🌷بسم الله الرحمن الرحیم🌷
🖌استاد جاودان (حفظه الله):
پویش #اطاعت از امر #رهبری در خواندن دعای #هفتم_صحیفه_سجادیه را جدی بگیریم
دعای مبارک هفتم صحیفه سجادیه را هر روز با هم میخوانیم...
#به_امر_رهبرم ❤️
#فقطچنددقیقه🕑
#کرونایاصلی_تفکرغربپرست_است
http://eitaa.com/fatemiioon_news
📚 #داستانک
در اثر #جهل به احكام سيزده نفر با يك زن #ازدواج كردند
مرحوم ميرزاى بزرگ شيرازى رحمه الله عليه موقعى كه شخصى از كشورى به حضورش مىآمد از تمام جهات و خصوصيات آن كشور سؤال مىكرد.
روزى عدهاى از يك كشور دوردست به حضور او آمدند آن مرحوم از اقتصاد آن كشور و آن شهر سؤال نمودند، يكى از آنها گفت: ما آنقدر فقيريم كه سيزده نفريم و يك زن داريم!
ميرزا گفت: چه گفتى؟!
آن مرد باز كلامش را تكرار نمود كه: ما سيزده نفريم و يك زن داريم، كه اين زن هر شبى نزد يكى از ما مىماند.
مرحوم ميرزا بسيار ناراحت شده فرمود: مگر نمىدانيد زن حق ندارد، بيش از يك شوهر داشته باشد؟ گفتند: نمىدانيم.
ميرزا فرمود: مگر در شهر شما عالم نيست؟
گفتند: خير، ميرزا دستور داد كه بعضى از آنها در شهر سامراء بمانند براى تحصيل علم و يادگرفتن احكام حلال و حرام.
و فرمود: هر كدام آمادگى داريد كه بمانيد براى تحصيل علم، من زندگى او را تامين مىكنم، هم اكنون عدهاى از اهل آن شهر در نجف و كربلا و قم مشغول به تحصيل مىباشند. (۴۶)
بدترين بندگان خدا و بهترين آنها
امام سجاد عليه السلام فرمود:
(اگر مردم بدانند كه در تحصيل علم چه خيرهاست در طلب آن كوشش كنند اگر چه با دادن جان و سفر كردن بر سر امواج مرگبار دريا باشد.
خداوند به (دانيال) پيمبر وحى كرد كه بدترين بندگان من نزد من انسان نادانى است كه دانايان را سبك شمارد و از آنان پيروى نكند؛ و محبوبترين بندگان من انسان پاک رفتارى است كه در طلب پاداش بزرگ باشد، پا بپاى دانايان رود و در پى فرزانگان افتد و از حكيمان سخن گويد...) (۴۷)
از نظر عملى نيز پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله و امامان عليهم السلام به دانشمندان احترام فراوان مىگذاشتند، چنان كه امام جعفر صادق عليه السلام هشام را با آن كه بسيار جوان بود، احترام فراوانى مىكرد واو را بر ديگر شاگردان و اصحاب سالخورده خويش مقدم مىداشت و مىفرمود كه: (اين بزرگداشت به خاطر علم فراوان اوست نفعى كه او از راه علم خويش به جامعه مىرساند (۴۸) ).
--------------------------
#داستان آموزنده 🎐
http://eitaa.com/fatemiioon_news
🌸تعارف_شاه_عبدالعظیمی
آنقدر از بدنم خون رفته بود که به سختی میتوانستم به خودم حرکتی بدهم
تیر و ترکش هم مثل زنبور ویزویز کنان از بغل و بالای سرم میگذشت.
هر چند لحظه آسمان شبزده با نور منورها روشن میشد.
دور و بریهام همه #شهید شده بودند جز من.
خلاصه کلام جز من جانداری در اطراف نبود.
تا این که منوری روشن شد و من شبح دو نفر را دیدم که برانکارد به دست میان به دنبال مجروح میگردند.
با آخرین رمق شروع کردم به یا حسین و یا مهدی کردن.
آن دو متوجه من شدند.
رسیدند بالای سرم
اولی خم شد و گفت: حالت چطوره برادر؟
- سعی کردم دردم را بروز ندهم و گفتم: خوبم، الحمدلله
- رو کرد به دومی و گفت: «خوب مثل این که این بنده خدا زیاد چیزیش نشده
برویم سراغ کس دیگر
جا خوردم
اول فکر کردم که میخوان بهم روحیه بدن و بعد با برانکارد ببرندم عقب
اما حالا میدیدم که بی خیال من شدن و میخوان برن
زدم به کولی بازی: «ای وای ننه مردم!کمکم کنید دارم میسوزم! یا امام حسین به فریادم برس! و حسابی مایه گذاشتم
آن دو سریع برگشتند و مرا انداختند رو برانکارد
برای این که خدای نکرده از تصمیم شان صرف نظر نکنند به داد و هوارم ادامه دادم
امدادگر اولی گفت: میگم خوب شد برش داشتیم، این وضعش از همه بدتر بود
ببین چه داد و فریادی میکنه!
دومی تأیید میکرد و من هم خندهام گرفته بود که کم مانده بود با یک تعارف شاه عبدالعظیمی از دست بروم
#طنز_جبهه
#داستان آموزنده 🎐
http://eitaa.com/fatemiioon_news
🔴معجزهی ذکر "ایّاک نعبد و ایّاک نستعین"
✳️طلحه گفت: با حضرت #رسول_خدا صلی الله علیه و آله در بعضی از غزوات بودم،
چون کار سخت میشد و جبهه جنگ و کارزار گرم میگشت و مسلمانان با مشرکین در نبرد بودند.
🌸حضرت رسول صلی الله علیه و آله سر بر میداشت و میفرمود:
*یا مالک یوم الدین، ایّاک نعبد و ایّاک نستعین*
🔥یک وقت مشاهده کردم، دیدم سرهای کفّار از پیکرهایشان جدا میشد و بر زمین میافتاد
🔴 و من کسی را نمیدیدم که به آنها شمشیر بزند، ولی کافرین یا کشته و یا مجروح میشدند و یا فرار میکردند.
🌼از پیغمبر صلی الله علیه و آله ماجرا را پرسیدم ،حضرت فرمود:
فرشتهها بودند که سرها را از بدن جدا میکردند و شما آنها را نمیدیدید.
💐در روایت است که:
وقتی کار بر مؤمن تنگ شود، مداومت به گفتن مالک یوم الدین ایاک نعبد و ایاک نستعین کند؛
کار بر او سهل و آسان شود.
📕قصههای قرآنی
📗زبدة التفاسیر،ص۹۳
http://eitaa.com/fatemiioon_news
#داستان_کوتاه_خواندنی
💞مردی بود که هر روز برای ماهی گیری به دریا میرفت یک روز کلاهش را باد برد و بر روی آبهای دریا انداخت مرد به آن سمت دریا رفت و کلاهش را برداشت همان جا مشغول ماهی گیری شد. یک ماهی صید کرد و به خانه برد، زنش ماهی را پخت هنگامی که مشغول خوردن بودند مرواریدی در شکم ماهی دیدند.
روزها گذشت و مرد دوباره بر حسب اتفاق به آن قسمت دریا رفت آن روز هم یک ماهی صید دوباره هنگام شام یک مروارید در شکم ماهی پیدا کرد، از فردای آن روز همیشه به آن قسمت دریا میرفت و هر روز یک ماهی یک مروارید.
تا یک روز پیش خود اندیشید چرا در شکم ماهی های این قسمت از دریا مروارید هست به خود گفت احتمالا در این قسمت از دریا گنجی از مروارید هست، تصمیم گرفت به زیر آب برود و آن گنج را از دریا خارج کند.
یک روز به همان قسمت دریا رفت خودش را به دریا انداخت به امید گنج مروارید، اما هنگامی که به زیر دریا رسید نهنگی را دید که کنار صندوقی از مروارید بی حرکت است و به همه ماهیها یک مروارید میدهد در این هنگام نهنگ به سمت، مرد رفت و گفت شام امشب هم رسید، طمع مردم باعث شده تا من که سالهاست توان شنا کردن را ندارم زنده بمانم، مرد از ترس همان جا خشکش زد نهنگ به او گفت من یک فرصت دیگر به تو دادم و گفتم توان شنا کردن ندارم اما تو که توان شنا کردنو را داشتی میتوانستی فرار کنی و مرد را بلعید.
در زندگی فرصتهای زیادی هست اما ما همیشه فکر میکنیم دیگر فرصتی نداریم در همین جاست که زندگی خود را میبازیم.
گاه #طمع زیاد داشتن است که فرصت زندگی را از ما میگیرد.
#داستان آموزنده 🎐
http://eitaa.com/fatemiioon_news
📘#داستانهایبحارالانوار
💠 چاره فراق!
🔹مردی از #انصار خدمت #پیغمبر اسلام صلی الله علیه و آله آمد و عرض کرد:
یا رسول الله! من طاقت فراق شما را ندارم. هنگامی که به خانه میروم به یاد شما میافتم، از روی محبت و علاقهای که به شما دارم، دست از کار و زندگی برداشته، به دیدارتان میآیم، تا شما را از نزدیک ببینم، آن گاه به یاد روز قیامت میافتم که شما وارد بهشت میشوید در والاترین جایگاه آن قرار میگیرید و من آن روز از جدایی شما ای رسول خدا چه کنم؟
🔹بعد از صحبتهای مرد انصاری، این آیه شریفه نازل شد:
"آنان که از خدا و رسولش اطاعت کنند، در زمره کسانی هستند که خدا برایشان نعمتها عنایت کرده: از پیغمبران، راستگویان، صادقان، شهیدان و صالحان و اینان خوب رفیقانی هستند." [۱]
🔹رسول خدا صلی الله علیه و آله آن مرد را خواست و این آیه را برایش خواند و این مژده را به او داد که پیروان راستین پیامبر صلی الله علیه و آله در بهشت، کنار آن حضرت خواهند بود.
📚 ۱.سوره نسأ: آیه ۶۹.
📚 بحار: ج ۱۷، ص ۱۴
#داستان آموزنده 🎐
http://eitaa.com/fatemiioon_news
🕍از #یهودی که کمتر نیستم
🕌مرد صالحی مبلغ بیست هزار درهم مقروض بود، هیچ وسیلهای برای پرداخت آن نداشت. روزی طلبکار با اصرار تمام، مطالبه قرض خود نمود، آنقدر سخت گرفت که مرد مقروض با اشک جاری و دلی افسرده به خانه رفت. این مرد همسایهای یهودی داشت، همین که او را با وضعی پریشان مشاهده کرد، گفت: تو را به حق دین اسلام سوگند میدهم بگو چه شده که این قدر ناراحتی؟ جریان را برایش شرح داد. یهودی به منزل خود رفته و مبلغ بیست هزار درهم برایش آورد، گفت: اگر ما با هم از نظر دین اختلاف داریم ولی همسایه که هستیم، شایسته نیست همسایه من به رنج قرض گرفتار باشد. بدهکار آن پول را برداشت و پیش طلبکار آورد.
طلبکار از این سرعت در پرداخت پول تعجب کرد. از او پرسید: از کجا تهیه کردی؟ جریان بر خورد همسایه یهودی را برایش نقل کرد، در این موقع طلبکار داخل منزل شد و سند بدهکاری او را آورد. گفت: من از یک یهودی که کمتر نیستم، بگیر سند خود را من طلبم را به تو بخشیدم و هرگز مطالبه نخواهم کرد. #طلبکار همان شب در خواب دید قیامت به پا شده و نامههای اعمال در حرکت است، بعضی نامه عملشان به دست راست و برخی به دست چپ قرار میگیرد. در این حال نامه عمل او هم به دست راستش قرار گرفت و اجازه ورود #بهشت بدون حساب به او دادند.
پرسید: چه شد که بدون حساب باید وارد بهشت شوم؟ گفتند:
چون تو جوانمردی کردی و سند آن مرد نیکوکار را رد نمودی ما چگونه نامه عمل تو را ندهیم با این که بخشنده و مهربانیم، همانطور که تو از حساب او گذشتی ما هم از حساب تو میگذریم، طلبت را بخشیدی ما هم گناهان تو را بخشیدیم.
#داستان آموزنده 🎐
http://eitaa.com/fatemiioon_news