eitaa logo
- ماھ‌ِحرم‌ .
1.6هزار دنبال‌کننده
3.1هزار عکس
1.6هزار ویدیو
2 فایل
أفتقد زيارتك يا سيدي ؛ خذني إلى الضريح لأعبدك أريدك أن تعلم أنني أريد المحال . - @Information_00 - صلوات بفرست مومن .
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
پیشنهاد خیلی زیاد برای پانلود فیلم ها ✨✨
اولین غذایی که بعداز عروسیمان درست کردم استانبولے بود👌🌹 از مادرم تلفنی پرسیدم! شد سوپ..🍲😢😅 آبش زیاد شده بود ... منوچهر میخورد و به به و چه چه میکرد...☺️❤️ روز دوم گوشت قلقلی درست کردم! شده بود عین قلوه سنگ...😐🤦🏻‍♀😅 تا من سفره را آماده کنم منوچهر چیده بودشان روی میز و با آنها تیله بازی میکرد قاه قاه میخندید...😶😂 ❤️👈🏻و میگفت : چشمم کور دندم نرم تا خانم آشپزی یاد بگیرن هر چه درست کنن میخوریم حتی قلوه سنگ👩🏻‍🍳😌🌹 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
' نون‌وَالقَلمْـ ! تحریرکن‌‌ایمـانِ‌‌سنگررا ˘˘
شاید هنوز تک تیری در تهِـ جیبم باشد و کهنھ خنجری بُرّا خفتهـ در خفای پهلویِ چپمـ :) !'
سلام دوستان
میخوایم بعد یه مدت استوری بزاریم✨
روزی یک مرد ثروتمند، پسر بچه کوچکش را به روستا برد تا به او نشان دهد مردمی که در آنجا زندگی میکنند، چقدر فقیر هستند. آن دو یک شبانه‌روز در خانه محقر یک روستایی مهمان بودند. در راه بازگشت و در پایان سفر، مرد از پسرش پرسید: نظرت در مورد مسافرتمان چه بود؟ پسر پاسخ داد: عالی بود پدر! پدر پرسید آیا به زندگی آنها توجه کردی؟ پسر پاسخ داد: بله پدر! و پدر پرسید: چه چیزی از این سفر یاد گرفتی؟ پسر کمی اندیشید و بعد به آرامی گفت: فهمیدم که ما در خانه یک سگ داریم و آنها چهار تا، ما در حیاطمان یک فواره داریم و آنها رودخانه ای دارند که نهایت ندارد، ما در حیاطمان فانوس های تزیینی داریم و آنها ستارگان را دارند، حیاط ما به دیوارهایش محدود می‌شود اما باغ آنها بی‌انتهاست! با شنیدن حرفهای پسر، زبان مرد بند آمده بود. بعد پسر بچه اضافه کرد: متشکرم پدر، تو به من نشان دادی که ما چقدر فقیر هستیم...  ‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌
یڪ نگاه به نامحرم 👇 مےٺواند سالها عبادٺٺ را بسوزاند🔥 و یڪ نگاه نڪردڹ👇 مے ٺواند برټر از سالها عبادٺ باشد✅ چشمت را ببند👀❌ سرت را پایین بینداز❗️ با خدا معامله ڪݩ .... چڪ هاے خدا سر وقت پاس مۍ شود😍 وعده اش حقیقت محض است✔️
💥 📵🌱 🔹فعالیت داشتن در فضای مجازی و پاک ماندن در آن تقوای دو چندان میخواهد....😉✋🏻 🔸یادمان نرود،گاهی با گناه ب اندازه یک لایک فاصله داریم...👈🏻♥️ 🔹یادمان نرود ،فضای مجازی هم "محضر خداست "😉✋🏻 🔸در روز حساب، تمام این سایت‌ها به حرف می آیند و گواهی میدهند بر کارهایمان نکند که شرمنده باشیم😢 🔹«امان از لحظه‌ی غفلت که فقط خدا شاهد است و بس !😔✋🏻 🔸 گاهی روی مانیتور بچسبانیم : " ورود شیطان ممنوع 🚫 " 🔹مراقب دستی که کلیک میکند چشمی که میبیند و گوشی که میشنود باشیم ....🤐 🔸و بدانیم و آگاه باشیم که خدا " همیشه آنلاین است😉✋🏻
بسم ࢪب الشھدا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
ما آمده‌ایم ‌زندگے کنیم‌ تا قیمت ‌پیدا کنیم نہ ‌اینکہ ‌با هر قیمتے زندگے ‌کنیم! زندگے‌ ما حکایت ‌یخ‌فروشے ‌است کہ از او پرسیدند فروختے؟! گفت ‌نہ ‌ولے تمام ‌شد..🍃🙃 -آیت‌ اللّٰہ بہجت-
😍💚 -راستی جبهه چطور بود؟|😜| ~تا منظورت چه باشه؟|😏| -مثل حالا رقابت بود؟|😉| ~آری...|😊| -در چی؟|😳| ~در خواندن نماز شب...|🤲🏻| -حسادت هم بود؟|🧐| ~آری|😌| -در چی؟|😳| ~در توفیق شهادت...|😇| -جِرزنی هم بود؟|🤔| ~آری...|😬| -برا چی؟|😵| ~برای شرکت در عملیات|🤩| -بخور بخور بود؟|😋| ~آری|🙂| -چی میخوردید؟|🙄| ~تیر و ترکش|🤕| -پنهان کاری بود؟|🤭| ~آری|😶| -در چی؟|🤐| ~نصف شب واکس زدن کفش بچه ها |😴| -دعوا سر پست هم بود؟!|😛| ~آری|😀| -چه پستی؟|🤥| ~ پست نگهبانی سنگر کمین|🥀| -آوازم می خوندید؟|😲| ~آری|🤗| -چه آوازی؟|😑| ~شبهای جمعه دعای کمیل|🗣| -استخر هم می رفتید؟|😂| ~آری|😒| -کجا؟|🤓| ~اروند،کانال ماهی،مجنون|🌊| -سونا خشک هم داشتید؟|😄| ~آری|😙| -کجا؟|😨| ~تابستون سنگرهای کمین،طلائیه|🌅| -ببخشید زیر ابرو هم بر میداشتید؟ |😥| ~آری|🤫| -کی براتون بر میداشت؟|😧| ~تک تیرانداز دشمن با تیر قناصه|💇🏻‍♂| -پس بفرمائید رژ لبم میزدید؟|😐| ~آری|😮| -با چی؟|🤯| ~هنگام بوسه بر پیشونی خونین دوستان شهیدمان|| سکوت کرد و چیزی نگفت...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
من را دخترخانوم می نامند... غروری دارم... ک برای تنها نبودن،له نمی شود.. احساسی دارم.. ک با منطق گدایان نمی سازد... قلبی دارم ک هنوز تیزی خنجر نامردی را نخورده است... و زیبایی هایی دارم ک حراج چشم های بیگانه نخواهد شد.. اینگونه است مشق شبهای دخترانه من....
هر وقت روضہ ها اوج می گرفت و سنگین می شد دلم هرے می ریخت. دلشوره می افتاد به جانم که الان آن طرف دارد خودش را می زند. معمولا شالش را می انداخت روی سرش که کسے لطمه زنی هایش را نبیند. 🌱 🌹یازهرا🌹
دلش گرفته پر درده.mp3
6.7M
پس از پسر همه عمر وقت نوشیدن گرفت حضرت ام‌البنین حجاب از آب 😭
همین ڪه نام مرا مے برند میگریَم
از این به بعد من و آه و چشم تر شده ای
چه نام مرثیه وارے ست "مادر پسران"