توکه سلطان جهانی به من خسته بگو کی شود باز دلم سوی تو مهمان باشد " أَلسَّلٰامُ عَلَیکَ یٰا عَلی اِبنِ موسَی أَلرّضٰا" #سلام_مهربان_ترين_ميزبان 💚 #چهارشنبه_های_امام_رضایی

#آقاجانم این روزها بیشتر از همیشه شرمنده نگاه منتظرتان هستیم؛ آن نگاهی که گویا فریاد میزند خونمان را به سازش با دشمن نفروشیم افسوس... هزاران افسوس که خون دل خوردن هایتان...یادمان رفت. #امام_زمان اللّٰھُمَ‌عجلْ‌لِّوَلیڪَ‌الفࢪَج

پیامبر صلی الله علیه و آله🌷 من سٲلکم بالله فٲعطوه و من ٲتاکم معروفا فکافٸوه و إن لم تجدوا ما تکافٸونه فادعوا الله له حتی تظنوا ٲنکم قد کافٲتموه . 🌱 هرکس از شما #خواهشی داشت🙂 و شما را به خدا #قسم داد✨ برایش برآورده کنید .🌧 هرکس به شما خوبی کرد جبران کنید ⇦اگر چیزی برای جبران نداشتید🤷‍♂️ ⇦ آنقدر به درگاه خدا برایش #دعا کنید 🤲تا #یقین کنید جبران کرده اید .☺️💚 📚وساٸل الشیعه، ط - آل البیت،ج 16 ص 307 . ✅خوبی های بی حد و حساب و جبران ناپذیر امام‌زمانمان را با دعای بسیار برای فرج مولایمان پاسخ دهیم .🌷 #امام_زمان اللّٰھُمَ‌عجلْ‌لِّوَلیڪَ‌الفࢪَج

🎼پناهم بده.. 🎙کربلایی حسین طاهری

🌸🌿¶ در آسمان کردستان بودیم و سوار بر هلی‌کوپتر. دیدم شهید صیاد مدام به ساعتشان نگاه می‌کردند. علت را پرسیدم، گفتند: وقت نماز است و همان لحظه به خلبان اشاره کردند که همین‌جا فرود بیا تا نمازمان را اول وقت بخوانیم. خلبان گفت: این منطقه زیاد امن نیست، اگر صلاح می‌دانید تا رسیدن به مقصد صبر کنیم. شهید صیاد گفتند: هیچ اشکالی ندارد! ما باید همین‌جا نمازمان را بخوانیم. خلبان اطاعت کرد و هلی‌کوپتر نشست. با آب قمقمه‌ای که داشتند وضو گرفتیم و نماز را به امامت ایشان اقامه کردیم. #نمازاول‌وقت

پنجره فولاد رضا برات کربلا میده #چهارشنبه_های_امام_رضایی

#ماجرای_حقیقی_معجزه_دعای_شهدا #قسمت‌دهم ولی............... بالاخره متوجه شدم که این عزیزان کاملا حقیقی بودن😮 واقعا شهدایی که در خواب دیدم وجود داشته و چهره های زیباشونم کاملا همان بوده که در خواب دیدم.😲 و جزو شهدای دفاع مقدس می باشند بی اختیار اشک از چشمانم جاری شد ضربان قلبم به گونه ای بود که گویا قفسه سینه من گنجایش قلبم را نداشت به گونه ای می زد که گویا قلبم می خواست از قفسه سینه بیرون بزند. خدایا این چگونه آزمایشی است که بنده ای غافل از عظمتت را اینگونه مورد عنایت خود قرار می دهی در حالی که از دست من برای تشکر و قدردانی کاری بر نمی آید و نمی توانم آنگونه که شایسته و بایسته است تشکر و قدردانی کنم یا عبادت خاصی داشته باشم در حد عبادت های روزانه و روزمره ذهنم بسیار درگیر بود مانند مرغ پر کنده بودم و می خواستم فریاد بکشم از شهدا بگویم درحالیکه نمیدانستم اجازه تعریف کردن خوابم را برای کسی خواهم داشت؟؟؟؟ 🌷 تمام کانالهای تلویزیون شده بود صحبت در مورد شهدا 😳 یا نماهنگ و تصویر شهدا 😭 خدایا مگه اینها همگی میدونن که من چه خوابی دیدم و چه اتفاقی افتاده؟؟؟ در افکارم سرگردان بودم.😶 از منزل بیرون رفتم. سر تمام کوچه ها تابلوهای آبی رنگی نصب شده که با نام زیبای شهدا مزین شده است. روی دیوارهای شهر عکسهایی از شهدای عزیز کشیده شده. بیشتر دقت کردم. 🧐 این عکسها جدید هستن؟؟🤔 از روی چکه های آب باران که بر روی عکس شهدا نقشی انداخته بود مطمئن شدم که مدتهاست این تصاویر و این تابلوها و نماهنگ های تلویزیون به یاد شهدا و قدردانی از ایثار و فداکاریهایشان کشیده و ساخته شده ولی............................. 😢 بنده ...عجب غافل بودم😭😭😭 گویا چشم و گوشم بسته بوده. حالا رنگ و بوی شهر برام عوض شده بود. تمام خیابانها و کوچه ها بوی عطر شهدا رو میدادن... ادامه دارد....

بهترین دعا برای قنوت نمازهاتون... حتما بخونید 👤 #استاد_عالی