
اگرچه بر دلم گناه، چهره ی ممات داد
ولی دعای صاحب الزمان مرا حیات داد
فدای آن طبیب که به هر محله سر زد و ...
دوای هر مریض را به لطف و التفات داد
زمان لغزشم کنار منجلاب معصیت
به پای سست و بی ثباتِ این گدا ثبات داد
نداشتم لیاقتِ غلام پنج تن شدن
به لطف خود، جواز نوکریِ آن ذوات داد
همین که خواب غفلت از امام، بست دیده ام
صدای زنگ ساعت نجف مرا نجات داد
خدا نویدِ فتح مرتضی میان جنگ را
به حضرت رسول با نزول عادیات داد
نگو چرا دلت همیشه مست خاک حیدر است
به خاک خلقتم ابوتراب مختصات داد
بساط رزق کربلا به دست های مادر است
همیشه لطف فاطمه به دست ما برات داد
دو ماه و نیم دیده اش کبود بود و تار دید
همان زنی که نور بر تمام کائنات داد
به پهلوی شکسته، هر تکان عذاب آور است
چه رنج ها به فاطمه اقامه ی صلاة داد
#محمد_جواد_شیرازی
https://eitaa.com/joinchat/3542745823C3e1ead0ed9
#فاطمیه
بغض دارم در گلو شب تا سحر این روز ها
می کند در مرگ من آخر اثر این روز ها
بوی دود و آتش و خاکستر و مسمار در
می کند حال مرا آشفته تر این روز ها
هر نشانی که شود یاد آور آن روز تلخ
می نماید شیعه را خونین جگر این روزها
تا صدای زنگ در گاهی به گوشم می رسد
بغض می گیرد مرا در پشت در این روز ها
مادری تا می زند شانه به موی دخترش
می شود چشمان هر بیننده تر این روز ها
چادر خاکی مادر هم گواهی روشن است
تا شود آشفته احوال پدر این روز ها
ای بسا حق می دهم از شدت این غم کسی
جان شود از پیکرش بیرون اگر این روز ها
ما کجا و گریه کردن در عزای فاطمه (س)
گر نبود از جانب بالا نظر این روز ها
#محمد_درّودی
https://eitaa.com/joinchat/3542745823C3e1ead0ed9
4_5899736058978899782.ogg
2.12M
همخوانی شعر بسیج
السلام ای یاوران ای حقیقت بـاوران
السلام ای شهیدان سرداران،نام آوران
پنجم آذر میلاد بسیج است
الله اکبر فریاد بسیج است
کُلُّ یَومٍ عاشورا کُلُّ اَرضٍ کربلا (۲)
فرمان رهبر این است،امر آقا همین است
الـگـوی بسیجیـان، امیـرالمومنین است
جان ما فدای علی و آلش
هر بسیجی شیر مادر حلالش
کُلُّ یَومٍ عاشورا کُلُّ اَرضٍ کربلا (۲)
دشمن خار وذلیل است،غرق در رود نیل است
آل یهود ملعون ، قومِ اصحاب فیل است
اَرسَلَ عَلَیهِـم طَیراً اَبابیل
تَرمیهِم بِحِجارَهِ مِن سِجّیل
کُلُّ یَومٍ عاشورا کُلُّ اَرضٍ کربلا (۲)
گـرچه ما زیر دِینیم مستِ پیرِ خُمینیم
سربند ما یازهراست عاشقـان حسینیم
بر ما از رهبر ما این خطاب است
این بسیج این لشکر انقلاب است
کُلُّ یَومٍ عاشورا کُلُّ اَرضٍ کربلا (۲)
این کشور ایران است قـدرت ما ایمان است
کاخ سفیـد به زودی از دست ما ویران است
لشکـر بسیجی کم نیاورده
آمریکا را به زانو در آورده
کُلُّ یَومٍ عاشورا کُلُّ اَرضٍ کربلا (۲)
یوسف حق پرست اشتهاردی(غریب)
https://eitaa.com/joinchat/3542745823C3e1ead0ed9
🇮🇷 بسیج 🇮🇷
بسیجی آیت و نور خدایی
بسیجی عرش را در زیر پایی
تو هستی افتخار دین و قران
به ایثار و شهادت آشنایی
برای سرزمین پاک ایران
بهار دلکش آلالههایی
به هنگام جهاد و وقت یاری
به رهبر جانثار و باوفایی
زهر آسیب و هر نیرنگ دشمن
ولایت را نگهبانی نمایی
برای مرگ شیطان زمانه
تو با ملت همیشه همصدایی
به جنگ دشمنان دین اسلام
چو سرباز حسین نینوایی
خدا پشت و پناهت ای دلاور
که بر عهد شهیدان جان فدایی
سروده شاعر ورامینی
https://eitaa.com/joinchat/3542745823C3e1ead0ed9
ای خامنه ای رهبر فرزانه ایران
خورشید درخشنده بر این ملک دلیران
ای نایب مهدی عجلالله تعالی
ای حجت حق، ای پسر حضرت زهرا
مردی و صداقت به کلامت شده جاری
با لطف تو ایران شده سرسبز و بهاری
ای وارث مردانگی و عشق و شجاعت
بازوی توانمند تو بازوی عدالت
درکل جهان با عمل و علم و درایت
افراشتهای پرچم اسلام و ولایت
ای رهبر سردار همه خلق مسلمان
نامت که بیاید بشود خصم گریزان
در چهره نورانی تو مهر و محبت
دستان پر از عاطفهات بر سر ملت
در عدل و عمل چون پدرت حیدر کرار
پیروز به هر عبدو ود و دشمن کفار
امروز تو مولایی و فرمانده لشگر
یاران تو چون یاسر و عمار و ابوذر
امروز جوانان وطن شیرو دلاور
در عرصه میدان همگی مالک اشتر
از قدرت ایمان تو دنیا شده مبهوت
تاثیر ندارد سخن آتش و باروت
وقتی که نشد کارگشا حیله تحریم
دشمن به ستوه آمد و شد تابع و تسلیم
ای رهبر دین ، ما همگی مرد جهادیم
ما غیرت و مردانگی از دست ندادیم
ما ملت قرآن همگی اهل نمازیم
بر دشمن حربی همگی سخت بتازیم
با غدهی چرکی جهان روبه نبردیم
با خون شهیدان خدا معجزه کردیم
آنانکه همه منکر اسلام و خدایند
حرف دل مردان خدا گوش نمایند
هر لحظه اگر رهبر ما لب بگشاید
لشکر همه از ترک و بلوچ و عرب آید
آنگونه بجنگیم که دشمن نتواند
از صحنه جنگیدن ما جان برهاند
ای خامنهای، رهبر دین ، جان به فدایت ای کاش نصیبم بشود ذکر دعایت
پیمان تو با خلق مسلمان چه خوش عهدیست
دست تو به دست قدر حضرت مهدیست"
سروده شاعر ورامینی
https://eitaa.com/joinchat/3542745823C3e1ead0ed9
🇮🇷هفته بسیج 🥀
بسیجی سرفراز هر دو عالم
نباشد هر بسیجی راز کم غم
بسیجس مایه امید واریست
نشستن بر تن او همچو خاریست
بسیجی روح روح الله دارد
کنون او قلب حزب الله دارد
بسیجی خانه و ماوا ندارد
همو که از عدو پروا ندارد
بسیجی مایه امیدواریست
به نزدش خصم دوران همچو خاریست
بسیجی می کند خار از سر راه
نظر بر خار دارد او به اکراه
بسیجی شیر میدان نبرد است
ببین با دشمن این شرزه چه کرده است
بسیجس افتخار عالمین است
بسیجی رهبرش پیر خمین است
بسیجس راد مرد افتخار است
همو که مرد جنگ و کارزار است
بسیجی شیر روز و شب به راز است
سره سجاده گل در نماز است
تن مرد بسیجی چاک چاک است
دلش آیینه و چون آب پاک است
بسیجی را به دل معراج عشق است
درون سینه اش امواج عشق است
بسیجی عشق را آواز دارد
بسیجی سینه ای پر راز دارد
بسیجی آن عقاب تیز پرواز
که در میدان تیر آید به پرواز
بسیجی را بدل بیم از تفنگ نیست
چرا که با شهیدان بوده دمساز
دمادم هر بسیجی در نبرد است
فقط او را سعادت یک کمند است
بسیجی را سعادت عشق مولاست
کمند یک بسیجی اذن مولاست
دمادم هر بسیجی موج دارد
به امر رهبری او اوج دارد
بسیجی را تموج سرسری نیست
به اوج موج ذکرش جز علی نیست
بسیجی اهل تدبیر است و تقوا
تدبر دشمنان را کرده رسوا
تفکر را بسیجی اصل کرده
بدینسان خود به آقا وصل کرده
بسیجی ماندنم آداب دارد
اگر ماندیم صوابی ناب دارد
صوابش را امامی کرده امضاء
که فرمانش هزاران قاب دارد
بسیجی مدرسش القاب عشق است
همو که رهبرش ارباب عشق است
صفات دیگری دارد بسیجی
ز وصفش عاجز است اینک بدیعی
سید جعفر بدیعی خیرآبادی"
https://eitaa.com/joinchat/3542745823C3e1ead0ed9
ایام هفته بسیج 🇮🇷
"عاشقان رفتند و ما جا مانده ایم
بی نصیب از جمله تنها ما نده ایم
یاد باد آن روز گاران نبرد
جنگ شیطان بود با مردان ِ مرد
قدرت حق در کف مردانه بود
جنگ مردان خدا جانانه بود
من خودم دیدم که جنگ کفر و دین
جنگ مردان خدا را با یقین
من خودم دیدم بسیج نامدار
دست خالی بود در آن کارزار
من خودم دیدم که از جان می گذشت
آبیاری کرد با خون کوه و دشت
من خودم دیدم که او دیوانه بود
گرد شمع عشق حق پروانه بود
من خودم دیدم که او ترسی نداشت
روی مین – یا زیر تانگ- پا می گذاشت
من خودم دیدم که او تکبیر بود
عاشقی بی مزد و بی تقدیربود
من خودم دیدم که غلطان شد به خون
چون حسین(ع)این گونه بودش آزمون
افتخار من بود در این حضور
چون دلم روشن شد از دریای نور
این دلم شاگردی دلداده کرد
در شلمچه * خاک را سجاده کرد
من درون خون خود کردم وضو
من نماز عشق را خواندم بر او
🥀🇮🇷🥀🇮🇷🥀
خواهرم این کشور ایران ماست
ارزش آن بیشتر از جان ماست
شهرت ایران به ایمانش بود
دامن تو مهد مردانش بود
دامن خود را بسی تطهیر کن
جلوه ی حق را بر آن تصویر کن"
https://eitaa.com/joinchat/3542745823C3e1ead0ed9
شعر در مورد بسیج و بسیجی
بسیجی بنده خاص الهی است
بسیجی در حقیقت یک سپاهی است
بسیجی گلشن دین را گلاب است
بسیجی آرمان شیخ و شاب است
بسیجی پاک از هرنقص و عیب است
بسیجی صاف از هر شک و ریب است
بسیجی را توقع نیست در کار
بسیجی نه تشریفات میخواهد نه دستار
بسیجی بنده شایسته اوست
بسیجی بنده خاص الهی است
بسیجی در حقیقت یک سپاهی است
بسیجی گلشن دین را گلاب است
بسیجی آرمان شیخ و شاب است
بسیجی پاک از هرنقص و عیب است
بسیجی صاف از هر شک و ریب است
بسیجی را توقع نیست در کار
بسیجی نه تشریفات می خواهد نه دستار
بسیجی بنده شایسته اوست
بسیجی سر به سر وابسته اوست
بسیجی دل به این عالم ندارد
دلش را بر خدای خود سپارد
بسیجی سنگرش سجاده اوست
وصالش در شراب باده اوست
بسیجی مخلص دین مبین است
بسیجی پیرو مولای دین است
بسیجی فانی اندر انقلاب است
بسیجی حامی اسلام ناب است
بسیجی نی به فکر ملک ومال است
نه اندر غصه اهل وعیال است
بسیجی شعله ائی از نار عشق است
بسیجی سنبل گلزار عشق است
نه دل بسته به این دنیای فانی
نه غمناک است از بهر زندگانی
خدایا حق پیغمبر وآلش
بسیجی را نگهدار از زوالش
بسیجی آرزوی مومنین است
بسیجی نور چشمان امین است"
https://eitaa.com/joinchat/3542745823C3e1ead0ed9
"از آن ساعت که از سوی خداوند
بیامد وحی بر پیر برومند
که آن نام بسیج بر خلق بنمای
وبا نامش جهان را باز بگشای
امام آمد بسیجی گشت احیاء
زهربومی بری گردیده غوغا
بسیجی را به مرغ عاشقی خواند
که عاشق بر وفای عشق می ماند
مکان مرغ عاشق در بهشت است
بسیجی عهد خود با خود نوشته است
تقدیم به بسیجیان عزیز میهن اسلامی"
https://eitaa.com/joinchat/3542745823C3e1ead0ed9
🥺توبهدرمانی🥺
آمدم در محضرت جانا غزل خوانی کنم
با دو بیتِ ساده ابراز پشیمانی کنم
بار دیگر میشود تا پیش اللهُ الصمد
واسطه بر توبهام شاهِ خراسانی کنم؟
گر بَدم آقا ولی حالا پشیمانم ببین
صادقانه آمدم تا توبهدرمانی کنم
من که در باب الجوادت عرضِ حاجت کردهام
آمدم دل را کنار تو چراغانی کنم
آمدم با اشکهای بیکران در محضرت
گوشهی فرش حرم را خیس و بارانی کنم
پای اگر بر روی چشمانم گذاری بعد از این
خاک کویت میشوم تا سودِ شایانی کنم
✍#فاطمهدستجردی
https://eitaa.com/joinchat/3542745823C3e1ead0ed9
4_5951815977711700418.mp3
14.44M
#زمینه_هجوم_به_خانه_وحی_خدا
#سبک_ریان_بن_شبیب
#حیدرشد_خونجگر
🔘🔘۹۳۰🔘🔘
☑️بنداول
حیدر شد خون جگر/میزد ثانی به در
ای وای ای وای
بین دیوارو در /زهرا شد بی پسر
ای وای ای وای
به در لگد زد
در افتادُ«۳»
فتنه به پا کرد
در افتادُ«۳»
از جورنامرد
در افتادُ«۳»
مولاتی فاطمه زهرا زهرا «س»
┄•┄┅═══••↭••═══┅┄•
☑️بنددوم
ثانیه بی حیا/با ضربه های پا
کشت محسن رو
فِضةُ خُذینی/می زد زهرا صدا
کشت محسن رو
عزیزمادر
میزد پر پر«۳»
جوون حیدر
میزد پر پر«۳»
با دله مضطر
میزد پر پر«۳»
مولاتی فاطمه زهرا زهرا «س»
┄•┄┅═══••↭••═══┅┄•
☑️بندسوم
آه از یاس کبود
بین آتیش و دود
میگفت حیدر
آه از درب و دیوار
نوک داغ مسمار
آه از مادر
.....
میگفت دله خون
علی سوختم«۳»
دله پریشون
علی سوختم«۳»
باچشم گریون
علی سوختم«۳»
مولاتی فاطمه زهرا زهرا «س»
┄•┄┅═══••↭••═══┅┄•
☑️بندچهارم
دستای بوتراب/رو بستن با طناب
چل تا مزدور
جلوچشم حسن/حیدر رو میبردن
با ضرب و زور
......
آه از جفای
چهل نامرد«۳»
فاطمه با اون
تن پر درد«۳»
میگفت علی جان
نرو برگرد«۳»
مولاتی فاطمه زهرا زهرا «س»
┄•┄┅═══••↭••═══┅┄•
💠💠💠9⃣3⃣0⃣💠💠💠
┄•┄┅═══••↭••═══┅┄•
#شعرای_ایینی
#کربلایی_رضا_نصابی
#کربلایی_مجیدمرادزاده
https://eitaa.com/joinchat/3542745823C3e1ead0ed9
🥀یافاطمه(س)ادرکنی
به جُز زهرا کسی خیرُالنّسا نیست
که خاتونی جُز او روز جزا نیست
یگانه دختر پیغمبر افسوس
به روز و شب دَمی از غم جدا نیست
به شهرِ غربت و تنهایی خویش
خبردار از دلش غیر از خدا نیست
دلش کوهی ست از غم های عالم
به غم اینگونه فردی مبتلا نیست
شکسته سینه اش را کینه ی خصم
کسی مانند آن خصم اشقیا نیست
به وقتی که علی خانه نشین شد
کسی جّز فاطمه مشکل گشا نیست
میانِ کوچه ها فریاد می زد
که با درد علی کس آشنا نیست
به انصار و مهاجر بارها گفت:
اطاعت از پیمبر در شما نیست
چو( شائق) در نهان می پرسم از خود
مدینه قبر او پیدا چرا نیست؟
#اکبر_حمیدی_شایق
https://eitaa.com/joinchat/3542745823C3e1ead0ed9
1_4990762722.m4a
10.67M
﷽ا
حکایت داستان انار
◈ ✱◾️◈✱◾️◈ ✱◾️◈
هستی عالم همان دُخت رسول
راضیه مرضیه زهرای بتول
همسر مولای مردان مرتضی
فخر عالم حضرت خیرالنسا
شد کسالت بر وجودش آشِکار
رفته از کف طاقت وشد بیقرار
شیر حق آمد به بالینش نشست
گفت بازهرا تویی ای حق پرست
گو بدانم حاجتت بانوی من
با من دلخسته گو اینک سخن
هرچه میخواهی اجابت می کنم
من ترا جانا حمایت می کنم
گفت ای مولای عالم یا علی
ای که دلها از وجودت منجلی
بگذراز من چون نباشد وقت آن
نیست حاجت یاعلی جان اینزمان
گفت مولا هرچه خواهی گو به من
بر تو آرم فاطمه شیرین سخن
امر شوهر شد نمودش احترام
گفت با مولا علی جان ای امام
گر اناری آوری من مایلم
لطف تو گردد پسر عم شاملم
فصل میوه شد به پایان آنزمان
شد علی از بهر آوردن همان
هرکه را پرسید دادش این جواب
ای امیرالمومنین ای بوتراب
جان به قربانت نباشد پیش ما
ما خجالت میکشیم ای مقتدا
گفت شخصی من بگویم این خبر
آمده شمعون اینک از سفر
او انارش بُد به بارش یک سبد
حتماً او بارَش به منزل می برد
رفت مولا سوی شمعون با شتاب
تا بگیرد او انار بلکه جواب
پیش شمعونِ یهودی شد امیر
شاه مردان مرتضی ماه منیر
(بیقرار اصفهانی )✍️
https://eitaa.com/joinchat/3542745823C3e1ead0ed9
4_5900183938168526828.mp3
4.03M
#شور_حماسی_فاطمیه
#فاطمی_مهدوی_برائتی
حضرت مهدی علیه السّلام می فرمایند:
«و فی إبنة رسول اللّه صلّی اللّه علیه وآله لی أسوة حسنة»
«دختر رسول خدا صلّی اللّه علیه وآله برای من، اسوه و الگویی نیکو است»
الغيبة طوسى، ص ۲۸۶، ح ۲۴۵
سیّدة النّساء عالمین فاطمه...
حبّ تو معنای اصول دین فاطمه...
روز قیامت میبری با خود، باشکوه
نوکرتو به جنّت برین فاطمه...
تویی دلیل خلقت همه عالم
شدی نور دوچشم احمد خاتم
تو اون ملیکه ی ارض و سماواتی
که شد خادمه ی تو ساره و مریم
یازهرا
تو مادر ساداتی یافاطمه
تو قبله حاجاتی یافاطمه
میگیم با نیت تعجیل فرج
اغیثینی مولاتی یافاطمه
اغیثینی مولاتی یافاطمه....
🌸🌸🌸🌸🌸
بضعه ی پاک حضرت رسول، فاطمه..
شأن تو شد فراتر از عقول، فاطمه..
کوری چشم دشمنت میشه،هر عمل
با بغض دشمنای تو قبول، فاطمه..
تویی همسر و کفو حضرت حیدر
شدی ذکر رجزهای یل خیبر
فقط محبّ تو شده حلال زاده
تو رو با افتخار صدا زنم مادر
یازهرا
تو تفسیر آیاتی یافاطمه
به پیغمبر، مِرآتی یافاطمه
میگیم با نیت تعجیل فرج
اغیثینی مولاتی یافاطمه
اغیثینی مولاتی یافاطمه....
🌸🌸🌸🌸🌸
اسوه ی نیکوی امام عصر، فاطمه
کن نظری سوی امام عصر، فاطمه
میشه مقدّر فرجش یه روز وقتیکه
هستی دعاگوی امام عصر، فاطمه
یه روزی منتقم میاد و میخونه
زمون انتقام از اون دو ملعونه
یکی یکی تموم قاتلینت رو
توی آتیش بغض خود میسوزونه
یازهرا
ظهورش به غمها میده خاتمه
نجات ما از شرّ هر ظالمه
میگیم با نیت تعجیل فرج
اغیثینی مولاتی یافاطمه
اغیثینی مولاتی یافاطمه....
✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن)
https://eitaa.com/joinchat/3542745823C3e1ead0ed9
#مناجات_مهدوی_فاطمی
#قبر
دوباره درد ِهجرت، بر لب جوهر نشسته
و اشک نوکرت بر صفحه ی دفتر نشسته
ببین که نوکرت عمریست با دستان خالی
سر ِ راه وصالت، با دو چشم تر نشسته
برای مردن هر شیعه ای این جمله کافیست
امامش بین صحرا بی کس و یاور نشسته
تو آن شاه غریبی که هزار و چندسال است
به امّید فراهم گشتن لشکر نشسته
بیا که حسرت ما شد حکومت کردن تو
چرا جای تو دشمن روی هر منبر نشسته
شبیه قبر تاریک است دنیا بی حضورت
که در آن دل به دنبال مه و اختر نشسته
دوباره روضه ی مادر، دلم در زیر خیمه
به امّید شفاعت در صف محشر نشسته
ظهورت را همیشه خواستم وقتی که اشکم
کنار قبرهای آل پیغمبر نشسته
بیا بنگر کنار قبر مادر نیمه شبها
که با قدّ کمانی، فاتح خیبر نشسته
شده شرح غم ِسی سال ِ حیدر اینکه هرشب
کنار قبر کوثر، ساقی کوثر نشسته
پس از غسل تن مجروح، حق دارد علی که
کنار قبر جانش با دل مضطر نشسته
دوباره روضه خواند وگفت زهرا پیش قبرت
ببین با استخوانی در گلو، حیدر نشسته
همیشه روبه رویم بین دیوار و دری تو
چرا که خون تو بر روی میخ در نشسته
زمان غسل تو فهمیده ام که ردّ پای
چهل تا بی حیا بر روی بال و پر نشسته
چه دیدم، آه ؛ هنگام وداعت بین این قبر
به روی حور، دست ثانی کافر نشسته
به نوبت دیده ام، گاهی مغیره، گاه قنفذ
اگر اشکم میان کوچه و معبر نشسته
قرار بعدی ما کربلا و پیش گودال
ببینی زینبت پیش تنی بی سر نشسته
به جای تو زند بوسه به رگهای بریده
به روی حنجری که از قفا خنجر نشسته
سکینه، اربعین گوید کنار قبر سقا
عمو بعد تو صدها زخم بر پیکر نشسته
چه قبر کوچکی داری، یکی گفته: سکینه
کنار پیکر عباس یا اصغر نشسته؟
✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن)
https://eitaa.com/joinchat/3542745823C3e1ead0ed9
#مناجات_مهدوی_فاطمی
#غسل
از لحظه ای که دل به غمت مبتلا شده
کارم برای امر ظهورت دعا شده
خیلی غریب و بی کس و تنها شدی ببخش
با غفلتم، نصیب تو صدها بلا شده
فرزند ناخلف شدم از یاد بردمت
عمریست منزلت، پدرم ذی طویٰ شده
مهلت بده که عمر؛ کم است و خطا زیاد
حالا که مهر تو به دل من عطا شده
مهلت بده که گریه کنم در فراق تو
با دیده ای که وقف تو،ماتم سرا شده
ای کاش وقت آمدنت زودتر شود
تنها ظهور، حاجت این بینوا شده
مرگم اگر رسید،سری هم به من بزن
آقا بگو که قلب تو از من رضا شده
آقا ببین که در وسط روضه های سخت
کارم همیشه ناله ی (مهدی بیا) شده
شام شهادت است کجا غرق ناله ای
در سینه ی تو روضه ی مادر به پا شده
شام شهادت ِهمه ی هستی ِعلیست
گویا که وقت غسل خود ِمرتضی شده
با اشک چشم، فاطمه را غسل می دهد
دیگر علی به مرگ خودش هم رضا شده
می ریزد آب روی تن و آب می شود
پشتش کنار فاطمه از غصه تا شده
امر ِسکوت داده ولی داد می زند
بی تاب؛ قلب حیدر ِخیبرگشا شده
آهی کشید در وسط ناله ها و گفت
اسماء ؛ حق بده،که به او بد جفا شده
اسماء اگر که تاب نمانده به سینه ام
دستم به زخمهای تنش آشنا شده
می ریزم آب روی تن کوثرم چرا
بنگر که درد ساقی کوثر چه ها شده
آبی که بوده مهریه ی فاطمه، ببین
مشغول ِغسل پیکر خیرالنساء شده
گل را کسی به زیر لگد له نمی کند
یاس نبی چگونه پر از ردّپا شده
گفته شبانه جسم مرا غسل کن چرا
چون استخوان سینه ی او جابه جا شده
خیلی کشیده درد، بمیرم برای او
بیخود نبوده؛ مرگ، برایش شفا شده
حالا کنار غسل جراحات فاطمه
قلبم دوباره راهی کربوبلا شده
رد شد فقط دو دست من از روی زخمها
وای از نگاه زینب و رأس جدا شده
غسلش شبانه بوده و از زیر پیرهن
وای از نگاه زینب و موی حنا شده
شکر خدا که فاطمه ام دفن می شود
وای از تنی که گوشه ی صحرا رها شده
✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن)
https://eitaa.com/joinchat/3542745823C3e1ead0ed9
#مناجات_مهدوی_فاطمی
#بستر
#لحظات_آخر
#گریز_به_گودال
یارب امان بده که دگر شیعه مضطر است
عمریست از نبود امامش مکدّر است
از لحظه ای که حضرت مهدی شده طرید
دنیا به کام مردم پست و ستمگر است
هر شنبه تا به جمعه رسد زجر می کشیم
بعد از غروب جمعه،به هر سینه آذر است
دیگر نمانده در دل ما صبر و طاقتی
یارب کدام جمعه ظهورش مقدّر است
دیگر بگو که نیست نیازی به آفتاب
با ماه روی خود به جهان، نورگستر است
یارب بس است دربه دری ِامام ما
تا کی غریب و خائف و بی یار ویاور است
او وارث تمامی غم های مرتضاست
یک عمر دیده، دشمن او روی منبر است
برچین بساط ظلم و جفا را به حرمت ِ
زهرای داغدیده که در بین بستر است
آمد دم شهادت و مهدیست خون جگر
در سینه ی شکسته او داغ مادر است
در بستر است حوریه ای که به نور او
عرش خدا و جنّت اعلیٰ، منوّر است
در بستر است قوّت بازوی مرتضی
نام نکوی او رجز شیر خیبر است
در بستر است فاطمه سرّ تمام خَلق
مصداق قدر و آیه ی تطهیر و کوثر است
در بستر است عالمه ی بی معلّمه
آن بانویی که حجّت آل پیمبر است
دارد میان بستر خود درد می کشد
اما به فکر درد غریبی ِ حیدر است
از داغ روی داغ شده چون شَـبَح ولی
تنها به فکر سینه ی پُرداغ همسر است
حیدر کنار بستر او ناله می زند
عمر ِ بهار زندگی اش رو به آخر است
یک گوشه ی نگاه علی سمت فاطمه
گوشه نگاه دیگر او سمت آن در است
با یک نگاه بر قد و بالای فاطمه
گوید به ناله؛ آه ، گل من چه پرپر است
چیزی نمانده است از او غیر استخوان
یارم چقدر خسته و رنجور و لاغر است
گاهی شده ست ذکر لبش فاطمه و گاه
لعن مغیره، قنفذ و ثانی کافر است
حالا که رو به قبله شده قبله ی علی
در قلب خون فاطمه یک درد دیگر است
گوید: علی به فکر حسینم زمان مرگ
بنگر به یاد کربوبلا دیده ام تر است
من در میان بستر خود سر گذاشتم
اما حسین من به روی خاک، بی سر است
زخمی شده ست گردن آسیب دیده ام
اما به روی حنجر او ردّ خنجر است
در زیر دست و پای عدو رفته ام درست
در زیر نعل تازه گلم پاره پیکر است
✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن)
https://eitaa.com/joinchat/3542745823C3e1ead0ed9
#مناجات_مهدوی_فاطمی
#طناب #کوچه #سرنیزه
گریز به روضه حضرت علی اصغر علیه السلام
حال کسی شبیه دل ما خراب نیست
از چه دعای دیدن تو مستجاب نیست
در انتظار دیدن آن لحظه ایم که
مابین چشم ما و جمالت، حجاب نیست
با عطر جان فزای تو ای جَنَّةُ النَّعیم
حاجت به بوی میخک و یاس و گلاب نیست
ای شهریار هر دوجهان با حکومتت
دیگر بدون حکم خدا انتصاب نیست
پیچیده است وصف جمالت ولی چرا
عمریست عکس ماه رُخَت، بین قاب نیست
حالا که فاطمیه رسیده، غریب عصر
دیگر به قلب سوخته ات صبر و تاب نیست
فکر طناب دست پدر می کشد تو را
این پلک های زخمی تو بی حساب نیست
دارد هنوز مادر تو می زند صدا :
شایسته ی دو دست خدا که طناب نیست
دست یلی که یک تنه خیبرگشا شده
شاهی که بر تمامی فضلش حساب نیست
هر کس که شد رقیب علی موقع نبرد
فهمیده غیر مرگ، دگر انتخاب نیست
قرآن کجا وآل سقیفه، چه نسبتی ست
چونان علی، مفسّر ِ اُمّ الْکِتاب نیست
آن حیدری که داده سلامش، خدا به عرش
حالا چرا برای سلامش جواب نیست
یک تن نگفت در وسط کوچه: بی حیا
زن را زدن مقابل شوهر ثواب نیست
کوچه گذشت و مانده کبودی به روی ماه
چاره برای فاطمه،غیر از نقاب نیست
زهرا ، سر بریده ی همسر ندیده است
از این نظر شکسته دلی چون رباب نیست
یک سو سر رضیع به نی،آن طرف حسین
بر زنده ماندنش که حساب وکتاب نیست
می خوانْد روضه با نظری سمت نیزه ها:
حقّ ِلبان خشک شما، آفِتاب نیست
پایین بیا علی به برم خواب ِ ناز کن
بر روی نی که اصغر من جای خواب نیست
از بس که خورده ای به زمین از فراز نی
چاره به غیر ِ بستن تو با طناب نیست
✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن)
https://eitaa.com/joinchat/3542745823C3e1ead0ed9