eitaa logo
- ماھ‌ِحرم‌ .
1.6هزار دنبال‌کننده
3.1هزار عکس
1.6هزار ویدیو
2 فایل
أفتقد زيارتك يا سيدي ؛ خذني إلى الضريح لأعبدك أريدك أن تعلم أنني أريد المحال . - @Information_00 - صلوات بفرست مومن .
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
لطفا از کانال خواستید کپی کنید حلاله فقط ۱۰ صلوات برای شادی روح شهید صدر زاده 🙏🙏🙏🙏🙏🙏
🔷🔸🔷🔸🔷🔸 آسمونی شدن نه بال میخواد و نه پر. 🕯🔅 دلی میخواد به وسعت خود آسمون.♥️ مردان آسمونی بال پرواز نداشتن، تنها به ندای دلشون لبیک گفتند و پریدن...📿💖 🌸شـــهـــادتـــتـــ🥇مـــبـــارکــــ🌸 . 🌷داداش بــابــکـــ🌷 🔷🔸🔷🔸🔷🔸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
لبیک یا زینب🌹🌹: سلام به یاری خدا و با توکل بر اوو به نیت سلامتی امام زمان عج و تعجیل در امر فرج و سلامتی رهبر عزیزمان هرروز به نیابت یکی از شهدایه عزیزمون..امروز شروع میکنیم به یاد ونام شهید سرافرازمون شهیدسجادخلیلی🌺🌺🌺
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
࿐❅᪥•﷽•᪥❅࿐ 👌 فوق العاده زیبا و دیدنی " زندگی با محبت امام زمان (عج) " ⭕️حتما ببینید 🎙حجت‌الاسلام أللَّہُمَ؏َـجِّڸْ لِوَلیِڪَ ألْفَـرَج 🕊🥀
...شهید مصطفی صدرزاده با نام جهادی سید ابراهیم مصطفی صدرزاده متولد ۱۹ شهریور1۳۶۵ درشهرستان شوشتراستان خوزستان در خانواده ای مذهبی به دنیا آمد . پدرش پاسداروجانبازجنگ تحمیلی و مادرش ازخاندان جلیله سادات هستند. مصطفی 11 ساله بود که از اهواز به همراه خانواده به استان مازندران و پس ازدوسال به شهرستان شهریاراستان تهران نقل مکان ودرآنجا ساکن گردید . ایشان دوران نوجوانی خود را با شرکت درمساجد وهیئت های مذهبی، انجام کارهای فرهنگی وعضویت در بسیج و یادگیری فنون نظامی سپری کردند، دردوران جوانی درحوزه علمیه به فراگیری علوم دینی پرداخت، سپس در دانشگاه دانشجوی رشته ادیان و عرفان شدند، همزمان مشغول جذب نوجوانان و جوانان مناطق اطراف شهریار و برپایی کلاسها و اردوهای فرهنگی و نظامی وجلسات سخنرانی و.... برای آنان بودند. نتیجه ازدواج ایشان در سال ۸۶،دختری ۷ ساله به نام فاطمه و پسری ۷ ماهه به نام محمد علی است. مصطفی صدرزاده درسال۹۲برای دفاع از دین و حرم بی بی زینب (س) با نام جهادی سید ابراهیم داوطلبانه به سوریه عزیمت و به بعلت رشادت درجنگ با دشمنان دین، فرماندی گردان عمار و جانشین تیپ فاطمیون شد، سرانجام پس از چندین بار زخمی شدن دردرگیری با داعش، ظهرروزتاسوعا مقارن با ۱ آبان ۹4 در عملیات محرم درحومه حلب سوریه به آرزوی خود، یعنی شهادت در راه خدا رسید و به دیدار معبود شتافت و در گلزار شهدای بهشت رضوان شهریار آرام گرفت .
امروز سالروز شهادت شهید مدافع امنیت♥️پاسدار هست... همون شهیدی که در فتنه آبان ماه سال گذشته به شهادت رسیدن ... 😭
بسم رب الحسن
🎤 🔹یادگیری برایش خیلی اهمیت داشت. 🔹تا جایی که، دنبال یکی از بهترین اساتیدِ زمان شهر رفت و با زحمت فراوان برای آموزش قرآن به نوجوان‌ها ایشون رو به مسجد آورد. گاها میشد زمانی که استاد براش کاری پیش میومد، پیش نوجوان‌ها مینشست و از عمد قرآن رو اشتباه میخوند تا بچه‌ها اشتباهش رو بگیرن و امیدوار بشن به ادامه یادگیری قرآن... ✍🏻 راوی : دوست شھید ♥️ ┅══*✼🌿🌼❤️🌼🌿✼*══┅
من بعد خودت با صدای خوش تحریرت اذان بگو یکی از خصوصیت‌های بارز شهید صدرزاده تاکید بر نماز اول وقت بود، همیشه اذان نماز صبح مقر را سید ابراهیم می‏‌گفت.ما به دلیل اینکه بحث تبلیغ را انجام می‏‌دادیم و مستمر به نقاط مختلف سفر می‏‌کردیم نمی‏‌توانستیم روزه بگیریم اما او روزه می‏‌گرفت و برای سحری بیدار می‏ شد یک روز نماز صبح را با صدای سید بیدار شدم، توی مقر قدم می‏زد و لابه لای هر بند از اذانش فریاد می‏زد و می‌‏گفت:برادرها وقت نماز شده برپا،دلاورا بلند شوید وقت نماز است.ما هم از آن به بعد سر به سرش می‏‌گذاشتیم و با اینکه صدای خوبی هم نداشت (با خنده) می‏‌گفتیم بعد از این با صدای خوش خودت اذان بگو!
👌🏼 🌸🌵داریم به روزایۍ میرسیم ڪه از خیلۍ از مذهبیامون، صرفا یه تیپِ مذهبۍوتسبیح‌و📿 انگشتر عقیق😔 باقۍ مونده... ڪو❌ آرمان‌هامون❌ پس..!
🌱🌹 مَن بِھ غِیرِ از نوڪرےِ براے تُ بھ دَردے نمیخورم:)... ..؛ رو به قبله مینشینم خسته با حالی عجیب از ته دل مینویسم أنت فی قلبی حسین
🥀 آدم‌ها سه دسته‌اند: ۱. خام ۲. پخته ۳. سوخته ¹.خام‌ها کھ هیچ....! ².پخته‌ها هم عقل معیشت دارند و دنبال کار و زندگی حلال‌اند. ³.سوخته‌ها . چیزهای بالاتری می‌بینند و می‌سوزند، توی همان ...🤍 شھیدمجیدپازوکی
👌 فردی هنگام راه رفتن، پایش به سکه ای خورد. تاریک بود، فکر کرد طلاست!✨ کاغذی را آتــــ🔥ـــش زد تا آن را ببیند. دید ۲ ریالی است!! بعد دید کاغذی که آتش زده، هزار تومانی بوده!! گفت: چی را برای چی آتش زدم! ✅ و این حکایت زندگی خیلی از ماهاست، که چیزهای بزرگ را برای چیزهای کوچک آتش میزنیم و خودمان هم خبر نداریم! 💢اعمالمان را با یک حرف(تهمت، غیبت، دروغ، ریا و ...)آتش نزنیم. ‍‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌
😍 تا گݪ روۍ ٺو دیدم همہ گلها خارند...
🌱 طرز خندیدن ٺـو خانہ خرابم ڪرده...
✨ نکند‌فکر‌کنۍدردلِ‌من‌یاد‌تو نیستــ گوش‌کن،نبضِ‌دلم‌زمزمہ‌اش‌باتو یکیستــ