#امام_صادق_علیه_السلام
گرچه از خانه ی ما چوبه ی در سوزاندند
جگر خون مرا هم به شرر سوزاندند
ما ازین سوختن در چه مصائب دیدیم
چه بگویم که چه از مردم یثرب دیدیم
بر لبم ذکر خدا بود که فریاد زدند
سر سجاده رسیدند و سرم داد زدند
روضه ی غربت و مظلومیتم را خوانده
جای این چکمه که بر روی عبایم مانده
مست ها نیمه ی شب بین حرم ریخته اند
خانه ام را سر پیری چه بهم ریخته اند
فرصتی را به من آن دشمن خودکامه نداد
فرصتی قدر به سر کردن عمامه نداد
نه فقط بر روی مرکب ننشاندند مرا
پابرهنه به سوی کوچه کشاندند مرا
با تمسخر قد چون دال مرا می دیدند
پشت مرکب به زمین خوردم و می خندیدند
اهل این شهر اگرچه همه شاگرد منند
جای یاری به تماشا همه بر گرد منند
گرچه خوردم به زمین، هیچ کسی سنگ نزد
به لباسی که تنم بود کسی چنگ نزد
هیچ کس با نوک نیزه به سویم حمله نکرد
خنجری کُند به قصد گلویم حمله نکرد
پابرهنه شدم اما بدنم عریان نیست
در دل سوخته ام دلهره ی طفلان نیست
در سرم شور حسین و حرمش افتاده
جان فدایش که به مقتل، نگران جان داده
#محمد_جواد_شیرازی
https://eitaa.com/Maddahankhomein
#امام_صادق_ع_مدح_و_شهادت
صداقت گوشهای از بی نهایت حُسن رفتارش
هزاران جابر و صدها ابوحمزه بدهکارش
شعاعی از رُخَش تابید و توحید مفضّل شد
کمال شیعه مدیونِ کلام پُر هوادارش
تقّیه کرد و همچون پیله شد پروانهی دین را
نمایان گشت بعد از سالها آثار ایثارش
سرِپاییم اگر از لطف قال الصادق اوییم
که عنوان رئیس مذهبِ شیعه سزاوارش
هزاران لعنت و نفرین به منصور دوانیقی
که آمد با سلاح طعنه و تهمت به پیکارش
خدا لعنت کند هر کس به او بی احترامی کرد
امام شیعه را بردند ابترها به اجبارش
ربیع بی حیا مهلت نداد عمامه بگذارد
عزادارم عزادارم عزادارم عزادارش
شباهتهای بسیاری میان اوست با زهرا
چه از پهلو، چه از سینه، چه از بازو، چه رخسارش
مدینه خاطراتی تلخ همچون کربلا دارد
پُر از داغست در سینه، چه از کوچه، چه بازارش
به روی نیزه میبردند رأسِ پور حیدر را
بمیرم آفتابِ داغ هم میداد آزارش
خودش فرمود هرکس گریه بر جد غریبم کرد
نمیبینند او را در صف محشر گرفتارش
✍ #محمود_یوسفی
https://eitaa.com/Maddahankhomein
#امام_صادق_علیه_السلام
گرچه شوال ولی داغ محرم با اوست
پس عجب نیست اگر این همه ماتم با اوست
مثل جدش شده در کنیه اباعبدالله
در بقیع است ولی کرببلا هم با اوست
شیعه را کرببلا گرچه علمداری کرد
جعفری مذهبمان کرده و پرچم با اوست
من اگر مورم اگر هیچ ولی می دانم
(( او سلیمان جهان است که خاتم با اوست))
زندگی نامه ی او سطر به سطرش روضه است
که مصیبات همه عالم و آدم با اوست
در غمش اشک ، اگر ریخت اگر جاری شد
بانی روضه ی سقاست و زمزم با اوست
لفظی از کوچه در این مرثیه محزون تر نیست
وارث محنت زهراست اگر غم با اوست
#محسن_ناصحی
https://eitaa.com/Maddahankhomein
شهادت امام صادق علیه السلام
شیخ الائمه از غمِت
دائم به ما غم میرسه
شوّاله و با روضه هات
بوی محرم میرسه
گریونه چشمای ترت
از روضه های مادرت
در و دیوار حرم دیدن چی سرِت اومد تو دل خونه
عبات افتاد و عصات افتاد بُردنِت از خونه غریبونه
دوباره یادم افتاد
تو کوچه ها چی رخ داد
طناب و دست بسته
علی شکسته دادِبیداد
مردم هجوم آوردن
این پیرمرد و بردن
ظلمی که شد به آقا
دیدن ولی نمُردن
####
با روضه هات میسوزم و
داغم من از داغ علی
هیزم آوُردن پشت در
میسوزه باز باغ علی
قلبِت شکسته وای من
دست تو بسته وای من
پسِ در از روضه ی مادر با دل مضطر با خبر بودی
توو آتیش بودی ولی داغ از داغ دل سوزِ میخ در بودی
دوباره آتش و دود
خلیل و ظلم نمرود
هجوم و خونه ی وحی
غلاف و تازیونه هم بود
مردم هجوم آوردن
این پیرمرد و بردن
ظلمی که شد به آقا
دیدن ولی نمردن
####
یه عمری از داغ حسین
خوندی تو با سوز و نوا
حالا خودت روضه شدی
ای روضه خون کربلا
مونده کبودی رو تنت
مثل حسین بد زدنت
دلت خون و چشم تو گریون سینه سنگین و تن شده پر تب
توو اون آتیش خیمه رو دیدی داد زدی ای وای از دل زینب
آتیش به قلب ما زد
وقتی به خیمه ها زد
از روی تل دوباره
زینب حسینش و صدا زد
مردم هجوم آوردن
این پیرمرد و بردن
ظلمی که شد به آقا
دیدن ولی نمردن
#محسن_ناصحی
https://eitaa.com/Maddahankhomein
#امام_صادق_علیه_السلام
بر دور کمر شال بهم ریخته دارد
اندام کهنسال بهم ریخته دارد
آتش نکشانید بر این خانه که این مرد
از فاطمیه حال بهم ریخته دارد
مانند علی رد طناب است به دستش
در بند، پر و بال بهم ریخته دارد
در پشت فرس از نفس افتاده، بمیرم
آخر قدِ چون دالِ بهم ریخته دارد
حالا سر پیری به روی خاک نشسته
پیراهن پامال بهم ریخته دارد
افتاده زمین پشت فرس، یاد رقیه
چشم تر و احوال بهم ریخته دارد
خون از کف پایش به زمین ریخت و فریاد
از آن همه خلخال بهم ریخته دارد
مثل همه ی عمر فقط گریه و زاری
بر روضه ی گودال بهم ریخته دارد
#محمد_جواد_شیرازی
https://eitaa.com/Maddahankhomein
سروده ای دیگر در مرثیت امام صادق (ع)
---------
در غم نشست سینه ی لبریز آذرش
در شعله سوخت قلب شریف و مطهرش
با آن که داشت موی سپید و قد کمان
رحمی نکرد خصم لعین ستمگرش
در خانه دید دشمن خود را شبانه او
آمد به یاد غربت جانسوز مادرش
در پیش چشم پر از اشک کودکان
بستند دست او به طنابی چو حیدرش
بردند سر برهنه برون آن امام را
آتش زدند قلب لبالب ز اخترش
یک سو پسر گریست به اندوه این پدر
یک سو فغان و ناله به لب داشت دخترش
خونش نریخت خصم ستم پیشه اش ز کین
با آن که دید تیغ عدو را برابرش
گرچه غریب بود و ستم دید از عدو
دیگر ندید خنجر دشمن به حنجرش
شد عاقبت ز زهر جفا بی قرار آه
کشتی شکست در دل امواج لنگرش
باید گریست در غم جانسوز آن امام
کز زهر کینه گشت خزانی صنوبرش
دارد بقیع سینه ی پر خون ز داغ او
شد لاله گون تراب ز اشک مکرّرش
آخر فتاد بهر عزای امام نور
شال عزا به گردن موسی بن جعفرش
" یاسر" ز داغ خونِ جگر داشت آسمان
تأثیر درد آمد و بشکست شهپرش
،،،،،،،،،،،
محمود تاری «یاسر»
https://eitaa.com/Maddahankhomein
السلام علیک یا امام جعفر صادق علیهالسلام
السلام ای زلال آیینه
ششمین افتاب نسل علی
مڌهب جعفری بنام تو است
باتو هستیم وصل علی
گر مزار تو خاکی است اما
اختر اسمان عشقی تو
نور دادی از آسمان به زمین
دلبرسایبان عشقی تو
مثل مادر غریب هستی که
دست تو باطناب می بستند
کوچه ها ی مدینه شاهد توست
حرمتت را چگونه بشکستند
میرسد یک زمان مزار بقیع
مثل مشهد شود چراغانی
به ضریح تو میزنم بوسه
در همین بیتهای پایانی
صله چشمهای بارانی
از تو باشد برات کرببلا
کاش ساقی ز مشک خود بدهد
جرعه ای از فرات کرببلا
انقدر روضه شما خواندم
همه فهمیده اند حیدری ام
من مسلمان راه تو هستم
مڌهبم شیعه است و ،،#جعفری،، ام
حسین جعفری:
https://eitaa.com/Maddahankhomein
◾یک منبر روضه
◾حضرت امام صادق (ع)
میان شعلههای آتشسوزان عبایم سوخت
شنیدم ناله های کودکانم تا ردایم سوخت
شبانه ریختند در خانه ام با شعله ی آتش
بهمثل نیمیان شعلههای کین نوایم سوخت
چنان عمامهام افتاده از سر پشت در گفتم
خدایا نیمهشب دربین آتشدست و پایم سوخت
به یاد درد و داغ مادرم کردم صدایش لیک
درآن آتش که گفتم مادرم راه صدایم سوخت
لوای شیعه را برپا نمودم در دل آتش
به یکدم دیدم آنجاپیش چشمانم لوایم سوخت
#روضه_امام_صادق(ع)
#مرتضی_محمودپور
https://eitaa.com/Maddahankhomein
«مرثیه داغ شقایق»
ای مهر و ماه پُر فروغ آفرینش
ای یکه تاز عرصه ی ایمان و بینش
نام تو دارد علم و حلم و صبر اما
تو پُر فروغی گوهر تابان جانها
سر تا به پا تفسیر و تحلیل خدایی
بنیان گذار مذهبی داری فدایی
تو صادقی و صدق در گفتار داری
هستی رئیس مذهب شیعه تو آری
فرزند باقر هستی و بابای کاظم
تعظیم برعلم تو بر ما گشته لازم
شیخ الائمه جعفر صادق تویی تو
بر عالمیان مصحف ناطق تویی تو
از چند مظلوم مدینه صد نشانه
شرحِ حدیث تو برایم شد بهانه
روی لبانت ذکر یا زهرا مدد بود
دشمن برای کشتن تو در صدد بود
درنیمه های شب زمان قتل و غارت
بر اهل بیت پاک تو کردهِ جسارت
دل رفت سوی کربلا درعصر آن روز
شد تازیانه ،کعب نی، با آه جانسوز
مسموم زهر کینه و جور و جفا شد
شهرمدینه غرق غم چون کربلا شد
الحمدلله خواهری بالا سرت نیست
بالای گودال بلا هم مادرت نیست
جسمی به زیر نعل تازه پاره پاره
دختر نخواند روضه ای بر ماه پاره
روضه مدینه را به سوی کربلا رفت
دلهای ماتا روضه ی خون خدا رفت
امشب ندارد زائری صحن و سرایش
جز مهدی زهرا که جان ما فدایش
رسول چهارمحالی(ساقی عطشان)
https://eitaa.com/Maddahankhomein
◾نوع مرثیه و شعر
◾مربع ترکیب
◾روضه امام صادق(ع)
به نماز ایستاده در شب بود
ذکر لبهاش ذکر یارب بود
محو ذات خدا میان نماز
از محبت چنان لبالب بود
همهمه پشت در چو برپا شد
خانهای وای.... با لگد وا شد
آتش و دود بود و خاکستر
باز زنده دوباره غمها شد
غم مسمار و غصه زهرا
غم محسن غریبی مولا
نالهی کودکان خانهی وحی
آه زهرا که گفت یا ابتا
پیر مرد قبیلهی توحید
بین سجاده همچنان خورشید
در تلألوء به شهر پیغمبر
ز عدو کار او به کوچه کشید
در رسن بسته بی عبا و ردا
پا برهنه کشیدهاند او را
شعله افتاد تا به دامانش
یادش آمد مصیبت زهرا
#مرتضی_محمودپور
https://eitaa.com/Maddahankhomein
◾توسل به امام صادق(ع)
صادق آل عبایم که ز پا افتادم
دست بسته بین کوچه ز جفا افتادم
بین این شور شرربار میان خانه
ناله دارم ولی از نای و نوا افتادم
نیمه شب وقت مناجات و دعا بودم لیک
ز جفا بوده که بر موج بلا افتادم
وارث مادر مجروح و شکسته پهلو
پشت در در دل آتش بیهوا افتادم
بین این خانه کسی همسر من را نزده
یاد درد و غم ناموس خدا افتادم
عصر ظهر عطش و آتش بین خمیه
یاد عمه ز غم کرببلا افتادم
#مرتضی_محمودپور
https://eitaa.com/Maddahankhomein
#امام_صادق علیهالسلام
#غزل 🔹غم زمانه🔹
به لحظه لحظههای خود چه عاشقانه زیستی
و بار دین احمدی به روی شانه، زیستی
در این جهان پر فریب و غرق در دروغها
تو ای امام راستین! چه صادقانه زیستی
تمام هستیات بهجز محبت خدا نبود
تمام عمر خود فقط به این بهانه زیستی
به ساحل تو کی رسند ابوبصیرها که تو...
نهایتی نداشتی و بیکرانه زیستی
شکفته از دم تو صد زراره و هشامها
تو ای بهار جان، چقدر جاودانه زیستی
همیشه قطره قطره سوختی به یاد جد خود
دمی بدون فکر و ذکر کربلا نزیستی
نبود یاوری تو را به روزگار فتنهها
سکوت پیشه کرده با غم زمانه زیستی
📝 #حسن_زرنقی
https://eitaa.com/Maddahankhomein