داروخانه معنوی
#آنسوی_مرگ 📼 شرح و بررسی کتاب «آن سوی مرگ» 📖 «#آن_سوی_مرگ» کتابی است که از طریق مصاحبه با افراد
فعلا قابلیت بارگیری به دلیل درخواست زیاد فراهم نیست
نمایش در ایتا
@Aminikhaah1610303316-6828.mp3
زمان:
حجم:
10.3M
#آنسوی_مرگ
📼 شرح و بررسی کتاب «آن سوی مرگ»
📖 «#آن_سوی_مرگ» کتابی است که از طریق مصاحبه با افرادی که به نوعی مرگ را دیده و تجربه کردهاند، این حس و تجربه پیچیده را به خوانندگان ارائه میکند.
💠 قسمت 8⃣2⃣
@Manavi_2
امروز شنبه
قضای ⇠ #نماز_صبح
بعد از هر نماز قضا خواندن دعای فرج(الهی عظم البلا...) برای سلامتی و فرج و مقدر شدن ظهور آقا جانمون حضرت مهدی (روحی لک الفدا) اجباری است🌹🌹🌹
امروز شنبه جزء خوانی قرآن کریم داریم
هدیه به آقا جانمون حضرت مهدی عجل اله برای سلامتی و ظهور و فرجشون ان شاءالله
مهلت خواندن جزء ها تا #پایان_هفته است
هر کس تمایل به شرکت در ختم قرآن را داره وارد لینک زیر بشه و اسم و فامیلش را بنویسه
https://eitaa.com/joinchat/170918372C42e49e2bdb
داروخانه معنوی
#عمل نجات دهنده 🌾قسمت [یازدهم] 🍃🌸افضل اعمال هر کس چیه؟؟ #استاد حاجیه خانم رستمی فر «داروخانہ مــ
فعلا قابلیت بارگیری به دلیل درخواست زیاد فراهم نیست
نمایش در ایتا
چه عملی ما را نجات میدهد ۱۲_1_1.mp3
زمان:
حجم:
9.6M
#داستان_کرامت
#حضرت_ابوالفضل ﷺ
زوار ما را گرامى دار
مداح بااخلاص اهلبیت عصمت و طهارت علیهم السلام حضرت حاج آقا محمد خبازى معروف به مولانا فرمود: یکى از این سالها که کربلا رفتم ایام عاشورا و تاسوعا بود. عربها عادتشان این است که ایام عاشورا در کربلا عزادارى کنند و از نجف هم براى شرکت در عزا به کربلا مى آیند، ولى آنان در موقع 28 صفر در نجف عزادارى مى کنند و از کربلا هم براى عزادارى به نجف مى روند.
صبح بیست و هفتم صفر از نجف به کربلا آمدم و چون خسته شده بودم به حسینیه رفتم و در آنجا خوابیدم ، بعد از ظهر که به زیارت حضرت اباالفضل علیهالسلام و زیارت امام حسین علیهالسلام مشرف شدم ، دیدم خلوت است حتى خدام هم نیستند و مردم کم رفت و آمد مى کنند، گفتم :« پس مردم کجا رفتند. »
گفتند: «امشب شب بیست هشتم صفر است اکثر مردم از کربلا به نجف مى روند و در عزادارى پیغمبر ص و امام حسن علیهالسلام شرکت مى کنند.»
من خیلى ناراحت شدم ، به حرم حضرت اباالفضل علیهالسلام آمدم و عرض کردم : «آقا من از عادت عرب ها خبر نداشتم و به کربلا آمده ام ، یک وسیله اى جور کنى تا به نجف برگردم .»
آمدم سر جاده ایستادم ولى هر چه ایستادم وسیله اى نیامد، دوباره به حرم آمدم و به حضرت گفتم : «آقا من مى خواهم به نجف بروم ، باز به اول جاده برگشتم ولى از وسیله نقلیه خبرى نبود. بار سوم آمدم سر جاده ایستادم ، دیدم یک فولکس واگن کرمى رنگ جلوى پاى من ترمز کرد.»
گفت : «محمد آقا، گفتم بله ، گفت نجف مى آیى .»
گفتم : «بله »
گفت : «تَفَضَّلْ، یعنى : بفرمائید بالا.»
من عقب فولکس سوار شدم ، راننده مرد عرب متشخصى بود که چپى و عقالى بر روى سرش بود.
از آینه ماشین گریه کردن او را دیدم ، از او پرسیدم : «حاجى قضیه چیه ؟ چرا گریه مى کنى ؟!»
گفت :«نجف بشما مى گویم .»
آمدیم نجف ، دَرِ یک مسافرخانه نگه داشت ، و مسافرخانچى را که آشنایش بود صدا زد و گفت : «این محمد آقا چند روزى که اینجاست مهمان ماست و هر چه خرجش شد از ایشان چیزى نگیر.»
بعد به من آدرس داد که هر وقت کربلا آمدى به این آدرس به خانه ما بیا. گفتم : «اسم شما چیست ؟ »
گفت : «من سید تقى موسوى هستم .»
گفتم : «از کجا مى دانستى که من مى خواهم به نجف بیایم .»
گفت : «بعداً برایت به طور کامل تعریف مى کنم اما اکنون به تو مى گویم .»
من عیالى داشتم که سر زائیدن رفت ، بچه اش که دختر بود زنده ماند، من دختر بچه را با مشکلات بزرگش کردم ، یکى دو سال بعد عیال دیگرى گرفتم ، مدتى با آن زندگى کردم ، و این روزها پا به ماه بود، من دیدم که ناراحت است و دکتر دم دست نداشتم ، به زن همسایه مان گفتم : «برو خانه ما که زنم حالش خوب نیست»
و خودم به حرم حضرت اباالفضل علیهالسلام آمدم و گفتم :« آقا من دیگه نمى توانم ، اگر این زن هم از دستم برود زندگیم از هم مى پاشد، من نمى دانم ، و با دل شکسته و گریه زیاد به خانه آمدم .»
دیدم عیالم دو قلو بچه دار شده و به من گفت : «برو دم جاده نجف ، یک نفر بنام محمد آقاست او را به نجف برسان و بازگرد.»
گفتم : «محمد آقا کیست ؟»
گفت : «من در حال درد بودم و حالم غیر عادى شد در این هنگام حضرت اباالفضل علیهالسلام را دیدم . فرمودند: ناراحت نباش خدا دو فرزند دختر به شما عنایت مى کند. به شوهرت بگو: این زائر ما را به نجف ببرد. »
خلاصه من مامور بودم شما را به نجف بیاورم .
من بعد از زیارت به کربلا آمدم ، منزل ایشان رفتم ، دیدم دو دختر دوقلوى او و عیالش بحمدالله همه صحیح و سالم هستند واز من پذیرائى گرمى کردند بخاطر آنکه زائر حضرت قمر بنى هاشم علیهالسلام بودم .
«داروخانہ مـــــ؏ــنو؎»👇👇
@Manavi_2