eitaa logo
آوای هور
203 دنبال‌کننده
48.5هزار عکس
40.1هزار ویدیو
379 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
ما و فراموشی سلیمانی؟ هیهات! قطعه‌قطعه‌های یک و بیست دقیقه ۵ سعید اکبری: روزها می‌گذرند. اما بعد از چهل روز داغ تو هنوز تازه است. تازه‌تر از روز اول و غمت هم‌چنان بر دل‌ها سنگینی می‌کند. زخمی که بر دل‌های‌مان نهادی هنوز التیام نیافته‌ است. هم‌چون داغی که از عاشورای شصت و یک هجری تا کنون بر دل‌ها باقی‌ است. مگر داغ حسین علیه‌السلام و غم کربلا از یاد رفتنی‌ است؟ بعد از هزار و چهارصد و چند سال هنوز عاشقانش با روضه‌ی عاشورا زندگی می‌کنند و با شنیدن نام حضرت ارباب، اشک می‌ریزند و بر مصیبتش چنان بر سر و سینه می‌زنند و شیون و زاری می‌کنند، گویی که نزدیک‌ترین عزیزشان را همین دیروز از دست داده‌اند. این چه رازی است که خدا در خون «حسین» و اصحاب عاشوراییش قرار‌ داده که همیشه تازه است؟ به‌راستی که تو از عاشقان و پیروان راستین اباعبدالله در عصر حاضر بوده‌ای. اگر اصحاب «حسین»، امام زمان خود را دیدند که ذریه‌ی رسول‌الله بود و شیفته‌اش شدند و در راهش جانفشانی کردند، تو ندیده شدی و باختی. از این‌ رو است که مقام تو در امتداد مقام شهیدان دشت کربلاست؛ مگر نه این است که کل یوم عاشورا و کل ارض کربلا؟ صحرای بلا به وسعت تاریخ است و کربلای امروز، همان قتل‌گاه تو در جاده‌ی فرودگاه بغداد است و عاشورای‌مان همان سیزدهمین روز زمستان نود و هشت. در یک شب‌جمعه، ساعت یک و بیست دقیقه. به‌راستی که خدا صحنه‌ی کربلای ما را چه زیبا رقم زده‌ است. کسی که چون «عباس»، مدافع حرم «زینب» بود و علمدار لشکر اسلام، هم‌چون او با بدنی قطعه‌قطعه و دستی بریده به شهادت رسید. تصویر جگرسوز دست بریده‌ات ما را به برد. دستی که مدافع حرم «زینب» می‌شود، همان دست «عباس» است و این دست را خدا برای خود می‌خواهد. این دست هم‌چنان دستگیر مدافعین حریم حرم خواهد‌ بود. اگر در زمین، دست تو بسته‌ بود؛ اکنون که آسمانی شده‌ای، دست تو بازتر است برای دستگیری. راستی چه کسی به نحوست سیزده باور دارد؟ برای تو روز رسیدن به دلدار است. روز اجابت خواسته‌ات و نوشیدن از باده‌ی ناب وصال. ولی یقینا باور غربی‌ها به نحوست سیزده بیشتر خواهد شد. آنها از آن روز روی آرامش را ندیده‌اند و نخواهند دید. شهادت تو شروع زوال‌شان خواهد بود. مگر یزید توانست با کشتن «حسین»، او را از سر راه خویش بردارد و صدایش را خاموش کند؟ صدای «حسین» رساتر شد و سر بریده‌اش بر سر نی، فریاد آزادگی او را به گوش همه‌ی جهانیان رسانید و این صدا هم‌چنان در گوش فلک طنین‌انداز است و با بانگ الرحیل خود همه را فرا می‌خواند. خون «حسین» مسیری باز کرد که به نابودی یزید منتهی شد و این مسیر تا نابودی همه‌ی یزیدیان، تا انتهای تاریخ ادامه خواهد‌ داشت. این خون در مسیر خود، بعد از هزار و چهارصد و اندی سال هنوز در جریان است و خون حاج‌قاسم در ادامه‌ی همان مسیر است. او از اصحاب آخرالزمانی سیدالشهداست. «حسین» چراغ هدایتی شد برای همه‌ی ابناء بشر، تا حتی آخرین فرودآمده بر این کره‌ی خاکی، در این ظلمات دنیایی راه را گم نکند و این چراغ هنوز هم روشنگر راه هدایت است. کشتی نجات «حسین» در این دریای طوفانی هنوز هم مسافر می‌پذیرد. تا سرنشینانش را به سلامت به سرمنزل مقصود برساند. مباد که از جاماندگان این کشتی باشیم. دشمنان ما باید داستان عاشورا را بخوانند و بدانند که این میدان، میدان هزیمت آنان است، نه پیروزی‌شان و چون ترامپ قمارباز، بخت خود را در این میدان نیازمایند. @haghdaily 👇
تقدیم به مردی که با کوله‌باری از مسافر آسمان شد سردار! دستی برآر ۵ معصومه رمضانی: چهل سال مجاهدت. چهل سال رشادت. چهل سال عبادت... چهل سال! سردار! به اندازه‌ی عمر اکثر ما، یکی‌دو سال کمتر و بیشتر اخلاص جمع کرده‌ای. چهل سال، شوخی نیست. آن‌وقت ما تازه اول چهل سالگی بیدار شده‌ایم! تازه اگر بر نزده باشیم. چه کنیم؟! تو بگو چه کنیم با این دستان خالی؟! مثل تو که محال است بشویم؛ مثل تو که بعد رفتن‌مان هم دنیایی را بیدار کنیم. البته خدا را چه دیدی، شاید از بین ما یکی هم مانندت پیدا شد. را که یادمان نرفته. وقتی شناختیم‌اش فکر می‌کردیم اِند اِند شهدا را دیده‌ایم و اِند اِند تشییع پیکرها را. حالا تشییع پیکر و به هم ریختن زمین و زمان و آماده‌سازی مقدمات ظهور، پیش‌کش‌مان، لااقل دستمان را بگیر تا از این زمین وامانده بلند شویم. به زمینی گرم خورده‌ایم که بیا و ببین. سردار! خیلی عقبیم. عقب‌تر از آن‌چه که فکرش را بکنی. دست و پا می‌زنیم در لجن‌زار گناه و تا می‌آییم خودمان را نجات دهیم، دست و پا و چشم و گوش‌مان هرز می‌رود. به خونت قسم گیر افتاده‌ایم. به خونت قسم بی‌عرضه‌تر از آنیم که بخواهیم خود را از چنگال این داعش شوم درون نجات دهیم. به خونت قسم میل نجات داریم. کاش از آسمان دستی به سوی‌مان دراز می‌کردی و نجات‌مان می‌دادی از حصار این شیطان مستکبر درون. تو می‌توانی، می‌دانیم. ما قدرت دستانت را در این چهل سال خوب دیده‌ایم و ایمان داریم به قدرت حتی همان یک دستت. دستمان را بگیر. @haghdaily
خودت وساطت کن یا زهرا ۵ عصمت‌السادات علوی: تمام شد! دیگر هیچ جای خالی ندارد، حتی صفحه‌ی مهرهای اضطراری پُر شده! این هم یک سند دیگر از پای کار بودن‌مان که خوب یادم هست از دی‌ماه ۵۶ در قم شروع شد... خیابان‌ها را پُر کردیم به نام و یاد فرزندت و تا به امروز خالی نکردیم. در دو ماه گذشته، دو بار دیدی! به فاصله‌ی چهل روز! چند سالی‌ است به نام تو آغاز کرده و تا را پیاده‌راه کرده‌ایم! پیاده راه کراه‌ایم! گلوله و حمله، چه داخلی و چه خارجی، سست‌مان نکرد... دیدی! به نام تو، به آرزوی زیارت آستان پسرت، به نام و یاد فرزندت، نه هشت سال، که عین چهل سال را در غرب و شرق و شمال و جنوب و خارج از خطوط نقشه‌ها، تا گراژده، تا حلب، تا مزارشریف، سینه سپر کرده، جنگیدیم. آنچه از ما دریغ داشتند را ساختیم. نه به خاطر روحیه و استعداد، که برای اجرای فرمان پدرتان، پیامبرمان، تا ثریا پی دانش رفتیم و ثریای خودکفایی را به زمین آوردیم. این همه را تنها با عنایت تو کردیم! ما از خود کاری نکردیم... تو مادر ما بودی و ما فرزندانت! این تنها دلیل صبرمان بود در مقابل تمام تمسخر و کنایه و ریشخند عالمیان، که گاه گلوله و موشک هزار بار سهل‌تر از تحقیر و کنایه و ریشخند است! تحمل این‌ها، همه به عنایت تو بود! امروز تمام شد! نه صبرمان، که هنوز طاقت تمسخر هست! نه سینه و گُرده‌مان که هنوز ظرفیت خنجر از پشت، دشنه از پهلو و پیکان از پیش رو هست و نه توان پاهای‌مان! که وقتی تاول شکل گرفت، فشار آورد، سر باز کرد، خون جاری شد، تازه قدم برداشتن بعد از آن، عاشقانه و شیرین می‌شود. امروز جای مهرهای شناسنامه تمام شد! حتی مهرهای اضطراری! یا زهرا! شما وساطت کن... یعنی هنوز اثبات نشده که پای کار مهدی تو هستیم؟! @haghdaily
«قاسم سلیمانی» نقاشی خدا بر لوح روزگار بود تابوتی از جنس آینه ۵ سمانه علیدادی: به بوم و رنگ و قلم نگاه که می‌کنیم، به تنهایی مفهومی ندارند اما وقتی روی به درمی‌آیند و پیدا می‌کنند. این روح و معنا از آن است؛ او کاری کرده که رنگ‌ها دیگر رنگ نباشند، بل‌که صورت، عشق و زیبایی باشند. هر چه نقاش، تابلویی را عاشقانه‌تر کشیده باشد، بیشتر با آن گفت‌وگو می‌کنیم و از هر گوشه‌ی این تابلو سخن و پیامی می‌شنویم... و مگر نه این‌که عالم «تابلوی عشق الهی» است تا خودش را، بدی و خوبی را و دنیا و آخرت هر کس را در آن بنمایاند؟ ▪️▪️▪️ چه شده که یک جوان متدین کرمانی، بعد از دفاع‌مقدس هنوز در میدان نبرد می‌ماند و قصه‌ی او تمام که نه، گشوده‌تر هم می‌شود؟ شاید سروشی بر جانش نشسته، شاید بناست که خدا کار دیگری از طریق او انجام دهد... و مگر نه این‌که عالم، حساب و کتاب دارد و بدی و خوبی در آن مساوی نیست؟ ▪️▪️▪️ خدا در قالب نقشی به نام «قاسم سلیمانی» چه می‌خواهد بگوید؟ چرا می‌خواهد با نقاشی او ارتباط برقرار کنیم؟ و چرا نقش حاج‌قاسم بر دل‌مان نشسته و این همه با او گفت‌وگو داریم؟ در عالمی که به آفریده شده، خدا بعد از لحظه‌ی خلقت هم‌چنان در صحنه دارد وگرنه بودن عالم، نابود می‌شد... آیا خدا نمی‌خواهد که بودِ شهادت حاج‌قاسم را دریابیم، نه نمود آن را؟ ▪️▪️▪️ انقلاب اسلامی ما در مقابل هر توطئه‌ای، جلوه‌ای از نور جامع الهی را به عرصه‌ی ظهور آورده است؛ چه کسی باور می‌کرد که پشت ظاهر ما بودنی خوابیده که با دفاع‌مقدس ظهور می‌کند؟ چه کسی باور داشت که در دفاع‌مقدس این همه باشیم؟ و در شهادت حاج‌قاسم، ما بخش دیگری از بودنِ پنهان خود را پیدا کردیم و به عرصه آوردیم و هنوز قصه، قصه‌ی تقابل کفر و توحید است و دشمن هنوز نفهمیده که با هر توطئه‌ای علیه این انقلاب، بودنی عظیم‌تر از گذشته به میدان خواهیم آورد. ▪️▪️▪️ هرگز فکر هم نمی‌کردیم که در شهادت حاج‌قاسم، این همه باشیم... خیال‌مان این بود که این جنگ هم امثال باکری و باقری و خرازی را به تاریخ تقدیم می‌کند، اما در شهادت حاج‌قاسم حس کردیم که «قاسم سلیمانی» خود ما هستیم. بودنی و خودی از ما ظهور کرده که هم‌چون حاج‌قاسم در جهانِ اجتماع و سیاست حاضر و مؤثر است. خودی که از آن غافل بودیم و با شهادت حاج‌قاسم پیدایش کردیم و از خود پرسیدیم؛ «این کجا بود که الآن ظهور کرده است؟» و جوانی که تا دیروز می‌گفت؛ «انقلاب به من چه! پدرانم جنگیده و انقلاب کرده‌اند، من باید طور دیگری باشم»، به خوبی فهمید که خود حقیقی‌اش را تنها در همین راه می‌یابد. می‌خواستیم بزرگ باشیم اما راهش را بلد نبودیم و شهادت حاج‌قاسم راه متعالی زیستن را به ما آموخت. ▪️▪️▪️ دشمن ما غافل است که برای خدا، خوبی و بدی یکسان نیست و حاج‌قاسم و ترامپ فرق دارند و این ظرفیت جبهه‌ی حق است که دشمن خود را دچار حماقت می‌کند... دیروز با یک حاج‌قاسم پنجه در پنجه بود و امروز با میلیون‌ها میلیون حاج‌قاسم! ما که قصد داشتیم آمریکا را از منطقه بیرون بیندازیم؛ با این کار ترامپ، جلوتر افتاد... ▪️▪️▪️ اگر علی علیه‌السلام را یوم‌الفصل اسلام محمدی و غایت کل انسان می‌خوانیم، از آن روست که حضرت امیر، میزان جدایی از است و همه‌ی آن چیزی است که می‌خواستیم تا با آن دین تمام و کمال حاضر شود... علی علیه‌السلام را همان نبأ عظیم و میقات می‌دانیم، چرا که جلوه‌ی یک حقیقت بزرگ به نام است؛ حقیقتی که محقق است، اما هنوز به ظهور نرسیده. هم‌چون کودکی که دارای آینده‌ای حتمی به نام جوانی است اما اکنون برای او است، آیا علی(ع) همان غایت بالفعل انسان‌ها نیست که باید به آن برسند؟ از یک طرف اوج رشادت و سرداری و از طرف دیگر اوج روحانیت، عطوفت و یتیم‌نوازی... ▪️▪️▪️ @haghdaily 👇💐🌷💐 پنج شنبه 7 فروردین ماه ✅ 🇮🇷 @MAHOUR24
نجوایی از موضع غربت با حضرت حجت کجایی پس گل نرگس؟! ۵ ح‌سین ق‌دیانی: بچگی‌های‌مان سی‌چهل سال پیش نبود! ما اطفال اول‌الزمان بودیم! هم‌سایه‌ی ازل! سایه‌ی «آدم» بالای سرمان بود! نفس در هوای «حوا» می‌کشیدیم! یک چیزهایی از یادمان هست هنوز! نوح را دیده بودیم! دیده بودیم ابراهیم را آن زمان که داشت خشت روی خشت کعبه می‌گذاشت! ما هم‌بازی اسماعیل بودیم در کوه فاران! نمرود در گوش ما نیز سیلی زده بود! ما زخم تاریخ بر دل داریم! تازیانه‌ی بی‌رحم‌ترین پادشاهان! و انقلاب ابراهیم هنوز در خاطرمان هست! بت‌شکن بزرگی بود! تبرش را دیده بودیم! و دیده بودیم که انتقام ما را گرفت! یک‌چیزهایی یادمان هست! ما موحدهای عصر دیروزیم! وادی به وادی رفتیم با اسحاق! با یعقوب! کلبه‌ی ما نیز احزان بود! ما فقط دو آبادی با کنعان فاصله داشتیم! صدای ضجه‌های پیامبر پیر خدا به خانه‌های گلی ما نیز می‌رسید؛ کجایی یوسف؟! صحرا به صحرا گشتیم دنبالت، آخر مژدگانی می‌داد یعقوب! دلش هوس پیرهن پسر کرده بود! روشنای دیده می‌خواست! نور بصر! رفتیم مصر! با کاروان برادران! ما از ناحیه‌ی مقدسه‌ی حوا، نسب‌مان به می‌رسید! یا ایهاالعزیز! ما هم بچه‌های آدمیم! خورده‌ایم به پست قحطی! خسارت‌زدگانیم! پیمانه‌ی خالی آورده‌ایم! سفرمان دراز است، ره‌توشه می‌خواهیم! برادری کن برادر! کمی آرد، کمی گندم، کمی جو، کمی ارزن، کمی کرامت، یا کریم! کمی عشق، کمی محبت، کمی عزت، یا عزیز! ببخش ما را! عمدی نداشتیم! شیطان گول‌مان زد! جبران می‌کنیم! اصلا چرا تو را انداختیم در چاه؟! تقصیر یهودا بود! ما در جناح ابلیس نبودیم! فریب‌مان داد! جبران کردیم با موسی! صبح‌ها برای ام‌موسی نان می‌گرفتیم! و دانه می‌پاشیدیم برای یاکریم‌های حیاطش! دعا می‌کردیم موسی سالم به دنیا بیاید! نیل، بوی اسفند ما را گرفته بود! یادمان هست! یادمان هست که حواس‌مان بود مبادا فرعون، بی‌پیامبرمان کند! باورمان نشد کلیم‌الله کوچک، سر از کاخ فرعون درآورده باشد! تا مرز کفر رفتیم! نزدیک بود باطل شویم، حضرت حق نگذاشت! ما بچه‌های جبهه‌ی بودیم! بازی‌گوش‌های پشت‌خط بادیه! سنگ می‌زدیم به شیشه‌ی قطاری که هنوز نیفتاده بود روی ریل! ما از ازل، کمی تخس بودیم! انگار می‌کردیم شایعه باشد، دروغ باشد، در تصورمان نمی‌گنجید! نه، در تصورمان نمی‌گنجید که خدا زحمت بزرگ‌کردن موسی را عدل انداخته باشد گردن فرعون! و در کاخ فرعون! عمه‌خانم می‌گفت: «خدا کم کارهای عجیب و غریب نمی‌کند!» عمه‌خانم، مادر شهید بود! شهیدی هم‌اسم موسی که هنوز وصیت‌نامه‌اش یادمان هست! وصیت کرده بود ام‌موسی را تنها نگذاریم! سفارش کرده بود پنج‌شنبه‌ها به مادرش سربزنیم! و به مادر موسی کلیم‌الله! ما از دور، آن‌ورتر از طور، از نزدیکی‌های هور، دیدیم که موسی دارد در حیاط کاخ فرعون، بازی می‌کند! آسیه محافظش بود! و فرعون برایش شکلک درمی‌آورد تا موسی بخندد! همان موسایی که داشت دنبالش می‌گشت! ایمان‌مان به خدا بیشتر شد! به روح ابراهیم درود فرستادیم! دیگر به هیچ‌چیز شک نداشتیم! حتم کردیم صحت روایت پشه را! و باز به روح ابراهیم درود فرستادیم! و دوباره حواس‌مان جمع موسی شد! و چه زود موسی تنها شد! گریه کردیم! گریه کردیم و هم‌سینه‌ی مسافر سینا شدیم! دل‌مان با کلیم بود! ذکرمان یا کریم بود! پیاده می‌رفتیم وادی مقدس طوی تا دم غروب! تا غم غروب! عمود به عمود شمردیم و... الله‌اکبر! ناگهان عیسی را دیدیم؛ روح‌الله را که در آغوش مادر، زبان به سخن می‌گشود، حال آن‌که نوزادی بیش نبود! @haghdaily 👇🌹🌹🌹جمعه 8 فروردین ماه ✅ 🇮🇷 @MAHOUR24
💠 امام رضا -علیه‌السلام- : فتنه‌ی بعضی از کسانی که ادعای محبت ما را دارند بر شیعیان ما، از فتنه‌ی دجال سخت‌تر است! راوی پرسید: چرا؟ 💭 حضرت فرمودند: چون با دشمنان ما دوستی و با دوستان ما دشمنی می‌کنند، این کار آن‌ها باعث خلط و شده و امر را بر مردم مشتبه می‌سازد، تا جایی که مؤمن از منافق تشخیص داده نمی‌شود. 📚 صفات الشیعة ، ص۸ 📚 وسائل الشيعة ، ج۱۶ ، ص۱۷۹ 📚 بحار الأنوار ، ج۷۲ ، ص۳۹۱ @MAHOUR24
- ما طرفداران حاکمیت و نظام معتقدیم که از دفاع می‌کنیم - اویی که قائل به براندازی نظام است معتقد است باید روبروی ایستاد + ما معتقدیم او اخبارش را از می‌گیرد + آن‌ها هم معتقدند منابع خبری ما سراسر هستند - ما معتقدیم او شده - آن‌ها معتقدند فکر ما است و در حال احتضار هستیم + ما معتقدیم آن‌ها دارند و نظام مقتدر ایستاده است + آن‌ها معتقدند کار نظام تمام است و ما داریم که نظام پابرجا می‌ماند - ما ساز و کاری برای مهیا نمی‌کنیم، خیلی هم قائل به شنیدن نیستیم - آن‌ها معتقدند با ما هیچ نتیجه‌ای ندارد و اصلاً اجازه گپ و گفت هم نمی‌دهند + ما ... + آن‌ها ... ❗️چه باید کرد؟! فارغ از این روزها که خواهد گذشت، اگر معتقدیم که ما بچه‌‌های این نظام و این حاکمیت هستیم، که به این‌ها فکر کنیم و برایش ساز و کار بیابیم. باید اشتراکاتی بیابیم، باید ... 👇👇
✍ چرا نماز برای بعضی ها و سنگین است؟ 💊 مثل داروی تلخ! 💉 👈 تلخ است؛ خاصیت آن هم به تلخی است، اما شیرینی سلامت و بهبود در پی دارد. به شرط این‌که در و زمان خود مصرف شود، و دیر یا زود نشود. و دیگر آن‌که اندازه آن هم مراعات شود و کم یا زیاد نشود، اگر گفته‌اند شربتی را دو پیمانه مصرف کن و دیگری را سه یا چهار پیمانه، به همان میزان باید مصرف شود. ⁉️از طرفی هم البته باید را مراعات کرد، یعنی در کنار آن هر چیزی را نباید خورد. ♨️حال، چیزی دقیقاً شبیه داروست.یعنی مثل دارو تلخ است، هر کس بگوید شیرین است شیرین‌عقل است. 💢مگر می‌شود صبح زمستان توی جاده از اتوبوسی پیاده شوی، و در هوای سرد وضویی بسازی و با لرز و سرما نماز بخوانی و شیرین باشد؟ 💢یا غرق یا غرق گفتگو باشی و مؤذن اذان بگویدو بلند شوی و راهی مسجد شوی و شیرین باشد؟ ✅البته نه فقط نماز بلکه هر عبادت دیگری هم همین‌طور است.اساساً ، اینگونه است. 👈امیرالمؤمنین علی(ع) فرمود: الحق مُرّ، یعنی حق تلخ است. ✅نماز هم که حق است پس تلخی‌های خود را دارد.بله، اگر انسان نسبت به حقیقت نماز فهم و معرفت پیدا کند تلخی آن شیرین و آسان می‌شود. 🙏از این رو در دعا از خدا می‌خواهیم، خدایا ذکر خودت رابه ما بچشان. یعنی خدایا به ما معرفت کرامت کن! 🕚دیگر آن‌که نماز مثل دارو زمان‌دار است و باید زمان آن رارعایت کنیم، یعنی در خود بخوانیم. چون فلسفه نماز احساس حق است و این احساس برای کسی اتفاق می‌افتد که نماز را در اول وقت خود بخواند. ⚠️کسی که با تأخیر، نماز خود را می‌خواند در حقیقت با خود فریاد می‌کندکه خدایا! تو عظیم نیستی، پول عظیم است، کسب و کار عظیم است،تفریح و تفرج عظیم است. اگر تو عظیم بودی که من همان ابتدا حرف تو را گوش می‌دادم. ⚠️دیگر این‌که مثل دارو باید کنار نماز هم باشد،پس اگر نماز حق است باید از باطل فاصله گرفت،یعنی نباید به منکر و فحشایی آلوده شد. وگرنه خاصیت نماز را از بین می‌برد. 🔺شما وقتی یک فضا را با وسایل گرم نگه می‌داری بایدتمام روزنه‌ها و دریچه‌ها و درها را ببندی، و گرنه انرژی را هدر داده‌ای. ⁉️چرا نماز برای ما و گرمایی ایجاد نمی‌کند، چون گوش، پنجره چشم، پنجره دهان باز است و هر چیزی را می‌شنویم،هر چیزی را می‌بینیم، هر چیزی را می‌گوییم. اینجاست که همه چیز طعمه موش و مور و ملخ شده و از دست می رو. ✅خلاصه این‌که هر کس می‌خواهد از اندوخته نماز خود و از حرارت و گرمای آن برخوردار باشد باید این پنجره‌ها و روزنه‌ها را یکی پس از دیگری بسته نگه دارد و تنها به ضرورت باز کند،نه این‌که پیوسته از سر هوا و هوس و میل،چشم و زبان و گوش خود را باز بدارد.
. ♻️ الله‌ اکبر از نگاه بلند خمینی کبیر (ره) 🔰امام خمینی (ره) در این حکم، درباره اداره امر به معروف و نهی از منکر و عملیاتی شدن آن مرقوم کرده: "این اداره، مستقل و درکنار دولت انقلابی اسلامی است و ناظر به اعمال و دولتی و ملت است. و دولت انقلاب اسلامی مامور است که اوامر صادره از این اداره را نماید و این اداره مامور است که درسراسر کشور از به هر که باشد جلوگیری نماید و را تحت نظر حاکم شرعی یا منصوب از قِبَل او، اجرا نماید و احدی از اعضای دولت و قوای انتظامی مزاحمت با متصدیان این اداره ندارند. و در اجرای حکم و حدود الهی احدی نیست حتی اگر خدای نخواسته رهبر انقلاب یا رئیس دولت مرتکب چیزی شد که موجب حد شرعی است باید در مورد او اجرا شود." emam.com/posts/view/1822 👈 متاسفانه بنا بدلایلی این حکم امام (ره) که درهمان اوایل انقلاب صادر شد، اجرایی نشد؛ حاشیه این نامه نشان می‌دهد که مرحوم حاج احمد آقا (فرزند بزرگوار امام) نیز طرفدار آن بودند و می‌گویند امام برخی توجیهات که برای اجرا نشدن آن گفته می‌شد را به هیچ وجه قبول نداشتند. ⏪ درهر صورت، روزهای اول انقلاب، هنوز کشور سر و سامان پیدا نکرده بود، اما امروز که به لطف الهی نظام جمهوری اسلامی استقرار پیدا کرده و پایه‌ها و ریشه‌های خود را محکم کرده، و امام خامنه‌ای نیز بر موضوع امر به معروف و نهی از منکر تأکید دارند، ضروری است که به اجرایی شدن این واجب الهی توجه ویژه شود نه اینکه عده‌ای برای حذف آن تلاش کنند. 🔷🔹 تقویم امروز جمعه ۱۲ خرداد ۱۴۰۲ @MAHOUR24🇮🇷🇮🇷🇮🇷
▫️مَنْ تَعَدَّى الْحَقَّ ضَاقَ مَذْهَبُهُ 🟠آن کس که از تجاوز کند در تنگنا قرار مى گيرد ✍️ زيرا راه حق وسيع و گسترده و صاف و نورانى است; اما طريق باطل سنگلاخ و پر پيچ و خم و تنگ و باريک است. آنها که راه حق را پيش مى گيرند با سرعت به سوى مقصد مى روند، چرا که عالم هستى در مسير حق است و آنچه هماهنگ با آن باشد در همان مسير حرکت مى کند ولى طى کردن راه باطل همچون شنا بر خلاف جهت آبى است که به سرعت در حرکت است و دائماً شناگر را در تنگنا قرار مى دهد.افزون بر اين، مسير حق همچون جاده اى است که در جاى جاى آن علايم راهنمايى به چشم مى خورد و رهروان را از وضع راه آگاه مى سازد; ولى مسير باطل فاقد همه اينهاست و به همين دليل به گمراهى مى انجامد. 🗓 | چهارشنبه ۱۸ مرداد ۱۴۰۲ ☘️🌿🍀🍀🌿🍀🍀🌿☘️ @MAHOUR24🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃
8.52M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
⬅️ خواهشاً چند ثانیه وقت بزارید و هم کلیپ را ببینید و هم متن را بخونید: 🎥 چقدر این کلیپ حال و روز خیلی از ماهاست😔 🔸 ماهایی که جزو آرزوهامون هست و دائماً میگیم ای کاش ظهر عاشورا توی کربلا بودیم و از دفاع میکردیم. 🔹 حاج قاسم عزیز گفت: جمهوری اسلامی حرم است. 🇮🇷 آره عزیزم الان وقت دفاع از اعتقاداتمون، امنیت مون، ناموس مون و کشورمونه! نیاز نیست که ظهر عاشورا توی کربلا بوده باشیم و جانمون را بدیم. ((کُلُّ یَومٍ عاشورا و کُلُّ أرضٍ کَربَلا)) فقط کافیه الان درگیر نشیم و از دفاع کنیم. نمیخواد جان بدیم! فقط کافیه از مسخره کردن دیگران نترسیم و اعتقادمون را بلند بگیم، حرف بزنیم، دیگران را دعوت کنیم و این جوی که دشمن درست کرده را بشکنیم و از کشور دفاع کنیم که این خود یک و ثواب جزیل دارد. 🇮🇷 فقط خواهشا اگر از مسخره شدن ترسیدیم و تحت تاثیر جوسازی ها قرار گرفتیم، دیگه هی نگیم ای کاش کربلا بودیم یا وای اگر خامنه ای حکم جهادم دهد. ✅ دفاع از کشور، دفاع از دین و اسلام و ارزش ها و به طور کلی جهاد فی سبیل الله در شرایط فعلی، فقط و فقط یک چیز است ⬅️ شکستن و دفاع از کشور با حضور پرشور در ۱۱ اسفندماه ✅ ۱۱ اسفندماه موقع کشور است یاعلی 🟨🟡 🟨🟡 سه‌شنبه ۸ اسفند (۱۷ شعبان) 🟨🟡 صد مرتبه «یا اَرْحَمَ الرّاحِمینْ» 🟨🟡 @MAHOUR24
⚫️ اخیرا خانم منصوری و عباس عبدی، خود را ملاک تشخیص و دانسته، یک روز به عدلیه امر و نهی می‌کنند محسن برهانی را آزاد کند یک روز به اخراجِ دختر میرحسین از دانشگاه می‌تازند یا دستور برکناری جناب زاکانی را می‌دهند. ⁉️ آیا عجیب نیست که سابقه‌داران و آشوبگران و کذابان، خود را میزان الحق می‌دانند؟ ✍ مریم اشرفی گودرزی @MAHOUR24