#یک‌تکه‌کتاب عکس حاج محسن بود که بر صفحه‌ی پشت نتانیاهو نقش بسته بود. داشت توضیح می‌داد که ایران چه آدم هایی دارد... دکتر وقتی این صحنه را از تلویزیون می‌دید و اسم خودش را دید پوزخندی زد. پسرش ازش پرسید:«چی شد خندیدی بابا؟!» پاسخ داد: « تا زمانی که من زنده هستم، نتانیاهو یک شب راحت نمی‌تونه بخوابه.» [ پرواز پای دماوند؛ محمدحسین علی‌جان‌زاده ]

گُم‌ می‌شود‌ صدای گریه‌های تو در خنده‌های شهر؛
دل‌خوش‌ نکن‌ به‌ ندبه‌ی‌ جمعه، خودَت‌ بیا :)❤️‍🩹

#اللهم‌عجل‌الولیک‌الفرج

صلحی کن و باز آ که خرابم ز عِتابت:)′ ای که حاضری در چشم چشم‌انتظاران؛ #اللهم‌عجل‌الولیک‌الفرج ‌‹مـٰاه‍ِ مَـڹ›

آقای امام رضا؛ میدونی چقدر خوندن این دعا توی صحنت لذت بخشه؟ نذار محروم باشیم از نعمت خوندنش تصدقت گردم :)

آدم که به موضوع توسعه فردی توجه میکنه؛ ناخودآگاه یسری آدمای خیلی مچ زندگیش باهاش ارتباطشونو کم میکنن .. اون حسودا، اون نارفیقا، اونایی که میخوان بکشنت پایین از جایگاهی که داری پیدا میشن و برعکس میبینی یسریا که اصلا به تیریپشونم نمیخوره دلسوزت باشن، یجوری هواتو دارن و به فکرتن که اصلا باور نمیکنی !! یهو وارد دوره‌ای میشی که میبینی از صد تا آدمی که باهاشون معاشرت داشتی، فقط بیست نفرشون توی رشد تو تاثیر دارن و از اون بیست نفر فقط هشت نفرشونن که هدفشون و افکارشون مثل توئه و از اون هشت نفر فوقش دو نفرن که عین تو دغدغه‌مند اهداف و پیشرفتشونن و میتونن همراهیت کنن تا باهم برسین به اوج. اگه تو هم مثل من وارد این برهه‌ی حساس و حیاتی شدی، ؛ تبریک میگم بهت دوستِ من خدا داره تورو توی مسیر خلقتت قرار میده :) .. قدرِ آدم های اطرافتو بدون؛ اینبار بیشتر از همیشه. #ماهك

خدایا؛ آنقدر بزرگمان کن که با حرف بنده‌های کوچکت ناراحت نشویم :).

تنها پناه ؟! - کنجِ گوهرشاد :)

حجره‌ی خلوت صحن قدس :)؛ رو به روی گنبد توی انقلاب؛ حجره‌ی آزادی؛ بهشتِ ثامن.

از خود فراری‌ و به خودم مبتلا بهم.

ایها الممبر؛ #شعر؟

ماهرویا، رخ ز من پنهان مکن چشم من از هجر خود گریان مکن

ز آرزوی روی خود زارم مدار از فراق خود مرا بی‌جان مکن