eitaa logo
نهج البلاغه*کلام امیر (ع) *ماء معین
249 دنبال‌کننده
300 عکس
204 ویدیو
10 فایل
"کانال های مجموعه ماءمعین" راه قرآنی ماءمعین👇 @MaeMaein1 صحیفه سجادیه👇 @MaeMaein2 نهج البلاغه👇 @MaeMaein3 برگزیده های مطالب ناب * ماء معین 👇 @MaeMaein5 کانال صوتی ماءمعین 👇 @MaeMaein313 ارتباط با ادمین👇 تبادل نداریم 🚫 @M_Hannan
مشاهده در ایتا
دانلود
☀️بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيم☀️ ﺑﻪ ﻧﺎم ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﻫﺴﺘﻰ ﺑﺨﺶ ﻣﻬﺮﺑﺎﻥ☀️ 📒 📒 📒 65 ☀️امیر المومنین علی ع فَقْدُ الأَْحِبَّهِ غُرْبَهٌ 📋 از دست دادن دوستان، غربت است. 🖇شرح: لفظ غريب را از آن رو براي از دست دادن دوستان استعاره آورده است كه هر دو باعث وحشت و تنهايي است. نهج البلاغه کلام امیر ع 👇 @MaeMaein3 اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج❤️
☀️بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيم ﺑﻪ ﻧﺎم ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﻫﺴﺘﻰ ﺑﺨﺶ ﻣﻬﺮﺑﺎﻥ☀️ 📒 66 فَوْتُ الْحَاجَهِ أَهْوَنُ مِنْ طَلَبِهَا إِلَي غَيْرِ أَهْلِهَا 📋 روا نشدن حاجت، آسانتر، تا آن را از نا اهل خواستن.👌 🖇شرح: مقصود از نا اهل، فرومايگان و تازه به نعمت رسيده هاي بي ريشه اند، از آنرو دست نيافتن به حاجت آسانتر است كه از دست رفتن حاجت يك غصّه است، اما درخواست از نااهلان كه غالبا بي نتيجه است، علاوه بر غم از دست رفتن حاجت، موجب تحمّل سنگيني خودداري طرف از برآوردن حاجت و پشيماني از عرض حاجت به آنان، و همچنين غم ذلت حاجتمندي نسبت به فرومايگان مي شود.💫 همانطور كه [جاي ديگر] فرموده است: «مرگ گواراتر از درخواست از فرومايگان است». 💫 و بعد از همه اينها غم آنست كه اينان حاجات را برنمي آورند، كه اينها چهار نوع غم و اندوهند. و همينطور اگر حاجت برآورده شود، باز هم، غم سنگيني خودخواهي طرف، به علاوه ذلّت عرض حاجت بديشان. بنابراين-بهرحال- از نرسيدن به حاجت آسانتر است.💫 اين سخن باعث جذب دو ✌️فضيلت قناعت و بلند همّتي است.👌 📒 آرشیو نهج البلاغه👇 @MaeMaein3 التماس دعای فرج ❤️
🔹 بسا روزه داری كه بهره ای جز گرسنگی و تشنگی از روزه داری نبرد و با شب زنده داری چيزی جز رنج و بی خوابی به دست نياورد، خوشا خواب زيركان و افطارشان. 📒 نهج‌البلاغه ، 145 نهج البلاغه کلام امیر ع 👇 @MaeMaein3 التماس دعای فرج 🌺
☀️بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيم ﺑﻪ ﻧﺎم ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﻫﺴﺘﻰ ﺑﺨﺶ ﻣﻬﺮﺑﺎﻥ☀️ 📒 69 📒 📒 إِذَا لَمْ يَكُنْ مَا تُرِيدُ فَلاَ تُبَلْ مَا كُنْتَ 📋 اگر آن كه خواهي نيستي باري بدان نه نگر كه كيستي. 🔗ترجمه دیگر: «هرگاه به خواسته خود نرسيدي، در هر حال باكي نداشته باش» 🖇شرح: کوتاه يعني هرگاه در موردي به هدف خود نائل نشدي، در هر حالي كه نسبت به آن كار هستي اهميت نده، مفهوم اين سخن، جلوگيري از اهميت دادن و افسوس خوردن نسبت به كارهايي است كه انجام نشده،😠 با اين توضيح كه افسوس خوردن براي از دست رفتن هدف، باعث غم و اندوه است،😔 و اين در حال حاضر زياني است كه هيچ گونه فايده اي بر آن مترتب نمي باشد، بنابراين مرتكب شدن چنين كار زيانباري از ناداني است. نهج البلاغه کلام امیر ع @MaeMaein3 التماس دعای فرج 🤲
نهج البلاغه*کلام امیر (ع) *ماء معین
☀️بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيم ﺑﻪ ﻧﺎم ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﻫﺴﺘﻰ ﺑﺨﺶ ﻣﻬﺮﺑﺎﻥ☀️ 📒 #حکمت 69 📒 #حکمت_شصت_ونهم
☀️بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيم ﺑﻪ ﻧﺎم ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﻫﺴﺘﻰ ﺑﺨﺶ ﻣﻬﺮﺑﺎﻥ☀️ 📒 69 📒 📒 إِذَا لَمْ يَكُنْ مَا تُرِيدُ فَلاَ تُبَلْ مَا كُنْتَ 📋 اگر آن كه خواهي نيستي باري بدان نه نگر كه كيستي. 🔗ترجمه دیگر: «هرگاه به خواسته خود نرسيدي، در هر حال باكي نداشته باش» شرح و تفسیر نگران مباش ☀️امام(علیه السلام) در این گفتار حکیمانه به افرادى که در رسیدن به مقصودشان ناکام مى مانند دستورى مى دهد که مایه آرامش است، مى فرماید: «هنگامى که آنچه را مى خواهى انجام نمى گیرد، هرگونه باشى اعتنا نکن»; (إِذَا لَمْ یَکُنْ مَا تُرِیدُ فَلاَ تُبَلْ مَا کُنْتَ). 🔹 براى این جمله تفسیرهاى متعددى از سوى شارحان نهج البلاغه ذکر شده است; اکثر شارحان بر این عقیده اند که این سخن حکیمانه اشاره به همان چیزى است که در قرآن مجید آمده: (لِکَیْلا تَأْسَوْا عَلى ما فاتَکُم) یعنى هنگامى که به مقصد نرسیدى غمگین مباش، چرا که اگر مقصود مادى است دنیاى مادى بقایى ندارد و اگر مقصود معنوى است خداوند براى تلاشى که کردى به تو اجر و پاداش مى دهد. 👈 بعضى دیگر مانند «محمد عبده» گفته اند که منظور این است که اگر به مقصود نرسیدى دست از تلاش و کوشش بر ندار و به سخنان این و آن اعتنا مکن. 👈 بعضى دیگر گفته اند: مقصود این است که اگر به مقصود نرسیدى به همان حال که هستى راضى باش تا از مقام و مرتبه تو نزد خداوند کاسته نشود. 👈 تفسیر چهارمى براى این سخن به نظر مى رسد که از بعضى جهات مناسب تر است و آن این که اگر به مقصود نرسیدى به هر صورت باشى تفاوتى نمى کند مثل این که کسى هدفش این بوده که در فلان شهر زندگى کند و موفقیت خود را تنها در آنجا مى بیند. اگر این مقصود براى او حاصل نشود چه تفاوتى مى کند که در هر شهر دیگرى باشد، زیرا همه شهرها نسبت به خواسته او یکسان است و نباید در این باره سخت گیرى کند. این شبیه چیزى است که مرحوم «علامه شوشترى» در شرح نهج البلاغه خود آورده که زنى تنها یک پسر داشت و از دنیا رفت. آن مادر گفت: من مى خواستم این فرزند من زنده بماند حال که از دنیا رفت هر کس دیگرى مى خواهد بعد از او زنده بماند یا نماند. بارها گفته ایم که اراده چند معناى مختلف از عبارت واحد مانعى از نظر ادبى ندارد و در نثر و نظم کلام عرب و سایر لغات، نمونه هاى فراوانى از آن هست، بنابراین ممکن است تمام معانى فوق در محتواى کلام امام(علیه السلام)جمع باشد. منبع : سایبری 14 خورشید نهج البلاغه کلام امیر ع 👇 @MaeMaein3 التماس دعای فرج 🤲
☀️بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيم ﺑﻪ ﻧﺎم ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﻫﺴﺘﻰ ﺑﺨﺶ ﻣﻬﺮﺑﺎﻥ☀️ 📒 70 📒 📒 لاَ تَرَي الْجَاهِلَ إِلاَّ مُفْرِطاً أَوْ مُفَرِّطا 📋 نادان را نبيني جز كه: كاري را از اندازه فراتر كشاند. و يا بدانجا كه بايد نرساند. 🔗ترجمه دیگر: «شخص نادان جز در يكي از دو حالت تندروي و يا كندروي مشاهده نمي شود» 🖇شرح: جهل: يا جهل بسيط است كه همان طرف كندروي از فضيلت و به كودني موسوم است. و يا جهل مركب است كه همان طرف تندروي است. توضيح آن كه ناداني كه در جهل مركب است، گاهي در پيگيري از حق زياده روي مي كند و در نتيجه تلاش، پرده اي جلو چشم بصيرت او پديد مي آيد، كه او با قطع بر اينكه اين دليل رسيدن وي به حق است، از دريافت حق و حقيقت باز مي ماند. كه گاهي اين طرف را جربزه مي نامند و همواره چنين فردي در يكي از دو طرف است و به اندازه ناداني اش حالت وي در تمام رفتارها و گفتارها بر يكي از دو سمت: تندروي يا كندروي است. نهج البلاغه کلام امیر ع 👇 @MaeMaein3 التماس دعای فرج 🤲
☀️بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيم ﺑﻪ ﻧﺎم ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﻫﺴﺘﻰ ﺑﺨﺶ ﻣﻬﺮﺑﺎﻥ☀️ 📒 70 📒 📒 لاَ تَرَي الْجَاهِلَ إِلاَّ مُفْرِطاً أَوْ مُفَرِّطا 📋 نادان را نبيني جز كه: كاري را از اندازه فراتر كشاند. و يا بدانجا كه بايد نرساند. 🔗ترجمه دیگر: «شخص نادان جز در يكي از دو حالت تندروي و يا كندروي مشاهده نمي شود» قسمت 1/2 ✅ افراط و تفریط نشانه جهل است امام در این کلام حکمت آمیز به مسئله مهمى اشاره کرده که سراسر زندگى انسان ها را در بر مى گیرد، مى فرماید: «همیشه جاهل را یا افراط گر مى بینى و یا تفریط کار»; (لاَ تَرَى الْجَاهِلَ إِلاَّ مُفْرِطاً أَوْ مُفَرِّطاً). 👈 راه صحیح به سوى مقصد راه مستقیم است که ما پیوسته در نمازها هر روز خدا را مى خوانیم تا ما را بر آن راه ثابت بدارد. در اطراف راه مستقیم خطوط انحرافى فراوانى هست که پیدا کردن راه مستقیم از میان آن خطوط نیاز به دقت و علم و دانش دارد. به همین دلیل، جاهل غالبا گرفتار خطوط انحرافى یا در جانب زیاده روى مى گردد و یا در سوى کوتاهى و کندروى. این مسئله در تمام شئون زندگى اعم از فردى و اجتماعى و سیاسى و غیر آن دیده مى شود; مثلاً حفظ ناموس و پاسدارى آن از هرگونه انحراف یک فضیلت است ولى افراد جاهل گاهى به طرف افراط کشیده مى شوند و با وسواس هر حرکتى از همسر خود را زیر نظر مى گیرند و با نگاه اتهام و گمان سوء به او نگاه مى کنند به طورى که زندگى براى آنها تبدیل به دوزخى مى شود و گاه هیچ گونه نظارتى بر وضع خانه و همسر خود ندارند که کجا رفت و آمد و با چه کسى صحبت مى کند و امثال آن. در مسائل بهداشتى فرد جاهل گاه چنان گرفتار افراط مى شود که دست به سوى هیچ آب و غذایى نمى برد به گمان این که همه آنها آلوده است، در هیچ مهمانى شرکت نمى کند، هیچ هدیه اى را نمى پذیرد و باید تنها خودش غذاى خویش را تهیه کند و گاه در جهت مخالف قرار مى گیرد و فرقى میان آلوده و غیر آلوده، بیمار مسرى و غیر بیمار نمى گذارد. 🔹بعضى از شارحان، این مطلب را با موضوع عدالت در مسائل اخلاقى پیوند زده و گفته اند: همیشه فضایل اخلاقى حد وسط در میان دو دسته از رذایل است: شجاعت حد اعتدالى است که در میان صفت تهور (بى باکى) و جبن (ترس و بزدلى) قرار گرفته است. عالم به سراغ حد وسط و جاهل یا در طرف افراط قرار مى گیرد و یا در جانب تفریط و همچنین سخاوت حد اعتدال میان بخل و اسراف است همان گونه که قرآن مجید خطاب به پیغمبر اکرم(صلى الله علیه وآله)مى فرماید: «(وَلا تَجْعَلْ یَدَکَ مَغْلُولَهً إِلى عُنُقِکَ وَلا تَبْسُطْها کُلَّ الْبَسْطِ فَتَقْعُدَ مَلُوماً مَحْسُوراً); هرگز دستت را بر گردنت زنجیر مکن (و ترک انفاق و بخشش منما) و بیش از حد آن را مگشا تا مورد سرزنش قرار گیرى و از کار فرو مانى». در مسائل مربوط به اعتقادات، گروهى از جاهلان درباره عظمت على(علیه السلام)چنان افراط کردند که قائل به الوهیت و خدایى او شده و گروه دیگر چنان کوتاه آمدند که در صف ناصبان قرار گرفتند و به یقین هر دو گروه گمراهند. خط صحیح همان پذیرش ولایت به معناى امام مفترض الطاعه بودن است. در خطبه ۱۲۷ نیز این مطلب به صورت شفاف و روشن آمده است: «وَسَیَهْلِکُ فِیَّ صِنْفَانِ مُحِبٌّ مُفْرِطٌ یَذْهَبُ بِهِ الْحُبُّ إِلَى غَیْرِ الْحَقِّ وَمُبْغِضٌ مُفْرِطٌ یَذْهَبُ بِهِ الْبُغْضُ إِلَى غَیْرِ الْحَقِّ; به زودى دو گروه در مورد من هلاک و گمراه مى شوند: دوست افراطى که محبتش او را به غیر حق (غلو) مى کشاند و دشمن افراطى که به سبب دشمنى قدم در غیر حق مى نهد (و مرا کافر خطاب مى کند). سپس افزود: «وَخَیْرُ النَّاسِ فِیَّ حَالاً النَّمَطُ الاَْوْسَطُ فَالْزَمُوهُ; بهترین مردم درباره من گروه میانه رو هستند از آنان جدا نشوید» .. نهج البلاغه کلام امیر ع 👇 @MaeMaein3 التماس دعای فرج 🤲
☀️بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيم ﺑﻪ ﻧﺎم ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﻫﺴﺘﻰ ﺑﺨﺶ ﻣﻬﺮﺑﺎﻥ☀️ 📒 70 📒 📒 لاَ تَرَي الْجَاهِلَ إِلاَّ مُفْرِطاً أَوْ مُفَرِّطا 📋 نادان را نبيني جز كه: كاري را از اندازه فراتر كشاند. و يا بدانجا كه بايد نرساند. 🔗ترجمه دیگر: «شخص نادان جز در يكي از دو حالت تندروي و يا كندروي مشاهده نمي شود» ادامه شرح قسمت 2/2 👈در بحارالانوار نیز آمده است که امیر مؤمنان على(علیه السلام)فرمود: «أَلاَ إِنَّ خَیْرَ شِیعَتِی النَّمَطُ الاَْوْسَطُ إِلَیْهِمْ یَرْجِعُ الْغَالِی وَبِهِمْ یَلْحَقُ التَّالِی; بهترین شیعیان من گروه میانه رو هستند، غلو کننده باید به سوى آنان باز گردد و کوتاهى کننده عقب افتاده باید (شتاب کند و) به آنها ملحق شود». با دقت به جوامع بشرى مى بینیم که غالب نابسامانى ها بر سر افراط و تفریط هاست که زاییده جهل و نادانى است; گاه آن چنان در مسائل اقتصادى قائل به آزادى مى شوند که فرآیند آن نظام سرمایه دارى ظالم است و گاه چنان سلب آزادى مى کنند که نتیجه آن نظام کمونیسم و گرفتارى هاى آن است، مهم یافتن خط اعتدال و ثابت ماندن بر آن است. 🔹 در حدیثى از پیغمبر اکرم(صلى الله علیه وآله) مى خوانیم که در روز قیامت حاکمى (از حاکمان مسلمین) را مى آورند که بیش از آنچه خداوند دستور داده عمل کرده، خداوند به او مى گوید: بنده من چرا بیش از آنچه باید تازیانه بزنى زدى؟ عرض مى کند: من براى غضب تو غضب ناک شدم. به او گفته مى شود: آیا سزاوار است غضب تو شدیدتر از غضب من باشد؟ سپس حاکم دیگرى را مى آورند که کوتاهى کرده خداوند به او مى فرماید: چرا در برابر آنچه به تو امر کرده بودم کوتاهى کردى؟ عرض مى کند: پروردگارا من به او رحم کردم؟ به او گفته مى شود: آیا رحمت تو از رحمت من وسیع تر است؟ سپس هر دو را به سوى دوزخ مى برند. منبع: سایبری چهارده خورشید نهج البلاغه کلام امیر ع 👇 @MaeMaein3 التماس دعای فرج 🤲
☀️بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيم ﺑﻪ ﻧﺎم ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﻫﺴﺘﻰ ﺑﺨﺶ ﻣﻬﺮﺑﺎﻥ☀️ 📒 72 📒 📒 الدَّهْرُ يُخْلِقُ الأَْبْدَانَ وَ يُجَدِّدُ اﻵْمَالَ وَ يُقَرِّبُ الْمَنِيَّهَ وَ يُبَاعِدُ الأُْمْنِيَّهَ مَنْ ظَفِرَ بِهِ نَصِبَ وَ مَنْ فَاتَهُ تَعِبَ 📋 روزگار: ✅تن ها را بفرسايد، ✅و آرزوها را تازه نمايد، ✅و مرگ را نزديك آرد، ✅و اميدها را دور و دراز دارد. 💫 كسي كه بدان دست يافت رنج ديد، و آنكه از دستش داد سختي كشيد.💫 🔗ترجمه دیگر: «روزگار، بدن ها را كهنه و آرزوها را نو مى سازد مرگ را نزديك و خواسته ها را دور مى كند. كسى كه (تلاش كند و) به مواهب آن برسد سخت خسته مى شود و كسى كه (بعد از تلاش) به آن نرسد رنج مى برد» 🖇شرح: 📍بيداد روزگار امام(ع) در اين كلام حكمت آميز و بيدارگر، آثار گذشت روزگار را در وجود انسان ها بيان مى دارد.💫 امام(ع) در اين چند جمله كوتاه و پر معنا چند نكته مهم را يادآورد مى شود: نخست اين كه گذشت روزگار بدن ها را كهنه و فرسوده مى كند و اين از واضحات است كه بسيارى از مردم به آن توجه ندارند; هر سال و ماه، بلكه هر روز و ساعتى كه بر انسان مى گذرد، بخشى از قوا و نيروهاى خود را از دست مى دهد. درست مانند لباسى كه بر اثر مرور زمان كهنه و پوسيده مى شود و هيچگونه استثنايى در آن نيست، بنابراين بايد كوشيد در مقابل آنچه از دست مى رود چيزى به دست آورد تا گرفتار خسران نشود. آيات شريفه (وَالْعَصرِ * إنَّ الاْنْسَانَ لَفِى خُسْر) نيز به همين معنا اشاره دارد. در دومين نكته مى فرمايد: «گذشت روزگار آرزوها را نو مى كند» اين مطلب به تجربه ثابت شده كه حرص بزرگسالان بر جمع مال و بدست آوردن مقام از جوانان بيشتر است🤔 و شايد دليل آن اين باشد كه انسان هر چه خود را به مرگ نزديك تر مى بيند احساس مى كند وقت كمترى براى رسيدن به آرزوها در اختيار دارد. به عكس جوانان فكر مى كنند وقت طولانى براى رسيدن به آرزوها دارند. در حديث معروف نبوى مى خوانيم: «يَشيبُ ابْنُ آدَمَ وَيَشُبُّ فيهِ خِصْلَتانِ; انسان پير مى شود ولى دو صفت در او جوان خواهد شد: حرص و آرزوهاى دور و دراز».😐 آدمى پير چو شد حرص جوان مى گردد خواب در وقت سحرگاه گران مى گردد در سومين و چهارمين نكته به نزديك شدن انسان به مرگ و فاصله گرفتن از خواسته ها اشاره مى كند. فاعل اين دو فعل همان «دهر» و گذشت روزگار است زيرا عمر انسان بهرحال محدود است و سرمايه اى است كه با گذشت زمان تدريجاً نقصان مى پذيرد و به همان نسبت، انسان از خواسته هايش دور مى شود چون زمان كوتاهترى براى رسيدن به خواسته ها در اختيار دارد.💫 اضافه بر اين نيروهاى او هم رو به ضعف و كاستى مى رود و اين عامل ديگرى است كه او را از خواسته هايش دور مى سازد.💫 جمله «يُجَدِّدُ الاْمالَ» اشاره به اينست كه انسان هر روز آرزوى تازه اى براى خود پيدا مى كند و براى رسيدن به آن مشغول تلاش مى شود و هر روز خواسته هاى او بر اثر گذشت زمان از دسترس وى دورتر مى شود.💫 سپس امام(ع) به پنجمين و ششمين نكته اشاره فرموده و كسانى را كه به خواسته هاى دنيوى خود مى رسند گرفتار خستگى، و آنان راكه به آن نمى رسند گرفتار درد و رنج معرفى مى كند، و مفهوم آن اينست كه نه آنها كه بر خواسته هاى دنيوى خود پيروز مى شوند آرامش و راحتى دارند و نه آنان كه ناكام مى مانند، زيرا همانگونه كه بدست آوردن مواهب مادى با مشكلاتى روبروست، نگه داشتن آن مشكلات بيشترى را در پى دارد.💫 دقت در نكات حكمت هاى بالا كافى است انسان را به موقعيت خود در زندگى دنيا آشنا سازد و از هر گونه زيادى روى و خيال پردازى و غفلت باز دارد و به تلاش درباره فراهم ساختن زاد و توشه آخرت توجه دهد.👌 نهج البلاغه کلام امیر ع 👇 @MaeMaein3 التماس دعای فرج 🤲
☀️بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيم ﺑﻪ ﻧﺎم ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﻫﺴﺘﻰ ﺑﺨﺶ ﻣﻬﺮﺑﺎﻥ☀️ 📒 73 مَنْ نَصَبَ نَفْسَهُ لِلنَّاسِ إِمَاماً فَلْيَبْدَأْ بِتَعْلِيمِ نَفْسِهِ قَبْلَ تَعْلِيمِ غَيْرِهِ وَ لْيَكُنْ تَأْدِيبُهُ بِسِيرَتِهِ قَبْلَ تَأْدِيبِهِ بِلِسَانِهِ وَ مُعَلِّمُ نَفْسِهِ وَ مُؤَدِّبُهَا أَحَقُّ بِالإِْجْلاَلِ مِنْ مُعَلِّمِ النَّاسِ وَ مُؤَدِّبِهِمْو 📋 آنكه خود را پيشواي مردم سازد پيش از تعليم ديگري بايد، به ادب كردن خويش پردازد، پيش از آنكه به گفتار تعليم فرمايد بايد، به كردار ادب نمايد، و آنكه خود را تعليم دهد و ادب اندوزد، شايسته تر به تعظيم است از آنكه، ديگري را تعليم دهد و ادب آموزد. هر آن كس كه خود را بدور زمان كند رهبر و قائد مردمان ‏ ببايد بانصاف و روشنگرى‏ به پيش از زمانى كه بر ديگرى ‏ بياموزد و راه روشن نهد نشانش، ز حق و طريقت، دهد در آغاز امر و پگاه نخست‏ به نيكى و خير و صلاح و درست ‏ بتعليم نفس و دل و جان خويش بپردازد و روح ايمان خويش ‏ و بايد بايمان و روشنگرى‏ بقبل از ادب كردن ديگرى ‏ بفن كلام و بيان و زبان و تصريح صوت دهان و لبان ‏ ورا، فارغ از حرف و گفتار لب‏ بكردار و رسمش، نمايد ادب ‏ كسى كه بنفس خود آموزگار بعلم است و فرهنگ و حلم و وقار ز استاد و تعليم ده مردمان‏ ادب ساز شايسته خانمان ‏ بتعليم و تكريم و بر احترام سزاوار و برتر بود در انام‏ 📒 📒 📒 آرشیو نهج البلاغه👇 @MaeMaein3 التماس دعای فرج 🤲
نهج البلاغه*کلام امیر (ع) *ماء معین
#حکمت_1 #شیخ_هادی_خسروی
﷽❣ ❣﷽ 🍁🍁 1 ☀️ امام علی عليه السّلام فرمودند: 📒 كُنْ فِي الْفِتْنَهِ كَابْنِ اللَّبُونِ لاَ ظَهْرٌ فَيُرْكَبَ وَ لاَ ضَرْعٌ فَيُحْلَبَ 📋 در فتنه ها همچون شتر كم سن و سال باش نه پشتي كه سوار شوند و نه پستاني كه بدوشند. 🐫لبون، به شترى گفته مى شود که به جهت زائیدن مکرر پیوسته در پستانش شیر است (لبون به معناى شیر دار است از ماده لبن) و 🐪 به بچه چنین شترى گفته مى شود که دو سال آن تمام شده و وارد سال سوم شده است; نه قوت و قدرت چندانى دارد که بتوان بر پشت او سوار شد و نه پستان پر شیرى (زیرا هم کم سن و سال است و هم نر) و به این ترتیب هیچ گونه استفاده اى از آن در آن سن و سال نمى توان کرد. 🔰از اینجا روشن مى شود که هدف امام(ع) این است که انسان به هنگام شورش هاى دو یا چند گروه اهل باطل و فتنه هاى ناشى از خصومت آنها با یکدیگر نباید آلت دست این و آن شود; باید خود را دور نگه دارد و به هیچ یک از طرفها که اهل باطل اند کمک نکند. 🔰 ممکن است تفاوت بین جمله «لا ظَهْرٌ فَیُرْکَبُ» و جمله «وَلا ضَرْعٌ فَیُحْلَبُ» در این باشد که نه کمک هاى مستقیم به فتنه جویان کن (مانند سوارى دادن مرکب) که خودش وارد معرکه شود و نه کمک هاى غیر مستقیم مانند کمک هاى مادى به این گروه ها کردن رواست. ⭕️نمونه این فتنه ها در صدر اسلام و قرون نخستین فراوان بود که امامان اهل بیت و یارانشان همواره از آن کناره گیرى مى کردند حتى داستان قیام ابو مسلم بر ضد بنى امیه گرچه در ظاهر براى کوبیدن باطلى بود ولى در باطن براى تبدیل باطلى به باطل دیگر و حکومت بنى عباس به جاى بنى امیه بود. به همین دلیل هنگامى که ابو مسلم به وسیله نامه اى پیشنهاد حکومت و خلافت را به امام صادق(علیه السلام) کرد امام آن را نپذیرفت زیرا مى دانست در پشت پرده این قیام چه اشخاصى کمین کرده اند و به تعبیر دیگر امام مى دانست این یک فتنه است که دو گروه باطل به جان هم افتاده اند و نباید به هیچ کدام امتیازى داد. 📚آرشیو نهج البلاغه 🌷لبیک یا مهدیﷻ🌷 💔💦 @MaeMaein3 التماس دعای فرج 🤲
نهج البلاغه*کلام امیر (ع) *ماء معین
﷽❣ ❣﷽ 🍁🍁 2 ☀️ امام علی عليه السّلام فرمودند: 📒1- أَزْرَي بِنَفْسِهِ مَنِ اسْتَشْعَرَ الطَّمَع 2- وَ رَضِيَ بِالذُّلِّ مَنْ كَشَفَ عَنْ ضُرِّه 3- وَ هَانَتْ عَلَيْهِ نَفْسُهُ مَنْ أَمَّرَ عَلَيْهَا لِسَانَهُو 📋ترجمه: 1- هر كس «طمع» در درون داشته باشد خود را حقير كرده. 2- و كسي كه ناراحتي هايش را فاش كند بذلت خويش راضي شده. 3- كسي كه زبانش را بر خود امير كند شخصيت خود را پايمال كرده است. 🔰نقطه مقابل طمع قناعت است که سبب عزت آدمى مى شود همان گونه که امیرمؤمنان فرمود: «عَزَّ مَنْ قَنَعَ; آن کس که قناعت پیشه کند عزیز خواهد بود». 🔰  روشن است هرگاه انسان نزد طبیب درد خود را بگوید و از وى راه درمان بطلبد یا پیش قاضى ظلمى را که بر او رفته بیان سازد و از او احقاق حق بخواهد یا نزد دوستش از گرفتارى خود براى گرفتن وام سخن بگوید کار خلافى نکرده و به دنبال مشکل گشایى بوده; 🔰 انسان عاقل باید زبانش را در اختیار عقلش قرار دهد نه این که عقلش را در اختیار زبان که اولى مایه سعادت است و دومى اسباب حقارت. ☀️شایان توجه است صفات سه گانه نکوهیده اى را که امام در این بیان کوتاه ذکر کرده (طمع، فاش کردن ناراحتى ها نزد هرکس و امیر ساختن زبان بر خود) هرسه در این جهت مشترکند که سبب ذلت و خوارى مى شوند و این هماهنگى در اثر سبب شده است که امام(علیه السلام)هر سه را کنار هم قرار دهد. 🌷لبیک یا مهدیﷻ🌷 💔💦 📚آرشیو نهج البلاغه👇 @MaeMaein3 التماس دعای فرج 🤲
حکمت3.mp3
183.7K
﷽❣ ❣﷽ 🍁🍁 3 ☀️ امام علی عليه السّلام فرمودند: 📒 عَارٌ وَ الْجُبْنُ مَنْقَصَةٌ وَ الْفَقْرُ يُخْرِسُ الْفَطِنَ عَنْ حُجَّتِهِ وَ الْمُقِلُّ غَرِيبٌ فِى بَلْدَتِهِ. 📋بْخل ننگ و ترس نقصان است و تهيدستى مرد زيرك را در برهان كُند مى سازد و انسان تهيدست در شهر خويش نيز بيگانه است. 🔰چهار نقطه ضعف😰 حضرت علی علیه السلام در این حکمت والا به چهار نقطه ضعف اخلاقى و اجتماعى انسان اشاره مى کند و آثار سوء هر یک را بر مى شمرد تا همگان از آنها فاصله بگیرند. ❎بخل آن است که انسان حاضر نباشد چیزى از مواهب خداداد را در اختیار دیگران بگذارد، هرچند امکانات او بسیار بیش از نیازهاى او باشد و نقطه مقابل آن سخاوت و کرم است که گاه سبب مى شود انسان حتى وسائل مورد نیاز خود را به دیگران ببخشد و خود به کمترین مواهب حیات قناعت کند. ❎رذیله دوم اخلاقى اشاره به افراد ترسو دارد که هرگز نمى توانند از قابلیت ها، شایستگى ها و استعدادهاى خود استفاده کنند و نتیجه آن عقب ماندگى در زندگى است. ❎سومین جمله اشاره به این که افراد فقیر در خود احساس حقارت مى کنند و هر اندازه فَطِن و باهوش باشند بر اثر این احساس حقارت از گفتن حرف حساب خود و دفاع از حقوق خویشتن باز مى مانند. ❎چهارمین و آخرین جمله که در واقع تکمیل کننده جمله سوم است. غریب کسى است که دوست و آشنایى ندارد و احساس تنهایى مى کند. 🌷لبیک یا مهدیﷻ🌷 📚آرشیو نهج البلاغه👇 @MaeMaein3 (ایتا)
هدایت شده از #شیخ_هادی_خسروی
حکمت سوم.mp3
2.39M
ترجمه و شرح 3 🔰 رذائل اخلاقی😰 ننگ نقصان حقیر فقیر آرشیو مباحث جذاب در 👇 https://eitaa.com/joinchat/1377632421C9d4fa1b1b7 🌸🌸🌸🌸🌸 🌷لبیک یا مهدیﷻ🌷 می مانم 📚آرشیو (ایتا) @MaeMaein3 التماس دعای فرج 🤲
حکمت 4.mp3
624.3K
﷽❣ ❣﷽ 🍁🍁 4 ☀️ امام علی عليه السّلام فرمودند: 📒 الْعَجْزُ آفَةٌ وَ الصَّبْرُ شَجَاعَةٌ وَ الزُّهْدُ ثَرْوَةٌ وَ الْوَرَعُ جُنَّةٌ وَ نِعْمَ الْقَرِينُ الرِّضَى . 📋 ناتوانى، آفت📌 و شكيبايى، شجاعت 📌 و زُهد، ثروت 📌 و پرهيزكارى، سپرِ نگه دارنده📌 است. و چه همنشين خوبى است راضى بودن و خرسندى.📌 می مانم می میرم 🌷لبیک یا مهدیﷻ🌷 📚آرشیو نهج البلاغه👇 @MaeMaein3 (ایتا)
✨اِعْجَبُوا لِهَذَا اَلْإِنْسَانِ یَنْظُرُ بِشَحْمٍ وَ یَتَکَلَّمُ بِلَحْمٍ وَ یَسْمَعُ بِعَظْمٍ وَ یَتَنَفَّسُ مِنْ خَرْمٍ 💠در مورد این انسان در شگفت باشید که به وسیله پیهی [چشم] می‏بیند و با گوشتی [زبان] سخن می‏گوید و به وسیله استخوانی [گوش] می‏شنود و از شکافی [بینی] نفس می‏کشد 📚۸ نهج البلاغه کلام امیر ع @MaeMaein3 التماس دعای فرج 🤲
📒 74 نَفَسُ الْمَرْءِ خُطَاهُ إِلَي أَجَلِه 📋 آدمي با دمي كه برآرد گامي به سوي مرگ بردارد.📌 هر آن دم، كه انسان، ببالا كشد كه تا زندگى را باعلا كشد بود گام او سوى مرگ و فنا بر اندازى عمر و كاخ و بنا اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج 📒 📒 📒 آرشیو نهج البلاغه👇 @MaeMaein3 التماس دعای فرج 🤲
📒 75 كُلُّ مَعْدُودٍ مُنْقَضٍ وَ كُلُّ مُتَوَقَّعٍ آتٍ 📋 هر چه شمردني است به سر رسد📌 و هر چه چشم داشتني است در رسد.📌 🔗ترجمه دیگر: «آنچه شمردني است پايان پذير است، و هر چه پيش آمدني است، خواهد آمد». 🖇شرح: ✅همه معدودها محدودند!💯 اين گفتار حكيمانه هرچند با حكمت پيشين در يك عبارت ذكر نشده; ولى در واقع مكمل آن است.💫 نخست مى فرمايد: «هرچيز كه شمرده مى شود سرانجام پايان مى گيرد»; (كُلُّ مَعْدُود مُنْقَض). اين اشاره به قانون كلى فلسفى است كه هرچيز تحت عدد در آيد محدود است و هرچه محدود است پايان پذير است،💫 و از آنجا كه عمر انسان ها تحت عدد قرار مى گيرند; مثلا مى گوييم: عمر شصت ساله، يا هشتاد ساله. مفهومش اين است كه هر ساعتى كه بر انسان مى گذرد تدريجا از آن كاسته مى شود و اين سرمايه به سرعت رو به فنا مى رود،💫 و مهم اينست كه گذشتن و كاستن آن در اختيار ما نيست چه بخواهيم، چه نخواهيم به سرعت در حال عبور است.💫 آنگاه در ادامه مى فرمايد: «و آنچه مورد انتظار است سرانجام فرا مى رسد»; (وَكُلُّ مُتَوَقَّع آت). منظور از «متوقَّع» امورى است كه به طور قطع مى دانيم در آينده رخ مى دهد; مانند مرگ و پايان زندگى و قيام قيامت. اشاره به اينكه كسى كه به اين امور آگاه است بايد توجه داشته باشد كه روزى مرگ دامان او را مى گيرد و روزى در دادگاه عدل الهى حضور مى يابد.💫 به همين دليل در تفسير آيه شريفه (وَ اعْبُدْ رَبَّكَ حَتّى يَأْتِيَكَ الْيَقينُ) يقين را به مرگ تفسير كرده اند. آنچه امام در دو جمله بالا بيان فرموده در واقع اشاره به دنياى فانى و گذاران است;💫 دنيايى كه عمرش در برابر جهان آخرت بسيار ناچيز است،💫 همانگونه كه در حديثى از پيغمبر اكرم(صلى الله عليه وآله) مى خوانيم: «مَا الدُّنْيَا فِي الاْخِرَةِ إِلاَّ مِثْلُ مَا يَجْعَلُ أَحَدُكُمْ إِصْبَعَهُ فِي الْيَمِّ فَلْيَنْظُرْ بِمَ يَرْجِعُ; عمر دنيا در برابر آخرت مانند اين است كه يكى از شما انگشت خود را در دريايى فرو كند (و سپس بيرون آورد) در اين حال نگاه كند ببيند چه اندازه از آب دريا بر انگشت او باقى مانده».💫 اين هشدارى است به همه دنيا طلبان و آنها كه به آخرت و زندگى جاويدان پشت كرده اند تا بدانند چه چيز به دست مى آوردند و چه چيز را از دست مى دهند.‼️ شرح از: 14khorshid.ir اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج 📒 📒 📒 آرشیو نهج البلاغه👇 @MaeMaein3 التماس دعای فرج 🤲
📒 76 إِنَّ الأُْمُورَ إِذَا اشْتَبَهَتْ اعْتُبِرَ آخِرُهَا بِأَوَّلِهَا 📋 چون كارها همانند شود -يكي را بر ديگري قياس كردن توانست- و پايان آن را از آغاز دانست. 🖇شرح: ✅سالى كه نكوست…💯 امام(عليه السلام) در اينجا درس مهمى مى دهد كه براى همه مديران، بلكه همه رهروان راه حق كارگشاست. مى فرمايد: «هنگامى كه كارها مشتبه شوند (و آينده روشن نباشد) آخرشان را بايد به اولشان سنجيد»; (إِنَّ الاُْمُورَ إِذَا اشْتَبَهَتْ اعْتُبِرَ آخِرُهَا بِأَوَّلِهَا). اشاره به اين كه هميشه آغاز و انجام كارها با يكديگر پيوند ناگسستنى دارند و در واقع شبيه علت و معلول اند،💫 بنابراين اگر ما در چگونگى پايان كارى شك و ترديد داشتيم بايد ببينيم آغازش چگونه بوده است; هرگاه در مسير صحيح بوده عاقبت آن نيز چنين است.💫 و مطابق ضرب المثل فارسى: «سالى كه نكوست از بهارش پيداست» و اگر آغاز آن در مسير نادرستى قرار گرفته بايد بدانيم كه عاقبت آن نيز نادرست و خطرناك است. و به گفته معروف: خشت اول چون نهد معمار كج *** تا ثريا مى رود ديوار كج!💫 اين سخن پيام ديگرى نيز دارد و آن اينكه: اگر مى خواهيم نتيجه هاى خوب و پربار از كارهاى خودمان بگيريم بايد در آغاز مراقب زيربناهاى آن باشيم.💫 تفاوت بناى مسجد قبا و مسجد ضرار در همين امر است كه: اولى به مصداق (لَمَسْجِدٌ أُسِّسَ عَلَى التَّقْوى) پايه صحيحى داشت و سرانجام به مضمون (فيهِ رِجالٌ يُحِبُّونَ أَنْ يَتَطَهَّرُوا) عبادتگاه مؤمنان شد.📌 و مسجد ضرار كه پايه آن بر اساس نفاق و كفر و شرك و تفرقه ميان مؤمنان بنا شده بود عاقبتش اين بود كه به دستور پيغمبر طعمه حريق شود. قريب اين معنا در عهدنامه مالك اشتر نيز آمده است آنجا كه امام مى فرمايد: «اسْتَدِلَّ عَلَى مَا لَمْ يَكُنْ بِمَا قَدْ كَانَ، فَإِنَّ الاُْمُورَ أَشْبَاهٌ; «با آنچه در گذشته واقع شده است نسبت به آنچه واقع نشده استدلال كن، زيرا امور جهان شبيه به يكديگرند».💫 شرح از: 14khorshid.ir اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج 📒 @MaeMaein3 التماس دعای فرج 🤲
📒 شرح 77 👉برو اين دام بر مرغ دگر نه!👈 اصل ماجراى «ضِرار بن ضَمُره» به گونه اى كه مسعودى در مروج الذهب نقل مى كند چنين است كه او وارد بر معاويه شد. معاويه به او گفت: اوصاف على را براى من بازگو كن ضرار گفت: مرا از اين كار معاف كن (زيرا تصور مى كرد بر خلاف ميل معاويه است و ناراحت مى شود و ممكن است خطرى از ناحيه او وى را تهديد كند) ولى معاويه اصرار كرد و گفت: چاره اى نيست جز اين كه براى من شرح دهى. ضِرار گفت: اكنون كه چنين است بدان به خدا سوگند او مقامى بسيار والا داشت، (از نظر روحى و جسمى) بسيار قدرتمند و قوى بود. سخن حق مى گفت و حكم به عدالت مى كرد و چشمه اى علم و دانش از اطراف او مى جوشيد و سخنان حكمت آميز از جوانب او صادر مى شد. غذاى او ساده و ناگوار و لباس او كوتاه (در آن زمان، كوتاهى لباس نشانى تواضع، و بلندى دامان لباس نشانه تكبر بود) بود. به خدا سوگند هر وقت او را مى خوانديم به ما پاسخ مى گفت و اگر تقاضايى از او داشتيم به ما مرحمت مى كرد و ما به خدا سوگند با اين كه خود را به ما نزديك مى كرد و ما هم به او نزديك بوديم بر اثر هيبت و جلالِ او قدرت تكلم در مجلسش نداشتيم و به دليل عظمتِ او در فكرِ ما هرگز در مجلس او آغاز سخن نمى كرديم. تبسم او دندان هايى را همچون دانه هاى مرواريد منظم نشان مى داد. دينداران را بزرگ مى داشت و مستمندان را مورد ترحم قرار مى داد و هنگام قحطى يتيمان نزديك و مستمندان خاك نشين را اطعام مى كرد و برهنگان را لباس مى پوشيد و مظلومان را يارى مى كرد و از دنيا و زرق و برق آن وحشت داشت. به تاريكى شب انس داشت. گواهى مى دهم شبى او را ديدم در حالى كه پرده هاى تاريك شب فرو افتاده بود و او در محراب عبادتش ايستاده بود. محاسن مباركش را با دست گرفته و همچون مار گزيده به خود مى پيچيد و به صورت سوزناك گريه مى كرد و مى گفت:…». سپس عبارت بالا را با مختصر عبارتى آورده است. نكته ها: 1⃣دنياى مذموم و ممدوح: آنچه درباره مذمت دنيا در اين روايت و روايات ديگر و بعضى از آيات قرآن وارد شده دنيايى است مملو از زرق و برق و مركب از حلال و حرام و اسراف و تبذير و دلبستگى ها و وابستگى ها، و گرنه اگر طلب دنيا از حلال و در حد اعتدال و دور از وابستگى ها باشد نه تنها مذموم نيست، بلكه وسيله اى است براى رسيدن به خير و سعادت.💫 دنيايى كه آميخته با حرص و فزون طلبى باشد چنان انسان را به خود مشغول مى دارد كه او را از ياد خدا غافل مى سازد و حتى آرامش و استراحت را از او مى گيرد و به اين مى ماند كه انسان براى مسافرت يك روزه كه مثلا با پاى پياده مى خواهد به نقطه خوش آب و هوايى برود به جاى غذاى يك روز معادل پنجاه روز با خود حمل كند كه تنها رنج و درد او افزون مى يابد و جز غذاى يك روز براى او قابل جذب نيست.💫 البته اولياء الله براى اين كه خود را همگون به قشرهاى ضعيف جامعه كنند زندگى خود را در حد كمتر از متوسطِ افراد قرار مى دهند و زهد و پارسايى را در پيش مى گيرند كه نمونه كامل آن شخص امام اميرالمؤمنين على(عليه السلام)است. 2⃣نكته شگفت انگيز! در بعضى از روايات در ذيل اين حديث نكته عجيبى آمده است و آن اين كه چون معاويه اين اوصاف و اين سخنان را از امام(عليه السلام)شنيد گريه كرد به گونه اى كه قطرات اشك بر صورت او جارى گشت و گفت: «رَحِمَ اللَّهُ أَبَا الْحَسَنِ كَانَ وَاللَّهِ كَذَلِكَ; خدا رحمت كند ابوالحسن على را، به خدا سوگند اين گونه بود».💫 معاويه از ضِرار پرسيد: اندوه تو بر مرگ على چگونه بود؟ ضرار در پاسخ گفت: مانند اندوه كسى كه فرزندش را در دامنش سر ببرند. در نقل ديگرى در بحار آمده است كه حاضران نيز گريه كردند! نيز آمده است كه معاويه به حاضران در مجلس رو كرد و گفت: اگر من از دنيا بروم هيچ يك از شما حاضر نيست چنين مدح و ثنايى درباره من داشته باشد. يكى از حاضران، با شجاعت به او پاسخ داد و گفت: «الصّاحِبُ عَلى قَدْرِ صاحِبِهِ; دوست هر كس هم طراز خود اوست» شرح از: 14khorshid.ir 📒 شرح @MaeMaein3 التماس دعای ظهور 🤲
📒 79 خُذِ الْحِكْمَهَ أَنَّي كَانَتْ فَإِنَّ الْحِكْمَهَ تَكُونُ فِي صَدْرِ الْمُنَافِقِ فَتَلَجْلَجُ فِي صَدْرِهِ حَتَّي تَخْرُجَ فَتَسْكُنَ إِلَي صَوَاحِبِهَا فِي صَدْرِ الْمُؤْمِنِ 📋 حكمت را هر جا باشد فراگير كه حكمت- گاه- در سينه منافق بود ِپس در سينه اش بجنبد تا برون شود و با همسانهاي خود در سينه مؤمن بيارمد. شرح و تفسير✨ دانش را هر جا بيابى فرا گير!💫 خلاصه اين كلام گهربار اين است كه سخنان حكمت آميز را از هر كس بايد پذيرفت حتى اگر گوينده آن منافق باشد. 💫 مى فرمايد: «حكمت و دانش را فرا گير هرجا كه باشد»; (خُذِ الْحِكْمَةَ أَنَّى كَانَتْ)💫 سپس به دليل آن اشاره كرده، مى افزايد: «زيرا حكمت گاهى در سينه منافق است; اما در سينه او آرام نمى گيرد تا از آن خارج شود و در كنار حكمت هاى ديگر در سينه مؤمن جاى گيرد»👌 (فَإِنَّ الْحِكْمَةَ تَكُونُ فِي صَدْرِ الْمُنَافِقِ فَتَلَجْلَجُ فِي صَدْرِهِ حَتَّى تَخْرُجَ فَتَسْكُنَ إِلَى صَوَاحِبِهَا فِي صَدْرِ الْمُؤْمِنِ)✨ تعبير به «تَلَجْلَجُ…» با توجه به اينكه اين واژه به معناى اضطراب و ناآرامى است اشاره به آن است كه جايگاه كلام حكمت آميز سينه منافق نيست، ازاين رو در آنجا پيوسته ناآرامى مى كند تا خارج شود و در جايگاهى كه متناسب آن است; يعنى سينه شخص مؤمن در كنار ساير سخنان حكمت آميز قرار گيرد. نتيجه اين سخن همان است كه از روايات مختلف معصومان(عليهم السلام) استفاده كرديم كه علم و دانش هيچ محدوديتى ندارد; ✅ نه از نظر زمان: «أُطْلُبُوا الْعِلْمِ مِنَ الْمَهْدِ إلَى اللَّحَدِ» ✅ و نه از نظر مكان: «أُطْلُبُوا الْعِلْمِ وَلَو بِالصّينِ» ✅ و نه از نظر مقدار تلاش و كوشش: «أُطْلُبُوا الْعِلْمِ وَلَوْ بِخَوْضِ اللُّجَجِ وَشَقِّ الْمُهَج ِ✅ و نه از نظر گوينده همان گونه كه در اين حكمت و در حكمت بعد آمده است. آرى علم وحكمت به حدى اهميت داردكه هيچ محدويتى را به خودنمى پسندد. در اينجا اين سؤال مطرح مى شود كه در بعضى از روايات از جمله روايتى كه از امام باقر(عليه السلام) در ذيل آيه شريفه (فَلْيَنْظُرِ الاْنْسانِ إلى طَعامِهِ) آمده است كه امام(عليه السلام)فرمود: ✨ منظور از طعام «عَلْمُهُ الَّذى يَأخُذُهُ مِمَّنْ يَأخُذُهُ; دانشى است كه فرا مى گيرد بايد نگاه كند از چه كسى فرا مى گيرد»✨ بنابراين گرفتن سخن حكمت آميز از منافق چه معنا دارد. پاسخ سؤال اين است كه گاه سخن حكمت آميز به قدرى واضح و روشن است كه از هر جا و از هر كس كه باشد بايد آن را پذيرفت👌; ولى در موارد ديگر كه انسان مطالب را به اعتماد استاد فرا مى گيرد بايد نزد كسى برود كه از نظر ديانت و علميت مورد اعتماد باشد. در شرح نهج البلاغه علاّمه شوشترى اشاره به نكته جالبى شده است كه با ذكر آن اين سخن را پايان مى دهيم، نقل مى كند: «ابن مبارك» به عنوان نظارت بر شهر در كوچه ها راه مى رفت چشمش به مرد مستى افتاد كه آواز مى خواند و مى گفت: أضَلَّنى الْهَوى وَأنَا ذَليلٌ *** وَلَيْسَ إلى الَّذى أهْوى سَبيلٌ هواى نفس مرا ذليل كرد و افسوس كه راهى به آن كس كه به او علاقه دارم، نيست. ابن مبارك از آستين خود كاغذى درآورد و اين بيت را نوشت. به او گفتند: شعرى را از شاعر مست مى نويسى؟ او گفت: مگر ضرب المثل معروف را نشنيده ايد كه «رُبَّ جَوْهَرَة فى مَزْبَلَةً» اى بسا گوهرى در ميان زباله ها افتاده باشد؟ گفتند: آرى. گفت: اين هم گوهرى بود از مزبله! اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج 📒 📒 نهج البلاغه کلام امیر 👇 @MaeMaein3 التماس دعای ظهور 🤲
📒 80 اَلْحِكْمَةُ ضَالَّةُ الْمُؤْمِنِ، فَخُذِ الْحِكْمَةَ وَلَوْ مِنْ أَهْلِ النِّفَاقِ. علم و دانش و حكمت گمشده مؤمن است، بنابراين حكمت را بگير، هرچندازاهل نفاق باشد. شرح و تفسير دانش گمشده مؤمن است✨ آنچه در اين كلام گهربار آمده است شبيه چيزى است كه در كلام قبل آمد; اما به تعبير و به شكل ديگر. 📋 امام(عليه السلام) براى اين كه نامحدود بودن منبع علم را روشن سازد تشبيه زيبايى كرده مى فرمايد: 💫 «علم و دانش گمشده مؤمن است، بنابراين دانش را بگير، هرچند از اهل نفاق باشد»; (الْحِكْمَةُ ضَالَّةُ الْمُؤْمِنِ، فَخُذِ الْحِكْمَةَ وَلَوْ مِنْ أَهْلِ النِّفَاقِ).💫 روشن است هرگاه انسان گمشده پرارزشى داشته باشد دائماً به دنبال آن مى گردد و آن را نزد هركس ببيند از او مى گيرد; خواه آن شخص مؤمن باشد يا كافر، منافق باشد يا مشرك، نيكوكار باشد يا بدكار. اين سخن در واقع نشان مى دهد كه صاحبان اصلى علم ودانش افراد باايمان اند و منافقان و فاسدان غاصبانه از آن استفاده مى كنند و چه بسا آن را وسيله اى براى رسيدن به اهداف سوء خود قرار مى دهند، بنابراين، صاحب حقيقى آن كه مؤمنان اند هر جا كه آن را بيابند به آن سزاوارترند. شبيه چيزى كه به صورت گسترده تر در قرآن مجيد آمده است; در سوره «اعراف»، آيه 32 مى خوانيم: 💫«(قُلْ مَنْ حَرَّمَ زينَةَ اللّهِ الَّتي أَخْرَجَ لِعِبادِهِ وَالطَّيِّباتِ مِنَ الرِّزْقِ قُلْ هِيَ لِلَّذينَ آمَنُوا فِي الْحَياةِ الدُّنْيا خالِصَةً يَوْمَ الْقِيامَةِ كَذلِكَ نُفَصِّلُ الاْياتِ لِقَوْم يَعْلَمُونَ)💫 ; بگو چه كسى زينت هاى الهى را كه براى بندگان خود آفريده و (همچنين) روزى هاى پاكيزه را حرام كرده است. بگو اينها در زندگى دنيا از آن كسانى است كه ايمان آورده اند (هرچند ديگران نيز از آن استفاده مى كنند ولى) در قيامت خالص براى مؤمنان خواهد بود. اين گونه آيات خود را براى كسانى كه آگاهند شرح مى دهيم» گرچه آيه ناظر به مواهب مادى است; ولى مواهب معنوى را به طور مسلم شامل مى شود. در شرح نهج البلاغه ابن ابى الحديد آمده است كه روزى «حجاج» خطبه خواند و در ضمن آن گفت: ✨«إنَّ اللّهَ أمَرَنا بِطَلَبِ الاْخِرَةِ وَكَفانا مَؤنَةَ الدُّنْيا فَلْيَتَنا كُفينا مَؤنَةُ الاْخِرَةِ وَأُمرْنا بِطَلَبِ الدُّنْيا; خداوند ما را به طلب آخرت دستور داده و روزى دنيوى ما را ضمانت كرده. اى كاش آخرت را براى ما تضمين مى كرد و ما مأمور به طلب دنيا بوديم»✨ حسن بصرى اين سخن را شنيد و گفت: «هذهِ ضالَّةُ الْمؤمِنْ خَرَجَتْ مِنْ قَلْبِ الْمُنافِقِ; اين همان گمشده مؤمن است كه از قلب منافقى خارج شده است». اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج 📒 نهج البلاغه کلام امیر @MaeMaein3 التماس دعای ظهور 🤲
نهج البلاغه*کلام امیر (ع) *ماء معین
📒 #حکمت 80 اَلْحِكْمَةُ ضَالَّةُ الْمُؤْمِنِ، فَخُذِ الْحِكْمَةَ وَلَوْ مِنْ أَهْلِ النِّفَاقِ. علم
📒 81 قِيمَةُ كُلِّ امْرِئ مَا يُحْسِنُهُ. (قالَ الرَّضىُ: وَهِي الْكَلِمَةُ الَّتي لا تُصاب لَها قيمَةٌ، وَلا تُوزَنُ بِها حِكْمَةٌ، وَلا تُقْرَنُ إلَيْها كَلِمَةٌ). امام(عليه السلام) فرمود: قيمت و ارزش هر كس به اندازه كارى است كه مى تواندآن را به خوبى انجام دهد. مرحوم سيّد رضى مى گويد: اين از كلماتى است كه قيمتى براى آن تصور نمى شود و هيچ سخن حكيمانه اى هم وزن آن نيست و هيچ سخنى نمى تواند هم رديف آن قرار گيرد. شرح و تفسير معيار ارزش انسان امام(عليه السلام) ارزش هر انسانى را در اين عبارت حكيمانه كوتاه به روشنى بيان كرده است مى فرمايد: «قيمت و ارزش هر كس به اندازه كارى است كه مى تواند آن را به خوبى انجام دهد»; (قِيمَةُ كُلِّ امْرِئ مَا يُحْسِنُهُ). اشاره به اين كه حسب و نسب، مقام و مال و پست هاى اجتماعى و رسمى هيچ كدام دليل بر ارزش انسان نيست. ارزش واقعى انسان را كارهاى مهمى تشكيل مى دهد كه از عهده آن بر مى آيد. جراحى بسيار ماهر، معلمى شايسته، شاعرى توانا، نويسنده اى قوى و فقيهى ماهر كه مى تواند مردم را به احكام الهى آشنا سازد ارزش آنها به قدر همان كارى است كه به خوبى از عهده آن بر مى آيند. نه تنها در نزد مردم چنين است، در نزد خداوند هم كسانى قيمت و ارزش دارند كه اعمال شايسته تر و مجاهدت هاى بيشتر و اصلاحات بهترى انجام مى دهند. براى اين حديث شريف جز آنچه در بالا آمد تفسيرهاى ديگرى هم شده است. بعضى گفته اند منظور از «مايُحْسِنُهُ» علم و دانش هايى است كه شخص دارد، بنابراين ارزش هر انسان به مقدار معرفت و علم و دانشى است كه به خوبى آن را فرا گرفته است. بعضى اين دو را با هم آورده اند: معرفت بالا و عمل با ارزش. برخى ديگر تفسير چهارمى براى اين حديث شريف ذكر كرده اند و «مايحسنُهُ» را به معنى احسان و نيكوكارى تفسير نموده گفته اند: ارزش هر كس به اندازه احسان و نيكوكارى اوست. گرچه جمع بين هر چهار تفسير در مفهوم جمله امكان پذير است، زيرا استعمال لفظ در بيش از يك معنا كاملاً بى مانع است; ولى تفسير اول صحيح تر و مناسب تر به نظر مى رسد. شاهد اين سخن حديث زيبايى است كه امام جواد(عليه السلام) از پدرانش از اميرمؤمنان(عليهم السلام) نقل كرده است كه فرمود: «چهار سخن را من گفتم و خداوند متعال تأييد آن را در كتابش نازل فرمود. من گفتم: «الْمَرْءُ مَخْبُوءٌ تَحْتَ لِسَانِهِ فَإِذَا تَكَلَّمَ ظَهَرَ; شخصيت انسان در زير زبانش نهفته است هنگامى كه سخن بگويد آشكار مى شود». خداوند اين آيه را نازل فرمود: «(وَلَتَعْرِفَنَّهُمْ فِى لَحْنِ الْقَوْلِ); منافقان را از طرز سخنانشان مى شناسى». من گفتم: «فَمَنْ جَهِلَ شَيْئاً عَادَاهُ; كسى كه نسبت به چيزى جاهل است با آن دشمنى مى كند». خداوند اين آيه را نازل فرمود: «(بَلْ كَذَّبُوا بِما لَمْ يُحِيطُوا بِعِلْمِهِ); آنها (دشمنان) چيزى را كه از آن آگاهى نداشتند تكذيب كردند» نيز گفتم: «قَدْرُ أَوْ قِيمَةُ كُلِّ امْرِى مَا يُحْسِنُ; ارزش هر انسانى به اندازه چيزى است كه به خوبى انجام مى دهد». خداوند اين آيه را در قصه طالوت نازل كرده: «(إِنَّ اللّهَ اصْطَفاهُ عَلَيْكُمْ وَزادَهُ بَسْطَةً فِى الْعِلْمِ وَالْجِسْمِ); خداوند او (طالوت) را بر شما برگزيده و از نظر علم و جسم او را افزايش داده است» . و نيز گفتم: «الْقَتْلُ يُقِلُّ الْقَتْلَ; كشتن (قصاص) كشتن را كم مى كند» خداوند اين آيه را نازل فرمود: «(وَلَكُمْ فِى الْقِصاصِ حَياةٌ يا أُولِى الاَْلْبابِ); قصاص مايه حيات و زندگى شماست اى صاحبان مغز و خرد». مرحوم سيّد رضى بعد از ذكر اين گفتار حكمت آميز جمله اى بيان كرده كه نشان مى دهد تا چه اندازه اين سخن حكيمانه در دل و جان اين مرد فصيح و بليغ تأثير گذاشته مى گويد: «اين از كلماتى است كه قيمتى براى آن تصور نمى شود و هيچ سخن حكيمانه اى هم وزن آن نيست و هيچ سخنى نمى تواند هم رديف آن قرار گيرد» ; (قالَ الرَّضىُ: وَهِي الْكَلِمَةُ الَّتي لا تُصاب لَها قيمَةٌ، وَلا تُوزَنُ بِها حِكْمَةٌ، وَلا تُقْرَنُ إلَيْها كَلِمَةٌ). 📒 📒آرشیو نهج البلاغه @MaeMaein3 دعای فرج برای ظهور در رأس همه امور یادت نره... اَلَّلهُمـّ؏جِّل‌لِوَلیِڪَ‌الفَرَج 🤲