eitaa logo
مجمع الذاکرین خمین🎤
1.3هزار دنبال‌کننده
2.1هزار عکس
391 ویدیو
229 فایل
🕋بنام خدای بی نیاز🕋 پدرم گفت علی،عاشق مولا شده ام بین مردم همه جا والهُ شیدا شده ام مادرم داد به من درس محبت با شیر نوکرُ ریزه خور سفرهٔ زهرا شده ام 🎤👋بامابروزمداحی‌کن.👌🎤 https://eitaa.com/joinchat/3542745823C3e1ead0ed9
مشاهده در ایتا
دانلود
926.7K
🌷 برخیز ابالفضل🌷 (سروده جدید بر وزن نوحه معروف مستان همه افتاده و ساقی نمانده) یاران همه رفتند و اصحابی نمانده  دیگر حسین را طاقت و تابی نمانده چندی ز تحریم  و ز بی آبی نمانده        وقتی ز عمر پاک اربابی نمانده   ای مونسُ غمخوارُ شورانگیز ابالفضل برخیز و فرما لشکرت تجهیز ابالفضل ای پهلوان شد روز رستاخیز ابالفضل یاکاشف الکرب حسین، برخیز ابالفضل   ای نامسلمانان ببینید او حسین است     او خامس آل عبا، نور دو عین است عالم همه از لطف او در زیر دین است فتحُ شهادت نزدش احدی الحسنیین است   لعنت بر آن قوم شرور و آن شرارت لعنت به هر کس برده اهل او اسارت فریاد دارد عالم از ظلم و جسارت    هرگز نگردد کمتر این شور و حرارت   او نفس مطمئنه و خون خدایی است مصباح هستی بخش دین، نور هدایی است کشتی برای عالم و راه رهایی است  مستمسک بخشایش و حاجت روایی است   ای عبد و ثارالله و ای نور هدایت          ای پیشوای ما و کانون ولایت سرچشمه ایثار و  لطف بی نهایت   کی میشود کم از تو بر ما کن عنایت  🌴🌴🌴 سروده سجاد محمدیاری @Maddahankhomein
19.87M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
علیه السلام فرات از عطشت فصل خشکسالی بود تویی که آینه‌ی جان تو زلالی بود چه شد فرات نشد زائر لب خشکت؟ نگاه ملتهبش سال ها سوالی بود کدام چشم لبت را شنید و گریه نکرد؟ چقدر چشمه جوشان در آن حوالی بود چگونه آب نشد از خجالتت خورشید شبی که ماه ز داغ غمت هلالی بود چه دست‌ها که در آن التماس پر می‌شد چه اشک‌ها که به دنبال مشک خالی بود ■ شکست قلب تمام کبوتران حرم پس از عروج تو وقت شکسته‌بالی بود @Maddahankhomein
• قصیده ماه • تقدیم به ماه بنی هاشم تیغ درکف دیده ای وقت شبیخون ماه را؟ نیمه شب ناگاه باحال دگرگون ماه را؟ تیغ درکف دیدمش بعدازخسوفی خون فشان تابرآید گرد سرخ ازبام گردون ماه را گردباد ازخون سهراب وسیاوش ها گذشت کاش باآهی بچرخاند کتایون ماه را ازکدام ابرو کمان زخمی به او آخررسید یاکدام افسانه آیا کرده افسون ماه را گرگ ها درجستجوی یوسفند اما به چاه دشنه آورده است وشمعی تیره شمعون ماه را کاش می دیدند درمیقات هم موساییان ازگریبان روی دست آورده هارون ماه را شاعران گفتند دروصفش مضامین غریب تازه ازشام غریبان است مضمون ماه را فایز آمد باطنین سنج ودف غرق غبار تا به دریا بنگرد باآه مفتون ماه را بنگرید اوراچهل منزل قیامت روی نی بشنوید ازخیزران باضرب درخون ماه را بنگرید او را میان شیهه ی اسبان کبود هم لگدکوب هزاران نعل وارون ماه را دیده ای هنگامه ی شق القمر رابرفرات دیده ای"زخم ازستاره برتن افزون"ماه را؟ دیده ای سی پاره ی خورشید رادرقتلگاه دیده ای چون سوره ای برنیزه گلگون ماه را دیده ای پیچیده طومار امان نامه به خشم با تمام شعله سوی شمر ملعون ماه را بامصیبت نامه ی لیلا تماشا کرده ای چکه چکه برصفوف بیدمجنون ماه را دیده ای خورشید رابی وقفه دستی برکمر دیده بی دست وعلم برعلقمه چون ماه را... برزمین بنگر قران ماه وخورشید آن طرف آفتاب آمد به بالین گویی اکنون ماه را بشکند کوه ازکمر هیهات وقتی بنگرد غرق درخون باعمود دشمن دون ماه را بنگرید ازنیزه ها هفتاد ودو شمس الشرف بی نگین هفتاد ودو یاقوت مکنون ماه را باد را درخیمه گاهی جرات هو هو نبود باد هم می دید چون ازخیمه بیرون ماه را چشم زخمی می رسد برآفتاب وبعدازآن صیحه ی شط فرات ازرود سیحون ماه را دیده ام درابرهای صبح اروندش مدام چشم برمشک وعلم درشام کارون ماه را برمی آشوبد مگر هفتاد ودو زلف رها برمی آشوبد مگرگرگی به هامون ماه را باده می نوشد به یمن فتح برآل نبی می زند باخیزران این ابن میمون ماه را جام می برکف به رسم کینه خواهی می زند خیزران برلب به نام شرع وقانون ماه را امشب این بانگ حجازی دربقیع آورده است درخسوف اززخمه هایی ناهمایون ماه را می تراود نغمه ی "یاصاحب السجن" ازلبش دیده ای درخانه ی زنجیر،مسجون ماه را؟ لشکری ازروشنان بابیرق عباسی اند می رسد هرچند تیر ازکاخ صهیون ماه را پشت سر"ابن طفیلان"،باشرار فتنه اند کی بیالاید عدو بادود افیون ماه را آی اسراییلیان!درشامگاهی قیرگون بنگرید ازگور،محو گنج قارون ماه را بیرق سرخ ابوالفضلی ست لبنان راببین درعبور ازتپه های سبززیتون ماه را https://eitaa.com/Maddahankhomein
😭🖤 برای (ع) ماه غریبستان ......... مثل مولا در دل میدان، هیاهو می کنی تیغ می چرخانی و از شوق، هوهو می‌کنی در میان گرد و خاکی که به پا شد در هوا پرچمت را آیه ی «ثمّ الستقاموا» میکنی ۱ پیش پایت، لشکری از کافران افتاده اند پلک بر هم میزنی هرگاه؛ جادو میکنی! جذبه ی چشمت برای عاشقان، آرامش است شیری و در بیشه ی دل، صید آهو میکنی ماهیان، دل را به دریای جنونت می زنند لحظه ای که شانه را در موج گیسو میکنی آنچه خوبان با هزاران چشم گفتن می کنند ماهتابا...! با اشارت های ابرو میکنی دلخوشی های تو ای ماه غریبستان چه بود!؟ اینکه عمرت را تماماً، وقف محرومی کنی چون کبوتر می پرند از پیش چشمت، کاسبان ابرویت را تا که شاهینِ ترازو میکنی ، معراج دستان بلندت می شود آسمان را با خودت همراه و همسو میکنی با رجزهای بلندت چون مسیح بر صلیب دست دشمن را برای دوستان رو میکنی و است هر جا که تویی مومنی و وقت مرگ، انگار... گُل بو میکنی تیرها و نیزه ها را در نیاور از تنت - ای عزیز ؛ چون درد پهلو میکنی قم المقدسه ....................... ۱. سوره مبارکه فصلت آیه ۳۰ إِنّ الّذينَ قالوا ربّنا اللّهُ ثُمّ استَقاموا تَتَنَزَّلُ علَيهِمُ الملائكةُ أَلّا تَخافوا وَلا تَحزَنوا وَأبشِروا بِالجَنّةِ الّتي كُنتم توعدون﴿۳۰﴾ به یقین کسانی که گفتند:«پروردگار ما خداوند یگانه است!» سپس استقامت کردند، فرشتگان بر آنان نازل می‌شوند که:«نترسید و غمگین مباشید و بشارت باد بر شما به آن بهشتی که به شما وعده داده شده است! https://eitaa.com/Maddahankhomein
ماه است و آفتابی‌ام از مهربانی‌اش صد کهکشان فدای دل آسمانی‌اش بی‌دست می‌خروشد و دریا کنار اوست ای عشق آتشین! به کجا می‌کشانی‌اش؟... دست از حیات شست که آب حیات شد این خاک مرده زنده شد از جان‌فشانی‌اش از خود عبور کرد و نوشتند رودها با اضطراب، چشمه‌ای از پهلوانی‌اش از خود عبور کرد و درختان قلم شدند در اشتیاق دم زدن از زندگانی‌اش از خود عبور کرد و ملائک رقم زدند با خون و اشک، اندکی از بی‌کرانی‌اش از خود عبور کرد و شنیدند بادها از سمت سروهای پریشان، نشانی‌اش تیر از کمان جدا شد و بر خاک، خون نوشت این چرخ پیر، شرم نکرد از جوانی‌اش باران گرفت باز و پس از گریه دیدنی‌ست در چشم من، تجلّی رنگین‌کمانی‌اش چشم مرا به چهرۀ خورشیدی‌اش گشود ماه است و آفتابی‌ام از مهربانی‌اش 📝 https://eitaa.com/Maddahankhomein
علیه‌السلام 🔹فصل آخر🔹 رفتی و این ماجرا را تا فصل آخر ندیدی عبّاس من! دیدی امّا مانند خواهر ندیدی آن صورت مهربان را، محبوب هر دو جهان را وقتی غریبانه می‌رفت بی‌یار و یاور ندیدی آری در آوردن تیر بی‌دست از دیده سخت است امّا در آوردن تیر از نای اصغر ندیدی حیرانی یک پدر را با نعش نوزاد بر دست آن بُهت و ناباوری را در چشم مادر ندیدی شد پیش تو ناامیدی تیر نشسته به مشکت مثل من اطراف عشقت انبوه لشکر ندیدی بر گودی گرم گودال خوب است چشمت نیفتاد چون چشم ناباور من دستی به خنجر ندیدی دلخونی اما برادر، دلخون‌تر از من کسی نیست آخر تو بر خاک صحرا، مولای بی‌سر ندیدی قلبت نشد پاره پاره، آن‌شب میان خرابه آنجا سر یک پدر را در دست دختر ندیدی... 📝 https://eitaa.com/Maddahankhomein
علیه‌السلام 🔹عرض ادب🔹 سقا شدم که آب مهیا کنم، نشد کاری برای خشکی لب‌ها کنم، نشد با اشتیاق آمدم از بین نخل‌ها راهی به انتظار حرم وا کنم، نشد تیر آمد و نشد که در این آخرین نگاه روی تو را دوباره تماشا کنم، نشد می‌خواستم که با همه قامت بایستم عرض ادب به حضرت زهرا کنم، نشد همراه کاروان شدم از روی نی مگر کاری برای زینب کبری کنم، نشد 📝 https://eitaa.com/Maddahankhomein
سقای دشت کربلا ابالفضل دستش شده از تن جدا ابالفضل من قوتی دیگر به تن ندارم دستی دگر چون در بدن ندارم سقا و رنگ از تشنگی پریده دریای خون جاری ز هر دو دیده تن لاله گون از خون جبین شکسته لب تشنه و دست از بدن بریده جان بر کف و در اوج سرفرازی خجلت ز اشک کودکان کشیده دریای اشک از چشم ما گرفته هر قطره خون کز بازویت چکیده از حنجر خشک تو دوست دارم این بیت را بهتر ز صد قصیده والله ان قطعتموا یمینی انی احامی ابدا عن دینی من زاده علی مرتضایم من شاهبار ملک لا فتایم یارب کمک کن این فرس برانم این آب را به خیمه گه رسانم https://eitaa.com/Maddahankhomein
20230726_175030-AudioConverter.mp3
1.17M
کنار پیکرت می نالم اگر که می توانی عباس گشا دو دیدگانت تا من بگیرم از تو جانی عباس وایلتا آه و واویلا... دو دست تو جدا از پیکر به چشم تو رسیده تیری سرت سلامت ای سقایم چرا ز مشک خود دلگیری وایلتا آه و واویلا... علم ز دوش تو افتاده به پا شو گیر علم را بر دوش ببین که دشمنم می خندد چرا تویی برادر خاموش وایلتا آه و واویلا... سپاه ما که شد بی سردار جسارت عدو شد بسیار شدم غریب و تنها عباس ز بعد تو ز دنیا بیزار وایلتا آه و واویلا... سکینه در حرم می نالد عمو بخواهد او، نه آبی چه گویمش به پاسخ جانا کنون که تو چنین در خوابی واویلتا آه و واویلا... ✍اسماعیل تقوایی https://eitaa.com/Maddahankhomein
کانال مداحی سنتی ایتا.mp3
1.07M
رفته از دست من سقایم بی ابوفاضلم تنهایم واویلا واویلا واویلا... علمدار سپاهم بوده به هر سختی پناهم بوده حرم بی او ندارد آرام امید خیمه گاهم بوده واویلا واویلا واویلا... دو دستش شد جدا از پیکر عمود آهنینش بر سر حرمله سه شعبه چشمش زد شدم با رفتنش بی لشگر واویلا واویلا واویلا... فرس را تا به خیمه راندم عمود خیمه اش خواباندم به همراه همه اهل خود برایش نوحه ی غم خواندم واویلا واویلا واویلا... چسازم بی تو من سردارم ز دنیا بعد تو بیزارم زعلقم بوی زهرا آید به فکر آن در و دیوارم واویلا واویلا واویلا... ✍اسماعیل تقوایی https://eitaa.com/Maddahankhomein
20230726_144335-AudioConverter.mp3
1.56M
ای علمدارم بودی غمخوارم رفتی ای یارم یا ابالفضل یا ابوفاضل(۳) یا ابالفضل بی تو غم دارم ناله شد كارم ای سپهدارم یا ابالفضل یا ابوفاضل(۳) یا ابالفضل از حرم آید ناله ی طفلان بر لبِ آنان ای عمو جان یا ابوفاضل(۳) یا اباالفضل اصغر زارم با چشمِ گریان گشته پژمرده کامِ عطشان یا ابوفاضل(۳) یا اباالفضل ✍حسن ثابت جو https://eitaa.com/Maddahankhomein
43689_1398613100601_1678008.mp3
1.77M
برادرم ابالفضل آب آورم ابالفضل بی تو میان دشمن بی یاورم ابالفضل عباس ابالفضل ـ عمرِ مرا كم كردی عباس ابالفضل ـ قدِ مرا خم كردی برادر من ـ عباس ابالفضل(۴) راه صدای من را بغضِ گلو گرفته سقای تشنه ی من با خون وضو گرفته برادر من ـ حرم شده خرابت برادر من ـ کو مشک پر ز آبت برادر من ـ عباس ابالفضل(۴) با چشم پر ز اشك و با حالِ زار و خسته زینب كنارِ خیمه دل منتظر نشسته چشم انتظارت ـ می نالد از جدایی پیوسته گوید ـ برادرم کجایی؟ برادر من ـ عباس ابالفضل(۴) زهرا نشسته اینجا با ناله خو گرفته دستی به صحن پهلو دستی به رو گرفته موی كمندت ـ مادر كند نظاره قد بلندت ـ مادر كند اشاره برادر من ـ عباس ابالفضل(۴) ✍حسن ثابت جو https://eitaa.com/Maddahankhomein