شهادت حضرت مسلم ابن عقیل سلام الله علیه
دل پیغمبر از این غم شکسته
دو تن شد راهشان در کوچه بسته
بر آن دو تا ابد گرید پیمبر
یکی مسلم یکی زهرای اطهر
یکی بر روش درب خانه بستند
یکی با درب پهلویش شکستند
یکی داده ز کف کاشانه اش را
یکی گم کرد راه خانه اش را
یکی از طفل هایش بی خبر بود
یکی دستش به دستان پسر بود
یکی از سنگ دندانش ترک خورد
یکی از دست نامحرم کتک خورد
یکی بر سینه کوهی از شرر داشت
یکی بر سینه زخم از میخ در داشت
یکی آشفته از حال حسین است
یکی زائر به گودال حسین است
https://eitaa.com/joinchat/3542745823C3e1ead0ed9
رباعی دوبیتی حضرت مسلم ابن عقیل علیه السلام
در شهر دلی، به شوق پرواز نبود
با حنجره ی باغ ، هم آواز نبود
آورد کبوتری پیام از گل سرخ
افسوس که یک پنجرهٔ باز نبود
میان واژه ها تردید آمد
مصیبت نامه ی تهدید آمد
غروبی روی بام شهر کوفه
صدای گریه ی خورشید آمد
فلک جنگید تا مهمان بمیرد
شبیه ابرها گریان بمیرد
تمام کاسه های آب خون شد
خدا می خواست...او عطشان بمیرد
https://eitaa.com/joinchat/3542745823C3e1ead0ed9
حضرت مسلم ابن عقیل علیه السلام
در شجاعت ، منم ابوطالب
در ارادت ، منم عقیل دگر
که خدا ، در پیام خون خدا
برگزیدم چو جبرییل دگر
سر نهادم به شانه ی دیوار
نوحه ی یا حسین زمزمه ام
گر چه در کوچه ها اسیر شدم
من عزیز ، عزیز فاطمه ام
گریه چاره نکرد دردم را
وقتی از دست می رود چاره
به خدا درد من فقط این است
که زن و بچه ات شد آواره
ای که حتی ندید همسایه
سایه ی خواهر تو را برگرد
صحبت از شام و مجلس آرایی است
وای.....ناموس کبریا.....برگرد
تیرهای سه شعبه ی این قوم
سه هدف دارد ای امام الناس
سینه ی تو....سپیدی حنجر
تیر سوم....سلام بر عباس
https://eitaa.com/joinchat/3542745823C3e1ead0ed9
#عرفه #عرفات
#امام_حسین_علیه_السلام
من که در آرزوی جرعه ای از آب حیاتم
دست بر دامن دریای دعای عرفاتم
باز هم دیده گرفتار به گرداب بلایم
باز هم در پی من آمده کشتی ی نجاتم
غیر از این اشک محبت که سرازیر غم توست
کو چراغی که نجاتم دهد از این ظلماتم
ای خوشا من که در این عشق از آن روز نخستین
نقش چشمان تو بودست در آیینه ی ذاتم
تویی آن نور که جاری به رگ صوم و صلاتی
با تو هر شام و سحر غرق سلام و صلواتم
پا به پای تو از آن زمزم سیراب گذشتم
تا نصیبم کنی از تشنگی آب فراتم
تو همان شعر فصیحی و مرا کاش ببخشی
پیش چشم تو کم آورده اگر این کلماتم
#حسن_زرنقی
https://eitaa.com/joinchat/3542745823C3e1ead0ed9
السلام علیک یا سفیرالحسین
یا مسلم بن عقیل علیه السلام
دیگر به سمت کوفه میا ای پسرعمو
در کوفه است قحط وفا ای پسرعمو
هر کس نوشته نامه ی دعوت برای تو
دارد خیال رأس تو را ای پسرعمو
هرکس که از محبّت تو دم زده شده
از دشمنان آل عبا ای پسر عمو
در کوچه های شهر منم غرق بی کسی
حقّم چگونه گشته ادا ای پسرعمو
یک پیرزن فقط به سفیرت پناه داد
کارم ببین رسیده کجا ای پسرعمو
مولا ببین که بر سر قتلم رقابت است
با وعده های پول و طلا ای پسر عمو
یک شهر دشمنند و منم بینشان اسیر
هستم اسیر قوم ریا ای پسرعمو
بنگر به بام ِ کینه ی دارالعماره ام
دلشوره دارم ، اشک و نوا ای پسرعمو
من هم چشیده ام عطش وقت مرگ را
تشنه لبم شبیه شما ای پسرعمو
من تشنه روی بام دهم جان،تو تشنه لب
پیش فرات ِ کرب وبلا ای پسرعمو
پیشانی ام شکسته ولی درد من شده
سرها و سنگ شام بلا ای پسر عمو
وقتی که پاره شد لب من ناله ام شده
بزم شراب و چوب جفا ای پسر عمو
رأسم اگر جدا شده با بغض دشمنم
بر آن نمانده زخم عصا ای پسرعمو
دیگر تن ِ بدون سر ِ من نمی شود
در زیر نعل تازه رها ای پسر عمو
با خون حنجری که بریده نوشته ام
دیگر به سوی کوفه میا ای پسرعمو
✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن)
https://eitaa.com/joinchat/3542745823C3e1ead0ed9
#مناجات_مهدوی
#حضرت_مسلم_علیه_السلام
ای آشناترین که غریب زمانه ای
هستی ِشیعیان تو چرا بی نشانه ای
جای تو نیست کوه و بیابان بیا به شهر
طاووس جنّت از چه تو بی آشیانه ای
هر روزه با گناه، دلت را شکسته ام
دارم همیشه وقت شکستن بهانه ای
حاجات من شنیده ای اما تمام عمر
نشنیده ای ز من سخن عاشقانه ای
گفتم بیا همیشه ولیکن نساختم
در سینه ام برای حضور تو خانه ای
صاحب عزا، دوباره دل تو شکسته است
سمت کدام مجلس روضه روانه ای
شاه غریب، فکر غریبی ِمسلمی
یاد جفای کوفه و اشک شبانه ای
بالای بام،ناله زده ای حسین نیا
تا که رقیّه ات نخورَد تازیانه ای
با خون حنجرم بنویسم میا حسین
ای آشناترین که غریب زمانه ای
✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن)
https://eitaa.com/joinchat/3542745823C3e1ead0ed9
#مناجات_مهدوی
#حضرت_مسلم_علیه_السلام ۱
السلام علیک یا صاحب الزمان عجل الله تعالی فرجه الشریف
مولای ما که اشک نگاهت مداوم است
بر قلب تو همیشه غم ِشیعه حاکم است
بنگر که ما اسیر هزاران بلا شدیم
بهر نجات شیعه ظهور تو لازم است
پایان بده به غیبت خود صاحب الزّمان
دیگر بیا که غیبت تو، درد دایم است
داری به تن، لباس عزا ای غریب عصر
در سینه ی تو داغ شرربار مسلم است
داری برای غربت او گریه می کنی
او بی پناه در وسط قوم ظالم است
نامه نوشته کوفی ملعون ولی کنون
تنها به فکر رأس حسین و غنائم است
نامه نوشته کوفی و با اهل خود حسین
سمت دیار مردم بد عهد،عازم است
حالا به روی بام به وقت شهادتش
از نامه ی نوشته به ارباب ، نادم است
گردد به روی بام، سر از پیکرش جدا
زیرا برای عشق ِبه ارباب، مجرم است
صدشکر،دخترش سر او را ندیده است
ناموس او احاطه میان ِ محارم است
انگشترش نرفته به غارت به وقت مرگ
رأسش بریده گشته و انگشت سالم است
✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن)
https://eitaa.com/joinchat/3542745823C3e1ead0ed9
#با_کاروان_حسینی
#خروج_کاروان_از_مکه
#غزل
🔸کعبۀ جان🔸
جان بر لب ما آمد و جان از بر ما رفت
برخیز! ببین کعبۀ جان، سوی منا رفت
«دور از رخ او، دمبهدم از دیدۀ زمزم
سیلاب سرشک آمد و طوفان بلا رفت»
با روح الامین از غم آن ماه بگویید
نور جبلالنور، بگو روح حرا رفت
با حِجر بگویید ز سوز غم هجران
از درد بمیریم که از دست دوا رفت
«احرام چه بندیم چو آن قبله نه اینجاست
در سعی چه کوشیم چو از مروه صفا رفت»
در جامۀ احرام مگر تیغ نبستند؟
گفتند ز چه «آبروی مکه، کجا رفت؟»
میرفت که ره گم نشود - رهروِ عاشق! -
میپرسی اگر کعبۀ عشاق چرا رفت
از «کرب» و «بلا» در ره جانان چه هراسیست؟
او کعبۀ جان بود و سوی «کربوبلا» رفت
هر کس که نشد همسفرش در سفر عشق
یکعمر خطا رفت، خطا رفت، خطا رفت
«گفتی که وصالش به دعا باز توان یافت
برخیز که عمرت همه در کار دعا رفت»
برخیز که امسال ز حج باز نمانی
برخیز ببین کعبۀ جان سوی منا رفت
✍🏻 #یوسف_رحیمی
https://eitaa.com/joinchat/3542745823C3e1ead0ed9
#با_کاروان_حسینی
#خروج_کاروان_از_مکه
#غزل
🔹بهار اگر برود🔹
دگر چه باغ و درختی بهار اگر برود
چه بهره از دل دیوانه یار اگر برود
حجاز، بر قدِ سروِ که تکیه خواهد کرد؟
به سوی دشت طف آن کوهسار اگر برود
مگر به معجزه، زمزم نخشکد از گریه
مُراد این همه چشم انتظار اگر برود
چگونه ماه به گِرد زمین طواف کند
دلیل گردش لیل و نهار اگر برود
بعید نیست شغالان به شهر پای نهند
امیر و شیرِ عرب، زین حصار اگر برود
به زیر تیغ ستم کار کاهلان زار است
حسین یکّه به آن کارزار اگر برود
ز غم دو چشم پیمبر به خون شود غرقه
به پای طفلی از این زمره خار اگر برود
شب جماعت کوفی سحر نخواهد شد
سرش به نیزه سوی شام تار اگر برود
پس از حسین، به خون، شیعه مشق خواهد کرد
به ظلم سر نسپارد به دار اگر برود
📝 #علیمحمد_مؤدب
https://eitaa.com/joinchat/3542745823C3e1ead0ed9
#با_کاروان_حسینی
#خروج_کاروان_از_مکه
#غزل
🔹خطبۀ شمشیر🔹
چه دنیای بدی! انگار کفران پیش رو باشد
و بیپرواترین دوران عصیان پیش رو باشد
کران تا بیکران هر سمتوسویی آسمان ابریست
گمانم قدر یک تاریخ، باران پیش رو باشد
هوا بوی جدایی میدهد در موسم دیدار
زبانم لال، شاید روز هجران پیش رو باشد
و شاید وعدهٔ ذبحی که حرفش بود در قرآن
و شاید موعد رفتن به میدان پیش رو باشد
و شاید لابهلای خون و خاکستر سر نیزه
رها در باد گیسویی پریشان پیش رو باشد
مشخص بود از غمخطبهاش در سرزمین وحی
که باید خطبهٔ شمشیر بران پیش رو باشد
کسی که نام او ناجی نوح و کشتیاش بوده
مگر بیمی از این دارد که طوفان پیش رو باشد؟
کسی که عهد ابراهیم را بر دوش خود دارد
دلش میخواهد آخر عید قربان پیش رو باشد...
📝 #فاطمه_عارفنژاد
https://eitaa.com/joinchat/3542745823C3e1ead0ed9
قالوبلا حسین😢
ای قهرمانِ قصه یِ "قالو بلی ،،،" حسین "ع"
از کربلا زدی به دو عالم صلا حسین "ع"
پرچم سیاهِ ماتمِ تو دیده می شود
اعمالِ ما به لطفِ تو سنجیده می شود
ای بر مدارِ مکتبِ تو اهلِ کائنات
مصباحِ پُر فروغِ هُدی،کِشتیِ نجات
مائیم مفتخر به هوایِ غمت حسین "ع"
دیوانگانِ هندسه یِ پرچمت حسین "ع"
شرمنده ایم،کرببلا ما نبوده ایم
حالا به سمتِ صحن و سرا پَر گشوده ایم
ای سفره دارِ سفره یِ اِطعام در بهشت
غوغایِ عالمی شده آرام در بهشت
آری بهشت گوشه ای از سَرسرایِ توست
این اشکها که سیل شد آقا برایِ توست
ای داده هر چه بود برایِ رضایِ دوست
خونِ خدا تویی و شدی خونبهایِ دوست
ای پیکرت فتاده به صحرا چو برگِ گل
پَرپَر شده در عالمِ بالا چو برگِ گل
ای هست و بودِ حیدر "ع" و زهرا "س" سرت کجاست؟
شش ماهه یِ نشسته به خون اصغرت "س" کجاست؟
تا خواهرت پیام رسانِ قیامِ توست
تنها قیامِ عالمِ امکان به نامِ توست
"باز این چه شورش است ..." بخوان،محتشم بخوان
دلها حسینیه شده از درد و غم ... بخوان
#مصطفی_مطهری_راد
https://eitaa.com/joinchat/3542745823C3e1ead0ed9
#خروج_کاروان_سیدالشهدا_ع_از_مکه_به_سوی_کربلا
با کعبه وداع آخرین بود و حسین
چون اهل حرم، کعبه غمین بود و حسین
بشکوهترین لحظه، تداعی میشد
تکبیر نماز واپسین بود و حسین
✍ #محمدعلی_مجاهدی
https://eitaa.com/joinchat/3542745823C3e1ead0ed9