eitaa logo
🤶🏻مامانوئل🤶🏻
821 دنبال‌کننده
31.7هزار عکس
34هزار ویدیو
207 فایل
سلام دوست عزیزم🤶🏻 من مهلام مامان🤱🏻علی کوچولو(سوپراستار کانال😂) قراره بهترین کانال خرید جمعی باقیمت رقابتی رو بسازیم همچنین آموزش و هرچیز جذابی پیدا کنم میزارم تا از روزمرگی مون فاصله بگیریم😎 🎁همراهم باش تا با شگفتانه ها حالت خوب بشه🎁 @Mahlaershadi
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
از آدم ۶ ساله تا ۶٠ ساله به این سوال جواب دادن ‌‌ بزرگترین چی بود؟؟ ‌ @fatemiioon_news
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌷همین حالا بدانیم 🌷تا در دنیا هستید جمع کنید. وقتی رفتید این روزها می‌ماند. 🌺امام خامنه ای (مدظله العالی)🌺 @fatemiioon_news
1_506014932.mp3
16.08M
🚩آیت الله رحمة‌الله‌علیه: 🔹استادم را در خواب ديدم، به او گفتم چه چيزی شما در دنياست كه انجام نداده‌ايد؟ ➖ايشان فرمودند: حسرت می‌خورم كه چرا در دنيا فقط روزی يك مرتبه می‌خواندم. «وحشتناك‌ترين لحظه زمانی است كه انسان را در سرازيری قبر می‌گذارند» 🍂شخصی نزد امام صادق(علیه السلام) رفت و گفت: من از آن لحظه می‌ترسم. چه كنم؟ امام صادق (علیه السلام) فرمودند: زيارت عاشورا را زياد بخوان. آن فرد گفت چگونه با خواندن زيارت عاشورا از خوف آن لحظه در امان باشم؟! 🔸امام صادق فرمود: مگر در پايان زيارت عاشورا نمی‌خوانيد، اللهم ارزقنی شفاعة الحسين يوم الورود؟ يعنی خدايا شفاعت حسين(علیه السلام) را هنگام ورود به قبر روزى من كن. زيارت عاشورا بخوانيد تا امام حسين (علیه السلام) در آن لحظه به فريادتان برسد.🌷 @fatemiioon_news
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
کوهنوردی حاج قاسم... بعد از تو، لابلای فیلم و عکسهایت، به دنبالِ خاطره های روزهای بودنت، کنارِ دلتنگیهایمان، آهِ می‌کشیم...😔 چرا تمام نمی‌شود، این دردِ بی درمان... در این کوله پشتی آورده ام کجایی...؟ کم آورده ام...💔 🌹 eitaa.com/fatemiioon_news
🌿بِسْمِ رَبِّ الشُهَداءِ وَ الصِدِیْقِیْن🌿 ۴۰ 📌 اين مطلب را يادآور شوم که بعد از شهادت دوستانم، بنده راهی مرزهای شرقی شدم. مدتی را در پاسگاههای مرزی حضور داشتم. اما خبری از شهادت نشد! 📌 در آنجا مطالبی ديدم که خاطرات ماجراهای سه دقيقه برای من تداعی ميشد. 📌 يک روز دو پاسدار را ديدم که به مقر ما آمدند. با ديدن آنها حالم تغيير کرد! من هر دوی آنها را ديده بودم که بدون حساب و در زمرهٔ شهدا و با سرهای بريده شده راهی بهشت بودند. 📌 برای اينکه مطمئن شوم به آنها گفتم: نام هر دوی شما محمد است؟ آنها تأييد کردند و منتظر بودند که من حرف خود را ادامه دهم، اما بحث را عوض کردم و چيزی نگفتم. 📌 از شرق کشور برگشتم. من در اداره مشغول به كار شدم. با حسرتی كه غير قابل باور است. يک روز در نمازخانه اداره دو جوان را ديدم كه در كنار هم نشسته بودند. جلو رفتم و سلام كردم. خيلی چهره آنها برايم آشنا بود. به نفر اول گفتم: من نميدانم شما را كجا ديدم. ولی خيلی برای من آشنا هستيد. ميتوانم فاميلی شما را بپرسم؟ نفر اول خودش را معرفی كرد. تا نام ايشان را شنيدم، رنگ از چهره‌ام پريد! ياد خاطرات اتاق عمل و... برايم تداعی شد. بلافاصله به دوست كناری او گفتم: نام شما هم بايد حسين آقا باشه؟ او هم تأييد كرد و منتظر شد تا من بگويم كه از كجا آنها را می شناسم. اما من كه حال منقلبی داشتم، بلند شدم و خداحافظی كردم. 📌 خوب به ياد داشتم كه اين دو جوان پاسدار را با هم ديدم كه وارد برزخ شدند و بدون حسابرسی اعمال راهی بهشت شدند. 📌 هر دو با هم شهيد شدند درحاليكه در زمان شهادت مسئوليت داشتند! 📌 باز به ذهن خودم مراجعه كردم. چند نفر ديگر از نيروها برای من آشنا بودند. پنج نفر ديگر از بچه‌های اداره رامشاهده كردم كه الان از هم جدا و در واحدهای مختلف مشغول هستند، اما عروج آنها را هم ديده بودم. آن پنج نفر با هم به شهادت می رسند. 📌 چند نفری را در خارج اداره ديدم که آنها هم... 📌 هر چند ماجرای سه دقيقه حضور من در آن سوی هستی و بررسی اعمال من، خيلی سخت بود و آن لحظات را فراموش نميكنم، اما خيلی از موارد را سالها پس از آن واقعه، در شرايط و زمانهای مختلف به ياد ميآورم. 📌 چند روز قبل در محل كار نشسته بودم. چاپ اول كتاب سه دقيقه در قيامت انجام شده بود. يكی از مسئولين از تهران، برای بازرسی به ادارهٔ ما آمد. همين كه وارد اتاق ما شد، سلام كرد و پشت ميز آمد و مشغول روبوسی شديم. مرا به اسم صدا كرد و گفت: چطوری برادر؟ 📌 من كه هنوز او را به خاطر نياورده بودم، گفتم: الحمدلله. گفت: ظاهراً مرا نشناختی؟ ده سال قبل، در فلان اداره برای مدت كوتاهی با شما همكار بودم. من كتاب سه دقيقه در قيامت را كه خواندم، حدس زدم كه ماجرای شما باشد، درسته؟ گفتم: بله و كمی صحبت كرديم. 📌 ايشان گفت: يکی از بستگان من با خواندن اين كتاب خيلی متحول شده و چند ميليون رد مظالم داده و به عنوان بازگشت حق الناس و بيت‌المال، كلی پول پرداخت كرده. 📌 بعد از صحبتهای معمول، ايشان رفت و من مشغول فكر بودم كه او را كجا ديدم! يكباره يادم آمد! او هم جزو كسانی بود كه از كنار من عبور كرد و بی حساب وارد بهشت شد. او هم شهيد ميشود. 📌 ديدن هر روزه اين دوستان بر حسرت من می افزايد، خدايا نكند مرگ ما شهادت نباشد. 📌به قول برادر عليرضا قزوه: وقتی كه غزل نيسـت شـفای دل خسـته ديگـر چـه نشـينيم بـه پشـت در بسـته؟ رفتند چه دلگير و گذشـتند چه جانسوز آن سـينه زنان حرمـش دسـته بـه دسـته ميگويم و ميدانم از اين كوچه تاريک راهی اسـت به سرمنزل دلهای شكسته در روز جزا جرئت برخواسـتنش نيست پایی كـه بـه آن زخـم عبوری ننشسـته قسـمت نشـود روی مـزارم بگذارنـد سـنگی كـه گل اللـه به آن نقش نبسـته ✔️ ادامه دارد... منتظر باشید eitaa.com/fatemiioon_news
💥☄💥☄💥☄💥☄💥 ☄ ⭕️ در خطبه ۱۰۹ سختی های را چگونه توضیح داده است؟ 🔷حضرت در بخشی از خطبه مذکور، شرح بسيار گويا و تكان دهنده اى درباره بيان فرموده است. نخست می فرمايد: و و حسرتِ از دست دادنِ همه چيز، بر آنها هجوم آورده است، در واقع دو هجوم سنگين در آستانه مرگ به انسان می شود؛ نخست: است، و آن حالتى است شبيه به گيجى مستى كه بر اثر فرا رسيدن مرگ، به انسان دست می دهد و گاه بر عقل او چيره می شود و او را در اضطراب و نا آرامى فوق العاده اى فرو می‌برد، و ديگر: از دست دادن تمام چيزهايى است كه در يک عمر طولانى براى گردآورى آنها زحمت كشيده و رنجها تحمّل نموده است. امورى كه سخت به آن دارد و گويى جزو وجود او شده و در يک لحظه می‌بيند، بايد با همه آنها كند و بگذارد و بگذرد، و اين بر هيجان و نا آرامى شديد او مى افزايد. سپس به شرح آن سكرات پرداخته می فرماید: به خاطر آن، اعضاء و پيكرشان سست می شود و در برابر آن رنگ خود را مى بازند؛ سپس تدريجاً در آنها نفوذ می كند و ميان آنها و زبانشان جدايى مى افكند؛ در حالى كه ميان خانواده خود قرار دارند؛ با چشم خود به آنها نگاه می كنند و با گوش سخنانشان را می شنوند و عقلشان سالم و فكرشان برجاست، از اين تعبير به خوبى استفاده می شود كه معمولا اوّلين چيزى كه از كار مى افتد است. 🔷سپس در ادامه اين سخن می فرمايد: در اين هنگام كه سيلى سكرات بر صورت او نواخته مى شود، از بيدار مى گردد و عميقاً به فكر فرو مى رود، فكر می كند كه را براى چه چيزهايى بر باد داده، و را در چه راهى سپرى نموده است!. در ادامه حضرت می فرمايد: به ياد مى افتد كه گردآورى كرده است؛ در جمع آورى آن چشم بر هم گذارده و از حلال و حرام و مشكوک هر چه به دستش آمده در اختيار گرفته است، و جمع آورى آن بر دامان او نشسته و هنگام جدايى از آنها فرا رسيده است. آرى او بيدار می شود و نخستين كابوسى كه بر وجود او سايه مى افكند كابوس اوست! اموالى كه به خاطر دلباختگى و دلبستگى به در فكر حلال و حرام آن نبود؛ يا با توجيهات نادرست، اجازه تملّک آن را به خود داده بود. بدبختى اينجاست كه آن اموال و تبعات و مسئوليّتهاى الهى همه بر دوش او سنگينى می كند، ولى او ناچار است از همه چشم بپوشد و ديگران از آن بهره گيرند. لذا در ادامه اين سخن می فرمايد: «تَبْقَى لِمَنْ وَرَاءَهُ يَنْعُمُونَ فِيهَا، وَ يَتَمَتَّعُونَ بِهَا فَيَكُونُ الْمَهْنَأُ لِغَيْرِهِ، وَ الْعِبْءُ عَلَى ظَهْرِهِ، وَ الْمَرْءُ قَدْ غَلِقَتْ رُهُونُهُ بِهَا [۱]؛ اين براى او به جاى می ماند و از آن بهره می گيرند و متنّعم می شوند. و آسايش آن براى است و بر دوش او! و او گروگان اين اموال است! 🔷تعبير به «رُهُون» در جمله اخير اشاره به اين است كه او در گرو اموال حرامى است كه از ديگران گرفته، كه تا گروگان را نپردازد خلاصى و رهايى نمی‌یابد. به همين دليل در جمله بعد می فرمايد: او در اين حال، به خاطر امورى كه به براى او روشن شده، دست خود را از پشيمانى می‌گزد و انگشت ندامت به دندان می گيرد! و نسبت به آنچه در تمام عمر به آن علاقه داشت، بى اعتنا می شود! در اين حال او به ياد اين مطلب می‌افتد كه در دوران زندگى غالباً در برابر حسودان قرار داشت؛ حسودانى می خواستند اموال و ثروتها را به چنگ آورند و به او اجازه تملّک آنها را ندهند؛ ولى او با زيركى و تلاش و فعاليّت، جلو آنها را گرفت و به آنها اجازه نداد ثروتهايى كه می بايست نصيب او بشود، به چنگ حسودانش بيفتد؛ ولى اكنون كه سرنوشت خود و اموال خود را در آستانه مرگ مى بيند: آرزو می كند اى كاش اين اموال به دست آن كس می رسيد كه در گذشته به ثروت او غبطه می خورد و بر آن حسد می‌ورزيد تا وبال جانش نگردد، (علیه السلام) با این تعبيرات تكان دهنده، انسانهايى را كه از اين لحظه فوق العاده غم انگيز غافل اند بيدار می كند، تا قبل از فرا رسيدن زمانى كه راه برگشت و جبران و تدارک نيست، به فكر خود باشند و زاد و توشه لازم را براى اين سفر خوفناک و طولانى فراهم سازند. 📚پی نوشت: [۱] جمله «وَ الْمَرْءُ قَدْ غَلِقَتْ رُهُونُهُ بِها» اشاره به اين است كه تمام وثيقه هاى وجود انسان گويى گروگان او می شود؛ اموالى كه حلال و حرام در آن به هم آميخته است. سعادت انسان، نجات او و سرنوشت آينده او همه در گروِ آن است. 📕پيام امام ، مكارم شيرازى، ناصر، تهيه و تنظيم: جمعى از فضلاء، دارالكتب الاسلامية‏، چ اول‏، ج ۴، ص ۵۸۵ 📚منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) با مقداری تلخیص eitaa.com/fatemiioon_news
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭕️ آتیشت میزنه 👤 استاد 💚 روز خیلیا حسرت می‌خورن که چرا تلاش نکردن بهجت بشن... تا فرصت داری امام زمان رو یاری کن اللّهمَّ‌عَجِّلْ‌لِوَلِیِّڪَ‌الفَرَج 🤲 eitaa.com/fatemiioon_news
برگرد.mp3
1.53M
  💥 برگرد! از حضرت پرسیدند: شما می‌گوئید در هیچ غصه‌ای وجود ندارد 💭 اگر ما در آنجا یاد در دنیا بیفتیم و بخوریم چه؟ ایشان پاسخ داد:... http://eitaa.com/fatemiioon_news
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
😵 چهارتا اشتباه که عادتِ خیلی‌هامون شده ولی خیلـی شدیــد ما رو ازهمسرمون دوووووووور میکنه تلخه💔💔💔 حتماً تا آخر ببین و یه نگاه بکن چندتا از این اشتباهات رو داشتی تاحالا...؟ حاضری از امروز ، هفته‌ای یکی رو کنار بزاری؟ ⛔️دنبال آرامش و خوشبختی نباش اگه این ها رو نمیدونی و رعایت نمیکنی⛔️ 📤 این کلیپ رو بفرست برای هرکسی که به این کارها عادت داره http://eitaa.com/fatemiioon_news