□هَـــــرکہ پـُــــرسیـــــد ↡↡
⇇چہ دٰارم أگـــــر أز دٰار جهـــــٰان
هَمہ دٰار نـــــدٰارم بِنـــــویسیـــــد:
╰─┈➤
◇◇ «حَـــــسنﷺ𔘓⇨»
#دوشنبه_های_حسنی
#امام_حسن
«داروخانہ مـــــ؏ــنو؎»👇👇
@Manavi_2
داروخانه معنوی
👌☑️مودت #مراقبت از خود 🌾قسمت سیزدهم #استاد حاجیه خانم رستمی فر «داروخانہ مـــــ؏ــنو؎»👇👇 @Mana
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
مراقبت از خود ۱۴_1.m4a
11.58M
امروز دوشنبه
قضای ⇠ #نماز_عصر
بعد از هر نماز قضا خواندن دعای فرج(الهی عظم البلا...) برای سلامتی و فرج و مقدر شدن ظهور آقا جانمون حضرت مهدی (روحی لک الفدا) اجباری است🌹🌹🌹
هدایت شده از داروخانه معنوی
فردا دوشنبه ختم انعام داریم هر کس مایله شرکت کنه وارد لینک زیر بشه .هم میتونید سوره رو کامل بخونید هم یک قسمت ۵۵ آیه ای .لطفا اسم و فامیلیتون رو بنویسیدو اعلام کنید کامل میخونید یا یک قسمت تااسمتون تو لیست ثبت بشه
روزهای شنبه ختم سی جزء قرآن روزهای دوشنبه ختم انعام هدیه برای ظهور و سلامتی آقا جانمون حضرت مهدی(عج)
لینک گروه👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/170918372C42e49e2bdb
رنگ و نامها؎ هفت⁷ آسمان چيست؟!
¹_نام آسمان دنيا «رفيع» و بہ رنگ
«آب و دود» است.
²_نام آسمان دوم «فيدوم» و بہ
رنگ «مس» است.
³_نام آسمان سوم «ماروم» و بہ
رنگ «صورت» است.
⁴_نام آسمان چهارم «ارفلون» و بہ
رنگ «نقره» است.
⁵_نام آسمان پنجم «هيعون» و بہ
رنگ «طلا» است.
⁶_نام آسمان ششم «عروس» و بہ
رنگ «ياقوت سبز» است.
⁷_نام آسمان هفتم «عجماء» و بہ
رنگ «درّ سفيد» است.
📚بحارالانوار،علل الشرايع،عيون الاخبار
«داروخانہ مـــــ؏ــنو؎»👇👇
@Manavi_2
داروخانه معنوی
♡┅═════════════﷽══┅┅
□أز حــــٰـاج قـــٰــاسم پــُـرسیدَنـــــد :
بِهتـــــرین دُعــٰـــا چیـــــست؟
◇گُفـــــت : شَهـٰـــــادت!
⇠⇠گـــُــفتند:
«خُب عـــٰــاقبت بِخیـــــر؎ کہ بِهتـــــر أســـــت»
◇◇حــــٰـاج قــٰـــاســم گـُــــفت :
⇦«ممـــــکُن أســـــت کسے،
عــــٰـاقبـــــت بِخیـــــر شـَــــود ۔۔
ولے شَهیـــــد نَشـــــود!!!⇨
◈ولےکسےکہ شَهیـــــد بِشـــــود ۔۔
حَتمـــــاً ،↡↡
﴿عـــٰــاقبـــــت بِخیـــــر هَـــــم مےشَـــــود.﴾✿⤹
#حاج_قاسم
#شهیدانه
«داروخانہ مـــــ؏ــنو؎»👇👇
@Manavi_2
داروخانه معنوی
فردا دوشنبه ختم انعام داریم هر کس مایله شرکت کنه وارد لینک زیر بشه .هم میتونید سوره رو کامل بخونید ه
سلام عزیزانم
خدا را شکر با توکل بر خدا و عنایت حضرت حجت عج الله 《80》ختم انعام به نیابت از انبیاء مرسلین و امامین صدیقین شریفین وملائکه مقربین وهمه مسلمین مسلمات و مومنین و مومنات مخصوصا گذشتگان این گروه به نیت سلامتی و فرج و ظهور آقا جانمون در گروه خوانده شد
ان شاءالله که این ختمها مورد رضایت خداوند متعال قرار بگیره و مولامون حضرت مهدی عج الله این هدیه را از همگی ما قبول کنند
و ان شاءالله برای حاجت روایی و عاقبت بخیری همه شرکت کنندگان دعا کنند🌹
_آمین❤️
داروخانه معنوی
خطبه ۲۲۳ فراز ۳ تلاوت يا ايها الانسان... 🎇🎇🎇 #خطبه۲٢٣ 🎇🎇🎇 دنياشناسي به حق مي گويم كه دنيا تو
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
داروخانه معنوی
خطبه ۲۲۳ فراز ۳ تلاوت يا ايها الانسان... 🎇🎇🎇 #خطبه۲٢٣ 🎇🎇🎇 دنياشناسي به حق مي گويم كه دنيا تو
خطبه ۲۲۳
فراز ۴
تلاوت يا ايها الانسان...
🎇🎇🎇 #خطبه۲٢٣ 🎇🎇🎇
🔵 انسانورستاخيز
آنگاه كه زمين سخت بلرزد، و نشانه هاي هولناك قيامت تحقق پذيرد، و پيروان هر ديني به آن ملحق شوند، و هر پرستش كننده به معبود خود، و هر اطاعت كننده اي به فرمانده خود رسد، نه چشمي بر خلاف عدالت و برابري در هوا گشوده، و نه قدمي برخلاف حق، آهسته در زمين نهاده مي شود، در آن روز چه دليلهايي كه باطل مي گردد، و عذرهايي كه پذيرفته نمي شود! پس در جستجوي عذري باشيد كه پذيرفته شود، و دليلي بجوييد كه استوار باشد، و از دنياي فاني براي آخرت جاويدان توشه بردار، و براي سفر آخرت وسائل لازم را آماده كن، و چشم به برق نجات بدوز، و بار سفر بربند.
#نهج_البلاغه
💠باهم نهج البلاغه بخوانیم
«داروخانہ مـــــ؏ــنو؎»👇👇
@Manavi_2
﴿أمیـــــرألمؤمنــین عــــلّےﷺ𑁍⇨﴾
●بـــٰــا آمُـــــرزش خـــــٰواهے،
⇦خــُـــود رٰا خُـــــوشبـــــو کــــُـنید۔۔۔
↭ تــــٰـا بـــــو؎ بـَــــدِگـــــنٰاهـــــٰان،
◇◇شُـمـــــا رٰا رُســـــوا نکـُــــند.✿⤹⤹
#بابا_علی
#امیرالمومنین
#سخن_بزرگان
«داروخانہ مـــــ؏ــنو؎»👇👇
@Manavi_2
داروخانه معنوی
#رمان " #رویای_من "بر اساس داستان واقعی قسمت_شصت و پنجم✍ بخش چهارم 🌸وقتی بهش گفتم دست منو گرفت
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
داروخانه معنوی
#رمان " #رویای_من "بر اساس داستان واقعی قسمت_شصت و پنجم✍ بخش چهارم 🌸وقتی بهش گفتم دست منو گرفت
#رمان "
#رویای_من "بر اساس داستان واقعی
قسمت_شصت و ششم ✍ بخش اول
🌸حالا به هر طرف نگاه می کردم غم بود و چهره های در هم ، ما با این که مشکلات زیادی داشتیم هر وقت دور هم جمع می شدیم از ته دل خوشحال و راضی بودیم ولی حالا انگار سالهاست از اون خوشحالی فاصله گرفتیم ….
🌸حتی مرضیه هم دیگه تو خونه ی ما راحت نبود چون عمه دائم اونو سرزنش می کرد به خاطر اینکه وقتی کارخونه شلوغ شده بود هر دو پسرای اون غیب شده بودن و ما متوجه شدیم که نه اسماعیل اون روز برای برادراش نگران شده و نه وقتی که مرضیه شنیده بود که چه حادثه ای پیش اومده اسمی از بچه هاش برده بوده …. این شد که همه به اینکه اونا از جریان خبر داشتن و به ما نگفتن شک داشتن ، ولی تو اون موقعیت نمی شد چیزی رو ثابت کرد و به قول ایرج حالا هم اگر ثابت می شد می خواستیم چیکار کنیم …..
🌸ما الان به مرضیه بیشتر از همیشه احتیاج داشتیم و حتی به اسماعیل ….
ایرج هنوز گیج بود و نمی دونست باید چیکار کنه از صبح تا شب سرشو با دخترا گرم می کرد ، وقتشو با علیرضا خان می گذروند و یا می خوابید ….. اغلب روزا که من از بیمارستان بر می گشتم خواب بود ….
🌸می دونستم با تمام اتفاقاتی که افتاده اونا در حق من چقدر خوبی کرده بودن….. و حالا من هر چی داشتم از وجود اونا بود ، توی اون زمان که راه به جایی نداشتم از من نگهداری کردن به فکرم بودن و از همون اول مثل عضوی از خانوادشون با من رفتار کردن ………..
در واقع غیر از محبتی که نسبت به اونا احساس می کردم حالا وظیفه ی من بود که دوباره شادی رو به اون خونه برگردونم …..ولی خوب چطور و چگونه؟ ……..
🌸یک روز از سر کار اومدم خونه…… روز پر کاری داشتم و خیلی خسته بودم ، اول رفتم سراغ عمه داشت نهار رو حاضر می کرد ….بغلش کردم و گفت : چه یواش اومدی نفهمیدم ….گفتم شما خوبین گفت چه خوبی؟؟ هستم دیگه ……….
بعد رفتم یک سر به علیرضا خان بزنم و بهش نوید بدم …
ادامه_دارد
«داروخانہ مـــــ؏ــنو؎»👇👇
@Manavi_2
داروخانه معنوی
#رمان " #رویای_من "بر اساس داستان واقعی قسمت_شصت و ششم ✍ بخش اول 🌸حالا به هر طرف نگاه می کردم غم
#رمان "
#رویای_من "بر اساس داستان واقعی
قسمت_شصت و ششم ✍ بخش دوم
🌸از وقتی مریض شده بود هر روز از راه که می رسیدم می رفتم پیشش ، می بوسیدمش و یک کم کنارش می نشستم ..گفتم : عمو جون یک نفر از فردا میاد تا شما رو فیزیوتراپی کنه …دکتر صالح میگه شما حتما با این کار خوب میشین ….
پرسید تو چی میگی ؟ من خوب میشم می تونم دوباره کارخونه رو سر پا کنم ؟
خندیدم و گفتم البته چرا که نه دست به دست هم میدیم و اونجا رو راه منیدازیم…. مگه چقدر کار داره ؟…اونجا رو کی کارخونه کرد ؟خوب شما کردین…. مگه نگفتین یک تیکه زمین بود ؟ حالام فکر کنین همونه؛؛؛ از اول درستش می کنیم هیچی عوض نشده حالا شما ایرج و تورج رو دارین … شما خیلی طول بکشه دو سه ماه دیگه خوب میشین ولی اگر خودتون بخواین ….
گفت : می خوام خیلی هم می خوام …از این وضع خسته شدم …از همه بیشتر می دونی برای چی دارم زجر می کشم ؟
گفتم نه ……
🌸گفت : برای پیپم شکوه همه رو جمع کرده …اگر یک بار بکشم خیلی برام بده ؟ گفتم صبر کنین من ترتیبشو می دم یک کم دیگه صبر کنین ریتم قلبتون خوب بشه و بدنتون راه بیفته کاری می کنم که روزی یک بار رو بکشین شما فقط با من همکاری کنین خودم بهتون قول میدم که زود خوب بشین …..
دستمو گرفت توی دستش و به من نگاه کرد چیزی نگفت من خودم همه چیز رو از نگاهش خوندم …….
احساس ناتوانی و عجزی که اون داشت برام غیر قابل تحمل بود …. دلم خیلی به حالش سوخت اون مرد بدی نبود؛؛ مهربون بود به کارگر هاش می رسید و شاید این حقش نبود که این طور توی خونه بیفته و قدرت حرکت نداشته باشه …بغضم و قورت دادم و رفتم …
🌸بچه ها تو اتاقشون بازی می کردن و متوجه ی اومدن من نشده بودن هر دو پریدن گردنم و هر کدوم می خواستن من به حرف اون گوش کنم یکی لباسم رو می کشید و اون یکی صورتم رو طرف خودش فشار می داد …….
تبسم برام نقاشی کشیده بود ، ترانه خونه درست کرده بود و هزار تا حرف دیگه داشتن که انگار تموم شدنی نبود مدتی هم با اونا سر گرم شدم …. ولی نقاشی تبسم منو به فکر واداشت… اون منو کشیده بود که دارم میرم سر کار و ایرج یک کنار خوابیده بود …. و من متوجه شدم که دخترا هم یک حسی از این بابت که ایرج همش خوابیده پیدا کردن …شاید نمی خواستن پدرشون تو خونه بخوابه و مادرشون بره سرکار خواستم حرفی بزنم ولی چیزی به ذهنم نرسید … پس فقط گفتم خیلی عالیه قشنگ شده حالا یک بارم منو تو خواب بکش که ببینم چطوری میشم ترانه پرسید مگه تو می خوابی ؟ خندیدم و گفتم : معلومه که می خوابم……گفت: ولی بابا ایرج از صبح خوابه بیدارش کردیم ولی بلند نشد…
گفتم : برای اینکه خودتون می دونین بابا مریض بود اگر استراحت نکنه حالش خدای نکرده دوباره بد میشه پس مزاحمش نشین باشه مامان؟
ادامه_دارد
«داروخانہ مـــــ؏ــنو؎»👇👇
@Manavi_2
#نماز_شب 🌙🌔
💠آیت الله حق شناس(ره)
💯خدا شاهد است من همه اش می خواهم دل شما را توجه بدهم، به استفاده از وقت سحر👌👌👌
بلند شو!
✔️ اصلا پرودگار به واسطه این برخاستن، درد را از شما، از بدن شما برطرف می کند.
✔️ رزق شما توسعه پیدا می کند
✔️ دنیا و آخرت شما آباد خواهد شد.
📚مواعظ 2
#نماز_شب_را_به_نیت_ظهور_میخوانیم
«داروخانہ مـــــ؏ــنو؎»👇👇
@Manavi_2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌸✨نیایش شبانه با حضـــــرت عشق ❤️❤️
🌸✨خــــــدای مــــهــــربــــــانـــــم
🤍✨میدانی که چقدر به رحمت تو امید بسته ایم
🌸✨و چقدر آرام میشویم از اینکه تو و مهربانی
🤍✨و لـــطـــفـــتـــت را هـــمـــیـــشـــه
🌸✨در جان لحظاتمان احساس می کنیم
🤍✨حس داشتنت ، حس بودنت ، حس حضورت
🌸✨در تـــار و پــــود لــحـــظـــاتمـــان
🤍✨جـاریـسـت و چـقـدر بـا تـو خـوشـبـخـتـیـم
🌸✨و چقدر با تو ای خدای مهربانم پر از آرامشیم
🌸✨الـــــــهـــــــی🤲
🤍✨ایـن آرامـش را بـرایـمـان ابـدی گـردان
🌸✨آمـــــــیـــــــن یـــــــا رَبَّ 🙏
🌸✨همیشه امیدتون به خدا باشد نه به بندگانش
🤍✨خـدا بـه تـنـهـایـی بـراتـون کـافـیـسـت
🌸✨در هـمـه حـال بــه او اعــتـمـاد کـنـیـد ...
🌸✨شبتون خوش و در پناه پروردگار مهربان
#شب_بخیر
«داروخانہ مـــــ؏ــنو؎»👇👇
@Manavi_2
هدایت شده از داروخانه معنوی
از جُملہ د؏ــــآهـــــآیے ڪہ؛
﴿شِیـــــخ جَعـــــفر مُجتهد؎﴾(رہ) مُڪرر توصّیہ مےڪَردند :
خوٰاندن ﴿زیـــــآرت ٰال یٰاسیـــــن✿ ﴾
در نُہ⁹ روزهنگام بین الطُلو؏ـــــین بود ڪِہ آثـــــآر ؏ـَــــجیبے دَر پے دٰارد۔۔۔۔♡♡♡
#سخن_بزرگان
#بین_الطلوعین
#زیارت_ال_یس
@Manavi_2
هدایت شده از داروخانه معنوی
•~🌸🌿~•
وَلےبَچہ ھآ
اَزقَضآشُدڻ نَمآزصُبحتونْبِتَرسیدْ!
میڱنْخُدآ؛
أڱہ بِخوٰادخِیر؎رو؛
أزیِہ بَندها؎بڱیرھ۔۔۔۔!!! نَمآزصُبحِشْروقضٰامےڪُنِه!
#تلنگرانهـ 💥
#نمازصبح
@Manavi_2