eitaa logo
نهج البلاغه*کلام امیر (ع) *ماء معین
249 دنبال‌کننده
300 عکس
204 ویدیو
10 فایل
"کانال های مجموعه ماءمعین" راه قرآنی ماءمعین👇 @MaeMaein1 صحیفه سجادیه👇 @MaeMaein2 نهج البلاغه👇 @MaeMaein3 برگزیده های مطالب ناب * ماء معین 👇 @MaeMaein5 کانال صوتی ماءمعین 👇 @MaeMaein313 ارتباط با ادمین👇 تبادل نداریم 🚫 @M_Hannan
مشاهده در ایتا
دانلود
📒 82 أُوصِيكُمْ بِخَمْس لَوْ ضَرَبْتُمْ إِلَيْهَا آبَاطَ الاِْبِلِ لَكَانَتْ لِذَلِكَ أَهْلاً: لاَ يَرْجُوَنَّ أَحَدٌ مِنْكُمْ إِلاَّ رَبَّهُ، وَلاَ يَخَافَنَّ إِلاَّ ذَنْبَهُ، وَلاَ يَسْتَحِيَنَّ أَحَدٌ مِنْكُمْ إِذَا سُئِلَ عَمَّا لاَ يَعْلَمُ أَنْ يَقُولَ: لاَ أَعْلَمُ، وَلاَ يَسْتَحِيَنَّ أَحَدٌ إِذَا لَمْ يَعْلَمِ الشَّيْءَ أَنْ يَتَعَلَّمَهُ، وَعَلَيْكُمْ بِالصَّبْرِ، فَإِنَّ الصَّبْرَ، مِنَ الاِْيمَانِ كَالرَّأْسِ مِنَ الْجَسَدِ، وَلاَ خَيْرَ فِي جَسَد لاَ رَأْسَ مَعَهُ، وَلاَ فِي إِيمَان لاَ صَبْرَ مَعَهُ. امام(عليه السلام) فرمود: شما را به پنج چيز سفارش مى كنم كه اگر براى تحصيل آن شتران راهوار را به سرعت حركت دهيد (و همه جا را براى به دست آوردن آن گردش كنيد) سزاوار است: هيچ يك از شما جز به پرورگارش اميدوار نباشد (و دل نبندد). هيچ كس جز از گناه خود نترسد. هيچ كس از شما اگر چيزى را از او پرسيدند كه نمى داند حيا نكند و (صريحاً) بگويد: نمى دانم👌 . و اگر كسى از شما چيزى را نمى دانست از فرا گرفتن آن خجالت نكشد. بر شما باد كه صبر و استقامت پيشه كنيد، زيرا صبر و استقامت در برابر ايمان همچون سر است در برابر تن. تن بى سر فايده اى ندارد همچنين ايمان بدون صبر و استقامت. 📒آرشیو نهج البلاغه👇 @MaeMaein3 دعای فرج برای ظهور در رأس همه امور یادت نره... اَلَّلهُمـّ؏جِّل‌لِوَلیِڪَ‌الفَرَج 🤲
نهج البلاغه*کلام امیر (ع) *ماء معین
📒#شرح_حکمت 82 (قسمت دو از دو) ...آنگاه درچهارمین دستور می افزاید ✅ «اگر كسى از شما چيزى را نمى دانس
📒 83 لِرَجُل أَفْرَطَ فِي الثَّنَاءِ عَلَيْهِ، وَكَانَ لَهُ مُتَّهِماً: أَنَا دُونَ مَا تَقُولُ، وَفَوْقَ مَا فِي نَفْسِكَ.📌 امام(عليه السلام) به كسى كه زياد مدح او كرد ولى در دل وى را متهم مى ساخت، فرمود: 💫«من كمتر از آن هستم كه تو مى گويى (و بر زبانت جارى مى سازى) و بالاتر از آنم كه در دل دارى!»💫. شرح و تفسير💯 دوگانگى و غلوّ گرچه مدح و ثناى افراد به سبب كارهاى خوبى كه انجام داده اند باعث تشويق آنها مى شود; ولى به يقين افراط در مدح و ثنا افزون بر اينكه دروغ و گناه كبيره اى محسوب مى شود سبب اغفال طرف مقابل مى گردد و او را از كوشش و تلاش براى رسيدن به مقامات بالاتر باز مى دارد و آثار غرور و خودبرتربينى در او آشكار مى گردد. به همين دليل، امام در برابر كسى كه در ستايش او مبالغه مى كرد ولى در دل او را متهم مى دانست فرمود: 💫«من كمتر از آن هستم كه تو مى گويى و بالاتر از آنم كه در دل دارى»; (قال(عليه السلام): لِرَجُل أَفْرَطَ فِي الثَّنَاءِ عَلَيْهِ، وَكَانَ لَهُ مُتَّهِماً: أَنَا دُونَ مَا تَقُولُ، وَفَوْقَ مَا فِي نَفْسِكَ).💫 ممكن است آن شخص در مورد امام غلو كرده باشد و امام با اين سخن مى خواهد جلوى غلو او را بگيرد; ولى اين احتمال نيز داده شده است كه چه بسا او تنها بخشى از صفات واقعى امام را برشمرده ولى امام متواضعانه چنين سخنى را مى گويد. در هر حال جمله ذيل اين سخن كه مى فرمايد «برتر از آنم كه در دل دارى» در واقع كرامتى است از سوى امام(عليه السلام)كه باطن و درون مخاطب خود را مى خواند و مى داند او منافقانه تعريف و تمجيد مى كند و در دلش حتى صفات واقعى امام(عليه السلام)را نيز قبول ندارد. در روايات اسلامى نيز مذمت زيادى در مورد مداحان و مبالغه گران در مدح و ستايش آمده است. از جمله در حديثى از پيغمبر اكرم(صلى الله عليه وآله) مى خوانيم كه فرمود: ✨ «إذا لَقيتُمُ الْمَدّاحينَ فَاحْثُوا فى وُجُوهِهِمُ التُّرابَ; هنگامى كه مداحان را ملاقات كرديد خاك در صورتشان بپاشيد» ✨ كنايه از اين كه از كار آنها برائت و بيزارى جوييد و اجازه ادامه سخن به آنها ندهيد». در حديث ديگرى مى خوانيم كه مردى ستايش مبالغه آميزى درباره شخص ديگرى در محضر پيغمبر(صلى الله عليه وآله) كرد پيامبر(صلى الله عليه وآله) فرمود: ✨ «لا تُسْمِعْهُ فَتُهْلِكُهُ لَوْ سَمِعَكَ لَمْ يُفْلَحْ; آنچه را گفتى به گوش او نرسان كه سبب هلاكت او مى شود و اگر مدح مبالغه آميز تو را بشنود هرگز رستگار نخواهد شد».✨ در فرمان مالك اشتر نيز همين مطلب به صورت جامع ترى آمده است آنگاه كه امام(عليه السلام) فرمود: ✨«(ثُمَّ رُضْهُمْ عَلَى أَلاَّ يُطْرُوكَ وَلاَ يَبْجَحُوكَ بِبَاطِل لَمْ تَفْعَلْهُ فَإِنَّ كَثْرَةَ الاِْطْرَاءِ تُحْدِثُ الزَّهْوَ وَتُدْنِي مِنَ الْعِزَّةِ; سپس آنها را طورى تربيت كن كه از تو ستايش بى جا نكنند (و از تملق و چاپلوسى بپرهيزند. نيز) تو را نسبت به اعمال نادرستى كه انجام نداده اى تمجيد ننمايند، زيرا مدح و ستايش فراوان عُجب و خودپسندى به بار مى آورد و انسان را به كبر و غرور نزديك مى سازد»✨ . متأسفانه در هيچ يك از كتبى كه ما ديده ايم سخنى در اين باره كه آن شخص در مقام افراط در ثنا چه گفت كه امام برآشفت نيامده است و اگر عين آن كلام نقل مى شد مى توانستيم قضاوت كنيم كه افراط در مدح بوده است يا تواضع امام. شرح از 14khorshid.ir 📒 📒 📒آرشیونهج البلاغه @MaeMaein3 دعای فرج برای ظهور در رأس همه امور یادت نره... اَلَّلهُمـّ؏جِّل‌لِوَلیِڪَ‌الفَرَج 🤲
نهج البلاغه*کلام امیر (ع) *ماء معین
📒حکمت 84 بَقِيَّةُ السَّيْفِ أَبْقَى عَدَداً، وَأَكْثَرُ وَلَداً. امام(عليه السلام) فرمود: 💫 باز ما
📒 85 مَنْ تَرَكَ قَوْلَ «لاَ أَدْرِي» أُصِيبَتْ مَقَاتِلُهُ. امام(عليه السلام) فرمود: كسى كه جمله «نمى دانم» را ترك كند مواضع آسيب پذير خود را در معرض ضربه هاى خطرناك (مخالفان) قرار داده است. شرح و تفسير🌴 ✅خطرات ترك «نمى دانم» امام(عليه السلام) در اين گفتار حكيمانه سخنى را كه در حكمت 82 آمده بود به صورت جالب ديگرى بيان مى كند و مى فرمايد: 💫 «كسى كه جمله «نمى دانم» را ترك كند مواضع آسيب پذير خود را در معرض ضربه هاى خطرناك (مخالفان) قرار داده است»; (مَنْ تَرَكَ قَوْلَ «لاَ أَدْرِي» أُصِيبَتْ مَقَاتِلُهُ).💫 اشاره به اين كه با اين كار خود را به هلاكت مى افكند و اين هلاكت ممكن است جنبه دنيوى داشته باشد در آنجا كه سخنان نسنجيده و خطرآفرين است و يا جنبه اخروى، در آنجا كه سخنانش لطمه به حيثيت و آبروى اشخاص وارد مى كند يا مردم را به گمراهى مى كشاند. «مقاتل» جمع «مقتل» است. ارباب لغت آن را به مواضعى از بدن كه اگر ضربه بر آن وارد شود حيات انسان به مخاطره مى افتد تفسير كرده اند; مانند سر و سينه و امثال آن. ابن ابى الحديد در شرح اين سخن حكيمانه داستان جالبى از بوذرجمهر نقل مى كند كه زنى نزد او آمد و از مسئله اى سؤال كرد. بوذرجمهر گفت: نمى دانم. زن عصبانى شد. گفت: پادشاه هر سال آلاف و الوفى به تو مى دهد كه بگويى نمى دانم؟ بوذرجمهر گفت: آنچه را به من مى دهد در برابر چيزهايى است كه مى دانم و اگر مى خواست در برابر آنچه نمى دانم چيزى به من بدهد تمام بيت المال او نيز كفايت نمى كرد (اشاره به اين كه مسائلى را كه ما نمى دانيم بسيار بيشتر از آن است كه مى دانيم). نيز از بعضى فضلا نقل مى كند كه اگر كسى در برابر چيزهايى كه نمى داند بگويد: نمى دانم، او را تعليم مى دهيم تا بداند و اگر بگويد: مى دانم، امتحانش مى كنيم تا بگويد نمى دانم (و رسوا شود). شبيه اين سخن را مرحوم مغنيه در فى ظلال نهج البلاغه از كتاب «الحكمة الخالده» نقل مى كند كه دانشمندى مى گفت: گفتن «لا أدرى» (نمى دانم) را ياد بگيريد، چرا كه اگر بگوييد نمى دانم به شما تعليم مى دهند تا بدانيد و اگر بگوييد مى دانم از شما سؤال مى كنند و نمى دانيد و رسوا مى شويد. سپس مى افزايد: احدى از ياران رسول خدا(صلى الله عليه وآله)ادعا نكرد كه همه چيز را مى داند و به طور مطلق نگفت: «سلونى» (از من بپرسيد) به جز على بن ابى طالب(عليه السلام) . در همين رابطه ضرب المثلى نقل شده است كه آن نيز محتواى كلام امام را دارد: ✨ «مَقْتَلُ الرَّجُلِ بَيْنَ فَكَّيْهِ» موضع آسيب پذير انسان در ميان دو فك او قرار دارد (يعنى زبان او مايه هلاكت او مى شود). ✨ مرحوم شوشترى از قتاده (فقيه معروف اهل سنت) نقل مى كند كه روزى ادعا كرد كه من هر چه را تا به حال شنيده ام يا به حافظه سپرده ام هرگز فراموش نكرده ام. بعد از اين سخن به خدمتكارش گفت: كفش مرا بياور بپوشم. خدمتكار گفت: كفش شما در پاى شماست (وى از آن ادعا و اين عمل سخت شرمنده شد). شرح از 14Khorshid.ir 📒 📒 📒آرشیو_نهج البلاغه @MaeMaein3 دعای فرج برای ظهور در رأس همه امور یادمون نره... اَلَّلهُمـّ؏جِّل‌لِوَلیِڪَ‌الفَرَج 🤲
📒 86 رَأْيُ الشَّيْخِ أَحَبُّ إِلَيَّ مِنْ جَلَدِ الْغُلاَمِ. وَرُوِيَ «مِنْ مَشْهَدِ الْغُلاَمِ». 🌴 امام(عليه السلام) فرمود: رأى و تدبير پير نزد من بهتر از چالاكى جوان است. در روايت ديگرى آمده است: از جنگجويى جوان بهتر است. 📗شرح و تفسير 🧔‍♂اهميت رأى پير امام(عليه السلام) در اين كلام حكمت آميزش، مقايسه اى ميان رأى و تدبير پيران و چالاكى و دلاورى جوانان مى كند و مى فرمايد: «راى و تدبير پير نزد من بهتر از چالاكى جوان (در ميدان نبرد) است. در روايت ديگرى آمده است: از جنگجويى جوان بهتر است»; (رَأْيُ الشَّيْخِ أَحَبُّ إِلَيَّ مِنْ جَلَدِ الْغُلاَمِ وَرُوِيَ «مِنْ مَشْهَدِ الْغُلاَمِ»). «جَلَد» به معناى چابكى و نيرومندى و «غلام» در اينجا به معناى جوان و «مشهد» در اين گونه موارد به معناى ميدان جنگ است. بديهى است براى پيروزى در نبرد با دشمن در درجه نخست نقشه هاى صحيح لازم است و در درجه بعد دلاورى و چالاكى جنگجويان و به يقين تا نقشه صحيحى نباشد دلاورى ها به نتيجه اى نمى رسد، ازاين رو امام(عليه السلام)مى فرمايد: تدبير پيران نزد من از شجاعت و چالاكى جوانان بهتر است،زيرا مردان بزرگسالى كه سال ها ميدان هاى نبرد را ديده اند و تجربه ها آموخته اند بر اساس آن تجربه ها قادر به تنظيم برنامه صحيح هستند در حالى كه جوانان، چنين توانى را ندارند; ولى به عكس پيران، داراى قدرت و توانايى جسمى كافى و دلاورى و چالاكى هستند، گرچه هر يك امتيازى دارند; ولى پايه اصلى را رأى و تدبير پيران تشكيل مى دهد. تاريخ نيز اين كلام حكيمانه را كاملاً تأييد مى كند مثلا در جنگ خندق تدبيرى كه سلمان فارسى در پيشنهاد حفر خندق انديشيد توانست مدينه را از سقوط در چنگال دشمن حفظ كند. اين گفتار حكيمانه در ضمن به جوانانى كه نسبت به پيران بى اعتنا هستند و خود را كانون همه چيز و پيران را خارج از گردونه اجتماع مى پندارند هشدار مى دهد كه به بزرگسالان احترام بگذاريد و خود را از تجارب آنها بى نياز ندانيد. به گفته ابو الطيب: الرّأْىُ قَبْلَ شُجاعَةِ الشَّجْعانِ * هُوَ أوَّلٌ وَهِىَ الْمَحَلُّ الثّانى فَإذا هُما اجْتَمَعا لِنَفْس مَرَّةً * بَلَغَتْ مِنَ الْعُلْياءِ كُلَّ مَكان علم و تجربه پيش از شجاعت شجاعان است آن اول است و اين در محل دوم قرار دارد. ولى هنگامى كه هر دو با هم براى شخص نيرومندى جمع شوند به بالاترين محل صعود مى كنند. ابن ابى الحديد بعد از ذكر شعر بالا نصيحتى از يكى از سلاطين به فرزندش نقل مى كند كه مى گفت: فرمانده لشكر خود را جوان مغرور و كم تجربه اى انتخاب نكن و نه پير از كار افتاده اى را كه گذشت روزگار از عقلش كاسته، چنان كه گذشت عمر جسمش را ضعيف كرده. بر تو باد كه بزرگسالان پرتجربه را برگزينى. شرح از 14Khorshid.ir 📒 📒 📒آرشیو-نهج البلاغه @MaeMaein3 دعای فرج برای ظهور در رأس همه امور یادمون نره... اَلَّلهُمـّ؏جِّل‌لِوَلیِڪَ‌الفَرَج 🤲
📒 87 عَجِبْتُ لِمَنْ يَقْنَطُ وَمَعَهُ الاِْسْتِغْفَارُ. امام(عليه السلام) فرمود: در شگفتم از كسى كه نوميد مى شود در حالى كه استغفار با اوست. 🍀شرح و تفسير نوميدى چرا؟ امام(عليه السلام) در اين گفتار حكيمانه خود راه اميدوارى را به روى همه گنهكاران گشوده است مى فرمايد: 💫 «در شگفتم از كسى كه نوميد مى شود در حالى كه استغفار با اوست»; (عَجِبْتُ لِمَنْ يَقْنَطُ وَمَعَهُ الاِْسْتِغْفَارُ). اشاره به اين كه خداوند درهاى توبه و استغفار را به روى بندگانش گشوده و آنها را به رحمت خود اميدوار ساخته است و فرمود: ✨ «(قُلْ يا عِبادِيَ الَّذينَ أَسْرَفُوا عَلى أَنْفُسِهِمْ لا تَقْنَطُوا مِنْ رَحْمَةِ اللّهِ إِنَّ اللّهَ يَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَميعاً إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحيمُ); اى بندگانى كه راه اسراف به خود را درپيش گرفته ايد و مرتكب گناهان شده ايد از رحمت خداوند مأيوس نشويد، چرا كه او همه گناهان (توبه كنندگان) را به يقين او آمرزنده مهربان است».✨ «يَقْنَطُ» از ماده «قُنوط» به معناى نااميدى است و مى دانيم يأس از رحمت خدا بالاترين گناهان است، زيرا كسى كه از رحمت حق مأيوس شود از هيچ گناهى إبايى ندارد، چون مى گويد: آب از سر من گذشته و من غرق شده ام چه يك قامت چه صد قامت. نوميدى خطرناك ترين راه نفوذ شيطان در دل آدمى است كه او را آلوده هر گونه گناه مى كند، لذا در حديثى از امام صادق(عليه السلام) مى خوانيم كه لقمان به فرزندش چنين مى گفت: «خَفِ اللَّهَ عَزَّ وَجَلَّ خِيفَةً لَوْ جِئْتَهُ بِبِرِّ الثَّقَلَيْنِ لَعَذَّبَكَ وَارْجُ اللَّهَ رَجَاءً لَوْ جِئْتَهُ بِذُنُوبِ الثَّقَلَيْنِ لَرَحِمَك; از خداوند آن گونه بترس كه اگر تمام عبادات و اعمال نيك جن و انس را انجام داده باشى امكان دارد به سبب لغزشى تو را مجازات كند و آن قدر به رحمت خدا اميدوار باشد كه اگر تمام گناه جن و انس را كرده باشى امكان دارد تو را (به موجب توبه واستغفار و امر خيرى) رحمت كند». قرآن مجيد نيز با صراحت مى گويد: «(إِنَّهُ لا يَيْأَسُ مِنْ رَوْحِ اللّهِ إِلاَّ الْقَوْمُ الْكافِرُونَ); از رحمت خدا تنها كافران مأيوس مى شوند». شايان توجه است كه ابن ابى الحديد در شرح اين كلام سخنى با نظر موافق از ربيع بن خثعم نقل مى كند كه بسيار نادرست به نظر مى رسد و آن اينكه او مى گفت: هيچ كس نگويد: ✅«أسْتَغْفِرُ اللّهِ وَ أتُوبُ إلَيْهِ» چرا كه ممكن است دروغ و گناه باشد اگر به آن عمل نكند، و به جاى آن بگويد: ✅ «اللّهُمَّ اغْفِرْ لى وَتُبْ عَلَىَّ» (خدايا مرا ببخش و به سوى من باز گرد (و رحمت خود را فرو فرست). اين سخن با تعبيرات زيادى كه به عنوان استغفار در دعاها وارد شده سازگار نيست. اضافه بر اين در قرآن امر به استغفار شده از جمله در داستان نوح مى خوانيم: (اسْتَغْفِرُوا رَبَّكُمْ إِنَّهُ كانَ غَفّاراً) و در آيات متعدد ديگرى نيز همين تعبير ديده مى شود. گويى ربيع بن خثعم آشنايى چندانى با اين آيات قرآنى نداشته است. افزون بر اين، اگر انسان واقعاً به سوى خدا باز نگردد و از او طلب غفران نكند چگونه ممكن است خداوند به سوى او برگردد و او را مشمول رحمت كند؟ آيا مى توان گفت: خدايا! ما گناه را ادامه مى دهيم اما تو ما را ببخش! ما از تو دور مى شويم ولى تو به ما نزديك شو؟! چه گفتار بى اساسى! كوتاه سخن اينكه هيچ گونه تفاوتى ميان «أسْتَغْفِرُ اللّه» و «أللّهُمَّ اغْفِر لى» نيست. شرح از 14khorshid.ir 📒 📒 📒آرشیو نهج البلاغه @MaeMaein3 دعای فرج برای ظهور در رأس همه امور یادمون نره... اَلَّلهُمـّ؏جِّل‌لِوَلیِڪَ‌الفَرَج 🤲
📒 88 وَحَكَى عَنْهُ أَبُو جَعْفَر مُحَمَّدُ بْنُ عَلِيّ الْبَاقِرُ(عليهما السلام) أَنَّهُ قَالَ: كَانَ فِي الاَْرْضِ أَمَانَانِ مِنْ عَذَابِ اللَّهِ، وَقَدْ رُفِعَ أَحَدُهُمَا، فَدُونَكُمُ الاْخَرَ فَتَمَسَّكُوا بِهِ: أَمَّا الاَْمَانُ الَّذِي رُفِعَ فَهُوَ رَسُولُ اللَّهِ(صلى الله عليه وآله) وَأَمَّا الاَْمَانُ الْبَاقِي فَالاِْسْتِغْفَارُ. قَالَ اللَّهُ تَعَالَى: وَما كانَ اللّهُ لِيُعَذِّبَهُمْ وَأَنْتَ فِيهِمْ وَما كانَ اللّهُ مُعَذِّبَهُمْ وَهُمْ يَسْتَغْفِرُونَ. (قالَ الرَّضىُ: وَهذا مِنْ مَحاسِنِ الاْسْتِخْراجِ وَلَطائِفِ الاْسْتِنْباطِ) ابوجعفر محمد بن على الباقر(عليهما السلام) از آن حضرت نقل كرده است كه فرمود: «در زمين دو امان (دو وسيله نجات) از عذاب الهى بود كه يكى از آنها برداشته شد دومى را دريابيد و به آن چنگ زنيد; اما امانى كه برداشته شد وجود رسول الله(صلى الله عليه وآله) بود (كه خداوند به بركت وجود او هرگز عذابى بر اين امت نازل نكرد، ولى او از ميان ما رفت) و امانى كه باقى مانده «استغفار» است، همان گونه كه خداوند متعال مى فرمايد: «تا تو در ميان آنها هستى خداوند آنان را عذاب نمى كند و تا آنان نيز از گناهان خود استغفار مى كنند، خداوند عذابشان نخواهد كرد». به گفته مرحوم سيّد رضى: «اين استنباط امام يك نمونه از بهترين استفاده ها و لطيف ترين استنباط ها از آيات قرآن كريم است». 📒 📒 📒آرشیو_نهج البلاغه @MaeMaein3 دعای فرج برای ظهور در رأس همه امور یادمون نره... اَلَّلهُمـّ؏جِّل‌لِوَلیِڪَ‌الفَرَج 🤲
📒 90 الْفَقِيهُ كُلُّ الْفَقِيهِ مَنْ لَمْ يُقَنِّطِ النَّاسَ مِنْ رَحْمَةِ اللَّهِ، وَلَمْ يُؤْيِسْهُمْ مِنْ رَوْحِ اللَّهِ، وَلَمْ يُؤْمِنْهُمْ مِنْ مَكْرِ اللَّهِ. امام(عليه السلام) فرمود: فقيه و بصير در دين در حدّ كمال كسى است كه مردم را از رحمت الهى نوميد نسازد و از لطف او مأيوس نكند و از مجازات هاى او ايمن ننمايد. 📒 📒 📒آرشیو نهج البلاغه @MaeMaein3 دعای فرج برای ظهور در رأس همه امور یادمون نره... اَلَّلهُمـّ؏جِّل‌لِوَلیِڪَ‌الفَرَج 🤲
📒 91 إِنَّ هَذِهِ الْقُلُوبَ تَمَلُّ كَمَا تَمَلُّ الاَْبْدَانُ، فَابْتَغُوا لَهَا طَرَائِفَ الْحِكَمِ. امام(عليه السلام) فرمود: اين قلب ها همچون بدن ها ملول و افسرده مى شوند براى رفع ملالت آنها لطائف حكمت آميز را انتخاب كنيد. شرح و تفسير راه رفع خستگى روح امام در اين سخن حكمت آميز خود به نكته مهم روانى كه در زندگى انسان تأثير شايان توجهى دارد اشاره كرده مى فرمايد: «اين قلب ها همچون بدن ها ملول و افسرده مى شوند، بنابراين براى رفع ملالت آنها لطائف حكمت آميز را انتخاب كنيد» ; (إِنَّ هَذِهِ الْقُلُوبَ تَمَلُّ كَمَا تَمَلُّ الاَْبْدَانُ، فَابْتَغُوا لَهَا طَرَائِفَ الْحِكَمِ). بى شك، انسان بعد از انجام كارى سنگين، خسته مى شود و نياز به استراحت و تفريح براى رفع خستگى دارد كه آن استراحت اهميتش كمتر از آن كار نيست، زيرا بدن وى را آماده براى شروع به كار ديگر مى كند. روح انسان نيز چنين است; مسائل پيچيده علمى و حل مشكلات اجتماعى و سياسى و فرهنگى او را خسته مى سازد. بايد به او آرامش داد; آرامش آن از طرق مختلفى تأمين مى شود. گاه رفتن به دامان طبيعت و ديدن مناظر زيبا، باغ ها و گلستان ها، آبشارها و سبزه ها و شنيدن صداى مرغان چمن و مشاهده پرندگان زيبا و گاه به وسيله شنيدن طنزهاى پرمعنا و گاه گفت و گوهاى دوستانه با رفقاى مورد علاقه و گاه مطالعه تاريخ پيشينيان. همه اينها مى تواند به روح خسته انسان آرامش دهد; ولى از همه مهم تر همان سخنان زيباى حكمت آميز است كه گاه در قالب شعر و گاه در قالب نثر ادا مى شود كه هم چيزى بر دانش انسان مى افزايد و هم براى انسان شادى مى آفريند. شايد به همين دليل است كه جمعى از بزرگان علماى دين كتاب هاى مشتمل بر قصه هاى زيبا، شعرهاى جالب و لطيفه هاى خوب نوشته اند تا طالبان علم به هنگام خستگى آنها را بخوانند و رفع خستگى كنند. به كار بستن اين دستور مبارك امام(عليه السلام) مى تواند به صورت شخصى باشد يا به صورت جمعى و عام به اين معنا كه هر انسانى لازم است براى خود جهت موارد خستگى از كارهاى علمى يا اجتماعى برنامه ريزى داشته باشد تا بتواند با نشاط بيشتر به كارهاى مثبت خود ادامه دهد و نيز براى مراكز علمى و جمعيت هاى مختلف بايد برنامه ريزى هايى شود كه آنها را به هنگام خستگى از كار و ملالت، نشاط و آرامش بخشد. بى ترديد ساعات يا دقايقى كه انسان به طرائف الحكم مى پردازد («طرائف» جمع «طريفه» به هر چيز تازه و جالب و شگفت انگيز گفته مى شود) از ساعات مفيد عمر اوست، زيرا هم آموزندگى دارد و هم نشاط و هم سبب مى شود بازدهى كار او بيشتر گردد. همان گونه كه در حكمت 390 نيز آمده كه امام(عليه السلام)مى فرمايد: «لِلْمُؤْمِنِ ثَلاَثُ سَاعَات فَسَاعَةٌ يُنَاجِي فِيهَا رَبَّهُ وَسَاعَةٌ يَرُمُّ مَعَاشَهُ وَسَاعَةٌ يُخَلِّي بَيْنَ نَفْسِهِ وَبَيْنَ لَذَّتِهَا فِيمَا يَحِلُّ وَيَجْمُلُ وَلَيْسَ لِلْعَاقِلِ أَنْ يَكُونَ شَاخِصاً إِلاَّ فِي ثَلاَث مَرَمَّة لِمَعَاش أَوْ خُطْوَة فِي مَعَاد أَوْ لَذَّة فِي غَيْرِ مُحَرَّم; انسان با ايمان ساعات زندگى خود را به سه بخش تقسيم مى كند: بخشى را صرف عبادت و مناجات با پروردگارش مى نمايد بخش ديگرى را در طريق اصلاح معاش و زندگى به كار مى گيرد و بخش سوم را در راه بهره گيرى از لذت هاى حلال و دلپسند صرف مى كند». شبيه اين مضمون در بحارالانوار از پيغمبر اكرم(صلى الله عليه وآله) به عنوان يكى از مطالبى كه در صحف ابراهيم از سوى خدا نازل شد، آمده است شرح از 14khorshid.ir 📒 📒 📒آرشیو نهج البلاغه @MaeMaein3 دعای فرج برای ظهور در رأس همه امور یادمون نره... اَلَّلهُمـّ؏جِّل‌لِوَلیِڪَ‌الفَرَج 🤲
نهج البلاغه*کلام امیر (ع) *ماء معین
📒#حکمت 91 إِنَّ هَذِهِ الْقُلُوبَ تَمَلُّ كَمَا تَمَلُّ الاَْبْدَانُ، فَابْتَغُوا لَهَا طَرَائِفَ ال
📒 92 أَوْضَعُ الْعِلْمِ مَا وُقِفَ عَلَى اللِّسَانِ، وَأَرْفَعُهُ مَا ظَهَرَ فِي الْجَوَارِحِ وَالاَْرْكَانِ. ☀️امام علیه السلام فرمود : بى‌ارزش‌ ترين دانش‌ ها آن است كه تنها بر زبان متوقف شود (و در عمل ظاهر نگردد) و پرارزش‌ ترين دانش‌ها آن است كه در اعضا و اركان بدن آشكار شود. (و دارنده‌اش آن را در زندگى خود به كار بندد). 💥شرح و تفسير ⚡️بهترين و بدترين نوع علم ☀️امام(عليه السلام) در اين گفتار حكيمانه خود به علوم بى ارزش و باارزش اشاره كرده نشانه هاى آن را بازگو مى كند ومى فرمايد: «بى ارزش ترين دانش ها آن است كه تنها بر زبان متوقف شود (و هرگز در عمل ظاهر نگردد) و پرارزش ترين دانش ها آن است كه در اعضا واركان بدن آشكار گردد (و دارنده اش آن را در زندگى خود به كار بندد)»; (أَوْضَعُ الْعِلْمِ مَا وُقِفَ عَلَى اللِّسَانِ، وَأَرْفَعُهُ مَا ظَهَرَ فِي الْجَوَارِحِ وَالاَْرْكَانِ). تعبير به «ما وُقِفَ عَلَى اللِّسانِ» اشاره به اين كه علمى خالى از هر گونه عمل و به تعبير معروف تنها لقلقه زبان است و به يقين چنين علمى بى ارزش ترين علم و دانش است، زيرا از يك سو براى صاحبش مسئوليت آفرين است چون طبق روايات و حكم عقل، خداوند جاهل بى عمل را زودتر از عالم بى عمل مى بخشد و از سوى ديگر چنين عالمى گرفتار خسارت فراوان شده چون اسباب نجات را در اختيار داشته و از آن استفاده نكرده و در واقع شكر اين نعمت را بجا نياورده بلكه كفران نموده است و از سوى سوم چنين عالمى منافق است، زيرا به زبان علومى را بازگو مى كند كه در عمل به آنها پشت كرده است و از سوى چهارم چنين كسى در ميان مردم منفور است، زيرا همه مى گويند: اگر اين عالم راست مى گويد چرا خودش عمل نمى كند و به همين سبب هيچ كس به او اعتماد نخواهد كرد. به عكس، عالم با عمل كه آثار علم در جوارح او (جوارح جمع جارحه به معناى اعضاى بدن) و اركان بدنش (اشاره به اعضاى مهم و رئيسى مانند چشم و زبان و دست) ظاهر شده در نظر همه مردم محترم و مورد اعتماد و در پيشگاه خدا نيز رو سفيد است. اضافه بر اين علم آميخته با عملش مردم را به سوى خدا و فضايل اخلاقى جذب مى كند و پاداش ها و بركاتِ هدايت ناس را براى خود فراهم مى سازد. قرآن مجيد، عالم بى عمل را به چهارپايى كه كتاب هايى بر او حمل كرده اند تشبيه نموده مى فرمايد: (كَمَثَلِ الْحِمارِ يَحْمِلُ أَسْفاراً). در حديثى از رسول خدا(صلى الله عليه وآله) مى خوانيم كه پيوسته عرضه مى داشت: «أللّهُمَّ إنّى أعُوذُ بِكَ مِنْ عِلْم لا يَنْفَعُ وَمِنْ قَلُب لا يَخْشَعُ وَمِنْ نَفْسٌ لا تَشْبَعُ وَمِنْ دَعْوَة لايُسْتَجابُ لَها; خدايا به تو پناه مى برم از علمى كه سودى نمى بخشد و قلبى كه خشوع در آن نيست و نفسى كه هرگز سير نمى شود و دعايى كه هرگز مستجاب نمى گردد». در خطبه 110 از خطبه هاى نهج البلاغه خوانديم كه امام(عليه السلام)مى فرمايد: «وَإِنَّ الْعَالِمَ الْعَامِلَ بِغَيْرِ عِلْمِهِ كَالْجَاهِلِ الْحَائِرِ الَّذِي لاَ يَسْتَفِيقُ مِنْ جَهْلِهِ; بَلِ الْحُجَّةُ عَلَيْهِ أعْظَمُ، وَالحَسْرَةُ لَهُ أَلْزَمُ، وَهُوَ عِنْدَ اللهِ أَلْوَمُ; به يقين، عالمى كه به غير علمش عمل مى كند همچون جاهل سرگردانى است كه هرگز از جهل خويش به خود نمى آيد! بلكه حجّت بر او عظيم تر و حسرتش پايدارتر و سرزنش او در پيشگاه خدا سزاوارتر است!». بلكه از بعضى از روايات استفاده مى شود كه اگر انسان به علمش عمل نكند، علم از او گرفته مى شود و در ظلمت جهل قرار مى گيرد. امام صادق(عليه السلام)مى فرمايد: «الْعِلْمُ يَهْتِفُ بِالْعَمَلِ فَإِنْ أَجَابَهُ وَإِلاَّ ارْتَحَلَ عَنْهُ; علم، عمل را فرا مى خواند اگر اجابت كرد باقى مى ماند وگرنه از آن كوچ مى كند». همان طور كه در بالا اشاره شد، مهم ترين فايده وجود يك عالم در ميان مردم آن است كه مايه هدايت گردد و با سخنانش در دل ها اثر بگذارد. در حالى كه عالم بى عمل هرگز چنين آثارى ندارد. همان گونه كه در حديثى از امام صادق(عليه السلام)مى خوانيم كه فرمود: «إِنَّ الْعَالِمَ إِذَا لَمْ يَعْمَلْ بِعِلْمِهِ زَلَّتْ مَوْعِظَتُهُ عَنِ الْقُلُوبِ كَمَا يَزِلُّ الْمَطَرُ عَنِ الصَّفَا; هنگامى كه عالم به علمش عمل نكند پند و اندرز او از دل ها فرو مى ريزد همان گونه كه باران از سنگ سخت فرو مى ريزد» شرح از 14Khorshid.ir 📒 📒 📒آرشیو_نهج البلاغه @MaeMaein3 دعای فرج برای ظهور در رأس همه امور یادمون نره... اَلَّلهُمـّ؏جِّل‌لِوَلیِڪَ‌الفَرَج 🤲
📒 93 لاَ يَقُولَنَّ أَحَدُكُمْ: «اللَّهُمَّ إِنِّي أَعُوذُ بِکَ مِنَ الْفِتْنَةِ» لاَِنَّهُ لَيْسَ أَحَدٌ إِلاَّ وَهُوَ مُشْتَمِلٌ عَلَى فِتْنَةٍ، وَلَكِنْ مَنِ اسْتَعَاذَ فَلْيَسْتَعِذْ مِنْ مُضِلاَّتِ الْفِتَنِ، فَإِنَّ اللَّهَ سُبْحَانَهُ يَقُولُ: «وَاعْلَمُوا أَنَّما أَمْوالُكُمْ وَأَوْلاَدُكُمْ فِتْنَةٌ»، وَمَعْنَى ذَلِکَ أَنَّهُ يَخْتَبِرُهُمْ بِالاَْمْوَالِ وَالاَْوْلاَدِ لِيَتَبَيَّنَ السَّاخِطَ لِرِزْقِهِ، وَالرَّاضِيَ بِقِسْمِهِ، وَإِنْ كَانَ سُبْحَانَهُ أَعْلَمَ بِهِمْ مِنْ أَنْفُسِهِمْ، وَلَكِنْ لِتَظْهَرَ الاَْفْعَالُ الَّتِي بِهَا يُسْتَحَقُّ الثَّوَابُ وَالْعِقَابُ؛ لاَِنَّ بَعْضَهُمْ يُحِبُّ الذُّكُورَ وَيَكْرَهُ الاِْنَاثَ، وَبَعْضَهُمْ يُحِبُّ تَثْمِيرَ الْمَالِ، وَيَكْرَهُ انْثِلاَمَ الْحَالِ. (قالَ الرَّضي: وَهذا مِنْ غَريبِ ما سُمِعَ مِنْهُ فِي التَّفْسيرِ). امام(عليه السلام) فرمود: هيچ كس از شما نگويد خداوندا! به تو پناه مى برم از اين كه مرا امتحان كنى، زيرا هيچ كس نيست مگر اين كه امتحانى دارد. ولى اگر كسى مى خواهد به خدا پناه برد و دعا كند، از آزمون هاى گمراه كننده به خدا پناه برد، خداوند سبحان مى فرمايد: «بدانيد اموال و اولاد شما وسيله آزمايش شماست». معناى اين سخن آن است كه خداوند مردم را با اموال و اولادشان آزمايش مى كند تا آن كس كه از روزى اش خشمگين است از آن كه شاكر و راضى است عمل آشكار گردد). مرحوم سيّد رضى مى گويد: «آنچه امام(عليه السلام) در اين بيان آورده است از تفسيرهاى عميق و پيچيده اى است كه از آن حضرت شنيده شده است». 📒 📒 📒آرشیو نهج البلاغه @MaeMaein3 دعای فرج برای ظهور در رأس همه امور یادمون نره... اَلَّلهُمـّ؏جِّل‌لِوَلیِڪَ‌الفَرَج 🤲
📒 94 وَسُئِلَ عَنِ الْخَيْرِ مَا هُوَ؟ لَيْسَ الْخَيْرُ أَنْ يَكْثُرَ مَالُکَ وَوَلَدُکَ، وَلَكِنَّ الْخَيْرَ أَنْ يَكْثُرَ عِلْمُکَ. وَأَنْ يَعْظُمَ حِلْمُکَ، وَأَنْ تُبَاهِيَ النَّاسَ بِعِبَادَةِ رَبِّکَ؛ فَإِنْ أَحْسَنْتَ حَمِدْتَ اللَّهَ، وَإِنْ أَسَأْتَ اسْتَغْفَرْتَ اللَّهَ. وَلاَ خَيْرَ فِي الدُّنْيَا إِلاَّ لِرَجُلَيْنِ: رَجُلٍ أَذْنَبَ ذُنُوباً فَهُوَ يَتَدَارَكُهَا بِالتَّوْبَةِ، وَرَجُلٍ يُسَارِعُ فِي الْخَيْرَاتِ. از آن حضرت پرسيدند: خير و نيكى چيست؟ امام(عليه السلام) فرمود: خير و خوبى در آن نيست كه مالت فراوان و فرزندانت زياد شوند، خير در اين است كه علمت زيادوحلمت فزون گردد وبا پرستش پروردگاربه مردم مباهات كنى، هر گاه كار نيكى از تو صادر شد خدا را سپاس گويى و اگر گناهى سر زد استغفار نمايى، دنيا فقط براى دوكس خوب است : كسى كه گناهانى كرده مى خواهد با توبه جبران كندوكسى كه با سرعت به سراغ كارهاى خيرمى رود. 📒 📒 📒آرشیونهج البلاغه @MaeMaein3 دعای فرج برای ظهور در رأس همه امور یادمون نره... اَلَّلهُمـّ؏جِّل‌لِوَلیِڪَ‌الفَرَج 🤲
📒 95 لاَ يَقِلُّ عَمَلٌ مَعَ التَّقْوَى، وَكَيْفَ يَقِلُّ مَا يُتَقَبَّلُ؟ امام(عليه السلام) فرمود: عملى كه توأم با تقوا است كم نيست (هرچند ظاهراً كم باشد) چگونه عملى كه مقبول درگاه خداست كم است؟! ارزش ☀️امام(عليه السلام) در اين سخن كوتاه و حكمت آميزش اشاره به نقش تقوا در قبولى اعمال مى كند، يا به تعبيرى ديگر، كيفيت عمل را معيار قبولى در درگاه خدا قرار مى دهد نه كميت عمل را و مى فرمايد: «عملى كه توأم با تقواست كم نيست (هرچند ظاهراً كم باشد) چگونه عملى كه مقبول درگاه خداست كم مى باشد؟» ; (لاَ يَقِلُّ عَمَلٌ مَعَ التَّقْوَى، وَكَيْفَ يَقِلُّ مَا يُتَقَبَّلُ؟). اين سخن برگرفته از قرآن مجيد است; آنجا كه در داستان فرزندان آدم (هابيل و قابيل) مى فرمايد: «(إِنَّما يَتَقَبَّلُ اللّهُ مِنَ الْمُتَّقينَ); خداوند تنها اعمال پرهيزگاران را قبول مى كند». بسيارى از بزرگان در كتب فقهى اين مطلب را يادآور شده اند كه شرايط صحت عمل با شرايط قبول متفاوت است. عمل صحيح عملى است كه جامع تمام شرايط و اجزا و خالى از موانع باشد; ولى گاه اين عمل، با اعمال ديگرى پيش و پس از آن يا صفات ناشايسته اى همراه مى گردد كه مانع قبولى آن در درگاه خداوند مى شود (قبولى به معناى پاداش عظيم و تحقق اهداف و فلسفه هاى عمل). مثلاً در روايات آمده است كه كسى كه شرب خمر كند اعمال او تا چهل روز پذيرفته نمى شود. «مَنْ شَرِبَ الْخَمْرَ لَمْ يَقْبَلِ اللَّهُ لَهُ صَلاَةً أَرْبَعِينَ يَوْماً». در حديث ديگرى مى خوانيم: كسى كه به پدر و مادرش نگاه غضب آلود كند خدا نماز او را قبول نمى كند، همچنين در مورد خوردن غذاى حرام يا شبهه ناك. بنابراين اعمالى مقبول درگاه خداوند واقع مى شود كه توأم با تقوا باشد و بى تقوايان ممكن است عمل صحيحى انجام دهند و اسقاط تكليفى شود; اما عمل آنها بى ارزش و فاقد پاداش عظيم و فلسفه و روح عمل باشد. شرح از 14khorshid.ir 📒 📒 📒آرشیونهج البلاغه @MaeMaein3 دعای فرج برای ظهور در رأس همه امور یادمون نره... اَلَّلهُمـّ؏جِّل‌لِوَلیِڪَ‌الفَرَج 🤲
🖼 ۷۹ نهج البلاغه 🌸امیرالمؤمنین علی علیه السلام می فرمایند: وَ قَالَ [علیه السلام] : خُذِ الْحِكْمَةَ أَنَّى كَانَتْ، فَإِنَّ الْحِكْمَةَ تَكُونُ فِي صَدْرِ الْمُنَافِقِ، فَتَلَجْلَجُ فِي صَدْرِهِ حَتَّى تَخْرُجَ فَتَسْكُنَ إِلَى صَوَاحِبِهَا فِي صَدْرِ الْمُؤْمِنِ.. و درود خدا بر او، فرمود: حكمت را هر كجا كه باشد، فراگير، گاهى حكمت در سينه منافق است و بى تابى كند تا بيرون آمده و با همدمانش در سينه مؤمن آرام گيرد. @MaeMaein3 دعای فرج برای ظهور در رأس همه امور یادمون نره... اَلَّلهُمـّ؏جِّل‌لِوَلیِڪَ‌الفَرَج 🤲
📒 96 إِنَّ أَوْلَى النَّاسِ بِالاَْنْبِيَاءِ أَعْلَمُهُمْ بِمَا جَاءُوا بِهِ، ثُمَّ تَلاَ: «إِنَّ أَوْلَى النّاسِ بِإِبْراهِيمَ لَلَّذِينَ اتَّبَعُوهُ وَهذَا النَّبِيُّ وَالَّذِينَ آمَنُوا…» الاْيَةَ، ثُمَّ قَالَ: إِنَّ وَلِيَّ مُحَمَّدٍ مَنْ أَطَاعَ اللَّهَ وَإِنْ بَعُدَتْ لُحْمَتُهُ، وَإِنَّ عَدُوَّ مُحَمَّدٍ مَنْ عَصَى اللَّهَ وَإِنْ قَرُبَتْ قَرَابَتُهُ. امام علیه السلام فرمود : نزديك‌ترين و شايسته‌ترين مردم به پيامبران، آنهايى هستند كه از همه به تعليماتشان آگاه‌ترند (و در سايه اين آگاهى به آن جامه عمل مى‌پوشانند) سپس امام علیه السلام اين آيه را تلاوت كرد: ✨ «شايسته‌ترين و نزديك‌ ترين مردم به ابراهيم آن‌ها هستند كه از او پيروى كردند و نيز اين پيامبر و مؤمنان به اين پيامبر». ✨ به يقين دوست محمد صلی الله علیه وآله كسى است كه خدا را اطاعت كند، هرچند پيوند نسبى‌اش دور باشد و دشمن محمد كسى است كه خدا را نافرمانى كند هرچند قرابت او نزديك باشد. 📒 📒 📒آرشیو نهج البلاغه @MaeMaein3 دعای فرج برای ظهور در رأس همه امور یادمون نره... اَلَّلهُمـّ؏جِّل‌لِوَلیِڪَ‌الفَرَج 🤲
📒 97 وَسَمِعَ(عليه السلام) رَجُلاً مِنَ الْحَرُورِيَّةِ يَتَهَجَّدُ وَيَقْرَأُ. نَوْمٌ عَلَى يَقِين خَيْرٌ مِنْ صَلاَة فِي شَكٍّ. امام(عليه السلام) صداى يكى از خوارج را شنيد كه مشغول به عبادت شبانه است و قرآن تلاوت مى كند، فرمود: خواب توأم با يقين و ايمان، بهتر از نمازى است كه همراه با شك باشد! 📒 📒 📒آرشیو نهج البلاغه @MaeMaein3 دعای فرج برای ظهور در رأس همه امور یادمون نره... اَلَّلهُمـّ؏جِّل‌لِوَلیِڪَ‌الفَرَج 🤲
📒 98 اعْقِلُوا الْخَبَرَ إِذَا سَمِعْتُمُوهُ عَقْلَ رِعَايَة، لاَ عَقْلَ رِوَايَة، فَإِنَّ رُوَاةَ الْعِلْمِ كَثِيرٌ، وَرُعَاتَهُ قَلِيلٌ. ☀️امام(عليه السلام) فرمود: هنگامى كه خبرى را مى شنويد در آن بينديشيد (و حقيقت محتواى آن را درك نماييد) تا آن را به كار بنديد نه اينكه تفكر فقط براى نقل به ديگران باشد، زيرا راويان علم بسيارند و رعايت كنندگان آن كمند! تنها روايت كردن كافى نيست امام(عليه السلام) در اين گفتار حكيمانه معيارى براى نقل اخبار به دست مى دهد و مى فرمايد: «هنگامى كه خبرى را مى شنويد در آن بينديشيد (و حقيقت محتواى آن را درك نماييد) تا آن را به كار بنديد نه تنها تفكر براى نقل به ديگران، زيرا راويان علم بسيارند و رعايت كنندگان آن كم» ; (اعْقِلُوا الْخَبَرَ إِذَا سَمِعْتُمُوهُ عَقْلَ رِعَايَة لاَ عَقْلَ رِوَايَة، فَإِنَّ رُوَاةَ الْعِلْمِ كَثِيرٌ، وَرُعَاتَهُ قَلِيلٌ). تعبير به «رعايه» در جمله بالا و «رُعاة» (جمع راعى به معناى رعايت كننده) ممكن است اشاره به دقت براى درك و فهم حقيقت خبر و يا اشاره به رعايت كردن در مقام عمل باشد و هر دو نيز ممكن است; يعنى خبرها را بشنويد و حقيقت آن را دريابيد و به آن عمل نماييد. «رِعايَه» در اصل به معناى مراقبت ستارگان و رصد كردن حركات آنها به وسيله منجمان يا چوپانى گوسفندان و مراقبت آنهاست نيز به معناى تدبير امور كشور به وسيله زمامداران آمده است و سپس به هر گونه مراقبت از چيزى اطلاق شده و در حديث بالا همين معناى وسيع اراده شده است. در مسائلى كه به مقام وحى يا كلمات پيشوايان معصوم منتهى مى شود سه مرحله وجود دارد: نخست نقل روايات سپس فهم آنها و بعد از آن عمل به مفهوم و محتوايشان. امام در گفتار بالا با تعبير «عَقْلَ رِوايَة» گوشزد مى كند كه نه روايت به تنهايى كافى است نه مجرد عقل و فهم آن، بلكه مهم پوشيدن لباس عمل است بر آنچه فهميده و درك كرده است و در اين مرحله حضرت مى فرمايد: راويان و گويندگان بسيارند; اما عاملان اندك. اهميت عمل به روايات به اندازه اى است كه در بسيارى از احاديث علم بى عمل به منزله جهل شمرده شده و تنها علمى شايستگى اين نام دارد كه به عمل منتهى شود، در حديثى از اميرمؤمنان مى خوانيم: «ما عَلِمَ مَنْ لَم يَعْمَلْ بِعِلْمِهِ; كسى كه عمل به علمش نكند عالم نيست» و در حديث ديگرى از آن حضرت مى خوانيم: «عَلْمٌ لايُصْلِحَكَ ضَلالٌ وَمالٌ لايَنْفَعُكَ وَبالٌ; علمى كه تو را اصلاح نكند گمراهى است و مالى كه سودى به تو نبخشد مايه خسارت و بدبختى است و عاقبت شوم و تلخى دارد». در حديث ديگرى از رسول خدا آمده است كه به هنگام دعا عرضه مى داشت: ✨«أللّهُمَّ إنّي أعُوذُ بِكَ مِنْ عِلْم لايَنْفَعُ وَ مِنْ قَلْب لايَخْشَعُ…; خدايا من به تو پناه مى برم از علمى كه سودى نمى بخشد و از قلبى كه خشوع ندارد…».✨ شرح از 14khorshid.ir 📒 📒 📒آرشیو نهج البلاغه @MaeMaein3 دعای فرج برای ظهور در رأس همه امور یادمون نره... اَلَّلهُمـّ؏جِّل‌لِوَلیِڪَ‌الفَرَج 🤲
📒 99 وَسَمِعَ رَجُلاً يَقُولُ: (إِنّا لِلّهِ وَإِنّا إِلَيْهِ راجِعُونَ) إِنَّ قَوْلَنَا «إِنّا لِلّهِ» إِقْرَارٌ عَلى أَنْفُسِنَا بِالْمُلْکِ؛ وَقَوْلَنَا: «وَإِنّا إِلَيْهِ راجِعُونَ» إِقْرَارٌ عَلَى أَنْفُسِنَا بِالْهُلْکِ. ☀️امام(عليه السلام) شنيد: مردى مى گويد: (إِنّا لِلّهِ وَإِنّا إِلَيْهِ راجِعُونَ) فرمود: اينكه مى گوييم «إِنّا لِلّهِ» اقرار بر اين است كه ما مملوك خداييم واينكه مى گوييم «وَإِنّا إِلَيْهِ راجِعُونَ» اقرار بر اين است كه همه سرانجام از دنيا مى رويم (و به آخرت مى پيونديم). تفسير دلپذير إِنّا لِلّهِ و… امام(عليه السلام) در اين جمله پرمايه حكمت آميز تفسير جالبى براى جمله (إِنّا لِلّهِ وَإِنّا إِلَيْهِ راجِعُونَ) كه از آيات قرآن مجيد است دارد، آيه اى كه مردم به هنگام گرفتار شدن در مصائب آن را براى تسلى خاطر بر زبان جارى مى كنند. هنگامى كه آن حضرت شنيد مردى مى گويد: (إِنّا لِلّهِ وَإِنّا إِلَيْهِ راجِعُونَ) فرمود: اينكه مى گوييم «إنّا لله» اقرار بر اين است كه ما مملوك خدا هستيم و اينكه مى گوئيم «وَإنّا إلَيْهِ راجِعُونَ» اقرار بر اين است كه همه سرانجام از دنيا مى رويم (و به آخرت مى پيونديم); (وَسَمِعَ رَجُلاً يَقُولُ: (إِنّا لِلّهِ وَإِنّا إِلَيْهِ راجِعُونَ) فَقَالَ(عليه السلام): إِنَّ قَوْلَنَا: (إِنّا لِلّهِ) إِقْرَارٌ عَلَى أَنْفُسِنَا بِالْمُلْكِ; وَقَوْلَنَا: (وَإِنّا إِلَيْهِ راجِعُونَ) إِقْرَارٌ عَلَى أَنْفُسِنَا بِالْهُلْكِ). بعضى از مفسران نهج البلاغه بر اين عقيده اند كه نظر مبارك امام(عليه السلام)اين است كه جمله اول اشاره به توحيد و جمله دوم اشاره به معاد است و به اين ترتيب جمله (إِنّا لِلّهِ وَإِنّا إِلَيْهِ راجِعُونَ) شهادت مجددى است بر اقرار به مبدأ و معاد. ولى بعضى ديگر معتقدند اين جمله كه به هنگام بروز مصائب گفته مى شود اشاره به اين است كه اگر خداوند جان كسى را گرفت، مِلك او بوده و همه از آنِ او و تحت فرمان او هستند. تا زمانى كه مصلحت بداند زنده مى مانيم و هر زمان كه مصلحت ببيند آنچه را كه داده باز پس مى گيرد و جمله دوم اشاره به اين است كه مرگ و فنا منحصر به عزيزى كه از دنيا رفته نيست; همه ما نيز در اين راه گام نهاده ايم و در اين مسير گام بر مى داريم و طبق ضرب المثل معروف عرب: «الْبَلَيَّةُ إذا عَمَّتْ طابَتْ; بلا هنگامى كه فراگير شود قابل تحمل خواهد بود» اين بلا فراگير است. جمع ميان اين دو تفسير نيز مانعى ندارد و چه خوب است كه انسان، به هنگام پيش آمدن حوادث ناگوار اين جمله را با توجه به هر دو معنايى كه ذكر شد بر زبان جارى كند و حتى اگر فارسى زبان است اضافه نمايد: «ما از آن خداييم و به سوى او باز مى گرديم» كه به يقين مايه تسلى خاطر و مانع جزع و فزع و ناسپاسى است شرح از 14Khorshid.ir 📒 📒آرشیونهج البلاغه @MaeMaein3 دعای فرج برای ظهور در رأس همه امور یادمون نره... اَلَّلهُمـّ؏جِّل‌لِوَلیِڪَ‌الفَرَج 🤲
📒 100 وَقَالَ(عليه السلام) وَمَدَحَهُ قَوْمٌ فِي وَجْهِهِ اللَّهُمَّ إِنَّكَ أَعْلَمُ بِي مِنْ نَفْسِي، وَأَنَا أَعْلَمُ بِنَفْسِي مِنْهُمْ، اللَّهُمَّ اجْعَلْنَا خَيْراً مِمَّا يَظُنُّونَ وَاغْفِرْ لَنَا مَا لاَ يَعْلَمُونَ. گروهى در برابر امام(عليه السلام) او را مدح كردند. امام(عليه السلام) فرمود: خداوندا! تو به من از خودم آگاه ترى و من آگاه تر به خودم از آنها هستم. خداوند! ما را بهتر از آنچه آنها گمان مى كنند قرار ده و آنچه را نمى دانند بر ما ببخش. در برابر مداحان اين كلام حكمت آميز را امام(عليه السلام) زمانى فرموده كه گروهى او را در مقابلش ستودند، فرمود: «خداوندا! تو به من از خودم آگاه ترى و من آگاه تر به خودم از آنها هستم»; (وَمَدَحَهُ قَوْمٌ فِي وَجْهِهِ، فَقَالَ: اللَّهُمَّ إِنَّكَ أَعْلَمُ بِي مِنْ نَفْسِي، وَأَنَا أَعْلَمُ بِنَفْسِي مِنْهُمْ). سپس افزود: «خداوند! ما را بهتر از آنچه آنها گمان مى كنند قرار ده و آنچه را نمى دانند بر ما ببخش»; (اللَّهُمَّ اجْعَلْنَا خَيْراً مِمَّا يَظُنُّونَ، وَاغْفِرْ لَنَا مَا لاَ يَعْلَمُونَ). از جمله امورى كه در روايات اسلامى از آن به شدت نهى شده، مدح و ستايش افراد در برابر خود آنهاست، از اين رو در روايات ديگرى مدح و ستايش نوعى ذبح شمرده شده است. در روايتى از پيغمبر(صلى الله عليه وآله) مى خوانيم: «إذا مَدَحْتَ أخاكَ فى وَجْهِهِ فَكَأنَّما أمْرَرْتَ عَلى حِلْقِهِ الْمُوسى; هنگامى كه برادرت را در برابرش مدح و ستايش كنى مانند اين است كه كارد بر گلويش مى كشى». در حديثى از امام على بن ابى طالب(عليه السلام) مى خوانيم كه فرمود: «أجْهَلُ النّاسِ الْمُغْتَرُّ بِقَوْلِ مادِح مُتَمَلَّق يُحْسِنُ لَهُ الْقَبيحُ وَ يُبَغِّضة إلَيْهِ النَّصيحُ; نادان ترين مردم كسى است كه به گفته ستايش كننده اى كه از راه تملق زشتى ها را در نظرش زيبا و زيبايى ها را مبغوض مى دارد، مغرور شود». اگر در آثار زيان بار مدح و ستايش هاى افراطى و تملق آميز خوب بينديشيم خواهيم ديد كه اثرات آن فوق العاده مخرب است; از يك سو انسان را مغرور مى كند و همين غرور مانع راه تكامل او مى شود و از سوى ديگر عيوب و نقايص خود را نمى بيند، بلكه گاه آنها را حسن مى شمرد و در مقام اصلاح خويشتن بر نمى آيد و از سوى سوم، غالبا به مداحان علاقه پيدا مى كند در حالى كه آنان خواسته هاى نامشروعى دارند و او به انجام خواسته هاى نامشروعشان كشيده مى شود و عمل خود را به نوعى توجيه مى كند. در اينجا سؤال معروفى است كه چگونه امام(عليه السلام) با آن مقام عصمت اعتراف به نقص يا گناه در خويشتن مى كند و از خدا آمرزش مى طلبد؟ بعضى در جواب اين گونه تعبيرات و تعابير ديگرى كه در دعاها آمده و امامان معصوم(عليهم السلام) با تمام وجودشان از خداوند طلب آمرزش مى كنند مى گويند، اين گونه سخنان همه به عنوان سرمشق براى مردم است و خودشان به آن نيازى نداشتند. اين توجيه، توجيه صحيحى به نظر نمى رسد و با لحن دعاها سازگار نيست، به خصوص اين كه از رواياتى استفاده مى شود آنان هنگام خواندن اين دعاها اشك مى ريختند و به خود مى پيچيدند و بى تابى داشتند. جمع ديگر معتقدند كه اينها همه به سبب ترك اولى هايى است كه انجام داده اند. معناى ترك اولى اين نيست كه ـ نعوذ بالله ـ خلافى انجام شده باشد، بلكه ممكن است از مستحب مهم ترى به مستحب كمترى منتقل شده باشند; مثلا اگر كسى در اطراف خانه اش دو مسجد باشد يكى دورتر و پرجمعيت و ديگرى نزديك تر و كم جمعيت به يقين جماعت پر جمعيت تر از جماعت كم جمعيت تر ثوابش بيشتر است حال اگر در جماعت دوم شركت كند با اين كه كار مستحب مهمى انجام داده ولى ترك اولى اى هم از او سر زده كه در جماعت پرجمعيت تر شركت نكرده است. اين گونه اعمال براى افراد معمولى و حتى كسانى كه در مسير سير و سلوك الى الله اند عيب و نقص نيست ولى پيامبران و امامان معصوم آن را براى خود نوعى گناه مى شمردند و از آن استغفار مى كردند. گاه ممكن است تمام كوشش خود را انجام مى دادند و باز هم اعمال خود را لايق مقام پروردگار نمى ديدند و از آن استغفار مى كردند; مانند كسى كه ميهمان بسيار محترمى پيدا مى كند و آخرين تلاش خود را براى پذيرايى به خرج مى دهد و بعد مى گويد: از اين كه توان بيش از اين نداشتم عذر خواهى مى كنم و شرمنده ام. اساساً، معصومان(عليهم السلام) با توجه به عظمت مقام پروردگار عبادات خود را لايق او نديده و مى گفتند: «وَما عَبَدْناكَ حَقَّ عِبادَتِكَ». شرح از 14Khorshid.ir 📒 📒 📒آرشیو نهج البلاغه @MaeMaein3 دعای فرج برای ظهور در رأس همه امور یادمون نره... اَلَّلهُمـّ؏جِّل‌لِوَلیِڪَ‌الفَرَج 🤲
📒 101 لاَ يَسْتَقِيمُ قَضَاءُ الْحَوَائِجِ إِلاَّ بِثَلاَث: بِاسْتِصْغَارِهَا لِتَعْظُمَ، وَبِاسْتِكْتَامِهَا لِتَظْهَرَ، وَبِتَعْجِيلِهَا لِتَهْنُؤَ. امام(عليه السلام) فرمود: برآوردن حاجات مردم كامل نمى شود مگر به سه چيز: كوچك شمردنش تا بزرگ گردد، و مكتوم داشتنش تا آشكار شود، و تعجيل در آن تا گوارا گردد. 📒 📒 📒آرشیونهج البلاغه @MaeMaein3 دعای فرج برای ظهور در رأس همه امور یادمون نره... اَلَّلهُمـّ؏جِّل‌لِوَلیِڪَ‌الفَرَج 🤲
نهج البلاغه*کلام امیر (ع) *ماء معین
📒#شرح_حکمت102 #قسمت_۲_از_۲ آن گاه امام(عليه السلام) در ادامه اين سخن به سه عامل فساد در چنين جامعه
📒 103 وَرُئِيَ عَلَيْهِ إِزَارٌ خَلَقٌ مَرْقُوعٌ فَقِيلَ لَهُ فِي ذَلِکَ. يَخْشَعُ لَهُ الْقَلْبُ، وَتَذِلُّ بِهِ النَّفْسُ، وَيَقْتَدِي بِهِ الْمُوْمِنُونَ. إِنَّ الدُّنْيَا وَالاْخِرَةَ عَدُوَّانِ مُتَفَاوِتَانِ، وَسَبِيلاَنِ مُخْتَلِفَانِ؛ فَمَنْ أَحَبَّ الدُّنْيَا وَتَوَلاَّهَا أَبْغَضَ الاْخِرَةَ وَعَادَاهَا، وَهُمَا بِمَنْزِلَةِ الْمَشْرِقِ وَالْمَغْرِبِ، وَمَاشٍ بَيْنَهُمَا؛ لباس كهنه و وصله دارى بر اندام آن حضرت ديده شد، كسى درباره آن سؤال كرد. (كه چرا امام(عليه السلام) با داشتن امكانات چنين لباسى را براى خود انتخاب كرده است). امام(عليه السلام) فرمود: قلب به سبب آن خاضع مى شود و نفس سركش با آن رام مى گردد و مؤمنان به آن اقتدا مى كنند (و از آن سرمشق مى گيرند). دنيا و آخرت دو دشمن متفاوت و دو راه مختلف اند، لذا كسى كه دنيا را دوست بدارد و به آن عشق ورزد آخرت را دشمن مى دارد و با آن دشمنى مى كند. اين دو به منزله مشرق و مغرب اند و انسان همچون كسى كه در ميان اين دو در حركت است هر زمان به يكى نزديك مى شود از ديگرى دور مى گردد و اين دو همچون دو همسر يك مردند (كه معمولا با هم رقابت شديد دارند) 📒 📒 📒آرشیونهج البلاغه @MaeMaein3 دعای فرج برای ظهور در رأس همه امور یادمون نره... اَلَّلهُمـّ؏جِّل‌لِوَلیِڪَ‌الفَرَج 🤲
📒 104 وَعَنْ نَوْف الْبَکَالِیِّ، قَالَ: رَأَیْتُ أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ(علیه السلام) ذَاتَ لَیْلَه، وَقَدْ خَرَجَ مِنْ فِرَاشِهِ، فَنَظَرَ فِی النُّجُومِ فَقَالَ لِی: یَا نَوْفُ، أَرَاقِدٌ أَنْتَ أَمْ رَامِقٌ؟ فَقُلْتُ: بَلْ رَامِقٌ. یَا نَوْفُ، طُوبَى لِلزَّاهِدِینَ فِی الدُّنْیَا، الرَّاغِبِینَ فِی الاْخِرَهِ، أُولَئِکَ قَوْمٌ اتَّخَذُوا الاَْرْضَ بِسَاطاً، وَتُرَابَهَا فِرَاشاً، وَمَاءَهَا طِیباً، وَالْقُرْآنَ شِعَاراً، وَالدُّعَاءَ دِثَاراً، ثُمَّ قَرَضُوا الدُّنْیَا قَرْضاً عَلى مِنْهَاجِ الْمَسِیحِ، یَا نَوْفُ، إِنَّ دَاوُدَ(علیه السلام) قَامَ فِی مِثْلِ هَذِهِ السَّاعَهِ مِنَ اللَّیْلِ فَقَالَ: إِنَّهَا لَسَاعَهٌ لاَ یَدْعُو فِیهَا عَبْدٌ إِلاَّ اسْتُجِیبَ لَهُ، إِلاَّ أَنْ یَکُونَ عَشَّاراً أَوْ عَرِیفاً أَوْ شُرْطِیّاً، أَوْ صَاحِبَ عَرْطَبَه. (وَهِیَ الطُّنْبُورُ أَوْ صَاحِبَ کَوْبَه وَهِیَ الطَّبْلُ. وَقَدْ قِیلَ أَیْضاً: إِنَّ الْعَرْطَبَهَ الطَّبْلُ وَالْکَوْبَهَ الطُّنْبُورُ). نوف بکالى» مى گوید: امیرمؤمنان(علیه السلام) را در یکى از شب ها دیدم که براى عبادت از بستر خود خارج شده بود. نگاهى به ستارگان آسمان افکند سپس به من فرمود: اى نوف! خوابى یا بیدار؟ عرض کردم: بیدارم. امام(علیه السلام) فرمود: اى نوف! خوشا به حال زاهدان در دنیا که راغب در آخرتند، همان ها که زمین را فرش و خاک آن را بستر و آبش را نوشیدنى گواراى خود قرار دادند. قرآن را همچون لباس زیرین و دعا را همچون لباس رویین خویش ساختند سپس دنیا را بر روش مسیح سپرى کردند. اى نوف! داود (پیامبر(علیه السلام)) در چنین ساعتى از خواب برخاست و گفت این همان ساعتى است که هیچ بنده اى در آن دعا نمى کند جز این که به اجابت مى رسد مگر آنکه مأمور جمع مالیات (براى حاکم ظالم) بوده باشد یا جاسوس گزارش گر یا مأمور انتظامى اش، و یا نوازنده طنبور و یا طبل باشد. مرحوم سیّد رضى «عَرْطَبه» را به «طنبور» و «کَوْبه» را به «طبل» تفسیر کرده و مى افزاید بعضى به عکس گفته اند: «عَرْطَبه» «طبل» است و «کَوْبه» «طنبور»; 📒 📒 📒آرشیونهج البلاغه @MaeMaein3 دعای فرج برای ظهور در رأس همه امور یادمون نره... اَلَّلهُمـّ؏جِّل‌لِوَلیِڪَ‌الفَرَج 🤲
📒 105 إِنَّ اللهَ افْتَرَضَ عَلَيْكُمْ فَرَائِضَ، فَلاَ تُضَيِّعُوهَا; وَحَدَّ لَكُمْ حُدُوداً، فَلاَ تَعْتَدُوهَا; وَنَهَاكُمْ عَنْ أَشْيَاءَ، فَلاَ تَنْتَهِكُوهَا; وَسَكَتَ لَكُمْ عَنْ أَشْيَاءَ وَلَمْ يَدَعْهَا نِسْيَاناً، فَلاَ تَتَكَلَّفُوهَا. امام علیه السلام فرمود : خداوند فرايضى را بر شما واجب كرده، آنها را ضايع نكنيد و حدود و مرزهايى براى شما تعيين كرده از آن فراتر نرويد و شما را از امورى نهى كرده است حرمت آنها را نگاه داريد و از امورى ساكت شده است نه به علّت فراموش‌كارى (بلكه به جهت مصالحى كه در سكوت نسبت به آنها بوده است) بنابراين خود را در مورد آنها به زحمت نيفكنيد (و با سؤال و پرسش درباره آنها بار تكليف خود را سنگين نگردانيد). 📒 📒 📒آرشیو نهج البلاغه @MaeMaein3 دعای فرج برای ظهور در رأس همه امور یادمون نره... اَلَّلهُمـّ؏جِّل‌لِوَلیِڪَ‌الفَرَج 🤲
📒 107 رُبَّ عَالِم قَدْ قَتَلَهُ جَهْلُهُ، وَعِلْمُهُ مَعَهُ لاَ يَنْفَعُهُ. امام(عليه السلام) فرمود: چه بسيار دانشمندى كه جهلش او را كشته، در حالى كه علمش با اوست;اما به حالش سودى نمى بخشد. عالم جاهل منش در اين گفتار حكيمانه و كوتاه و پرمعنا امام به عالمان بى عمل و آلوده به رذائل اخلاقى اشاره كرده مى فرمايد: «چه بسيار دانشمندى كه جهلش او را كشته در حالى كه علمش با اوست; اما به حالش سودى نمى بخشد»; (رُبَّ عَالِم قَدْ قَتَلَهُ جَهْلُهُ، وَعِلْمُهُ مَعَهُ لاَ يَنْفَعُهُ). همان گونه كه در بالا اشاره شد امام(عليه السلام) در اين عبارت كوتاه و پرمعنا از عالمان نادانى سخن مى گويد كه جهلشان قاتل آنها شده است در اين كه چگونه علم و جهل در وجود آن ها جمع مى شود تفسيرهاى مختلفى مى توان بيان كرد. از همه روشن تر اين كه علم اگر با عمل همراه نشود همچون جهل است، بنابراين نكوهش امام(عليه السلام) از عالمانى است كه از علم خود بهره نمى گيرند و به آن عمل نمى كنند و سبب هلاكت مادى و معنوى آنها مى شود. در حديثى در كتاب شريف كافى از امير مؤمنان على(عليه السلام)مى خوانيم كه «إنَّ الْعالِمَ الْعامِلَ بِغَيْرِهِ كَالْجاهِلِ الْحائِرِ الَّذى لا يَسْتَفيقُ عَنْ جَهْلِهِ; شخص عالمى كه به علمش عمل نكند مانند جاهل سرگردانى است كه از بيمارى جهل بهبود نمى يابد. سپس حضرت در همان روايت مى فرمايد: «بَلْ قَدْ رَأيتُ أنَّ الْحُجَّةَ عَلَيْهِ أعْظَمُ وَالْحَسْرَةُ أدْوَمُ; بلكه حجت الهى را بر او بزرگ تر و حسرت او را پايدارتر ديدم». همين عبارت با اندك تفاوتى در ذيل خطبه 110 نهج البلاغه نيز آمده است. در حديث ديگرى در غررالحكم از همان حضرت مى خوانيم: «عِلْمٌ لا يُصْلِحُكَ ضَلالٌ وَمالٌ لا يَنْفَعُكَ وَبالٌ; دانشى كه تو را اصلاح نكند گمراهى است و ثروتى كه تو را (در راه خشنودى خدا) سودى نبخشد بدبختى است». اين احتمال نيز وجود دارد كه منظور از «جهل» صفات جاهلانه اى مانند غرور و تكبر و خودخواهى و سودجويى و رياكارى باشد; هر گاه علم با اين صفات نكوهيده جاهلانه همراه گردد عالم را به نابودى مى كشاند، همان گونه كه در طول تاريخ مصاديق زيادى دارد. آيا طلحه و زبير عالم به احكام اسلام و قرآن نبودند؟ آيا موقعيت على(عليه السلام)را در اسلام و نزد پيغمبر اكرم(صلى الله عليه وآله) نمى شناختند؟ چه شد كه علمشان سودى به آنها نبخشيد؟ آيا جز اين است كه جاه طلبى و پيروى از هواى نفس آنها را به جنگ جمل كشانيد و نه تنها علمشان به حالشان سودى نداشت، بلكه صفات جاهلانه آنها سبب مرگشان در دنيا و مجازاتشان در آخرت شد. حدود هفده هزار نفر از مسلمانان را به كشتن دادند و هرگز به مقصدشان نيز در دنيا نرسيدند. نيز احتمال مى رود منظور اين باشد كه ظواهرى از علم دارد ولى به عمق آن نرسيده است و به تعبيرى ديگر، علم او فاقد بصيرت است همان گونه كه در حديثى از امام صادق(عليه السلام) مى خوانيم: «اَلْعامِلُ عَلى غَْيرِ بَصيرَة كَالسّائِرِ عَلى غَيْرِ الطَّريقِ فَلا تُزيدُهُ سُرْعَةُ السَّيْرِ مِنَ الطَّريقِ إلاّ بُعْداً; آن كس كه بدون بينش و بصيرت عمل مى كند همانند كسى است كه در بيراهه گام بر مى دارد، چنين كسى هر قدر تندتر برود از راه اصلى دورتر مى شود». جمع ميان اين تفسيرها نيز مانعى ندارد. شرح از 14khorshid.ir 📒 📒 📒آرشیونهج البلاغه @MaeMaein3 دعای فرج برای ظهور در رأس همه امور یادمون نره... اَلَّلهُمـّ؏جِّل‌لِوَلیِڪَ‌الفَرَج 🤲
108 لَقَدْ عُلِّقَ بِنِیَاطِ هَذَا الاِْنْسَانِ بَضْعَهٌ هِیَ أَعْجَبُ مَا فِیهِ: وَذَلِکَ الْقَلْبُ. وَذَلِکَ أَنَّ لَهُ مَوَادَّ مِنَ الْحِکْمَهِ وَأَضْدَاداً مِنْ خِلاَفِهَا؛ فَإِنْ سَنَحَ لَهُ الرَّجَاءُ أَذَلَّهُ الطَّمَعُ، وَإِنْ هَاجَ بِهِ الطَّمَعُ أَهْلَکَهُ الْحِرْصُ، وَإِنْ مَلَکَهُ الْیَأْسُ قَتَلَهُ الاَْسَفُ، وَإِنْ عَرَضَ لَهُ الْغَضَبُ اشْتَدَّ بِهِ الْغَیْظُ، وَإِنْ أَسْعَدَهُ الرِّضى نَسِیَ التَّحَفُّظَ، وَإِنْ غَالَهُ الْخَوْفُ شَغَلَهُ الْحَذَرُ، وَ إِنِ اتَّسَعَ لَهُ الاَْمْرُ اسْتَلَبَتْهُ الْغِرَّهُ، وَإِنْ أَفَادَ مَالاً أَطْغَاهُ الْغِنى، وَإِنْ أَصَابَتْهُ مُصِیبَهٌ فَضَحَهُ الْجَزَعُ، وَإِنْ عَضَّتْهُ الْفَاقَهُ شَغَلَهُ الْبَلاَءُ، وَإِنْ جَهَدَهُ الْجُوعُ قَعَدَ بِهِ الضَّعْفُ، وَإِنْ أَفْرَطَ بِهِ الشِّبَعُ کَظَّتْهُ الْبِطْنَهُ. فَکُلُّ تَقْصِیرٍ بِهِ مُضِرٌّ، وَکُلُّ إِفْرَاطٍ لَهُ مُفْسِدٌ. امام(علیه السلام) فرمود: در درون سینه این انسان قطعه گوشتى است که به رگ مخصوصى آویخته شده و عجیب ترین اعضاى او و همان قلب وى است، این شگرفى به علت آن است که صفاتى از حکمت و ضد حکمت در آن جمع است، پس هرگاه آرزوها (ى افراطى) در آن ظاهر شود (حالت طمع به او دست مى دهد و) طمع او را ذلیل و خوار مى کند و هنگامى که طمع در او به هیجان آید به دنبال آن حرص، و هرگونه افراط او را فاسد مى کند. 📒 📒 📒آرشیو نهج البلاغه @MaeMaein3 دعای فرج برای ظهور در رأس همه امور یادمون نره... اَلَّلهُمـّ؏جِّل‌لِوَلیِڪَ‌الفَرَج 🤲
📒 109 نَحْنُ النُّمْرُقَةُ الْوُسْطى، بِهَا يَلْحَقُ التَّالِي، وَإِلَيْهَا يَرْجِعُ الْغَالِي. ☀️امام(عليه السلام) فرمود: ما تكيه گاه ميانه هستيم; (بايد) عقب افتادگان به آن ملحق شوند و تندروان به سوى آن باز گردند. ✅ شرح و تفسير ما از افراط و تفريط دوريم امام(عليه السلام) در اين گفتار حكيمانه، موقف خود و خاندانش را در برابر «مقصران» و «غاليان» روشن ساخته است، مى فرمايد: «ما تكيه گاه ميانه هستيم; (بايد) عقب افتادگان به آن ملحق شوند و تندروان به سوى آن باز گردند»; (نَحْنُ النُّمْرُقَةُ الْوُسْطَى، بِهَا يَلْحَقُ التَّالِي، وَإِلَيْهَا يَرْجِعُ الْغَالِي). اين تعبير كنايه زيبا و دلنشينى است، زيرا «نُمْرُقة» در اصل به معناى پشتى يا متكايى است كه بر آن تكيه مى كنند; پشتى وسط و ميانه، پشتى ممتازى بوده كه در صف پشتى هاى مجلس مورد توجه و جايگاه افراد شريف تر بوده است. مى فرمايد: آنها كه پايين ترند بايد رو به سوى ما كنند و آنها كه بالاترند بايد نگاه خود را به ما باز گردانند (و همگى راه اعتدال را پيش گيرند). اشاره به اينكه مورد قبول در اسلام و آيين الهى امورى است كه در سر حد اعتدال و دور از افراط و تفريط باشد، همان گونه كه قرآن مجيد مى گويد: (وَكَذَلِكَ جَعَلْنَاكُمْ أُمَّةً وَسَطاً) و در جاى ديگر درباره انفاق مى فرمايد: «(وَالَّذينَ إذا أنْفَقُوا لَمْ يُسْرِفُوا وَلَمْ يَقْتَرُوا وَكَانَ بَيْنَ ذلِكَ قَواماً); كسانى كه هنگامى كه انفاق مى كنند نه اسراف مى كنند و نه سخت گيرى و در ميان اين دو حد اعتدال را رعايت مى كنند». منظور از «تالى» كسانى هستند كه اوصاف برجسته امامان اهل بيت(عليهم السلام) را انكار مى كردند و آنان را در حد فردى معمولى قرار مى دادند و منظور از «غالى» كسانى كه آنان را از حد امام معصوم بالاتر برده و صفات خدايى برايشان قائل مى شدند و حتى گاهى به الوهيت آنها رأى مى دادند. امام(عليه السلام)مى فرمايد: ما هيچ يك از اين دو گروه را نمى پسنديم نه تالى و نه غالى. بعضى از شرّاح نهج البلاغه «وسطى» را به معناى ممتاز و عالى گرفته اند نه به معناى ميانه، همان گونه كه در آيه 28 از سوره «قلم» مى خوانيم: (قَالَ أَوْسَطُهُمْ أَلَمْ أَقُلْ لَّكُمْ لَوْلاَ تُسَبِّحُونَ) كه اوسط در اينجا به معناى افضل و برتر است. .... 📒 📒 📒آرشیونهج البلاغه @MaeMaein3 دعای فرج برای ظهور در رأس همه امور یادمون نره... اَلَّلهُمـّ؏جِّل‌لِوَلیِڪَ‌الفَرَج 🤲