eitaa logo
محفل شهدا🌹
1.7هزار دنبال‌کننده
2.7هزار عکس
2.2هزار ویدیو
5 فایل
کوچه هایمان را به نامشان کردیم که هرگاه آدرس منزلمان را می‌دهیم بدانیم از گذرگاه خون کدام شهید است که با آرامش به خانه می‌رسیم. ارتباط باما : @karbala13701370
مشاهده در ایتا
دانلود
 💠🌷🌷🌷🌷    : ابوذر : فرح بخش  : عزیز  :۱۳۶۰/۰۶/۳۰ : ۱۳۹۶/۰۱/۰۸  : متاهل : اسلام-شیعه «لبیک یا سید الشهدا» ✍️ جهاد تبیین به عشق امام حسین🤲 🌙 ═══❖══════❖═══ @Mahfele_shohada60 ═══❖══════❖═══
آرمان‌ازغیبت‌کردن‌و‌دروغ‌گفتن‌بسیار‌ متنفربود.اگرجایی،غیبت‌می‌کردند اول‌از‌عواقب‌آن‌مفصل‌توضیح‌می‌داد .. اواشاره‌می‌کردکه‌غیبت‌چقدرگناه‌ بزرگی‌نزدخدامحسوب‌وبه‌چه‌اندازه‌ غیر‌قابل‌بخشش‌است! او‌می‌گفت:هرچیزی‌که‌برای‌خودت نمی‌پسندی‌برای‌دیگران‌هم‌نپسند .. اگرادامه‌می‌دادند،‌آرمان‌آن‌جمع‌را‌ترک می‌کرد.. 🖐🏻🚶🏽‍♂'! -مادرشهید «لبیک یا سید الشهدا» ✍️ جهاد تبیین به عشق امام حسین🤲 🌙 ═══❖══════❖═══ @Mahfele_shohada60 ═══❖══════❖═══
🌷 فرزند اسماعیل در خرداد ماه سال ۱۳۳۷ در قلابر سفلی در زنجان در و دیده به جهان گشود . دوره ابتدایی را در روستای مذکور به اتمام رساند . از همان اوایل زندگی فردی و بود ساده زندگی می کرد و ساده لباس می پوشید . غذای ساده می خورد و از تشریفات بدش می آمد و همیشه به و اهمیت می داد . در مکتب خانه قرآن را ختم کرده بود و به قرآن علاقه ای وافر داشت و با قرآن می خواند . در مورخه ۱۳۵۸/۱۰/۱ بعنوان نیروی مردمی ثبت نام نمود و در اوایل سال ۵۹ به کردستان اعزام و بعنوان جوانمرد در سقز ثبت نام نمود ، که مدت ۶ ماه در پاسگاه ایرانشاه سابق ایران خواه فعلی مشغول به خدمت گردید . سپس به سردشت اعزام شد که مدت ۶ ماه در پادگان سردشت ، بعلت بسته بودن راه مستقر گردید و در سال ۶۰ بکمک نیرو های اسلام که سرهنگ صیاد شیرازی نیز نیرو آورده بود راه باز و منطقه پاکسازی گردید ، پس از آن دوباره به سقز آمد و در آنجا مستقر گردید ، که در مورخه ۶۰/۰۷/۱۱ پاکسازی شهر بوکان را شروع کرده و به انجام رسانیدند.🌷 «لبیک یا سید الشهدا» ✍️ جهاد تبیین به عشق امام حسین🤲 🌙 ═══❖══════❖═══ @Mahfele_shohada60 ═══❖══════❖═══
💠زندگی نامه تا 🌷🌷💠 با نام جهادی ابوعلی در تاریخ ۴ اسفند ماه سال ۱۳۵۵ در شهر مشهد مقدس به دنیا آمدند مرتضی دومین فرزند خانواده بود و در خانواده ای ۸ نفره زندگی میکرد. از همان کودکی  کنار پدرش مشغول کار شد و در کار تاسیسات ساختمانی مشغول بود. دوره ابتدایی و متوسطه را گذراند و در کنار کار و درس به انجام فعالیت های مذهبی و کار های فرهنگی میپرداخت.🌹 🍃از همان دوران کودکی و نوجوانی به نماز اول وقت اهمیت میداد و در سن ۲۳ سالگی ازدواج کرد و شغل پدرش را ادامه داد. پس از آن خداوند ۲ فرزند به مرتضی و همسرش عطا کرد به نام های و که خوشحالی در زندگی مرتضی موج میزد. با اندک پول پس اندازی که داشت توانست یک واحد از آپارتمانی را خریداری کند و زندگی محبت آمیز خود را ادامه دهد.🌹 💠خادمی حرم امام رضا(ع)💠 به مدت چند سال افتخار خادمی حرم امام رضا(ع) را دشات و شاید شهادتش را هم نیز از همانجا گرفت تا بتواند خود را به جمع مدافعان حرم برساند.🌹 🍃با آغاز درگیری های و مرتضی دیگر نتوانست در جای خود بنشیند و ابتدا میخواست قانونی به جمع مدافعان حرم بپیوندد که با توجه حساسیت موضوع او را قبول نکردند. اما مرتضی چاره ای دیگر اندیشید و خود با اسم افغانستانی راهی سوریه شد البته در همین جا هم به سختی توانست مدرک جعلی افغانستانی خود را پیدا کند و مکافات زیادی کشید و سر انجام به جمع مدافعان حرم و تیپ پیوست.🌹 🍃در آنجا با آشنا شد و پس از مدتی دیگر طاقت جدایی از را نداشت. همچنین که هر دو نفر آنان را شاهد بود و این باعث شد مرتضی شوق بیشتری به پیدا کند.💔🥀😔 🍃مرتضی به عنوان جانشین مصطفی صدرزاده در تیپ عمار لشکر فاطمیون بود و رشادت های بسیار زیادی در دفاع از حریم اهل بیت از خود نشان داد چنان که یادگاری هایی هم در بدن خود داشت و چندباری مجروح و زخمی شده بود.😔 🍃سر انجام در تاریخ ۲۱ شهریور ۱۳۹۵ همزمان با روز عرفه در منطقه بر اثر اثابت گلوله به گلوی مبارکش به فیض عظیم نائل آمد. و در قسمت مدافعان حرم تیپ در مشهد به خاک سپرده شد.🥀😔🥺 «لبیک یا سید الشهدا» ✍️ جهاد تبیین به عشق امام حسین🤲 🌙 ═══❖══════❖═══ @Mahfele_shohada60 ═══❖══════❖═══
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🥀به یاد 💔🥀😔😭 «لبیک یا سید الشهدا» ✍️ جهاد تبیین به عشق امام حسین🤲 🌙 ═══❖══════❖═══ @Mahfele_shohada60 ═══❖══════❖═══
روحانی 🌷🌷 در سال 1350در خانواده ای متدین و مومن در شهر شیراز دیده به جهان گشود و دوران ابتدایی و راهنمایی را به خوبی به پایان رسانید و پس از آن راهی حوزه علمیه ابوصالح شیراز جهت فراگیری علوم دینی و فلسقی شد.🌹 وی با شروع جنگ هشت ساله عازم جبهه های جنگ شد و در تاریخ۱۳۶۵/۶/۴ در عملیات کربلای 4 در منطقه عملیاتی شلمچه با اصابت ترکش به بدن و صورت به درجه رفیع شهادت نائل شد. 💠مصاحبه با برادر روحانی »🌷💠 برادر روحانی شهید طی گفت و گویی سخنانی را پیرامون شخصیت و رفتار برادر شهید خودش اظهار داشت و گفت: در آن دوران حضرت آیت الله نجابت در شیراز در ماه مبارک رمضان جلسات سخنرانی می گذاشتند من باب تفسیر دعای سحر میگذاشتند که محمد علی در این جلسات با علاقه شرکت می کردند و با توجه به امکانات بسیار کم آن دوران ضبط صوتی با خود می برند و سخنرانی ها را ضبط می کردند و همچنین یادداشت برداری می کرند و این متون را بصورت جزوه ایی جمع آوری کرد که هم اکنون در حوزه علمیه ابوصالح انتشار پیدا کرد. وی ادامه داد: حضرت آیت الله نجابت محمدعلی را بسیار دوست می داشت و تا محمد علی در جلسه سخنرانی حضور پیدا نمی کرد سخنرانی و کلاس را شروع نمی کردند. وی گفت: محمد علی به کلاس های آیت الله نجابت بسیار علاقه داشت و در موقع سخنرانی به هرشکلی که شده خود را به کلاس سخنرانی می رساند و با علاقه خاصی جلسات را پیش می برد. «لبیک یا سید الشهدا» ✍️ جهاد تبیین به عشق امام حسین🤲 🌙 ═══❖══════❖═══ @Mahfele_shohada60 ═══❖══════❖═══
💠معرفی🌷🌷🌷 : سید عباس : اصفهان : ۱۳۳۳/۱/۲۲ : مهندسی عمران : قرارگاه مهندسی رزمی صراط المستقیم : فرمانده قرارگاه : جزیزه مجنون :۱۳۶۵/۱۱/۱۸ : کربلای ۵ : گلستان شهدای اصفهان – قطعه حمزه – ردیف ۲ – شماره ۱ 💠برخی از خصوصیات اخلاقی :💠 🍃خود را همیشه در محضر خدا قرار می داد 🍃وقت شناس ، منظم و احترام به دیگران 🍃صبر و سعه ی صدر در کلیه امور 🍃دائم الوضو بودن 🍃دوری از غیبت 🍃شجاع و دلیر پس از پیروزی انقلاب اسلامی طی حکمی مامور تشکیل کمیته انقلاب اسلامی در شهرستان شهرضا شد. علاوه بر این ، کمیته شهرستان سمیرم را نیز راه اندازی کرد. با توجه به حضور خوانین و مساله سازی آن ها در منطقه ، با همکاری روحانیون در منطقه و نیروهای حزب الله سپاه را در این دو شهر تشکیل داد و تا مدتها فرماندهی سپاه شهرهای یاد شده را به عهده داشت. مدتی بعد به عنوان مسئول مهندسی وزارت سپاه در استان اصفهان انتخاب شد. او در مواقع عملیات نیز عموما در جبهه حضور می یافت. قرارگاه صراط المستقیم تمام پروژه های مهندسی وزارت خانه های مختلف را زیر پوشش خود قرار داد و علاوه بر پشتیبانی آن ها نسبت به حسن اجرای پروژه ها های فوق نیز نظارت فنی می کرد. « نظیر نظارت بر تاسیس بیمارستان های فاطمه الزهرا (س) در منطقه چوبیده ، بیمارستان امام علی (ع) آبادان ، بیمارستان امام حسین (ع) و چندین بیمارستان دیگر و نیز نظارت بر حسن اجرای جاده های مهم مواصلاتی مانند امام صادق (ع) «لبیک یا سید الشهدا» ✍️ جهاد تبیین به عشق امام حسین🤲 🌙 ═══❖══════❖═══ @Mahfele_shohada60 ═══❖══════❖═══
🍃چکیده بیوگرافی🍃 : : ولی‌الله چراغچی مسجدی : ۱ شهریور ۱۳۳۷ : مشهد : ۲۴ اسفندماه سال ۱۳۶۳ : ۱۸ فروردین ۱۳۶۳ : گلزار شهدای بهشت رضا (علیه‌السلام) مشهد 💠زندگینامه 🌷💠 ولی الله چراغچی در تاریخ ۱ شهریور ۱۳۳۷ در مشهد به دنیا آمد. به مدت ۳ سال در یکی از مدارس علمی مذهبی به نام مقویه تحصیل کرد. برای گذراندن دوره ابتدایی به مدرسه رفت و مجددا شروع به درس خواندن از پایه اول کرد. بعد از اینکه دوران ابتدایی خود را به اتمام رساند، برای طی کردن تحصیلات متوسطه به دبیرستان دانش بزرگ‌نیا رفت و رشته ریاضی را انتخاب کرد. ایشان دوران دبیرستان را با بهترین نمرات به پایان رساند و بهترین رتبه را نیز کسب کرد. در سال ۱۳۵۷-۱۳۵۶ در کنکور شرکت کرد و رشته مهندسی علوم دانشگاه بیرجند را برای ادامه تحصیل انتخاب کرد. زمانی که فعالیت های انقلابی به اوج خود رسید، ولی الله چراغچی نیز فعالیت سیاسی خود را تقویت کرد. در سال ۱۳۵۷-۱۳۵۸ زمانی که دانشگاه ها تعطیل شدند فعالیت خود را در ارتش شروع کرد و به تعلیم افراد دیگر در کلاس های نظامی مشغول شد. در همین دوران با تشکیل سپاه به این ارگان انقلابی – اسلامی رو نهاد و درس و دانشگاه را رها کرد. زمانی که خیانت ضدانقلابی در گنبد ایجاد شد، به آنجا رفت و دلاوری های بسیاری از خود نشان داد. زمانی که جنگ ایران و عراق آغاز شد، وارد جبه های نبرد شد و مسئولیت هایی مانند فرمانده گردان، مسئول طرح و عملیات منطقه ۶ سپاه، مسئول طرح و عملیات نصر ۵ خراسان و قائم مقام فرمانده لشکر ۵ نصر به وی واگذار شد.  ولی الله چراغچی قدرت برنامه ریزی و طراحی فوق العاده ای داشت، او در عملیات بستان طرح او برای تصرف آنجا مورد توجه و تصویب تمامی فرماندهان قرار گرفت.  درباره 💠خصوصیات اخلاقی این باید گفت:💠 🍃 وی بسیار متواضع و فروتن بوده است که دوستان و بیگانه ها چندین مرتبه به این مسئله اشاره کرده اند. وی بسیار خویشتن دارد بود و توکل و خونسردی بسیاری در واکنش به مشکلات و فشارهای زیادی کتری نشان می داد.  نماز شب‌های پر شور و مداوم او در نیمه‌شب‌های جبهه‌ها یا در خلوت‌های پشت جبهه زبان‌زد همه بود.🌹🌹 💠ازدواج :💠 در سال ۱۳۶۱ ازدواج کرد و ثمره آن دختری به نام فاطمه می باشد که در ۷ مهر ۱۳۶۳ به دنیا آمد. با اصرارهای بسیاری که خانواده اش برای ازدواج وی داشتند، شرط گذاشت تنها با زنی ازدواج خواهد کرد که حضور همیشگی اش را در جبهه ها قبول کند. او خود را همواره پذیرای شهادت می دانست.  «لبیک یا سید الشهدا» ✍️ جهاد تبیین به عشق امام حسین🤲 🌙 ═══❖══════❖═══ @Mahfele_shohada60 ═══❖══════❖═══
14.29M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🥀🌷🌷🌷💔🥀😔 «لبیک یا سید الشهدا» ✍️ جهاد تبیین به عشق امام حسین🤲 🌙 ═══❖══════❖═══ @Mahfele_shohada60 ═══❖══════❖═══
در سال ۱۳۳۶ به دنیا آمد، در آبادان درس خواند و با آغاز نهضت انقلاب اسلامی، مجاهدت‌های خود را در راه انقلاب آغاز کرد و پس از پیروزی انقلاب نیز با نهادهای مختلف انقلابی همکاری داشت. از سال ۱۳۵۸ فعالیت خود را در صدا و سیمای مرکز آبادان و رادیو نفت آغاز کرد و در سمت «مدیر خبر» رادیو آبادان و نماینده صدا و سیما در قرارگاه خاتم‌الانبیا(ص) در مناطق عملیاتی جنوب و غرب مشغول به‌خدمت شد. در هنگامه جنگ تحمیلی نیز با حضور در جبهه‌ها و زیر بارش توپ و خمپاره، با پیگیری کار خود، ایثارگری رزمندگان را روایت میکرد. در ۲۱ دی ۱۳۶۵ در دومین روز عملیات کربلای ۵ به ‌ رسید . ✨💛 «لبیک یا سید الشهدا» ✍️ جهاد تبیین به عشق امام حسین🤲 🌙 ═══❖══════❖═══ @Mahfele_shohada60 ═══❖══════❖═══
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✨🕊🌹🌴🥀🌴🌹🕊 ✨💛 «لبیک یا سید الشهدا» ✍️ جهاد تبیین به عشق امام حسین🤲 🌙 ═══❖══════❖═══ @Mahfele_shohada60 ═══❖══════❖═══
تاریخ تولد : ۱۳۳۸/۰۶/۰۳ محل تولد : تهران وضعیت تاهل : متاهل شغل : فیزیکدان تاریخ : ۱۳۸۸/۱۰/۲۲ محل : تهران نام عملیات : ترور مزار : ✨❤🌹 «لبیک یا سید الشهدا» ✍️ جهاد تبیین به عشق امام حسین🤲 🌙 ═══❖══════❖═══ @Mahfele_shohada60 ═══❖══════❖═══
✨﷽✨ ✨🌴🕊🌹🥀🌹🕊🌴 گذری بر زندگی ۳ شهریور ۱۳۳۸ در تهران دیده به جهان هستی گشود . پس از طی دوره‌های مقدماتی تحصیلی با بالاترین رتبه‌ها وارد دانشگاه شیراز شد و مدرک کارشناسی خود در رشته فیزیک را از این دانشگاه در سال ۱۳۶۴ دریافت کرد. پس از آن برای طی دوره‌های تکمیلی به مهم‌ترین دانشگاه صنعتی کشور راه یافت و در مقاطع کارشناسی ارشد (۱۳۶۷) و دکترای فیزیک با گرایش ذرات بنیادی از دانشگاه صنعتی شریف فارغ‌التحصیل شد. او از نخستین دانشجویان دوره دکترای فیزیک در داخل ایران بود و نخستین شخصی است که در ایران دکترای خود را در فیزیک دریافت کرده است. او ده‌ها مقاله ISI منتشر کرد و همچنین از نخستین دانشجویان پسا دکتری در پژوهشگاه دانش‌های بنیادی بود. تخصص اصلی او ذرات بنیادی، انرژی‌های بالا و کیهان‌شناسی بوده است. با پژوهشگاه دانش‌های بنیادی (مرکز تحقیقات فیزیک نظری و ریاضیات) نیز طی سال‌های ۱۳۷۶ تا ۱۳۸۰ همکاری داشت. ازجمله درس‌های ارائه شده توسط وی می‌توان به مکانیک کوانتومی و الکترو مغناطیس، مکانیک آماری، ذرات بنیادی و نظریه میدان‌های کوانتومی اشاره کرد. ، یکی از برگزیدگان جشنواره بین‌المللی خوارزمی در سال ۸۶ بود و در پژوهش‌های بنیادی رتبه دوم را کسب کرد. وی از سال ۱۳۷۴ در دانشکده فیزیک دانشگاه تهران مشغول به تدریس بود و عضو هیأت علمی این دانشگاه بود. وی در مقاطع مختلف تحصیلی شاخه فیزیک در تربیت معلم و همچنین به ‌عنوان استاد راهنما و مشاور در پروژه‌های پایان‌نامه‌های مرتبط با علوم فیزیکی، به فعالیت مشغول بوده است. انفجار بمب در قیطریه تهران در ساعت 7:30 صبح ۲۲ دی ۱۳۸۸ روی داد. در این حادثه مسعود علیمحمدی شد، دو فرد دیگر زخمی شدند و خساراتی به ساختمان مجاور وارد شد. ✨💛 «لبیک یا سید الشهدا» ✍️ جهاد تبیین به عشق امام حسین🤲 🌙 ═══❖══════❖═══ @Mahfele_shohada60 ═══❖══════❖═══
تاریخ تولد : 🗓 1337/11/01 🗓 محل تولد : بهبهان تاریخ : 🗓 1361/11/09 🗓 مسئولیت : فرمانده قرارگاه کربلا محل : فکه نام عملیات : درگیری در منطقه مزار : ✨💛 «لبیک یا سید الشهدا» ✍️ جهاد تبیین به عشق امام حسین🤲 🌙 ═══❖══════❖═══ @Mahfele_shohada60 ═══❖══════❖═══
قبل از «عملیات والفجر» مقدماتی قرار شد که عده‌ای از مسئولان و فرماندهان نظامی جنگ، دیداری با حضرت امام خمینی (ره) داشته باشند، اما گفته بود که باید برای شناسایی این عملیات در منطقه بمانیم، به همین دلیل او به همراه عده‌ای دیگر از جمله در منطقه عملیاتی ماندند و صبح روز بعد به اتفاق چند تن از فرماندهان دیگر با دو دستگاه جیپ جهت شناسایی منطقه به طرف محل مورد نظر حرکت کردند. بقایی در طی مسیر مشغول تلاوت قرآن و حفظ سوره «والفجر» بود. او به کمک یکی از دوستانش این سوره شریفه را از حفظ می‌خواند. پس از رسیدن به مقصد، همگی از ماشین پیاده شده و به طرف سنگر دیده‌بانی حرکت کردند. بقایی در بین راه به یکی از همراهانش می‌گوید: آیا می‌شود انسان به این درجاتی که خداوند در قرآن فرموده است، برسد که: «یا ایتهاالنَّفس المُطمَئنَّه. ارِجِعی الی ربِّکِ. راضیهً مرضیهً. فَادخُلی فی عِبادی وَادخُلی جَنَّتی». و آیا خدا توفیق این امر مهم را به انسان می‌دهد که به آن مرحله عالی نیل گردد؟ هنوز کلام مجید به انتها نرسیده بود که خمپاره دشمن به نزدیکی آنان اصابت کرد و او جواب سوال خود را با فوران خون مطهر و قطع پاهایش دریافت کرد و بدین سان عاشقانه و خالصانه به سوی پروردگار خویش پرواز کرد و به درجه قرب و رضوان الهی دست یافت. ✨💛 «لبیک یا سید الشهدا» ✍️ جهاد تبیین به عشق امام حسین🤲 🌙 ═══❖══════❖═══ @Mahfele_shohada60 ═══❖══════❖═══
🌷دراوّلین روز مردادماه سال ۱۳۵۱ هجری شمسی درمحلّۀ شریف آباداردکان ودرخانواده ای ، کودکی پا به عرصه وجود نهاد.پدرش ،علی ، نام اورا”کامران” گذاشت. تولّداو که سوّمین فرزند خانواده بود ،بارقۀ امیدی به خانواده بخشید. شاید بدین سبب کامرانش نامیدندکه امیدداشتند بر آورنده آرزوهایشان باشد.گویا چیزهایی هم به آنها الهام شده بودکه این کودک ،کودکی عادی نیست .وی در دامن و و در سایه تربیت پدری زحمتکش و متدیّن رشد کرد و بزرگ شد.جهت تحصیل وارد دبستان سروش شد و پس از طی دوره راهنمایی در مدرسه شیرین قدردان وارد دبیرستان شرف اردکان شد و در به تحصیل پرداخت.در آن زمان حال و هوای سلحشوری و دلاوری رزمندگان اسلام به رهبری امام امّت (ره)درجبهه ها شور و شوق عجیبی در نوجوانان و جوانان به وجود آورده بود. وی نیز از این قاعده مستثنی نبود. به علّت صغر سن (۱۳) سال از اعزام او خودداری می کردند. امّا چون جثّه اش قوی بود با دستکاری شناسنامه سن خود را ۲ سال بالا برد و بالاخره به صف پیوست.سه بار به جبهه اعزام شد و حدود ۸ ماه در جبهه های مناطق مختلف عملیّاتی با مسئولیّت های گوناگون به دفاع از دین و میهن خویش پرداخت و مسئولیّت هایی چون   و را به عهده داشت تا اینکه جهت تکمیل آموزشهای نظامی در حین رزم کوهستان در منطقه کوهستانی در تاریخ۶\۱۲\۱۳۶۶  بر اثر سقوط بهمن به آرزوی دیرین خود که همانا شهادت بود، رسید.پیکر مطهرش پس ازتشییع باشکوه بر دوش ملّت شهید پروراردکان در گلزار شهدای شریف آباد به خاک سپرده شدّتاچراغی باشد فراروی کسانی که در جستجوی استقلال وآزادگی باشند.از خصوصیات بارز این شهید گرانقدر، گذشت توأم با ، و پسندیده و رفق و مدارا با مردم و نیکویی با پدر و مادر و خواهران و برادران بود.🌷 ،. «لبیک یا سید الشهدا» ✍️ جهاد تبیین به عشق امام حسین🤲 🌙 ═══❖══════❖═══ @Mahfele_shohada60 ═══❖══════❖═══
✨﷽✨ ✨🥀🕊🌹🌴🌹🕊🥀 گذری کوتاه بر زندگی جواد پس از برادرش عباس، در سال ۱۳۶۱ به عضویت بسیج مسجد خندق آباد در آمد و الگوی خود را برادر عباس قرار داد. او با ارتباط و انسی که با بسیجیان بویژه ، ، معاون تخریب قرارگاه خاتم و گرفته بود، در زندگی خودش تحول زیادی را ایجاد کرد. پس از طی آموزش در بسیج و پادگان امام حسین (ع) در حساس ترین مقطع جنگ تحمیلی عازم جبهه های حق علیه باطل شد. او در سال های ۶۳ و ۶۴ با در آستانه عملیات به جبهه رفت و پس از عملیات به تهران بازگشت. از بهمن سال ۱۳۶۴ تا اسفند سال ۱۳۶۵ بغیر از مدت دو ماهی که بخاطر مجروحیت در بیمارستان بود، تمام مدت را بطور پیوسته در جبهه حضور داشت و در عملیات های والفجر۸ ، کربلای ۱ و کربلای ۵ شرکت کرده بود. در عملیات کربلای ۵ در منطقه شلمچه بر اثر اصابت ترکش از ناحیه دست و پا مجروح می شود و پس از گذراندن مدت کوتاه نقاهت در حالی که دستش در گچ بود دوباره به جبهه برگشتند. عضو گردان کمیل از لشکر محمد رسول ا... (ص) بود و در عملیات تکمیلی کربلای ۵ در شلمچه شرکت می نماید که در این عملیات هنگام شلیک آرپی جی به سنگر تیربار دشمن، مورد هدف دشمن بعثی قرار گرفته و مجددا از ناحیه پا به شدت مجروح می گردد که در حال انتقال به عقب در اثر انفجار مین به برادر ملحق می شود. ✨💛 «لبیک یا سید الشهدا» ✍️ جهاد تبیین به عشق امام حسین🤲 🌙 ═══❖══════❖═══ @Mahfele_shohada60 ═══❖══════❖═══
🌷 فرزند اسكندر در اولين روز از ارديبهشت ماه سال 1327 هجري شمسي در شهرستان ايلام ديده به جهان گشود.وي كه داراي سواد خواندن و نوشتن بود.با پيروزي انقلاب اسلامي و آغاز حمله رژيم بعث عراق به كشور عزيزمان به جبهه هاي حق عليه باطل شتافت وي سرانجام در سوم بهمن ماه سال 1364 هجري شمسي بر اثر اصابت در منطقه عملياتي چنگوله مهران به فيض شهادت نائل آمد. مزار اين شهيد گرانقدر در گلزار شهداي صالح آباد قرار دارد از اين شهيد عزيز شش فرزند به يادگار به مانده است.🌷 🕊 «لبیک یا سید الشهدا» ✍️ جهاد تبیین به عشق امام حسین🤲 🌙 ═══❖══════❖═══ @Mahfele_shohada60 ═══❖══════❖═══
🥀🕊🌹🌷🌹🕊🥀 🌹 🌹 تاریخ تولد : 1326/06/21 تاریخ : 1372/01/20 علت : انفجار مین «لبیک یا سید الشهدا» ✍️ جهاد تبیین به عشق امام حسین🤲 🌙 ═══❖══════❖═══ @Mahfele_shohada60 ═══❖══════❖═══
🕊🌹🥀🌷🥀🌹🕊 از نگهباني و دژباني گذشتيم. اكنون به جايي كه مقصد بود، يعني «قتلگاه» نزديك مي‌شديم. جايي كه 40 الي 50 نفر از بچه‌هاي بسيج كنار هم شهيد شده بودند و از قرائن پيدا بود كه برخي از آنها در زمان شهادت دست در گردن يكديگر كرده بودند و تو امروز قصد داشتي روايت مظلوميت آنان را براي مردم بخواني و به تصوير بكشي. به طرف قتلگاه پيش مي‌رفتيم و تو، سيد! اصرار داشتي كه حتما مصاحبه با بچه‌ها حتما بايد در قتلگاه انجام بپذيرد و - شايد - مي‌دانستي كه آنجا حقيقتا قتلگاه است. من مثل هميشه با كمي چاشني شوخي و خنده گفتم: سيد! قتلگاه هم شبيه به همين تپه‌ها و گودالهاست ديگه! همين جاها مصاحبه را بگير!» و تو با صبوري و طنازي مخصوص خودت گفتي: «نه اصغر جان، مي‌گرديم تا قتلگاه را پيدا كنيم.» چند لحظه بعد از اين حرف بود كه قتلگاه را يافتي و پركشيدي و رفتي ... و چه زيبا يافتني و رفتني. راوی : 🌹 🕊 «لبیک یا سید الشهدا» ✍️ جهاد تبیین به عشق امام حسین🤲 🌙 ═══❖══════❖═══ @Mahfele_shohada60 ═══❖══════❖═══
خلبانی که به دست منافقین خفه شد و به رسید . آن‌ها با یکدیگر به چادر آن شخص رفته و مشغول استراحت می‌شود غافل از اینکه این فرد ایرانی از نیروهای منافقین است و در غالب ستون پنجم دشمن فعالیت می‌کند. این منافق بی رحم و مروت در حالیکه در حال استراحت بود به سراغ او رفته و با بند چتر نجاتش او را خفه می‌کند و او را در تاریخ ۴ آبان ماه سال ۵۹ به می‌رساند. این منافق بی رحم و سنگ دل پس از اینکه را به رساند تفنگ و سایر وسایل با ارزش او را برداشته و پیکر مطهرش را در بیابان رها می‌کند. این شخص یک ماه پس از این ماجرا توسط نیروهای اطلاعاتی ایران دستگیر می‌شود و اسلحه کمری که در اختیارش بود به دست آن‌ها توقیف می‌شود. با کسب اطلاعات درباره آن اسحله مشخص می‌شود که به تعلق دارد چرا که شماره سریال آن با اسلحه هم خوانی دارد و اینجاست که او به عمل ننگین خود اعتراف می‌کند و با حکم قاضی در محل تولد او اعدام می‌شود. ✨💛 «لبیک یا سید الشهدا» ✍️ جهاد تبیین به عشق امام حسین🤲 🌙 ═══❖══════❖═══ @Mahfele_shohada60 ═══❖══════❖═══
روایت از امیر سرلشکر خلبان خلبان آزاده جنگ تحمیلی و دفاع مقدس در خاطرات خود به اشاره می‌کند و می‌گوید: در اوایل جنگ بود که در مأموریتی، قسمت انتهایی هواپیمایم، مورد اصابت موشک قرار گرفت و کنترل هواپیما از دستم خارج و موتور هواپیما خاموش شد! من احساس کردم که دارم می‌شوم و خود را گفتم و دستگیره پرش را کشیدم و بیرون پریدم و دیگر متوجه چیزی نشدم. چند ثانیه بعد، با سرعت وحشتناکی به زمین خوردم و از شدت ضربه، جلوی چشم‌هایم را خون گرفت، به طوری که بیشتر از پنج متر را نمی‌توانستم ببینم! کم‌کم حالم بهتر شد و حس کردم در ده‌متری من، عده‌ای مرا در محاصره گرفته‌اند! دست‌هایم را به علامت تسلیم بالا بردم و اسیر شدم. در میان نیروهای محاصره‌کننده، یک افسر هم بود که جلو آمد و چتر و لباس فشاری را از تنم باز کرد، بعد دست‌ها و چشم‌هایم را بستند و مرا سوار ماشین کردند و به جایی بردند که احتمالا مقرشان بود. لب پایینم پاره شده و پوست گردنم سوخته بود! بدنم داشت کم‌کم سِر می‌شد و بیش از پیش احساس درد می‌کردم و تعادلم را از دست می‌دادم. در آنجا یکی از افسران ارشدشان آمد و به روی من آب دهان انداخت! در همان لحظه، دردم بسیار شدید شد و بی‌هوش شدم! بعد که به هوش آمدم، دیدم در بیمارستان هستم. بعدا فهمیدم که بیمارستان «الرشید بغداد» است. وقتی به هوش آمدم، دکتر سرهنگی که پزشک معالج من بود، بالای سرم آمد. بعد یک افسر امنیتی عراق آمد و کارتِ خلبان را که اسیر شده بود به من نشان داد تا او را شناسایی کنم. من ایشان را قبلا در پایگاه دیده بودم و گفتم: این کارت خلبان است. آن افسر اطلاعاتی هم دیگر حرفی نزد و رفت. ✨💛 «لبیک یا سید الشهدا» ✍️ جهاد تبیین به عشق امام حسین🤲 🌙 ═══❖══════❖═══ @Mahfele_shohada60 ═══❖══════❖═══
🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷 مزار برادرم چند قبر بالاتر از مزار است . یک روز رفتم سر مزارش و فاتحه ای خواندم، نگاهم به قبر بود، آهی کشیدم دستم را بالا بردم و گفتم: ای خدا مگه همه ی مقامشون نزد تو یکی نیست! چرا باید سر قبر این قدر شلوغ باشه و سر قبر برادر من هیچ کسی نباشه ؟؟!». همان شب به خوابم آمد و با ناراحتی گفت: دادا این چه حرفی بود سر قبر من زدی ؟! نظر کرده ی است و مقام ویژه ای به خاطر اخلاصی که داشت پیش خدا داره، دیگه هر وقت اومدی سر قبر من از این حرفها نزنی ها !!!». طلب استغفار کردم و از آن روز به بعد هر موقع گلستان می رفتم، اول سر قبر فاتحه می خواندم بعد سر قبر برادرم می رفتم . چند روز از این قضیه می گذشت، تا اینکه پدرم بیمار شد، پای پدرم ورم کرده بود و درد عجیبی داشت و هیچ دارویی جوابگو نبود، دکتر بختیار مالکی پزشک معالجش طی چند عکس رادیولوژی به این نظر رسید، که باید پا را قطع کند . اما آن روزی که قرار بود به اتاق عمل بروند، اتفاق عجیبی افتاد . پدرم از دکتر خواست که مجدداً از پایش عکس بگیرند هر چه دکتر می گفت: من مطمئن هستم که علاج درد شما بریدن پای شماست، باز پدرم اصرار داشت عکس بگیرند، مجدداً ایشان رابه اتاق رادیو لوژی بردند و عکس گرفتند اما دکتر مالکی وقتی عکس را دید با تعجب دید که اصلا نیازی به قطع کردن پانیست و با تجویز دارو قابل درمانست... به پدرم گفت: آقای کشکولی جریان چیه ؟ چه اتفاقی افتاده؟ شده؟ این همه اصرار و این عکس؟؟!!! پدرم گریه اش گرفت و گفت: دیشب روی تختم دراز کشیده بودم و با عکس پسرم که روبرویم به دیوار بود، حرف زدم گفتم: بابا یعنی تو ، نمی خوای یه فکر ی به حال پای من بکنی، که بریده نشه ؟؟ خوابم برد و در عالم خواب اومد کنار تختم ایستاد و دستش رو روی پایم کشید و گفت : بابا من از خواستم که از خدا بخواد پای شما رو شفا بده . من از خواب که بیدار شدم یقین دونستم که شفای مرا از خواسته برای همین اصرار کردم دوباره از پای من عکس بگیرید... در همین لحظه دکتر بختیار همان طور که گریه می کرد، کنار پدرم زانو زد و پای ایشان را بوسید و گفت : من از امروز به مقام ایمان آوردم، شما امروز درس بزرگی به من یاد دادید. راوی : محمد کشکولی «لبیک یا سید الشهدا» ✍️ جهاد تبیین به عشق امام حسین🤲 🌙 ═══❖══════❖═══ @Mahfele_shohada60 ═══❖══════❖═══
در خرداد ماه سال 1346 در شهر آبادان به دنیا آمد . با شروع جنگ تحمیلی در سال 1359 به همراه خانواده مجبور به ترک شهر و دیار کودکی اش شد و به اصفهان آمدند و در شاهین شهر اصفهان ساکن شدند . به دلیل فعالیت های مستمر و تلاش های بی وقفه اش جهت تغییر وضعیت فرهنگی شاهین شهر ، پس از گذشت شش ماه از حضورش در این شهر هدف سازمان منافقین قرار گرفت و درشب اول فروردین سال 1361 در راه بازگشت از مسجد تا خانه توسط اعضای این گروه ربوده و به رسید و پس از سه روز جستجوی نیروهای امنیتی و خانواده کشف گردید . از خصوصیات هر چی بگم کم گفتم ولی چند تا خصوصیتش را ذکر می کنم : حفظ کامل و تأکید بسیار بر این امر که آخرش هم با همین توسط منافقین به رسید . اول وقت با تمام آداب انجام کامل و ترک محرمات به جز ، به انجام مستحبات هم اهمیت می داد . مهربانی او زبانزد عام و خاص بود . بسیار بالائی داشت و همه تلاشش بر این بود که بتواند جوانان و نوجوانان عزیز را به سوی اسلام و قرآن راهنمائی کند . و ... و ... و ... «لبیک یا سید الشهدا» ✍️ جهاد تبیین به عشق امام حسین🤲 🌙 ═══❖══════❖═══ @Mahfele_shohada60 ═══❖══════❖═══
🌹🕊🥀🕊🥀🕊🌹 قائم مقام سازمان تبلیغات اسلامی برادرم توصیه می کرد دعا را بایستی با حال بخوانیم نه برای ثواب . می گفت : اگر داشتید دعا می خواندید و خسته شدید، بلافاصله رها کنید، چون این دعا خواندن دیگر فایده ندارد. اگر بخواهید نگاه کنید که چند صفحه تا آخر مانده، این دعا به درد نمی خورد. دعا بایستی با شور و اشتیاق خوانده شود. راوی : برادر 🌹 🕊 «لبیک یا سید الشهدا» ✍️ جهاد تبیین به عشق امام حسین🤲 🌙 ═══❖══════❖═══ @Mahfele_shohada60 ═══❖══════❖═══
ایشان ( ) انسانی متفکر و فداکار ، با اخلاص و ایثارگر بود . گذری کوتاه بر زندگی نمایندۀ مردم شهرستان‌های نجف‌آباد و تیران و کرون در اولین دورۀ مجلس شورای اسلامی در سال 1323 در نجف آباد متولد شد. در سال 1337 وارد حوزه علمیه قم شد و علوم اسلامی در سطح خارج فقه و اصول و فلسفه را فرا گرفت. در سال های 1341 و 1342 همزمان با آغاز نهضت امام خمینی (ره) فعالیت های مبارزاتی خود را آغاز و تا پایان عمرش به حرکت در راستای ولایت فقیه ادامه داد . در سال 1344 در حین انتشار اعلامیه دستگیر شد و پس از 7 ماه از زندان آزاد شد و در جریان یک رویارویی با ماموران رژیم گریخت و سپس به خارج رفت و تا 10 سال زندگی مخفی را در خارج از کشور گذراند . وی در خارج از کشور نیز کارشان هماهنگی و همکاری نمودن با رهبران کشورهای آزادیبخش جهان اسلام بود. سرانجام در هفتم تیر ماه 1360 به دست منافقین کوردل در فاجعه حزب جمهوری به شهادت رسید . «لبیک یا سید الشهدا» ✍️ جهاد تبیین به عشق امام حسین🤲 🌙 ═══❖══════❖═══ @Mahfele_shohada60 ═══❖══════❖═══
🥀🕊🌹🌴🌹🕊🥀 بدانید هر رأی که شما به صندوق می ریزید مشت محکمی است که به دهان ضد انقلاب و اربابان آمريکايی می زنید و یک قدم او را وادار به عقب نشینی می کنید. 💫💫 «لبیک یا سید الشهدا» ✍️ جهاد تبیین به عشق امام حسین🤲 🌙 ═══❖══════❖═══ @Mahfele_shohada60 ═══❖══════❖═══
🌹🕊🌴🏴🌴🕊🌹 ۳۰ تیر ماه سالروز گرامی باد . شادی روح و «لبیک یا سید الشهدا» ✍️ جهاد تبیین به عشق امام حسین🤲 🌙 ═══❖══════❖═══ @Mahfele_shohada60 ═══❖══════❖═══
🌴🌹🕊🥀🕊🌹🌴 🌹 🌹 : 🗓 1331/12/20 🗓 محل تولد : قزوین ـ ضیاءآباد وضعیت تاهل : متأهل تاریخ : 🗓 1359/06/27 🗓 تاریخ : 🗓 1377/01/17 🗓 مدت : : 🗓 1388/05/19 🗓 مسئولیت : سرباز محل : بیمارستان لاله تهران علت : عوامل ناشی از اسارت و جانبازی مزار : «لبیک یا سید الشهدا» ✍️ جهاد تبیین به عشق امام حسین🤲 🌙 ═══❖══════❖═══ @Mahfele_shohada60 ═══❖══════❖═══
لحظه تلخ ترین لحظه زندگی ام بود. نوزدهم مرداد سال 88 بود. شام خورده بودیم و می خواست نوه مان محمد رضا را به بیرون ببرد. حالش خوب بود و ظاهرا مشکلی نداشت. رفت و بعد از دقایقی به خانه بازگشت. گفت می خواهم توی سالن کنار محمد رضا بخوابم. من هم شب بخیر گفتم و از پله ها بالا رفتم. آخرین پله که رسیم دیدم صدای سرفه اش بلند شد. بخاطر شکنجه هایی که شده بود حال بدی داشت و همیشه سرفه می کرد اما این دفعه صدایش متفاوت بود. پایین را نگاه کردم دیدم به پشت افتاده. نمی‌دانم چطور خودم را به او رساندم. حالت خفگی پیدا کرده بود. به سختی نفس می‌کشید. دستش در دستم بود و نگاهمان بهم گره خورده بود. دنیا برایم تیره و تار شد. چشمان دیگر نگاهم را نمی‌دید و لحظاتی بعد دستانم از آن وجود گرم، جسمی سرد را حس می‌کرد ... راوی : «لبیک یا سید الشهدا» ✍️ جهاد تبیین به عشق امام حسین🤲 🌙 ═══❖══════❖═══ @Mahfele_shohada60 ═══❖══════❖═══