[ أَلسَّلامُعَلَىالْمُغَسَّلِبِدَمِالْجِراح ]
سـلامبرآنـڪــهباخـونِزخمهایݜ
شـســتٺـــ وشــوداده ݜڋ..
سرخط
Mehdi Rasoli - Madare Ghamkhar.mp3
9.85M
∫ #نوحه_خونے🎤 ∫
انقدر غم مردمو خوردی♥️
ای مادر غمخوار😭🌨
#حاج_مهدی_رسولی
#بسیار_دلنشین👌👌
#فاطمیه_خط_مقدم_ما_است
سرخط
هرڪہہ رآ عاݜق شوم خواهـم کـشت وهرڪه را بڪݜم خودخون بهایه اویم ..
حدیث قڋسـی.
سرخط
ٺــویی نـماز و مـنم مـست
مانده ام چــه کـنم
ڪــہہ هــم اقامہ خـطا
هم سبـڪ ݜـمردن ٺـو 🌿
#بادهہ_نـاب:)))
سرخط
"عشق"
یعنی:
هرسحرقبلازنماز
ساعتیمحوتماشای
" علیع"
میایستاد :)
#عشــقعلوۍحــبفاطمۍ
۲ پروژه مهمی که شهید فخریزاده به سرانجام رساند چه بود؟
🔸از مهمترین پروژههایی که توسط شهید فخریزاده و تیمش به نتیجه رسید، پروژه تولید «اولین کیت ایرانی تشخیص #کرونا» بود که سازمان تحت امرش با نظارت مستقیم این شهید عزیز سرانجام بعد از تلاشهای فراوان در ابتدای سال جاری موفق به تولید این کیت شدند.
🔸این کیت از نظر کیفیت و سطح فناوری بهکار رفته در سطح استانداردهای روز دنیا قرار داشته و هماکنون در بیمارستانها مورد استفاده قرار دارد و در واقع با تلاشهای شهید فخریزاده و سازمان پژوهش و نوآوری وزارت دفاع نام کشورمان جزو معدود تولیدکنندگان این کیتهای پیشرفته ثبت شده.
🔸غیر از کیت تشخیص کرونا، پروژه بسیار حساس و مهم «تولید واکسن #کرونا» نیز توسط شهید فخریزاده و تیمش از مدتهای پیش کلید خورده بود.
🔸پروژه تولید واکسن کرونای ایرانی با تلاشهای شبانهروزی این شهید به نتایج بسیار خوبی رسیده و هماکنون واکسن تولیدشده توسط سپند، به مرحله تست انسانی رسیده و در آستانه حصول نتیجه قرار دارد.
🇮🇷 شهید فخریزاده غیر از این دو پروژه مهم، پروژههای مهم تحقیقاتی دیگری هم در حوزههای مختلف مدیریت میکرد اما قطعا ترور این شهید والامقام، راه او را پایان نخواهد داد و شاگردان و همرزمانش این راه پرافتخار در خدمت به ملت ایران را ادامه خواهند داد.
#انتقام سخت
#مادر_آگاه
کودک افسرده تربیت میکنی اگه...
1⃣ اگه از کسی ناراحته بغلش نکنی تا آروم شه و بهش حس امنیت ندی.
2⃣ اگه دائما جلوی چشماش با همسرت گلاویز شی و گریه کنی.
3⃣ اگه همیشه باهاش خشک و جدی باشی و فکر کنی خندیدن و شوخی کردن باهاش اونو پر رو میکنه.
4⃣ اگه براش وقت نذاری، باهاش بازی نکنی، باهاش حرف نزنی و مدام درگیر خودت باشی.
5⃣ اگه مدام خواستههای خودتو بهش تحمیل کنین.
6⃣ اگه مدام تنبیهش کنی( کتک زدن، حبس کردن، داد زدن)
7⃣ اگه وقتی میاد سمتت و به توجه تو احتیاج داره پسش میزنی و بهش کم محلی میکنی.
#مشاور
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎙 #حاج_مسعود_پیرایش
▪️بسم رب الشهید، بازم زهرا خرید عاشق ها رو....
▪️شور احساسی #شهید_محسن_فخری_زاده
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎙 کربلایی #حسین_طاهری
▪️در معرکه سنگین،بگویید به صحیون...
▪️رجز حماسی #انتقام_سخت #ترور #پیشنهاد_دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎙 کربلایی #حسین_طاهری
▪️العجل اساعه محور مقاومت تشنه دیداره...
▪️شور #انتقام_سخت #ترور
◾️ پیشنهاد ویژه ی دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎙 کربلایی #محمد_حسین_حدادیان
▪️سایه سر،نفس پیغمبر
▪️تک حماسی
◾️ پایگاه جامع #تکست_مداحی
◼️ https://eitaa.com/joinchat/1046282295C5f7a8eee26
#رفیق_شهید که داشته باشی...🍃🙂
⭕️همیشه یه نفر هست که باهاش دردو دل کنی...🌸
⭕️همیشه کسی هست که حواسش بهت باشه... ✨
⭕️ رفیق شهید خوب بلده توی سختی ها سر بزنگاه دستتو بگیره.. 🙂❤️
⭕️رفیق شهید که داشته باشی همیشه یه نور امیدی تو دلت هست که شفاعتت کنه
⭕️رفیق شهید که داشته باشی عشقت میشه یه خواب حتی کوتاه که بیاد بگه ازت راضیه... 🙃✨
(اینجوری میفهمی خدا هم ازت راضیه)
⭕️وقتی دلت از مردم شهر گرفت میری یه گوشه باهاش حرف میزنی عمرا اگه دلت رو آروم نکنه‼️😊
⭕️پاهات جایی رو میرن که رفیقت میخواد دیگه پات به مجلس گناه باز نمیشه میشی بچه هیئتیه محلتون... ❤️
🔷از همه مهمتر...
⭕️کمکت میکنه کم کم پر بکشی...🌸
✨رفیق با معرفت میخوای؟ بیا و رفاقت رو با شهدا شروع کن...❤️
یه رفاقتی با بوی امام حسین(علیه السلام)🔻
#دلنوشته
یه مذهبی
باید بدونه که رفیق شهید داشتن
فقط واسه ی
خوشگلی پروفایل نیس!
باید یاد بگیره حرف شهید رو
تو زندگیش پیاده کنه
وگرنه از رفاقت
چیزی نمیفهمه ‼️✋🏻
اندکی تفکر🤔
⊰•🏜°🌸•⊱
#لذتبندگی
.
+یا ایُها الذینَ آمَنو؟....♡
-جانم؟💕
+و آنگاه کہ تنها شُدے🥀
و در جستجویِ تڪیہگاه
مطمئنے هستے
بر من توڪل کُن..😻
🌱🍃🍀
🗯➖چرا [باید] #حجاب داشته باشم⁉️
💠➕به همون دلیلی ڪه یه خونه باید [در] داشته باشه ...❗️😊
🗯➖یعنی چی؟؟!
💠➕ قبول داری اگه خونهها در نداشتن، راحتتر بودیم و نیازی به ڪلید انداختن یا پشت در موندن نبود ...؟؟😉
🗯➖ آره
💠➕ با این وجود عقلت میپذیره ڪه خونهات رو بدون در بذاری⁉️
🗯➖معلومه ڪه نه✋
💠➕چرا ؟؟
🗯➖ خب مگه خونهی من خیابون یا پارڪه ڪه براش در نذارم و اجازه بدم هر ڪسی وارد حریمم بشه😒
🏠☝️🔺خونهی هر ڪس یه مڪان #خصوصی و متعلق به خودشه، نمیشه ڪه در نداشته باشه تا هر ڪس خواست بیاد تو و اموالمون رو بدزده یا حتی به خودمون صدمه بزنه ...⚡️
💠➕ #حجاب هم مثل "در" خونه حفاظه✅
🔔☝️#آیا بدن ما ارزشش از خونه بیشتر نیست ڪه نخوایم براش حفاظ بذاریم⁉️
🍃میفرمایند؛
برای اینکه بدانی به خدا مقرب شدهای؛
میزانِ آسودگیِ خودت را بسنج !
اگر آسودگیات کم شده
و بهمریخته هستی،
بدان که از خدا دور هستی :)
🌱استادپناهیان
دلم گرفته ﺍَستــ
ﯾـﺎ #دلگیرم
ﯾـﺎ ﺷﺎﯾَـﺪ ﻫَـﻢ #دلمﮔﯿﺮاستــ
نمیدانم ...
ﺍصـلا ﻫﯿـچ ﻭَﻗـﺖ ﻓَــﺮﻕِ ﺑِﯿــﻦِ اینها ﺭﺍ نفهمیدم
ﻓِﻘَـﻂ ﻣـﯽ ﺩﺍﻧَـﻢ #دلم یك ﺟـﻮﺭﯼ
ﻣـﯽ شود
ﺟﻮﺭﯼ ﮐِﻪ مثل #همیشه نیسـتــ
#دلم کِه ﺍﯾﻨﻄـﻮﺭ مـیشود غصههای ﺧﻮﺩَﻡ ﮐِﻪ ﻫـﯿﭻ...!
غصههای همه ِِ #دنیا ﻣـﯽ شود
غصههای من هیچ درمانی ندارد جز نگاه
پاك شهدا🕊
#زبان حال
~🕊
میگفت که :
من از آقا مصطفی یاد گرفتم
اگه از در انداختنت بیرون
از پنجره بیا
بجنگ برای خواستههات
ناامیدت کردن پا پس نکش
برو جلو
خدا ببینه سفت و سخت چسبیدی
بهت میده خواستت رو..:)
#شهید_مصطفیصدرزاده❤️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔺سه تا چیزی که بنیامین نتانیاهو ازش وحشت داره و هر شب کابوس میبینه!
🔹بفرستید برا اونایی که دلشون لرزید
#کتاب_مرتضی_و_مصطفی 📚
#قسمت_هفتم
#فصل_اول شما که ایرانی هستی.
خاطرات خود گفته ی شهید_مرتضی_عطایی🎙
البته آنها در سطح شهر مشهد هم زیاد هستند ولی تقریباً مرکزیت شان در گلشهر است.
دفتر مسجد داخل حیاط مسجد بود. آنجا اتاقی داشت که کار ثبتنام در آن انجام میشد. بچه های افغانستانی میآمدند، مدارک میدادند، ثبت نام می کردند و پیگیر کارهای اعزامشان می شدند.
چون هر شب 🌑 میرفتم آن جا، تقریباً با آنها آشنا شده بودم، موقع نماز که می شد همه میرفتند نماز، بعد نماز به نوبت اسم ها را میخواندند. کسانی که ثبت نام می کردند هم باید با آنها هم زبان و افغانستانی بودند.
بالاخره یک شب شماره تلفن 📱 افضلی را از یکی از بچههای آنجا گرفتم، گفتم شاید به دردم بخورد. او به من گفت: بابا فایده نداره، شما هر چی هم بری بیای، ثبت نامت نمیکنیم. به ما تاکید کردن که به هیچ عنوان ایرانی ثبت نام نکنید. گفتند اگر ایرانی از توی اینها در بیاد یا معلوم بشه ثبت نام کردید، با شما برخورد میکنیم و اخراج می شید.
یک روز که در خانه 🏠 بودم، فکری به سرم زد. از طرف بسیج یک دستگاه بیسیم 📞 تحویل من داده شده بود به نام بصیر. شبکه این بی سیم ها باز است و موبایل 📱 را هم می شود با آن شماره گیری کرد.
بی سیم بصیر دو تا خصوصیت دارد؛ یکی عدم نمایش شماره☺️، دیگر اینکه باید مثل بی سیم وقتی صحبت می کنی، شاسی آن را بگیری. زمان صحبت، طرف مقابل متوجه میشود شما داری با بیسیم صحبت میکنی.
آن روز به سرم زد با این بیسیم یک زنگ به افضلی بزنم😁.
نمیخواستم کسی در خانه متوجه شود😬. البته کمی زمینه سازی کرده بودم. چون کارم تاسیسات بود و جواز کسب هم داشتم، مدتی قبل در ستاد بازسازی عتبات ثبت نام کردم و قسمتم شد حدود ۴۰ روز در حرم حضرت سیدالشهدا ♥️ کار تاسیسات انجام دادم.
تصمیم داشتم اگر قضیه رفتنم به سوریه درست شد، به خانمم بگویم که مجدداً کار عتبات درست شده و باید به عراق بروم❌. آمدم توی حیاط خانه، بی سیم را روشن کردم و بدون اینکه چیزی در ذهنم باشد و فکری کرده باشم، فقط شماره آقای افضلی را گرفتم😑.
🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸
🔺منبع: کتاب #مرتضی_و_مصطفی
دم عشق،دمشق
🔺انتشارات: یا زهرا
#کتاب_مرتضی_و_مصطفی 📚
#قسمت_هشتم
#فصل_اول شما که ایرانی هستی.
خاطرات خود گفته ی شهید_مرتضی_عطایی 🎙
اصلا نمی دانستم چه حرفی باید بزنم 🤷♂️ و خودم را چطور معرفی کنم، از طرفی او یک هفته هر شب من را دیده بود و می شناخت🙍♂️. تنها کاری که کردم، یک پارچه جلوی دهنه بی سیم گرفتم تا به اصطلاح صدایم کمی عوض شود😉. هرچند که صدای خش خش بی سیم می آمد. شماره را که گرفتم، افضلی گوشی را برداشت و گفت: بفرمایین؟😟
یکی دو بار الو الو کردم و چون آنتن نمی داد، ارتباط قطع شد. دفعه سوم که شماره را گرفتم، گفت: بفرمایین، حاج آقا شمایید؟ چون دو بار قطع شد و شماره هم نیفتاده بود، او کس دیگری را اشتباهی گرفته و فکر کرد من حاج آقا هستم😏. حالا من اصلا نمی دانستم این حاج آقایی که می گفت، کی هست😛. همین طور الله بختکی گل گرفتم و گفتم: بله آقای افضلی! گفت: بفرمایید حاج آقا! گفتم: بنده خدایی را فرستادم بیاد پیشت برای ثبتنام، چرا کارش رو راه ننداختی؟🤫🤣 گفت: کی؟ گفتم: یکی هست به نام عطایی😅. گفت: اِ... حاج آقا اینو شما فرستادید؟😵 گفتم: بله🤐🤪. گفت: نگفت از طرف شما اومده! گفتم: بابا کارش رو راه بنداز. پرسید: شما ماموریتید؟🧐 گفتم: آره الان تهرانم.🤓 گفت: بگین امشب بیاد کارش رو راه بندازم. بعد از خداحافظی سریع گوشی رو قطع کردم😨. حسابی خوشحال بودم و نفهمیدم کی غروب شد😍. قبل از غروب با ماشین به آنجا رفتم. افضلی تا من را دید ، از پشت میزش🙇♂️ بلند شد، اومد بیرون بهم دست داد و با عزت و احترام پرسید: چرا زودتر نگفتی از طرف حاجی اومدی؟ حالا کدام حاجی، نمی دانستم🤷♂️. حرفی نزدم و ساکت ماندم. افضلی گفت: تو رو خدا بفرما! بعد هم رفت برایم چایی آورد. آن روز حسابی تحویل بازار بود.😄
بعد از این حرفها، افضلی چند تا فرم به و از من مدارک خواست.✔️
فرم ها را پر کردم و مشخصاتم را کامل نوشتم. چون مثلاً حاجی معرف من بود😄، با اینکه او میدانست من ایرانی هستم، اما هیچ حرفی نزد🤫. من عکس خودم و خانمم و بچهها را به همراه فرم ها به او دادم. البته نام من به عنوان افغانستانی ثبت شد.
🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸
🔺منبع: کتاب #مرتضی_و_مصطفی
دم عشق دمشق
🔺انتشارات: یا زهرا