داروخانه معنوی
#احسن_القصص #تشرفات (قسمت سوم): #امام_زمان با خودم سه تا سوال طرح کردم که از این آقا بپرسم: ۱.این م
#احسن_القصص
#تشرفات (قسمت چهارم):
#امام_زمان
گفتم: این مسجد برای جن است یا ملائکه؟ فرمود: نه برای جن است نه برای ملائکه، بلکه برای آدمیزاد است، اینجا می شود آبادی.
گفتم: بفرما من که می خواستم اینجا قضای حاجت کنم هنوز که مسجد نشده، پس چرا شما مرا نهی کردید؟
فرمود: در آنجا جنازه یکی از عزیزان فاطمه زهرا "سلام الله علیها" بر زمین افتاده و شهید شده، آنجا که من مربع مستطیل کشیده بودم افتاده زمین، آنجا می شود محراب، اینجا که می بینی جای قطرات خون اوست که مأمومین می ایستند نماز می خوانند.
سپس اشاره کرد به طرف دیگر فرمود: آن گوشه می شود دستشویی، دشمنان خدا و رسول در آنجا به خاک افتاده اند و کشته شده اند. اینجور که ایستاده بود یک دفعه برگشت، مرا هم برگرداند، گفت: آنجا می شود حسینیه، و اشک از چشمان مبارکش جاری شد، من هم بی اختیار با گریه ایشان گریه کردم.
✨💫✨
گفت: اینجا می شود حسینیه، پشت اینجا می شود کتابخانه، تو کتابهایش را می دهی.
گفتم به سه شرط پسر پیغمبر، اولش این است که من زنده باشم. گفت: ان شاء الله. گفتم: شرط دومش این است که اینجا مسجد بشود. گفت: بارک الله.
گفتم: شرط سومش اینکه من به قدر قوه و استطاعتم ولو یک دانه کتاب هم شده برای اجرای امر تو پسر پیغمبر بیاورم بگذارم، ولی خواهش می کنم برو درست را بخوان آقاجان، این هوا را از سرت بیرون کن، خندید، دومرتبه مرا چسباند به سینه اش. گفتم: آخر نفرمودی اینجا را چه کسی می سازد؟ گفت: ید الله فوق ایدیهم. گفتم: آقاجان من اینقدر درس خوانده ام، یعنی دست خدا بالای همه دستهاست. فرمود: آخر سر می بینی، وقتی ساخته شد، به سازنده اش از قول من سلام برسان، بگو حاجی اینجا را ارزان نفروش.
دو مرتبه مرا چسباند به سینه اش و فرمود: خدا به تو خیر آخرت بدهد.
ادامه دارد.
💠التماس دعای فرج
«داروخانہ مـــــ؏ــنو؎»👇👇
@Manavi_2
_یٰادمون بـــــٰاشہ کِہ هَرچے۔۔
↶بَرا؎ خــُᰔـــدٰا،
کوچیکے و بَنـــــدگے کُنیم،
خــُـــدا دَر نَظر دیـــــگرٰان؛
_ بـُــــزرگمون مےکُنہ↷!...
﴿شهید حاج حسین خراز؎۔۔𑁍﴾
#شهیدانه
#کلام_شهدا
«داروخانہ مـــــ؏ــنو؎»👇👇
@Manavi_2
أگر بَرٰا؎وُسعَت رِزق و روز؎،
﴿سورِه قـَــــدر۔۔۔✿﴾ ؛
هَر روز¹⁰ مَرتبہ بَعدأز #نماز صُبـــــح خوٰانده شَود،
⇦قُـــــدرت خــُᰔـــدٰاوند دَر گشٰایش دَرهـــــآ؎ روز؎۔۔
حتماً مشـــــٰاهده خوٰاهد شُد۔۔۔𑁍!
◇•عَلامهحَسنزٰادهآمُلے•◇
#سخن_بزرگان
#قرآن
«داروخانہ مـــــ؏ــنو؎»👇👇
@Manavi_2
داروخانه معنوی
✹﷽✹ #رمان #رهایی_از_شب ف_مقیمی #قسمت_صد_و_هفتاد_و_چهارم با حسرت گفتم:حاج کمیل من فکر میکردم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
داروخانه معنوی
✹﷽✹ #رمان #رهایی_از_شب ف_مقیمی #قسمت_صد_و_هفتاد_و_چهارم با حسرت گفتم:حاج کمیل من فکر میکردم
✹﷽✹
#رمان
#رهایی_از_شب
ف_مقیمی
#قسمت_صد_و_هفتاد_و_پنجم
گفتم :صبر کن یک کم نفس تازه کنم با هم میریم از مغازه آب میخریم.
آقامهدی دست از بهانه گیری برنمیداشت.
دختر جوان دستش رو سمت کیفش برد.حدس زدم بخاطر سروصدای ما قصد داره نیمکت رو ترک کنه.ما خلوت او را به هم زده بودیم.
او از کیفش بطری آبی بیرون آورد و رو به آقا مهدی گفت:بیا عزیزم.اینم آب.مامامت گناه داره نمیتونه زیاد راه بره.
آقا مهدی نگاهی به من انداخت!
من از اون دختر خانوم تشکر کردم و لیوانی از کیفم در آوردم و به آقا مهدی دادم.
دختر جوان با لبخند سخاوتمندانه ای برای او آب ریخت و سرش رو نوازش کرد.
نتونستم خودم رو کنترل کنم دستش رو گرفتم.
جا خورد!
آب دهانم رو قورت دادم و با لبخندی دوستانه پرسیدم: اگه ما مزاحم خلوتت هستیم میریم یک جای دیگه. .انگار احتیاج داری تنها باشی..
او لبخند تلخی زد و به همراه لبخند، چشمهاش خیس شد.
_نه مهم نیست. من به اندازه ی کافی تنها هستم! دلم میخواد از تنهایی فرار کنم.
چقدر دلش پر بود.کلمات رو با اندوه و بغض ادا میکرد..
پرسیدم:چرا تنها عزیزم؟ حتما مادری پدری خواهرو برادری داری که باهاشون بگی بخندی. درد دل کنی..
او با پوزخند تلخی حرفم رو قطع کرد!
_حتما نباید خونواده داشته باشی تا بی غصه باشی.من در کنار اونها تنهاوغصه دارم.
دستهای سرد و لرزونش رو در دستم گرفتم و با مهربونی نگاهش کردم.
گفتم:نمیدونم دلت چرا پره.حتما دلیل موجهی داری..ولی یادت باشه همه ی مشکلات یه روزی تموم میشه. پس زیاد خودتو درگیرشون نکن و فقط نگاه کن!! شش سال پیش یکی یه حرف قشنگ بهم زد زندگیم و متحول کرد.حالا همونو من بهت میگم!اگه تو بحر حرف بری حال تو هم خوب میشه.
اون اشکش رو پاک کرد و منتظر شنیدن اون جمله بود.
گفتم:ما تو آغوش خداییم.وقتی جای به این امنی داریم دیگه چرا ترس؟! چرا نا امیدی؟! چرا گلایه و تنهایی؟! ازمن میشنوی تو این آغوش مطمئن فقط اتفاقات وحوادث ناگوار رو تماشا کن و با اعتماد به اونی که بغلت کرده برو جلو!او نگاهش رو روی زمین انداخت و با بغض گفت:این حرفها خیلی قشنگه. .خیلی ولی تو واقعیت اینطوری نیست.
بعد سرش رو بالا آورد و پرسید:شما خودت چقدر این حرفتو قبول داری؟
من با اطمینان گفتم:من با این اعتقاد دارم زندگی میکنم!! با همین اعتقاد شاهد معجزات بودم. مشکل ما سر همین بی اعتقادیمونه.از یک طرف میگیم الله اکبر از طرف دیگه بهش اعتماد نمیکنیم.اگر اعتماد کنی هیچ وقت غم درخونت رو نمیزنه.هیچ وقت نا امید نمیشی.به جرات میگم حتی هیچ کدوم از دعاهات بی جواب نمیمونه.
او مثل مسخ شده ها به لبهای من خیره بود.
زیر لب نجوا کرد:شما..چقدر..ماهید!
خندیدم.
گفت:حرفهاتون دل آدم رو میلرزونه..مشخصه از ته دلتون میگید..خوش بحالتون.این ایمان و از کجا آوردید؟
کمی بهش نزدیک ترشدم وگفتم:منم اولها این ایمان رو نداشتم.خدا خودش از روی محبت و مهربانی ش این ایمان و به دلم انداخت. حالا هر امتحان و ابتلایی سر راهم قرار میگیره با علم به اینکه میدونم آخرش حتما برام خیره صبر میکنم.
او دستم رو رها نمیکرد.
با نگاهی مشتاق صورتم رو تماشا میکرد.
_خوش به سعادتتون..چقدر ایمانتون قویه که وقتی دارید حرف میزنید احساس میکنم حالم رفته رفته بهتر میشه..لطفا بهم بگید چطور به این منطق رسیدید.
من با تعجب خندیدم:وای نه خیلی مفصله.ولی مطمئن باش سختیهایی که من کشیدم یک صدمش هم در زندگی شما نیست! و اصلا به همین دلیله که الان به این اعتقاد رسیدم.هرچی بیشتر سختی بکشی آب دیده تر وناب تر میشی.
من و او تا غروب روی نیمکت حرف زدیم و او با اعتمادی وصف ناپذیر از دغدغه ها ومشکلاتش گفت.از دعواهای مکرر پدرو مادرش..از بی معرفتی و بد رفتاریهای دوستانش و چیزی که آخرش گفت و دلم رو به درد آورد این بود که به تازگی فهمیده که مادرش بیماری صعب العلاجی داره و میترسه که او را از دست بده.
او با بغض و اشک گفت:شما که اینقدر اعتقادتون قویه برامون دعا کنید. دیگه تحمل ندارم.
دستش رو نوازش کردم.
صدای اذان از مناره ها بلند بود.با چشمی اشکبار برای سلامتی مادرش و برطرف شدن مشکلاتش دعا کردم و او هم آهسته گفت:آمین!
آقا مهدی دوید سمتم.
_مامان مامان اذان میگن..بریم مسجد الان بابایی میاد..
من از روی نیمکت بلند شدم و با لبخندی دوستانه به دختر جوان گفتم:یادت نره بهت چی گفتم!!تو در آغوش خدایی!! به آغوشش اعتماد کن.
او لبخندی زد:حتمااا...ممنونم چقدر حالم بهتره..
از او خداحافظی کردم..
هنوز چند قدمی دور نشده بودم که تصمیم گرفتم دوباره به عقب برگردم.
او با تعجب نگاهم کرد.
گفتم:مسجد نمیای بریم؟! امشب دعای کمیل داره.
برق عجیب و امیدوارانه ای در چشمش نشست.
ازجابلند شد و بادودلی گفت:خیلی دوست دارم ولی من چادری نیستم...
دستش رو گرفتم وسمت خودم کشوندم.
نگران نباش.من چادرهمراهم هست.
وتاریخ دوباره تکرار شد..
#پایان
داروخانه معنوی
✹﷽✹ #رمان #رهایی_از_شب ف_مقیمی #قسمت_صد_و_هفتاد_و_چهارم با حسرت گفتم:حاج کمیل من فکر میکردم
آیدی نویسنده@moghimstory
https://telegram.me/joinchat/AAAAAD9XxVgHZxF0tRsThQ
حجاب فاطمی
«داروخانہ مـــــ؏ــنو؎»👇👇
@Manavi_2
#نماز_شب 🌙🌔
💠حجة الاسلام علوی تهرانی:
🔸 چند عبادتی که میشود در شب انجام داد عبارت است از استغفار و نماز شب.
یکی از عبادات مهم در شب، نماز شب است.
🔸 حضرت حق به حضرت محمد صلوات الله علیه میفرمایند:
اى محمّد! هر چه مى خواهى زندگى كن، سرانجام مى ميرى، هر كس را مى خواهى دوست بدار، سرانجام از او جدا مى شوى و هركارى كه مى خواهى بكن، اما بدان كه آن را ديدار خواهى كرد.
و بدان كه افتخار مَرد به شب زنده دارى اوست و عزّتش در بى نيازى او از مردم.
👌 کسی میتواند ادعای شرافت کند که اهل نماز شب باشد.
#نماز_شب_را_به_نیت_ظهور_میخوانیم
«داروخانہ مـــــ؏ــنو؎»👇👇
@Manavi_2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔥✨نیایش شبانه با حضرت عشق ❤️❤️
⚪️✨بـــارالــهـــا 🤲
🔥✨در آخرین شبهای سال
⚪️✨برای همه ؛ شادی و رفاه
🔥✨آرامش و آسايش
⚪️✨امنيت و سلامتی
🔥✨دلخوشی ؛ بـركت
⚪️✨گشايش در کارهـا
🔥✨و خوشبختی از درگاه
⚪️✨لـطـفـت تـمـنـا دارم
🔥✨آمــیـــن یـــا رَبَّ 🙏
⚪️✨دعا میکنم همه غم و غصه هات
🔥✨رو در همین شب چهارشنبه آخر سال
⚪️✨تــو آتـیـش بـسـوزونـی
🔥✨هــمــیــشــه بــخــنـــد☺️
⚪️✨ #چهارشنبه_سوری مبارک
🔥✨شـــب خــــوش
«داروخانہ مـــــ؏ــنو؎»👇👇
@Manavi_2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💚✨خـــدایـــا بــہ قــدوم
⚪️✨مــبــارکـــ مــاه رمــضــان
💚✨فکری خلاق، چشمی بینا
⚪️✨گوشی شنوا، زبانی شاکر
💚✨ذهـن آرام ،قلبـی متواضع
⚪️✨روحی بيدار،دستهایی بخشنده
💚✨پـاهـایـی اسـتـوار در راهـت
⚪️✨بــہ مـــا عــطــا فـــرمـــا ...
💚✨مــــاه قـــرآن مـــبـــارکـــــ
⚪️✨شــب زیــبــاتــون بــخــیــر
#شب_خوش
«داروخانہ مـــــ؏ــنو؎»👇👇
@Manavi_2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌟نیایش شبانه با حضـــــرت عشق ❤ ❤
🌟خـــــدايــــــا ؛
🌙تو را سپاس که بار ديگر چشمانم بر هلال
🌟رمــضــان گــشــوده شــد.
🌟خـــــدايـــــا ؛
🌙تو را سپاس که عمرم به سر نيامد
🌟و ديگر بار در ميهمانی تو وارد شدم.
🌟خـــــدايـــــا ؛
🌙به من سعادت و سلامت عطا کن تا
🌟روزهای با عشق بگيرم و فرمان تو را اطاعت کنم
🌟خـــــدايـــــا ؛
🌙ياریام کن تا بر هر آنچه حرام است،
🌟در اين ماه، چشم و گوش ببندم و دست
🌙از هر آنچه تو روا نمیداری، بشويم.
🌟خـــــدايـــــا ؛
🌙به من توان بده تا لحظه لحظه اين ماه مبارک
🌟را برای استغفر و رسيدن به حاجات خويش
🌙قدر بدانم و بهشتی را که در اين ماه ارزان و
🌟آســـان در دســتــرس
🌙من قرار دادهای، به دست آورم
🌟آمـــیـــن یـــــا رَبَّ🤲
🌙شبتون سرشار از آرامش
#شب_بخیر
«داروخانہ مـــــ؏ــنو؎»👇👇
@Manavi_2
هدایت شده از داروخانه معنوی
از جُملہ د؏ــــآهـــــآیے ڪہ؛
﴿شِیـــــخ جَعـــــفر مُجتهد؎﴾(رہ) مُڪرر توصّیہ مےڪَردند :
خوٰاندن ﴿زیـــــآرت ٰال یٰاسیـــــن✿ ﴾
در نُہ⁹ روزهنگام بین الطُلو؏ـــــین بود ڪِہ آثـــــآر ؏ـَــــجیبے دَر پے دٰارد۔۔۔۔♡♡♡
#سخن_بزرگان
#بین_الطلوعین
#زیارت_ال_یس
@Manavi_2
هدایت شده از داروخانه معنوی
•~🌸🌿~•
وَلےبَچہ ھآ
اَزقَضآشُدڻ نَمآزصُبحتونْبِتَرسیدْ!
میڱنْخُدآ؛
أڱہ بِخوٰادخِیر؎رو؛
أزیِہ بَندها؎بڱیرھ۔۔۔۔!!! نَمآزصُبحِشْروقضٰامےڪُنِه!
#تلنگرانهـ 💥
#نمازصبح
@Manavi_2
هدایت شده از داروخانه معنوی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#استوری
#ماه_رمضان
امروز چهارشنبه۱۴۰۲/۱۲/۲۳❤️
"شریفترین دل ها"
دلی است كه
اندیشهى آزار دیگران
در آن نباشد...
شاد كردن دل انسان ها
ارزشش والاست...
محبت کنیم و تا میتوانیم
دلی به دست آوریم...
«داروخانہ مـــــ؏ــنو؎»👇👇
@Manavi_2
✴️ چهارشنبه 👈 23 اسفند/حوت 1402
👈2 رمضان 1445
👈13 مارس 2024
🏛 مناسبت های دینی و اسلامی.
🌙⭐️ احکام دینی و اسلامی.
❇️ امروز روز خوبی برای امور زیر است:
✅امور زراعی و کشاورزی.
✅آغاز بنایی و خشت بنا نهادن.
✅درختکاری.
✅سلف خریدن(پیش خرید محصولات کشاورزی).
✅قرض و وام دادن و گرفتن.
✅و قرارداد نوشتن خوب است.
👶 زایمان خوب و نوزاد خوش قدم و شایسته است. آن شاءالله.
🚘مسافرت: مسافرت مکروه است و همراه صدقه باشد.
🔭 احکام و اختیارات نجومی.
🌓 امروز قمر در ثور جوزا و از نظر نجومی روز مناسبی برای امور زیر است:
✳️خرید طلا و جواهرات.
✳️دیدار با مسئولین و روسا.
✳️نامه نگاری و مکاتبات.
✳️پرهیز از نزاع و مجادله.
✳️و نشاط و تفریحات سالم نیک است.
🟣 نگارش ادعیه و برای نماز حرز و بستن آن خوب است.
👩❤️👨 حکم مباشرت امشب.
( شب پنج شنبه ) برای سلامتی مفید ، و فرزند حاکمی از حاکمان یا عالمی از عالمان خواهد شد. ان شاءالله.
💉حجامت.
خون دادن و فصد خوب نیست.
💇♂💇 اصلاح سر و صورت باعث حاجت روایی می شود.
😴🙄 تعبیر خواب.
خوابی که (شب پنجشنبه) دیده شود تعبیرش طبق ایه ی 3 سوره مبارکه " آل عمران" است.
نزل علیک بالحق مصدقا لما بین یدیه..
و مفهوم آن این است که سه چیز خوب و پی در پی به خواب بیننده برسد ان شاءالله. و شما مطلب خود را در این مضامین قیاس کنید.
✂️ ناخن گرفتن
🔵 چهارشنبه برای گرفتن_ناخن، روز مناسبی نیست و باعث بداخلاقی میشود.
👕👚 دوخت ودوز
چهارشنبه برای بریدن و دوختن لباس_نو روز بسیار مناسبی است و کار آن نیز آسان افتد و به سبب آن وسیله و یا چارپایان بزرگ نصیب شخص شود.ان شاالله
✴️️ وقت استخاره در روز چهارشنبه: از طلوع آفتاب تا ساعت ۱۲ ظهر و بعداز ساعت ۱۶عصر تا عشای آخر( وقت خوابیدن)
❇️️ ذکر روز چهارشنبه : یا حیّ یا قیّوم ۱۰۰ مرتبه
✳️️ ذکر بعد از نماز صبح ۵۴۱ مرتبه یامتعال که موجب عزّت در دین میگردد
💠 ️روز چهارشنبه طبق روایات متعلق است به حضرت_امام_موسی_کاظم_علیه_السلامامام_رضا_علیه السلام
امام_جواد_علیه_السلام و امام_هادی_علیه_السلام . سفارش شده تا اعمال نیک و خیر خود را در این روز به پیشگاه مقدس ایشان هدیه کنیم تا ثواب دوچندان نصیبمان گردد .
«داروخانہ مـــــ؏ــنو؎»👇👇
@Manavi_2
داروخانه معنوی
#زیارت_روز_چهارشنبه @Manavi_2 @Manavi_3 @Manavi_4
زیارت روز چهارشنبه