نهج البلاغه*کلام امیر (ع) *ماء معین
🔶 بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ ﺑﻪ ﻧﺎم ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﻫﺴﺘﻰ ﺑﺨﺶ ﻣﻬﺮﺑﺎﻥ🔶 #نهج_البلاغه #کلام_امیر🌻🌻 #
🔶 بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ
ﺑﻪ ﻧﺎم ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﻫﺴﺘﻰ ﺑﺨﺶ ﻣﻬﺮﺑﺎﻥ🔶
#نهج_البلاغه
#کلام_امیر🌻🌻
#شرح_حکمت_پنجاه_و_یکم
#قدرت_و_عیب_پوشی
#اخلاقی #اجتماعی
☀️ امام علی عليه السّلام فرمودند:
📒 عَيْبُكَ مَسْتُورٌ مَا أَسْعَدَكَ جَدُّكَ
📋 عيب تو نهان است چندان كه ستاره بختت تابان است.
🔗ترجمه دیگر🔗
«عيب تو از ديد مردم پنهان است، تا وقتي كه نيك بختي يار تو است».
🖇 #شرح_و_تفسیر 🖇
(امام علی ع ) فرمود:
عيب تو (از چشم ها) پنهان است تا وقتى دنيا به تو اقبال دارد! (همين كه دنيا پشت كند عيوب تو آشكار مى شود).
🥀 عيوب پنهان امام(عليه السلام) در اين گفتار حكيمانه اش اشاره به نكته مهمى كرده مى فرمايد:
«عيب تو (از چشم ها) پنهان است تا وقتى دنيا به تو اقبال دارد» (عَيْبُكَ مَسْتُورٌ مَا أَسْعَدَكَ جَدُّكَ). «جَدّ» در لغت معانى زيادى دارد از جمله: عظمت، كه آيه شريفه (إنَّهُ تَعالى جَدُّ رَبَّنا) به آن ناظر است و به معناى بهره، نصيب، نعمت و بخت. در جمله بالا اشاره به همان بهره و نصيب دنيوى است كه گاهى از آن به بخت و شانس تعبير مى شود. امام در واقع در اين عبارت كوتاه به چند نكته اشاره فرموده است:
✅ نخست هنگامى كه دنيا به كسى اقبال كند تمام عيوب او را به فراموشى مى سپارند، بلكه گاهى عيب را حُسن معرفى مى كنند و به عكس، هنگامى كه دنيا به كسى پشت كند صفات برجسته او را ناديده مى گيرند، بلكه گاهى عيب مى شمرند و اين اشتباه بزرگى است كه بسيارى از مردم گرفتار آن اند. ديگر اين كه انسان بايد تنها نگاه به سخنان مردم نكند و بكوشند عيوب خويش را كه از چشم آنها به سبب اقبال دنيا پنهان شده، دريابد و نيز محاسن و صفات نيك خود را كه به دليل پشت كردن دنيا به او در نظر مردم ناچيز شمرده مى شود كم نشمرد. ديگر اين كه از زوال نعمت ها نگران نشود شايد خداوند مى خواهد بدين وسيله عيوب او را روشن سازد تا براى برطرف كردن آن بكوشد كه اين خود نعمتى از سوى پروردگار محسوب مى شود.
♻️ اين گفتار حكيمانه امام پيام ديگرى نيز دارد و آن اين كه به هنگام اقبال دنيا به انسان، مغرور نشود و خود را برىء از عيوب نداند، چرا كه مردم عيوب او را ناديده مى گيرند و اى بسا از وى چنان تمجيد كنند كه سبب غرور او گردد. شبيه اين گفتار سخن حكيمانه اى است كه در حكمت نهم آمده بود كه امام فرموده بود:
(إِذَا أَقْبَلَتِ الدُّنْيَا عَلَى أَحَد أَعَارَتْهُ مَحَاسِنَ غَيْرِهِ وَإِذَا أَدْبَرَتْ عَنْهُ سَلَبَتْهُ مَحَاسِنَ نَفْسِهِ; هنگامى كه دنيا به كسى روى آورد نيكى هاى ديگران را به او عاريت مى دهد و هنگامى كه دنيا به كسى پشت كند نيكى هاى خودش را نيز از او سلب مى نمايد).
👈در زبان عرب ـ و احتمالاً زبان هاى ديگر نيز ضرب المثل هاى جالبى در اين زمينه آمده است از جمله در يك ضرب المثل عربى مى خوانيم: «إذا أقْبَلَ الْبَخْتُ لَباضَتِ الدُّجاجَةُ عَلَى الوَتَد، وَإذا أدْبَرَ الْبَخْتُ أسْعَرَ الْهاوَنُ فِي الشَّمْسِ; هنگامى كه دنيا به انسان اقبال كند مرغ روى نوك ميخ تخم مى گذارد و هنگامى كه دنيا به انسان پشت كند هاون در برابر آفتاب آتش مى گيرد».
نهج البلاغه کلام امیر 👇
به جمع عاشقان امیرالمومنین علی (ع) بپیوندید.
@MaeMaein3
☀️اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج☀️
🔶 بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ
ﺑﻪ ﻧﺎم ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﻫﺴﺘﻰ ﺑﺨﺶ ﻣﻬﺮﺑﺎﻥ🔶
#نهج_البلاغه
#کلام_امیر🌻🌻
#شرح_حکمت_پنجاه_و_دوم
#روش_برخوردگان_با_شکست_خوردگان
#اخلاقی #سیاسی
☀️ امام علی عليه السّلام فرمودند:
📒 أَوْلَي النَّاسِ بِالْعَفْوِ أَقْدَرُهُمْ عَلَي الْعُقُوبَهِ
📋 سزاوارتر مردم به بخشودن، تواناترشان است به كيفر نمودن.
ترجمه ای دیگر
شایسته ترین مردم به عفو، قادرترین آنها به مجازات است.
🍃 #شرح_و_تفسیر
✅ رابطه عفو و قدرت امام(علیه السلام) در این گفتار حکیمانه خود، همان مطلبى را که در حکمت یازدهم آمده بود به شکل دیگر بیان مى کند و مى فرماید: «شایسته ترین مردم به عفو، قادرترین آنها به مجازات است»;
(أَوْلَى النَّاسِ بِالْعَفْوِ أَقْدَرُهُمْ عَلَى الْعُقُوبَهِ). مى دانیم یکى از عوامل ادامه نزاع ها و درگیرى ها که گاه در میان دو قبیله یا فرزندان یک خانواده ده ها سال ادامه پیدا مى کند، روح انتقام جویى و عدم گذشت است که هرچه جلوتر مى رود مانند سیلاب شدیدتر مى شود در حالى که اگر در همان مراحل آغازین یکى از دو طرف بزرگوارى و گذشت کند نزاع براى همیشه پایان مى یابد.
✔️ به علاوه، عفو و گذشت، شخص خطاکار را به تجدید نظر در کار خود و جبران خطا وا مى دارد که برکات آن بر کسى پوشیده نیست.
مطالعه تاریخ پیامبر اکرم(صلى الله علیه وآله) و امیر مؤمنان و سایر امامان(علیهم السلام) معصوم نشان مى دهد که آنها با استفاده از این روش، دشمنان سرسخت را به زانو در آوردند و یا آنها را به دوستان فداکار بدل کردند. عفو و گذشت عجیب پیامبر در داستان فتح مکه و عفو امیر مؤمنان بعد از پیروزى در جنگ جمل و عفو امام حسن مجتبى در برابر آن مرد شامى و همچنین سایر مواردى که در تاریخ زندگى آن بزرگواران ثبت شده نمونه هاى روشنى از این معناست.
⬅️ اما این که مى فرماید: شایسته ترین مردم به عفو قادرترین آنها بر مجازات است به دلیل این است که هر چه قدرت بر مجازات بیشتر باشد عفو و گذشت اهمیت بیشترى پیدا مى کند و هیچ کس نمى تواند بگوید این عفو بر اثر ضعف و ناتوانى از مجازات بوده است. جالب این است که در قرآن مجید آنجا که عفو از قاتل عمد را مطرح مى کند با تعبیر به «برادر» از او یاد مى نماید; «(فَمَنْ عُفِىَ لَهُ مِنْ أَخِیهِ شَىْءٌ فَاتِّبَاعٌ بِالْمَعْرُوفِ); پس اگر کسى از سوى برادر (دینى) خود چیزى به او بخشیده شود (و حکم قصاص او تبدیل به خون بها گردد) باید از راه پسندیده پیروى کند».
📙 در کتاب کنزالعمال این حدیث کوتاه و پرمعنا از پیغمبر اکرم(صلى الله علیه وآله) نقل شده: «تَعافُوا تَسْقُط الضَغائِنُ بَیْنَکُم; یکدیگر را عفو کنید تا دشمنى ها در میان شما از میان برود».
در حدیث دیگرى از امام #صادق مى خوانیم: «إنّا أهْلُ بَیْت مُرَّوتُنَا الْعَفْوُ عَمَّنْ ظَلَمَنا; ما خاندانى هستیم که شخصیت ما ایجاب مى کند کسى را که ستمى در حق ما روا داشته عفو کنیم. در حالات امام على بن الحسین زین العابدین(علیهما السلام) مى خوانیم که هشام بن اسماعیل (والى مدینه از طرف عبد الملک بن مروان) آن حضرت را زیاد آزار مى داد ولى هنگامى که «ولید بن عبد الملک» بر سر کار آمد (بر اثر شکایات زیاد مردم) او را عزل کرد و دستور داد او را در برابر مردم حاضر کنند که هر کس از او ستمى دیده انتقام گیرد.
او مى گفت: من بیش از همه از على بن الحسین بیم دارم (زیرا بیش از همه به او آزار رساندم) امام با یارانش از آنجا مى گذشت، به آنها سفارش فرموده بود که حتى یک کلمه به او بدگویى نکنند. هنگامى که امام از آنجا گذشت «هشام» صدا زد: «اللّهُ أعْلَمُ حَیْثُ یَجْعَلُ رِسالاتِهِ; خدا آگاه تر است که نبوت (و امامت) را در کدام خاندان قرار دهد». آیات و روایات اسلامى درباره اهمیت عفو بسیار زیاد است. این سخن را با حدیث دیگرى از پیغمبر اکرم پایان مى دهیم.
«عَلَیْکُم بِالْعَفْوُ فَإنَّ الْعَفْوَ لا یَزیدُ الْعَبْدَ إلاّ عِزّاً فَتَعافُوا یُعِزَّکُمُ اللّهُ; بر شما باید به عفو و بخشش، زیرا چیزى جز عزت به انسان نمى افزاید، عفو کنید تا خداوند شما را عزت دهد». بدیهى است ـ همان گونه که قبلاً نیز اشاره شده ـ دستور عفو شامل کسانى نمى شود که از عفو و گذشت سوء استفاده کرده و بر جسارت خود مى افزایند. آنها را جز کیفر و عقوبت اصلاح نمى کند
🗂 آرشیو نهج البلاغه
به جمع عاشقان امیرالمومنین علی (ع) بپیوندید.
@MaeMaein3
☀️اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج☀️
نهج البلاغه*کلام امیر (ع) *ماء معین
🔶بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ ﺑﻪ ﻧﺎم ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﻫﺴﺘﻰ ﺑﺨﺶ ﻣﻬﺮﺑﺎﻥ🔶 #نهج_البلاغه #کلام_امیر🌻🌻 #ح
🔶بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ
ﺑﻪ ﻧﺎم ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﻫﺴﺘﻰ ﺑﺨﺶ ﻣﻬﺮﺑﺎﻥ🔶
#نهج_البلاغه
#کلام_امیر🌻🌻
#شرح_حکمت_پنجاه_و_سوم
#شناخت_جایگاه_سخاوت_و_ایثارگری
#اخلاقی #اقتصادی #اجتماعی
☀️ امام علی عليه السّلام فرمودند:
📒 السَّخَاءُ مَا كَانَ ابْتِدَاءً فَأَمَّا مَا كَانَ عَنْ مَسْأَلَهٍ فَحَيَاءٌ وَ تَذَمُّمٌ
📋 سخاوت بي خواستن بخشيدن است، و آنچه به خواهش بخشند يا از شرم است و يا از بيم سخن زشت شنيدن.
🔗ترجمه دیگر🔗
سخاوت آن است که ابتدایى (و بدون درخواست) باشد، اما آنچه در برابر تقاضا داده مى شود یا از روى «حیا» است و یا براى فرار از «مذمّت».
#شرح_و_تفسیر
💯سخاوت واقعى
☀️ امام(علیه السلام) در این گفتار حکیمانه به نکته دقیق و آموزنده اى اشاره کرده، مى فرماید: «سخاوت آن است که ابتدایى (و بدون درخواست) باشد; اما آنچه در برابر تقاضا داده مى شود یا از روى حیاست و یا براى فرار از مذمّت»; (السَّخَاءُ مَا کَانَ ابْتِدَاءً، فَأَمَّا مَا کَانَ عَنْ مَسْأَلَه فَحَیَاءٌ وَتَذَمُّمٌ).
⚡️سخاوت را این گونه تفسیر کرده اند: حالت و فضیلتى درونى است که انسان را به بذل مال به مستحقان و نیازمندان بدون عوض وا مى دارد. بر این اساس اگر کسى درخواستى کند و از آبروى خود به وسیله درخواست مایه بگذارد، آنچه سخاوتمندانه مى بخشد در واقع عوض آبروى اوست و به راحتى نمى توان نام آن را سخاوت گذاشت و نیز بخشش که پس از درخواست صورت مى گیرد ممکن است بدین سبب باشد که اگر بخشش نکند، درخواست کننده و یا مردمى که از آن آگاهى مى یابند او را نکوهش و مذمت کنند، بنابراین بخشش در برابر نجات از مذمت مردم واقع شده است و بدون عوض نیست و به تعبیر عموم مردم براى رودربایستى است.
✨بنابراین سخاوت خالص و حقیقى آن است که انسان پس از آگاهى بر نیازمندى افراد آبرومند، در حل مشکل آنها به صورت پنهانى بکوشد و نیازى به سؤال نباشد. قرآن مجید در سوره «بقره» هنگامى که سخن از اهمیت انفاق و آثار و برکات آن به میان مى آورد بر انفاق به کسانى تأکید مى کند که روى سؤال ندارند و به دلیل عفت و مناعت طبع مردم آنها را در زمره اغنیا مى دانند، مى فرماید: (یَحْسَبُهُمُ الْجَاهِلُ أَغْنِیَاءَ مِنَ التَّعَفُّفِ تَعْرِفُهُمْ بِسیمَاهُمْ لاَ یَسْئَلُونَ النَّاسَ إِلْحَافًا). درباره اهمیت سخاوت در آیات قرآن و روایات اسلامى بحث هاى زیادى آمده است از جمله در حدیثى از پیغمبر اسلام(صلى الله علیه وآله)مى خوانیم: «السَّخاءُ خُلْقُ اللّهِ الاْعْظَمِ; سخاوت صفت بزرگ خداست».
👈در حدیث دیگرى از امام صادق(علیه السلام) مى خوانیم: «السَّخَاءُ مِنْ أَخْلاَقِ الاَْنْبِیَاءِ وَهُوَ عِمَادُ الاِْیمَانِ وَلاَ یَکُونُ مُؤْمِنٌ إِلاَّ سَخِیّاً; سخاوت از اخلاق پیامبران و ستون ایمان است و هیچ مؤمنى نیست مگر این که صاحب سخاوت است».
بى شک، سخاوت هر قدر بیشتر و در مورد مناسبت تر و بدون هیچ گونه عوض مادى و معنوى و کاملاً به صورت ابتدایى باشد پرارزش تر است.
👌این سخن را با حدیثى از کتاب کافى از امام صادق(علیه السلام) پایان مى دهیم، فرمود: گروهى از یمن خدمت رسول خدا(صلى الله علیه وآله) آمدند و میان آنها مردى بود در مکالمه با پیامبر اکرم(صلى الله علیه وآله) درشت گو و سرسخت تا آنجا که رسول خدا(صلى الله علیه وآله) خشمگین شد و از شدت غضب عرق در پیشانى او آشکار گشت و چهره در هم کشید و چشم از او برداشت و به زمین نگاه کرد. جبرئیل نازل شد و عرض کرد: پرورگارت به تو درود مى فرستد و مى گوید: این مرد سخاوتمندى است که پیوسته اطعام مى کند.
خشم پیامبر(صلى الله علیه وآله) فرو نشست سر را بلند کرد و فرمود: اگر جبرئیل از سوى خداوند متعال به من خبر نداده بود که تو مرد سخاوتمندى هستى و پیوسته اطعام طعام مى کنى تو را طرد مى کردم تا عبرتى براى دیگران باشى. آن مرد گفت: آیا پروردگار تو سخاوت را دوست دارد؟ پیامبر فرمود: آرى. آن مرد شهادتین بر زبان جارى کرد و مسلمان شد و گفت: به خداوندى که تو را به حق مبعوث کرده هرگز کسى را از مالم محروم نساختم.
🗂 آرشیو نهج البلاغه👇
به جمع عاشقان امیرالمومنین علی (ع) بپیوندید👇
@MaeMaein3
☀️اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج☀️
نهج البلاغه*کلام امیر (ع) *ماء معین
🔶بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ ﺑﻪ ﻧﺎم ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﻫﺴﺘﻰ ﺑﺨﺶ ﻣﻬﺮﺑﺎﻥ🔶 #نهج_البلاغه #کلام_امیر🌻🌻 #ح
🔶بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ
ﺑﻪ ﻧﺎم ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﻫﺴﺘﻰ ﺑﺨﺶ ﻣﻬﺮﺑﺎﻥ🔶
#نهج_البلاغه
#کلام_امیر🌻🌻
#شرح_حکمت_پنجاه_و_چهارم
#ارزشهای_اخلاقی
#اخلاقی #اجتماعی
قسمت 1/2
☀️ امام علی عليه السّلام فرمودند:
هیچ ثروت و بى نیازى همچون عقل، و هیچ فقرى همچون جهل و هیچ میراثى همچون ادب و هیچ پشتیبانى همچون مشورت نیست.
#شرح_و_تفسیر
✅چهار جمله پربار:
امام(علیه السلام) در این کلام حکیمانه و پرمایه خود در ضمن چهار جمله کوتاه به چهار مطلب مهم اشاره کرده، مى فرماید: «هیچ ثروت و بى نیازى چون عقل»; (لاَ غِنَى کَالْعَقْلِ); «و هیچ فقرى همچون جهل»; (وَلاَ فَقْرَ کَالْجَهْلِ); «و هیچ میراثى چون ادب»; (وَلاَ مِیرَاثَ کَالاَْدَبِ); «و هیچ پشتیبانى چون مشورت نمى باشد»; (وَلاَ ظَهِیرَ کَالْمُشَاوَرَهِ).
👈درباره اهمیت عقل همین بس که اگر عقل و تدبیر باشد همه چیز به دنبال آن خواهد آمد مال و ثروت را با عقل و تدبیر به دست مى آورند، مقام و شخصیت نیز زاییده عقل است و آسایش و آرامش و سعادت دو جهان با عقل حاصل مى شود.
به گفته بعضى از شارحان نهج البلاغه در قرآن مجید واژه عقل و علم و مشتقات آنها ۸۸۰ مرتبه آمده است و این نشانه اهمیت فوق العاده قرآن و اسلام به مسأله عقل است. روایات اسلامى نیز درباره اهمیت عقل فوق حد احصا و شمارش است.
🌸مرحوم کلینى در جلد اول کافى در کتاب العقل والجهل احادیث بسیار فراوان و پرمایه اى درباره اهمیت عقل از پیغمبر اکرم و امامان معصوم(علیهم السلام) نقل کرده است.
ابن ابى الحدید بخشى از آن را در شرح خود ذیل همین کلام حکمت آمیز از کتاب کامل مبرد نقل کرده از جمله این که رسول خدا فرمود: «ما قَسَمَ لِلْعِبادِ أفْضَلُ مِنَ الْعَقْلِ فَنَوْمُ الْعاقِلِ أفْضَلُ مِنْ سَهَرِ الْجاهِلِ وَفِطْرُ الْعاقِلِ أفْضَلُ مِنْ صَوْمِ الْجاهِلِ وَ إقامَهُ الْعاقِلِ أفْضَلُ مِنْ شُخُوصِ الْجاهِلِ وَما بَعَثَ اللّهُ رَسُولاً حَتّی یَسْتَکْمِلَ الْعَقْلَ وَحَتّی یَکُونَ عَقْلُهُ أفْضَلَ مِنْ عُقُولِ جَمیعِ أُمَّتِهِ; خداوند هیچ نعمتى را برتر از عقل در میان بندگانش تقسیم نکرده است.
😴خواب عاقل از شب زنده دارى جاهل (و عبادت شبانه او) برتر و روزه نگرفتنش از روزه (مستحبى) جاهل برتر و توقفش از سفر جاهل (براى اطاعت پروردگار یا جهاد) مهم تر است و خداوند هیچ پیامبرى را مبعوث نکرد مگر این که عقلش کامل شد و عقل او برتر از عقول تمام امتش بود. در حدیث دیگرى از امام صادق(علیه السلام) مى خوانیم: «صَدیقُ کُلُّ أمْرء عَقْلُهُ وَعَدُوُّهُ جَهْلُهُ; دوست هر کس عقل اوست و دشمنش جهل اوست».
👈در نقطه مقابل عقل جهل و نادانى بدترین فقر و تنگدستى است، زیرا انسان جاهل و نادان هم ثروتش را از دست مى دهد و هم آبرو و حیثیتش را و در یک کلمه دین و دنیایش را تباه مى کند. البته منظور از عقل، همان گونه که در روایات اسلامى آمده همان هوش و فراستى است که انسان را به خدا و اطاعت او نزدیک مى کند و از زشتى ها دور مى سازد. در دنیاى دیروز و امروز افراد ظاهراً عاقلى بوده اند که سال ها بر کشورهایى حکومت کرده اند ولى بسیارى از آنها فاقد عقل به معنایى که در بالا آمد بوده اند.
👌هوش و ذکاوت آنها نوعى شیطنت بوده است، همان گونه که در حدیثى از امام صادق(علیه السلام) مى خوانیم که بعضی از یاران آن حضرت درباره عقل از محضرش سؤال کردند فرمود: «ما عُبِدَ بِهِ الرَّحْمانُ وَاکْتُسِبَ بِهِ الْجِنانُ; عقل چیزى است که انسان به وسیله آن خدا را پرستش مى کند و بهشت را به دست مى آورد». راوى عرض کرد مى گویند معاویه عاقل است؟ فرمود: این نوعى شیطنت شبیه عقل است و عقل نیست.
#ادامه_دارد...
🗂 آرشیو نهج البلاغه
به جمع عاشقان امیرالمومنین علی (ع) بپیوندید.
@MaeMaein3
☀️اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج☀️
🔶بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ
ﺑﻪ ﻧﺎم ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﻫﺴﺘﻰ ﺑﺨﺶ ﻣﻬﺮﺑﺎﻥ🔶
#نهج_البلاغه
#کلام_امیر🌻🌻
#شرح_حکمت_پنجاه_و_چهارم
#ارزشهای_اخلاقی
#اخلاقی #اجتماعی
☀️ امام علی عليه السّلام فرمودند:
📒 لاَ غِنَي كَالْعَقْلِ وَ لاَ فَقْرَ كَالْجَهْلِ وَ لاَ مِيرَاثَ كَالأَْدَبِ وَ لاَ ظَهِيرَ كَالْمُشَاوَرَهِ
📋 هيچ بي نيازي چون خرد نيست
و هيچ درويشي چون ناداني
وهيچ ميراثي چون فرهيخته بودن
و هيچ پشتيبان چون مشورت نمودن.
#شرح_و_تفسیر
قسمت 2/2
👌اما در مورد ادب همین بس که امیرمؤمنان على(علیه السلام) در حدیثى که در غررالحکم آمده مى فرماید: «خَیْرُ ما وَرَّثَ الاْباءُ لِلاْبْناءِ الاْدَبُ; بهترین چیزى که پدران براى فرزندان به ارث مى گذارند ادب است».
و در حدیث دیگرى در همان کتاب از آن حضرت مى خوانیم: «قَلیلُ الاْدَبِ خَیْرٌ مِنْ کَثِیرِ النَّسَبِ; کمى ادب بهتر از برجستگى بسیار نسب است».
✨منظور از ادب حسن معاشرت با مردم و تواضع در برابر خلق و خالق و برخورد پسندیده با همه افراد است.
معنى اصلى واژه ادب دعوت کردن است و از آنجایى که اخلاق نیک و برخورد شایسته مردم را به خوبى ها دعوت مى کند آن را ادب نامیده اند. جمله زیبایى نیز از حکیم ایرانى بزرگمهر در این زمینه نقل شده است که مى گوید: بهترین میراثى که پدران براى فرزندان گذارده اند ادب است، زیرا کسى که داراى ادب باشد به وسیله آن مى تواند اموال فراوانى کسب کند; ولى اگر پدر مال فراوانى بدون ادب براى فرزند گذاشته باشد .
👈فرزند با بى ادبى و نادانى همه را تلف کرده و از مال و ادب تهى دست مى شود.
✨ آنچه امام(علیه السلام) درباره مشورت در اینجا بیان فرموده و آن را بهترین پشتیبان شمرده است مطلبى است که به تعبیرات دیگر در سایر سخنان امام(علیه السلام) وارد شده است. حقیقت این است که اسلام دین استبداد به راى نیست; اسلام مى گوید: خداوند تمام علم و دانش و عقل را به یک یا چند نفر نداده بلکه در میان بندگان خدا تقسیم کرده است.
🌼اگر کسى مى خواهد به کمالِ علم و دانش وعقل برسد باید از افکار دیگران استفاده کند و چه بسا یک مشورت، جلوى خطاهاى بسیارى را مى گیرد به خصوص این که کسى که قصد کارى را دارد آنچه را مطابق میل اوست بر غیر آن ترجیح مى دهد و نمى تواند به قضاوت بى طرفانه بنشیند و به همین دلیل ممکن است گرفتار اشتباهات وسیعى شود; اما افرادى که از محدوده کار او خارجند بهتر و روشن تر مى توانند درباره آن قضاوت و داورى کنند. همان گونه که در روایات متعدد وارد شده باید طرف مشورت عاقل و خداترس و راستگو و راز نگه دار و شجاع و خیرخواه باشد تا بتوان از مشورت او بهره گرفت.
✨درست است که غیر معصومین ممکن است گرفتار خطا شوند; ولى ضریب خطا در یک نفر هر قدر باشد در دو نفر نصف مى شود و در ده نفر به یک دهم مى رسد و احتمال آن بسیار کمتر مى شود، از این رو نقل است که مرد عربى مى گفت: من هرگز مغبون نمى شوم مگر این که تمام قبیله من مغبون شوند. به او گفتند: چرا و چگونه؟ گفت: براى اینکه من بدون مشورت آنها کارى انجام نمى دهم.
اگر همه اشتباه کنند آن گاه من هم اشتباه مى کنم.
شاعر مى گوید:
مشورت ادراک و هشیارى دهد
عقل ها مر عقل را یارى دهد
گفت پیغمبر بکن اى راى زن
مشورت المُسْتَشارُ مُؤتَمَن
🗂 آرشیو نهج البلاغه
به جمع عاشقان امیرالمومنین علی (ع) بپیوندید.
@MaeMaein3
☀️اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج☀️
نهج البلاغه*کلام امیر (ع) *ماء معین
🔶 بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ ﺑﻪ ﻧﺎم ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﻫﺴﺘﻰ ﺑﺨﺶ ﻣﻬﺮﺑﺎﻥ🔶 #نهج_البلاغه #کلام_امیر🌻🌻 #
🔶 بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ
ﺑﻪ ﻧﺎم ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﻫﺴﺘﻰ ﺑﺨﺶ ﻣﻬﺮﺑﺎﻥ🔶
#نهج_البلاغه
#کلام_امیر🌻🌻
#شرح_حکمت_پنجاه_و_پنجم.
#اقسام_بردباری
☀️ امام علی عليه السلام فرمودند
الصَّبْرُ صَبْرَانِ صَبْرٌ عَلَي مَا تَكْرَهُ وَ صَبْرٌ عَمَّا تُحِبُّ
📋 شكيبايي دو گونه است:
شكيبايي بر آنچه خوش نمي شماري
و شكيبايي از آنچه آن را دوست می داری
امام(علیه السلام) مى فرماید: صبر بر دو قسم است صبر در برابر انجام کار خوبى که دوست ندارى و صبر بر ترک کار بدى که دوست دارى.
#شرح_و_تفسیر
✅ دو شاخه مهم صبر امام در این گفتار حکیمانه، صبر و شکیبایى را بر دو گونه تقسیم مى کند. مى فرماید: «صبر بر دو قسم است صبر در برابر انجام کار خوبى که دوست ندارى و صبر بر ترک کار بدى که دوست دارى»;
(الصَّبْرُ صَبْرَانِ: صَبْرٌ عَلَى مَا تَکْرَهُ، وَصَبْرٌ عَمَّا تُحِبُّ).
در واقع نوع اول اشاره به صبر در برابر مشکلات عبادت است و نوع دوم اشاره به شکیبایى در مقابل ترک معصیت و آنچه بعضى از شارحان گفته اند: نوع اول از نوع دوم سخت تر است، گفتار صحیحى به نظر نمى رسد، زیرا موارد، کاملاً مختلف است;
گاه مورد اول مهم تر است و گاه مورد دوم تا اطاعت چه اطاعتى باشد و معصیت چه معصیتى.
🔰 نیز آنچه بعضى دیگر از آنان گفته اند که صبر در این دو مورد از دو مقوله و دو ماهیت است آن هم به نظر درست نمى آید، زیرا صبر به معناى کف نفس و خویشتن دارى و مقاومت در برابر مشکلات است; گاه مشکل انجام طاعتى است و گاه مشکل ترک معصیتى. بر این پایه پیمودن راه حق و رسیدن به مقام قرب پروردگار و حتى رسیدن به اهداف و مقامات مادى در دنیا راه صاف و هموارى نیست.
🔰 در این راه سنگلاخ ها، گردنه هاى صعب العبور، پرتگاه ها و حیوانات درنده و دزدان خطرناک وجود دارد. اگر صبر و مقاومت انسان کم باشد، با برخورد به این موانع از راه مى ماند و به مقصد نمى رسد. به همین دلیل صبر و استقامت مهم ترین وسیله پیروزى انسان در دنیا و آخرت است، از این رو قرآن مجید مى فرماید:
«(إِنَّ الَّذینَ قَالُوا رَبُّنَا اللّهُ ثُمَّ اسْتَقَامُوا تَتَنَزَّلُ عَلَیْهِمُ الْمَلائِکَهُ أَلاّ تَخافُوا وَلا تَحْزَنُوا وَأَبْشِرُوا بِالْجَنَّهِ الَّتی کُنْتُمْ تُوعَدُونَ); به یقین کسانى که گفتند: پروردگار ما خداى یگانه است سپس استقامت ورزیدند فرشتگان بر آنان نازل مى شوند و مى گویند: نترسید و غمگین مباشید و بشارت باد بر شما به آن بهشتى که به شما وعده داده شده است».
👌 بنابراین نزول و حمایت فرشتگان از مؤمنان در درجه اول مشروط به صبر و استقامت است و در جاى دیگر، قرآن مجید مى گوید:
«فرشتگان بر بهشتیان از هر درى وارد مى شوند به آنها به خاطر صبر و استقامتشان درود مى گویند.
چه نیکو است سرانجام آن سراى جاویدان; (وَالْمَلائِکَهُ یَدْخُلُونَ عَلَیْهِمْ مِنْ کُلِّ باب سَلامٌ عَلَیْکُمْ بِما صَبَرْتُمْ فَنِعْمَ عُقْبَى الدّارِ).
🗂آرشیو نهج البلاغه👇
به جمع عاشقان امیرالمؤمنین بپیوندید
@MaeMaein3
☀️اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج☀️
🔶 بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ
ﺑﻪ ﻧﺎم ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﻫﺴﺘﻰ ﺑﺨﺶ ﻣﻬﺮﺑﺎﻥ🔶
#نهج_البلاغه
#کلام_امیر🌻🌻
📒 #شرح_حکمت 56
الْغِنَي فِي الْغُرْبَهِ وَطَنٌ وَ الْفَقْرُ فِي الْوَطَنِ غُرْبَهٌ
☀️امام(علیه السلام) فرمود: بى نیازى در غربت وطن است و نیازمندى در وطن غربت!
#شرح_و_تفسیر
✨دامنه غنا و فقر امام در این کلام پربارش اشاره به آثار غنا و فقر مى کند و مى فرماید: «بى نیازى در غربت وطن است و نیازمندى در وطن غربت»; (الْغِنَى فِی الْغُرْبَهِ وَطَنٌ; وَالْفَقْرُ فِی الْوَطَنِ غُرْبَهٌ).
وطن جایى است که انسان در آنجا متولد شده و چشم به روى خویشاوندان و بستگان و نزدیکان گشوده و مورد علاقه آنها قرار گرفته و در هر گوشه و کنار، آشنایى دارد و غربت جایى است که انسان نه آشنایى دارد و نه دوست مهربانى و نه یار و مددکارى.
☀️امام مى فرماید: شخص غنى هر جا برود به موجب غنایش پیوندهاى محبت را با این و آن برقرار مى سازد و به سبب بذل و بخشش یاران و مددکارانى پیدا مى کند; ولى شخص فقیر حتى در وطن خویش دوستان و بستگان را از دست مى دهد و گاه به صورت موجودى فراموش شده در مى آید.
پیام امام در این سخن این است که مؤمنان باید بکوشند و بى نیاز شوند و به هنگام غنا و بى نیازى از مال و ثروت خویش براى جلب و جذب قلوب و کمک به نیازمندان استفاده کنند، از عواقب فقر بترسند، چرا که فقر مایه ذلت و گاه مطابق بعضى از روایات سبب کفر مى شود.
✨ البته این فقر با فقرى که در روایات از آن تعریف شده تفاوت آشکارى دارد; فقر ممدوح به معناى «ساده زیستن» و یا «فقر الى الله» است.
👈در این باره در ذیل حکمت سوم شرح بیشترى داشتیم.
📒 #حکمت_پنجاه_وششم
📒 #تهیدستی_وتنهایی
🗂آرشیو نهج البلاغه👇
به جمع عاشقان امیرالمؤمنین بپیوندید
@MaeMaein3
☀️اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج☀️
☀️بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيم☀️ِ
☀️ﺑﻪ ﻧﺎم ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﻫﺴﺘﻰ ﺑﺨﺶ ﻣﻬﺮﺑﺎﻥ
📒 #حکمت 59
مَنْ حَذَّرَكَ كَمَنْ بَشَّرَكَ
📋 آن كه تو را -از گزندي- ترساند چون كسي است كه تو را مژده رساند.
🔗ترجمه دیگر
«آن كس كه تو را هشدار دهد همچون كسي است كه به تو مژده دهد.»
مَنْ حَذَّرَکَ کَمَنْ بَشَّرَکَ.
امام(علیه السلام) فرمود: کسى که تو را (از چیز خطرناکى) بترساند مانند کسى است که تو را(به امر خیرى) بشارت دهد.
#شرح_و_تفسیر
🔹هشدارى که بشارت است!
☀️امام(علیه السلام) با هشدارى بجا در این سخن کوتاه و گرانمایه به اهمیت هشدارهاى بجا و سودمند پرداخته مى فرماید: «کسى که تو را (از امورى که خطرناک است) بترساند همچون کسى است که به تو بشارت دهد (به امورى که مایه سرور و خوشحالى است)»; (مَنْ حَذَّرَکَ کَمَنْ بَشَّرَکَ).
👈در مصادر نهج البلاغه در ذیل این حدیث شریف افزون بر ذکر مدارک، نکته قابل ملاحظه اى آمده که مى گوید: تحذیر شناساندن انسان به چیزى است که مصلحت او در آن است و زیان و خطر را از او دفع مى کند و اینکه امام مى فرماید چنین کسى مانند کسى است که به تو بشارت مى دهد مفهومش این است که باید از این هشدارها همان گونه خوشحال شوى که از خبرهاى مسرت بخش خوشحال مى شوى و باید از چنین کسى همان گونه تشکر کنى که از بشارت دهنده تشکر مى کنى، زیرا او اگر خیر تو را نمى خواست به تو هشدار نمى داد و از افتادن در شر برحذر نمى داشت.
🔹تحذیر به معناى ترساندن و هشدار دادن در برابر خطرات قطعى یا احتمالى است و تبشیر به معناى بشارت دادن در برابر پیروزى هاست. از آنجا که پرهیز از خطرات خود یک پیروزى بزرگ است امام مى فرماید: کسى که تو را از خطر و ضرر قطعى یا احتمالى برحذر مى دارد مانند کسى است که تو را بشارت دهد به امورى که مایه خوشحالى توست.
🔹بنابراین، دوستان خوب کسانى هستند که هم انسان را نسبت به پیروزى ها دلگرم سازند و هم نسبت به خطرات آگاه نمایند و این که یکى از حقوق مؤمنان بر یکدیگر نصیحت شمرده شده اشاره به همین گونه هشدارهاست، بلکه گاه مى شود برحذر داشتن و هشدار دادن به خطرها اثرات مهم ترى از بشارت ها دارد، زیرا بشارت دهنده بسیار مى شود که به کارهاى نیک انجام شده و پیروزى ها بشارت مى دهد، بشارتى که تغییرى در سرنوشت نخواهد داشت; ولى تحذیرکننده همیشه پیش از خطر هشدار مى دهد و چه بسا سبب برطرف شدن خطرات مهمى مى گردد.
✨ پیام این گفتار حکیمانه مولا این است که هنگام ترساندن و برحذر داشتن نسبت به خطرات نه تنها ناراحت نشوید، بلکه آن را به منزله یک بشارت براى خود تلقى کنید.
✨در حدیثى در کتاب شریف کافى از امام باقر(علیه السلام) مى خوانیم که به یکى از یاران خود فرمود: «اِتَّبِعْ مَنْ یُبْکیکَ وهُو لَکَ ناصِحٌ وَلا تَتَّبِع مَن یُضحِکَکَ وَهُو لَکَ غاشٍّ; از کسى پیروى کن که تو را مى گریاند ولى خیرخواه توست از کسى که تو را مى خنداند اما به تو دروغ مى گوید و حقایق را وارونه نشان مى دهد، پیروى مکن».
📒 #حکمت_پنجاه_ونهم
#ارزش_تذکر_دادن_اشتباهات
📒 آرشیو نهج البلاغه👇
@MaeMaein3
☀️التماس دعای فرج ☀️
نهج البلاغه*کلام امیر (ع) *ماء معین
☀️بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيم ﺑﻪ ﻧﺎم ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﻫﺴﺘﻰ ﺑﺨﺶ ﻣﻬﺮﺑﺎﻥ☀️ 📒 #حکمت 60 اللِّسَانُ سَبُ
☀️بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيم
ﺑﻪ ﻧﺎم ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﻫﺴﺘﻰ ﺑﺨﺶ ﻣﻬﺮﺑﺎﻥ☀️
📒 #حکمت_شصت
📒#ضرورت_کنترل_زبان
اللِّسَانُ سَبُعٌ إِنْ خُلِّيَ عَنْهُ عَقَرَ
📋 زبان درنده اي است،
اگر واگذارندش بگزد.
🔗ترجمه دیگر
«زبان را اگر به حال خود رها كنند، چون درنده اي است كه مي گزد».
🖇شرح_کوتاه
كلمه سبع را از آنرو براي زبان استعاره آورده است كه اگر آن را از كنترل عقل آزاد كنند، سخني خواهد گفت كه مانند درنده اي يله و رها، باعث نابودي صاحبش مي گردد.
✅ #شرح_و_تفسیر
سَبُعٌ، إِنْ خُلِّیَ عَنْهُ عَقَرَ.
☀️امام(علیه السلام) مى فرماید: زبان درنده اى است که اگر رهایش کنى به تو آسیب مى رساند و مى دَرَد.
خطرات #زبان
☀️امام(علیه السلام) در این گفتار حکیمانه خود به خطرات زبان اشاره کرده مى فرماید: «زبان درنده اى است که اگر رهایش کنى به تو آسیب مى رساند و تو را مى دَرَد»; (اللِّسَانُ سَبُعٌ، إِنْ خُلِّیَ عَنْهُ عَقَرَ).
👈شک نیست که یکى از بزرگترین افتخارات انسان نطق و بیان است که به وسیله زبان انجام مى گیرد و به واسطه آن بر تمام جانداران ترجیح دارد به همین دلیل خدا در سوره «الرحمن» که سوره شرح نعمت هاى الهى است بعد از آفرینش انسان به نعمت نطق و بیان اشاره مى کند و مى فرماید: (الرَّحْمَنُ * عَلَّمَ الْقُرْآنَ * خَلَقَ الاِْنسَانَ * عَلَّمَهُ الْبَیَانَ)
و قسمت عمده علوم و دانش ها از طریق زبان از نسلى به نسل بعد منتقل شده و دامنه تمدن انسان را گسترش داده است و اگر زبان نبود انسان همچون حیوانى بود. نعمت ها هر چه بزرگ تر باشد چنانچه از آن به طرز بدى استفاده شود خطراتش عظیم تر است.
👌هیچ عضوى از اعضاى انسان به اندازه زبان بى قیدوبند خطرناک نیست به طورى که گاه مى شود یک جمله آتش جنگى را مى افروزد و سبب ریختن خون ها و هتک نوامیس و از بین رفتن آرامش و امنیت جامعه مى گردد، لذا در حدیثى از پیغمبر اکرم(صلى الله علیه وآله) مى خوانیم که خداوند زبان را عذابى مى کند که هیچ یک از اعضاى بدن را با آن عذاب نمى کند.
👅 زبان عرضه مى دارد اى پروردگار تو مرا مجازاتى کردى که هیچ چیز را با آن مجازات نکردى خداوند به او مى فرماید: «خَرَجَتْ مِنْکَ کَلِمَهٌ فَبَلَغَتْ مَشارِقَ الاْرْضِ وَمَغارِبَها، فَسَفَکَ بِها الدَّمُ الْحَرامُ وَانْتَهَبَ بِهَا الْمالُ الْحَرامُ وَانْتَهَکَ بِهَا الْفَرجُ الْحَرامُ، وَعِزَّتى وَجَلالى لاَُعَذَّبَنَّکَ بِعَذاب لا أُعَذِّبُ بِهِ شَیْئاً مِنْ جَوارِحِکَ; سخنى از تو خارج شد و به شرق و غرب زمین رسید و به سبب آن خون بیگناهان ریخته شد و اموال مردم غارت گردید و نوامیس مردم بر باد رفت به عزت و جلالم سوگند تو را مجازاتى مى کنم که هیچ یک از اعضا را با آن مجازات نخواهم کرد».
👈 قبلاً نیز گفته ایم که قسمت مهمى از گناهان کبیره و خطرناک (حدود سى گناه) با زبان انجام مى شود. زبانى خالى از قید و بند و بدون مانع و قانع در حالى که این زبان مى تواند بهترین وسیله خیر و سعادت باشد.
✨🔹به همین دلیل در حدیثى از امام باقر(علیه السلام) مى خوانیم که ابوذر(رحمه الله) مى گفت: «یا مُبْتَغِی الْعِلْمِ إنَّ هذا اللِّسانَ مِفْتاحُ خَیْر وَمِفْتاحُ شَر فَاخْتِمْ عَلى لِسانِکَ کَما تَخْتِمُ عَلى ذَهَبِکَ وَوَرَقِکَ; اى طالب علم این زبان کلید خیر و شر است، بنابراین بر زبانت قفل و بند نه همان گونه که بر درهم و دینارت قفل و بند مى نهى».
📒 آرشیو نهج البلاغه👇
@MaeMaein3
التماس دعای فرج 🏴
☀️بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيم
ﺑﻪ ﻧﺎم ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﻫﺴﺘﻰ ﺑﺨﺶ ﻣﻬﺮﺑﺎﻥ☀️
📒 #حکمت 61
📒 #حکمت_شصت_ویکم
📒 #شیرینی_آزار_زن
ألْمَرْأَهُ عَقْرَبٌ حُلْوَهُ اللَّبْسَهِ.
☀️امام(علیه السلام) مى فرماید: زن عقربى است که نیش او شیرین است.
✅ #شرح_و_تفسیر
گزیدن شیرین!
☀️امام(علیه السلام) در این سخن حکیمانه به یکى از ویژگى هاى متضاد زنان اشاره کرده مى فرماید: «زن عقربى است که نیش زدن او شیرین است»; (ألْمَرْأَهُ عَقْرَبٌ حُلْوَهُ اللَّبْسَهِ).
👈شارحان نهج البلاغه هم در تفسیر این جمله اختلاف فراوان دارند و هم در این که آیا نسخه اصلى لَسبه است یا لِبسه (بر وزن حسبه).
در نسخه محمد عبده لِبسه آمده که به معناى معاشرت و ملابست است، بنابراین نسخه، تفسیر جمله بالا چنین است: زن گرچه همچون عقرب گزنده است;
🔹اما معاشرت با او داراى فواید و برکات و آثار مثبتى است که آن را جبران مى کند و به دلیل این آثار معاشرت با او مطلوب است. همان گونه که قرآن مجید هم به آن اشاره کرده مى فرماید: «(وَمِنْ آیَاتِهِ أَنْ خَلَقَ لَکُمْ مِّنْ أَنفُسِکُمْ أَزْوَاجاً لِّتَسْکُنُوا إِلَیْهَا); از آیات خدا این است که براى شما همسرانى از جنس شما آفرید تا در کنار آنها آرامش پیدا کنید» و در جایى دیگر مى فرماید: «(هُنَّ لِبَاسٌ لَکُمْ وَأَنْتُمْ لِبَاسٌ لَهُنَّ); زنان براى شما همچون لباس هستند و شما براى آنها همانند لباس (هر دو زینت هم هستید و هر دو سبب حفظ یکدیگر)».
ولى در غالب نسخه هاى دیگر مانند نسخه مورد بحث ما «لَبسه» آمده است که به معنى نیش زدن است.
👈 در این که اگر زن همچون عقرب باشد چگونه نیش زدن او شیرین است شاید از آن رو که در کنار نیش هاى او نوش هاى فراوانى نیز وجود دارد که نیش هاى او را قابل تحمل بلکه شیرین مى کند. با توجه به این که آنچه در مورد عقرب مناسب مى رسد نیش است نه معاشرت کردن این تفسیر از تفسیر عبده مناسب تر است.
👈 در اینجا تفسیر سومى است که مرحوم کمره اى آن را در شرح نهج البلاغه خود آورده و مى گوید: منظور از این کلام حکمت آمیز این است که به همه مردان و مخصوصاً جوانان هشدار داده شود که از زنان آلوده بپرهیزند، زیرا آنها همچون عقربند، هرچند ظاهراً نیش شیرینى دارند; ولى هرگز نباید فریب ظاهر زیباى آنها را خورد و در دام سم کشنده آنها افتاد.
این تفسیر نیز مناسب به نظر نمى رسد، زیرا لحن جمله حکمت آمیز بالا برحذر داشتن نیست، بلکه تحمل کردن و مدارا نمودن است که با همسران مشروع سازگار است.
👌بنابراین همان تفسیر دوم بهترین تفسیرها براى این جمله حکیمانه است. در اینجا این سؤال پیش مى آید که آیا این تعبیر درباره همه زنان صادق است یا درباره گروهى از آنها؟
به یقین منظور همه زنان نیستند، زیرا بسیارى از آنان داراى چنان ایمان و تربیت و اخلاقى هستند که هرگز همسرانشان از آنها نیشى احساس نمى کنند، بنابراین منظور این است که در طبیعت زن اگر تربیت کافى نداشته باشد و از ایمان و معرفت، روح او سیراب نشود حالت گزندگى به خود مى گیرد و این سخن حکیمانه براى همسران این گونه زنان این پیام را دارد که به دلیل فواید وجودى آنان نیش هاى آنها را تحمل کنند.
در حدیثى از ☀️امام صادق(علیه السلام) مى خوانیم که فرمود: «یکى از حقوق زن بر مرد این است که اگر کار جاهلانه اى انجام دهد او را ببخشد و از او درگذرد»; (وَاِنْ جَهِلَت غَفَرَ لَها).
منبع :شرح حکمت ها ی نهجالبلاغه 🌹 سایبری 14خورشید
📒 آرشیو نهج البلاغه👇
@MaeMaein3
☀️التماس دعای فرج ☀️
نهج البلاغه*کلام امیر (ع) *ماء معین
☀️بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيم ﺑﻪ ﻧﺎم ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﻫﺴﺘﻰ ﺑﺨﺶ ﻣﻬﺮﺑﺎﻥ☀️ 📒 #حکمت_64 📒 #حکمت_شصت_وچها
☀️بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيم
ﺑﻪ ﻧﺎم ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﻫﺴﺘﻰ ﺑﺨﺶ ﻣﻬﺮﺑﺎﻥ☀️
📒 #شرح_حکمت_64
📒 #حکمت_شصت_وچهارم
📒 #غفلت_دنیا_پرستان
🔹الدُّنْیَا کَرَکْب یُسَارُبِهِمْ وَ هُمْ نِیَامٌ.
☀️امام(علیه السلام) مى فرماید: اهل دنیا همچون کاروانیانى هستند که آنان را به سوى مقصدى مى برند و آنها در خوابند.
#شرح_و_تفسیر
سوارانى در خواب!
☀️امام(علیه السلام) در این کلام حکیمانه تشبیه جالبى درباره غافلان اهل دنیا دارد مى فرماید: «اهل دنیا همچون کاروانیانى هستند که آنان را به سوى مقصدى مى برند و آنها در خوابند». مى دانیم دنیا مسیر آخرت است و در این مسیر منزلگاه هایى است که در آنجا باید زاد و توشه براى آخرت برگرفت تا هنگامى که انسان به مقصد مى رسد دستش خالى نباشد; ولى دنیاپرستانى که در تمام عمر به دنیا مشغول اند، همچون کسانى هستند که بر مرکب سوار و در خوابند و ساربان آنها را به سوى مقصد مى برد. انتهاى این مسیر همان مرگ است آنها زمانى که سیلى اجل در گوششان نواخته شود از این خواب غفلت بیدار مى شوند و تهى دست به سوى آخرت مى روند.
همان گونه که در روایت معروف آمده است: «النّاسُ نِیامٌ فَإذا ماتُوا انْتَبَهُوا». مردم در خوابند هنگامى که بمیرند از خواب بیدار مى شوند. به بیان دیگر انسان ها سرمایه دارانى هستند که وارد بازار دنیا مى شوند مدت این بازار ـ مانند بسیارى از بازارهاى جهانى محدود است ـ و سرمایه آنها ساعات و شب ها و روزهاى عمر آنهاست هرگاه در این مدت در خواب باشند سرمایه از دست مى رود و تجارتى حاصل نمى شود.
به گفته شاعر:
سرمایه ز کف رفت و تجارت ننمودیم
جز حسرت و اندوه متاعى نخریدیم
نهج البلاغه کلام امیر ع 👇
@MaeMaein3
التماس دعای فرج ❤️
☀️بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيم☀️
ﺑﻪ ﻧﺎم ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﻫﺴﺘﻰ ﺑﺨﺶ ﻣﻬﺮﺑﺎﻥ☀️
📒 #حکمت_شصت_وپنجم
📒 #ترک_دوستان_وتنهایی
📒 #شرح_حکمت 65
☀️امیر المومنین علی ع
فَقْدُ الأَْحِبَّهِ غُرْبَهٌ
📋 از دست دادن دوستان، غربت است.
#شرح_و_تفسیر
غربت واقعى
☀️امام(علیه السلام) در این گفتار بسیار کوتاه و پرمعنایش به اهمیت دوستان صمیمى اشاره کرده مى فرماید: «از دست دادن دوستان غربت است»; (فَقْدُ الاَْحِبَّهِ غُرْبَهٌ).
روشن است که انسان در وطن علاقه هاى فراوانى دارد; که در مسائل مادى و معنوى از آنها بهره مى گیرد و احساس تنهایى نمى کند چون در وطن خویش است و در مشکلات بدون پناه نیست، آرامش خاطر دارد و احساس امنیت مى کند; ولى در غربت و دورى از وطن همه اینها را از دست مى دهد، خود را تنهاى تنها مى بیند; بدون یار و یاور و بى پناه و بدون آرامش.
امام مى فرماید: انسان اگر در وطن خویش هم باشد ولى دوستان را از دست دهد گویى در غربت و دور از وطن است.
👈همین مضمون در نامه ۳۱ که اندرزنامه امام به فرزند دلبندش امام حسن مجتبى(علیه السلام) است به صورت دیگرى نقل شده فرمود: «الْغَریبُ مَنْ لَیْسَ لَهُ حَبیبٌ; غریب کسى است که دوستى ندارد».
👈در حدیث دیگرى از مستدرک الوسائل از پیغمبر اکرم(صلى الله علیه وآله) نقل شده است که فرمود: «الْمَرْءُ کَثیرٌ بِأخیهِ; انسان به وسیله برادران (دینى) خود کثرت و فزونى مى یابد». اضافه بر اینها، انسان داراى روح اجتماعى است و جوامع بشرى در سایه همین روح به وجود آمد.
تمدن ها، پیروزى هاى علمى و پیشرفت صنایع و علوم همه مولود این روح اجتماعى است. به همین دلیل انسان پیوسته تلاش و کوشش مى کند دوستان بیشتر و بهترى پیدا کند و آنها که علاقه به انزوا دارند و از انتخاب دوست عاجزند در واقع بیمارند.
حال اگر دوستانش را از دست دهد گرفتار حالتى مى شود که گویى بخشى از وجود خود را از دست داده است. پیام این کلام حکمت آمیز این است که هر مسلمانى باید بکوشد و دوستان بیشترى براى خود فراهم سازد ولى مسلم است که هر کسى شایسته دوستى نیست بلکه باید دوستانى انتخاب کرد که کمک بر دین و دنیا باشند.
نهج البلاغه کلام امیر ع 👇
@MaeMaein3
التماس دعای فرج ❤️
☀️بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيم
ﺑﻪ ﻧﺎم ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﻫﺴﺘﻰ ﺑﺨﺶ ﻣﻬﺮﺑﺎﻥ☀️
📒 #شرح_حکمت 66
#روش_خواستن
فَوْتُ الْحَاجَهِ أَهْوَنُ مِنْ طَلَبِهَا إِلَى غَیْرِ أَهْلِهَا.
امام(علیه السلام) فرمود: از دست رفتن حاجت بهتر از طلب کردن آن از نااهلان است!
#شرح_و_تفسیر
🔹طلب از نااهل
☀️امام(علیه السلام)
در این کلام پربار حکمت آمیز به نکته اى اشاره مى کند که سبب عزت و سربلندى هر انسانى است، مى فرماید: «از دست رفتن حاجت بهتر از آن است که آن را از نااهل طلب کنى»;
(فَوْتُ الْحَاجَهِ أَهْوَنُ مِنْ طَلَبِهَا إِلَى غَیْرِ أَهْلِهَا).
بى شک انسان ها در زندگى فردى و اجتماعى به یکدیگر نیازمند اند و اصولاً فلسفه زندگى اجتماعى و مدنىّ بالتبع بودن انسان همین تعاون و برطرف ساختن حاجت و نیازهاى یکدیگر است، زیرا هر کس قدرت محدودى دارد که با آن نمى تواند همه نیازهاى خود را برطرف سازد ولى با کمک دیگران مى تواند بر مشکلات غلبه کند.
کسانى که انسان دست حاجت به سوى آنها دراز مى کند دو گروه اند:
گروه اهل و نااهلان; اهل کسى است که داراى سخاوت و انسان دوستى و مهر و محبت و علو طبع باشد.
نااهلان آنها که بخیل اند و تنگ نظر و منت گذار. بدیهى است هرگاه انسان دست طلب به سوى نااهل دراز کند از یک سو خود را حقیر کرده و از سوى دیگر، احتمال امتناع با توجه به بخل و تنگ نظرى طرف کاملاً وجود دارد و از سوى سوم، اگر اقدام به رفع نیاز و حاجت کند ممکن است ماه ها یا سال ها دست از منت گذارى بر ندارد، پس چه بهتر که قناعت ورزد و علو همت و شخصیت خود را حفظ نماید و از دست رفتن حاجتى را تحمل کند و دست نیاز به سوى این گونه افراد دراز نکند.
در حدیثى از ☀️پیغمبر گرامى اسلام(صلى الله علیه وآله) مى خوانیم که امیر مؤمنان در محضرش عرضه داشت: خداوندا مرا به احدى از خلقت نیازمند نکن. رسول خدا(صلى الله علیه وآله)فرمود: اى على! این سخن را مگو، زیرا هر انسانى نیازمند به دیگران است.
☀️امیر مؤمنان عرض کرد: اى رسول خدا! چگونه بگویم فرمود بگو: «قُلْ اللَّهُمَّ لاَ تُحْوِجْنِی إِلَى شِرَارِ خَلْقِکَ; خدایا مرا به انسان هاى شرور نیازمند مکن».
☀️ على(علیه السلام)عرض کرد: «یَا رَسُولَ اللَّهِ وَمَنْ شِرَارُ خَلْقِهِ; شرار خلق کیانند؟» فرمود: «الَّذِینَ إِذَا أَعْطَوْا مَنُّوا وَإِذَا مَنُّوا عَابُوا; کسانى که اگر چیزى ببخشند منت مى گذارند و هنگامى که منت مى گذارند بر انسان عیب مى گیرند».
آرى شرار خلق و به تعبیر امیر مؤمنان، نااهلان ممکن است نیاز مادى انسان را برطرف سازند ولى صدمات روحانى و معنوى به وى وارد کنند که تحمل آن بسیار سخت و سنگین است.
گاه به منت گذاردن اکتفا نمى کنند بلکه عیب ها بر انسان مى گیرند که فلان کس ضعیف و ناتوان و بى عرضه و حقیر است، ازاین رو به ما نیازمند شده است.
در روایات اسلامى حاجت خواستن از تازه به دوران رسیده ها نهى شده است که قطعاً با منت و ذلت همراه است;
در حدیثى از ☀️امام صادق(علیه السلام) مى خوانیم که به یکى از یارانش فرمود: «تُدْخِلُ یَدَکَ فِی فَمِ التِّنِّینِ إِلَى الْمِرْفَقِ خَیْرٌ لَکَ مِنْ طَلَبِ الْحَوَائِجِ إِلَى مَنْ لَمْ یَکُنْ لَهُ وَکَانَ; دست خود را تا مرفق در دهان اژدها کنى براى تو بهتر از آن است که حاجت از کسى بطلبى که چیزى نداشته و سپس به نوایى رسیده است». این گونه اشخاص اگر چیزى به انسان بدهند سرمایه گرانبهاترى را از بین مى برند، آبى مى دهند و آبرویى مى برند. سعدى شیرازى در کتاب گلستان خود بعد از ذکر داستانى مى گوید: حکیمان گفته اند: آب حیات اگر فروشند فى المثل به آبروى، دانا نخرد که مردن به علت به از زندگى به ذلت.
هرچه از دونان به منت خواستى
در تن افزودى و از جان کاستى!
نهج البلاغه کلام امیر ع
@MaeMaein3
التماس دعای فرج ❤️
نهج البلاغه*کلام امیر (ع) *ماء معین
☀️بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيم☀️ِ ﺑﻪ ﻧﺎم ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﻫﺴﺘﻰ ﺑﺨﺶ ﻣﻬﺮﺑﺎﻥ☀️ 📒 #حکمت_شصت_وهفتم 📒#ارزش
☀️بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيم☀️ِ
ﺑﻪ ﻧﺎم ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﻫﺴﺘﻰ ﺑﺨﺶ ﻣﻬﺮﺑﺎﻥ☀️
📒 #شرح_حکمت_شصت_وهفتم
📒#ارزش_ایثار_اقتصادی
تَسْتَحِ مِنْ إِعْطَاءِ الْقَلِیلِ، فَإِنَّ الْحِرْمَانَ أَقَلُّ مِنْهُ.
امام(علیه السلام) فرمود: از بخشش کم حیا مکن، زیرا محروم کردن، از آن هم کمتر است.
#شرح_و_تفسیر
#بخشش کم
☀️امام(علیه السلام) در این سخن حکیمانه اش از محروم کردن نیازمندان به هر اندازه که ممکن باشد نهى مى کند و مى فرماید: «از بخشش کم حیا مکن، زیرا محروم کردن از آن هم کمتر است»; (لاَ تَسْتَحِ مِنْ إِعْطَاءِ الْقَلِیلِ، فَإِنَّ الْحِرْمَانَ أَقَلُّ مِنْهُ).
👌بسیارند کسانى که معقتدند باید بخشش به مقدار قابل ملاحظه باشد و اگر انسان توان آن را نداشت، ترک کند، در حالى که بخشش کم (توأم با عذرخواهى و ادب) حد اقل دو فایده دارد: نخست این که در بسیارى از موارد همین مقدار حل مشکلى مى کند و دیگر این که دست رد به سینه درخواست کننده زدن نوعى اهانت است و این کار جلوى اهانت را مى گیرد.
👈 اضافه بر اینها روح سخاوت را در انسان در تمام حالات پرورش مى دهد.
تعبیر به «إنَّ الْحِرْمانَ أقَلُّ مِنْهُ; محروم ساختن از آن کمتر است» نوعى کنایه و تشبیه است، زیرا محروم کردن قابل مقایسه با مقدار مالى که انسان مى بخشد نیست تا بگوییم این از آن کمتر است.
☀️امام(علیه السلام) در واقع محروم کردن را نیز نوعى بخشش بسیار کم محسوب کرده که هر بخششى از آن بیشتر است.
✨ در حدیثى از پیغمبر اکرم(صلى الله علیه وآله) مى خوانیم: «هر کار نیکى صدقه اى محسوب مى شود خواه به غنى باشد یا فقیر، بنابراین صدقه را ترک نکنید هرچند به نیمى از یک دانه خرما باشد و خود را از آتش دوزخ دور دارید هرچند به نیمى از یک دانه خرما باشد، زیرا خداوند متعال این صدقه کوچک را براى صاحبش پرورش مى دهد، همان گونه که شما بچه اسب یا بچه شتر خود را پرورش مى دهید و در روز قیامت پرورش یافته آن را به او باز مى گرداند تا جایى که بزرگ تر از کوه عظیمى خواهد بود; «کُلُّ مَعْرُوف صَدَقَهٌ إِلَى غَنِیّ أَوْ فَقِیر فَتَصَدَّقُوا وَلَوْ بِشِقِّ تَمْرَه وَاتَّقُوا النَّارَ وَلَوْ بِشِقِّ التَّمْرَهِ فَإِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَجَلَّ یُرَبِّیهَا لِصَاحِبِهَا کَمَا یُرَبِّی أَحَدُکُمْ فَلُوَّهُ أَوْ فَصِیلَهُ حَتَّى یُوَفِّیَهُ إِیَّاهَا یَوْمَ الْقِیَامَهِ حَتَّى یَکُونَ أَعْظَمَ مِنَ الْجَبَلِ الْعَظِیمِ».
🌀در گفتار حکیمانه ۴۲۲ تعبیر دیگرى از همین موضوع مهم آمده است مى فرماید: «افْعَلُوا الْخَیْرَ وَلاَ تَحْقِرُوا مِنْهُ شَیْئاً; کار نیک را انجام دهید و هیچ مقدار از آن را کم مشمارید».
مهم این است که انسان در انفاق خود، هرچند کم اخلاص داشته باشد.
این خلوص نیت کم را بسیار و کوچک را بزرگ مى کند. شاهد این سخن داستانى است که در شأن نزول آیه ۷۹ سوره توبه آمده است: لشکر اسلام براى مقابله احتمالى با دشمن در جنگ تبوک آماده مى شد.
☀️پیغمبر اکرم دستور به جمع آورى کمک هاى غذایى براى سربازان اسلام داد.
هرکس به اندازه توانایى خود مقدارى خرما به عنوان زکات یا تبرع به مسجد مى آورد و کسانى که امکانات بیشترى داشتند مقدار فزون ترى مى آوردند.
کارگر مسلمانى به نام «ابو عقیل انصارى» که از چاه هاى اطراف مدینه آب براى منازل مى آورد و با مبلغ مختصرى که از این کار دریافت مى کرد هزینه زندگى خانواده خود را در حد پایین تأمین مى کرد نیز به فکر کمک به ارتش اسلام افتاد و چون اندوخته اى نداشت گفت: یک شب را اضافه کار مى کنم و درآمد آن را خدمت پیامبر مى آورم. محصول کار شبانه او دو من خرما بود که یک من آن را براى خانواده خود گذارد و یک من را خدمت پیامبر آورد.
🔹 منافقان عیب جو هنگامى که دیدند «ابو عقیل» مشتى خرماى خشکیده در دامن ریخته خدمت پیامبر مى آورد او را به باد مسخره و استهزا گرفتند و سخن ها گفتند. آیه شریفه نازل شد، کار «ابو عقیل» را کاملاً ستود و استهزا کنندگان را به عذاب الیم الهى تهدید کرد:
«(اَلَّذِینَ یَلْمِزُونَ الْمُطوِّعِینَ مِنَ الْمُؤْمِنِینَ فِى الصَّدَقَتِ وَالَّذِینَ لایجِدُونَ إِلاّ جُهْدَهُمْ فَیَسخَرُونَ مِنهُمْ سَخِرَ اللَّهُ مِنهُمْ وَلَهُمْ عَذَابٌ أَلِیمٌ); کسانى که از صدقات مومنان اطاعت کار عیبجویى مى کنند، و آنهایى را که دسترسى جز به مقدار (ناچیز) توانائیشان ندارند مسخره مى نمایند خدا آنها را مسخره مى کند (کیفر استهزا کنندگان را به آنها مى دهد) و براى آنان عذاب دردناکى است».
ببخش مال و مترس از کسى که هرچه دهى
جزاى آن به یکى ده ز دادگر یابى.
البته گاه به هفتصد برابر و بیشتر مى رسد.
📒 آرشیو نهج البلاغه👇
@MaeMaein3
التماس دعای فرج 🤲
☀️بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيم
ﺑﻪ ﻧﺎم ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﻫﺴﺘﻰ ﺑﺨﺶ ﻣﻬﺮﺑﺎﻥ☀️
📒#حکمت 70
📒 #حکمت_هفتاد
📒 #روانشناسی_جاهل
لاَ تَرَي الْجَاهِلَ إِلاَّ مُفْرِطاً أَوْ مُفَرِّطا
📋 نادان را نبيني جز كه:
كاري را از اندازه فراتر كشاند.
و يا بدانجا كه بايد نرساند.
🔗ترجمه دیگر:
«شخص نادان جز در يكي از دو حالت تندروي و يا كندروي مشاهده نمي شود»
#شرح_و_تفسیر
#حکمت_هفتاد
قسمت 1/2
✅ افراط و تفریط نشانه جهل است
امام در این کلام حکمت آمیز به مسئله مهمى اشاره کرده که سراسر زندگى انسان ها را در بر مى گیرد، مى فرماید: «همیشه جاهل را یا افراط گر مى بینى و یا تفریط کار»; (لاَ تَرَى الْجَاهِلَ إِلاَّ مُفْرِطاً أَوْ مُفَرِّطاً).
👈 راه صحیح به سوى مقصد راه مستقیم است که ما پیوسته در نمازها هر روز خدا را مى خوانیم تا ما را بر آن راه ثابت بدارد.
در اطراف راه مستقیم خطوط انحرافى فراوانى هست که پیدا کردن راه مستقیم از میان آن خطوط نیاز به دقت و علم و دانش دارد. به همین دلیل، جاهل غالبا گرفتار خطوط انحرافى یا در جانب زیاده روى مى گردد و یا در سوى کوتاهى و کندروى. این مسئله در تمام شئون زندگى اعم از فردى و اجتماعى و سیاسى و غیر آن دیده مى شود; مثلاً حفظ ناموس و پاسدارى آن از هرگونه انحراف یک فضیلت است ولى افراد جاهل گاهى به طرف افراط کشیده مى شوند و با وسواس هر حرکتى از همسر خود را زیر نظر مى گیرند و با نگاه اتهام و گمان سوء به او نگاه مى کنند به طورى که زندگى براى آنها تبدیل به دوزخى مى شود و گاه هیچ گونه نظارتى بر وضع خانه و همسر خود ندارند که کجا رفت و آمد و با چه کسى صحبت مى کند و امثال آن.
در مسائل بهداشتى فرد جاهل گاه چنان گرفتار افراط مى شود که دست به سوى هیچ آب و غذایى نمى برد به گمان این که همه آنها آلوده است، در هیچ مهمانى شرکت نمى کند، هیچ هدیه اى را نمى پذیرد و باید تنها خودش غذاى خویش را تهیه کند و گاه در جهت مخالف قرار مى گیرد و فرقى میان آلوده و غیر آلوده، بیمار مسرى و غیر بیمار نمى گذارد.
🔹بعضى از شارحان، این مطلب را با موضوع عدالت در مسائل اخلاقى پیوند زده و گفته اند: همیشه فضایل اخلاقى حد وسط در میان دو دسته از رذایل است: شجاعت حد اعتدالى است که در میان صفت تهور (بى باکى) و جبن (ترس و بزدلى) قرار گرفته است.
عالم به سراغ حد وسط و جاهل یا در طرف افراط قرار مى گیرد و یا در جانب تفریط و همچنین سخاوت حد اعتدال میان بخل و اسراف است همان گونه که قرآن مجید خطاب به پیغمبر اکرم(صلى الله علیه وآله)مى فرماید: «(وَلا تَجْعَلْ یَدَکَ مَغْلُولَهً إِلى عُنُقِکَ وَلا تَبْسُطْها کُلَّ الْبَسْطِ فَتَقْعُدَ مَلُوماً مَحْسُوراً); هرگز دستت را بر گردنت زنجیر مکن (و ترک انفاق و بخشش منما) و بیش از حد آن را مگشا تا مورد سرزنش قرار گیرى و از کار فرو مانى». در مسائل مربوط به اعتقادات، گروهى از جاهلان درباره عظمت على(علیه السلام)چنان افراط کردند که قائل به الوهیت و خدایى او شده و گروه دیگر چنان کوتاه آمدند که در صف ناصبان قرار گرفتند و به یقین هر دو گروه گمراهند. خط صحیح همان پذیرش ولایت به معناى امام مفترض الطاعه بودن است. در خطبه ۱۲۷ نیز این مطلب به صورت شفاف و روشن آمده است: «وَسَیَهْلِکُ فِیَّ صِنْفَانِ مُحِبٌّ مُفْرِطٌ یَذْهَبُ بِهِ الْحُبُّ إِلَى غَیْرِ الْحَقِّ وَمُبْغِضٌ مُفْرِطٌ یَذْهَبُ بِهِ الْبُغْضُ إِلَى غَیْرِ الْحَقِّ; به زودى دو گروه در مورد من هلاک و گمراه مى شوند: دوست افراطى که محبتش او را به غیر حق (غلو) مى کشاند و دشمن افراطى که به سبب دشمنى قدم در غیر حق مى نهد (و مرا کافر خطاب مى کند). سپس افزود: «وَخَیْرُ النَّاسِ فِیَّ حَالاً النَّمَطُ الاَْوْسَطُ فَالْزَمُوهُ; بهترین مردم درباره من گروه میانه رو هستند از آنان جدا نشوید»
#ادامه_دارد..
نهج البلاغه کلام امیر ع 👇
@MaeMaein3
التماس دعای فرج 🤲
☀️بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيم
ﺑﻪ ﻧﺎم ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﻫﺴﺘﻰ ﺑﺨﺶ ﻣﻬﺮﺑﺎﻥ☀️
📒 #حکمت_71
📒 #حکمت_هفتادویکم
📒 #نشانه_کمال_عقل
إِذَا تَمَّ الْعَقْلُ نَقَصَ الْکَلاَمُ.
امام(علیه السلام) فرمود: هنگامى که عقل کامل گردد سخن کم مى شود.
#شرح_و_تفسیر
✅ نشانه کمال عقل
☀️امام(علیه السلام) در این کلام حکمت آمیز به اهمیت سکوت و کم گویى اشاره کرده مى فرماید: «هنگامى که عقل کامل گردد سخن کم مى شود»; (إِذَا تَمَّ الْعَقْلُ نَقَصَ الْکَلاَمُ). رابطه کمال و تمام عقل با کم سخن گفتن از اینجا روشن مى شود که اولاً ریشه مفهوم عقل، منع و جلوگیرى است و زانوبند شتر را از این جهت «عقال» مى گویند که او را از حرکت باز مى دارد و از آنجا که سخنان سنجیده، کم است و سخنان نسنجیده، بسیار، عقل به انسان مى گوید: بیشتر بیندیش و کمتر بگو. ثانیاً مطالبى که گفتن آن ضرورت دارد نسبت به فضول کلام و سخنان زیادى بسیار کمتر است، از این رو افراد عاقل غالباً خاموش اند و به موقع سخن مى گویند.
🔹ثالثاً انسان عاقل مى داند که بیشترین و مهم ترین گناهان با زبان انجام مى شود بدین سبب براى محفوظ ماندن از عواقب زیان بار گناه سعى مى کند کمتر سخن بگوید; ولى متاسفانه افرادى را مى بینیم که دم از ایمان مى زنند و گویى سخنان خود را جزء اعمال خود به حساب نمى آورند; در مجالس از آغاز تا پایان از سخنان لغو و بیهوده یا سخنانى که آمیخته با غیبت، اهانت و تهمت باشد ابا ندارند.
انسان عاقل هرگز خود را گرفتار عواقب سوء پرگویى نمى کند. رابعاً گفتار زیاد، نیروها و انرژى هاى ذخیره انسان را بر باد مى دهد و وقت عزیز او را تلف مى کند و موجب دشمنى ها و عداوت ها مى شود، بنابراین عقل و شرع به ما فرمان مى دهد که کم بگوئید و گزیده بگوئید. در حدیثى از همان حضرت در غررالحکم مى خوانیم:
«إیّاکَ وَفُضُولَ الْکَلامِ فَإنَّهُ یُظْهِرُ مِنْ عُیُوبِکَ ما بَطَنَ وَیُحَرِّکُ عَلَیْکَ مِنْ أعْدائِکَ ما سَکَنَ; از زیاده گویى بپرهیز که عیب هاى نهانى تو را ظاهر مى سازد و کینه هاى آرام گرفته دشمنانت را بر ضد تو تحریک مى کند».
👈در حدیثى از رسول خدا(صلى الله علیه وآله) مى خوانیم: «إنَّ الرَّجُلَ لَیَتَحَدَّثُ بِالْحَدیثِ ما یُریدُ بِهِ سُوءًا إلاّ لِیُضْحِکَ بِهِ الْقَوْمُ یَهْوى بِهِ أبْعَدَ مِنَ السَّماءِ; انسان گاهى سخنى مى گوید که قصد بدى ندارد جز این که مى خواهد مردم را بخنداند و به سبب آن (از مقام خود) سقوط مى کند بیش از فاصله زمین و آسمان». احادیث اسلامى درباره سکوت و کم سخن گفتن و پرهیز از خطرات زبان بسیار زیاد است که در این مختصر نمى گنجد.
✨این سخن را با حدیث دیگرى از پیغمبر اکرم پایان مى دهیم که فرمود: «مِنْ حُسْنِ إِسْلاَمِ الْمَرْءِ تَرْکُهُ مَا لاَ یَعْنِیهِ; از نشانه هاى خوبى اسلام انسان سخن نگفتن درباره امورى است که به او ارتباطى ندارد.
@MaeMaein3
التماس دعای فرج 🏴
📒#شرح_حکمت93
(قسمت یک از دو)
#شرح_و_تفسير
💥فلسفه امتحان الهى
☀️امام(عليه السلام) در اين گفتار حكمت آميز خود به نكته مهمى اشاره مى كند و آن عموميت امتحان براى همه انسان ها و حتمى بودن آن در هر شرايط است. نخست مى فرمايد:
«هيچ كس از شما نگويد خداوندا! به تو پناه مى برم از اين كه امتحان شوم»;
(لاَ يَقُولَنَّ أَحَدُكُمْ: «اللَّهُمَّ إِنِّي أَعُوذُ بِكَ مِنَ الْفِتْنَةِ»).
سپس به ذكر علت آن پرداخته مى فرمايد:
«به اين دليل كه هيچ كس نيست مگر اين كه امتحانى دارد»; (لاَِنَّهُ لَيْسَ أَحَدٌ إِلاَّ وَهُوَ مُشْتَمِلٌ عَلَى فِتْنَة).
اصولا دنيا دار امتحان، تكاليف و مسئوليت هاست و بشر براى تكامل آفريده شده و تكامل ها از مسير امتحانات مى گذرد و بى امتحان راهى به سوى كمال نيست، بنابراين چنين دعايى مثل اين است كه انسان بگويد:
خداوندا مرا به هيچ تكليفى مكلّف نكن. بديهى است چنين دعايى دور از استجابت است.
آن گاه امام در ادامه اين سخن راه صحيح دعا كردن و پناه بردن را درباره امتحانات به انسان ها مى آموزد و مى فرمايد:
«ولى اگر كسى مى خواهد به خدا پناه ببرد و دعا كند، از امتحانات گمراه كننده به خدا پناه ببرد»; (وَلَكِنْ مَنِ اسْتَعَاذَ فَلْيَسْتَعِذْ مِنْ مُضِلاَّتِ الْفِتَنِ).
به بيان ديگر از خدا توفيق پيروزى در امتحانات را بخواهد و از ذات پاكش در اين راه يارى بطلبد تا توفيق الهى شامل حال او گردد و در آزمايش هاى الهى رو سفيد شود. آن گاه امام در ادامه اين سخن به دو دليل نقلى و عقلى تمسك مى جويد:
نخست مى فرمايد: «زيرا خداوند سبحان مى گويد: بدانيد اموال و اولاد شما وسيله آزمايش شما هستند»; (فَإِنَّ اللَّهَ سُبْحَانَهُ يَقُولُ: (وَاعْلَمُوا أَنَّما أَمْوالُكُمْ وَأَوْلاَدُكُمْ فِتْنَةٌ)).
لازم به ذكر است كه «فتنه» در اصل به معناى قرار دادن طلا در كوره است تا ناخالصى هاى آن گرفته شود و خالص از ناخالص شناخته گردد سپس به هرگونه آزمايش اطلاق شده البته اين واژه گاه به معناى شكنجه، گمراه ساختن و ايجاد مشكلات اجتماعى و آشوبگرى نيز استعمال شده است. آيات زيادى درباره حتمى بودن امتحانات الهى در قرآن مجيد وجود دارد. امام انگشت روى دو مورد از موارد بسيار روشن امتحانى گذارده است.
سپس در تفسير اين آيه به بيان دليلى عقلى مى پردازد و مى فرمايد: «معناى اين سخن آن است كه خدا مردم را با اموال و اولادشان آزمايش مى كند تا آن كس كه از روزى اش خشمگين است از آن كس كه شاكر و راضى است شناخته شود، هرچند خداى سبحان به مردم از خودشان آگاه تر است; ولى اين براى آن است كه كارهايى كه موجب استحقاق ثواب و عقاب مى شود ظاهر گردد»;
(وَمَعْنَى ذَلِكَ أَنَّهُ يَخْتَبِرُهُمْ بِالاَْمْوَالِ وَالاَْوْلاَدِ لِيَتَبَيَّنَ السَّاخِطَ لِرِزْقِهِ، وَالرَّاضِيَ بِقِسْمِهِ، وَإِنْ كَانَ سُبْحَانَهُ أَعْلَمَ بِهِمْ مِنْ أَنْفُسِهِمْ، وَلَكِنْ لِتَظْهَرَ الاَْفْعَالُ الَّتِي بِهَا يُسْتَحَقُّ الثَّوَابُ وَالْعِقَابُ).
اين سخن اشاره به نكته پرمعنايى است و آن اينكه صفات درونى و نيات اشخاص هرگز سبب پاداش و عقاب نمى شود جز آنكه اين صفات و نيات در عمل آشكار گردد. به بيان ديگر معيار ثواب و عقاب، اعمال است نه نيات و صفات درونى، بنابراين خدا در عين اينكه نيات و صفات درونى انسان ها را كاملاً مى داند، بلكه از خودشان به آن آگاه تر است، باز هم امتحان مى كند تا در صحنه اعمال ظاهر شوند و معيار ثواب و عقاب تحقق يابد. به تعبير ديگر مسير تكامل از طريق افعال مى گذرد و آزمايش هاى الهى همه براى همين هدف است. باز به زبان ديگر، آنچه ملاك پاداش و كيفر است حسن فعلى است نه تنها حسن فاعلى.
آن گاه امام در پايان اين سخن انگشت روى چند مصداق از نيات انسان ها گذارده مى فرمايد: «زيرا بعضى از مردم (مثلا) پسر را دوست دارند و از فرزندان دختر ناخشنودند و بعضى افزايش مال را مى خواهند و از نقصان آن ناراحتند (هيچ يك از اين نيات سبب پاداش و كيفر نمى شود مگر زمانى كه در ميدان عمل آشكار گردد)»;
(لاَِنَّ بَعْضَهُمْ يُحِبُّ الذُّكُورَ وَيَكْرَهُ الاِْنَاثَ، وَبَعْضَهُمْ يُحِبُّ تَثْمِيرَ الْمَالِ، وَيَكْرَهُ انْثِلاَمَ الْحَالِ).
آنها كه تنها فرزندان پسر را دوست دارند و از دختر متنفرند كسانى هستند كه از نعمت هاى الهى ناخرسندند و از عهده امتحان الهى بر نيامده اند و آنها كه در پى جمع مال اند و از هرگونه نقصان ناراحت، نيز گروهى هسنند كه در اين امتحان قبول نشده اند
. مرحوم سيّد رضى بعد از بيان اين كلمات حكمت آميز مى گويد:
«آنچه امام در اين بيان آورده است از تفسيرهاى عميق و پيچيده اى است كه از آن حضرت شنيده شده است»
شرح از
14khorshid.ir
📒#شرح_حکمت_نود_و_سوم
📒#فلسفه_آزمایشها
📒آرشیونهج البلاغه
@MaeMaein3
دعای فرج برای ظهور در رأس همه امور
یادمون نره...
اَلَّلهُمـّ؏جِّللِوَلیِڪَالفَرَج 🤲
📒#حکمت 95
لاَ يَقِلُّ عَمَلٌ مَعَ التَّقْوَى، وَكَيْفَ يَقِلُّ مَا يُتَقَبَّلُ؟
امام(عليه السلام) فرمود: عملى كه توأم با تقوا است كم نيست (هرچند ظاهراً كم باشد)
چگونه عملى كه مقبول درگاه خداست كم است؟!
#شرح_و_تفسير
ارزش #تقوى
☀️امام(عليه السلام) در اين سخن كوتاه و حكمت آميزش اشاره به نقش تقوا در قبولى اعمال مى كند، يا به تعبيرى ديگر،
كيفيت عمل را معيار قبولى در درگاه خدا قرار مى دهد نه كميت عمل را و مى فرمايد:
«عملى كه توأم با تقواست كم نيست (هرچند ظاهراً كم باشد) چگونه عملى كه مقبول درگاه خداست كم مى باشد؟»
; (لاَ يَقِلُّ عَمَلٌ مَعَ التَّقْوَى، وَكَيْفَ يَقِلُّ مَا يُتَقَبَّلُ؟).
اين سخن برگرفته از قرآن مجيد است; آنجا كه در داستان فرزندان آدم (هابيل و قابيل) مى فرمايد: «(إِنَّما يَتَقَبَّلُ اللّهُ مِنَ الْمُتَّقينَ); خداوند تنها اعمال پرهيزگاران را قبول مى كند».
بسيارى از بزرگان در كتب فقهى اين مطلب را يادآور شده اند كه شرايط صحت عمل با شرايط قبول متفاوت است. عمل صحيح عملى است كه جامع تمام شرايط و اجزا و خالى از موانع باشد; ولى گاه اين عمل،
با اعمال ديگرى پيش و پس از آن يا صفات ناشايسته اى همراه مى گردد كه مانع قبولى آن در درگاه خداوند مى شود
(قبولى به معناى پاداش عظيم و تحقق اهداف و فلسفه هاى عمل). مثلاً در روايات آمده است كه كسى كه شرب خمر كند اعمال او تا چهل روز پذيرفته نمى شود.
«مَنْ شَرِبَ الْخَمْرَ لَمْ يَقْبَلِ اللَّهُ لَهُ صَلاَةً أَرْبَعِينَ يَوْماً».
در حديث ديگرى مى خوانيم: كسى كه به پدر و مادرش نگاه غضب آلود كند خدا نماز او را قبول نمى كند، همچنين در مورد خوردن غذاى حرام يا شبهه ناك.
بنابراين اعمالى مقبول درگاه خداوند واقع مى شود كه توأم با تقوا باشد و بى تقوايان ممكن است عمل صحيحى انجام دهند و اسقاط تكليفى شود; اما عمل آنها بى ارزش و فاقد پاداش عظيم و فلسفه و روح عمل باشد.
شرح از
14khorshid.ir
📒#حکمت_نود_و_پنجم
📒#تقوی_و_ارزش_اعمال
📒آرشیونهج البلاغه
@MaeMaein3
دعای فرج برای ظهور در رأس همه امور
یادمون نره...
اَلَّلهُمـّ؏جِّللِوَلیِڪَالفَرَج 🤲
📒#حکمت 98
اعْقِلُوا الْخَبَرَ إِذَا سَمِعْتُمُوهُ عَقْلَ رِعَايَة، لاَ عَقْلَ رِوَايَة، فَإِنَّ رُوَاةَ الْعِلْمِ كَثِيرٌ، وَرُعَاتَهُ قَلِيلٌ.
☀️امام(عليه السلام) فرمود:
هنگامى كه خبرى را مى شنويد در آن بينديشيد (و حقيقت محتواى آن را درك نماييد) تا آن را به كار بنديد نه اينكه تفكر فقط براى نقل به ديگران باشد، زيرا راويان علم بسيارند و رعايت كنندگان آن كمند!
#شرح_و_تفسير
تنها روايت كردن كافى نيست
امام(عليه السلام) در اين گفتار حكيمانه معيارى براى نقل اخبار به دست مى دهد و مى فرمايد:
«هنگامى كه خبرى را مى شنويد در آن بينديشيد (و حقيقت محتواى آن را درك نماييد) تا آن را به كار بنديد نه تنها تفكر براى نقل به ديگران، زيرا راويان علم بسيارند و رعايت كنندگان آن كم»
; (اعْقِلُوا الْخَبَرَ إِذَا سَمِعْتُمُوهُ عَقْلَ رِعَايَة لاَ عَقْلَ رِوَايَة، فَإِنَّ رُوَاةَ الْعِلْمِ كَثِيرٌ، وَرُعَاتَهُ قَلِيلٌ). تعبير به «رعايه» در جمله بالا و «رُعاة» (جمع راعى به معناى رعايت كننده) ممكن است اشاره به دقت براى درك و فهم حقيقت خبر و يا اشاره به رعايت كردن در مقام عمل باشد و هر دو نيز ممكن است; يعنى خبرها را بشنويد و حقيقت آن را دريابيد و به آن عمل نماييد.
«رِعايَه» در اصل به معناى مراقبت ستارگان و رصد كردن حركات آنها به وسيله منجمان يا چوپانى گوسفندان و مراقبت آنهاست نيز به معناى تدبير امور كشور به وسيله زمامداران آمده است و سپس به هر گونه مراقبت از چيزى اطلاق شده و در حديث بالا همين معناى وسيع اراده شده است.
در مسائلى كه به مقام وحى يا كلمات پيشوايان معصوم منتهى مى شود سه مرحله وجود دارد: نخست نقل روايات سپس فهم آنها و بعد از آن عمل به مفهوم و محتوايشان. امام در گفتار بالا با تعبير «عَقْلَ رِوايَة» گوشزد مى كند كه نه روايت به تنهايى كافى است نه مجرد عقل و فهم آن،
بلكه مهم پوشيدن لباس عمل است بر آنچه فهميده و درك كرده است و در اين مرحله حضرت مى فرمايد: راويان و گويندگان بسيارند; اما عاملان اندك.
اهميت عمل به روايات به اندازه اى است كه در بسيارى از احاديث علم بى عمل به منزله جهل شمرده شده و تنها علمى شايستگى اين نام دارد كه به عمل منتهى شود، در حديثى از اميرمؤمنان مى خوانيم:
«ما عَلِمَ مَنْ لَم يَعْمَلْ بِعِلْمِهِ; كسى كه عمل به علمش نكند عالم نيست»
و در حديث ديگرى از آن حضرت مى خوانيم:
«عَلْمٌ لايُصْلِحَكَ ضَلالٌ وَمالٌ لايَنْفَعُكَ وَبالٌ;
علمى كه تو را اصلاح نكند گمراهى است و مالى كه سودى به تو نبخشد مايه خسارت و بدبختى است و عاقبت شوم و تلخى دارد».
در حديث ديگرى از رسول خدا آمده است كه به هنگام دعا عرضه مى داشت:
✨«أللّهُمَّ إنّي أعُوذُ بِكَ مِنْ عِلْم لايَنْفَعُ وَ مِنْ قَلْب لايَخْشَعُ…; خدايا من به تو پناه مى برم از علمى كه سودى نمى بخشد و از قلبى كه خشوع ندارد…».✨
شرح از
14khorshid.ir
📒#حکمت_نود_و_هشتم
📒#ضرورت_عمل_کردن_به_روایات
📒آرشیو نهج البلاغه
@MaeMaein3
دعای فرج برای ظهور در رأس همه امور
یادمون نره...
اَلَّلهُمـّ؏جِّللِوَلیِڪَالفَرَج 🤲
📒#حکمت 99
وَسَمِعَ رَجُلاً يَقُولُ: (إِنّا لِلّهِ وَإِنّا إِلَيْهِ راجِعُونَ)
إِنَّ قَوْلَنَا «إِنّا لِلّهِ» إِقْرَارٌ عَلى أَنْفُسِنَا بِالْمُلْکِ؛ وَقَوْلَنَا: «وَإِنّا إِلَيْهِ راجِعُونَ» إِقْرَارٌ عَلَى أَنْفُسِنَا بِالْهُلْکِ.
☀️امام(عليه السلام) شنيد: مردى مى گويد: (إِنّا لِلّهِ وَإِنّا إِلَيْهِ راجِعُونَ) فرمود:
اينكه مى گوييم «إِنّا لِلّهِ» اقرار بر اين است كه ما مملوك خداييم واينكه مى گوييم «وَإِنّا إِلَيْهِ راجِعُونَ» اقرار بر اين است كه همه سرانجام از دنيا مى رويم (و به آخرت مى پيونديم).
#شرح_و_تفسير
تفسير دلپذير
إِنّا لِلّهِ و… امام(عليه السلام) در اين جمله پرمايه حكمت آميز تفسير جالبى براى جمله (إِنّا لِلّهِ وَإِنّا إِلَيْهِ راجِعُونَ) كه از آيات قرآن مجيد است دارد، آيه اى كه مردم به هنگام گرفتار شدن در مصائب آن را براى تسلى خاطر بر زبان جارى مى كنند. هنگامى كه آن حضرت شنيد مردى مى گويد: (إِنّا لِلّهِ وَإِنّا إِلَيْهِ راجِعُونَ) فرمود:
اينكه مى گوييم «إنّا لله» اقرار بر اين است كه ما مملوك خدا هستيم و اينكه مى گوئيم «وَإنّا إلَيْهِ راجِعُونَ» اقرار بر اين است كه همه سرانجام از دنيا مى رويم
(و به آخرت مى پيونديم); (وَسَمِعَ رَجُلاً يَقُولُ: (إِنّا لِلّهِ وَإِنّا إِلَيْهِ راجِعُونَ) فَقَالَ(عليه السلام): إِنَّ قَوْلَنَا: (إِنّا لِلّهِ) إِقْرَارٌ عَلَى أَنْفُسِنَا بِالْمُلْكِ; وَقَوْلَنَا: (وَإِنّا إِلَيْهِ راجِعُونَ) إِقْرَارٌ عَلَى أَنْفُسِنَا بِالْهُلْكِ).
بعضى از مفسران نهج البلاغه بر اين عقيده اند كه نظر مبارك امام(عليه السلام)اين است كه جمله اول اشاره به توحيد و جمله دوم اشاره به معاد است و به اين ترتيب جمله (إِنّا لِلّهِ وَإِنّا إِلَيْهِ راجِعُونَ) شهادت مجددى است بر اقرار به مبدأ و معاد. ولى بعضى ديگر معتقدند اين جمله كه به هنگام بروز مصائب گفته مى شود اشاره به اين است كه اگر خداوند جان كسى را گرفت، مِلك او بوده و همه از آنِ او و تحت فرمان او هستند.
تا زمانى كه مصلحت بداند زنده مى مانيم و هر زمان كه مصلحت ببيند آنچه را كه داده باز پس مى گيرد و جمله دوم اشاره به اين است كه مرگ و فنا منحصر به عزيزى كه از دنيا رفته نيست; همه ما نيز در اين راه گام نهاده ايم و در اين مسير گام بر مى داريم و طبق ضرب المثل معروف عرب:
«الْبَلَيَّةُ إذا عَمَّتْ طابَتْ; بلا هنگامى كه فراگير شود قابل تحمل خواهد بود» اين بلا فراگير است.
جمع ميان اين دو تفسير نيز مانعى ندارد و چه خوب است كه انسان، به هنگام پيش آمدن حوادث ناگوار اين جمله را با توجه به هر دو معنايى كه ذكر شد بر زبان جارى كند و حتى اگر فارسى زبان است اضافه نمايد:
«ما از آن خداييم و به سوى او باز مى گرديم»
كه به يقين مايه تسلى خاطر و مانع جزع و فزع و ناسپاسى است
شرح از
14Khorshid.ir
📒#حکمت_نود_ونهم
📒آرشیونهج البلاغه
@MaeMaein3
دعای فرج برای ظهور در رأس همه امور
یادمون نره...
اَلَّلهُمـّ؏جِّللِوَلیِڪَالفَرَج 🤲
📒#حکمت 100
وَقَالَ(عليه السلام) وَمَدَحَهُ قَوْمٌ فِي وَجْهِهِ اللَّهُمَّ إِنَّكَ أَعْلَمُ بِي مِنْ نَفْسِي، وَأَنَا أَعْلَمُ بِنَفْسِي مِنْهُمْ، اللَّهُمَّ اجْعَلْنَا خَيْراً مِمَّا يَظُنُّونَ وَاغْفِرْ لَنَا مَا لاَ يَعْلَمُونَ.
گروهى در برابر امام(عليه السلام) او را مدح كردند. امام(عليه السلام) فرمود: خداوندا! تو به من از خودم آگاه ترى و من آگاه تر به خودم از آنها هستم. خداوند!
ما را بهتر از آنچه آنها گمان مى كنند قرار ده و آنچه را نمى دانند بر ما ببخش.
#شرح_و_تفسير
در برابر مداحان
اين كلام حكمت آميز را امام(عليه السلام) زمانى فرموده كه گروهى او را در مقابلش ستودند، فرمود: «خداوندا! تو به من از خودم آگاه ترى و من آگاه تر به خودم از آنها هستم»; (وَمَدَحَهُ قَوْمٌ فِي وَجْهِهِ، فَقَالَ: اللَّهُمَّ إِنَّكَ أَعْلَمُ بِي مِنْ نَفْسِي، وَأَنَا أَعْلَمُ بِنَفْسِي مِنْهُمْ).
سپس افزود: «خداوند! ما را بهتر از آنچه آنها گمان مى كنند قرار ده و آنچه را نمى دانند بر ما ببخش»; (اللَّهُمَّ اجْعَلْنَا خَيْراً مِمَّا يَظُنُّونَ، وَاغْفِرْ لَنَا مَا لاَ يَعْلَمُونَ).
از جمله امورى كه در روايات اسلامى از آن به شدت نهى شده، مدح و ستايش افراد در برابر خود آنهاست، از اين رو در روايات ديگرى مدح و ستايش نوعى ذبح شمرده شده است. در روايتى از پيغمبر(صلى الله عليه وآله) مى خوانيم:
«إذا مَدَحْتَ أخاكَ فى وَجْهِهِ فَكَأنَّما أمْرَرْتَ عَلى حِلْقِهِ الْمُوسى; هنگامى كه برادرت را در برابرش مدح و ستايش كنى مانند اين است كه كارد بر گلويش مى كشى».
در حديثى از امام على بن ابى طالب(عليه السلام) مى خوانيم كه فرمود:
«أجْهَلُ النّاسِ الْمُغْتَرُّ بِقَوْلِ مادِح مُتَمَلَّق يُحْسِنُ لَهُ الْقَبيحُ وَ يُبَغِّضة إلَيْهِ النَّصيحُ; نادان ترين مردم كسى است كه به گفته ستايش كننده اى كه از راه تملق زشتى ها را در نظرش زيبا و زيبايى ها را مبغوض مى دارد، مغرور شود».
اگر در آثار زيان بار مدح و ستايش هاى افراطى و تملق آميز خوب بينديشيم خواهيم ديد كه اثرات آن فوق العاده مخرب است; از يك سو انسان را مغرور مى كند و همين غرور مانع راه تكامل او مى شود و از سوى ديگر عيوب و نقايص خود را نمى بيند، بلكه گاه آنها را حسن مى شمرد و در مقام اصلاح خويشتن بر نمى آيد و از سوى سوم، غالبا به مداحان علاقه پيدا مى كند در حالى كه آنان خواسته هاى نامشروعى دارند و او به انجام خواسته هاى نامشروعشان كشيده مى شود و عمل خود را به نوعى توجيه مى كند.
در اينجا سؤال معروفى است كه چگونه امام(عليه السلام) با آن مقام عصمت اعتراف به نقص يا گناه در خويشتن مى كند و از خدا آمرزش مى طلبد؟
بعضى در جواب اين گونه تعبيرات و تعابير ديگرى كه در دعاها آمده و امامان معصوم(عليهم السلام) با تمام وجودشان از خداوند طلب آمرزش مى كنند مى گويند، اين گونه سخنان همه به عنوان سرمشق براى مردم است و خودشان به آن نيازى نداشتند. اين توجيه، توجيه صحيحى به نظر نمى رسد و با لحن دعاها سازگار نيست، به خصوص اين كه از رواياتى استفاده مى شود آنان هنگام خواندن اين دعاها اشك مى ريختند و به خود مى پيچيدند و بى تابى داشتند. جمع ديگر معتقدند كه اينها همه به سبب ترك اولى هايى است كه انجام داده اند. معناى ترك اولى اين نيست كه ـ نعوذ بالله ـ خلافى انجام شده باشد، بلكه ممكن است از مستحب مهم ترى به مستحب كمترى منتقل شده باشند; مثلا اگر كسى در اطراف خانه اش دو مسجد باشد يكى دورتر و پرجمعيت و ديگرى نزديك تر و كم جمعيت به يقين جماعت پر جمعيت تر از جماعت كم جمعيت تر ثوابش بيشتر است حال اگر در جماعت دوم شركت كند با اين كه كار مستحب مهمى انجام داده ولى ترك اولى اى هم از او سر زده كه در جماعت پرجمعيت تر شركت نكرده است. اين گونه اعمال براى افراد معمولى و حتى كسانى كه در مسير سير و سلوك الى الله اند عيب و نقص نيست ولى پيامبران و امامان معصوم آن را براى خود نوعى گناه مى شمردند و از آن استغفار مى كردند.
گاه ممكن است تمام كوشش خود را انجام مى دادند و باز هم اعمال خود را لايق مقام پروردگار نمى ديدند و از آن استغفار مى كردند; مانند كسى كه ميهمان بسيار محترمى پيدا مى كند و آخرين تلاش خود را براى پذيرايى به خرج مى دهد و بعد مى گويد: از اين كه توان بيش از اين نداشتم عذر خواهى مى كنم و شرمنده ام. اساساً، معصومان(عليهم السلام) با توجه به عظمت مقام پروردگار عبادات خود را لايق او نديده و مى گفتند:
«وَما عَبَدْناكَ حَقَّ عِبادَتِكَ».
شرح از
14Khorshid.ir
📒#حکمت_صدم
📒#روش_های_مناجات_کردن
📒آرشیو نهج البلاغه
@MaeMaein3
دعای فرج برای ظهور در رأس همه امور
یادمون نره...
اَلَّلهُمـّ؏جِّللِوَلیِڪَالفَرَج 🤲
📒#شرح_حکمت 101
#قسمت_۱_از_۲
#شرح_و_تفسير
سه شرط خدمت به مردم
مى دانيم برآوردن حوايج نيازمندان و حل مشكلات مردم از مهم ترين مستحبات و بهترين طاعات است تا آنجا كه در حديثى از امام صادق(عليه السلام)مى خوانيم:
«مَنْ سَعَى فِي حَاجَةِ أَخِيهِ الْمُسْلِمِ طَلَبَ وَجْهِ اللَّهِ كَتَبَ اللَّهُ عَزَّ وَجَلَّ لَهُ أَلْفَ أَلْفِ حَسَنَة يَغْفِرُ فِيهَا لاَِقَارِبِهِ وَ جِيرَانِهِ وَ إِخْوَانِهِ وَمَعَارِفِه; كسى كه براى برآوردن حاجت برادر مسلمانش تلاش و كوشش كند براى جلب رضاى پروردگار، خداوند متعال هزار هزار حسنه در نامه اعمال او مى نويسد و حتى به سبب آن بستگان و همسايگان و برادران دينى و آشنايانش مشمول غفران الهى مى شوند».
امام(عليه السلام) در اين گفتار نورانى اش شرايط كمال قضاى حوايج را در سه چيز خلاصه كرده، مى فرمايد:
«برآوردن حاجات مردم كامل نمى شود مگر به سه چيز كوچك شمردنش تا بزرگ گردد و مكتوم داشتنش تا آشكار شود و تعجيل در آن تا گوارا گردد»;
(لاَ يَسْتَقِيمُ قَضَاءُ الْحَوَائِجِ إِلاَّ بِثَلاَث: بِاسْتِصْغَارِهَا لِتَعْظُمَ، وَبِاسْتِكْتَامِهَا لِتَظْهَرَ، وَبِتَعْجِيلِهَا لِتَهْنُؤَ).
بسيارند كسانى كه وقتى حاجت نيازمندى را بر مى آورند آن را بزرگ مى شمرند و همه جا عنوان مى كنند و گاه براى انجام دادن آن امروز و فردا دارند، به گونه اى كه حاجتمند، خسته و شرمنده مى شود.
اين گونه قضاى حاجات ارزشى ندارد; انجام خواسته هاى مردم در صورتى ارزش پيدا مى كند كه انسان آن را كوچك بشمرد و اين نشانه بزرگى شخصى است كه حاجت را برآورده است.
هنگامى كه او در نظرها بزرگ شد كار او نيز بزرگ شمرده مى شود. همچنين در صورتى ارزشمند است كه آن را پنهان دارد تا آبروى تقاضا كننده نزد همه محفوظ بماند; ولى از آنجا كه حس كنجكاوى در مردم زياد است، سرانجام اين گونه خدمات آشكار مى شود و با اهميت از آن و صاحبش ياد مى كنند و او را به فضايل اخلاقى مى ستايند. اضافه بر اين اداى حاجتى ارزشمند و گواراست كه به سرعت انجام گيرد،
زيرا در غير اين صورت حاجتمند ناچار است بارها به در خانه كسى كه به او نياز دارد برود و هر بار رنج تازه اى را بر روح خود تحميل كند. در اين هنگام چنانچه حاجت او برآورده شد برايش گوارا نخواهد بود. لام در جمله «لِتَعْظُمَ» و «لِتَظْهَرَ» و «لِتَهْنُؤَ» به اصطلاح لام عاقبت است نه لام علت; يعنى اين سه كار، اين سه نتيجه را در پى دارد. گفتنى است كه در دستورات اسلامى نه تنها مسئله قضاى حوائج از بزرگ ترين كارهاى خير شمرده شده،
بلكه چگونگى آن از جهات مختلف نيز تعليم داده شده است تا قضاى حوائج به صورت كاملاً انسانى و گوارا صورت گيرد.
شبيه همين كلام به تعبير ديگرى از امام صادق(عليه السلام) نقل شده است; آنجا كه مى فرمايد:
«رَأَيْتُ الْمَعْرُوفَ لاَ يَصْلُحُ إِلاَّ بِثَلاَثِ خِصَال تَصْغِيرِهِ وَتَسْتِيرِهِ وَتَعْجِيلِهِ فَإِنَّكَ إِذَا صَغَّرْتَهُ عَظَّمْتَهُ عِنْدَ مَنْ تَصْنَعُهُ إِلَيْهِ وَ إِذَا سَتَّرْتَهُ تَمَّمْتَهُ وَإِذَا عَجَّلْتَهُ هَنَّأْتَهُ وَإِنْ كَانَ غَيْرُ ذَلِكَ سَخَّفْتَهُ وَنَكَّدْتَهُ;
چنين ديدم كه كارهاى نيك جز به سه خصلت اصلاح نمى پذيرد: كوچك شمردن و پنهان داشتن و تعجيل كردن در آن، زيرا هنگامى كه آن را كوچك بشمرى نزد كسى كه به او نيكى كرده اى بزرگ خواهد بود و زمانى كه پنهانش دارى آن را به كمال رسانده اى و چون در آن تعجيل كنى گوارايش ساخته اى و اگر غير از اين باشد آن را سخيف و بى ارزش كرده اى». ✨
#ادامه_دارد_....
📒#شرح_حکمت_صد_و_یکم
📒#روش_برطرف_کردن_نیازهای_مردم
📒آرشیونهج البلاغه
@MaeMaein3
دعای فرج برای ظهور در رأس همه امور
یادمون نره...
اَلَّلهُمـّ؏جِّللِوَلیِڪَالفَرَج 🤲
📒#شرح_حکمت102
#قسمت۱_از_۲
#شرح_و_تفسير
پيش گويى عجيب
اين كلام حكمت آميز و پرمحتوا يكى از خبرهاى غيبى است كه امام(عليه السلام) از زمان هاى آينده بيان مى كند و هشدارى است به اصحاب و ياران و پيروانش. امام(عليه السلام) زمانى را پيش بينى مى كند كه سه گروه پست و بى ارزش، باارزش و سه كار نيك و گرانبها، زشت و بد شمرده مى شوند و سه گروه نالايق زمام حكومت را به دست مى گيرند.
نخست مى فرمايد: «زمانى بر مردم فرا مى رسد كه تنها حيله گرانِ سخن چين، مقرب مى شوند و تنها فاجرانِ بدكار ظريف و لطيف شمرده مى شوند و افراد با انصاف، ضعيف و ناتوان محسوب خواهند شد»;
(يَأْتِي عَلَى النَّاسِ زَمَانٌ لاَ يُقَرَّبُ فِيهِ إِلاَّ الْمَاحِلُ، وَلاَ يُظَرَّفُ فِيهِ إِلاَّ الْفَاجِرُ، وَلاَ يُضَعَّفُ فِيهِ إِلاَّ الْمُنْصِفُ).
اشاره به اين كه در آن زمان نظام ارزشى اسلام و احكام الهى و كتاب و سنت وارونه مى شود، افراد زشت سيرت و گنه كار و فاسد بر سر كار مى آيند و نيكان را از صحنه اجتماع به عقب مى رانند.
در چنين شرايطى منكر معروف و معروف منكر مى گردد. تعبير به «ماحِل» از ماده «مَحْل» (بر وزن جهل)
به معناى مكر و حيله و در اصل به معناى خشك و بى حاصل بودن زمين است.
افراد حيله گر و سخن چين و مكّار را به همين سبب ماحل گفته اند. «فاجِر» اشاره به افراد بى بند و بارى است كه هرچه بر زبانشان آمد مى گويند و از شوخى هاى ركيك و زشت ابا ندارند و آن را نوعى شوخ طبعى و ظرافت و لطافت مى شمرند. «مُنْصِف» كسى است كه حق مردم را به خوبى ادا مى كند; ولى در محيط زشت كاران چنين كسى را آدمى ضعيف و ناتوان و بى دست و پا شمرده مى شود;
ولى در نظر آنها افرادى كه اموال و ثروت فراوانى از راه حرام و غصب حقوق مردم گردآورى مى كنند، آدم هاى زرنگ و لايقى هستند. سپس مى افزايد:
«(سه كار بسيار خوب، بد شمرده مى شود) در آن زمان كمك به نيازمندان خسارت و ضرر، و صله رحم (كه حق مسلم خويشاوندان است) منّت، و عبادت (كه وظيفه هر انسانى در پيشگاه خداست) وسيله برترى جويى بر مردم خواهد بود»;
(يَعُدُّونَ الصَّدَقَةَ فِيهِ غُرْماً، وَصِلَةَ الرَّحِمِ مَنّاً، وَالْعِبَادَةَ اسْتِطَالَةً عَلَى النَّاسِ).
آرى در زمانى كه ايمان و اخلاق از جامعه برچيده شود، مردم دليلى نمى بينند كه به نيازمندان كمك كنند و طبق محاسبه هاى ظاهرى مى گويند:
فلان مقدار به فلان نيازمند داديم و به همان اندازه از سرمايه ما كم شد و اين خسارت است و نيز هنگامى كه به ديدار بستگان خود مى روند آن را دِين شرعى و اخلاقى و انسانى به شمار نمى آورند، بلكه گويى نعمت بزرگى به آنان داده اند و بر آنان منت مى نهند و هنگامى كه وظيفه عبادى خود را انجام مى دهند به جاى اين كه خضوع و تواضعشان بيشتر شود خود را از ديگران برتر و بلند مقام تر مى شمرند. كوتاه سخن اين كه از اعمال به ظاهر نيك خود نتيجه هاى وارونه مى گيرند.
جمله امام(عليه السلام) «يَعُدُّونَ الصَّدَقَةَ فيهِ غُرْماً» شبيه چيزى است كه در قرآن مجيد آمده است كه درباره عرب جاهلى مى فرمايد: (وَمِنَ الاْعْرابِ مَنْ يَتَّخِذُ ما يُنْفِقُ مَغْرَماً);
بعضى از عرب هاى باديه نشين (كه از تعاليم اسلام دورند)
آنچه را در راه خدا انفاق مى كند غرامت و خسران براى خود مى پندارد».
و جمله «صِلَةُ الرَّحِمِ مِنّاً» شبيه چيزى است كه در آيه 17 سوره «حجرات» آمده است:
«(يَمُنُّونَ عَلَيْكَ أَنْ أَسْلَمُوا قُلْ لاَّ تَمُنُّوا عَلَىَّ إِسْلاَمَكُمْ بَلِ اللهُ يَمُنُّ عَلَيْكُمْ أَنْ هَدَاكُمْ لِلاِْيمَانِ إِنْ كُنتُمْ صَادِقِينَ);
آنها بر تو منت مى نهند كه اسلام آوردند بگو اسلام آوردن خود را بر من منت ننهيد خداوند بر شما منت مى نهد كه شما را به سوى ايمان هدايت كرده است اگر (در ادعاى ايمان) صادق هستيد».
روشن است ايمان آوردن به پيامبر الهى وظيفه، بلكه برنامه سعادت و تكامل و افتخار است. اين چيزى نيست كه سبب منت بر پيامبر گردد. همچنين صله رحم همان گونه كه اشاره كرديم وظيفه دينى و انسانى است كه هر كس موفق به آن شود بايد خدا را شكر گويد و مفتخر باشد نه اين كه وسيله منّت گردد. همچنين عبادت مكتب عالى تربيت انسان است و بايد وسيله تواضع و خضوع انسان در پيشگاه خدا گردد نه اين كه وسيله برترى جويى بر مردم شود.
#ادامه_دارد...
📒#شرح_حکمت_صد_و_دوم
📒#آینده_و_مسخ_ارزشها
📒آرشیونهج البلاغه
@MaeMaein3
دعای فرج برای ظهور در رأس همه امور
یادمون نره...
اَلَّلهُمـّ؏جِّللِوَلیِڪَالفَرَج 🤲
📒#شرح_حکمت 103
#قسمت_1_از_2
#شرح_و_تفسير
✅ تضاد دنياپرستى و علاقه به آخرت
امام(عليه السلام) اين گفتار حكيمانه را زمانى فرمود كه «لباس كهنه و وصله دارى بر اندام آن حضرت ديدند كسى درباره آن سؤال كرد
(كه چرا امام(عليه السلام) با داشتن امكانات چنين لباسى را براى خود انتخاب كرده است)
امام(عليه السلام) فرمود: «قلب به سبب آن خاضع مى شود و نفس سركش با آن رام مى گردد و مؤمنان به آن اقتدا مى كنند (و از آن سرمشق مى گيرند)»
; (وَرُئِيَ عَلَيْهِ إِزَارٌ خَلَقٌ مَرْقُوعٌ فَقِيلَ لَهُ فِي ذَلِكَ فَقَالَ: يَخْشَعُ لَهُ الْقَلْبُ، وَتَذِلُّ بِهِ النَّفْسُ، وَيَقْتَدِي بِهِ الْمُؤْمِنُونَ).
مى دانيم در عصر خلفا دامنه فتوحات اسلامى به شرق و غرب و شمال و جنوب كشيده شد و كشورهاى مهمى همچون ايران و روم و مصر زير پرچم اسلام قرار گرفتند و غنائم فراوان و اموال خراجى بسيارى نصيب مسلمين شد. اين امر آثار زيان بار فراوانى داشت;
گروهى به مسابقه در ثروت روى آوردند، خانه هاى مجلل، لباس هاى گرانبها، سفره هاى رنگارنگ و مركب هاى زيبا براى خود انتخاب نمودند و گروه عظيمى از مردم در دنيا و ارزش هاى مادى فرو رفتند و نظام ارزشى جامعه اسلامى ـ همان گونه كه در كلام حكمت آميز قبل به آن اشاره شد ـ دگرگون شد.
در اينجا امام(عليه السلام) براى اين كه مسلمانان منحرف را به صراط مستقيم اسلام و سنت پيغمبر اكرم(صلى الله عليه وآله) باز گرداند مظاهر زهد خويش را كاملاً آشكار ساخت كه از جمله آن پوشيدن لباس هاى ساده و كم ارزش ووصله دار بود و همين امر موجب شگفتى بينندگان گشت تا آنجا كه به حضرت ايراد گرفتند; ولى امام(عليه السلام) پاسخى فرمود كه درس بزرگى براى همگان بود، فرمود:
هنگامى كه اين لباس را مى پوشم سه فايده مهم دارد:
نخست اين كه قلب و روح من در برابر آن خضوع مى كند و تكبر و خودبرتربينى كه سرچشمه گناهان بزرگ است از من دور مى شود و ديگر اين كه نفس سركش به سبب آن رام مى شود و وسوسه هاى آن كه انسان را به راه هاى شيطانى مى كشاند فرو نشيند.
و سوم اين كه مؤمنان به آن اقتدا مى كنند و از زندگانى پر زرق و برق و تجملاتى كه انسان را از خدا غافل مى سازد دور مى شوند.
هيچ كس از پوشيدن لباس هاى ساده و داشتن وسايل زندگى ساده احساس حقارت نمى كند.
آن گاه امام(عليه السلام) در ادامه اين سخن به اصلى كلى درباره دنيا و آخرت اشاره مى كند كه انتخاب نوع لباس گوشه اى از گوشه هاى آن است، مى فرمايد:
«دنيا و آخرت دو دشمن متفاوت و دو راه مختلف اند، لذا كسى كه دنيا را دوست بدارد و به آن عشق بورزد آخرت را دشمن مى دارد و با آن عداوت دارد»;
(إِنَّ الدُّنْيَا وَالاْخِرَةَ عَدُوَّانِ مُتَفَاوِتَانِ، وَسَبِيلاَنِ مُخْتَلِفَانِ، فَمَنْ أَحَبَّ الدُّنْيَا وَ تَوَلاَّهَا أَبْغَضَ الاْخِرَةَ وَعَادَاهَا). منظور از دنيا در اينجا يكى از سه چيز و يا هر سه چيز است: نخست اين كه منظور دنيايى است كه از طريق حرام و اموال نامشروع و مقامات غاصبانه به دست آيد كه مسير آن از مسير آخرت قطعاً جداست.
ديگر اين كه منظور دنيايى است كه هدف باشد نه وسيله براى آخرت، زيرا اگر دنيا هدف اصلى انسان شد، آخرت به فراموشى سپرده مى شود و ديگر هدف نهايى نخواهد بود; اما اگر به دنيا به گونه مزرعه يا پل و گذرگاه و خلاصه وسيله اى براى رسيدن به آخرت نگاه شود نه تنها دشمنى با آن ندارد، بلكه به يقين آن را تقويت خواهد كرد، همان گونه كه در روايات اسلامى آمده است. سوم اين كه منظور دنياى پر زرق و برق و تجملاتى است كه وقتى انسان در آن غرق شد، هرچند از طريق حلال به دست آمده باشد آخرت به دست فراموشى سپرده خواهد شد; هر روز در فكر زينت تازه و تجملات بيشتر و خانه ها و لباس ها و مركب هاى پر زرق و برق تر است و چنين كسى هرچند دنبال حرام هم نباشد هم خدا را فراموش مى كند و هم معاد را.
تعبير به «عَدُوّان» و «سَبيلانِ» در واقع شبيه به تنزل از چيزى به چيز ديگر است، زيرا نخست مى فرمايد: دو دشمن اند كه يكديگر را تخريب مى كنند سپس مى فرمايد: حد اقل دو مسير مختلف اند كه به دو مقصد منتهى مى شوند;
خواه عداوتى با هم داشته باشند يا نه. آنچه در جمله «فَمَنْ أحَبَّ الدُّنْيا» آمده در واقع به منزله نتيجه گيرى از سخنان گذشته است.
📒#شرح_حکمت_صد_و_سوم
📒#روش_برخورد_با_دنیا
📒آرشیونهج البلاغه
@MaeMaein3
دعای فرج برای ظهور در رأس همه امور
یادمون نره...
اَلَّلهُمـّ؏جِّللِوَلیِڪَالفَرَج 🤲
📒#حکمت106
لاَ يَتْرُكُ النَّاسُ شَيْئاً مِنْ أَمْرِ دِينِهِمْ لاِْسْتِصْلاَحِ دُنْيَاهُمْ إِلاَّ فَتَحَ اللَّهُ عَلَيْهِمْ مَا هُوَ أَضَرُّ مِنْهُ.
مام(عليه السلام) فرمود: مردم چيزى از امور دينشان را براى اصلاح دنيايشان ترك نمى كنند مگر اين كه خداوند زيان بارتر از آن را به روى آنها مى گشايد.
#شرح_و_تفسير
نتيجه تخريب دين براى دنيا
امام(ع) در اين گفتار حكيمانه خود اشاره مى كند به نكته مهمى درباره تعارض دين و دنيا و كسانى كه دنيا را بر احكام دينشان ترجيح مى دهند و مى فرمايد: «مردم چيزى از امور دينشان را براى اصلاح دنيايشان ترك نمى كنند مگر اين كه خداوند زيان بارتر از آن را به روى آنها مى گشايد»;
اشاره به اين كه در بسيارى از اوقات، دستورات دينى و منافع دنيوى در برابر هم قرار مى گيرند و رعايت هر يك سبب ضايع شدن ديگرى است. انسان هاى موحد و يكتاپرستان حقيقى كه هيچ مؤثرى را در عالم جز به فرمان خدا نمى دانند به منافع دنيوى خويش پشت پا مى زنند و براى حفظ دين و ايمان و اطاعت فرمان هاى الهى مى كوشند، از اين رو رحمت الهى شامل حالشان مى شود و بهتر از آن عايدشان مى گردد. به عكس آنها كه دينشان را فداى دنيا و وظايف الهى خود را فداى منافع دنيوى مى كنند خداوند بدتر از آنچه را از آن بيم داشتند به سراغشان مى فرستد. فى المثل كسانى هستند كه حج واجب خود را كه بر طبق حكم شرع جنبه فوريت دارد به تأخير مى اندازند مبادا تشكيلات مادى آنها گرفتار ركود شود.
در حديثى از امام باقر(عليه السلام) مى خوانيم:
«مَا مِنْ عَبْد يُؤْثِرُ عَلَى الْحَجِّ حَاجَةً مِنْ حَوَائِجِ الدُّنْيَا إِلاَّ نَظَرَ إِلَى الْمُحَلِّقِينَ قَدِ انْصَرَفُوا قَبْلَ أَنْ تُقْضَى لَهُ تِلْكَ الْحَاجَةُ;
هيچ كس حاجتى از حوايج دنيا را بر حج مقدم نمى دارد مگر اين كه ناگهان نگاه مى كند حجاج خانه خدا كه آثار حج در چهره آنها نمايان است از اين سفر باز گشتند پيش از آنكه حاجت او برآورده شده باشد». در حديث ديگرى كه در كتاب شريف كافى از امام صادق(عليه السلام) آمده مى خوانيم كه حضرت به يكى از اصحاب خاصش «سماعه» فرمود:
«مَا لَكَ لاَ تَحُجُّ فِي الْعَامِ فَقُلْتُ مُعَامَلَةٌ كَانَتْ بَيْنِي وَبَيْنَ قَوْم وَأَشْغَالٌ وَعَسَى أَنْ يَكُونَ ذَلِكَ خِيَرَةٌ فَقَالَ لاَ وَاللَّهِ مَا فَعَلَ اللَّهُ لَكَ فِي ذَلِكَ مِنْ خِيَرَة;
چرا امسال حج نمى روى؟ عرض كرد: معامله اى ميان من و گروهى است و گرفتارى هايى دارم و شايد خير، در آن باشد. امام(عليه السلام)فرمود: چنين نيست». يا مثلاً انسان هنگامى كه مشغول نماز مى شود به دليل بعضى از كارهاى دنيا آن را به سرعت تمام مى كند و چه بسا اركان نماز آنچنان كه لازم است انجام نمى شود.
اين گونه افراد كه نمازشان را فداى منافعشان مى كنند به گفته اميرمؤمنان(عليه السلام) به جايى نمى رسند. در حديثى مى خوانيم: «إِذَا قَامَ الْعَبْدُ فِي الصَّلاَةِ فَخَفَّفَ صَلاَتَهُ قَالَ اللَّهُ تَبَارَكَ وَتَعَالَى لِمَلاَئِكَتِهِ أَمَا تَرَوْنَ إِلَى عَبْدِي كَأَنَّهُ يَرَى أَنَّ قَضَاءَ حَوَائِجِهِ بِيَدِ غَيْرِي أَمَا يَعْلَمُ أَنَّ قَضَاءَ حَوَائِجِهِ بِيَدِي; هنگامى كه انسانى مشغول نماز شود و نمازش را (براى رسيدن به حوايج دنيا) كوتاه كند، خداوند به فرشتگانش مى فرمايد: آيا اين بنده مرا نمى بينيد گويى گمان مى كند برآورده شدن حاجاتش به دست ديگرى است.آيا نمى داند انجام حوايجش همه در دست من است؟».
آنچه گفته شد در مورد حاجات فردى است; اما حاجات و نيازهاى اجتماعى نه تنها از اين قاعده مستثنا نيست بلكه شمول اين قاعده نسبت به آنها قوى تر و آشكارتر است;
مثلاً ـ به گفته مرحوم «مغنيه» در شرح نهج البلاغه خود ـ سران كشورهاى اسلامى، امروز دستور جهاد و دفاع از حريم اسلام و كيان مسلمين را براى منافع مادى كه دولت هاى استعمارى به آنها ارائه مى دهند رها كرده اند و خداوند آنها را از هر دو محروم ساخته است; در دست بيگانگان ذليل و خوار شده اند و دنياى آنها نيز تأمين نگشته است. اگر دقت كنيم آنچه مولا در اين سخن حكيمانه بيان فرموده به اصل توحيد افعالى بازگشت مى كند و جلوه اى از جلوه هاى «لا مُؤَثِّرَ فِى الْوُجُودِ إلاّ اللهُ» محسوب مى شود. قرآن مجيد مى گويد:
«(وَلَوْ أَنَّ أَهْلَ الْقُرى آمَنُوا وَاتَّقَوْا لَفَتَحْنا عَلَيْهِمْ بَرَكات مِنَ السَّماءِ وَالاَْرْضِ وَلكِنْ كَذَّبُوا فَأَخَذْناهُمْ بِما كانُوا يَكْسِبُونَ);
اگر اهل شهرها و آبادى ها ايمان مى آوردند و تقوا پيشه مى كردند درهاى بركات آسمان و زمين را به روى آنها مى گشوديم ولى (پيامبران الهى و دستورات ما را) تكذيب كردند و ما آنها را گرفتار نتيجه اعمالشان كرديم».
شرح از
14Khorshid.ir
📒#حکمت_صد_و_ششم
📒#ره_آورد_شوم_دین_گریزی
📒آرشیونهج البلاغه
@MaeMaein3