eitaa logo
محفل شهدا🌹
1.7هزار دنبال‌کننده
2.7هزار عکس
2.2هزار ویدیو
5 فایل
کوچه هایمان را به نامشان کردیم که هرگاه آدرس منزلمان را می‌دهیم بدانیم از گذرگاه خون کدام شهید است که با آرامش به خانه می‌رسیم. ارتباط باما : @karbala13701370
مشاهده در ایتا
دانلود
🌷 فرزند میرزاحسن درسال 1336 در روستای استیر از توابع شهرستان سبزوار متولد شد. دوران کودکی را در زادگاهش گذراند. از آنجا که علاقه زیادی به علوم دینی داشت وارد شهر تهران شد و در خلال تحصیل به تبلیغ و ارشاد مردم می پرداخت. در مدرسه حضرت حجت به مدت دو سال تحصیل کردند، سپس برای ادامه تحصیل به مدرسه علمیه چیذر رفته و در آنجا با و (ره) آشنا شدند. در سنین جوانی مبارزه علیه حکومت ستمشاهی پهلوی را آغاز نمود. پس از مدتی توسط شناسایی شده و اجباراً به قم عزیمت نمودند. در سال ۵۴ وارد حوزه علمیه قم و در مدرسه آیت الله مرعشی(ره) مشغول به تحصیل شدند. در مدرسه عکس و اعلامیه و رساله ایشان را مخفیانه توزیع می کردند و مجدداً توسط ساواک شناسایی شده و از مدرسه اخراج می شود. با ورود امام (ره) به کشور، به عنوان عنصری در گروه حفاظت از ایشان برگزیده شد. بعد از پیروزی انقلاب اسلامی جهت پاکسازی ارتش از افراد دست نشانده ، در آنجا مشغول به کار شد و چندین نفر را شناسایی و به مقامات قضایی معرفی نمود. پس از مدتی به دستور امام(ره) جهت تشکیل به شهر سبزوار آمد و این نهاد را به همت چند تن از دوستان تاسیس کردند. با شروع جنگ تحمیلی از طرف دفتر تبلیغات اسلامی به جبهه جنوب اعزام شد و سرانجام در تاریخ ۱۳۶۰/۰۹/۱۴ بر اثر اصابت ترکش به سرش در منطقه بستان و در جریان عملیات طریق القدس به مقام والای شهادت نائل آمد. پیکر پاک و مطهرش بعد از تشییع با شکوه در زادگاهش به خاک سپرده شد.🌷 ✨❤🌹 «لبیک یا سید الشهدا» ✍️ جهاد تبیین به عشق امام حسین🤲 🌙 ═══❖══════❖═══ @Mahfele_shohada60 ═══❖══════❖═══
🌷 دوازدهم مرداد سال هزارو سیصد و چهل در يك خانواده مذهبي در شهر كاشان ديده به جهان گشود. چون روز تولدش مصادف با اربعين حسيني بود نام او را حسين گذاشتند. نماز خواندن را در هفت سالگی شروع كرد. استعداد و هوش بالایی داشت و در هر سه مقطع تحصيلي جزو دانش آموزان درس خوان مدرسه بود. صوت خيلي زيبایی داشت؛ وقتی در مجالس عزاداري قرآن تلاوت می کرد احساس معنويت خاصي به شنوندگان دست مي داد. در سالهاي آخر دبيرستان در برپايي تظاهرات عليه حضور فعال داشت حتی يكبار هم  به خاطر اين مسئله به شدت مورد ضرب و شتم ماموران قرار گرفت. يكي از خصوصيات برجسته حسین وفاي به عهد بود، طوري كه وقتي به کسی وعده اي مي داد سعي مي كرد هر طور شده به آن کند. به پدر و مادرش حتی به همسايه ها كمك مي كرد. بعد از پیروزی انقلاب جلسات زيادي براي آموزش قرآن برپا كرد و درسواد آموزي به بي‌سواد‌ها درس می داد. با عضویت در در ساختن حمام و مدرسه درروستاهاي محروم حضور فعال داشت.  به خيلي اهميت مي داد، وقتي به هر علتي نمازش دير مي شد براي خودش جريمه اي تعيين كرده بود كه حتما فرداي آن روز بايد مي گرفت. نماز شبش هيچ موقع ترك نمي شد و با حالاتي وارد نماز مي شد كه متوجه اطرافيان نبود. پس از اخذ ديپلم با شركت در كنكورسراسری وکسب رتبه بالادر دانشگاه تهران پذيرفته شد. قرائت دلنشين قرآن او در مراسم معارفه دانشجويان جديد هنوز هم در گوش بسياري از دوستان و هم كلاسهايش طنين انداز است. از همان بدو ورود با عضويت در انجمن اسلامي، از اعضاي فعال آن شد. همزمان با تعطيلي دانشگاه ها با عضویت در به مناطق جنگي اعزام شد. اوايل جنگ به عنوان پزشكيار در سنندج خدمت كرد. بعد ازچند ماه به سقز و بعد به منطقه پاوه رفت و هرچند ماه يك بار به ديدار خانوده مي آمد. در يكي از اين ديدارها به پدرش كه علاقه خاصي به او داشت مي گويد تا كي بايد از صفحه تلويزيون تصویر شهدا را ببينيم ؟ فرداي قيامت كه امام خميني دريك طرف و شما در طرف ديگر، مي پرسد براي انقلاب چه كرديد؟ شما اگر شهيد داده باشي سر افراز خواهي بود. حسين در زمان فتح بستان (چهل روز قبل از شهادت) در كاشان بود و براي وداع آخر آمده بود. خانواده و دوستانش از حالات صحبت و حركاتش حدس مي زدند كه آخرين باري است كه او را مي بينند، همه را به تقوا و مخصوصاً به نماز توصيه مي كرد. عكس یادگاری گرفت و به مادرش گفت مقاوم باشد و از او خواست كه به پدرش هم روحيه بدهد. براي ديدار امام راهي جماران شد، ولي موفق به زيارت امام نشد.حسین دوباره به جبهه رفت و درتاریخ دوازده دی ماه سال شصت درعمليات محمد رسول الله در منطقه نوسود پاوه دعوت حق را لبیک گفت و به فیض نایل آمد. پيكر مطهرحسین پس از پنج روز در زير برف مانده بود توسط همرزمانش به پشت جبهه و از آن جا به زادگاهش منتقل شد و در دارالسلام شهرستان كاشان به خاك سپرده شد.🌷 «لبیک یا سید الشهدا» ✍️ جهاد تبیین به عشق امام حسین🤲 🌙 ═══❖══════❖═══ @Mahfele_shohada60 ═══❖══════❖═══
  🌷شهید یارمحمد پيروزي در يك خانواده و در شهرستان آبدانان متولد شد و در سن هشت سالگي پد ر خود را از دست داد و بعد از وفات پدر به شهرستان دره شهر آمدند و در آستانه نوجوانی بود که جهت امرار خانواده مجبور بود جهت پیدا کردن کار به تهران برودو مشغول كارگري بشود، از همان اول در حد توان خود  از اسلام و روحانيت مبارز دفاع كرده تا زمانيكه انقلاب اسلامي به وقوع پيوست در اين زمان هم دوشادوش انقلاب فعاليت كرده و از اين انقلاب به رهبري امام ادفاع نموده و در برابر هر ضد انقلاب به شدت مقاومت كرده واز فعاليت افراد بر عليه انقلاب جلوگيري مي نمود.  ناگفته نماند موقعي كه ايشان در تهران بوده روز ها مشغول كارگري بوده و شب ها با افراد حامي انقلاب به فعاليت مشغول بوده وضمناً در اين مدت كه در تهران بوده در هر فاصله كه به روستا مراجعه مي كرد باز دست از فعاليت بر نمي داشت  در عين حال كه در سنگر كشاورزي به كار مشغول بود در حد توان جوانان روستا را به وپيروي و اطاعت از خداوند متعال راهنمائي مي كرد وبا توجه به اينكه سوادي نداشت ولي رفتار واخلاق ايشان به صورتي بود كه خود به خود در ديگران اثر مي گذاشت .  ایشان در سال 1361 ازدواج كرد بعد از مدت كوتاهي به شهرستان دره شهر رفت ودر مدت 10 ماه در آن ار گان مقدس در پست نگهباني مشغول كار بود اما چون علاقه بسيار به سپاه داشت به دره شهر مراجعه وثبت نام نمود كه بعد از مدتي آموزش نظامي به جبهه صالح آباد اعزام شد وپس از مدتي و در آستانه عملیات والفجر 3 در مهران به جبهه مهران اعزام شدند و در این عملیات حضور شجاعانه ای از خود نشان داد در هشتم مردادماه 1362 به درجه رفيع نائل گرديد.🌷 «لبیک یا سید الشهدا» ✍️ جهاد تبیین به عشق امام حسین🤲 🌙 ═══❖══════❖═══ @Mahfele_shohada60 ═══❖══════❖═══
🌷در سوم شهریور ۱۳۴۳، قدم به کاشانه «اکبر و زینب» گذاشت. نورسیده‌ای که «رحیم» نام گرفت و در دامان پدر و مادری مؤمن و مُحبّ اهل بیت پرورش یافت. پنج سال ابتدائی را در زادگاهش «پایین‌دزا»، و مقاطع راهنمائی و دبیرستان را در «ساری» سپری کرد؛ اما سال سوم دبیرستان بود که به دلیل وضعیت نامناسب اقتصادی آن روزها، از ادامه تحصیل بازماند. در ایّام انقلاب، یک شب که مشغول چسباندن و بود، به‌وسیله منافقان مورد حمله قرار گرفت. آن‌ها رحیم را به اندازه‌ای کتک زده بودند که از حال رفت و در جوی آب افتاد. منافقان هم با تصور این‌که رحیم مُرده است، فرار کردند؛ اما او بعد از رفتن آن‌ها به هوش آمد و خودش را نجات داد. پس از پیروزی انقلاب و تشکیل نهادهایی، چون ، و به فرمان امام خمینی، رحیم در سال ۱۳۶۱، جامه پاسداری را به تن کرد و به حراست از آرمان‌های انقلابی پرداخت. جنگ که به سال‌های حساس خود رسید، رحیم نیز دوشادوش هم‌رزمانش به جبهه‌ها شتافت و به دفاع از وطن پرداخت. همسرش «سیده طاهره موسوی»، دفتر آن روز‌ها را چنین ورق می‌زند: «اوایل ازدواج‌مان، همیشه جبهه بود. یک‌بار به او گفتم: دیگر از تنهایی خسته شدم. این‌دفعه که می‌روی، با تو می‌آیم. گفت: آن‌جا خطرناک است. گفتم: هر خطری که تو قبول می‌کنی، من هم قبول می‌کنم. اگر قرار است شهید بشوی، من هم می‌آیم که با هم شهید بشویم. خیلی اصرار کردم. تا این‌که قبول کرد و با هم به کردستان رفتیم.». «فاطمه، محسن، علی و محمد» ثمره ازدواج رحیم و سیده‌طاهره هستند. رحیم در ۱۳۶۶/۰۴/۰۵ در منطقه عملیاتی ماووت، در اثر بمباران شیمیایی، دچار عوارض جسمی شدیدی شد؛ و سرانجام بعد از سال‌ها درد و رنج، در ۱۳۷۷/۰۵/۲۴ به درجه رفیع شهادت نائل آمد و به جمع یارانش پیوست. پیکر پاکش نیز بعد از تشییع، به‌وسیله اهالی ساری، در «امام‌زاده صادق‌رضا»‌ در به خاک سپرده شد.🌷 «لبیک یا سید الشهدا» ✍️ جهاد تبیین به عشق امام حسین🤲 🌙 ═══❖══════❖═══ @Mahfele_shohada60 ═══❖══════❖═══
🌷 فرزند عبدالحمید در سال 1337 در روستای شمس آباد از توابع شهرستان سبزوار به دنیا آمد. دوران ابتدایی را در دبستان زادگاهش گذراند و برای ادامه تحصیل به شهر سبزوار عزیمت نمود. هرچند زندگی شهر خالی از مشکلات نبود، ولی محمدرضا با عزمی راسخ موفق شد بر سختی ها غلبه کند و دیپلم خود را در اخذ کند. جوانی و بود. به دیگران احترام می گذاشت. بسیار شجاع و با صلابت بود. قیافه ای جذاب داشت و الگوی اخلاقی مناسبی برای دوستان و آشنایان بود و مورد علاقه و احترام آنان قرار داشت. اهل راز و نیاز و مناجات با معبود بود. به (ع) عشق می ورزید و از رذایل اخلاقی دوری می جست. شدیداً به اسلام و آموزه‌های دینی آن علاقه داشت و همواره در جهت نفس تلاش می نمود. محمدرضا در سن ۲۴ سالگی ازدواج کرد که ثمره این ازدواج 3 فرزند بود. وی همزمان با اوج گیری انقلاب اسلامی در و علیه رژیم ستمشاهی حضوری فعال داشت و در به ثمر رسیدن انقلاب از هیچ کوششی دریغ نکرد. بعد از انقلاب به عنوان کارگر ساده بنایی در روستاهای محروم سبزوار از طرف به کار مشغول شد. سپس به عنوان مسئول شوراهای جهاد سازندگی سبزوار به خدمت رسانی به مردم پرداخت و مسئولیت کمیته فرهنگی را هم پذیرفت. هنگامی که دستور تشکیل گردان های مهندسی رزمی جهاد صادر شد، ایشان فرماندهی این گردان را برعهده گرفت و به جبهه های حق علیه باطل اعزام شد. او در سال ۱۳۶۰ به عنوان عضو شورای مرکزی جهاد به جنگ و مبارزه پرداخت و در سال ۱۳۶۱ به خوزستان عزیمت نمود، ایشان در همان سال به مکه مشرف شدند. او در ادامه به سمت فرماندهی گردان مهندسی (ع) منصوب شد و بعد از آن بیشتر اوقات را در مناطق جنگی سومار، باختران و خوزستان می‌گذراند. در سال 1365 خانواده‌اش را با خود به سوسنگرد برد و سرانجام در تاریخ 1365/12/9 در منطقه و در جریان عملیات کربلای 5 بر اثر اصابت ترکش به سرش به فیض شهادت نائل آمد. پیکر پاک و مطهر ایشان پس از تشییع باشکوه، در گلزار شهدای شهر سبزوار به خاک سپرده شد.🌷 🕊 «لبیک یا سید الشهدا» ✍️ جهاد تبیین به عشق امام حسین🤲 🌙 ═══❖══════❖═══ @Mahfele_shohada60 ═══❖══════❖═══
🌷 در پانزدهم تیرماه سال 1335 در شهرستان بروجرد دیده به جهان گشود دوران کودکی‌اش را در بروجرد سپری کرد پس از اتمام و سپری شدن ایام کودکی به همراه خانواده به خرم‌آباد لرستان مهاجرت نمود. غیور مردی دیگر از خطه لرستان که و را به تصویر کشید. بسیار به تحصیل علم و دانش علاقه‌مند بود و تلاشش را می‌کرد تا در خواندن درس کوتاهی نکند. بعد از طی دوران تحصیل که تا مقطع ادامه داد و با مهاجرت به شهر اراک در سال 1362 به عنوان راننده در استان مرکزی مشغول به خدمت گردید. در سال 1363 به (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) ازدواج کرد تا دینش را کامل کرده باشد. و ثمره ازدواجش سه فرزند است که با لطف خدای یگانه به ایشان هدیه داده شده بودند. روی تربیت فرزندانش بسیار حساس بود و همیشه توصیه می‌کرد باید آن‌ها را و بزرگ کرد. همواره تمام تلاشش را می‌کرد تا زندگی شیرینی برای خانواده‌اش رقم بزند تا در سایه انقلاب زیبای این کشور زندگی توأم با آرامشی را تجربه کنند. اما جنگ آسایش را از مردم این مرز و بوم ربوده بود. به خانواده‌اش عشق می‌ورزید اما هیچ محبتی نمی‌توانست عقیده‌اش را نسبت به آب و خاک وطن خدشه‌دار کند. در راه عشق به وطن قدم بر می‌داشت. و همین قدم‌ها او را به عرش الهی رساند و راه پروازش را برای آسمان هموار کرد. چندین بار از طریق جهاد استان مرکزی به جبهه اعزام شد و بالاخره در منطقه شلمچه در کربلای جبهه‌های ایران و در عملیات کربلای 5 به آرزوی دیرینه خود رسید و به درجه رفیع نائل گشت. از هم‌رزمانش شنیده‌اند که اصابت ترکش‌ها به سر و صورت باعث شهادتش شده است و حالا نگاه به چهره فرزندانش دوباره صورت پدر را به تصویر می‌کشد، پدری که بود و بس.🌷 «لبیک یا سید الشهدا» ✍️ جهاد تبیین به عشق امام حسین🤲 🌙 ═══❖══════❖═══ @Mahfele_shohada60 ═══❖══════❖═══