#مناجات_انتظار با موضوع عرفه
السلام علیک یا صاحب الزمان عجل الله تعالی فرجه الشریف
دیده روشن شده از نور دعای عرفه
دل من پر زده در اوج هوای عرفه
باز هم یوسف زهرا نشده قسمت من
دیدنت کرب وبلا بین دعای عرفه
حال، من آمده ام تا که بجویم ز تو روی
گوئیا در طلب توست گدای عرفه
آمدم عرش نه با پای خودم، از سرِ لطف
سوی خود خوانده مرا باز خدای عرفه
نوکر روسیه ام بار گناه آوردم
تا کنی پاک مرا بین صفای عرفه
تو ببخشای مرا گرچه نمکدان شکنم
من نمک خورده ام از خوان عطای عرفه
قبل رفتن به منا،مشعر و کوی عرفات
تو مُسَلّم بروی کرب وبلای عرفه
باز جدّت بشود ذاکر و تو مستمعش
بشنوی از لب او سوز صدای عرفه
داری از غربت او در دل خود شور ونوا
کاروانش شده راهی به سوی کرب وبلا
در میان کاروانش هست زینب خواهرش
هم رقیه آن سه ساله نازدانه دخترش
با خودش برداشته گل های باغش را تمام
اکبر و عباس و قاسم هست بین لشکرش
می شود سی روز دیگر،باغ گل هایش خزان
می شود در راه ِ او گل ها تماماً پرپرش
وای از آن دم که رسد بر سینه اش داغ جوان
روبه روی او شود صدپاره جسم اکبرش
می زند بوسه به دستان جدای حامی اش
می کشد تیر از درون دیده ی آب آورش
بر روی دستان او سیراب گردد ناگهان
با سه شعبه، حنجر خشک علی اصغرش
وای از آن دم که زند زینب کنار خیمه گاه
بوسه ای بر حنجر او در وداع آخرش
می رود زینب به روی تل ولی بیند که
شمر
رفته با چکمه ز کینه روی جسم اطهرش
می زند بر سینه و سر، می شود بر روی تل
محتضر از دیدن خنجر به روی حنجرش
بی کفن گردد رها در بینمقتل جسم او
می رود تا شام و کوفه روی سرنیزه سرش
روبه روی دخترش ده مرکب ده بی حیا
می رسد با نعل تازه بر ضریح پیکرش
می شود دعوا سر عمامه و پیراهنش
زیر تیر و نیزه وسنگ وعصا مدفون تنش
✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن)
https://eitaa.com/Maddahankhomein
مناجات با امام زمان عج
😢در روز عرفه
تو بیا تا گِرِه از کار جهان باز شود
با گُل روی تو هر روز من آغاز شود
تو بیا تا که شوم عبد و غلام کویت
تو شوی شاه و دلم بنده ی ممتاز شود
عرفه آمده آقا ، تو بیا یادم کن
با دعای تو فقط زندگیَم ساز شود
دست خالی تو رهایم نکن آقای کریم
با نگاه تو برای همه اعجاز شود
کرمی کن که گناهم همه بخشیده شود
تا دلم سوی خدا ، راهیِ پرواز شود
غم دوریِ حرم را به تو می گویم تا
حاجت کرببلا پیش تو ابراز شود
#کربلایی_مرتضی_شاهمندی
https://eitaa.com/Maddahankhomein
شعر عرفه ( ای بیابـان منـا )
ای بیابـان منـا، یوسف زهرا کجاست؟
سیّد و مولای ما، یوسف زهرا کجاست؟
بوی مهدی میرسد از بیابان منا
در کجا دارد مکان آن ولیّ کبریا؟
کاش میدیدم رخش مینمودم جان فدا
ملجأ و مولای ما، یوسف زهرا کجاست؟
ای بیابـان منـا، یوسف زهرا کجاست؟
سیّد و مولای ما، یوسف زهرا کجاست؟
کاش میدیدم کجاست خیم? مولای من
تا به گردش پر زند روح از اعضای من
گر نبینم در منا روی او را، وای من
وجه ذات کبریا یوسف زهرا کجاست؟
ای بیابـان منـا، یوسف زهرا کجاست؟
سیّد و مولای ما، یوسف زهرا کجاست؟
در کنار اویم و روی او را ننگرم
من از او هستم جدا اوست اینجا در برم
دیدهام قابل نبود، خاک عالم بر سرم
تا مرا بخشد ضیاء یوسف زهرا کجاست؟
ای بیابـان منـا، یوسف زهرا کجاست؟
سیّد و مولای ما، یوسف زهرا کجاست؟
ای عزیز فاطمه، در کجا کردی وقوف
ای تو مولای همه در کجا کردی وقوف
با دعا و زمزمه، در کجا کردی وقوف
میدهم دائم ندا، یوسف زهرا کجاست؟
ای بیابـان منـا، یوسف زهرا کجاست؟
سیّد و مولای ما، یوسف زهرا کجاست؟
خیزم از جا کو به کو شیون و غوغا کنم
با سرشگ دیدگان عقده از دل واکنم
بلکه آن گم گشته را در منا پیدا کنم
بار معبودا خدا! یوسف زهرا کجاست؟
ای بیابـان منـا، یوسف زهرا کجاست؟
سیّد و مولای ما، یوسف زهرا کجاست؟
شاعر: استاد حاج غلامرضاسازگار
https://eitaa.com/Maddahankhomein
#عرفه #امام_زمان_عج 🌸
اي امير عرفه دست من و دامانت
جان به قربان تو و گردش آن چشمانت
اي امير عرفه ذكر لبت را قربان
حال پر سوز و غم نيمه شبت را قربان
اي امير عرفه روح مناجات توئي
مشعر و سعي و صفا مروه و ميقات توئي
اي امير عرفه حالِ مناجات بده
بر گداي حرمت وقت ملاقات بده
اي امير عرفه گرچه سراپا دردم
گر بيائي به خدا دور سرت مي گردم
اي امير عرفه ديدۀ پر آب بده
دل بيتاب مرا با نگهي تاب بده
اي امير عرفه فيض دمت را قربان
دل دريايي لبريز غمت را قربان
اي امير عرفه تنگ غروب است بيا
سر زدن بر فقرا سرزده خوب است بيا
اي امير عرفه حاجي زهرا برگرد
جان زهرا دگر از خيمۀ صحرا برگرد
اي امير عرفه خنده بزن بر رخ من
جان زينب بده روز عرفه پاسخ من
اي امير عرفه! ذكر مدام است بيا
كار اين عاشق دلخسته تمام است بيا
اي امير عرفه ديدن رويت عشق است
مردن امشب به خدا بر سر كويت عشق است
اي امير عرفه جان گل ياس بيا
آخر مجلس ما روضۀ عباس بيا
اي امير عرفه در عرفاتي امروز
يا كه در علقمه ی شاه فراتي امروز
اي امير عرفه شرح بده خود بر من
سر عباس كجا ضرب عمود آهن!!
مجتبی روشن روان
https://eitaa.com/Maddahankhomein
#امام_زمان_عج
#مناجات_روز_عرفه
#حضرت_مسلم_ع
تنگ غروب عرفه غم تو دلم پا ميگيره
دلم هوايي مي شه و بونۀ آقا ميگيره
اين روزايی كه دم بدم غريبي رو حس ميكنم
با گريه ياد غربت عزيز نرگس ميكنم
تا كه بيای تو از سفر تا كه ببينی حالمو
نذر نگاهت می كنم اين اشكای زلالمو
ميون طوفان غمت شكسته بال و پر من
كاشكی بيای پا بذاری به روی چشم تر من
كوچه رو صبح جمعه ها هم نفس بوی گلاب
با مژه جارو میزنيم با اشكامون ميپاشيم آب
كاشكی بيای و سوغاتی برام بياری بوي سيب
ياكه يه مهر وتسبيح ازتربت ارباب غريب
كاشكی بيای برامون ازتشنگی وآب بخونی
بيای رو منبر بشينی روضۀ ارباب بخونی
مسلميه دم بگيری با گريه و شور و نوا
بيائی باهم بخونيم"حسين من كوفه نيا"
كوفه نيا كه اينجاها قحطي آبه به خدا
حرمله چشم انتظار طفل ربابه به خدا
اينجا تموم مردمش تشنۀ خون لاله اند
با كعب نی منتظر رقيۀ سه ساله اند
همه با فكر انتقام،روز میكنن شباشونو
نعلای تازه ميزنن تموم مركباشونو
روخاك گرم كربلا سه روز ميمونه پيكرت
خورشيد نيزه ها ميشه اينجاسر مطهرت
#يوسف_رحيمي
https://eitaa.com/Maddahankhomein
لبیک یاحسین(ع)
حاجیان جمع اند دور هم همه
پس کجا رفته حسـین فاطمه
حاجـیان رفتند یک سر در منا
پس چرا او رفته سوی کربـلا
او بجای موی سر، سـر میدهد
قاسم و عباس و اکبر میدهد
https://eitaa.com/Maddahankhomein
دعای عرفه
ابیات زیر ، قسمت اول دعای عرفه به آنجا می رسد که نوشتند امام حسین علیه السلام به اینجا که می رسید خیلی گریه می کردند آنگونه که آب از دیدگان مبارکشان جاری می شد ...
-----------
همچون حسین بن علی ای جان بیا و گریه کن
چون شمع بزم اولیا سوزان بیا و گریه کن
وقت مناجات و دعا ، در پیشگاه کبریا
وقتی بخاک افتاده ای نالان بیا و گریه کن
بشکسته و محزون بیا دلخسته و دلخون بیا
در این خراب آبادِ دل ویران بیا و گریه کن
ای خسته از بار گناه ، ای کرده عمرِ خود تباه
چون بید در توفانِ غم لرزان بیا و گریه کن
ای غرقِ عصیان مثل من ، ای زار و نالان مثل من
گر در عیان خجلت بری پنهان بیا و گریه کن
بخشد تو را رَبِّ جلیل ای بنده ی زار و ذلیل
زین بخشش و لطفِ خدا خندان بیا و گریه کن
محمود تاری «یاسر»
https://eitaa.com/Maddahankhomein
عطش بندگی
دست بگشا به دعایی ز دعای عرفه
بده خود را تو صفایی ز دعای عرفه
بندگی کن تو درین بارِکْ لی فی قَدَرِک
بشنوی تا که ندایی ز دعای عرفه
عطش بندگی ات را برسان سوی یقین
تا رسد آب بقایی ز دعای عرفه
دیده وا کن به سوی لِلدَّعواتِ سامِع
می رسد باز نوایی ز دعای عرفه
هر زمان صورت خود را بگذاری بر خاک
آید از عشق صدایی ز دعای عرفه
ای دل خسته و بیمار بیا جانب او
تا بیابی تو دوایی ز دعای عرفه
می توان رخ به زمین داشت همانند نهال
داشتن نشو و نمایی ز دعای عرفه
غرق تطهیر شوید از کلماتش یاران
می توان برد عطایی ز دعای عرفه
تا رسیدم به مضامین فَلاٰ تَبْتَلِنی
داشتم حال و هوایی ز دعای عرفه
پا مکش هیچ ز درگاه عبادت ای دل
نیست نومید گدایی ز دعای عرفه
هر که اندازه ی وسع اش به سراپرده نور
می برد قدر و بهایی ز دعای عرفه
اشک ما ترجمه ی راٰحِمُ کُلِّ ضارِع
دارد از نور جلایی ز دعای عرفه
دل من ، این دل من با نفس یاربّ اش
برده هر لحظه ضیایی ز دعای عرفه
برسان دیده ی دل را به نهانخانه ی اشک
به طلب کرب و بلایی ز دعای عرفه
همچو "یاسر" به سر دوش گرفتم یاران
در همین عرصه لوایی ز دعای عرفه
محمود تاری «یاسر»
https://eitaa.com/Maddahankhomein
#عرفه
چون خدا طالب گدا شد باز
در رحمت به روی ما شد باز
بنده، شرمنده ی خدا شد باز
او خریدار اشک ما شد باز
خبر آمد گناه می بخشم
کوه عصیان به کاه می بخشم
روز الطاف کبریا عرفه
مژده بخشش و عطا عرفه
روز مهمانی خدا عرفه
السلام علیک یا عرفه
من از ماه تو به جا ماندم
بنده ای دور از خدا ماندم
به سرم آمده بلا چه کنم
گشته ام سخت مبتلا چه کنم
به خودم کرده ام جفا چه کنم
نپذیری اگر مرا چه کنم
هیچ کس همچو من نمی خواهد
عبد توبه شکن نمی خواهد
من زمین خورده ام مرا نزنید
عبد افسرده ام مرا نزنید
در گنه مرده ام مرا نزنید
پی به خود برده ام مرا نزنید
تو ببین عذر اشتباه مرا
به رویم نزن گناه مرا
نشود تا که بنده ات رسوا
خوب و بد را ز هم مساز جدا
درهم اینبار هم بخر ما را
تو و رد کردن گدا هیهات
ورنه من از خجالت آب شوم
مپسند پیش کس خراب شوم
گر ندارم بها، نگهدارم
گوشه این سرا نگهدارم
تو بیا از خطا نگهدارم
تا رَوَم کربلا نگهدارم
جبل الرحمة کوه عشق و صفا
عرفات از حضور تو زیبا
کاروانی که لاله ها دارد
ای خدا عزم کربلا دارد
کوفه در سر چه نقشه ها دارد
شهر مکر است و ماجرا دارد…
https://eitaa.com/Maddahankhomein
#عرفه
عاشقان مدارج عالى
در عروجند با سبکبالى
از خداوند پر شدم دیشب
تا مرا کرد از خودم خالی
دل دنیا گریز باید داشت
معرفت نیست جنس بقالی
ذبح کردم تعلقاتم را
جای آن گوسفند هر سالی
تا که یکبار هم شده راحت
بزنم دور تو پر و بالی
بار اگر بار عشق معشوق است
راضیم من به شغل حمالى
خاک پاى تو را به من دادند
نیست مانند من خوش اقبالى
پوزه ام را به پات می مالم
دست خود را سرم که می مالى
جبرییل تو می شویم اگر
برسد از تو غوره کالى
ما فقیران اگر غذا نرسد
بیشتر می کنیم خوشحالى
گریه های جوانیم حتماً
می دهد بار در کهنسالی
عرفه آمد و همه رفتند
سمت گودال "جاى ما خالى"
همه رفتند ساربان هم رفت
تو هنوزم میان گودالى
به تو دستم نمیرسد، اصلاً...
تو برایم همیشه آمالى
علی اکبر لطیفیان
https://eitaa.com/Maddahankhomein
مهمانی عرفه
عرفه آمده و بار دگر مهمانی است
ابر رحمت به سر خلق خدا بارانی است
پرتو مهر تو افتاده به روی دل خلق
آسمان عرفات تو زبس نورانی است
حاجیان در عرفات تو همه جمع شدند
حال آن خسته دلان در عرفه عرفانی است
ای خطا پوش بپوشان گنهم را و ببخش
حال این بنده ی شرمنده شده بحرانی است
شاهد و ناظر من بر تو پناهنده شدم
از گناهان بزرگی که همه پنهانی است
چه کنم گر ندهی توشه ی راهم ای دوست
راه سخت است و مسیر ره من طولانی است
نشد امسا ل که در کرب وبلا گریه کنم
باز هم قسمت من جای حرم حیرانی است
در دعای عرفه مژده ی عفوی بفرست
به حسینی که کلامش همگی قرآنی است
سرو سامان بده ما را به ظهور مهدی
ز فراقش همه را بی سر وبی سامانی است
همه ی کار«وفایی» است گدایی از تو
ای کارت ز ازل تا به ابد سلطانی است
#سیدهاشم_وفایی
https://eitaa.com/Maddahankhomein
عرفه
عرفه آمده و باز صدایم کردی
میهمان حرم جود وسخایم کردی
فرصت دیگری آمد که مرا عفوکنی
تا ببخشی گنهم را تو صدایم کردی
دل ما را به سوی خویش کشیدی یارب
باز از پنجه این نفس رهایم کردی
تا نیارم به سوی هیچ کسی روی نیاز
بر در رحمت و امید گدایم کردی
کرمت هیچ مرا فرصت گفتار نداد
هرچه می خواستم ای دوست عطایم کردی
حالم ازحال دعای عرفه بخشیدی
با چنین حال تو راهی منایم کردی
گفتی اوّل نظرت هست به زوارحسین
عاشق و شیفته کرب و بلایم کردی
چون سبکبال شدم تا حرم کرب و بلا
همره و هم سفر پیک صبایم کردی
کربلا گفتم و فریاد زجانم برخاست
شکرلله که چنین غرق نوایم کردی
همره زمزم اشکی که مرا بخشیدی
حاجی کعبه ایمان و وفایم کردی
گر مشرف نشدم کعبه و حج و عرفات
راهی مشهد و حج فقرایم کردی
شکرلله دراین روز پر از رحمت و فیض
میهمان حرم قدس رضایم کردی
کاش گویی ولی عصر دعایم کرده است
جز امامم ز همه غیر جدایم کردی
چون«وفایی»تو مراعشق و سعادت دادی
تا که مشغول مناجات و دعایم کردی
#سیدهاشم_وفایی
https://eitaa.com/Maddahankhomein
#عرفه و #امام_حسین
یا حسین اِبن علی اُخرُج اِلی ارضِ البَلا
قَد یَراکَ اللهُ مَقتولاً بِاَرضِ الکربلا
مِن سُیوفِ الخَصمِ مَطروحاً و مُلقاً فِی الثّرا
جسمِ تو صد چاک چاک و رأسِ تو گردد جدا
اشکِ خون می بارد آقا در فرازِ هر دعا
شد توسل با دل و جانش به درگاهِ خدا
بار اِلها! این حسین و این تو و اَمرِ قضا
هر چه باشد با دل و جانم رضایم بر رضا
ناگه از جانِ رسالت بر وی آمد این ندا
میوه ی جانِ پیمبر حجِ خود را کن رها
ترکِ این منزل، سفر کن سوی قومِ اشقیا
تا که اصلِ حجِ تو کامل شود در کربلا
قُرهًُ العینِ من ای فرزندِ زهرایِ بتول
باید این حجِ تو در کرببلا گردد قبول
باید از داغِ تو گردد سینه ی زینب ملول
غارتِ بیگانه گردد خیمه ی آلِ رسول
یا حسین اِبن علی اُخرُج اِلی ارضِ البَلا
قَد یَراکَ اللهُ مَقتولاً بِاَرضِ الکربلا
مِن سُیوفِ الخَصمِ مَطروحاً و مُلقاً فِی الثّرا
جسمِ تو صد چاک چاک و رأسِ تو گردد جدا
چون خدا خواهد ببیند تا تو را صد پاره تن
ظالمان غارت کنند از پیکرِ تو پیرَهن
در دلِ دشت و بیابان بی حنوط و بی کفن
تا بتازد نعل سمِ اسبها را بر بدن
تا حسین عزمِ سفر کرده به سویِ کربلا
تا ز لب جاری نموده ذکرِ تسبیح و ثنا
بانگِ حُزّانِ ملائک از منا تا کربلا
تا به گوشِ کعبه و تا زمزم و سعی و صفا
زین مصیبت ناگهان عرشِ خدا لرزان شده
دردِ این هجرت وجودِ جبرئیل نالان شده
فاطمه در اشک و آه و مرتضی گریان شده
بر حسینش نوحه گر پیغمبرِ سبحان شده
آن امامِ عشق گوید زینب و عباسِ من
جمله هم پیمان شویم ای لاله های یاسِ من
کن علَم بر پا برادر ماهِ نیک اَنفاسِ من
زینبِ محمل سوارم ای گُلِ احساسِ من
یا حسین اِبن عَلی اُخرُج اِلی ارضِ البَلا
قَد یَراکَ اللهُ مَقتولاً بِاَرضِ الکربلا
مِن سُیوفِ الخَصمِ مَطروحاً و مُلقاً فِی الثّرا
جسمِ تو صد چاک چاک و رأسِ تو گردد جدا!
هستی محرابی
https://eitaa.com/Maddahankhomein
#مناجات #روز_عرفه
روز تسبیح و دعایی عرفه
روز الطاف خدایی #عرفه
روز با خالق خود راز و نیاز
روز درخواست از آن بنده نواز
روز برگشتن از راه گناه
روز لطف و کرم و جود الاه
روز اشک و ناله و آه و دعاست
روز بخشایش هر جرم و خطاست
روز گلبانگ دعا در عرفات
روز لبریز شدن از حسنات
روز بیداری هر انسان است
میزبان همگان یزدان است
روز آزادگی و بنده شدن
روز دوری ز گنه ،زنده شدن
روز محکم شدن ایمان است
دوری از نفس خودی شیطان است
روز خوشنودی حی ازلی
روز مخصوص حسین بن علی
یا رب از کرده پشیمانم من
رو سیه مانده و حیرانم من
یارب از جرم و گنه بیزارم
کن ز رحمت تو مرا بیدارم
بِینِ گم کرده رَهان محصورم
یارب از جرم و گنه ،کن دورم
بنده ای خسته ز بار گنهم
یارب از کرده ی خود روسیهم
هستم از معصیتم شرمنده
بار دیگر تو مرا کن زنده
من به درگاه تو آورده پناه
کن بر این بنده ی عاصی تو نگاه
دیگر از جرم و گنه خسته شدم
به تو و لطف تو وابسته شدم
بین گم کرده رهان گشته غریب
آمدم بر در درگاه حبیب
#حاج_رضا_یعقوبیان
https://eitaa.com/Maddahankhomein
خدای عرفه
روز عرفه بخوان دعای عرفه
شاید که ببخشدت خدای غرفه
با توبه ی نصوح بریز اشک محن
تا بر دل تو رسد صفای عرفه
رفته دل من به سرزمین عرفات
باشد به سرم حالوهوای عرفه
قلبی که سلیم است و مطهر شدهاست
شد بهرهور از نور و ضیای عرفه
نازم به کسی که خوشهچین گردیده
از خرمن پرفیض عطای عرفه
هرکس که بود تشنه ی احسان خدا
سرخوش شود از جام ولای عرفه
غفلت مکن ای بندهی حق خیز و ببین
گسترده بود خوان عطای عرفه
هر کس که بود سائل درگاه خدا
شد بهرهور از جود و سخای عرفه
بیگانه شود با گنه و جرم و خطا
آن بنده که باشد آشنای عرفه
آن کیست همانند حسینبنعلی
داند به جهان قدر و بهای عرفه
از نالهی جانسوز حسینبنعلی
پیچیده به ماسوا نوای عرفه
هرگز نکند خوف به محشر چو شمیم
هر کس که رود زیر لوای عرفه
علی قاسمی (شمیم)
https://eitaa.com/Maddahankhomein
#عرفه #مناجات #امام_حسین
لبیک که در دل عرفات است و منایم
لبیک که از خویش نمودند جدایم
لبیک که سر تا به قدم محو خدایم
لبیک که امروز ندانم به کجایم
پرواز کنان زین قفس جسم ضعیفم
گه در جبل الرحمه و گه مسجد خیفم
آن وادی سوزنده که دل راهسپارش
پیداست دو صد باغ گل از هر سرخارش
دارند همه رنگ خدائی زعبارش
هر کس به زبانی شده همصحبت یارش
قومی به مناجات و گروهی به دعایند
از خویش سفر کرده در آغوش خدایند
این جا عرفات است و یا روح من آن جاست
هم شده آتشکده هم دیده دو دریاست
پای جبل الرّحمه یکی زمزمه بر پاست
این زمزمه فریاد دل یوسف زهراست
این سوز حسین است که خود بحر نجات است
می سوزد و مشغول دعای عرفات است
دیشب چه شبی و چه مبارک سحری بود
ما غافل و در وادی مشعر خبری بود
در محفل حجاج صفای دگری بود
اشک شب و حال خوش و سوز جگری بود
هر سوخته دل تا به سحر تاب و تبی داشت
اما نتوان گفت که مهدی چه شبی داشت
ای مشعریان دوش به مشعر که رسیدید
آیا اثر از گمشدهۀ شیعه ندیدید؟
آیاد دل شب نالۀ مهدی نشنیدید
آیا زگلستان رخش لاله نچیدید؟
آن گمشده مه تا به سحر شمع شما بود
دیشب پسر فاطمه در جمع شما بود
امروز به هر خیمه بگردید و بجوئید
گرد گنه از آینۀ دیده بشوئید
در داخل هر خیمه بگردید و بجوئید
یابن الحسن از سوز دل خسته بگوئید
شاید به منی چهرۀ دلدار ببینید
از یار بخواهید رخ یار ببینید
امروز که حجاج به صحرای منایند
از خویش جدایند و در آغوش خدایند
لب بسته سراپا همه سرگرم دعایند
در ذکر خدا با نفس روح فزایند
کردند پر از زمزمه و ناله منی را
یک قافله بگرفته ره کرب و بلا را
این قافله از عشق به جان سلسله دارند
این قافله با قافله ها فاصله دارند
این قافله جا در دل هر قافله دارند
این قافله تا مسلخ خون هر وله دارند
این قافله تا کعبۀ جان خانه بدوشند
از خون گلو جامۀ احرام بپوشند
هفتادو دو حاجی همه با رنگ خدائی
از مکه برون گشته شده کربلائی
از پیر و جوان در ره معشوق فدایی
جسم و سرشان کرده زهم میل جدائی
اصغر که پدر بوسه زند بر سرو رویش
پیداست شهادت زسفیدی گلویش
خیزید جوانان که علی اکبرتان رفت
ریحانۀ ریحانۀ پیغمبرتان رفت
از مکه سوی کرب و بلا رهبرتان رفت
گوئید به اطفال علی اصغرتان رفت
ای اهل منا شمع دل ناس کجا رفت
از کعبه بپرسید که عبّاس کجا رفت
ای اهل منی کعبه پر از نور و صفا بود
دیروز حسین بن علی بین شما بود
سیلاب سرشکش به رخ و گرم دعا بود
از روز ازل کعبۀ او کرببلا بود
امروز به هجرش همه گریان بنشینید
فردا سر او را به سر نیزه ببینید
در مکّه بپرسید ز زن های مدینه
زینب به کجا رفت کجا رفت سکینه
کلثوم چرا ناله برآورده ز سینه
کو دختر مظلومۀ زهرای حزینه
ای دخترکان یکسره با شیون و ناله
خیزید و بپرسید کجا رفته سه ساله
زین قافله روزی به مدینه خبر آید
کرببلا و بلا زینب خونین جگر آید
با آتش هفتادو دو داغ از سفر آید
از منبر و محراب نبی ناله برآید
تا حشر از این شعله بلرزد دل (میثم)
تنها نه دل (میثم) جان همه عالم
#غلامرضا_سازگار
https://eitaa.com/Maddahankhomein
CQACAgQAAxkDAAFxP7piyKnVCpRAV780oKrvZglTjb-SOQACIgcAAvevGVHbE7SnFjYfWSkE.mp3
4.46M
🌟 #مناجات روز #عرفه
🍃دوباره آمده ام گرچه دیر برگشتم
🍃ولی شبیه گدا سر به زیر برگشتم
🎤حاج #مهدی_رسولی
https://eitaa.com/Maddahankhomein
198.9K
#عرفه
#زمزمه
▪️زمزمه مناجات روز عرفه
روز عرفه آمده مهمان تو هستم
شرمندهٔ جود تو و احسان تو هستم
یا سیدی العفو...
روز عرفه آمده و بر تو پناهم
یارب کرمی، خسته ام از بار گناهم
یا سیدی العفو...
روز عرفه کن نظری بر من مسکین
از لطف و کرم دردِ مرا هم بده تسکین
یا سیدی العفو...
روز عرفه آمده با روی سیاهم
شرمنده ام از جرم خود و عمرِ تباهم
یا سیدی العفو...
روز عرفه آمده برسفرهء عامت
از شرم، بریزم ز بصر اشک ندامت
یا سیدی العفو...
یارب به حقِ پهلوی بشکسته ی زهرا
یارب ز کرامت ،گنه من تو ببخشا
یا سیدی العفو...
یارب به حق سید و سالار شهیدان
سوز عطش کرب و بلا ناله ی طفلان
یا سیدی العفو...
یارب به حق پیکر چاک علی اکبر
یارب به حق خون گلوی علی اصغر
یا سیدی العفو...
یارب به حق فاطمه و باغ گل یاس
یارب به حق دست قلم گشته ی عباس
یا سیدی العفو...
یارب به حق زینب و آن اشک دو عینش
یارب به حق پیکر در خون حسینش
یا سیدی العفو...
یارب به حق صورت نیلی رقیه
رخسار کبود گشته ز سیلی رقیه
یا سیدی العفو...
یارب به حق مهدی زهرا گل حیدر
از جرم و گناه من دلخسته تو بگذر
یا سیدی العفو...
✍حاج رضا یعقوبیان
https://eitaa.com/Maddahankhomein
4_154823950294058052.mp3
7.78M
#نوحه #روز_عرفه
بهترین مناسب خواندن
سبک :شور
از مکه قدم قدم رفت
از مکه قدم قدم رفت ، صاحب حرم از حرم رفت
وقتی قافله راه افتاد ، تا کرب و بلا دلم رفت
ای خدا قراره چه خبر بشه
نکنه رباب بی پسر بشه
آسمون حسین بی قمر بشه
واویلا ، واویلا ، واویلا
اِرباً اِربا نشه علی اکبرش
توی قتلگاه نریزن سرش
از تو آسمون میگه مادرش
... فی امان الله اَبی عبدالله ، فی امان الله اَبی عبدالله ...
وقتی میزنی پَر و بال ، میشه بدن تو پامال
زینب روی تل میبینه ، زهرا میرسه به گودال
پیراشون با عصا زدنت حسین
پُر نیزه شد بدنت حسین
چرا بوریاست کفنت حسین
واویلا ، واویلا ، واویلا
سنگ میباره رو سنگ توی قتلگاه
آخه فهمیدن نداری سپاه
سمت خیمه ها میره ذوالجناح
... فی امان الله اَبی عبدالله ، فی امان الله اَبی عبدالله ...
وقتی سرتو بریدن ، بال و پرتو بریدن
انگشت تورو برای انگشتر تو بریدن
لشکر بی حیا پِی غارتن
زن و بچه ها تو اسارتن
بعد تو سیاه میکنن به تن
واویلا ، واویلا ، واویلا
شد دل بی قرار پُر ماتمت
آرزوم اینه زیر پرچمت
برسم بازم به مُحرمت
... فی امان الله اَبی عبدالله ، فی امان الله اَبی عبدالله
https://eitaa.com/Maddahankhomein
#مناجات_روز_عرفه
#امام_حسین علیه السلام
عرفه آمد و مهمان حسینیم همه
خیره بر رحمت دستان حسینیم همه
عرفه آمد و ما کرب و بلایی نشدیم
بازهم پاره گریبان حسینیم همه
وسط روز رسیدیم و همه می بینند
عاشق و بی سر و سامان حسینیم همه
دردمندانه به دنبال طبیبی هستیم
در پی نسخه ی درمان حسینیم همه
حرفِ جود است بیا ذکر کریم آوردم
عاشق ذکرِ حسن جان حسینیم همه
ذکرِ العفو نگفتیم ولی بخشیدند
ما بدهکار به احسان حسینیم همه
او مناجات کند کار همه می گیرد
تشنه ی وادی عرفان حسینیم همه
عید قربان شده نزدیک، بگو با اصحاب
در ره عشق به قربان حسینیم همه
اشک ما خرج برای غم اغیار نشد
روزگاری است که گریان حسینیم همه
آتش سینه ی ما از غم یک بی کفن است
داغدارِ تن عریان حسینیم همه
چشم هایش سرِ تشنه شدن از کار افتاد
کشتگانِ لب عطشان حسینیم همه
ساربان هم نشد از رحمت دستش محروم
مات از جود فراوان حسینیم همه
خیزران، سنگ، نوک نیزه، مراعات کنید
ما اسیر لب و دندان حسینیم همه
#محمدجواد_شیرازی ✍
https://eitaa.com/Maddahankhomein
زمزمه بمناسبت روز عرفه
عرفه روز مناجات،عرفات درگهِ حاجات
عرفه روز رهایی،روز وصل و آشنایی
سیّدی الهی الاعفو…
عرفه روزیه که دل،میشه بی قرار دلبر
نامِش و به لب میاریم،دم به دم با چشمای تر
سیّدی الهی الاعفو…
عرفه خوبه دل ما،پُرِ از لطف و عطا شه
از میونِ این مناجات،راهیِ کرببلا شه
سیّدی الهی الاعفو…
عاشقا با سوز و ناله،همدمِ اشکِ دو عِینَن
عده ای تو عرفات و،عده ای صحن حسینن
سیّدی الهی الاعفو…
توی این دعای زیبا،به نامِ غریب مادر
وا میشه راهِ گُریزِ،روضه ی امامِ بی سر
یا حسین غریب مادر…
اون آقا که لبِ تشنه،سرش از بدن جدا شد
سرِ پاکِش پیش زینب،ماهِ روی نیزه ها شد
یا حسین غریب مادر…
امیرعباسی
https://eitaa.com/Maddahankhomein
#عرفه
امروز به کوی تو گرفتار زیاد است
مثل من شرمنده گنهکار زیاد است
اما کرم توست که بسیار زیاد است
بخشندگی ات حضرت غفار زیاد است
آمد وسط روز گنهکارِ فراری
با نامه جرم و گنهم کار نداری
جا مانده ماه رمضان آمده امروز
آلودهٔ بی نام و نشان آمده امروز
چون طفلِ فراری نگران آمده امروز
خسران زده ای گریه کنان آمده امروز
گفتی که گناه دل پر آه ببخشی
امروز به اندازه ی یک ماه ببخشی
بعد از رمضان رشته ی خود با تو بریدم
من هرچه کشیدم فقط از خویش کشیدم
روز عرفه آمد و شد تازه امیدم
آغوش گشودی که به سوی تو دویدم
برگشته ام و خسته از این فاصله هستم
من توبهٔ بسته به شب قدر شکستم
آفت زده بر حاصل من بار ندارد
این بار به غیر از تو خریدار ندارد
این بنده خودش آمده پس جار ندارد
گفتند زمین خورده که آزار ندارد
لعنت به کسی که به زمین خورده لگد زد
برآینه ای سنگ زد و وای چه بد زد
هر چند ندیدم ز دعایم اثراتی
نه حال بکا دارم و نه حال صلاتی
من را برسانید به یار عرفاتی
جز عشق حسین نیست مرا راه نجاتی
امروز نظرها همه بر دست حسین است
چشمان خدا جانب بین الحرمین است
امروز ز چشمان حسین اشک روان است
فریادِ حسین کوفه میا ورد زبان است
زهرا به دلِ سوخته اش مرثیه خوان است
عباس بیا زینب کبری نگران است
فکرش بخدا شعله در این سینه کشیده
این پرده نشین کوچه و بازار ندیده
جمع اند محارم همه دور و بر زینب
تعظیم نمایند همه محضر زینب
ارباب شده سایهٔ روی سر زینب
یک عمر ندیده است کسی معجر زینب
تاکه نکند دخت علی دلهره احساس
زانو زده پیش قدمش حضرت عباس
ای کاش که این قافله آزار نبیند
در کرببلا داغ علمدار نبیند
چشمان حرم کوچه و بازار نبیند
این قافله را چشم خریدار نبیند
این راه پس از کرببلا راهِ عذاب است
این راه مسیرش وسط بزم شراب است
قاسم نعمتی
https://eitaa.com/Maddahankhomein
🏴 به شوق آمرزش در روز عرفه🤲
#نذرسلامتی_وظهور_امام_زمان_عج🌸
خسته ام! از خودم و از همه عالم؛ جز تو
زخم ها خورده ام از عالم و آدم؛ جز تو
دل به من دادی و غافل نشدی از حالم
دل به هر کس که دلم خواست سپردم؛ جز تو
معصيت کردم و خیلی نگرانم هستی
دوستم داری و دلسوز ندارم؛ جز تو
جمعه ها شاهدی آقا که شدم دلتنگَت
از همه دور شدم دور! دمادم...جز تو
ماهِ ذی الحجه به تو رو زده ام تا نشود‐
‐ذکرِ روز و شبِ من؛ ماهِ محرّم جز تو
کعبه یک سنگ نشان است! تویی اصلِ حرم
حاجیان دور تو گشتند به والله قسم
سربه زیر آمده ام تا که بگیرم حَسَنات
از تو ای حاجیِ تنهایِ مقیم ِ عرفات
با دلی سوخته و حالِ بکا خیمه زدی
تک و تنها کلِ نرگس به کجا خیمه زدی؟!
زمزمه میکنی و محو تو و ماتِ توام
من اسیرِ تو و آن حال مناجاتِ توام
آمدم تا که نگاهت پر و بالم بشود
تا دعایت دو سه خط شامل حالم بشود
عاشقت بودم و ناجور خرابش کردم
آبرو دادی و من نقش ِ بر آبش کردم
راهِ بیراهه مرا از تو جدا کرد آقا
نفسِ لعنت شده، بد فتنه به پا کرد آقا
میچکد روی عبا، جاریِ اشکت نم نم
وضعِ پروندهٔ من حالِ تو را ریخت به هم
تا که کوتاه شود فاصلهٔ من؛ تا، تو
آمدم تا کمی "العفو" بگویم با تو
صاحب العصر(عج) کجایِ عرفاتی آقا؟!
از همان جا برسان برگِ براتی آقا
شوقِ پابوسیِ جدّت به سرم افتاده
باز دلتنگم و یادم به حرم افتاده
آمدم تا که ببینی من و این خواهش را
تا به من هم بدهی لذّتِ آمرزش را
یاد کن دائم و پیوسته مرا آقا جان
پُر کن این دستِ تهیدستِ مرا آقا جان
از شب قدر، منِ بی سر و پا جا ماندم
عرفه از حرم ِ کرب و بلا جا ماندم!
#السلام_علیک_یا_بقیه_الله_الاعظم
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#بالحسین_ع_الهی_العفو
#بالحجة_عج_إلهي_العفو
#روز_عرفه_روز_آمرزش
#اللهم_ارزقنا_کربلا
https://eitaa.com/Maddahankhomein