شرح_صوتی_حکمت_۳۰_جلسه_۵_(تقویت_ایمان).mp3
4.13M
💥شرح حکمت ۳۰ جلسه پنجم
🔻ایمان و عرفان کاذب
ایمان و عرفان با اعتدال همراه است افراطی گری ربطی به عرفان و دین ندارند
بُنِيَ الْكُفْرُ عَلَى أَرْبَعِ دَعَائِمَ الْفِسْقِ وَ الْغُلُوِّ وَ الشَّكِّ وَ الشُّبْهَة.......... وَ الْغُلُوُّ عَلَى أَرْبَعِ شُعَبٍ عَلَى التَّعَمُّقِ بِالرَّأْيِ وَ التَّنَازُعِ فِيهِ وَ الزَّيْغِ وَ الشِّقَاقِ
🔺میدانهای افراطی گری
۱- تعمق : افکار افراطی و توهمات زیادی به اسم دین و عرفان
فَمَنْ تَعَمَّقَ لَمْ يُنِبْ إِلَى الْحَقِّ
۲- تنازع : بحثهای افراطی به اسم دین و عرفان
وَ مَنْ كَثُرَ نِزَاعُهُ بِالْجَهْلِ دَامَ عَمَاهُ عَنِ الْحَقِّ
۳- زیغ : رفتار های افراطی به اسم دین و عرفان
وَ مَنْ زَاغَ سَاءَتْ عِنْدَهُ الْحَسَنَةُ وَ حَسُنَتْ عِنْدَهُ السَّيِّئَةُ- وَ سَكِرَ سُكْرَ الضَّلَالَةِ
۴- شقاق : روشهای تفرقه افکن و افراطی به اسم دین و ایمان
وَ مَنْ شَاقَّ وَعُرَتْ عَلَيْهِ طُرُقُهُ وَ أَعْضَلَ عَلَيْهِ أَمْرُهُ- وَ ضَاقَ عَلَيْهِ مَخْرَجُهُ
ادامه دارد ....
╭═━⊰ 🍃🌺🍃 ⊱━═╮ @MaktabeEmamAli
╰═━⊰ 🍃🌺🍃 ⊱━═╯
دانلود+دعای+توسل+فرهمند+++متن.mp3
11.35M
*دعای توسل استاد فرهمند*
*سه شنبه های جمکرانی*
*اللهم عجل لولیک الفرج*
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#سه شنبه های جمکرانی
⭐حالت دعا و تضرع
یکی از حالتها و کارهای خوب بندگان خدا، حالت دعاو تضرع به درگاه الهی است .
به این صورت که بنده خدا کمالمطلقبداند و تمامی کمالات را از او بداند و از او طلب نماید، و هر مقدار معرفت بنده به فقر خویش و بی نیازی خداوند متعال بیشتر باشد خداوند را بیشترمیخواند . لذا دعا اساس عبادت بوده و بندگان خالص خداوند از قبیل حضرت ابراهیم و حضرت علی علیه السلام بسیار دعاکننده بودند .این بدان معنا نمی باشد که ایشان صرفاً دعا می کردند و فعالیتهای دیگری نداشتند . بلکه همان گونه که تاریخ مسلم و قرآن و سنت نشان می دهد ایشان در نهایت فعالیتهای فردی و اجتماعی حالت دعا داشتند .بلکه در حین کارها ی روزمره، حالت دعا داشتند . از این جهت در بیانات ائمه علیهم السلام نسبت به هر فعالیتی دعای مخصوصی وارد شده است و این معنا از بینش صحیح به قضا و قدر سرچشمه می گیرد که پیشوایان شیعه این دیدگاه عمیق را داشتند و آن را ترویج می کردند و لوازم صحیح آن را نیز رعایت می کردند .
لذا فرموده اند که : دعا خود از مقدرات وجود انسان است و قضای الهی را برطرف می کند.
❤️ امام حسین علیه السلام نیز به خداوند عرض می کند:
... و خرلی فی قضائک و بارک لی فی قدرک حتی لااحب تعجیل ما اخرت و لا تأخیر ما عجلت : خداوندا خیر را در قضایت برایم پیش آور و تقدیراتت را برایم مبارک گردان تا اینکه دوست نداشته باشم زود انجام شدن آنچه را که تأخیر انداخته ای و تأخیر آنچه را که زود انجام داده ای
╭═━⊰ 🍃🌺🍃 ⊱━═╮ @MaktabeEmamAli
╰═━⊰ 🍃🌺🍃 ⊱━═╯
🔴 16 چیز،روزی را زیاد می کند
✍امام على عليه السلام :
[16چیز،روزی را زیاد می کند]
1-الْجَمْعُ بَيْنَ الصَّلاتَيْنِ يَزيدُ فِى الرِّزْق
دو نماز (ظهر با عصر و مغرب با عشا) را با هم خواندن روزى را زياد مى كنند.
2-التَّعْقيبُ بَعْدَ الْغَداةِ وَ بَعْدَ الْعَصْرِ يَزيدُ فِى الرِّزْقِ
تعقيب بعد از نماز صبح و عصر روزى را زياد مى كنند.
3-صِلَةُ الرَّحِمِ تَزيدُ فِى الرِّزْق
صله رحم روزى را زياد مى كنند.
4-كَسْحُ الْفَنا يَزيدُ فِى الرِّزْقِ
نظافت حريم خانه روزى را زياد مى كنند.
5-مُواساةُ الاَْخِ فِى اللّهِ ـ عَزَّ وَ جَلَّ ـ يَزيدُ فِى الرِّزْقِ
همدردى و يارى نمودن برادر (دينى)روزى را زياد مى كنند.
6-اْلبُكورِ فى طَـلَبِ الرِّزقِ يَزيدُ فِى الرِّزْقِ
سحرخيزى در طلب روزى،روزى را زياد مى كنند.
7-الاِْسْتِغْفارُ يَزيدُ فِى الرِّزْق
استغفار روزى را زياد مى كنند.
8-اسْتِعْمالُ الاَْمانَةِ يَزيدُ فِى الرِّزْق
امانت دارى روزى را زياد مى كنند.
9-قَوْلُ الْحَقِّ يَزيدُ فِى الرِّزْق
حق گويى روزى را زياد مى كنند.
10-اِجابَةُ الْمُؤَذِّنِ يَزيدُ فِى الرِّزْق
اجابت دعوت مؤذّن روزى را زياد مى كنند.
11-تَرْكُ الْكَلامِ فِى الْخَلاءِ يَزيدُ فِى الرِّزْق
صحبت نكردن در توالت روزى را زياد مى كنند.
12-تَركُ الْحِرْصِ يَزيدُ فِى الرِّزْق
ترك حرص روزى را زياد مى كنند.
13-شُكْرُ الْمُنْعِمِ يَزيدُ فِى الرِّزْقِ
تشكّر از ولى نعمت روزى را زياد مى كنند.
14-اجْتِنابِ الْيَمينِ الْكاذِبَةِ يَزيدُ فِى الرِّزْقِ
پرهيز از قسم دروغ روزى را زياد مى كنند.
15-الْوُضوءُ قَبْلَ الطَّعامِ يَزيدُ فِى الرِّزْقِ
شستن دست قبل از غذا روزى را زياد مى كنند.
16-اَكْلُ ما يَسْقُطُ مِنَ الْخَوانِ يَزيدُ فِى الرِّزْقِ
خوردن آنچه بيرون از سفره مى افتد، روزى را زياد مى كنند.
📚خصال، ص 505
═✧❁🌸❁✧═
شرح_صوتی_حکمت_۳۰_جلسه_۶_(تقویت_ایمان).mp3
6.04M
💥شرح حکمت ۳۰ جلسه ششم
💢ایمان و عرفان کاذب
ایمان و عرفان با علم و یقین همراه است اقدامات غیرمنطقی و جاهلانه ربطی به عرفان و دین ندارند
بُنِيَ الْكُفْرُ عَلَى أَرْبَعِ دَعَائِمَ الْفِسْقِ وَ الْغُلُوِّ وَ الشَّكِّ وَ الشُّبْهَة.......... وَ الشَّكُّ عَلَى أَرْبَعِ شُعَب عَلَى الْمِرْيَةِ وَ الْهَوْلِ مِنَ الْحَقِّ وَ التَّرَدُّدِ وَ الِاسْتِسْلَامِ
💢موارد غیرمنطقی و جاهلانه
۱- مراء : بحث های غیر منطقی یا بحث با افراد غیر منطقی
فَمَنْ جَعَلَ الْمِرَاءَ دَيْدَناً لَمْ يُصْبِحْ لَيْلُهُ
۲- هول : ترس و نگرانی بی دلیل به نام احتیاط که اثری جز منفعل بودن ندارد
وَ مَنْ هَالَهُ مَا بَيْنَ يَدَيْهِ نَكَصَ عَلَى عَقِبَيْهِ
۳- تردد : شک و شبهه افکنی بی مبنا که نتیجه اش انفعال و اقدام نکردن است
وَ مَنْ تَرَدَّدَ فِي الرَّيْبِ وَطِئَتْهُ سَنَابِكُ الشَّيَاطِينِ
۴- استسلام : قبول کارهای بی فائده و مضر که نتیجه اش ویرانی دنیا و آخرت است
وَ مَنِ اسْتَسْلَمَ لِهَلَكَةِ الدُّنْيَا وَ الْآخِرَةِ هَلَكَ فِيهِمَا
╭═━⊰ 🍃🌺🍃 ⊱━═╮ @MaktabeEmamAli
╰═━⊰ 🍃🌺🍃 ⊱━═╯
ترجمه و شرح خطبه 18 نهج البلاغه؛ بخش دوم: وصف قرآن کریم
╭═━⊰ 🍃🌺🍃 ⊱━═╮ @MaktabeEmamAli
╰═━⊰ 🍃🌺🍃 ⊱━═╯
💠 زيبايى و عمق قرآن:
🔸در سوّمين و آخرين فراز اين خطبه، امام(عليه السلام) به توصيف قرآن مجيد مى پردازد و در پنج جمله کوتاه و بسيار پرمعنا حقايق زنده اى را درباره اهميّت قرآن بيان مى کند تا تکميلى براى بحثهاى گذشته باشد و نشان دهد که فقها و قضات اسلامى نبايد هرگز از قرآن غافل بشوند و حقايق و احکام آن را دست کم بگيرند و نبايد با داشتن قرآن، خود را نيازمند به منبع ديگرى (جز منبع سنّت که آن هم از قرآن برخاسته و شارع و مبيّن آن است) بدانند.
┄┄┅═✧❁🔸💎🔸❁✧═┅┄
🔹در اوّلين توصيف مى فرمايد: «قرآن ظاهرش بسيار زيبا و شگفت آور است» (وَ اِنَّ الْقُرآنَ ظاهِرُهُ اَنيق
اين جمله اشاره به فصاحت و بلاغت قرآن دارد، الفاظش بسيار موزون، تعبيرات بسيار حساب شده و آهنگ آيات، آهنگى مخصوص به خود دارد که هر قدر انسان آن را بخواند و تکرار کند هرگز خسته نمى شود، شواهد اين سخن بسيار است که ورود در اين درياى پهناور، ما را از مقصد دور مى سازد.
┄┄┅═✧❁🔸💎🔸❁✧═┅┄
🔸در توصيف دوّم مى فرمايد: «و باطن آن عميق است» (وَ باطِنُهُ عَميق).
غالباً پرداختن به زيباييهاى ظاهر، انسان را از عمق معنا دور مى سازد همان گونه که پرداختن به معناى عميق و به تعبير ديگر اداى حقّ معنا، انسان را در انتخاب الفاظ زيبا در تنگنا قرار مى دهد، نهايت قدرت لازم است که ميان اين دو جمع شود، حقّ معنا به طور کامل ادا شود و در عين حال در قالب زيباترين و جالبترين الفاظ قرار گيرد; و اين حقيقت است که انسان در قرآن مجيد به روشنى در مى يابد که ظاهرش فوق العاده آراسته، روح پرور، جذّاب و دلپذير است و باطنش فوق العاده عميق و پرمحتواست.
┄┄┅═✧❁🔸💎🔸❁✧═┅┄
🔹ژرفا و عمق قرآن آن گونه است که هرچه، قويترين انديشه ها درباره آن به کار بيفتد باز پايان نمى گيرد. چرا چنين نباشد در حالى که تراوش وحى الهى است و کلام خدا همچون ذات پاکش بى انتهاست. نمونه هاى گوناگونى در اين زمينه در سوره هاى مختلف قرآن وجود دارد که آنچه را امام در اين دو جمله بيان فرموده براى انسان آشکارا و محسوس مى سازد.
┄┄┅═✧❁🔸💎🔸❁✧═┅┄
🔸در توصيف سوّم و چهارم مى فرمايد: «نکات شگفت آور قرآن هرگز فانى نمى شود و اسرار نهفته آن هرگز پايان نمى پذيرد» (لاتَفْنى عَجائِبُهُ، وَ لا تَنْقَضِى غَرائِبُهُ).
ممکن است تفاوت اين دو جلمه در اين باشد که جمله اوّل (لاتَفْنى عَجائِبُهُ) اشاره به جاودانگى و ابدى بودن شگفتيها و زيباييها و حقايق برجسته قرآن مى کند، چرا که کتابهاى زيادى را مى توان نام برد که در عصر خود، بسيار شگفت آور و جالب بودند ولى با گذشت زمان گرد و غبار کهنگى بر آنها نشست و شگفتيهايش بى رنگ شد ولى قرآن هرگز چنين کتابى نيست; چرا که تمام کسانى که با آن آشنا هستند هميشه از مطالعه و غرو و بررسى در الفاظ و معانيش لذّت مى برند.
┄┄┅═✧❁🔸💎🔸❁✧═┅┄
🔹جمله دوّم اشاره به اسرار نهفته قرآن است که با گذشت زمان هر روز بخش تازه اى از آن آشکار مى گردد (فراموش نکنيد که «غرائب» جمع «غريب» از ماده «غربت» و «غروب» به معناى دور شدن از موطن، يا پنهان گشتن است و اين تعبير تناسب نزديکى با اسرار نهفته قرآن دارد).
┄┄┅═✧❁🔸💎🔸❁✧═┅┄
🔸در پنجمين و آخرين توصيف مى فرمايد: «ظلمات و تاريکيها جز در پرتو نور قرآن برطرف نخواهد شد!» (وَ لا تُکْشَفُ الظُّلُماتُ اِلاّ بِهِ).
نه تنها ظلمت جهل و تاريکى کفر و بى ايمانى و بى تقوايى، بلکه ظلمات در صحنه زندگى اجتماعى و سياسى و اقتصادى نيز بدون تعليمات قرآن از ميان نخواهد رفت.
┄┄┅═✧❁🔸💎🔸❁✧═┅┄
🔹امروز با اين که دنيا از نظر صنايع، فوق العاده پيشرفت کرده، ولى با اين حال انواع ظلمتها بر جامعه بشرى سايه شوم خود را گسترده است; جنگها و خونريزيها، ظلم و بى عدالتيها، فقر و بدبختى و از همه مهمتر ناآرامى هاى درونى همه جا را فراگرفته و تمام اينها نتيجه مستقيم ضعف ايمان و تقوا و فقر اخلاقى و معنوى است که بهترين راه درمان آن پناه بردن به قرآن است.
┄┄┅═✧❁🔸💎🔸❁✧═┅┄
🔸از همه اسفناک تر رها کردن قرآن و پناه بردن به آراى ظنّى و افکار قاصر بشرى در زمينه احکام است که گروهى از مسلمانان به خاطر دور بودن از قرآن گرفتار آن شدند.
╭═━⊰ 🍃🌺🍃 ⊱━═╮ @MaktabeEmamAli
╰═━⊰ 🍃🌺🍃 ⊱━═╯
ترجمه و شرح خطبه 18 نهج البلاغه؛ بخش دوم: وصف قرآن کریم
╭═━⊰ 🍃🌺🍃 ⊱━═╮ @MaktabeEmamAli
╰═━⊰ 🍃🌺🍃 ⊱━═╯
💠 نکته ها:
1ـ عواقب شوم دورى از قرآن و اهل بيت(عليهم السلام)
🔸دورى از قرآن براى همه مسلمانان مايه زيان و خسران است مخصوصاً براى دانشمندان و علماى امّت. همان گونه که امام اميرمؤمنان على(عليه السلام) در خطبه بالا با دقيقترين و رساترين بيان نشان داده، که چگونه گروهى از همان قرن نخستين ظهور اسلام به خاطر فاصله گرفتن از قرآن و اهل بيت که شارحان الهى قرآنند، سرگردان و حيران مانده اند و به راه هايى که دون شأن عالم اسلامى است کشيده شده اند.
┄┄┅═✧❁🔸💎🔸❁✧═┅┄
🔹در اين جا حديث جالبى است که از گفتگوى «عُمَرِ بْنَ اُذْيْنَه» يکى از ياران امام صادق(عليه السلام) با «ابن ابى ليلى» که حقايق مهمّى در آن برملا شده است.
┄┄┅═✧❁🔸💎🔸❁✧═┅┄
🔸او مى گويد: روزى وارد بر «ابن ابى ليلى» شدم که از قضات بود، گفتم: مى خواهم چند مسأله از تو سؤال کنم ـ و من در آن موقع نوجوانى بودم ـ گفت فرزند برادر بپرس!
┄┄┅═✧❁🔸💎🔸❁✧═┅┄
🔹گفتم: شما جمعيّت قضات کار عجيبى داريد، مسأله اى در امور مالى يا مربوط به ازدواج و خون، نزد شما مطرح مى شود و در آن به رأى خود قضاوت مى کنيد; امّا همان مسأله نزد قاضى «مکّه» مطرح مى شود او رأى ديگرى صادر مى کند; و باز همان مسأله نزد قاضى بصره و قاضى يمن و قاضى مدينه مطرح مى شود آنها نيز آراى ديگرى صادر مى کنند که برخلاف آراى قبلى است; سپس همه شما نزد خليفه اى که شما را به منصب قضاوت نصب کرده است جمع مى شويد و از آراى مختلف، او را با خبر مى سازيد و او رأى همه شما را (با آن همه ضدّ و نقيضها) صحيح مى شمرد! در حالى که خداى شما يکى و پيامبرتان يکى و دين شما يکى است، آيا خداوند، شما را به اختلاف دعوت کرده و اطاعتش نموده ايد؟ يا شما را از آن نهى فرموده و نافرمانى کرده ايد؟ يا شما در تشريع احکام، شريک خدا هستيد و حق داريد هرچه مى خواهيد بگوييد و حکم صادر کنيد و بر او لازم است که راضى باشد؟ يا اين که خداوند، دين ناقصى را نازل کرده و از شما براى تکميلش يارى طلبيده است؟ يا دين کاملى را نازل کرده ولى رسول الله(صلى الله عليه وآله وسلم) در ابلاغ آن کوتاهى نموده؟ راستى چه پاسخ مى گوييد؟
┄┄┅═✧❁🔸💎🔸❁✧═┅┄
🔸«ابن ابى ليلى» گفت: از کجا هستى اى فرزندم؟ گفتم: از اهل بصره; گفت: از کدام قبيله اى؟ گفتم: از طايفه «عبدقيس»; گفت: از کدام شاخه هاى آن؟ گفتم: از «بَنى اُذينَه»; گفت: با «عبدالرحمان ابن اذينه» چه نسبتى دارى؟ گفتم: او جدّ من است.
┄┄┅═✧❁🔸💎🔸❁✧═┅┄
🔹در اين جا او به من خوش آمد گفت و مرا نزد خود نشانيد و گفت: برادرزاده سؤال کردى و خشونت به خرج دادى و در سخن خود اصرار ورزيدى و اعتراض کردى و من ان شاء الله جواب تو را مى گويم.
┄┄┅═✧❁🔸💎🔸❁✧═┅┄
🔸امّا سؤال تو درباره اختلاف آراى قضات، به دليل اين است که هر مسأله اى براى ما پيش آيد که بيانى در رابطه با آن، در کتاب الله و يا سنّت رسول الله(صلى الله عليه وآله وسلم) باشد، هرگز براى ما شايسته نيست که از کتاب و سنّت فراتر رويم و امّا مسائلى که براى ما پيش مى آيد و در کتاب الله و سنّت پيامبر از آن خبرى نيست، ما به رأى خود اخذ مى کنيم.
┄┄┅═✧❁🔸💎🔸❁✧═┅┄
🔹گفتم: اين کار درستى نيست که انجام داده اى! چرا که خداوند متعال مى فرمايد: «ما هيچ چيزى را در کتاب (قرآن) فروگذار نکرده ايم»; و نيز فرموده: «قرآن را براى تبيين همه چيز نازل کرديم»; به عقيده تو اگر کسى عمل به اوامر الهى کند و از نواهى او خوددارى کند، آيا وظيفه اى بر او هست که اگر انجام ندهد خدا او را عذاب کند يا اگر انجام دهد به او پاداش عطا نمايد؟
┄┄┅═✧❁🔸💎🔸❁✧═┅┄
🔸گفت: چگونه ممکن است پاداش بر چيزى دهد که امر به آن نکرده يا مجازات نسبت به چيزى کند که نهى از آن ننموده است؟
╭═━⊰ 🍃🌺🍃 ⊱━═╮ @MaktabeEmamAli
╰═━⊰ 🍃🌺🍃 ⊱━═╯
🔹گفتم: اصولا چگونه ممکن است مسائلى پيش آيد که حکم آن در کتاب الله و سنّت پيامبر نباشد؟
┄┄┅═✧❁🔸💎🔸❁✧═┅┄
🔸گفت: فرزند برادرم! در حديثى از عمربن خطاب آمده که: در ميان دو نفر داورى کرد، کسى که از همه به او نزديکتر بود گفت: اى اميرمؤمنان! راه صحيح را پيمودى. عمر با تازيانه اى که در دست داشت بر او زد و گفت: «مادرت به عزايت بنشيند! به خدا سوگند خود عمر نمى داند راه صواب رفته يا خطا! اين رأيى بود که به اجتهاد خود گفتم، مرا در پيش روى خودم مدح نگوييد»!
┄┄┅═✧❁🔸💎🔸❁✧═┅┄
🔹من به او گفتم: من هم حديثى براى تو نقل مى کنم، گفت: بگو ببينم! گفتم: پدرم اين حديث را از «على بن ابى طالب» برايم نقل کرد که قضات سه طايفه اند; دو طايفه اهل هلاکتند و يک طايفه اهل نجات، امّا آن دو گروه که هلاک مى شوند گروهى هستند که عمداً قضاوت ظالمانه مى کنند و يا اجتهاد مى کنند و راه خطا مى روند; و اهل نجات کسى است که به امر الهى عمل کند.
┄┄┅═✧❁🔸💎🔸❁✧═┅┄
🔸اين حديث، حديث تو را باطل مى کند اى عمو! گفت: به خدا سوگند درست است اى فرزند برادر، پس تو مى گويى همه چيز در قرآن است؟
┄┄┅═✧❁🔸💎🔸❁✧═┅┄
🔹گفتم: خداوند چنين فرموده، و هيچ حلال و حرام و امر و نهى نيست مگر اين که در قرآن است خواه کسانى از آن آگاه شوند يا از آن آگاه نشوند. خداوند در قرآن از مسائلى خبر داده که ما نياز (فوق العاده اى) به آن نداريم چگونه ممکن است از امورى که نيازمنديم خبر نداده باشد؟ گفت: مثلا مانند چه مسائلى؟
┄┄┅═✧❁🔸💎🔸❁✧═┅┄
🔸گفتم: داستان آن دو مردى که يکى باغ مهمّى داشت و ديگرى با ايمان بود و دستش تهى....
گفت: (بسيار خوب) اين علوم قرآنى که مى گويى نزد کيست؟
گفتم: خودت مى دانى نزد کيست!
گفت: دوست دارم او را مى شناختم پاهاى او را با دست خود مى شستم و خادمش بودم و از او ياد مى گرفتم.
گفتم: تو را به خدا سوگند مى دهم آيا کسى را مى شناسى که وقتى از رسول خدا(صلى الله عليه وآله وسلم) درخواست بيان مطلبى مى کرد به او جواب مى داد و هنگامى که سکوت مى کرد پيامبر ابتدا مى فرمود؟
گفت: آرى او «على بن ابى طالب» بود.
┄┄┅═✧❁🔸💎🔸❁✧═┅┄
🔹گفتم: سؤال ديگرى دارم، آيا هرگز شنيده اى که على(عليه السلام) بعد از رسول خدا(صلى الله عليه وآله وسلم) درباره حلال يا حرامى از کسى سؤالى کرده باشد؟
گفت: نه.
گفتم: آيا مى دانى که ديگران به او محتاج بودند و مسائل را از او مى گرفتند؟
گفت: آرى.
گفتم: پس تمام اين علوم هاى قرآنى نزد او بود.
گفت: او از جهان رفته، کجا دست ما به دامنش مى رسد؟
گفتم: در ميان فرزندانش جستجو کن! که اين علوم نزد آنهاست.
گفت: چگونه من به آنها دست پيدا کنم؟
┄┄┅═✧❁🔸💎🔸❁✧═┅┄
🔸گفتم: بگو ببينم اگر بيابانى باشد و راهنمايانى داشته باشد، آنها برخيزند و بعضى از راهنمايان خود را بکشند و بعضى را بترسانند تا فرار کنند و بعضى هم که مانده اند خود را پنهان سازند و آنها بدون راهنما بمانند و در ميان بيابان سرگردان شوند و هلاک گردند، درباره آنها چه مى گويى؟ (و مقصّر کيست و بايد چه کنند؟)
گفت: بايد به جهنم بروند! اين را گفت و رنگش پريد، صورتش زرد شد و دانه بهى را که در دست داشت محکم بر زمين زد به طورى که متلاشى شد و گفت: «اِنّا لِلهِ وَ اِنّا اِلَيْهِ راجِعُونَ».
┄┄┅═✧❁🔸💎🔸❁✧═┅┄
🔹اين حديث که حقايق جالبى را در عبارت کوتاهى بازگو مى کند، نشان مى دهد که خطبه مورد بحث در ميان شيعيان عصر امام صادق(عليه السلام) معروف بوده و جوانان شيعه به خوبى از آن آگاه بوده اند.
ادامه دارد
╭═━⊰ 🍃🌺🍃 ⊱━═╮ @MaktabeEmamAli
╰═━⊰ 🍃🌺🍃 ⊱━═╯