#روزهای_سرد_داغ
سروده دی ماه ۹۸ اولین شعر برای شهادت حاج قاسم عزیزمان
خبر آمد خبری داغ که می سوزاند
آتش افتاده در این باغ که می سوزاند
خبر آمد به دل دشت که دریا خشکید
آه ها بس که کشیدیم ثریا خشکید
شعله داغ است ولی روضه امانش ندهد
فرصت برف زمستان به خزانش ندهد
شعله داغ است ولی از دل داغ شیعه
قدر گلبرگ گلی سوخته باغ شیعه
پیرهن کهنه نداری تو و یک تکه حصیر
نشده خواهر ویا دخترت البته اسیر
روضه ات خاطره ی کوچه و در کم دارد
فاطمیه ست ولی بوی محرم دارد
روضه ات گرچه نرفته ست به سمت گودال
ولی از علقمه شد ساغرمان مالامال
قمر آن لحظه که دستان تو افتاد رسید
ماه هم دید تو را ماه به فریاد رسید
چیست بین تو و زهرا که نمی دانم من
چه گذشته به تو آیا که نمی دانم من
بر تنت خاک شلمچه ست ز بویت پیداست
چیست که خانه تو شهره به بیت الزهراست
فاطمه امده از قصر به استقبالت
فاطمیه شده هم عصر به استقبالت
دل تو حاوی دریاست به دریا سوگند
چشمه اش کوثر زهراست به زهرا سوگند
بهتر از این چه لقب حک شده بر روی عقیق
که ولی خوانده تورا یار قدیمی ورفیق
گریه کرده ست وبه تکرار شهادت خوانده
که به جز خیرندیده ست درین فرمانده
تو همانی که بدون کرسی، دفتر، میز
خودشدی مسئله و اصل گزینه بر میز
راست گفتند تروریست تویی ای سردار
کرده ای دشمن حق را به نگاهی مردار
دشمنانت نه فقط کشته چشمان تواند
دوستان هم همه مدهوش و پریشان تواند
مادرت کو که ببیند چه سرافراز شدی
روی قبرتو نوشتند که سرباز شدی
توهمان حرفه ای لشکر ثاراللهی
که لدر می بری از خصم توازیک راهی
که همه واله ودرمانده شدنداز هوشت
بیجهت نیست علم خسته شده بر دوشت
مطمئنم من از آن روز که برمیگردی
ولی از سیصد واندی تو کدامین مردی
سیصد وسیزده و آه ندامت ازمن
تو وآنها ودل مانده به حسرت ازمن
می شود نام مرا هم ببری درآن روز
می شود پاک شود قصه من از دیروز
آه اگر بر تو شکایت ببرم من آیا
می شود فیض شهادت ببرم من آیا
می شود دفتر دیروز مرا پاک کنی
گوشه ای درکف پاهات مرا خاک کنی
جای من نیست اگر بین تو و یارانت
چند بیتی که شدم شاعرت ومهمانت
بیت دربیت بدنبال تو می گردم من
بخدا درغم تو کوه پراز دردم من
کوه پردرد ولی باز سراپا محکم
ایستاده به ره حضرت آقا محکم
حضرت عشق نبینم که شما گریه کنی
مرگ حق است به دینم که شما گریه کنی
چندسال است ندیدم که شما تا این حد
بغض از چشم و نگاهت به عیان می بارد
بخدا عقده دل وانکنی می میرم
و اگرچه که زنم اسلحه را می گیرم
سر فرزند چنان ام وهب در دستم
بر سر عهد خودم با تو همیشه هستم
باز پیمانه بده این سر پیمانه پرست
سر پیمانه ی تو بر سرپیمانش هست
زینت کریمی نیا
http://eitaa.com/Maddahankhomein
خبر آمد زمین افتاده یک سردار ایرانی
زمین از خون او رنگین و چشمم هست بارانی
نه تنها من که یک کشور برایش ناله سر میداد
بلوچ و کرد و لَک، لُر، ترک و شیرازی و تهرانی
در اوصافش سرودنها به کرمان زیره بردن هست
در آغوشش گرفت آن قهرمان را خاک کرمانی
برای جنگ با دشمن، برای حفظ امنیت
تویی سردار دلها ای هزاران مرد میدانی!
نگین افتاد از دستت چه باک از دشمنت داریم
مهم نقش نگین توست بر دلها، سلیمانی!
اگر دستت زمین افتاده اما دستگیری کن
مرا با خود ببر سردار از این دنیای ظلمانی
#سردار_دلها
#حاج_قاسم_سلیمانی
#محسن_علیخانی
https://eitaa.com/Maddahankhomein
غرقیم در اعماق مصائب، برگرد
از راه سفر امام غائب، برگرد
عجل لولیک الفرج می گوییم
در ندبه ی لیله الرغائب، برگرد
#محمدجواد_منوچهری
📚ردپای سرخ دل
https://eitaa.com/Maddahankhomein
بسم الله الرحمن الرحیم
مِنَ المُؤمِنينَ رِجالٌ صَدَقوا ما عاهَدُوا اللَّه عَلَيهِ فَمِنهُم مَن قَضى نَحبَهُ وَ مِنهُم مَن يَنتَظِرُ وَ ما بَدَّلوا تَبديلًا سوره مبارکه (احزاب آیه ۲۳)
توصیفی قرآنی از شهیدان و منتظران شهادت در ترجیع بند سردار سپهبد #شهید_حاج_قاسم_سلیمانی و یاران شهیدش(ره)
دلا با شورِ عاشورا ، بخوان آیات قرآن را
بخوان از مومنین، وصف و ثنا و مدح سبحان را
کنون بشناس ای عاشق، حسینی های دوران را
ببین غوغای رحمانی، شِنو توصیفِ قرآنی
بخوان در بینِ این آیات از قاسم سلیمانی
ببین یارانِ عترت را مصمم، جان به کف در ره
گروهی "عاهَدوالله" و گروهی "مَن قَضی نَحبَه"
"وَ مِنهُم یَنتَظِر" جمعی، بر این عزم و وفا بَه بَه
خدا را شکر ما داریم این یارانِ ایمانی
بخوان در بین این آیات از قاسم سلیمانی
ببین اوجِ همایش را میان موجِ هم عهدی
که مِی نوشند صف در صف ز جام وصل، هر شهدی
به عالَم صد هزارانند خوبان، چون اَبومهدی
نباشد هیچ فرقی در عراقی یا که ایرانی
بخوان در بین این آیات از قاسم سلیمانی
ببین در شهرها بس مردمان بیتاب گردیدند
شهیدان روضه خوانِ حضرت ارباب گردیدند
حرم ها را یکایک در طوافی ناب گردیدند
همه دنیا تماشا کرد عزت را به حیرانی
بخوان در بین این آیات از قاسم سلیمانی
ببین مجد و شکوه و جلوه های حیدر کرار
خداوندانِ ایثار و وفا و عشق را بسیار
شجاعت را شهامت را شهادت را در این بازار
خریداران یوسف را سوی یارِ خراسانی
بخوان در بین این آیات از قاسم سلیمانی
ببین در لشکر صاحب زمانی زینبیون را
شهیدانِ سرافرازِ سپاه فاطمیون را
صفوفِ شیر مردان، یَل یلانِ حیدریون را
یمن، سوریه، لبنان، تا فلسطین هست طوفانی
بخوان در بین این آیات از قاسم سلیمانی
ببین در مکتبی که جز سبک بالی نمی ماند
به غیر از "اِنتَقِم یا منتقم" حالی نمی ماند
که گوئیم ای شهیدان، جایتان خالی نمی ماند
علَم را ای علمداران نگهداریم مِیدانی
بخوان در بین این آیات از قاسم سلیمانی
ببین فریادِ مردان و زنان را هر طرف بر پا
علیهِ خصمِ مستکبر، علیهِ جبهه ی اعدا
دگر در منطقه جایی نمانده بهر آمریکا
هلاکت یا فرار است آخرِ اُردوی شیطانی
بخوان در بین این آیات از قاسم سلیمانی
ببین که فجر نزدیک از بشارتهای الله است
هر آنکه نیست در این راه، بی اغراق گمراه است
ز راه کربلا اینک، مسیر قدس در راه است
سپس پشت سر رهبر نماز عید میخوانی
بخوان در بین این آیات از قاسم سلیمانی
ببین آینده را روشن، که راهِ ما نه تاریک است
رهِ حزبِ خدا باز است، گر چه کوچه باریک است
زمانِ انتقامِ سخت و فجرِ یار، نزدیک است
هزاران داغ و درد اما، ظهورش هست درمانی
بخوان در بین این آیات از قاسم سلیمانی
حاج محمود ژولیده
https://eitaa.com/Maddahankhomein
باسم رب الشهداء والصديقين
مدح و مرثیه ای در شهادت جانسوز سردار حماسه آفرین جبهه های مقاومت و فرمانده ی فاتح مدافعان حرم سپهبد شهید #حاج_قاسم_سلیمانی_ره
تقدیم به روح آن شهید والا مقام و یار و همسنگر باوفایش سردار شهید
ابومهدی و یاوران شهیدشان
ای پسندیده ی خدا، سردار
مالک اشتر ولا ، سردار
جز شهادت نبود لایق تو
ای براه ولی فدا، سردار
داغ تو خونجگر کند ما را
خون تو زنده تر کند ما را
تازه بیدار تر شدیم، آری
خون مظلوم اثر کند ما را
گر چه این قلب رهبرم خون شد
همت انتقام افزون شد
بلکه با خون حاج قاسم ها
فتنه های دگر دگرگون شد
ای بنازم به استقامتشان
میدمد لاله ها ز قامتشان
بخدا بر مشام جان آید
عطر پیروزی از قيامتشان
رهبر و مقتدایمان فرمود
نبرد خصم زین جنایت سود
عزمها را کنید اينك جزم
که زمان فرج بیاید زود
رفت با خون مالک اشتر
اقتدار نظام، بالاتر
به ولایت قسم، ألا قاسم
بی تو تنها نماند این رهبر
يارِ سردار کو به کو مهدی
کیست "من ينتظر " ابو مهدی
به يقين لحظه ی شهادتشان
با تو گشتند روبرو مهدی
حاج قاسم که کربلایی شد
آسمان نیز نینوایی شد
شهدا را گرفت در آغوش
که بسر دوره ی جدایی شد
ای علمدار جبهه ی اسلام
ای به وقت نیازها، اقدام
نزد زهرا به فاطمیه شدی
با علمدار کربلا اکرام
آنکه فرمان شام هجرت داد
نیمه ی شب، طلوع فجرت داد
ای امیر مدافعان حرم
موسم زینبيه أجرت داد
ایکه معشوق، هم کلامت باد
جان ما نذر انتقامت باد
سر سردار و زانوی ارباب
سرِ آقایمان سلامت باد
ای دلت غرق حضرت معبود
عهد ما انتقام سیلی بود
رفتی اما به رجعتت بر گرد
باز همراه مهدی موعود
#حاج_محمودژولیده
https://eitaa.com/Maddahankhomein
خوشا برحال تو ای پاکباز عرصهی ایمان
که رفتی با تن صدپاره سوی محفل جانان
چه می داند کسی بین تو و جانان، چه رازی بود
که گفتی رقص در میدان خونین می کند مردان
هزاران بار رفتی با دل و جان پیشواز مرگ
شده از جانفشانی ها و عشقت مرگ هم حیران
چنان مردانه پیش دشمن حق قد علم کردی
که سر خم می کند پیش شکوهت لشگر خوبان
تو رفتی لیک در تاریخ نامت زنده خواهد ماند
شکست از لشگر پرمهر نامت فرقه ی شیطان
وجود نازنینت همچو اکبر اربا اربا شد
و دستت همچو عباس علی افتاد در میدان
به قطره قطره ی خونت زدی فریاد آزادی
تو رفتی تا ابد پاینده ماند عزت ایران
پریشان کرده ای حتی به مرگت خواب دشمن را
که می دانند دیگر نیست جایی امن از این طوفان
قسم بر عشق و آزادی که با روح تو می بندم
برای اقتدار کشور و آیین خود پیمان
تویی آن لاله پرپر که داغت را به دل دارم
زبان در مدح تو خاموش گشته، دیده ام گریان
#سلیمانی
#شهادت
#مقاومت
#محمد_هوشمند
https://eitaa.com/Maddahankhomein
]
حدیث هجران
#سردار_سلیمانی
غم فراق تو آتش به خرمن جان زد
و ناخدا دل خود را چنین به طوفان زد
کنار پیکر تو بغض ها شکسته شدند
هوا گرفت و زمین را دوباره باران زد
حدیث هجر تو را هر کسی شنید ای گل
شکست از غم و صد چاک بر گریبان زد
زدیده رفته ای اما زدل نخواهی رفت
نمی شود که به این راه ، خط پایان زد
تو آن فرشته خصالی ، که فیض چشمانت
گره دوباره به دستان نحس شیطان زد
همای اوج نشینی که بال و پر زدنت
برای وحدت آزادگان فراخوان زد
نوید فتح دگر در شکوه هجران بود
که عشق سکه ی دولت بنام کرمان زد
چو شمع سوختی و روشنی راه شدی
چه شد که بر سر تو شوق وصل یاران زد
بخون نوشت قلم : قاسم سلیمانی
لوای فتح و ظفر را به بام ایران زد
#محمد_هوشمند
#مدهوش
https://eitaa.com/Maddahankhomein
سر به دوش گلرخی طناز داشت
مرد میدان با خدایش راز داشت
بی خبر بودیم و در خوابی عمیق
او ولی آن وقت شب پرواز داشت
نور باران می شد از رویش زمین
با بُت ظلمت سری ناساز داشت
عزت ایمان شد و خواری کفر
رفتنش هم در خودش اعجاز داشت
نقش بسته روی قبرش بس که او
غیرتی سنگین سر "سرباز" داشت
✍#اسماعیلعلیخانی
https://eitaa.com/Maddahankhomein
#_مناسبت_شهادت_مالک_اشتر_انقلاب
#حاج_قاسم_سلیمانی
ودر آن خلد برین محفل نورانی بود
مغنیه، کا ظمی و پیر جمارانی بود
گوشه ای باقری وباکری ودر طرفی
حججی، همت و خرازی و تهرانی بود
بود در دست اباالفضل علمدار علم
ودر آغوش حسین جای سلیمانی بود
پس از آن نیز در آغوش شه کرببلا
جای بو مهدی و آن مومن ربانی بود
همه در نور حسین بن علی غرق شدند
لحظه ها لحظه ی روحانی و عرفانی بود
#جواد_کریم_زاده
https://eitaa.com/Maddahankhomein
بسم الله الرحمن الرحیم
به مناسبت سالروز حمله تروریستی #کرمان
از زمین پر زد کبوتر آسمان آتش گرفت
ناگهان لبخندهای کودکان آتش گرفت
ابر آمد،رعد و برقی اتفاق افتاد و بعد
چشمها بارید،دلها سوخت،جان آتش گرفت
بال پروانه دوباره سوخت از شوق وصال
سرخ شد دیوانِ «سایه»،«ارغوان» آتش گرفت
پیش چشم باغبان «ریحانه» پرپر شد به خاک
آرزوهای قشنگش ناگهان آتش گرفت
در غم لبخند های زخم های روی دشت
جنگل پهناور مازندران آتش گرفت
قالی کرمان به خاک و خون تپید و در غماش
فرش های دست باف اصفهان آتش گرفت
مادری در روز مادر سوخت مثل فاطمه
فاطمه گفتم زبانم در دهان آتش گرفت
هرکسی که قصههای خاک کرمان را شنید
پا به پای واژههای بینشان آتش گرفت
#سجاد_روانمرد
https://eitaa.com/Maddahankhomein
قاسم...
ای قاسم ای در چشم تو زیبا شهادت
ای ذکر لبهایت دعایِ"یاشهادت"
موضوع انشای حیات طَیِّبَت بود
آزادگی_ایثار_عاشورا_شهادت
از کشتزارِ کوچک دنیای فانی
برداشتی محصولِ یک دنیا شهادت
می خواستند از تو نشان بر جا نباشد
حالا حیاتی تازه داری با شهادت
پراونه ی خورشیدِ نورافشانِ حق را
کی می گذارد در دلش پروا؟:شهادت
عمری شهید زندگی بودی و آخر
مثل کبوتر پرکشیدی تا شهادت
آری پس از عمری شهادت سیره بودن
کم بود پاداشی تو را الّا شهادت
#حاج_قاسم
#مرد_میدان
#احمد_رفیعی_وردنجانی
https://eitaa.com/Maddahankhomein
🌹سردار دلها🌹
در قتلگاهت پیکر صدپاره ای داری
با داغ خود از روضه جان سوز سرشاری
با ارباً اربای تنت دنیای ما فهمید
در راه مولایت تو یک تن نه،که بسیاری
عباس دوران خودت بودی بدون شک
گفتی که از هرچه امان نامه ست بیزاری
کشور گشایی می کنی با برق چشمانت
شمشیرِ بیرون از نیامِ صبح پیکاری
بی سر شدن را باب کردی بین سرداران
وقتی که سر بر روی نی داری و سرداری
گرچه رها شد آستینت از تعلق ها
اما همیشه لشکر حق را علمداری
#فرزانه_قربانے
https://eitaa.com/Maddahankhomein