🕊کاروان عاشورائیان 🥀
بار بربندید آهنگ سفر دارد حسین
نیّت رفتن در آغوش خطر دارد حسین
خنجر نامردمی خوردن ز اهل کوفه را
خوب میداند که میراث از پدر دارد حسین
وای من! مابین رود دجله و رود فرات
لب ز شنهای بیابان خشکتر دارد حسین
اهلبیتش را ببین همراه خود آورده است
چونکه از پایان کار خود خبر دارد حسین
تا بگوید شرط دینداری فقط آزادگیست
روی دستش غنچهای بیبال و پر دارد حسین
بانگ بر زد پیکری بیدست «اَدرک یا اَخا!»
ناگهان دیدند دستی بر کمر دارد حسین
کوه صبر است او که هم داغ برادر دیده است
هم تک و تنهاست، هم داغ پسر دارد حسین
بر فراز نی نگاهش را به صحرا دوختهست
آه اگر از اهلبیتش چشم بردارد حسین
کاروانی نیزه و شمشیر و خنجر پیش رو
کاروانی اشک و ماتم پشت سر دارد حسین
تا که حج ناتمام خویش را کامل کند
ترک سر کردهست، احرامی دگر دارد حسین
سعید_بیابانکی
https://eitaa.com/joinchat/3542745823C3e1ead0ed9
بسم الله الرحمن الرحیم
#عرفه
یا دیده چشم خسته و بارانی مرا
یا که شنیده آه پشیمانی مرا
حال دل خراب مرا دیده هر کسی
زیر سوال برده مسلمانی مرا
با صد امید آمدم و رو به راه کرد
در پای روضه بی سر و سامانی مرا
دست مرا گرفت و گذشت و شبیه حر
بوسید و رفت شانه و پیشانی مرا
حالا بهار کرده همان آفتاب سرخ
این حال و روز سرد و زمستانی مرا
#سجاد_روانمرد
https://eitaa.com/joinchat/3542745823C3e1ead0ed9
از مدینه تا کربلا (آغاز ماجرا)
#قسمت_اول
از جهان رفت چون معاویه
مسندش را یزید قبضه نمود
به ولید بن عتبه نامه نوشت
که بگیر از سه شخص بیعت زود
آن سه تن هم حسین ابن علی
نیز ابن زبیر و ابن عمر
سخت در این خصوص محکم باش
لحظه ای را مده دگر به هدر
چون حسین بود نزد ابن زبیر
شب به مسجد، رسید پیک ولید
در هراس آمد ابن زبیر
دعوت از خویش را به موقع ندید
گفت با او حسین، پندارم
رفته طاغوتشان از این دنیا
نظر این است تا برای یزید
بستانند بیعتی از ما
همره سی نفر ز یارانش
آن شب آمد حسین نزد ولید
گفت باشید جمله آماده
لازم آمد مرا کمک بدهید
بعد از قصه ی معاویه
خواست از او ولید بیعت را
گفت شایسته نیست مثل مرا
که بگیرند بیعتی به خفا
هر زمانی که خلق بر بیعت
حاضر آیند اگر اراده کنیم
همره سایر مسلمانان
ما بیاییم و کار ساده کنیم
بیعت در خفا نمی ارزد
تو رضایت چرا به آن داری ؟
بپذیرفت از حسین ولید
بیش از اینش نکرد اصراری
دید مروان حسین خواهد رفت
به در آورد از خود اطواری
تا به والی از آن بفهماند
باید او را به حکم واداری
که ز دستت حسین اگر برود
دیگر او را به چنگ کی آری؟
آنکه بیعت نکرد در خلوت
کی کند در عیان چنین کاری؟
بایدش پیش خود نگهداری
نگذاری ز مجلست برود
باید از او ستاند بیعت را
یا که فی الفور گردنش را زد
رو به مروان بگفت ابن علی
ابن زرقا (که حاصلی ز زنا)
که مرا می کشد؟خودت یا او؟
کذب گویی و می کنی تو خطا
گفت او یا امیر رو به ولید
اهل بیت النبوه جز ما کیست؟
معدن بر رسالتیم و ملک
خط و ربطش به غیر با ما نیست
مهبط الرحمه ی خدا ماییم
گشته آغاز راه دین با ما
تا به آخر مسیر آن با ماست
از شریعت نمی شویم جدا
آنکه خوانی مرا به بیعت او
هست مردی شراب خواره و پست
خون افراد بی گنه ریزد
حکم حق را حریم بشکسته است
بیعتش کی رواست بر چو منی؟
آنکه فسق و فجور او علنی است
باید آینده را نظر بنمود
که به بیعت ز خلق بر حق کیست؟
چون صدا شد برون ز حدود
آمدند عده ای از آن یاران
گشت خارج حسین از مجلس
بیعتش را ولید دل نگران
#سید_عسکر_رئیس_السادات
https://eitaa.com/joinchat/3542745823C3e1ead0ed9
از مدینه تا کربلا قسمت دوم
ملاقات مجدد با مروان
صبحگاهان برون ز منزل خود
روبرو شد حسین با مروان
گفت خواهم حسین خیر تو را
دست بیعت بده بمان به امان
آنچه گفتیم با تو دیشب ما
باز بر تو همان نصیحت ماست
تو بیا با یزید بیعت کن
که در آن نفع دین و هم دنیاست
خواند بر او امام استرجاع
که به دین السلام باید داد
گر خلافت رسد به دست یزید
کل اسلام می رود بر باد
از رسول خدا شنیدم من
بر تمامی آل بو سفیان
که خلافت حرام می باشد
روی منبر نگردد از ایشان
گر معاویه روی منبر رفت
امت من به خواریش بکشید
اهل این شهر غیر این کردند
که چنینند مبتلا به یزید
#سید_عسکر_رئیس_السادات
https://eitaa.com/joinchat/3542745823C3e1ead0ed9
از مدینه تا کربلا قسمت سوم
شکوه بر سر مزار رسول خدا
نپذیرفت چون دوباره حسین
بیعت با ستمگری چو یزید
او ز نزد ولید رفت حرم
درد دل کرد با نیای فقید
السلام ای رسول پاک خدا
من حسینم که زاده ی زهراست
پاره ی تن برای فاطمه ای
که به حق پاره ای ز جان شماست
من حسینم حسین سبط شما
آنکه خواندی ز جانشینانت
تا نماید پس از وفات شما
رهبری و هدایت امت
حال، امت نموده تضعیفم
حفظ ننموده شأن و قدرم را
[دعوتم می کند به بیعت دیو
رفته از یادش آن سفارشها]
شکوه آرم به پیشگاه شما
ای رسول خدا من از آنها
پر کشم تا به آستان شما
تا شودد روز وصل قسمت ما
#سید_عسکر_رئیس_السادات
https://eitaa.com/joinchat/3542745823C3e1ead0ed9
از مدینه تا کربلا قسمت چهارم
زیارت مجدد رسول خدا
دومین شام می رود مولا
بر مزار پیمبر اسلام
با خدا این چنین کند نجوا
ای خداوند پاک بی همتا
این مزار پیام آور توست
که درودت به او و آلش باد
ابن بنتش منم و خود دانی
آنچه بر حال و روز من افتاد
ای خدا من محب معروفم
از بدیها و منکرم بیزار
از تو ای ذوالجلال و الاکرام
به کسیکه بود درون مزار
خواهشم اینکه پیش من راهی
بگذاری که داریش تو رضا
آن مسیری که می کند خشنود
هم خدا را و هم رسول خدا
شام خود سر نمود تا به پگاه
با نیایش به پیشگاه خدا
گریه ها کرد در مناجاتش
زاهد شام و شیر میدانها
#سید_عسکر_رئیس_السادات
https://eitaa.com/joinchat/3542745823C3e1ead0ed9
از مدینه تا کربلا قسمت پنجم
ملاقات با یکی از فرزندان حضرت امیرالمؤمنین علی علیه السلام
"بنام عمر أَطرف"
چون ز بیعت ابا نمود حسین
خبرش پخش شد دهان به دهان
عمرِ أَطرَفش بگفت چنین
که دلم هست بر شما نگران
که شنیدم من از امام حسن
پدرم میر مومنان فرمود
که حسین عاقبت به قتل رسد
که گمانم محقق آید زود
میرسی با مخالفت هایت
تو به پایان ره برادرجان
بکنی با یزید اگر بیعت
تو بمانی از این خطر به امان
داد پاسخ امام أَطرف را
پدر من به نقل از جدم
گفته بر من محل مدفن ما
نیست فرزند من به دور از هم
ای برادر چرا گمان بردی
آنچه دانی منش نمی دانم
بلکه سوگند بر خدای احد
تحت ذلت دمی نمی مانم
روز محشر ولی برد زهرا
پیش جد مطهرش شکوا
از گروهی ز امتش که نمود
بعد او بر سلاله اش ایذا
آنکه فرزندهای فاطمه را
داده باشد اذیت و آزار
چونکه آزرده قلب زهرا را
منع گردد ز جنت دادار
#سید_عسکر_رئیس_السادات
https://eitaa.com/joinchat/3542745823C3e1ead0ed9
#با_کاروان_حسینی
#خروج_کاروان_از_مکه
#غزل
🔹خطبۀ شمشیر🔹
چه دنیای بدی! انگار کفران پیش رو باشد
و بیپرواترین دوران عصیان پیش رو باشد
کران تا بیکران هر سمتوسویی آسمان ابریست
گمانم قدر یک تاریخ، باران پیش رو باشد
هوا بوی جدایی میدهد در موسم دیدار
زبانم لال، شاید روز هجران پیش رو باشد
و شاید وعدهٔ ذبحی که حرفش بود در قرآن
و شاید موعد رفتن به میدان پیش رو باشد
و شاید لابهلای خون و خاکستر سر نیزه
رها در باد گیسویی پریشان پیش رو باشد
مشخص بود از غمخطبهاش در سرزمین وحی
که باید خطبهٔ شمشیر بران پیش رو باشد
کسی که نام او ناجی نوح و کشتیاش بوده
مگر بیمی از این دارد که طوفان پیش رو باشد؟
کسی که عهد ابراهیم را بر دوش خود دارد
دلش میخواهد آخر عید قربان پیش رو باشد...
📝 #فاطمه_عارفنژاد
https://eitaa.com/joinchat/3542745823C3e1ead0ed9
گفتند که از مکه به صحرای عراق
افتاد به راه! تاج سر حضرت عشق
میمیرم از این مصیبت آخر بخدا!!
از روضهٔ گودال و عطش تا به دمشق😭
#محسن_علیخانی
#خروج_امام_حسین_علیهالسلام_از_مکه
https://eitaa.com/joinchat/3542745823C3e1ead0ed9
#عرفه
#امام_حسین
عرفه روضه ی زینب چقَدَر می چسبد
عرفه دیده ی بارانی و تر می چسبد
عرفه بال بگیرم ز دم روضه ی تو
بزنم تا حرم پاک تو پر می چسبد
عرفه گریه کنان خاک بریزم بر سر
گر بماند ز غمت در دل اثر می چسبد
خواندن خطبه و رسوا شدن اهل عرب
نام این کار گذارید هنر، می چسبد
سر ارباب جدا شد جلوی نهر فرات
روضه خوان روضه بخوان روضه ی سر می چسبد
قتلگه بودم و دیدم که کسی می گوید
سر بریدن جلوی چشم پدر می چسبد
نیزه در دست کسی گفت به صد خوشحالی
زدن نیزه به بالای جگر می چسبد
ناگهان گفت رقیه به یکی از اعراب
زدن عمه ی ما بین گذر می چسبد ؟
یک حرامی به خودش گفت که این زینب هم
گر بگیرد ز لگد درد کمر می چسبد
جعفر ابوالفتحی
https://eitaa.com/joinchat/3542745823C3e1ead0ed9
مناجات روز عرفه
باز هم عبد گنهکار آمده
این گدا شرمنده و زار آمده
گرچه با خود عهد بسته ای خدا
بارها عهدش شکسته ای خدا
او گنه کار و به دل دارد امید
آرزو دارد شود روزی شهید
او که جا مانده ز ماه روزه است
عرفه آمد ، ولی شرمنده است
گر چه عمر خویش را کرده تباه
نامه ی اعمال خود کرده سیاه
آمده امروز تا پاکش کنی
قبلِ آنی که تو در خاکش کنی
با دلی زار آمده دستش بگیر
گر چه بیمار آمده دستش بگیر
آمده روز مناجات و دعا
نیست جایی بهتر از کوی شما
(یوسفی) امروز روزِ منجلی ست
روز معبود وحسین بن علی ست
محمود_یوسفی_مشهد