eitaa logo
˹ ᴍᴀᴅʜᴏᴏꜱʜ ˼
586 دنبال‌کننده
546 عکس
222 ویدیو
1 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
زخم های روحِ رنجورم، نوازش لطیف دستانت را می‌طلبند. وعده دیدارت را فراموش کرده‌ای ؟ -𝐌𝐚𝐝𝐡𝐨𝐨𝐬𝐡‌-
چیز بامزه ای که در سکوت فکرِ مشترکمان شده بود این بود که در واقع ما هرگز به هم درباره‌ی هیچ چیزی قولی نداده بودیم؛حداقل نه با کلمات.به نظرم قول‌هایی با انگشتانمان و نگاه هایمان به هم داده بودیم آری هزاران قول اینگونه به هم داده بودیم اما نه با کلمات . -کتاب آخرین کوچ -𝐌𝐚𝐝𝐡𝐨𝐨𝐬𝐡‌-
اون صدایی که توی سرت میگه شاید بهتره در موردش تجدید نظر کنی. ولی تو تا الان بارها از زوایای مختلف بررسیش کردی. میخوای منتظر بمونی تا کامل ازش مطمئن بشی، اما در اعماق وجودت، میدونی همچین موقعی قرار نیست برسه. به نظر من آخر سر، همه چیز به این سؤال بر میگرده: "واقعاً چقدر میخوایش؟" به نظرم جواب این سؤال همه چیز رو زمین تا آسمون عوض میکنه . -کتاب نمی دونم دارم چه کار می کنم،ولی به درک -𝐌𝐚𝐝𝐡𝐨𝐨𝐬𝐡‌-
استکان‌های نگاهم خستگی در می‌کنند چای را وقتی که از چشم خودت دم می‌کنی . -𝐌𝐚𝐝𝐡𝐨𝐨𝐬𝐡‌-
دیدم در آن کویر درختی غریب را محروم از نوازش یک سنگ رهگذر تنها نشسته‌ای، بی برگ و بار، زیر نفس‌های آفتاب در التهاب در انتظار قطره باران در آرزوی آب، ابری رسید. چهر درخت از شعف شکفت دلشاد گشت و گفت ای ابر ای بشارت باران آیا دل سیاه تو از آه من بسوخت؟ غرید، تیره ابر برقی جهید و چوب درخت کهن بسوخت؛ چون آن درخت سوخته‌ام در کویر عمر. ای کاش خاکستر وجود مرا با خویش می برد باد باد بیابانگرد. ای داد دیدم که گرد باد حتی خاکستر وجود مرا با خود نمی برد . -حمید مصدق -𝐌𝐚𝐝𝐡𝐨𝐨𝐬𝐡‌-
به لب زد کاسه‌ی آبی و آن بیچاره مجنون شد از آن موقع به پای "کاسه ها" زنجیر می بندند . -𝐌𝐚𝐝𝐡𝐨𝐨𝐬𝐡‌-
مدهوش قراره برای نهمین بار تقدیمی بده . تقدیمی به این ترتیبِ که این پیام رو در کانالتون فور میکنید، یک کلمه دلخواه و تایپِ MBTI خودتون ُمشخص میکنید که با توجه به کلمه گفته شده سناریو یک بندی و نسبت به وایب تایپ شخصیتی شما آهنگی تقدیمتون میشه . لینکِ کانالتون رو اینجا قرار بدید . - ظرفیت 10 - *تا زمان دادن تقدیمی لطفا پیامُ پاک نکنید .
The sea is not the destination . It is not close at all . "Sea" is the beginning .
یکی از مهیج ترین احساسات زمانی است که متوجه می شوید شخص مورد نظر شما همان احساس را دارد. زمانی که شما تنها به عنوان یک گزینه جایگزین در نظر گرفته می شوید، و حتی زمانی که تمام تلاش خود را می کنید تا قدردانی نشوید، زیرا آنها به معنای بیش از حد حقیقت غم انگیز عشق هستند که عموماً ناگفته مانده است. -𝐌𝐚𝐝𝐡𝐨𝐨𝐬𝐡‌-
او برایم شبیه آبی بود، هم درد میداد هم درمان و منه بدون او، خاکستری بود .
دلم برایت تنگ شده است و وقتی که میگویم تنگ نه مثل تنگیِ پیراهن .. دلتنگیِ من مانند کشتی‌ای است که به‌جای اقیانوس و دریااو را در حوضِ خانه انداخته‌‌اند . -وحید عیسوی -𝐌𝐚𝐝𝐡𝐨𝐨𝐬𝐡‌-
مدتی آنجا ایستادم. ژاکت سبز روشنم را به تن داشتم و از تنهایی، سوز سرمای هوای منظره فوق العاده عابرینی که این طرف و آن طرف میرفتند و در سه شنبه‌ای که یک ساعت به آن اضافه شده بود به دنبال انجام کارهایشان بودند، لذت میبردم. به نقطه ای که در آنجا من و او همدیگر را دیدیم نگاه کردم و سعی کردم حس آن لحظه‌ام را به یاد بیاورم، حسی که تا همیشه در ذهنم باقی خواهد ماند . -𝐌𝐚𝐝𝐡𝐨𝐨𝐬𝐡-
الگوها وجود دارند زیرا شکستن آن‌ها دردناک است. برای تغییر الگویی که به آن عادت داریم، به توانایی تحمل رنج و شجاعت خیلی زیادی نیاز است. _کتاب ما تمامش میکنیم -𝐌𝐚𝐝𝐡𝐨𝐨𝐬𝐡-