eitaa logo
داروخانه معنوی
7هزار دنبال‌کننده
8.7هزار عکس
4.8هزار ویدیو
130 فایل
کانال داروخانه معنوی مذهبی ؛ دعا؛ تشرفات و احکام لینک کانال در ایتا eitaa.com/Manavi_2 ارتباط با مدیر @Ya_zahra_5955
مشاهده در ایتا
دانلود
بهت زده نگاهش می کنم؛ امروز میفهمم خشم و غضب های قبلی اش فقط یک شوخی بوده؛ این شیر غران را خدا هم نمی توانست رام کند! امروز از دست هیچ کس کاری برنمی آید پا روی خط قرمز هایش گذاشتم و این بار را نمیگذرد! با صدای فریادش که کمی از غرش یک شیر ندارد روح از تنم پر می کشد نمی دانم چه چیزی را بلند می کند و به طرفم پرتاب می کند دستانم ناخوداگاه بالا می آیند و برخورد جسم سختی روی ساعد دستم ناله ام را بلند می کند با صدای شکستن شیشه ها جلوی پاهایم قدمی به عقب برمی دارم مچ دستم تیر می کشد نگاه وحشت زده ام از او که دکمه های پیراهنش را با غیظ می کند جدا نمی شود پوف کلافه اش و لگد محکمی هم که نثار میز میکند بر وحشتم می افزاید. نگاه بران و خشمگینش که نشانه ام می گیرد؛ آب خشکیده دهانم را هم نمی توانم قورت دهم به سمتم که یورش می آورد مغزم به کار می افتد قدم هایم را تند می کنم و به سمت اتاق خواب فرار می کنم چند قدم بیشتر نرفته ام که یقه ام از پشت کشیده می شود و دستان قدرتمندش دور شکمم را محاصره می کنند صدای غرانش زیر گوشم زمزمه می شود و من حال مردن دارم کجا ؟می مونی و پای جون به لب رسوندنم می مونی؟ با خشونت برم می گرداند و تا به خودم بیایم یک طرف صورتم از شدت ضربه ی کف دستا ن بزرگش به سوزش می افتد ! با یک دستش محکم شانه ام را گرفته که شدت ضربه اش مرا نقش زمین نکند ! مرا زده بود؟ مرا زده بود؟زده بود مرا؟ هاج و واج نگاه می کنم صورت سرخ شده از غضبش را؛ مرا زده بود؟ پشیمانی هم از هیچ کدام اجزای چهره اش مشخص نیست و حتی راغب است ضربه ی دیگری هم مهمانم کند! محکم شانه ام را تکان می دهد از خشم و غضب نفس نفس می زند وآتشفشان فوران شده اش را رها می کند. -می فهمی چه غلطی کردی؟ غرشش چانه ام را دچار ارتعاش می کند و گوشه ی لبانم را پایین می کشاند. شانه ام را محکم تکان می دهد دستش بالا می رود برای ضربه ی دوم که همان بالا مشت می شود، میفهمی داشتی چه خاکی بر سرمون نازل می کردی؟ شانه ام را یک ضرب رها می کند روی زانوانم می افتم و چه کسی می فهمد این حال مرا!  صدای قدم های کلافه اش در نزدیکی ام سرم را دچار نوسان می کند خون غلیظی از بینی ام سرازیر می شود و تا زیر چانه ام راه می گیرد. تو ی احمق چه فکری پیش خودت کردی که با اون پسره ی احمق تر از خودت راهی ناکجا - آباد شدی؟ نمی خواهم بشنوم! نمی خواهم ببینم! من قلبم درد می کند... چیزی نیست ها؛ فقط یک شکستگی جزئی کنار زخم های عمیقش برداشته ! مثل همیشه چیزی نیست سارا؛ چیزی نیست... صدای قدم هایی که از من فاصله می گیرند؛ شدت شکستگی ی جزئی قلبم را بیشتر می کند؛ باید گفت یک شکستگی کلی! بله سارا شکستگی کلی. ادامه دارد.... 《بامنتشرکردن 🔥 🔥 در ثواب دعاها با ما شریک شوید》👇👇     https://t.me/Manavi_2  👈 تلگرام در واتساپ👇 https://chat.whatsapp.com/LNdHoSUIDkrLTlZO2Wqf6r ایتا eitaa.com/Manavi_2